حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
خشم رژیم علیه کاربرد سلاح نرم از سوی بریتانیا

November 30, 2011

چهارشنبه 9 آذر 2570 = November 30, 2011

حسین باقرزاده ايران امروز
 

اقدام رژیم ایران برای تقلیل روابط سیاسی با بریتانیا و در پی آن، حمله خرابکارانه عوامل رژیم به سفارت‌خانه این کشور در تهران که در روز سه‌شنبه اتفاق افتاد، یکی از واکنش‌های تند جمهوری اسلامی در برابر فشارهای بین‌الملللی و انزوای روزافزون رژیم در سطح جهان بشمار می‌رود. هم اکنون طیف جدیدی از تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی علیه ایران در دستور کار کشورهای غربی قرار گرفته است. در اروپا، بریتانیا و فرانسه به خصوص پیشگام این تحریم‌ها هستند، و اجرای تحریم از سوی سایر کشورها در دستور جلسه پنجشنبه وزیران خارجه ۲۷ کشور اتحادیه اروپا قرار گرفته است. در این شرایط، طبیعتاً عمل جمهوری اسلامی نتیجه‌ای جز تحریک این کشورها به اتخاذ تصمیمات مشترک برای تحریم‌های بیشتر نمی‌تواند داشته باشد. آیا این پی‌آمد، هدف رژیم از اقدامات اخیر علیه بریتانیا بوده است؟ و راستی چه عاملی بریتانیا را در صدر فهرست «دشمنان» جمهوری اسلامی (پس از آمریکا و اسراییل) قرار داده است؟

هم‌زمان با فشارهای بین‌المللی که در هفته‌های اخیر با صدور قطعنامه‌هایی از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سازمان ملل در رابطه با فعالیت‌های هسته‌ای ایران و کارنامه حقوق بشر و اتهامات تروریستی علیه رژیم ایران صورت گرفته است، مقامات ایران نیز حملات تبلیغاتی خود علیه کشورهای غربی را تشدید کرده‌اند. کمتر روزی است که این مقامات، از علی خامنه‌ای گرفته تا فرماندهان ریز و درشت سپاه پاسداران، به رجزخوانی نپردازند و برای کشورهای غربی و اسراییل خط و نشان نکشند. گرچه تحلیل‌گران سیاسی عموما معتقدند که فشارها روی رژیم ایران فعلا در حد تحریم‌های سیاسی و اقتصادی باقی می‌ماند و حمله نظامی در عین این که به عنوان یک گزینه بر روی میز قرار گرفته در حال حاضر مطرح نیست، مقامات رژیم ایران چنان برخورد می‌کنند که گویی این حمله محتمل و قریب‌الوقوع است. و یا این که، به زعم برخی، رجزخوانی‌های رژیم ایران و برخوردهایی از قبیل ایجاد تشنج در روابط با بریتانیا عمدا به این قصد صورت می‌گیرد که غرب یا اسراییل به حمله به ایران تحریک شوند.

این احتمال البته خیلی ضعیف است. رژیم می‌داند که یک حمله نظامی از سوی غرب، به هر شکل که باشد، چنان پی‌آمدهای پیش‌بینی ناشدنی خواهد داشت که هر گونه محاسبه‌ای بر روی آن اشتباه است. در واقع، سران رژیم مرتبا تأکید می‌کنند که در صورت حمله غرب یا اسراییل، منطقه را به آتش خواهند کشاند و دقیقا از همین زاویه تلاش دارند غرب و اسراییل را از اندیشه حمله به ایران باز دارند. این واقعیت بر کشورهای غربی و اسراییل نیز پوشیده نیست، و به همین دلیل این کشورها مرتبا بر فشارهای سیاسی و اقتصادی تأکید می‌ورزند و از جنگ به عنوان آخرین گزینه احتمالی یاد می‌کنند. از این رو باید نتیجه گرفت که هدف رژیم ایران از رجزخوانی‌های اخیر و ایجاد تشنج در روابط با کشورهایی مانند بریتانیا، ایجاد یک جو جنگی است و نه خود جنگ. در یک جو جنگی، رژیم می‌تواند تا حدی بحران‌های داخلی خود را تحت الشعاع قرار دهد و با تحریک احساسات ملی مردم، آنان را به ضدیت با مهاجمان بالقوه بکشاند. و در شرایطی که بحران‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رژیم به حدی رسیده که احتمال فروپاشی درونی آن به سرعت رو به افزایش است، نیاز به ایجاد یک جو جنگی از هر زمان دیگر بیشتر به چشم می‌خورد.

اقدام پر سر و صدای مجلس برای کاهش سطح نمایندگی بریتانیا و حمله به سفارت آن در تهران ظاهرا در واکنش به اقدام اخیر این کشور در قطع ارتباطات مالی و بانکی با ایران صورت گرفته است. ولی از یک سو رژیم ایران برای درگیری با این کشور انگیزه‌های قوی دیگری نیز دارد و از سوی دیگر برای تحریک افکار عمومی مردم ایران، این کشور هدف مطلوبی است. بریتانیا با سابقه تاریخی دراز و نیمه استعماری که با ایران داشته بیش از هر کشور دیگری به عنوان عامل نابسامانی‌ها و شکست‌ها و تحولات نامطلوب ایران در حافظه تاریخی مردم این کشور ثبت شده است. علاوه بر این، بریتانیا در فرهنگ و ذهنیت سیاسی ایران مظهر یک قدرت قاهر و نامرئی است که کنترل از راه دور ایران را در دست دارد و رد پای آن را در همه تحولات این کشور می‌توان دید. با وجود این ذهنیت، تحریک افکار عمومی علیه بریتانیا کار مشکلی نیست، و برای سرپوش گذاشتن بر بحران‌های داخلی ایران، هدف‌گیری این کشور منطقی به نظر می‌رسد.

در تبلیغات دولتی ایران، بریتانیا (یا انگلیس) بیش از هر کشور دیگری (پس از آمریکا و اسراییل که با ایران روابط دیپلماتیک ندارند) مورد طعن و لعن قرار می‌گیرد. «مرگ بر انگلیس» همواره در ردیف «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسراییل» ترجیع‌بند شعارهای نماز جمعه‌ها و اجتماعات دیگر حکومتی است. ولی همان طور که اشاره شد، دشمنی رژیم ایران با بریتانیا تنها به دلیل سوابق تاریخی روابط بین دو کشور و یا تحریم‌هایی که این کشور علیه ایران به کار گرفته نیست. به لحاظ سوابق تاریخی، روحانیت ایران و جمهوری اسلامی در مقاطع مختلف از روابط سیاسی با بریتانیا بیشتر سود برده تا متضرر شده باشد. ، در مورد تحریم‌ها نیز اقدامات انگلیس تفاوت فاحشی با اقدامات سایر کشورهای اروپایی و کانادا ندارد تا این حد که تنها بریتانیا مشمول طعن و لعن رسمی حکومت قرار گیرد و نه هیچ یک از آن کشورهای دیگر. به این ترتیب باید انگیزه‌های دیگر و احیانا قوی‌تری وجود داشته باشد که رژیم ایران را به برخوردهای خصمانه و از جمله حملات اخیر کشانده است.

این انگیزه‌ها به جنگ‌افزار نرمی مربوط می‌شود که حکومت بریتانیا علیه رژیم ایران به کار گرفته است و رژیم در برابر آن ابزار دفاعی مناسبی در اختیار ندارد. بریتانیا در کاربرد این گونه جنگ‌افزار در سطح جهان بر تمامی کشورهای دیگر برتری دارد و در بسیاری از موارد با موفقیت آن را به کار گرفته است. این جنگ‌افزار دو رکن فرهنگی و رسانه‌ای دارد. از نظر فرهنگی، بریتانیا از طریق زبان و برتری‌های علمی و فرهنگی و هنری خود نفوذ زیادی در کشورهای خارجی و به خصوص در جهان سوم به دست آورده و «شوراهای بریتانیا» در این کشورها حامل این صادرات فرهنگی هستند. رژیم ایران تا آن‌جا که توان داشته سعی کرده است کاربرد این حربه را در جامعه ایران محدود کند. رکن دیگر این جنگ‌افزار، ابزار رسانه‌ای است که در تمامی جهان به سه حرف لاتین بی‌بی‌سی شناخته می‌شود و بیش از هر رسانه دیگری در جهان نفوذ و اعتبار دارد. مبارزه با این حربه نرم برای رژیم‌های استبدادی و از جمله رژیم ایران به مراتب سخت‌تر بوده و به همین دلیل عصبانیت همه این رژیم‌ها را از سالیان دور برانگیخته است.

تصمیم سه سال پیش وزارت خارجه بریتانیا برای به راه انداختن تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی یک ابتکار بسیار هوشمندانه بود. در عصر ارتباطات سریع و اینترنت و ماهواره، حربه اطلاع‌رسانی سریع و دقیق و حرفه‌ای بیش از هر حربه سخت یا نرم دیگری برای جلب مخاطب و نفوذ در قلب دشمن مؤثر است. و نفوذ چنین سلاحی در جامعه‌ای که تحت کنترل امپراتوری دروغ و ابتذال و جهل‌آفرینی صدا و سیمای جمهوری اسلامی قرار دارد به مراتب برای رژیم حاکم خطرناک‌تر است. تجربه نشان داد که تا چه حد این کانال تلویزیونی مورد استقبال مردمی قرار می‌گیرد که با تحمل خطر مجازات‌های قانونی و فراقانونی به نصب دیش‌های ماهواره‌ای بر پشت بام‌های خود اقدام می‌کنند، و تلاش‌های رژیم برای قطع این ارتباط، از پارازیت انداختن بر روی ماهواره‌ها تا حملات کوماندویی برای جمع کردن دیش‌های ماهواره‌ای نتیجه‌ای نمی‌دهد. تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی میلیون‌ها مخاطب ایرانی را به خود جلب کرده و به سرعت خانه‌های جدیدی را در ایران مرتبا به تصرف خود در می‌آورد.

رژیمی که حکومت خود را بر دروغ و تقلب و بی‌اطلاعی مردم استوار کرده و همه ساله میلیاردها دلار از بودجه مردم را برای تحمیق و گمراه کردن آن‌ها هزینه می‌کند، طبیعتاً از پیدایش یک کانال اطلاع‌رسانی سریع و دقیق و حرفه‌ای و بحث‌ها و تحلیل‌های کارشناسانه و آزاد آن باید به خشم بیاید. این خشم بارها از زبان مقامات رژیم و به خصوص شخص علی خامنه‌ای که انگلیس را خبیث‌ترین قدرت خارجی نامیده ابراز شده است. نقش خبر رسانی تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی در جریان انتخابات سال ۸۸ و حوادث پس از آن به خصوص سران رژیم را به شدت عصبانی کرد تا آن‌جا که خامنه‌ای و دیگران همه آن حوادث را زیر سر «انگلیس خبیث» و تلویزیون فارسی آن دانستند. و از همان موقع نیز شدت حملات به بریتانیا افزایش یافته است تا به حوادث چند روز اخیر و اشغال سفارت این کشور منجر شد - کاری که از اشغال سفارت آمریکا در ۱۳۵۸ به بعد تا کنون سابقه نداشته است.

رژیم ایران در برابر حربه نرم بریتانیا یعنی تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی کاملا بی‌دفاع است. کسادی بازار پر هزینه صدا و سیمای جمهوری اسلامی که محصول گسترش کانال‌های ماهواره‌ای و به خصوص تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی است به معنای در هم شکستن کاخ پوشالی دروغ و ریای رژیم حاکم است و بیش از هر چیز دیگر پایه‌های اعتبار و اقتدار رژیم حاکم را دچار تزلزل می‌کند. وجود این کانال‌ها (در کنار اینترنت) هم‌چنین به معنای آن است که ارزش‌ها و اندیشه‌های دنیای مدرن به سرعت در اقصا نقاط جامعه ایران نفوذ می‌کند و نظام مبتذل و خشن فرهنگی حاکم را در هم می‌شکند (چیزی که رژیم از آن تحت عنوان «هجمه فرهنگی» یاد می‌کند). این روند برگشت ناپذیر است، و رژیم نیز خطر آن را به خوبی احساس کرده است. در آینده نه چندان دوری که تومار رژیم جهل و خشونت در ایران در هم نوردیده می‌شود، تاریخ‌نویسان یادآور خواهند شد که تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی، بیش از هر حربه سختی که احیانا خارجیان علیه رژیم ایران به کار گیرند، در سقوط رژیم مؤثر بوده است.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم
بویژه به دوستان کافه نادری

آقای باقرزاده محترم، در رابطه با بی بی سی فارسی می گویید که رژیم " طبیعتاً از پیدایش یک کانال اطلاع‌رسانی سریع و دقیق و حرفه‌ای و بحث‌ها و تحلیل‌های کارشناسانه و آزاد آن باید به خشم بیاید." در اینکه رژیم به خشم می آید و دلائلی که برای آن داده اید با شما موافقم ولی بفرمایید که از کی تا حالا بی بی سی از وزارت خارجه انگلیس استقلال یافته و به یک سازمان حقوق بشری بسیار حرفه ای و مستقل و دلسوز منافع ملی ایران تبدیل شده است که کارش برای ما "اطلاع رسانی سریع و دقیق و حرفه ای و بحث ها و تحلیل های کارشناسانه و آزاد" محسوب شود!!! با مسعود بهنودهایش! یا با همین خبر دروغ آخرش در مورد ماهیت کسانیکه به سفارتش در ایران حمله بردند! با 95 درصد اوقات دادن میکروفونهایش بدست هر چه اصلاح طلب و تجزیه طلب و چپهای سنتی و رنگ و وارنگ است! اینها نماینده ملت ایران و کارشناس و و و ما هستند که هر کدام تحلیل ها و تفسیرهایشان در راستای قشر خود و همسو با منافع انگلیس است! این چه تبلیغاتی است که شما به نفع بی بی سی ای می کنید که بازوی وزارت خارجه انگلیس و طبیعتا حافظ منافع ملی انگلیس است! انگلیس مرض دارد که سالانه 15 میلیون پوند بودجه برای این شبکه بگذارد وقتی در بحران مالی بسر می برد!

بله، صدای امریکا و بی بی سی در رشد فکری من خیلی خیلی موثر بوده اند ولی نه در راستایی که وزارت خارجه کشورهای متبوعشان می خواستند. هنوز که هنوز است من همه برنامه های تفسیرخبر و افق و گاهی اوقات برنامه "روی خط" و پارازیت را نگاه می کنم و استفاده های خودم را می برم و نه آن استفاده هایی که این رسانه ها می خواهند من از آن ببرم. باید از اینها استفاده کرد ولی تبلیغ اینجوری که شما از بی بی سی کردید را هرگز چون ناآگاهان ایرانی را به غلط متقاعد می کند که چشم و گوش بسته به بی بی سی اعتماد کنند. اینهم خود تحمیق است که شما رژیم را بدرستی به آن محکوم می کنید. با احترام
پاینده ایران و ملت ایران

December 02, 2011 05:04:36 PM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم
بویژه دوستان کافه نادری عزیزم
آقای باقرزاده محترم، می گویید که، "رژیم می‌داند که یک حمله نظامی از سوی غرب، به هر شکل که باشد، چنان پی‌آمدهای پیش‌بینی ناشدنی خواهد داشت که هر گونه محاسبه‌ای بر روی آن اشتباه است. " اما این فقط محدود به آشوبهایی که رژیم می تواند در برون مرز ایجاد کند نمی شود که خطر حمله به ایران را خیلی کم می کند. فاکتورهای دیگری هم هستند. در نبود یک آپوزیسیون منسجم بعنوان آلترناتیو رژیم کنونی، حمله نظامی بیگانه به ایران در درون بلبشو و بنابراین اختلال در صدور نفت و گاز ایران ایجاد می کند، و این اصلا برای غرب مطلوب نیست. به غیر از این، همانطور که می دانید، دلیل اکراه تحریم نفت و بانک مرکزی ایران که اخیرا بوسیله امریکا عنوان شد این بود که چنین تحریمهایی صدمه به اقتصاد و بحرانهای مالی امریکا و جهان وارد می کند. تجربه لیبی نفت خیز جلوی چشممان است که غرب بدون ایجاد یک آپوزیسیون قلابی برای ملت لیبی و امضاء قراردادهای لیبی بر باد ده با این آپوزیسیون!، قذافی را سرنگون نکرد. تا زمانیکه آلترناتیوی چه راستکی و چه قلابی در مقابل رژیم کنونی در ایران قرار نگیرد همه و همه بجز ملت ایران آسوده خوابیده اند و زورآزمایی های خود را در مقابل هم برای ما به نمایش می گذارند. رژیم هم با همین اعتماد به نفس است که تا حالا دوام آورده است. غرب، چین و روسیه بدنبال منافع خود در ایران هستند و وجود یک آپوزیسیون به واقع ملی بزرگترین دشمن همه این منافعشان خواهد بود. همه اینها به اضافه آن بخش عظیمی از آپوزیسیون ما که قلابی است هر کدام بدنبال سهم خود از ایران و در ایران هستند. ملت ایران هم این وسط و در معادلات سیاسی اصلا به حساب هیچکدامشان آورده نمی شوند. از بیگانه انتظاری نیست، از رژیم هم انتظاری نیست که دل به حال ما بسوزاند ولی آنهایی که زادگاهشان ایران است و چوب لای چرخ می کنند تا آپوزیسیون غیروابسته و ملی شکل گیرد مقصران اصلی همه بدبختی های ما هستند. هیچکدام از اینها جنبش سبز ملی ایران را برنتافتند و هر کدامشان به سهم خود در کنار اصلاح طلبان قلابی، سبزهای علوی، ایستادند. اگر رهبری درست و حسابی و ملی داشتیم، مردم به خانه ها برنمی گشتند و غرب یا هر کس دیگری می دانست که در صورت فروپاشی رژیم با چه کسانی باید معامله کند. اگر غرب و اسرائیل واقعا نگران اتمی شدن رژیم بودند هرگز جنبش سبز را با کمک رژیم سرکوب نمی کردند. امروز هم همه این نگرانی هایشان در مورد اتمی شدن ایران، تروریسم طالبانی رژیم و رابطه با اسرائیل و غرب بویژه امریکا برقرار شده بود.

آقای باقرزاده محترم، امریکایی ها و یارانشان از دو طرف دهانشان حرف می زنند. از یکطرف می گویند که خطر هسته ای شدن رژیم جهان را به خطر می اندازد و بدین جهت اگر لازم شد برای جلوگیری از دستیابی رژیم به بمب هسته ای، به ایران یورش خواهند برد. از طرف دیگر دهانش امریکا می گوید که حرف تحریم نفتی و بانک مرکزی را نزنید که اقتصاد و بحران ملی ما و دیگر کشورها بدتر می شود. یکی از این امریکایی ها باید بپرسد که کدام برای جهان خطرناکترست، بحران مالی یا بمب اتم بدست طالبان ها در ایران و این بمب بدست هر تروریست دیگری که رژیم می پروراند! این آدم را واقعا به شک می اندازد که واقعا کدامیک از ایندو جهان را تهدید می کند و کدامیک را امریکا جدی تر گرفته وقتی از تحریم نفت و بانک مرکزی ایران با آن منطقش! سر باز می زند! اول فکری به حال این دم خروس شان بکنند و انقدر همه را احمق فرض نکنند. با احترام
پاینده ایران و ملت ایران

December 02, 2011 04:27:21 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites