روزگارانی بود که چشم بادامیها در حسرت ایران شدند، نام یکی از خیابانهای اصلی سئول پایتخت کُره جنوبی را تهران گذاشتند و گفتند به امید روزی که ما هم مثل تهران بشویم، همان کُرهای که آرزوی یک چرخ پیکان ما را میکرد اکنون دارای دو شرکت خودروسازی معروف و جهانی (کیا - هیوندای) شده است، بگذریم.
شاه فقید میتوانست با یک اتحاد شوم با غرب خود و نظامش را بیمه کند اما منافع ملی این اجازه را به او نداد. امروزه این رژیم صفاک قرون وسطایی برای حفظ و تثبیت خود علنا ایران را به مستعمره چین کُمونیست و روسیه تبدیل کرده و در این راستا از هیچ چیزی دریغ نکرده و حتی با وقاهت و گستاخی تمام حاضر شد بخشی از ارضی ایران را به روسیه واگذار کند و سهم ایرانیان را در دریای خزر فدای حمایت روسها از برنامه اتمی و ماجراجوییها و اعمال تروریستیشان در سطح جهانی کند. روزگارانی بود که ایران پلیس (ژاندارم) منطقه بود و مردم از عزت و اعتبار بینالمللی برخوردار بودند و پاسپورت ایرانی مایه دردسر و گرفتاریشان نبود در آن روزگاران ایران به سرعت پلههای پیشرفت و ترقی را در عرصههای اقتصادی و نظامی میپیمود و قدرتهای غربی را به فکر محار این قدرت نو ظهور واداشت.
در آن روزگارانی که غرب با بحران اقتصادی دست و پنجه نرم میکرد کارتر دست به دامان شاه شد تا قیمت نفت را پایین بیاورد تا بلکه بتوانند این بحران افسار گسیخته را محار کنند اما شاه حاضر نشد که منافعملی را فدای یک اتحاد شوم کند عوامل یکییکی دست به دست هم داد تا استعمار پیر و امریکا به فکر این افتادند تا آن رمال هندی را در آب نمک بخوابانند و بخیال خودشان هم جبههای مستحکمتر در برابر کُمونیستها تشکیل دهند هم منافعشان راحت تامین شود.
اینکه شاه بد بود یا خوب بود دیکتاتور بود یا وابسته به امریکا بود قضاوتش را به تاریخ واگذار میکنم، خوب مسلما در آن زمان همه چیز خوب نمیبود و کم و کاستیهایی هم بود. در واقع با وجود روحانیت قدرتطلب و تودهایها نمیتوانست همه چیز هم خوب باشد. هم چنین یک سری اقدامات اشتباه از سوی شاه فقید بیشتر به این فضای متشنج و آشفته دامن زد در واقع به نظر من بعد از کودتای 28 مرداد یک روند قهرملی صورت گرفت و از سوی هیچ یک از طرفین تلاشی برای آشتی صورت نگرفت تا اینکه فاجعه 57 را آفریدند.
این مقدمه را گفتم تا به انقلاب 57 برسیم بعد از فاجعه 57 خمینی آب سردی بر روی تمامی انقلابیون و عاملان اصلی انقلاب ریخت و دایره قدرت را به انحصار خود و مزدورانش درآورد. روند پس رفت ایران و غارت ثروتملی روندی شتابان بود و نعمت جنگ هم دلیلی برای به خاک و خون کشیدن تمامی آزادی خواهان شد. در آن مقطع زمانی این جلادان توانستند تبآزادیخواهی را فرو نشانند. این روند سپری شد تا اینکه نسل آزادیخواه و جوان ایران که در آن فاجعه سهمی نداشت از راه رسید و شکوفا شد و با جمهوریاسلامی اعلان جنگ نمود.
دستگاه ولایت که خود را با بحرانی عظیم چه در عرصه بینالمللی و چه در عرصه داخلی روبرو دید تصمیم به یک بدلکاری سیاسی زد و آن سید خندان را بعنوان ناجی ملت معرفی کرد. پس از مدتی جوانان فهمیدند که به بازیچه گرفته شدهاند و اصلاحات پدیده سرابی بیش نیست از این رو بود که در غالب جنبش دانشجویی دست به اعتراض و خیزش زدند اما همین سید خندانی که خود را حامی دانشجویان و جنبش دانشجویی دانست با نفوذ نیروهای خودی در میان این جنبش پویا و ساختارشکن سعی در تضعیف و سرکوب آن را داشت که متاسفانه در این امر موفق هم شد.
اکنون 33 سال از جور و جنایت و تجاوز و فساد این رژیم صفاک و قرون وسطایی میگذرد و فریاد حقطلبی و دموکراسیخواهی در جامعه فراگیرتر شده و ارتش آزادیخواه و جوان ما روز به روز متشکلتر و قویتر و بیشتر شده و فشارهای اقتصادی هم آن قشر از هموطنانی را که فقط درگیر روزمرگی زندگیشان بودند را با ما همراه ساخته.
این رژیم با یک جنبش عظیم و فراگیر روبرو است و هرگز توان مقابله با آن را نخواهد داشت این جنبش تجربههای زیادی را کسب کرده و کاملا پخته و پویا شده و میداند که چه میخواهد این جنبش در تابستان 88 پیام خود را با شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» و جمهوری ایرانی و ... به اپوزیسیون یخ زده رسانید.
در تعجبم که چگونه است که بخش عظیمی از اپوزیسیون قدرت را در آینده ایران در انحصار خود میدانند و حاضر نیستند با گروههای دیگر ائتلاف کنند. چرا نمیخواهند بفهمند که شما نیستید که به خود مشروعیت میدید بلکه ملت است، که باید با رای خودش به شما مشروعیت ببخشد این اپوزیسیون تا زمانی که به این شکلا وجود دارد، جز دشمن شادکردن دستاوردی برای ما جوانان و ملت ایران ندارد.
پاینده ایران
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
aryaee
همانطور که نویسنده بدرستی نام این مقاله را انتخاب کرده خرد از این سیاسیون سالهاست که رخت بر بسته و امیدی به انها نباید داشت
December 16, 2011 06:59:22 PM
---------------------------
مش قاسم
والا اقا جان دروغ چرا تا قبر آ آ آ من تا جایی که یادمه زمان شاه قیاس ابادیا در رفاه و اسایش بودند و مشکلی نداشتند ما فقط اسلام را میخواستیم ولی اقا جان دروغ چرا اسلام داغی از ما کرد که دیگر دنبال اخوند و ملا جماعت نریم
December 14, 2011 02:14:41 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به عرفان عزیز و دوستان گرامی
عرفان عزیز، به نکته مهمی اشاره کردید، فرمودید:
این رژیم با یک جنبش عظیم و فراگیر روبرو است و هرگز توان مقابله با آن را نخواهد داشت این جنبش تجربههای زیادی را کسب کرده و کاملا پخته و پویا شده و میداند که چه میخواهد
عرفان گرامی ، وسعت و عظمت جنبش ملی ایران، سیاست جهانی را بهم ریخت و در مدت پس از کودتای 88 ، نقاب از چهره کریح اصلاح طلبان رژیم ننگین را نیز کنار زد و نیز نقشه شوم یاران خمینی که می خواهند دوران طلایی را برگردانند را برملا کرد. عظمت جنبش ملی، چین و روسیه و اروپاییان را بویژه آلمانها را بر آن داشت تا تحریم ها را دور بزنند و به رژیم کمک کنند تا جنبش ملی ایران را سرکوب کنند و رژیم ننگین را فعلاً حفظ کنند تا برای ادامه غارت ثروت ملی در آینده ، خاکی بر سرخودشان و اقتصاد ورشکسته شان نمایند. عرفان گرامی از این مقاله ات نیزبسیار لذت بردم. ارادتمند کاوه
December 14, 2011 12:38:06 PM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم
با درود ویژه به شیر و خورشید و تاج، و عرفان گرامی، بنظر من، اولین ائتلاف درست و حسابی باید بین گروه های مختلف پادشاهی خواهان صورت بگیرد. اگر اینها بتوانند بر سر اصول توافق کنند، خواهند توانست یک جبهه لیبرال دمکرات قوی مشروطه پادشاهی خواه تشکیل دهند. اگر این گام بزرگ برداشته شود، نه تنها پادشاهی خواهان نیرویی قدرتمند خواهند شد بلکه ب وزن سیاسی و اهمیت و تقویت آپوزیسیون واقعی افزوده خواهد شد. همانطور این باعث خواهد شد که پایگاه اجتماعی آنها قویتر شود، در معادلات سیاسی پر قدرت تر عمل کند و شانس بیشتری برای پیشبرد هدف مشرکشان که باز گرداندن پادشاهی به ایران است، بدست آورند. اعتماد ملی به اینها چگونه ساخته خواهد شد، اگر این حسابها را نکنند چون شکی در ایران مداری اینها نیست و سازندگی های دوران پهلوی که بسیاری از اهداف دمکراتیک را پیش برد هم با همه کاستی هایی که داشت، سرمایه بزرگی است که اینها در دست دارند. کثیری از ایرانیان خود را مدیون دوران پهلوی می دانند و به آن دوران نگاهی مثبت دارند. خاندان پهلوی هم در این 32 سال بجز آبرو خریدن برای ایران و صدای ملت ایران بودن کاری نکرده اند که باعث سرافکندگی پادشاهی خواهان باشند. بعنوان یک خانواده، با شرافت زندگی کرده اند، حرفی را که نمی توان در مورد بسیاری از شاهزادگان اروپایی در این دوره گفت. حال اگر شاهزاده در مورد فدرالیسم چیزی گفته است که نباید می گفت که گناه کبیره نیست! می توان درستش کرد. ضمن سپاس از شیر و خورشید و تاج در پاسخهایی که تاکنون بمن داده است، از او خواهش می کنم که بیاید و توضیح دهد که موانع بر سر راه ائتلاف بین گروههای مختلف پادشاهی خواهان چیست. همانطور بمن بگویند که اصولی که همه اینها را کنار هم بگذارد چه باید یا می توانند باشند. ائتلاف باید از یک جایی آغاز شود ولی ائتلاف بین آب و روغن امکان پذیر نیست. باید آنهایی که کمابیش از یک جنس هستند ائتلاف کنند و پادشاهی خواهان گوناگون بنظرم در کنار دو اصل سرنگونی کلیت رژیم و پادشاهی خواهی شان، می توانند بر سر اصولی بنیادین که تنها و تنها منافع ملی ایران را در کوتاه و بلند مدت تامین کند ائتلاف کنند. شماها چه فکر می کنید؟ دیگران چه فکر می کنند؟ با سپاس، دوستدارتان حق
کاوه عزیز کجایی! اگر سرت شلوغ است بگو تا بدانم. دوستدارت حق
پاینده ایران و ملت ایران
December 14, 2011 11:30:24 AM
---------------------------
عرفان
درود بر حق گرامی
حق نازنین به نظر من مهمترین عاملی که باعث میشود این نقابداران اینگونه کارشکنی بکنند این است که از صندوق رای میترسند خیلی این به اصطلاح اپوزیسیون ها خوب میدانند که اگر کار به پای صندوق های رای کشیده شود دیگر شانسی برای عرض اندام و کسب قدرت در اینده ایران نخواهند داشت که مهمترین انها مجاهدین و اصلاح طلبان و تجزیه طلبان میباشند به همین خاطر است که سعی میکنند با این کار شکنی ها و تفرقه افکنی ها کار ایران را به جنگ و ایرانستان شدن بکشانند تا بتوانند بصورت نامشروع کرسی های قدرت را تصاحب کنند
December 13, 2011 12:19:49 PM
---------------------------
حق
عرفان عزیز که می گویی که ؛در تعجبم که چگونه است که بخش عظیمی از اپوزیسیون قدرت را در آینده ایران در انحصار خود میدانند و حاضر نیستند با گروههای دیگر ائتلاف کنند.؛. منهم تا پیش از زدن به برون مرز همینجوری می انیشیدم و بدنبال پاسخها برای این پرسش مهم و شگفت انگیز گشتم. دیدم که کسان ؛شخصیت ها و گروهها و احزاب سیاسی؛ ای هستند که با آنکه ملت و ملت و ایران و ایران می کنند و ما را با این دروغهایشان می فریبند، فقط بدنبال استفاده ابزاری از ما هستند تا یا یارانشان بر گرده ما در درون مرز بر ما سوار باشند و یا خود بعنوان جایگزین آن بر گرده ما سوار شوند. اینها نه درد ملت و نه درد ایران را دارند و برای همینست که آزادی ایران به تعویق افتاده است. وقتی هم کسانی یا احزابی پیدا می شوند که درد ملت و درد ایران را دارند و از خودگذشتگی نشان می دهند یا صدایشان را رژیم با کارد و چاقو خفه می کند یا رسانه های غربی در رسیدن صدایشان به ملت جلوگیری می کنند یا دیگر شخصیتها و احزاب و گروهها به تخریبش همت می ورزند یا از درون تلاش در فروپاشی اش می کنند یا استفاده از برخی از این روشها یا با همه این ایزارها. با کی و با کدام گروه و حزب باید ائتلاف کرد! با تجزیه طلبان و تجزیه طلب پرورانی که پشت نقاب فدرالیسم پنهان شده اند یا با ملت سازانی که در انظار عمومی ملت و ایران خانه پدری و مادری و خلیج همیشه فارس و پرچم شیر و خورشید نشان می کنند ولی با خرج شبکه العربیه همایشی می گذارند که در آن هر چه تجزیه طلب دکترا دارست حضور دارند و آنها را آپوزیسیون معرفی می کنند! یا با شبکه سکولارهای سبز حضرت نوری علاء که باز هم پر است از تجزیه طلبان فدرالیست! یا ائتلاف با جبهه ملی و اتحاد جمهوریخواهان و اصلاح طلبان و بنی که همگی سر یک میز با تجزیه طلبان فدرالیست می نشینند و بیانیه پشت پشت بیانیه بالا می آورند! بیانیه هایی که طوری نوشته شده اند که نیاز به ترجمه دارند چون بین خطوط درست عکس آنست که من و تو می خواهیم. یا ائتلاف با کسان و احزابی که وقتی جنبش سبز سر برآورد، از آن بوحشت افتادند چون برخلاف منافع آنها بود و در سرکوبش در کنار رژیم و یکدیگر ایستادند! عرفان عزیز، برای همین مشکلات بود که داریوش همایون مقاله ای نوشت با عنوان ؛همکاری بر سر اصول و نه با کسان؛. ائتلاف باید بر سر اصولی باشد که منافع ملی ایران را محور قرار دهد و نه معامله بر سر آنها. سلائق و اهداف سیاسی همه آنهایی که می خواهی ائتلاف کنند بدون معامله بر سر تمامیت ارضی ایران یا فراهم کردن زمینه برای آن با مباحث فرعی مثل فدرالیسم یا اینکه پادشاهی نباید یک گزینه باشد یا قانون اساسی باید سکولاردمکرات (که معلوم نیست چیست) باشد و نه لیبرال دمکرات ... غیرممکن است. کسان و احزابی مثل این حزب زیر بار این اهداف شوم دیگران نمی روند و تن به چنین ائتلافی نمی دهند. اینها حاضر نیستند که اصولی که منافع ملی ایران را در کوتاه و بلند مدت حفظ می کند را زیر پایشان له و لورده کنند. اینها چنین ائتلافی را خیانت به ملت و کشور می دانند. من پس از چند سال کنجکاوی که چرا برون مرزی ها ائتلاف نمی کنند هم دیگر شگفت زده نیستم و نه خواستار ائتلاف های ایران بر بادده هستم. دیدیم سال ۵۷ ائتلاف همه و همه با هم چه بلایی بر سر ما آورد. اینبار ائتلاف باید نه با کسان و علائق و سلایق مرتجع شان بلکه باید بر سر اصولی باشند که ملت ایران آگاهی کامل از آنها داشته باشد و با خواسته هایش یکسان باشند. خواسته هایی که در شعارهای سرنگونی طلبانه، ضد دیکتاتوری، ناسیونالیستی تدافعی و لیبرال دمکرات جنبش سبز داده شدند. این یافته های من به کنجکاوی هایم در برون مرزست. دیگران بیایند و نظرشان را بدهند و موافقت و مخالفت کنند. من همه را با دقت خواهم خواند و هر جا اشتباه کرده باشم خودم را درست می کنم. دوستدارت حق. پاینده ایران و ملت ایران
December 12, 2011 06:18:58 PM
---------------------------
|