عاشورای امسال به گونه ای دیگری بر گزار گردید. مراسم خود زنی و شیون و زاری که قبلا بدون تفتیش و ممیزی از زیر و بخودی خود در محله ها و تکیه ها و حسینیه ها سازمان یافته و برگزار میشدند، منوط و مشروط شده اند به کسب مجوز رسمی. دسته های سینه زنی و زنجیر زنی و نوحه خوانی، یعنی مراسم عزاداری نیز، مثل حوزه های علمیه و تمامی چیزهای دیگر در انحصار دستگاه حاکمه ولایت در آمده است و باصطلاح دولتی شده اند. این البته بآن دلیل است که هر کسی شایسته خود زنی برای امام نیست. از کجا معلوم که نوحه خوان و سینه زن و زنجیر زن منافق و یا مشرک و یا دشمن ولایت نباشند؟ بدین لحاظ بر تمام نمایشها و صحنه سازی های کربلا که زنده و مجسم سازند آنچه بر امام سوم، نوه ی پیامبر اسلام، در دست خلیفه یزید گذشته است زیر نظارت مستقیم و غیر مستقیم دستگاه حاکم، قرار میگیرد. به همین دلیل، اگر به دسته ها و مراسم و صحنه آرائی ها نظر افکنی، همه را یک جور و یکسان مییابی. لباس ها همه از روی یک الگو طراحی شده گویی که از زیر دست یک استاد خیاط بیرون آمده اند. سر بند ها یک جور، در صفوف مرتب و منظم و با حرکاتی تصنعی. که خود سند و نشانه ای است از تلاش نظام بر نگاه داشتن نهاد ها و سنت های دینی، تحت کنترل مرکزی، قبل از آنکه بر علیه آنها بکار گرفته شود. همچنانکه عاشورای سال 88، شکی بجای نمیگذارد که مراسم عزاداری در روز عاشورا را نمیتوان همچون گذشته، از زیر و خود جوش، سازمان یابد.
درست است "رهبر معظم انقلاب " در بیت مبارک خویش مراسم عزاداری را برپا ساخته بود، کاخی که در آن ظاهرا مردم عادی نیز برای اشک ریزی حضور داشتند. حضرت ولایت خود همچون جلوه ی الله بالاتر و برتر از همگان جلوس یافته و همه فرشتگان مقرب نیز در کنارش زانو زده و در مقاتله ی امام حسین به سختی ناله و زاری میکردند. روشن است که برپا داشتن مراسم عزاداری در چند شب متوالی بوسیله حضرت ولایت، کافی ست که همه ی نظرها را بخود جلب کند. چه سخن ها، چه خطبه ها، چه درسهای آموزنده، چه فضیلت ها که در این مجالس به نمایش گذارده نشود. باین ترتیب از بالا الگوی عزاداری را برای پائین طراحی مینمایند. بعبارت دیگر، عزاداری را استاندارد میکنند، که معنایی را عاشورا الغاء نماید که امداد رسان حفظ نظام باشد. عاشورا به معنای مقاومت در برابر ظلم، امروز چندان مصداقی ندارد. نیاز امروز به تسلیم است و اطاعت. که در حفظ شرایط موجود براحتی میتوان از امام حسین مدد گرفت. چرا که او میتواند در عین حال نمادی عرضه نماید از بندگی و عبودیت در برابر خدای یکتا و یگانه. زیرا که امام حسین به سرنوشتی که طبق روایت شیعه، الله برای او از پیش رقم زده بود تن میدهد. یعنی که نظام باید باز گردد به تحمیق مردم، حرفه ای که نان آنرا قرنها خورده اند.
این تغییرات در شیوه های عزاداری و شیون و زاری معمولا توجهی به خود جلب نمیکند، چیزی که اکثرا به آن یا وقعی ننهند و یا خشنودند که نظاره گر خشونت و آزار نسبت به خویشتن و صحنه های انزجار آمیز خود زنی، نیستند. اما بنظر میرسید که رژیم دین، صحنه های دلخراش شیون و زاری زا را با چیز دیگری جانشین ساخته است. ضمن نمایش مراسم عزاداری در راس قدرت و ادامه تحمیق مردم به "تطمیع. " آنان نیز دست زده است. کمتر کسی هست که از فراوانی غذاها با کیفیت های عالی از جمله خورش فسنجان، یعنی غذای مجلسی نه در خور مصرف توده ای، در تمامی نقاط شهر تهران، شمال، جنوب، پائین، بالا، شرق، جنوب، از فراوانی قضا داستانی نگوید. بسیاری حتی برای یکهفته غذای عاشورا را به مصرف رسانده اند. روشن است وقتی غذا به فراوانی و در همه جا یافت میشود و نه در یک روز بلکه بیش از چند روز ادامه پیدا میکند، فراموش میکنی که دیروز گرسنه بودی و محنت زده. مضاف براین برای یک روز هم که شده است شکم سیر دست از شکایت بر میدارد. اما درست در آن زمانی که باید به قیام بر خیزی و از خشنود سازی خود پرهیز کنی. عاشورا امروز لطف و رحمت است. روز برکت است. دیگر نه قیام است و نه شهادت، نه جنگ است و خونریزی. بگذریم که در گذشته، پس از خود زنی، سفره های عظیم از جانب بازاریان برپا میشد، اما آنرا نمیتوان هرگز با منابعی که یک دولت در دست دارد مورد مقایسه قرار داد. فراوانی غذا همگان را شگفت انگیز کرده بود. چرا که از مرکزی سازمان مییابد که توانایی تهیه و توزیع وسیع داشته، مواد غذایی را وارد و سهمیه بندی نماید در سراسر کشور.
این بدین معنا ست که یگانگی دین و قدرت این نرمش را در ساختار نظام ولایت نهاده است که وقتی روش های دینی، به مثل . تحمیق، ساده پنداری، خرافه باوری، تعطیلی عقل و خرد، به بن بست رسد، قدرت میتواند شیوه تطمیع را به شرحی که آمد بر گزیند، چون نیازمند منابع وسیع اداری و بنیه و توانایی نا محدود مالی ست. متاسفانه دسترسی به آمار واردات گوشت و برنج و روغن و مقدار مصرف در روز های عاشورا و تاسوعا، اگر غیر ممکن نباشد ، چندان ساده نیست. دستگاه ولایت فقیه، در شرایط کنونی ترجیح میدهد که از برگزاری مراسم عاشورا خود داری کند. بی جهت نیست که مجلس عزاداری ولایت، چیزی سراسر تزئینی و تصنعی، شده بود، چیزی با طراحی و صحنه آرایی و آمادگی های قبلی. چرا که روایات صحرای کربلا وقتی از دهان قدرت خروج یابد، هم ماهیت دین را روشن میکند و هم درون مایه ی امام و یزید و قابلیت تبدیل آنها به یکدیگر را.
آنچه در سال 88 در روز عاشورا اتفاق افتاد، نشان داد که مراسم عاشورا، خطری ست سخت تهدید کننده. چرا که فرصت بسیار مناسبی را برای آشکار شدن حقیقت بوجود میآورد که امام، در پیروزی در جایگاه یزید می نشیند.
یعنی که امام، یزید میشود و یزید، امام. ولایت، جانشین امام، بر عکس حسین بن علی، فرمانده کل یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی ست چه در داخل چه در منطقه. قدرت، از سرکوب و بکار گیری خشم و خشونت، ضرب و شتم و زندان و شکنجه، هیچ ابایی ندارد، بدون چشم پوشی و کوچکترین گذشتی، بر اساس عدالت اسلامی. حضرت ولایت بر عکس امامی که بدست یزید کشته گردید. در عاشورای 88 یزید خون آشام شد. افسار نیروی قهر و قدرت را از هم گسیخت تا درنده گانی تیز دندان و با چنگال های برنده از جمله سپاه پاسداران، بسیجیان و گارد های ضد شورشی، لباس شخصی ها، قمه کشان و قداره بندان، به هزاران حسینی که در برابر یزید به قیام بر خاسته بودند حمله ور شوند. سربازان ولایت با قیام کنند گان همچون دشمنی بیگانه رفتار میکردند. بیرحمانه بر روی زمین میکشانیدند آنها را که به چنگ آورده بودند. میزدند، مشت و لگد. سپس میبردند به زندانهای نا معلوم. بعدا از آن- در آستانه ی زندان هرچه که اتفاق میافتد بار ها دلخراش تر است از آنچه در صحرای کربلا به وقوع پیوسته است. مشت و لگد و سیلی، توهین و تحقیر، پذیرایی مقدماتی ست. سپس همه ی کسانی که در روز عاشورا نقش امام حسین را بازی نموده و به قیام برخاسته بودند به دست بازجویانی وضو گرفته، برخاسته از سجده ها طولانی، سپرده میشدند. یزید ، حسین را در جنگ کشتار نمود. نه به او توهینی روا داشت و نه تحقیری. نه مشت و لگد نصیب او ساخت و نه به نام الله زنان و مردان را مورد تجاوز قرار داد. یزید به حسین اجازه داد که شمشیر بر گیرد و بجنگد، اگر رویای فرمانروایی را از سر بیرون نکند. یا شکست خورد و یا پیروز شود. این به حسین و تصمیم او بسته بود که وارد جنگی نابرابر، جنگی که در آن شکست اجتناب ناپذیر است، بشود و یا نه. اما حسین عاشورای 88 را در دوزخ هایی مثل اوین و یا کهریزک، میزدند و میکشتند و باز زنده میساختند که بار دیگر همان درد و شکنجه را تا قیامت تجربه کند. این است که این نگارنده عاشورای 88 را "عاشورای حرمت شکن و اسطوره برانداز " نامیده است.
در عاشورای 88 تنها ولایت نبود که یزید شده بود، لشگر خشم و خشونت و بیرحمی ولایت نیز عزاداران حسینی نامیده میشدند. آری، در نظام ولایت آنان که معترضین را با خود رو بزیر میگرفتند، ماموران دوزخ ولایت
را عزاداران حسینی میخواندند. یعنی که قیام بسیار خوب و پسندیده است، بنا بر آموزشهای کربلا ، اما بر علیه یزید و نه بر علیه ولایت. اما کیست که نداند که ولایت بر مسند یزید نشسته است. این واقعیتی ست که هر روز بیشتر آشکار میشود.
عاشورای 88 را باید نقطه ی عطف جنبش جوانان و میانه سالها به رهبری زنان خواند. تغییر در معنا و مفهوم و سیاست عاشورا از آن زمان است که آغاز گردیده است. هر جمع و جماعتی امروز، در رژیم ولایت خطرناک، بشمار میآید- البته به استثنای دانشجویان بسیجی و یا هر کس که بسیجی ست. بویژه در روزی که احساسات و عواطف به اوج خود میرسد. عاشورا میشود فرصتی مناسب برای تجمع و گردهمایی، چیزی که مو را بر اندام ولایت سیخ مینماید. عاشورایی که از نیاکان خود به ارث برده ایم به سادگی میتواند بر علیه رژیم یزید سازمان یابد. مهمتر آنکه خطر عاشورا در نظر روحانیت و رهبری آن است که میتواند مردم را وا دارد که از خود بپرسند، چه رابطه ای هست بین، خداوند خامنه ای با جلال و شکوه امپراتورها با انواع اقسام لشگر و جاسوس ان و سازمانهای انتظامی و امنیتی، با امام حسین، فرماندهی بدون لشگر، تنها و مایوس از مردمی روبه صفت، دروغ زن و ترسو، زنان و فرزندان و اعضای فامیل در خیمه ها. که از سر غیرت و تعصب قبیله ای همراه 72 تن با لشگر یزید، جنگید و کشته گردید. بدرستی روشن نیست که آقای خامنه ای و یا فرشتگان مفرب ش و آن خواصی که در مراسم عزاداری شرکت داشتند، به چه دلیل برای مرگ حسین چنین سخت متاثر و افسرده گریه و مویه میکنند. این اشک ها را آقای خامنه ای در زمانی بر گونه ها ش سرازیر میسازد، که نه 72 دو تن بلکه هزاران هزار تن را بخاک و خون کشانده است، در زمانی که صدها تن را به بند و زنجیر کشیده و در انفرادی ها و در زیر شلاق بازجو، شکنجه شده و مورد تجاوز قرار میگیرند. اگر مردم امروز از خود نپرسند، بالاخره روزی خواهد رسید که از خود بپرسند که این ولایت ادامه امامت است که حکم میراند و یا یزید است صاحب بارگاه خلافت؟ که امام، میتواند یزید شود و یزید، امام. دستگاه ولایت از آشکار شدن این حقیقت است که هراسناک است.
چه اگر عاشورای "حرمت شکن و اسطوره بر انداز" یکبار دیگر تکرار شود، نهاد عاشورا و سنت خود زنی از فرهنگ ایرانی زدوده میشوند.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|