پیشهوری از آزادیخواهی تا تجزیهطلبی
میرجعفر پیشهوری، مانند همه ریاکاران تاریخ دو رو داشت، رویهای موجّه قبل از حاکمیت فرقه دمکرات آذربایجان، که خود را با روزنامهی" آژیر"و "حزب دمکرات ایران" و "روزنامه آذربایجان جزء لاینفک ایران" معرفی کرد و اندیشههای آزادیخواهانه و وطنپرستانه از خود نمایش داد.
اما دوران ِ پس از آن، هفده ماه پر دغدغه و نفسگیر برای ایران بود، دورانی که معمولن پیشهوری با آن شناخته میگردد. این هفده ماه، زمان اقتدار اوست که پرچم، پول و زبان رسمی را تغییر داد و ارتش جداگانه ساخت و سازکار جدا از ایران تشکیل داد. و همان فرد آزادیخواه و موجه دیروزین، یک سال بعد گفت :
«آذربایجان ترجیح میدهد به جای اینکه با بقیه ایران به شکل هندوستان اسیر درآید، برای خود ایرانی آزاد باشد» و « چنانچه تهران راه ارتجاع را انتخاب کند، خداحافظ. راه در پیش. بدون آذربایجان به راه خود ادامه دهد اینست آخرین حرف ما»
گوینده این سخنان کسی نبود جز پیشهوری، همان کسی که یکسال قبل، به میان کشیدن «پای همسایگان را در مبارزه اجتماعی و داخلی...، از اسم آنها سوء استفاده کردن ...» را خیانت دانسته و به سید ضیاء، حمله میکرد که چرا میخواهد با «شعارهای تاریک»، « وحدت و یگانگی ملی» را متزلزل کند. همین فرد از ضرورت تشکیل دولت مقتدر ملی سخن میگفت و میخواست با «مشت محکم» دهان کسانی را که به دنبال راه انداختن «نزاع ترک و فارس» بودند ببندد. از « ارتجاع بینالمللی» میگفت که از «وحدت ملت ایران خوشش نمیآید و سعی میکند در پیکر ایران دولتهای کوچک کوچک به وجود بیاورد»......
بهرروی پیشهوری که در روز 21 آذر 1324 با حمایت ارتش شوروی در تبریز اعلام موجودیت کرد با پیشهوری آزادیخواه و آرمانخواه که در فقر و تهیدستی میزیست و دارای باورهای ملی و در جهت حاکمیت ملی مقتدر بود، یکسان نبود.! سرنوشت او نیز مانند زندگی پر رنجش، تلخ بود و میتوان آنرا تاوان وطنفروشی و اعتماد به همسایه کمونیست شمالی و پشت کردن به کشورش، ایران دانست. مرگ او نیز تلختر از زندگی پر فراز و نشیبش بود. هر چند اسناد فرقه هیچگاه از سوی رژیم شوروی و روسیه کنونی فاش نشد، اما ظاهرن مرگ او طیّ تصادفی بوده است، اگر مانند بسیاری از اعضای آواره و متواری فرقهی دمکرات، سر از اردوگاههای سیبری در نیاورده باشد.
اکنون پیشهوریهای معاصر، بیتوجه به سرنوشت او، تنها به ۱۷ ماهه او میاندیشند، نه به دوران پیش از ۱۷ ماه و نه به دوران پس از آن، به هیچ کدام، عنایتی ندارند. دورانی که در آن سالهای سخت، پیشهوری از کردهی خود، بمانند سلف خود "محمد امین رسولزاده"** پشیمان بود و سرنوشتش را حاصل پشت کردن به ملت ایران دانسته بود. پیشهوریهای کنونی همان راه را میروند!
* موارد داخل گیومه «» مطابق مراجع و منابع تاریخی، از پیشهوری نقل شده است.
** نامهی رسولزاده به حسن تقیزاده نشان دهنده پشیمانی از کرده پیشین خویش است. هر چند به این نامه از سوی دولت ایران وقعی نهاده نشد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|