حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
رضا پهلوی، تنها نیست

December 19, 2011

دوشنبه 28 آذر 2570 = December 19, 2011

امین موحدی امین موحدی
 

هنوز چند روزی از شکایت آقای رضا پهلوی از سید علی‌ خامنه‌ای‌ به اتهام جنایت علیه بشریت سپری نشده، حرف و حدیث‌هایی‌ به گوش می‌رسد که گویا رضا پهلوی در این داد خواهی تنهاست!
البته بيشتر هموطنان نگران آن هستند که مبادا رضا پهلوی آنگونه که شایسته هست حمایت نشود. سعی‌ می‌کنم کوتاه و در حوصله خوانندگان گرامی‌ مطالبی‌ را در اين رابطه عنوان کنم.
شکایت مورد بحث ،جدای از منظر حقوقی به لحاظ سیاسی نيز دارای اهمیت زیادی ميباشد .شاکی‌ این پرونده رانه یک شخص بلکه یک ملت بايد دانست که تنها وظیفه انجام اين مهم را، آقای رضا پهلوی بر عهده گرفته است. در شرایطی که بحث سرکوب مردم سوریه و در کلّ هیجانات سیاسی کشور‌های عربی‌ موسوم به بهار عربی‌، موضوع ایران را تحت الشعأع خویش قرار داده بود، آقای رضا پهلوی داوطلبانه قبول مسئولیت کرده و با اين شکايت بار دیگر موضوع ایران تبديل به بحث روز گشته و خامنه ای‌ را در راس یک سیستم توتالیتر مذهبی‌ به عنوان مسئول جنایات و ستم‌ها در حق یک ملت معرفی‌ نموده است. از این جهت کار آقای رضا پهلوی بسیار ارزشمند و قابل دفاع و ستایش ميباشد.
به یقین رضا پهلوی در این داد خواهی تاریخی ،تنها نخواهد بود و هر آنکه به دادخواهی ملت ایران ایمان دارد، در همراهی با رضا پهلوی تردید نخواهد کرد. این تنها، دادخواهی ملتی علیه یک دیکتاتور نیست، این دادخواهی ملتی هست که میخواهد از اعتبار و عظمت از دست رفته خود دفاع کرده و در اعاده حیثیت ملی‌ خويش بکوشد. حیثیت یک ملت در اثر سیاست‌های ویرانگر و ماجرا جویانه حکامی ستمگر، لکه‌دار شده و تنها راه زدودن این لکه ،اثبات مجرمیت حاکم ستمگري ميباشد که ملتی را به گروگان گرفته است.
دنیا باید دادخواهي ملت ايران را باور کند و باور کند که ملت ایران ،چنین حاکمیت و حکامی را شایسته خویش نمی‌دانند و اگر خطری از جانب چنین حاکمیتی متوجه صلح جهانی‌ شده و میشود، مسئولیت آن بر عهده حکام وقت بوده و ملت ایران قبل از هر کسی‌ خود از بابت چنین حاکمیتی متحمل تهدید و ستم گشته است. اینک "رضا"ی ایران ،اين ایرانی در تبعید ،هر آنچه که رضای ملت ایران می‌باشد را انجام میدهد لذا وی هرگز تنها نیست و تنها نخواهد ماند. دعای مادران داغدیده، کودکان يتيم، خواهران برادر گم‌کرده و برادران خواهر از دست داده، که سالهاست در ماتم عزیزانشان، خدای ایران زمین را به یاری میطلبند، پشت سر هر آنکسی هست که به خونخواهی عزيزانشان بر خاسته است. رضا پهلوی با قبول این مسئولیت، دعای میلیونها ایرانی را نصیب خویش گردانيده است.
روانهای پاک آنها که شجاعانه به داد‌خواهی سرزمینشان مقابل جوخه‌های مرگ رژیم اسلامی ایستادند، اینک سرود‌"ای ایران‌ای مرز پر گهر" را دوباره میخوانند همانگونه که هنگام انتقال به محل اعدام، رو در روی دژخیم میسرودند. رضا پهلوی به داد‌خواهی لحظات تنهایی‌ مملو از شجاعت هموطنان خویش، به التیام زخمهای مادران داغدیده، براي اعاده حيثيت يک ملت بر خاسته است، چنين شخصي تنها نیست و هرگز تنها نخواهد ماند.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

کشکساب

بادرودبرهمه ایرانیان.عرض میکنم .یعنی صبرکنیم تا تعداد کشته وشگنجه و تجاوز شدگان خواهران وبرادران و پسران و دختران و مادران و پدران و همسران مردم ایران توسط عوامل خامنه ای؛به حد نصاب دارفور برسد؛سپس به جهانیان خبر بدهیم؟ حتما آنروز هم خامنه ای و قلم بدستانش خواهند گفت ؛ما آمار شما راقبول نمیکنیم. هنوز خیلی کمتراز تعداد دارفور است؛پس شکایت واردنیست. آیا افرادی مثل این مدعی؛آقای تیزقلم؛میتواننداین ادعا را بدون کلمه بازی؛به مردم ایران خصوصا آنهایی که کسانشان؛توسط عوامل خامنه ای؛ شکنجه ؛گشته؛تجاوز شده ومیشوند؛بگویند.آیا اگر بستگان خودشان الآن در اسارتگاههای خامنه ای باشند همین دارفور را مبنا میکنند؟ بارها گفته و میگویم.بزرگترین مجازات اینگونه قلم بازها و طقره رو ها؛همینکه اینها و ادعاهایشان با زبان ساده وکشکساب فهم؛معرفی شوند و قضاوت در مورد ایشان را به مردم ایران ؛خصوصا کسانیکه عزیزانشان وسط عوامل خامنه ای مورد شکنجه وتجاوز قرارگرفته و کشته شده اند؛وگزار کنند. پاینده ایران.سربلندایرانی.

December 25, 2011 02:33:20 AM
---------------------------

کشکساب

با درودبرهمه ایرانیان.هم میهن گرامی؛میپرسید؛کدام اپوزوسیون؟ بنده با همه کندذهنی؛دیرفهمی و کمسوادی خود؛با این متنی که منعکس کرده اید؛فهمیدم که این اقدام شاهزاده رضاپهلوی ؛خامنه ای با تمام توان اقتصادیش؛خامنه ای با تمام تلویزیونهای ماهواره ایش؛خامنه ای با تمام تفوق رسانه ایش؛خامنه ای با تمام خاطرجمعیش از حمایت رسانه های بین المللی؛خامنه ای با تمام اقتدارمطلقه اش؛خامنه ای با تمام تشکلهایش که بعنوان مدافع صلح و ضدجنگ و اپوزوسیون ساخته؛ طوری غافلگیر کرده؛که نتوانسته اقدامی از پیش اندیشیده بکند. لذا علی الحساب اپوزوسیون نما را با عجله به نوشتن وا داشته که این عمله تبلیغاتی خود(شریعتمداری) را دست خالی نگذارد.لذا مطمئن هستم و لطفا باشید؛که در روزهای آینده آبنمک خوابانده ها؛شمشیر از روو بسته به میدان خواهند آمد. درود بر رضا پهلوی که هوشیارانه از جبهه ای حمله کرد؛که قراول نداشت وگمان نمیکردندکسی این جرأت را داشته باشد.چون دردسرحقوقی و پوقوقی از این مشکلات که مردم عادی توان درگیری ندارند.دارد.درود برشما که با آگاهی رسانی پیگیری میکنید.مردم باید بدانند که رئیس شکنجه گران وسرجلاد را میخواهد به مجازات بکشند.لذا امیدوارانه تلاش و حمایت خواهند نمود.پاینده ایران.سربلند ایرانی.

December 25, 2011 01:57:28 AM
---------------------------

امین موحدی

توضیح ضروری اینکه کیهان ادعا کرده من همکار گویا نیوز هستم ! در حالیکه هرگز مطلبی از اینجانب در گویا نیوز چاپ نشده و در ضمن نوشتار‌های آقای تیز قدم و آقای نصری دستمایه حمله به رضا پهلوی در کیهان گشته است این قسمت راملاحظه فرمائید :
"کيهان :خودنمايي مضحك رضا ربع پهلوي در ادعاي شكايت عليه نظام نزد ديوان لاهه- كه مورد تمسخر محافل گوناگون اپوزيسيون هم قرار گرفت، "
کیهان از کدام محافل اپوزیسیون صحبت می‌کند؟!آقای تیز قدم از کی‌ تا حالا اپوزیسیون بوده که ما خبر نداشتیم؟یاآقای نصری ؟

من بر اساس همین نوع نوشتن آقایان و سپس واکنش کیهان ،نتیجه گرفته‌ام که چنین اشخاصی‌ در آن سایت، فقط و فقط خوراک تبلیغات علیه اپوزیسیون را در کیهان فراهم می‌آورند . آقای تیز قدم و آقای نصری ،ومديريت سایت گویا نیوز؛اکنون آرام شدید که خوراک کیهان را فراهم کردید و اقدام آقای رضا پهلوی به استناد نوشته‌های شما در کیهان لقب مضحک گرفت؟! شریعتمداری آسوده بخواب که آقایان تیز قدم و نصری در گویا نیوز بیدارند

December 24, 2011 04:28:20 AM
---------------------------

امین موحدی

جالبترین قسمت کار اینجاست که حسین شریعتمداری پیغام ما را گرفته و به جای چاپ مطلب آقای تیز قدم مطلب اینجانب را با کلی‌ تحریف در کیهان چاپ کرده! در مطلبی که به سایت حزب فرستاده‌ام پیش بینی‌ می‌کردم که از مطالب گویا در کیهان استفاده شود اما شریعتمداری باز هم زرنگی کرد و آنگونه که پیشبینی‌ میشد از لوو دادن چرک نویسان خود پرهیز و سعی‌ در تخریب اینجانب نمود و تلویحا از گویا نیوز و چرک نویسان آن حمایت کرد.
http://www.kayhannews.ir/901003/2.htm#other211

December 24, 2011 04:01:10 AM
---------------------------

امین موحدی

با درود و احترام نسبت به همه آنها که در بحث شرکت دارند ،اینجانب پاسخ خود به آقای تیز قدم را به همراه پاسخی برای همیشه به سایت گویا نیوز که آقای تیز قلم نوشتن خود در آنرا افتخار خود میدانند به سامانه حزب ارسال کردم که امید چاپ دارم .

December 23, 2011 11:00:25 PM
---------------------------

حق

با درود
آقای تیزقدم محترم، در رابطه نکته ۲ در آخرین پاسخ تان به من، بفرمایید پس نگرانی شماها از این اقدام رضا پهلوی از چیست چون می گویید که این اقدام او ناکام خواهد ماند! خب، بنفع شماهاست که او ناکام شود، نه؟ آنوقت مخالفانش بیشتر می توانند او را مسخره و تخریب کنند و از چشم ملت بیاندازند، نه! با احترام پاینده ایران و ملت ایران

December 23, 2011 07:41:31 PM
---------------------------

علی تيزقدم

جناب حق

۱) من از بک فرد کوچه بازاری سوال نکردم از کسی پرسیدم که خود را روزنامه نگار معرفی میکند و بر سر در تارنمای خود نوشته است سامانه خبری-تحلیلی. اما از آنجا که شما بجای اينکه پاسخها را از مدعی اصلی بخواهيد از من جستجو می کنيد مختصرا عرض می کنم که جامعه ايران جامعه ای شديدا متکثر است و برای اينکه بتوان برايند مناسبی از افکار عمومی داشت بايستی نظر سنجی های علمی در محدوده های جغرافيايی و قومی مختلف در داخل ايران به عمل آيد. آيا آقای موحدی که اينگونه از کيسه ملت خرج می کنند اين کار را کرده اند؟ ايا اقای پهلوی چنین محکی را آزموده اند؟ اميدوارم شما اين سوال را از آنان بپرسيد و راسخ را به من هم بگوييد چون من پرسيده ام و تا اين لحظه پاسخی جز حمله شخصی دريافت نکرده ام.

۲) در مورد سوال دوم شما واقعا ديگر نميدانم به چه زبانی بگويم. اگر شما نميخواهيد بفهميد من واقعا کاری نميتوانم بکنم. من آقای خامنه ای را مسئول اول کشته شدگان سالهای اخیر میدانم و معتقدم ایشان حتما باید در دادگاهی عادل پاسخگوی کردار خود باشند اما شکايت نامه آقای پهلوی بر محور جنايت عليه بشريت سامان دهی شده است که يک ترم حقوقی بوده و در عرصه بين الملل تعريف مشخص دارد. تا به اين لحظه نيز فقط دو کشور دارفور و ليبی از طريق مکانيزمی که آقای پهلوی در پی آن است به دادگاه کيفری بين المللی ارجاع داده شده اند (از طريق شورای امنيت). حتما شما در جريان تعداد کشته شدگان و اتفاقات دارفور هستيد و تصديق می کنيد که به هيچ وجه قابل مقايسه با ايران نيست (همينطور وضع ليبی). نتيجه اينکه شرايط فعلی ايران انطباقی با تعريف حقوقی جنايت عليه بشريت ندارد.

December 23, 2011 07:07:42 PM
---------------------------

کشکساب

با درود بر همه ایرانیان خصوصا همیهنان خواننده این صفحه
بنده پیرو فرمایش هم میهن گرامی..همایون.. عرض میکنم؛ حکومت اسلامی و حامیان..پیدا و پنهان آن.. البته سودبران از وجود و بقای این حکومت ضدبشری؛ تا امروز از محبوبیت؛ شفافیت؛ صداقت و..و... افراد و اشخاص؛ همچون شاهزاذه رضاپهلوی؛ نترسده و نمیترسند. چون از بابت حمایت جهانی .برونمرزی و توانایی سرکوب و برقراری خفقان رسانه ای درونمرزی؛ خیالشان کاملا راحت است. مستندبه اینکه اگر نبود ؛براحتی در مقابل چشم شهروندان در کشورهای دموکراتیزه اروپایی؛ ترور و بمبگزاری موفق نمیتوانست؛ باز پس گرفتن تروریست از فرانسه و تاج گل به گردنش آویختن نمیتوانست؛ دزدیدن شهروندان اروپایی و آمریکایی برای معامله را نمیتوانست. و....و...نمیتوانست. (آنچه از این اقدام با هذف قراردادن خامنه ای) بدون استثنا؛ همه مواجب بگیران مدافع را (بشدت نگران کرده) مطرح بودن و توان اثر گذاری؛ (اقدام کننده) است. بنده شخصا چون این حقیقت را درک میکنم؛ با تمام توان هر اقدام یکه بگویند خواهم کرد که (این اقدام فراجناحی و همگانی) گسترش یافته و پیگیری شود.
پاینده ایران؛ سربلند ایرانی

December 23, 2011 05:08:48 PM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم


آقای تیزقدم محترم، از امین موحدی دو پرسش کرده اید. من دوست دارم که درباره پرسش یکم تان، راهکار شما را بدانم. در زیر پرسش یکم شما را برای یادآوری همگان آورده ام:-

1) شما صحبت از "داد خواهی" و پشتیبانی یک "ملت" می کنید. ممکن است چند شاهد مستدل حقوقی (و نه احساسی) از این مدعا بدست دهید که "ملت ایران" حامی این دعوی است؟

خواهشمندم برای منه کوچه بازاری روشن کنید که من و خانواده ام و دیگرانی مثل ما چگونه می توانیم شواهد مستدل حقوقی از ادعای مان که خامنه ای جنایتکار است را طوری فراهم کنیم که شما و هم اندیشان تان بپذیرند؟

به پرسش زیر هم اگر می توانید و می خواهید پاسخی روشن بدهید. بی پاسخ گذاشتن این پرسش ساده از سوی شما برای من بسیار پرسش برانگیز خواهد بود چون پاسخ آن یا بلی یا نه یا شاید و یا نمی دانم است.

آیا شما خامنه ای را جنایتکار می دانید یا نه؟

توضیح: من یک جمهوریخواه هستم و این حزب مسئول کردار و گفتار من نیست. نظرات من معرف دیدگاههای این حزب نیست و من به هیچ حزب و گروهی هم وابسته نیستم.

با احترام

پاینده ایران و ملت ایران

December 23, 2011 02:04:28 PM
---------------------------

علی تیزقدم

جناب حق

۱) ممنون از اینکه حداقل اینبار کمی وقت گذاشتید و جستجوی ساده ای کردید. شاید اگر این کار را همان ابتدا کرده بودید زودتر به این نتایجی که الان کشفشان کرده اید می رسیدید و وقت گرانبهای خود را صرف شخصی مانند من با اوصافی که شمردید نمی کردید. البته از همین نظرات اخیر شما هم کاملا روشن می شود که اصولا شما کامنتهای مرا درست نمیخوانید چون این لینکهایی را که شما به عنوان کشف خود عرضه کرده اید من در همان کامنتهای ابتدایی معرفی کرده بودم.

۲) شما مجددا بحث منطق را پیش می کشید. دوست محترم من دو سوال پرسیدم و مبنای غیر منطقی دانستن متن آقای موحدی نیز از دید من همان دو سوال بود (که احدی هم به آنها پاسخ نداد!!) حال شما کمی به متن خود نگاه کنید سراسر حمله شخصی و پر از اتهامات بی اساس. آقای (یا خانم) حق شما که نام مرا به فارسی جستجو کرده اید زحمت کشیده آن را به انگلیسی هم جستجو کنید تا تعدادی از مقالاتی را که در معتبرترین مجلات علمی به چاپ رسانده ام ببینید. آیا کسی که به قول شما از طریق ارباب کهریزکیش می آید می تواند چنین مقالاتی بنویسد؟ نکند می خواهید بگویید کهریزکی ها تمام موسسات معتبر علمی را هم خریده اند؟ اگر من با بورس قلابی آمده بودم پس اینها چیست؟ خودتان بگویید چه کسی غیر منطقی رفتار کرده است؟ من یا شما؟

۳) تمام هدف من از اظهار نظر در این سایت بر اساس این پیش فرض بود که سایت وزینی است و کسانی که در آن قلم می زنند (چه در جایگاه نویسنده و چه نظر دهنده) آداب گفتگو را می دانند ولی متاسفانه در حال حاضر عمیقا ناامید هستم. تقریبا همان اتفاقی که در سایتهایی مانند بالاترین رخ می دهد اینجا هم ناظر بودم. دریغ از سر سوزنی پاسخگویی. تماما حمله شخصی. جناب حق شما از من راه حل پرسیدید. به شما یکی از مهمترین آنها را می گویم: مادامیکه ما نتوانیم بدون توهین و شخصی کردن مسائل با یکدیگر حرف بزنیم، تا روزی که ما نفهمیم کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من، تا وقتی که ما از خودمان پرسش نکنیم و به اندیشیدن عمیق دربارهء مسائل کشورمان رو نیاوریم، تا هنگامیکه همهء مشکلات مملکت را از ناحیه جمهوری اسلامی دانسته و خود را قدیسانی مظلوم بینگاریم، در بر همین پاشنه می چرخد و هر دهه بیش از دهه قبل افسوس داشته هایمان را می خوریم و هر نسل اجدادش را به خاطر ندانم کاری ها و سوزاندن منابع ملی سرزنش خواهد کرد.

۴) شما اگر بدون غرض ورزی مطلب مربوط به ولایت را می خواندید به راحتی تصدیق می کردید که من ابتدا فضا سازی کرده ام و معنایی را از ولی ارائه داده ام و سپس بر اساس آن معنا نمونه های فراوانی عرضه کرده ام (مانند شبنم سهرابی آرمان رضاخانی و غیره) که با این تصویر منافی است و در نهایت آقای خامنه ای را به اسکندر شبیه کرده ام و بحث رفراندوم را پیش کشیده ام. اگر منطقی و بدون بایاس ذهنی به این روند نگاه کنید کجایش ایراد دارد؟ چون ادبیات من از واژه هایی مانند کهریزکی و دستار به سر و غیره تهی است پس من با آنها هستم؟

۵) من در همان مقاله ولایت داستانی سمبلیک به این مضمون را نقل کرده ام: "
می خواهم داستانی نقل کنم که مخاطب آن همهء دستگاه قدرت است. برگردیم به زمانهای دور دور، به روزگاری که اصولا زمان شماره نمی شد و برویم به دل شهر افسانه ای رم. روزی مردم حفره عمیقی را در شهر مشاهده کردند که هر لحظه بزرگ تر می شد و جان و مال آنان را تهدید می کرد. هر چه خاک از اطراف و اکناف آوردند و داخل حفره ریختند آن را پرنکرد و نتوانستند از گسترش و عمیقتر شدن گودال جلوگیری کنند، لذا دست احتیاج به سمت کاهن بزرگ دراز کردند و او که نماینده خدایان بود از جانب آنان پیغام آورد که بایستی گرانبها ترین دارایی های خود را در حفره بریزید. جواهرات سلطنتی همه به داخل گودال ریخته شد، زنان زینت آلات خود را داخل حفره کردند و دانشمندان کتابهای خود را، ولی هیچ چیز عوض نشد تا اینکه روزی عده ای از برازنده ترین و باهوشترین جوانان شهر آراسته در بهترین جامه های خود به کنار گودال آمده و به ناگهان به داخل حفره عمیق پریدند. در اینجا بود که گودال شروع به جمع شدن کرد و شهر رم نجات یافت. قدرت مداران ما باید بدانند که نداها، سهرابها، روح الامینی ها، جلائی پور ها، نظر آهاری ها و دیگرانی که یا قربانی شده اند و یا جان خود را ریسک کرده اند همان گوهرهایی هستند که گودال عظیم ندانم کاریها را پر خواهند کرد و کشور را نهایتا به ساحل امن خواهند رسانید. "
ممکن است بگویید کسی که چنین تمثیلی را به صراحت می آورد آیا می تواند کهریزکی باشد؟ آیا شما واقعا پیام این داستان را نمیدانید؟

۶) در مورد آقای خاتمی گفته اید. بگذارید صریح بگویم از نطر من آقای خاتمی یکی از تاثیر گذارترین و بهترین شخصیت های تاریخ ایران است که قدر او را صد سال پس از این مردم ما خواهند فهمید. او انسانی بزرگ است و طبعا اشتباهات بزرگی هم انجام داده است. من هیچ ابایی ندارم از اینکه بگویم آقای خاتمی بخاطر نداشتن شجاعت لازمه در ۴ سال دوم ریاستش خیلی فرصت سوزی کرد اما آنقدر انصاف دارم که ۴ سال ابتدا راهم ببینم که خود در فضایش حضور داشتم و بدون تردید بهترین دوران عمرم بود. من اینقدر شهامت دارم که این را بگویم و پای آن هم می ایستم. به صرف اینکه آقای خاتمی عمامه به سر دارند من هیچوقت چشمم را به روی اصلاحات عمیق و ساختاری که در دوران ایشان انجام شد نمیبندم حال چه شما خوشتان بیاید و چه رگ گردنتان بیرون بزند.

۷) توصیه ای به همه دوستان دارم. منافع ایران را از موجودی به نام جمهوری اسلامی جدا کنید و دائما از پشت منشور جمهوری اسلامی وقایع را بررسی نکنید. من اگر پرسشی را با آقای پهلوی مطرح کرده ام از این زاویه است. به هر حال یا ایشان در این اقامه دعوی شکست می خورند (که بسیار محتمل است) که در آن صورت همان به قول شما کهریزکی ها بزرگترین برنده آن خواهند بود و یا قادر خواهند بود اثبات کنند که جنایت علیه بشریت انجام شده است که این جاده صاف کن ناتو است حال من از شما می پرسم ار منظر منافع ملی ایران وتمامیت ارضی آن برخورد ما باید چگونه باشد؟ در این مقاله این موضوع را باز تر کرده ام:
http://iranebehtar.org/2011/12/22/rezapahlavi/

امیدوارم آن را بدون غرض و بدون نگاه به نام نویسنده بخوانید و روی آن فکر کنید.

...............................................................................................................

کاوه یزدانی
جناب خوش قدم چند پرسش از جنابعالی دارم.
چرا شما اصلاح طلبان که پایه گذار این رژیم شرم آور جنایت کار هستید با دیگر ایرانیان آزادیخواه برای آزادی ایران در یک صف قرار نمی گیرید؟
چرا از فراخوان های پیشین آقای رضا پهلوی حمایت نکردید؟ این پرسش ها جدای از گفتگوی شما با دوست گرامیم حق می باشند. آیا محمد خاتمی نمی توانست از جنایت کوی دانشگاه جلوگیری کند؟ شما آمده اید از یک کسی دفاع می کنید که هیچ عرقی به ایران ندارد که هیچ دستش هم به خون فرزندان ایران تا مفرق فرو رفته. این رژیم سراسر غیر ایرانی شما هفتاد میلیون ایرانی را به گروگان گرفته. این باور تقیه که شماها دارید ایران را به ورطه نابودی کشانده است. چه پاسخی به هزاران هزار مادر داغ دیده دارید؟ که یکی شان نیز مادر من می باشد.

December 23, 2011 12:55:02 AM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم و بویژه دوستان و دوستداران گرامی کلوب کافه نادری
با سپاس فراوان از ایرانی عزیزم. اگر نوشتاری که در نظر پیشینم گذاشتم از علی تیزقدمی باشد که در اینجا نوشتار و رفتار امین موحدی را غیرمنطقی خواند، از او می پرسم که حالا رفتار و نوشتار کی از مرز غیرمنطقی هم می گذرد و به خرافه می رسد! خامنه ای، پدر!!! پدر مهربان!!! این پدر مهربان به دختران و پسران ما در زندان کهریزک تجاوز جنسی کرد. حق زندگی از نداها و سهرابها را بوسیله تیرخلاص زن هایش گرفت. برای از میان بردن شواهد، بدن ترانه موسوی را پس از تجاوز جنسی به آتش کشاند. با ماشین اش از روی بدن مادران جوان چندین بار رد شد. جوانان ما را از پلها به پایین پرتاب کرد.....پس از همه این زشتکاریهای این پدر مهربان!!! بود که فریبا خاتمی، سید خندان روباه صفت با وقاحت تمام به ولایت از ملت ایران به خامنه ای پیام فرستاد که ملت خطا کرده و پشیمان است، طلب بخشش از شما را دارد تا آشتی ملی صورت گیرد. خاک عالم بر سر خامنه ای و خاتمی که هر دو به قربانیان تجاوز جنسی کردند و سوزاندنشان و کشتندشان. حاک عالم بر سر دلالان محبت ایندو که در برون مرز با ثروتهای دزدیده شده از خزانه ملی در صدد تداوم عمر این رژیم سر تا پا کهریزکی هستند و با اموال دزدیده شده کرسیهای استادی دانشگاهها را می خرند و با بورسهای تقلبی لیسانس و دکترا می خرند. همه اینها متجاوزین جنسی به دختران و پسران ما هستند و بدون اینکارهای قبیح شان هیچ شانسی برای بدست آوردن مقامهای اول کشور را ندارند. تقلب و تجاوز و آدمکشی و دزدی و دروغگویی در ژن همه اینهاست. شکی نیست که احمدی نژاد لمپن است و مشتی ابله را در صدر همه کارها در کشورمان گذاشته است ولی ببینید با چه وقاختی این علی تیزقدم، مریدان خاتمی آشغال کله را فرهیخته و فهیم و کاردان جلوه می دهد که بوسیله خامنه ای به بیرون پرتاب شده اند! انگار در ۸ سالی که خاتمی روباه صفت بر سر کار بود ایران کشور گل و بلبل بود! این بی شرف با فریب دادن جوانانی مثل من که برایش رای جمع می کردیم بر سر کار آمد چون گفته بود که دمکراسی خواهد آورد و ایران برای همه ایرانیان خواهد بود یعنی ایرانی بی تبعیض. دروغگوی پست، وقتی بقدرت رسید گفت همه اش کشک بود، برای نجات رژیم آمده، حرف بزنید می گویم بگیرندتان....بعد از ۸ سال ترکید و دهان کثیف و متعفن اش را باز کرد و گفت که مقام ریاست جمهوری چیزی بجز یک مقام تدارکاتچی برای سید علی گدا نیست. این سید علی گدا، پدر مهربان و نامهربان شماست علی تیزقدم. سید علی گدایی که در زمان شاه از هویدا خواست کاری برایش دست و پا کند. مردک یک موتور قراضه داشت که از اینجا به اینجا می رفت تا برای ۵ تومان روضه بخواند. حالا تیزقدم در او و ولایت فقیه اش پتانسیل آنرا می بیند که از این مقامش می تواند استفاده ای کند که از دمکرات ترین کشورهای جهان پیشی گیرد! تف بر گردون زمان که دکترا دار قلابی اش مثل جمهوریخواه قلابی اش مثل آپوزیسیون قلابی اش است که از انسانیت بویی نبرده و فقط و فقط شکل و شمایل آدم را دارد. تف بر اصلاخات چی هایی که تنها چیزی که همیشه می خواستند و می خواهند سهم خودشان از غنائم دزدی شده از ۷۵ میلیون ایرانی است و بس. تف بر اینها که اگر فردا خامنه ای نان خشکی جلویشان بیاندازد به زیر عبایش می روند. تف بر همه آنهایی که اینرا منافع ملی جا می اندازند. اینها حق ندارند که به من بگویند که در برون مرز چه می توانم و نمی توانم و باید و نباید بکنم. مشتی فضول که می خواهند برای ایرانیان درون و برون مرزی تعیین تکلیف کنند و بین ما اختلاف بیاندازند. هیچ فرقی بین من برون مرزی و خانواده ام در درون مرز نیست. ما می خواهیم سر به تن کلیت رژیم نباشد. اینهم آمار و سند و مدرک من برای آنچه بر ضد این رژیم کهریزکی کرده و می کنم و خواهم کرد. مطالبه ما اینست که کلیت این رژیم شنیع نابود شود. داریوش همایون هم همین را می خواست ولی هر چیزی موقع خود را دارد. آن موقع را ما تعیین می کنیم. فعلا اگر لازم باشد همانند داریوش همایون گوشت مرده را هم خواهیم خورد تا کشورمان حفظ شود. اما شک نداشته باشید که این موقتی است. سوء استفاده از داریوش همایون بوسیله کفتارهای کهریزکی ممنوع. شماها بروید به سید علی گدا و فریبا خاتمی روباه صفتان بچسبید. شماها حقیرتر از آن هستید که نام داریوش همایون را بر زبان بیاورید یا بنویسید.
پاینده ایران و ملت ایران

.................................
کاوه
حق عزیز، خیلی لذت بردم ، و سپاسگزارم.
ننگ و شرم بر پیشانی اپوزیسیونی باد که در برابر این همه فاجعه سکوت کرده ، واقعاً که شرم آوره.

December 22, 2011 10:02:47 PM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کافه نادری
برای اینکه با افکار و خط سیاسی علی تیزقدم کمی آشنا شوم، گوگل اش کردم. یکی دو نوشتارش را خواندم. بنظر می رسد که او سبز علوی است و ارادتمند خاتمی است. آیا این علی تیزقدم همان علی تیزقدم ای است که در اینجا به گفتگو پرداخته است!؟ خودش بیاید و بگوید. بهرحال بخشی از یکی از نوشتارهای او را که خواندم را در زیر می آورم تا خودتان داوری کنید تا برسم منزلم.

آنچه در زیر می بینید، برگرفته از "بلاگ ایران بهتر" علی تیزقدم است. او در یکی از دانشگاههای کانادا در رشته الکترونیک دوره دکترای خود را گذرانده یا هنوز می گذراند. در این بلاگ نوشتارهای بسیاری از او هست.
http://www.iranebehtar.com/search?updated-max=2010-12-05T14:35:00-05:00&max-results=7
شنبه ۴ سپتامبر ۲۰۱۰

ولایت و فرزندانش

(*) من یاد گرفته بودم که "ولی" به معنای دوست است. به من گفته بودند که ولایت از طرف من شروع می شود یعنی اینکه من ابتدا شما را به عنوان ولی (دوست) می پذیرم و به ولایت گردن می نهم نه اینکه به زور ولایت چون طوقی به گردن من بسته شود. به من گفته بودند اعتبار ولایت از مردم است و هر روز که نخواستند باطل می شود. به من از ولایت علی گفته بودند و داستان غدیر خم، از اینکه پیامبر از مردم در آنجا خواست که علی را به ولایت برگزینند و با او بیعت کنند. به من گفته بودند که همین اتفاق تاریخی نشان می دهد که منشاء ولایت مردم هستند و بیعتشان لازمهء ولایت است..............

داستان از آنجایی شروع شد که دستگاه ولایت نا مهربانی پیشه کرد. مشکل از همانجا آغاز شد که ولی فقیه در مواردی مشت خود را برای مردم گره کرد غافل ازاینکه پدر اگر مشتش را گره کند دیگر نمی تواند دست فرزندانش را گرفته و به مهربانی بفشارد. برگردیم به تیر ماه سال ۱۳۷۸ زمانیکه برای اولین بار به شکل علنی دانشجویان برعلیه ولایت به شکلی خفیف موضعگیری کردند. من هم آن موضع گیریها را که در غالب شعارهای اعتراضی بود به یاد می آورم و هم پاسخ رئوفانه ولی فقیه را. فراموش نمیکنم که مقام ولایت گفتند اشکالی ندارد بگذارید عده ای هم شعارهایی بدهند. اما ظاهرا وسوسه قدرت در همان ایام، ولایت را از جایگاه پدری به زیر آورد و پروسهء اسکندر شدن از همان اوان آغازیدن گرفت (شاید هم بتوان گفت از همان زمان علنی شد). آری اسکندر، من بر این باورم که الگوی کردار سیاسی ولایت فقیه در ده سال اخیر و بخصوص در دو سال گذشته، خواسته یا ناخواسته اسکندر مقدونی بوده است، گر چه که صمیمانه امیدوارم در این مورد اشتباه از من باشد. بهترین گواه برای مدعای من عزل و نصبهایی است که طی این سالها در پست های حساس اعمال شده است. اکثریت منصوبان افراد نالایق و ناکارآمد هستند و در نقطهء مقابل، باسوادها و افراد فهیم در مناصب بی ارزش گماشته شده و یا خانه نشین (اگر نه زندان نشین) گشته اند، لذا فرهیختگان سرخورده و منزوی در گوشه ای روزگار میگذرانند و یا جلای وطن کرده اند و از آن سو، قدرت گرفتگان عمدتا بیسوادانی مجیز گو هستند که هر کاری انجام میدهند تا قدرت را راضی نگه دارند و منصب خود را حفظ کنند. این کوتوله ها قبح دروغ گویی را کاملا از میان برده اند، لمپنیزم را در سراسر دستگاه حکومتی شایع کرده اند، و براحتی به نام دین جنایت می کنند. تمام مجاری قانونی ابراز نظر مسدود است، مطبوعات به شکل فله ای توقیف شده اند و ایران به بزرگترین زندان روزنامه نگاران در تمام جهان بدل شده است. این فرایند دفع فرزانگان و جذب ابلهان همان کاری است که می گویند اسکندر مقدونی انجام داد، ولی آیا به سرنوشت اسکندر در تاریخ توجه شده است؟ اسکندرانه حکمرانی کردن تا به کجا عملی است؟

حال این دستگاه ولایت است و یک تصمیم بزرگ. مردم- این را هم فهمیده اند که مطالباتشان را مطرح کرده و بر اجرای آن پای فشارند. یکی از مهمترین این مطالبات آن است که ولی فقیه به یاد آورد که حکم پدر را دارد نه اسکندر. بر درک پدرانه از ولایت فقیه می خواهم پای فشارم چون بر این باورم که می توانست کلید حل بسیاری از مشکلاتی باشد که حتی در دمکراتیک ترین کشورها هم هنوز حل نشده است. اگر سال گذشته و در بحبوحهء بحران انتخاباتی، این نقش پدرانه فراموش نمی شد و به دغدغه های میلیونها انسانی که در سکوت رای خود را می خواستند توجه می شد، در آن صورت تئوری ولایت فقیه می توانست حتی ادعا کند که قادر به گشودن گره هایی است که در پیشرفته ترین دموکراسی ها نیز هنوز ناگشوده است. به یاد بیاوریم که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چگونه جورج بوش با تقلب انتخاباتی برادرش در ایالت فلوریدا به کاخ سفید رفت و در حالیکه بعد ها نشان داده شد که واقعا تقلب صورت گرفته است ولی این دموکراسی پیشرفته نتوانست جلوی آن را بگیرد. ولایت فقیه فرصتی طلایی داشت که نشان دهد می تواند در چنین مواقعی گره گشا باشد ولی افسوس که تنگ نظریها اجازهء این کار را نداد. مردم از دستگاه ولایت شدیدا" آزرده اند چرا که نقش خود را کاملا گم کرده است. آن تصمیم بزرگ که نفع همه از جمله نهاد ولایت را در پی دارد این است که بساط این نوع ولایت آمرانه توسط خود ولی فقیه شجاعانه برچیده شود یا حداقل بیعت مجددی با مردم صورت گیرد. بهترین راهکار هم به رفراندوم گذاشتن اصل ولایت فقیه است. در واقع معنای این رفراندوم چیزی جز این نخواهد بود که چون نسل عوض شده و نظرات مردم هم دگرگون شده، حال بیعتی مجدد لازم است و رفراندومی آزاد در جوامع مدرن امروزی امکان آن را به بهترین نحو فراهم میکند.
(*) لازم به ذکر است که این یادداشت برای سایت جرس نوشته شده و در آنجا انعکاس یافته است (اینجا) و صرفا جهت آرشیو شخصی در وبلاگ هم قرار گرفته است.

............................................................................................

کاوه یزدانی
نمک خوردند و نمکدان شکستند.
ای فرزند ولایت ، علی آقای تیز قدم ،تبریک عرض می کنم با این تفکرت.
مفهوم تقیه را میدانی؟ جوابش این است ، دروغ ، فریب ، جنایت ، ایران بر باد دادن و هر چه پستی که در این ولایت وقیهتان نهفته هست.
شرم بَر خاتمی فریبکار و دروغگو باد که خودش در جنایت دست کمی از ولی وقیهش ندارد.
شنیده ای که می گویند:
شتر درخواب بیند پنبه دانه؟

December 22, 2011 07:15:28 PM
---------------------------

ایرانی

با درود خدمت دوستان کافه نادری, همچنی آقای موحدی گرامی
حق عزیزم, کاوه جان, نوشته های شما را زیر نظر دارم و از چالش قلمی تان با آقای تیزقدم لذت می برم. حق عزیزم, افتخار می کنم به اینکه پس از سالیان, گرانمایه ای همچون تو نظر مرا نسبت به جمهوری خواهی تغییر داد. ایکاش جمهوری خواهان ما قد سیاسیشان بلند شود و بتوانند هم قد تو مسائل را تحلیل کنند که جانم را می دهم برای هر مخالفی با من (با هر مرام و عقیده) که متوجه باشد آن مرام و سلیقه سیاسی فرع بر ایران و منافع ملی ماست.
1. جمهوری خواهان, که چهره شاخص و شناخته شده ای در حد شاهزاده گرامی ندارند, رو به قوم بنی اسرائیل آورده, در گرفتن ایراد از ایشان پیشی می جویند. این ها جمهوری را اصل بر همه چیز می دانند و آقای خامنه ای که سهل است, حاضرند با شیطان هم پیمان شوند تا سلطنت به طور عموم و خاندان پهلوی به طور خاص, به ایران باز نگردد. چرا؟ جواب قانع کننده ای نمی دهند و ندارند که بدهند. خیلی که پاپیشان شوی, برایت از دیکتاتوری می گویند در قرن نمی دانم چندم, و ساواک و کمیته مشترک ضد خرابکاری و هزاران افسانه خالی از حقیقت دیگر که امیدوارم روزی مورد بررسی کارشناسانه قرارگیرند تا سره از ناسره بازشناخته شود. آقایی گاه گاه تحت نام مستعار "گل آقا" چند بار اینجا کامت گذاشت و مدعی بود تبدیل نظام شاهنشاهی به حتی جمهوری اسلامی خودش نوعی پیشرفت است! پیشرفتش کجاست؟ ما حق پرسیدن این پرسش را نداریم زیرا آنها خدایگان عن تلکتوئلی هستند و ما پیادگان سرد آغوش سلطنت طلب!. ما را با اینها کاری نیست که خودشان هم می دانند در بین مردم جایگاهی ندارند که شناخته شده نیز نیستند که کارنامه شان در برقراری حکومت جهل و خرافه ولایت فقیه سیاه سیاه است.
2. جمهوری به معنای واقعی آن هرگز در ایران بوجود نیامد, وقت آن است جمهوری خواهان واقعی بررسی نمایند چرا نظام پادشاهی مشروطه با رویکردی مدرن, تبدیل به سلطنت فقیه شد با رویکردی بنیادگرایانه؟ چرا شعار جمهوری با یک نهیب آقای خمینی (جمهوری اسلامی, نه یک کلمه کم, نه یک کلمه زیاد) به جمهوری اسلامی تبدیل شد و هیچ کس نیز نفهمید بالاخره مبنای قانون گذاری رای جمهور مردم است یا شریعت؟ چگونه دموکراسی ادعایی, آزادی و چه و چه وعده داده شده در پاریس به رهبری کاریزماتیک و مشروط, و سپس به ولایت مطلقه فقیه تبدیل شد و نیروهای اجتماعی این میان چه نقشی داشتند؟ در غیاب طبقه متوسط و اخلاق مدرن, ولایت جمهور مردم به چه معناست و به چه چیزی تعبیر می شود؟
3. حق نازنینم, بهتر از من می دانی که دموکراسی را پیش ضمینه ای است که تا آن تحقق نیابد, نظام جمهوری به جمهوری های اسدی و مبارکی تبدیل می شوند و اگر موجود باشد, پادشاهی های مطلق العنان به دموکراسی های مشروط که مثلا" در همان انگلستان موجود است.
4. مخالفان در ایران به سه دسته تقسیم شده اند, گروهی مانند من از ابتدا شورش 57 را قبول نداشتند و هنوز به پادشاه دور از وطن و در خاک قربت خفته خود وفادارند و به دنبال تحقق آخرین اراده او هستند, گروه دوم انقلابیون پشیمانی هستند که یا نسبت خود را با نظام گذشته روشن کرده اند و یا یکی به نعل می زنند و یکی به میخ و پیروی از سیاست نه سیخ بسوزد و نه کباب را در دستور کار دارند تا چنانچه نظام پادشاهی شد, مسیری هم برای ایشان برای صعود سیاسی فراهم باشد. دسته سوم اکثریت خاموش هستند, این اکثریت به پادشاه فقید, لقب "آن خدابیامرز" داده است و روزی نیست از زمان آن خدابیامرز یادی نکند, حتی اگر چیپ باشد, که بله آقا, هزار تومان حقوق می گرفتیم و نصفش زیاد می آمد, بله آقا, کافه مرمر را یادت هست؟, چه می کرد هایده در تلویزیون شبهای عید, ویسکی را چرا نمی گویی 20 تا تک تومانی بود, چه آبروی بین المللی داشتیم که هر خاله خان باجی راه می افتاد می رفت رم و پاریس و...اما این اکثریت به واسطه افسانه سرایی هایی که مخالفان چپ و اسلامی و اتحاد نامقدس سرخ و سیاه نموده است دچار ترس ها و پارادوکس های خود است. وقت آن است که مسئولین امنیتی سابق (مانند پرویز ثابتی, رئیس اداره سوم ساواک – امنیت داخلی) ماوقع را با سند شرح دهند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد و مردم عادی نیز از این سردرگمی خلاصی یابند.
زیاده جسارت است
پاینده ایران

December 22, 2011 04:44:45 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود به هم میهنان و دوستان گرامی
مطلب زیر را برای کیهان لندن ارسال نمودم و مایلم در این صفحه نیز به اطلاع دوستان و هم میهنان گرامی برسانم.
......................
با درود به کیهان لندن و هم میهنان گرامی
انتظار دارم، و فکر می کنم هر ایرانی ایران دوستی انتظار دارد بداند نظر روشنفکران و احزاب و تشکلهای فعال سیاسی در باره دادخواهی شاهزاده رضا پهلوی بر علیه علی خامنه ای جنایتکار چیست، و آیا مایل به پشتیبانی از این دادخواهی هستند ، و اگر حمایت و همراهی نمی کنند ، چرا؟ حداقل نظرشان را ، مثبت یا منفی به اطلاع ملت ایران برسانند. بنابر این از استادان گرامی،
آقای احمد احرار و آقای پروفسور شاهین فاطمی و آقای صدرالدین الهی و خانم الاهه بقراط و آقای بهروز بهبودی و خانم یا آقای خیراندیش و آقای دکتر علی رضا نوری زاده تقاضا دارم نظرشان را در این ارتباط بفرمایند. اگر انتظار زیادی می باشد نیز لطفاً بفرمایید تا دیگر چنین انتظاری از شما گرامیان نداشته باشم. با سپاس و احترام کاوه یزدانی

پاینده ایران و ملت ایران

December 21, 2011 11:54:13 PM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کلوب کافه نادری

من کمابیش نظر زیر را در کیهان لندن، پارس دیلی نیوز و خبرنت گذاشته ام. یکی از آنها را در پایین می بینید:-

به خبرنت

؛تبعات اقدام رضا پهلوی علیه علی خامنه ای

نظردهندگان گرامی، در سایت حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) بحث داغی بین موافقان و مخالفان اقدام رضا پهلوی علیه علی خامنه ای درگرفته است. از آنجا که این موضوع مهمی است و به همه ما مربوط می شود، من پیام زیر را در سایت های کیهان آنلاین و پارس دیلی نیوز قرار داده ام و در اینجا هم می گذارم تا شما عزیزان نظرات خود را در این سایت و دیگر سایتها برای هموطنان بگذارید. از همکاری شما سپاسگزار خواهم شد. ارادتمند حق

"به کیهان لندن

تبعات اقدام رضا پهلوی علیه علی خامنه ای

علی نصری، سیامک شجاعی و علی تیزقدم نگران اقدام رضا پهلوی علیه خامنه ای کهریزکی هستند. کسانیکه طرز تفکر این سه را دارند می گویند که این اقدام جاده صاف کن برای حمله نظامی بیگانگان به ایران و لیبیایی سازی ایران است. اینها خطر تجزیه ایران را در صورت چنین حمله ای می بینند. من خیلی مایلم که نظرات دوستان و بویژه نظر خانم الاهه بقراط و آقای ناصر محمدی را در این موارد بدانم. من یکی از حامیان این اقدام رضا پهلوی بوده ام و بدنبال جمع آوری نظرات دیگران هستم. آیا اقدام رضا پهلوی علیه خامنه ای می تواند آن پیامدهای ناخواسته ما را بدنبال داشته باشد؟ با احترام و سپاس فراوان از یکایک شما، ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران"

December 21, 2011 11:04:32 PM
---------------------------

حق

با درود به آقای تیزقدم محترم، لطفا آن بخش از پرسشها را که مربوط به برون مرزی ها می شود را نادیده بگیرید چون در پاسخ پیشین تان گفته اید که:
؛...خلاصه از بابت بسيار جلوتر از اپوزيسيون خاج نشين هستند،؛ شما چگونه به این نتیجه رسیده اید، لطفا سند و مدرک ارائه بفرمایید. ؛چيزی که نياز دارند يک آرامش فکری است...؛ این آرامش فکری را کی از آنها گرفته است و چگونه برقرار خواهد شد؟ ؛..تا بتوانند تجديد قوا کرده..؛ چقدر قرارست این طول بکشد؟ پیش از حمله نظامی اسرائیل و ناتو یا پس از آن؟ آیا دنیا تا آنموقع برایشان صبر خواهد کرد؟ ؛.. و اعتراضات مدنی خود را شروع کنند ...؛ کدامین اعتراضات مدنی مد نظر شماست و سابقه و دستاوردهایشان تاکنون چه بوده است؟ ؛... و دامنه آن را گسترش دهند.؛ چگونه قرارست چنین کنند؟ همه اینهایی که می گویید نیازمند باز شدن فضای سیاسی است. اگر به غیر از اینست، لطفا توضیح دهید که با خفقان موجود که نفس نمی توان کشید مردم قرارست اینکارهایی که شما انتظار دارید و پیش بینی می کنید را بکنند؟ چرا شما از کشور خارج شدید، اگر چنین امکاناتی در درون مرز وجود داشت و می توانستید در همانجا مثمر ثمر باشید؟ ؛لذا من اگر جای اپوزيسيون بودم در اين راستا حرکت می کردم. مثلا سعم میکردم فشار تحریم را بردارم و مجال تفکر ایجاد کنم.؛ مگر ما جلوی تفکر درون مرزی ها را گرفته ایم؟ از یکسو شما آنها را جلوتر از ما در همه عرصه ها معرفی می کنید و ما را عقب مانده و از سوی دیگر درست برعکس. چگونه کم کردن فشار تحریمها را که به ما پیشنهاد می کنید را تا حالا خودتان کرده اید و دستاوردهایتان در این راستا چه بوده است؟ آیا این همان راهی نیست که اکبر گنجی و ؛اصلاح طلبان؛ رفته و می روند بدون هیچ دستاوردی؟ چرا فشار را روی رژیم نیاوریم تا دست از ماجراجویی های هسته ای و اعمال تروریستی و حمایت از فلسطین، لبنان و غزه برندارد تا تحریمها برداشته شوند؟ چرا اینراه را پیشنهاد نمی کنید که راه درست هم همین است؟ ؛..طرح مسائلی مانند جنايت عليه بشريت در شرایطی که هیچ محمل حقوقی معتبری هم ندارد در تضاد با اين ايده است و اهداف ديگری را دنبال می کند.؛ حتما منظورتان همانست که شما قبلا گفتید و سیامک شجاعی در برنامه امشب قائم مقامی در پرشین رادیو گفت، که ما و در صدر ما رضا پهلوی با کشاندن خامنه ای کهریزکی به دادگاه بین المللی شده ایم جاده صاف کن حمله نظامی به ایران، نه؟

عجیب است که شما این رژیم کهریزکی ای که از روز اول ورودش به قدرت بجز بحران زایی و ماجراجویی های بین المللی کاری نکرده است را جاده صاف کن حمله نظامی به ایران در تمام عمر ننگینش برآورد نکرده اید ولی اقامه دعوا علیه خامنه ای را جاده صاف کن چنین حمله ای برآورد کرده اید! چرا شما و همفکرانتان تا به حال سعی نکرده اید که رژیم را مجبور کنید دست از برنامه هسته ای مشکوکش بردارد تا گزینه حمله نظامی به ایران را از روی میز هر کس و ناکسی در این دنیا بردارد؟ تا تحریمها برداشته شوند تا مردم صدمه نبینند تا آرامش فکری پیدا کنند تا ..... با احترام، حق
پاینده ایران و ملت ایران


December 21, 2011 08:26:05 PM
---------------------------

حق

با درود به آقای تیزقدم محترم، از اشتباهی که در نام شما کردم پوزش می خواهم.
می گویید که:
؛راه حلی هم که من سراغ دارم همانگونه که در پاسخ قبلی به نوعی اشاره کردم اين است که بايد نارضايتی های مردم که عمدتا تا به حال در قالب شعارها و نق زدن های سياسی مطرح شده است به اعتراضات مدنی مطالبه محور تبديل شود..؛

۱. چرا فکر می کنید که ملت ایران نمی تواند مثل جهان غرب مطالباتش را بوسیله اعتراضات مدنی مطرح کند و به شعار و بقول شما نق زدن های سیاسی متوسل می شود؟

۲. ؛اعتراضات مدنی مطالبه محور؛ جنابعالی - آیا تظاهرات سکوت سه میلیون نفره ؛رای من کو؟!؛ در ۲۵ خرداد در تهران، برای شما به اندازه کافی اعتراض مدنی مطالبه محور نبود؟! نتیجه اش چه بود بجز ندا ها و سهراب ها! این بود نتیجه ؛راه حلی؛ که شما سراغ دارید. این راه حل را مردم بیش از ۲ سال پیش از آنکه شما امروز مطرح کنید رفتند، مگه نه!

۳. آیا اگر فضای سیاسی در یک ایران باز بود، مردم مطالبتشان را بوسیله شعار مطرح می کردند، آنهم با در کف گذاشتن جان و مال و زندگیشان؟

توضیح: هزینه شعار دادن و ؛نق زدن سیاسی؛ در ایران = از پلها به پایین پرتاب شدن ها، زیر چرخ ماشینهای رژیم له و لوزدن شدن ها، به قتل رسیدن ها بوسیله تیر خلاص زن های رژیم، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتن دختران و پسران در زندانها مثل کهریزک بوسیله رژیم، شکنجه و اعدام شدن ها بوسیله رژیم،....محرومیت از تحصیل و ستاره دار شدن، محرومیت از حق امرار معاش و ادامه حرفه شخص و جهنمی ساختن کار و زندگی کل خانواده او، زندان، شلاق، گازهای خطرناک قرار دادن در گازهای اشک آور، با باتوم به سر و تن مردم وارد آوردن ها که می تواند مرگ و کوری و فلج به بار آورد ....

۳. آیا مردم در ایران دیوانه هستند که هزینه های سنگین بالا را برای طرح مطالباتشان بصورت فشرده و گویا یعنی بصورت شعار بدهند بجای آنکه مثل آدمهای عاقل آنها را با خامنه ای کهریزکی مطرح کنند؟

۴. آیا دست کم گرفتن های شما از شعارها و ؛نق زدن؛ های مردم و بویژه آنهایی که در اینراه جان و مال و زندگی شان بوسیله رژیم کهریزکی گرفته شده است و بسیاری از قربانیان یا با عوارض سبک! و سنگین آن زندگی می کنند، تحقیر و توهین به شعور آنها و مایی بوسیله شما نیست؟

در ادمه می فرمایید:

؛و اين. کار فقط در داخل ايران است که صورت می گيرد و نه به دست اپوزيسيون خارج از کشور.؛

۱. ۳۲ سالست که صرفنظر از همه تلاشهایی که کرده اند و جنبش سبز بزرگترین و با شکوهترینش بود مردم نتوانسته اند به اولیه ترین مطالباتشان برسند و همه راهها را هم رفته اند. چگونه قرار است بدون کمک ما از برون به مطالباتشان برسند؟ ۳۲ سال دیگر هم صبر کنند و هزینه بدهند؟ آیا ایرانی تا آنموقع با وجود این رژیم کهریزکی باقی خواهد ماند؟

۲. بفرمایید وظیفه برون مرزی ها چه باید باشد، این وظائف را برای درون و برون مرزی ها را کی حق دارد تعیین کند؟ چگونه؟

۳. وظائفی که شما در برون مرز برای خود قائل هستید و تاکنون انجام داده اید چیستند؟

ادامه می دهید که:
؛...در واقع موازنه قدرت بايد بين مردم و حاکميت برقرار شود.....؛

۱. چگونه؟

؛...تا فضای جامعه به سمت دموکراتيک شدن پيش رود.؛

۱. چگونه؟

؛...در اين راستا بايد فشارها از روی مردم برداشته شود.؛

۱. چگونه؟

؛ در حال حاضر مردم در ايران شبکه های اجتماعی مختلف تشکيل داده اند، با يکديگر گفتگو می کنند، همديگر را تصحيح می کنند.؛

۱. این شبکه ها... و گفتگوها....تصحیح کردن ها در چه مرحله ای است؟ آیا اینکارها را بدون هیچ تاثیری از بیرون می کنند؟ چقدر طول می کشد که کاری کند؟ قرارست چکار کنند؟ چکاری شما از آنها انتظار دارید که انجام دهند؟

۲. شما که مرتب سند و مدرک طلب می کنید، بفرمایید در اینمورد شبکه ها و گفتگوها و تصحیح ها سند و مدرک شما چیست که در حال حاضر مردم چنین و چنان می کنند؟

********************

امیدوارم به پرسشهای بالا پاسخ دهید، البته اگر علاقمندید که امثال مرا به طرز تفکرتان قانع کنید.
یادآوری می کنم که هر کنشگر سیاسی درباره آنچه می گوید و پیشنهاد می کند، موظف است به مردم پاسخگو باشد. عوام به کنشگر سیاسی پاسخگو نیستند ولی پرسش کننده می توانند باشند. کنشگر سیاسی پیه خیلی چیزها را به تن بمالد وگرنه اینکاره نیست و آینده ای در سیاست نخواهد داشت. با احترام، حق پاینده ایران و ملت ایران

December 21, 2011 07:41:01 PM
---------------------------

علی تيزقدم

جناب حق

۱) شما مرا متهم کرده اين به اينکه پاسخی توهین آمیز به آقای موحدی داده ام. از آن جهت که توهین در اصول پنداری، کرداری، و گفتاری من کوچکترین جایی ندارد از شما مصرانه خواستار آن هستم که به من بگویید آن توهین کجاست؟ آیا اینکه من نوشته ایشان را غیر منطقی ارزیابی کرده ام توهین است؟ اگر من آن را منطقی می یافتم آخر دیگر چه دلیلی برای کامنت گذاشتن بود؟ از شما می خواهم بیطرفانه و در خلوت خود روی نحوه برخورد آقای موحدی با سوالات من و نظراتی که داده اند کمی بیشتر تامل کنید (مثلا روی این عبارت اخیرشان: <<سایت جرس که شما در آن قلم میزنید اظهر من الشمس است که چه خطی‌ را دنبال می‌کند و خواهان حفظ نظام می‌باشد اما سایت دوم گویا نیوز هم که معرف حضور همه است که چگونه چرکنویس حسین شریعتمداری شده است و لجن پراکنی‌های کیهان همواره به نقل از گویا نیوز درج میشود>>) شاید به نتیجه عکس آن ادعایی که کرده اید برسید. لازم هم نیست که نتیجه را به من بگویید همین که خود بفهمید کافی است.
۲) نام من تیزقدم است نه تیزقلم (امیدوارم این تذکر را حمل بر توهین ندانید!)
۳) شما از من خواسته ايد سوال شما را جواب دهم. اين دقيقا همان روشی است که آقای احمدی نژاد هم در مواجهه با سوالات اجرا می کند يعنی سوال را با سوال پاسخ دادن. من دو سوال ساده مطرح کردم که هنوز پاسخی برای آنها نيافته ام عليرغم اينکه صبورانه اطلاعات کافی از خود به همگان دادم.
۴) با این همه من سوال شما را پاسخ می دهم در واقع تا حد زيادی قبلا پاسخ داده ام. جناب حق برای من منافع ملی و تماميت ارضی ايران در صدر همه چيز قرار دارند. من حتما خواهان دموکراسی در ايران هستم و شکی هم ندارم که يک حاکميت دين-محور نميتواند دموکراسی برای ايران به بار بياورد و لذا تغييرات جدی در ساختار حکومتی فعلی را لازم می دانم. منتها مسيری که ما را به دموکراسی ميرساند به اعتقاد من نبايد هيچگاه کوچکترين خدشه ای به تماميت ارضی ايران وارد سازد و نبايد منافع استراتژيک بلند مدت ايران را مورد تعرض قرار دهد. راه حلی هم که من سراغ دارم همانگونه که در پاسخ قبلی به نوعی اشاره کردم اين است که بايد نارضايتی های مردم که عمدتا تا به حال در قالب شعارها و نق زدن های سياسی مطرح شده است به اعتراضات مدنی مطالبه محور تبديل شود و اين کار فقط در داخل ايران است که صورت می گيرد و نه به دست اپوزيسيون خارج از کشور. در واقع موازنه قدرت بايد بين مردم و حاکميت برقرار شود تا فضای جامعه به سمت دموکراتيک شدن پيش رود. در اين راستا بايد فشارها از روی مردم برداشته شود. در حال حاضر مردم در ايران شبکه های اجتماعی مختلف تشکيل داده اند، با يکديگر گفتگو می کنند، همديگر را تصحيح می کنند. خلاصه از بابت بسيار جلوتر از اپوزيسيون خاج نشين هستند، چيزی که نياز دارند يک آرامش فکری است تا بتوانند تجديد قوا کرده و اعتراضات مدنی خود را شروع کنند و دامنه آن را گسترش دهند. لذا من اگر جای اپوزيسيون بودم در اين راستا حرکت می کردم. مثلا سعم میکردم فشار تحریم را بردارم و مجال تفکر ایجاد کنم. طرح مسائلی مانند جنايت عليه بشريت در شرایطی که هیچ محمل حقوقی معتبری هم ندارد در تضاد با اين ايده است و اهداف ديگری را دنبال می کند.

December 21, 2011 05:12:51 PM
---------------------------

حق

با درود و سپاس از آقای وجدانی گرامی که مرا از اشتباه درآوردند. من حرس را خرس خواندم. خرس هم مثل حرس هم خوفناک است مثل روسیه و هم نگاهدارنده خاله خرسه وار از صاحبش.

من از آقای تیزقلم پرسشهایی کردم که به هیچکدام پاسخ نداد. فقط یک پاسخ! توهین آمیز در رابطه با اینکه چرا به امین موحدی گیر داده است، داد. هر کسی، کنشگر سیاسی، روشنفکری، گروهی و حزبی یک اصولی دارد که در ابراز آنها واهمه ای ندارد و اکثر اینها در تبلیغ و ترویج این اصولشان بدنبال رسانه ها می دوند تا مردم را بخود جلب کنند. خیلی پرسش انگیز است که جناب تیزقلم که باید از هر فرصتی برای تبلیغ اصول و راهکارهایش به معضل ایران حداکثر استفاده را بکند و حتی خود فرصت برای آن ایجاد کند، از زیر این سئوال دو پا داشت، دو پای دیگر هم قرض کرد و گریخت! آقا، شما که انقدر خودتان را دلسوز ایران و منافع ملی ایران جلوه می دهید، چرا حاضر نشدید اصولی که به آن پایبند هستید را ابراز کنید! داریوش همایون ای که شما در نوشتارتان در صدد سوء استفاده اش بودید، اصولش را از هم قایم می کرد و از زیر پرسشها در می رفت یا نه همه را بویژه سخترین شان را پاسخ می داد. منکه پرسش سختی از شما نکردم که تویش ماندید! عجب فرد سیاسی ای شما هستید که اصولش را برای خودش محرمانه نگه می دارد! این یکی را ما قبلا جایی ندیده بودیم.

آقای تیزقلم محترم، این اصول شما چیستند؟ راهکار شما برای معضل ایران چیست؟

شما که به اصول رضا پهلوی و راهکارهای او ایراد گرفته اید، به پرسشهای بالا پاسخ بدهید.

نیایش داریوش کبیر: اهورامزدا، ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی بدور نگاهدار.
پاینده ایران و ملت ایران

December 21, 2011 03:30:55 PM
---------------------------

وجدانی


اندر معانی حرس!

خواستم تا اندازه ای برای آن دوستانی که راجع به حرس و نه جرس پرسیده بودند مقدار توضیحی داده باشم تا شاید این لغت که هر چند نا مأنوس میباشد و استعمال کمی دارد بیشتر واضح و روشن گشته و هم معنی و یا مترادف با لغاتی که بظاهر فقط یک نقطه آنها را از هم تمیز میدهد، شناخته نشود. حرس حداقل دو معنی میتواند داشته باشد. معنی خوب و خوشآیندش همانا نگهبانی و حفاظت است و حارس بمعنی قراول و یا نگهبان اسم فاعل آنست. اما معنی دیگر آن که میتواند بعضی مواقع حتی خوف آور باشد عبارت است از اخطار و گوشزد. حال اگر این دو معانی به نحوی از انحاء با هم جمع آیند و یکجار بکار گرفته شوند میتوانند خطرناک باشند و دمار از روزگار آدم در بیاورتد. بدون تردید خیلی از ایرانیان با کلمه و لغت حراست آشنایی کافی دارند. این لغت اسم مصدر همان حرس است و بویژه بعد از انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی موارد استعمال آن فزونی یافته است و حتی تشکیلاتی به همین نام در اکثر ادارات و علی الخصوص دوایر دولتی موجود است که همگان بخوبی از آن اطلاع دارند و نیازی به توضیحات بیشتر و معرفی آن وجود ندارد. آنچه برای ما اهمیت دارد اینکه حراست و حراستیها همه جا حتی در خارج از ایران فعالند و همانگونه که در ایران در خارج نیزچنان به روشهای گوناگون و طرق مختلف مانع فعالیت مخالفین و اپوزیسیون جمهوری اسلامی شده و درصورت گوش نکردن مخالفین را آن چنان تهدید میکنند که از ترس و واهمه طرفدار سرسخت جمهوری اسلامی شده و نتنها از گفته، اعتقاد و آرمان خویش با اینکه آنرا صحیح و بر حق میدانند دست برمیدارند بلکه تبدیل به عامل فعال همان تشکیلات شده و خود آنان نیز به شکار مخالفین نظام آخوندی می پردازند.

جای دوری نرویم اگر بدقت در همین اقدام ابتکاری، بجا و شجاعانۀ شاهزادۀ محبوب ایران یعنی بر افراشتن علم اعتراض و اتهام علیه آیت الله خامنه ای و مسئول دانستن وی بسبب جنایاتی که بر مردم ایران رفته است، خوب تأمل شود بروشنی ملاحظه خواهد شد که چگونه خود جمهوری اسلامی با خیال آسوده و بدون کچکترین دغدغه ای مشغول کار خودش است اما عمالش در اوج فعالیتند و لحظه ای نیست که به تهدید و ارعاب طرفداران شاهزاده رضا پهلوی مبادرت نورزند. از توان آنها خارج است و گرنه تابحال شاهزاده را نیز مثل خیلی ها از حرفش و تصمیمش باز میداشتند. ولی خوشبختانه شاهزاده رضا پهلوی بارها ثابت نموده اند فرزند کسانی است که برای ایران و ایرانی و سربلندی آنها از همه چیزشان و حتی جان میگذرند و لحظه ای خفت و خواری را تحمل نمیکنند. پدر تاجدار شاهزاده یعنی شاه فقید حاضر بود دستش را قطع کنند ولی سند جدایی کوچکترین خطه ای از ایران را امضاء نکند. او رفت تا ایران بماند. درود بر شاهزادۀ ایران!

December 21, 2011 02:55:12 PM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم
آقای مویدی محترم، با درود، چه می شد که نظرتان را بجای اینکه در اینجا بگذارید اول با حزب در میان می گذاشتید تا اگر رفع و رجوعی لازم بود بدون سر و صدا بشود! من اگر یک عضو بودم و حس می کردم که حزب راه اشتباهی را می رود بدور از چشم و گوش نامحرمان با خود حزب در میان می گذاشتم و اگر لازم به رفع و رجوع بود طوری آنرا با هموندانم انجام می دادم که حزبم حداقل ضربه ها و زیانها را متحمل شود. این رسم و رسوم تحزب و دفاع از حزب و وفاداری به حزب را من از یکی از اعضاء حزب کارگرنو انگلیس یاد گرفته ام. با احترام حق پاینده ایران و ملت ایران

December 21, 2011 02:53:09 PM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کلوب کافه نادری

سایت تلاش نظری که آقای مویدی در اینجا داده اند را در کنار نوشتار رضا نصری و علی تیزقدم منتشر کرده است. نوشتار رضا نصری را دو شب پیش در جرس و سایت بنی صدر ؛انقلاب اسلامی در هجرت؛ دیدم. این از سایت تلاش!

من نگرانی های این آقایان را در کیهان آنلاین قرار خواهم داد و نظر کیهان لندن و بویژه نظر خانم الاهه بقراط را جویا خواهم شد. از آقای مویدی و این حزب هم خواهش می کنم که این موضوع را با شاهزاده در میان بگذارند و از او بخواهند که پاسخها را به آگاهی عموم برسانند.

آقای مویدی محترم، آیا از واکنش های شیرین عبادی، اکبر گنجی و امضاء کنندگان بیانه های اخیر در رابطه با حمله نظامی علیه ایران، ۱۹ نفره خبرنگاران سبز، ۱۲۳ نفره و ۱۵۷ نفره نسبت به این اقدام رضا پهلوی آگاهی دارید؟ اگر دارید خواهشمندم با ما در میان بگذارید. این خواهش را از امین موحدی، امیرحسین موحدی، علی تیزقلم هم دارم.

شیر و خورشید و تاج کجایی! مشتاق خواندن نظرات شما و دوستانتان درباره اقدامات اخیر رضا پهلوی و نگرانی های ابراز شده در اینجا نسبت به آن هستم. تندرست و پیروز باشی.
پاینده ایران و ملت ایران

December 21, 2011 02:36:44 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود به آقای موبدی گرامی
در آخرین سطر نوشته تان فرمودید:
« هرچه می گذرد بنظرم می آید از طب اولیه کاسته می شود و به آرامشی منطقی و دورنگر نزدیک می شویم.»

منظور جنابعالی از آرامشی منطقی و دورنگر دقیقاً چیست؟ آیا شما فکر می کنید، قدرت های استبدادی آنچه با لیبی انجام دادند، اگر بخواهند با ایران نیز چنین کنند منتظر حرف شاهزاده می مانند؟ لطفاً شفاف تر توضیح دهید سپاسگذارم. با احترام کاوه یزدانی

December 21, 2011 12:32:39 PM
---------------------------

م.موبدی

دوستان گرامی با درود
مصاحبه های اخیر شاهزاده٬ هم مسیر خطرناکی را به پیش کشیده است و هم بحث های سودمندی را برانگیخته است. سودمند از این نظر که آینه ای در برابر افراد قرار می دهد تا اولویت های خود را بسنجند و خارج از آنچه تاکنون می گفته اند یا فکر می کرده اند باور دارند به حقیقت نظرات و مواضع خود پی ببرند. هموطنان بسیاری از آسیب جمهوری ملاها٬ طولانی شدن حکومت آنها و ویرانی که ببار آورده اند و می آورند بدرستی در رنج بوده و نگران آینده ایران هستند. طبیعی است این عامل در ابتدا باعث شود نتوان مواضع درستی اتخاذ کرد.
آفت هر بحثی گریز از مساله اصلی آن است. چسبیدن به یک نکته فرعی از بحث و تحت الشعاع قرار دادن مساله اصلی یکی از راههای رایج برای گریز از بحث بر سر اصل موضوع است. این گریز چه بسا ناخودآگاه هم صورت بگیرد ولی ادامه گفتگو می باید با تعهد بر سر گفتگو روی مساله اصلی باشد.
برگردم به بحث« جنایت علیه بشریت» و پروسه قذافی را دنبال کردن که شاهزاده گفته است:
باز در اینجا انگیزه یابی که چرا شاهزاده این حرف ها را زده است یا نزده است بایستی در مرحله دوم بررسی قرار بگیرد. یا اگر نخواهیم اصلا قرار نگیرد.
شاهزاده بدنبال اثبات «جنایت علیه بشریت» است. رسیدگی به این کار در جایی غیر از شورای امنیت ممکن نیست زیرا ایران کنوانسیون رم را امضا نکرده است
سرنوشت این «شکایت» دو گونه است که مبارزین و ایران دوستان هر دو حالت را باید در نظر گیرند
یک : این شکایت مردود اعلام شود. برای موفقیت در این امر حتی یک کشور عضو شورای امنیت نباید آن را وتو کند. روشن است که با وجود چین و روسیه این احتمال بسیار زیاد است.(من فرض گرفته ام اصلا بشود این طرح تا آنجاها برسد). از آنجا که معنا و مفهوم جنایات و سرکوب های جمهوری اسلامی با ملاک های «جنایت علیه بشریت» در حقوق بین الملل( نه قضاوت های من و شما) نمی خواند میتوان به احتمال زیاد سرنوشت این شکایت را از هم اکنون دانست.
در این صورت این جمهوری اسلامی خواهد بود که پیروزی خود را در بوق و کرنا کرده به پایکوبی خواهد پرداخت و یاس دیگری بر مردم ما تزریق خواهد شد
دوم : این اتهام وارد دانسته شود. یعنی جامعه جهانی- ناتو- سندی خواهد داشت که اگر لازم دانست بر هر نقطه ایران چتر هوایی پهن کند یا حمله نظامی بکند. در این وضعیت احتمال این که در یکی دو منطقه قومی مثل کردستان یا بلوچستان یا حتی خوزستان٬ با تحریکاتی که همه میدانیم عده ای دنبالش هستند دست به شورش بزنند. این می شود همان عراق زمان صدام و ماجرای کردستان عراق
حالا اگر شاهزاده گفته پروسه قذافی را دنبال می کند به سبزه نیز آراسته شده است.
حالا من که تمامیت ارضی و یگانگی ملی ایران برایم از همه بالاتر است و برای آن در هر شرایطی هر کاری که بتوانم باید بکنم چه رویکردی باید داشته باشم؟
بنظر من کسی که به عبارت بالا وفادار است نمی تواند و نباید در پروسه ای قرار گیرد که نافی اولویت اول اوست.
من توجه دارم که اثبات «جنایت علیه بشریت» آنهم بشکل موهومی که ابراز می شود- توجه دارم که بسیاری از کشورها استبدادی هستند مثل روسیه- کره شمالی- عربستان و غیره و هیچ کدام هم این جرم در موردشان صدق نمی کند- بلی٬ به شکل موهومی که اساسا صورت نگرفته٬ کشورم را به سرنوشت عراق آن زمان یا لیبی چندی پیش نزدیک می کند
این جا است که تکلیف بنده روشن است: نه باعث شادمانی رژیم میخواهم بشوم و نه چرخی از ارابه ناتو
تا اینجا فکر می کنم خود شاهزاده از راه و فکر شاهزاده در بحث من جدا شده است. یعنی به فکر٬ طرح٬ و راه پرداخته ام بدون این که به انگیزه ها یا هر چه دیگر.
وضعیت این طرح چگونه است؟
این طرح در ابتدا طرفداران زیادی پیدا کرد. اکنون هم شاید طرفداران زیادی داشته باشد اما به مجرد مطرح شدن این موضوع٬ مقالات زیادی انتشار یافت و از زاویه «حقوق بین الملل» آگاهی ایرانیان را بالا برد. ما باید سپاسگزار این نویسندگان باشیم که موضوع را برای ما روشن تر کردند. هر چه می گذرد بنظرم می آید از تب اولیه کاسته می شود و به آرامشی منطقی و دورنگر نزدیک می شویم.

December 21, 2011 11:06:16 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود به جناب علی آقای تیز قدم
آدرسی که دادید تا طرز فکر جنابعالی را بخوانم، متاسفانه موفق به یافتن نوشته تان ( طرز فکرتان) نشدم. در دفتر یادبود زنده یاد دکتر داریوش همایون نیز نامی از علی آقا تیز قدم نیافتم. اگر امکان دارد، طرز فکرتان را در این صفحه بنویسید تا افتخار آشنایی با طرز فکر جنابعالی داشته باشیم. هر چند که به هر نوشته ای نمی توان اعتماد کرد ، اما چاره ای جز این نیست که فقط به نوشته اکتفا کرد. جنابعالی که از لحن نوشتن من خوشتان نیامد، چرا؟ نمی دانم . همینقدر بدانید که من اهل دروغ و دَغلبازی نبوده و نیستم ، من سعی دارم ، قدمی هر چند کوچک بردارم و دروغگوها و دغلبازان را بشناسم و به نسل جوان معرفی کنم ، بیش از این نیز کاری از من ساخته نیست، یعنی امکانات تا همین اندازه است. چونکه در شورش ننگین 57 خمینی و یاران ایران برباد ده اش ، نوجوان 14 ساله ای بودم که همه صحنه های شرم آور را بخاطر دارم و بیاد ندارم که کسی به هم نسلانم بگوید اینها که می بینی دغلبازانی بیش نیستند. در این مسیر با هیچ بنی بشری تعارف ندارم. درضمن سیاسی یا سیاست مدار نیز نیستم. در انتظار خواندن طرز فکر جنابعالی هستم.

December 21, 2011 09:06:40 AM
---------------------------

امین موحدی

آقای تیز قدم ابتدا کمی‌ مودب باشید و اقدام ملی‌ شاهزاده را به شو تبلیغاتی تشبیه نکنید! شما و دوستانتان همان زمان که صدام محاکمه میشد تا زمان اعدام صدام آنرا نیز شو تبلیغاتی عنوان میکردید.

دوما ؛سایت جرس که شما در آن قلم میزنید اظهر من الشمس است که چه خطی‌ را دنبال می‌کند و خواهان حفظ نظام می‌باشد اما سایت دوم گویا نیوز هم که معرف حضور همه است که چگونه چرکنویس حسین شریعتمداری شده است و لجن پراکنی‌های کیهان همواره به نقل از گویا نیوز درج میشود .

نگرانی‌ خود را از اقدام آقای رضا پهلوی پنهان نکرده اید و ما نیز نگرانی‌ شما را درک می‌کنیم ،محاکمه همه دیکتاتور‌ها حقیقت محتومی است که اجتناب ناپذیر میباشد اما دعا کنید که پاي آقای خامنه ای‌ به داد گاه برسد و همانند قذافی کشته نشود. صدام بسیار خوشبخت بود که محاکمه شد منتظریم ببینیم آیا خامنه ای‌ هم مثل صدام خوشبخت خواهد شد ؟!

December 21, 2011 04:27:23 AM
---------------------------

علی تیزقدم

جناب حق

من حقیقتا متوجه نمی شوم که چرا شما از من می خواهید سوالات خود از آقای پهلوی را در اینجا نقل کنم در حالیکه دوست دیگری قبلا عین سوالات مطرح شده از سوی این قلم را به نقل از گویا نیوز ذیل همین کامنتها آورده اند.

در مورد باقی مطالب شما ضمن تشکر از وقتی که برای پاسخگویی گذاشته اید بنای آن ندارم که به موضوع مقایسه آقای همایون و آقای پهلوی بپردازم چون بحث اصلی این نبوده است و اصل دغدغه به کناری خواهد رفت اما فقط این را بگویم که از نظر من اگر کسی تمامیت ارضی ایران برایش اولویت نخست باشد اینگونه بی مهابا و بدون مدرک بحث جنایت علیه بشریت را که جاده صاف کن حمله نظامی است پیش نمی کشد بخصوص اینکه اثبات چنین مطلبی در مجامع بین المللی از نظر حقوقی بسیار بسیار پیچیده است و متاسفانه علیرغم میل شما و بسیاری از دیگر دوستان هیچ محکمه بین المللی با استناد به شعارهای مردم نتیجه گیری و صدور حکم نمیکند به همین دلیل است که من مانند شما شعارهای مردم را واجد قدرتی در عرصه حقوق بین الملل نمی دانم. کارکرد شعارهای مردمی داخلی است و زمانی اثربخش است که از سطح شعار فراتر رفته و به صورت اعتراضات مطالبه محور در آید. اگر بخواهد چنین شود باید مردم فرصت فکر کردن داشته باشند که با این فوج عظیم تحریم ها و مشکلات دیگر جامعه سازگاری ندارد. به هر حال از زوایای مختلفی می توان مسئله را بررسی کرد ولی مسلما از زاویه حقوق بین الملل شعار مردمی ملاک هیچ چیز نیست.

نهایتا در مورد اینکه من چرا به آقای موحدی اعتراض کرده ام و به دیگران نکرده ام فکر نمی کنم سوال از اساس منطقی باشد. من زمان محدودی دارم و نمی توانم با همه به گفتگو بنشینم. باید بالاخره یکی را انتخاب می کردم و مطلب ایشان به نظرم غیر منطقی تر می آمد.

December 21, 2011 02:44:36 AM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم
آقای تیزقدم محترم، خواهشمندم پاسخهای دریافتی تان از رضا پهلوی را با ما در میان بگذارید. بجاست که فعلا پرسشهایی که از او کرده اید را در اینجا بگذارید تا همه ببینند. لطفا مرا را به لینکهای گوناگون رجوع ندهید و حرفها و پاسخهایتان را خلاصه و مفید و شفاف در همین جا بگذارید. برای پیدا کردن یک جواب مردم نباید مقاله پشت مقاله دنبالش بگردند بویژه که برخی از کاربران کار و زندگی دارند و برخی در ایران هستند و وقت و دسترسی به آنها را ممکن است نداشته باشند.

اگر کار رضا پهلوی حتی نمادین هم باشد من شادمانم که اینکار را می کند و ملت را علیه این رژیم بیش از پیش متحد می کند تا همه کرها و کورها هم ببینند که چه مخالفت عظیمی در میان ایرانیان علیه خامنه ای و رژیم کهریزکی وجود دارد. فراموش هم نباید کرد که شهریار شفیق که از اقوام نزدیک رضا پهلوی بود را رژیم در فرانسه کشت. برادر و خواهر جوانترش هم همانند دهها میلیون ایرانی بیگناه دیگر صدمات روحی بسیاری را متحمل شدند که جانشان را بالاخره گرفت. او و خانواده اش هم مثل بسیارانی از ما قربانی این رژیم شده است. بیش از سه دهه هم علیه این رژیم مبارزه کرده است و مهمترین و بزرگترین شخصیت سیاسی و شناخته شده ترین آنها هم هست. من بعنوان یک ایرانی، او را در این اقدامش سخنگو و وکیل خود می دانم و از او انتظار دارم که صدای مرا به گوش جهانیان برساند و این ندا را به آپوزیسیون قلابی بدهد که نه تنها من که خیل ای از ما ایرانیان از آنها گذر کرده ایم. آپوزیسیونی که دغدغه های اولیه ما را ول کرده و چسبیده به فدرالیسم فاشیستی اش و القاء این دروغ بزرگ در مراکز بین المللی که ایران کشوری ؛چند ملیتی؛ است. آپوزیسیونی که جنبش سبز ما را کوبید، موازی سازی با آن کرد، آنرا به موسوی و کروبی خلاصه کرد، اعلام کرد این جنبش سراسری/ملی نیست، دستور داد شعارهای ساختار شکنانه! ندهند، و به گروکشی از آن پرداخت که یا قبول کنید ایران ؛چند ملیتی؛ است و ساختارش پسا این رژیم باید فدرالیسم فاشیستی باشد و یا ما نیستیم. رضا پهلوی و داریوش همایون برخلاف همه این ناخلافان در کنار ما و جنبش ما ایستادند و اجازه ندادند که آن ناخلفان، آن آپوزیسیون قلابی تنها صدای موجود باشند. اگر داریوش همایون بدرستی گفت که در صورت حمله نظامی به ایران موقتا در کنار رژیم خواهد ایستاد، این ناخلفان، این آپوزیسیون قلابی در کنار رژیم در سرکوب و تجاوز جنسی به دختر و پسر ما ایستادند و شریک جرم رژیم شدند. رضا پهلوی بیانیه ها داد و فریادها زد که حمله نظامی به ایران را برنمی تابد و مرتب گفته است که جامعه جهانی بجای تمرکز بر برنامه هسته ای رژیم باید دست از حمایت رژیم بردارد و بر موضوع نقض حقوق بشر در ایران تکیه کند تا ملت خود این رژیم را با دست خود براندازند. در مورد فدرالیسم که اختلاف بین داریوش همایون و رضا پهلوی ایجاد کرد، من طرف داریوش همایون را گرفتم و هرگز به فدرالیسم تن در نخواهم داد. رضا پهلوی در آخرین مصاحبه هایش گفته است که تمامیت ارضی ایران، دمکراسی، حقوق بشر و انتخابات آزاد برای ایران و سرنگونی کلیت رژیم بدست ملت ایران و حال می داند که رسالتش بعنوان یک شخصیت سیاسی مطرح در همینها خلاصه می شود و فدرالیسم هیچ جایی در آن نباید داشته باشد. حال که داریوش همایون در میان ما نیست این وظیفه رضا پهلوی هم هست که در مورد تمامیت ارضی ایران، و در مقابل فدرالیسم و مبلغان ایران ؛چندملیتی؛ ذره ای کوتاه نیاید. او باید بداند که دشمنان خونین او و خاندانش، تجزیه طلبان نقاب دار و فدرالیست ها هستند و آنهم فدرالیسم فاشیستی. اینها بدنبال اهداف خود هستند و فقط از او سوء استفاده در پیشبرد هدفهای خود خواهند کرد و بس. رضا پهلوی حتما به این نتیجه ها رسیده است و می داند که اینها دغدغه ایران و ملت ایران را اصلا ندارند وگرنه اخیرا نمی گفت تمامیت ارضی ایران، دمکراسی و حقوق بشر و انتخابات آزاد برای ایران. این یعنی ایران یک کشور با یک ملت، لیبرال دمکراسی برای ایران که شامل انتخابات آزاد هم می شود. انتخاب بین پادشاهی و جمهوری را هم واگذار کرده است به یک رفراندوم. اینها همان اصولی هستند که داریوش همایون بدرستی برای ایران تشخیص داد و از هیچکدامشان کوتاه نمی آمد. شما چطور آقای تیزقلم محترم؟ شما برای ایران چه می خواهید؟ آن دوستانی که بر در خانه شما کوفتند که چرا به مناسبت درگذشت داریوش همایون تسلیت نامه ای را امضاء کردید، آنها برای ایران چه می خواهند؟ در اینکه داریوش همایون، رضا پهلوی و شاهان پهلوی وطنپرستان نمونه بوده اند و حسن نیت داشته اند من هیچ شکی ندارم. اگر هم در زندگی چند اشتباه کرده باشند جمیع اشتباهاتشان به گرد پای مخالفانشان نمی رسد. من از رضا پهلوی مقطعی حمایت کرده و می کنم. هر لحظه که حس کنم که دارد بر خلاف اصول داریوش همایون که اصول منهم هستند قدمی بردارد، آنرا از طریق همین سامانه با او و دیگران در میان خواهم گذاشت. من اصولم را بخاطر احدی زیر پا نخواهم گذاشت. مابلم بدانم اصول شما چیستند تا آنها را با اصول خود مقایسه کنم. هنوز هم نمی فهمم که در میان اینهمه کسانیکه از این اقدام رضا پهلوی پشتیبانی کردند، شما چرا فقط به امین موحدی گیر داده اید. لطفا اینرا روشن بفرمایید. برای اطلاع شما، من از امین موحدی هم همیشه مقطعی پشتیبانی کرده ام و در گذشته با هم در یکی دو مورد اختلاف هم داشته ایم. او را صادق، با وجدان، بسیار وطنپرست، عاشق ملت ایران، وظیفه شناس، با شهامت و خیلی خوش قلم یافته ام. برایش آرزوی تندرستی و پیروزی و شادی دارم. امیدوارم همیشه در میان ما و کنار ما باشد و در روز آزادی ایران، او را در کافه نادری تهران در آغوش بگیرم. در ضمن، شما اقای تیزقلم، عجیب شعارهای مردم را دست کم می گیرید و بی ارزش تلقی می کنید! چرا؟ کدام شعارها وفق مراد شما نبوده اند! با احترام و سپاس، حق
پاینده ایران و ملت ایران

December 20, 2011 10:41:47 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود
به جناب تیزقدم،
آیا بهتر نیست، شاهزاده رضا پهلوی نیز مثل میلیون ها ایرانی به آنچه بر کشور می رود، بی تفاوت باشند؟ نظر شما با این پیشنهاد چیست؟ با سپاس و احترام کاوه یزدانی

December 20, 2011 09:42:44 PM
---------------------------

نقل از: گویا نیور


برسد به دست آقای رضا پهلوی
علی تيزقدم


کوتاه سخنی با آقای رضا پهلوی دارم که اميدوارم به دست ايشان رسيده و پاسخگو باشند:


۱) آقای پهلوی در مصاحبه با فيگارو (که متاسفانه با مصاحبه هايشان در رسانه های فارسی تفاوتهای جدی دارد) اعلام کرده اند که در نظر دارند در مورد آقای خامنه ای مشابه همان فرايندی را که در مورد قذافی انجام شد دنبال کنند. ممکن است ايشان توضيح دهند فراوردهء آن فرايند چه بود و آيا ايشان به دنبال همان فراورده در مورد ايران هستند؟


۲) آقای پهلوی در مصاحبه با راديو فردا فرموده اند: "امروز پس از مشاهده بهار عرب در کشورهای عربی، ديديم هرگاه جهانيان تصميم قاطع گرفتند در حمايت از اين نيروها، حکومت مستبد را پايين کشيدند و به جای آن حکومتی که به دست مردم تعيين شده سر کار می‌آيد. امروز مسئله سوريه را بايد از نزديک دنبال کرد و فکر می‌کنم به زودی نوبت ايران هم خواهد رسيد". بسيار مناسب است آقای پهلوی توضيح دهند منظورشان از اينکه جهانيان تصميم قاطع گرفتند چيست؟ اين حمايتی که می گويند منظور کدام حمايت است؟ مسلح کردن ليبيايی ها؟ عمليات ناتو در ليبی؟ يا زمانيکه از سوريه حرف می زنند آيا ايشان پيش بينی می کنند که حکومت ايران هم تا چند ماه ديگر مانند سوريه دست به کشتار گسترده می زند و آقای پهلوی جامعه جهانی را به پيش دستی فرا می خواند؟ در اين صورت ممکن است ايشان بيشتر و صريحتر توضيح دهند که منظورشان از اين پيش دستی چيست؟ يا ايشان آينده نزديک سوريه را مانند ليبی پيش بينی می کنند و در اين راستا موضوع سوريه را به ايران ربط می دهند؟ اصولا آيا ارتباطی بين واژه "جنايت عليه بشريت" که به وفور در اين چند روزه توسط ايشان به کار رفته است و واژه هايی مانند قذافی و سوريه نمی باشد؟


۳) آقای پهلوی در همان مصاحبه با راديو فردا از شورايی گسترده صحبت کرده اند که مقدمات آن هم فراهم شده است و بلافاصله آن را ربط داده اند به اينکه: "می‌توانيم از جهانيان بخواهيم به جای اين که به فکر ماجراجويی‌های نظامی و برخوردهای خشونت‌آميز باشند از بهترين راه ممکن و کمترين هزينه ممکن و به دست خود مردم ايران تغييرات فاحشی را به دست بياورند". سوال من از آقای پهلوی اين است که اين شورا دقيقا قرار است چه کاری انجام دهد؟ چگونه به مبارزات مردم داخل کمک می کند؟ اصولا اين شورا مشروعيت و مقبوليت خود را از کجا می گيرد؟ آيا انتظار آقای پهلوی اين است که دنيا شورايی را که هنوز هيچ کس آن را نمی شناسد به عنوان سخنگوی ايرانيان و به طور واضحتر آلترناتيو بشناسد؟


۴) آقای پهلوی در انبوه مصاحبه های چند روز اخيرشان همواره موضوع نقض حقوق بشر را به عنوان محرک اصلی خود عنوان کرده اند که بسيار عالی است. ايشان در ضمن اظهار کرده اند که مدارک بسياری دارند که از نقض گسترده و سيستماتيک حقوق اقليتها خبر می دهد. اين هم بسيار عالی است اما سوالی که مطرح می شود اين است که آيا آقای پهلوی در جريان نيستند که سازمان ملل قبلا نماينده ای را در ارتباط با موضوع حقوق بشر در ايران تعيين کرده است و آيا نميدانند که مسلما از ديد سازمان ملل و شورای امنيت اگر اطلاعاتی در مورد نقض گسترده حقوق بشر در ايران موجود است بايستی به آقای احمد شهيد تحويل شود؟ دليل اين شو عظيم تبليغاتی چيست؟ آيا ارتباطی با همان شورای تشکيل شده و اهداف آن ندارد؟


۵) با توجه به شانس بسيار پايينی که از نظر حقوقی برای پذيرش مدعای ايشان در صحن شورای امنيت موجود است آقای رضا پهلوی پيامدهای اين حرکت اخيرشان را برای مردم داخل کشور و مبارزات آنان چگونه ارزيابی می کنند؟

لینک مصاحبه با فیگارو

http://www.lefigaro.fr/international/2011/12/14/01003-20111214ARTFIG00560-reza-pahlavi-il-faut-juger-les-crimes-du-regime-iranien.php

لینک مصاحبه با رادیو فردا

http://www.radiofarda.com/content/f12_interview_with_reza_pahlavi_on_khamenei_persecution/24424979.html

نقل از: گویا نیور

December 20, 2011 08:02:07 PM
---------------------------

علی تيزقدم

جناب حق

بنده با اين کار آقای پهلوی مخالفم. ايشان انگيزه اصلی خود را در اين حرکت مسئله نقض سيستماتیک حقوق بشر در ايران می دانند و آن را مصداق جنايت عليه بشريت. اين ادعايی بسيار گزاف از نظر حقوقی است که نياز به اثبات دارد. اگر فرض کنیم که در خوشبینانه ترین حالت آقای پهلوی مدارک متقن و محکمی در اين مورد (دقت کنيد منظور من از مدرک سند معتبر حقوقی است که در مراجع بين المللی قابل عرضه باشد و نه شعارهای مردم) داشته باشند باز هم راهش اين بود که آن مدارک را به بازرس ويژه ای که شورای حقوق بشر همان سازمان ملل تعيين کرده است بشئارند. اين شو عظيم تبليغاتی را واقعا لازم نداشت. من انگیزه های دیگری را در این حرکت می بینم که مرا از عواقب آن به شدت می ترساند. مسائل ديگری هم هست که به صورت سوال از ايشان پرسيده ام و در وبلاگ خود قرار داده ام (در سايت گويا نيز منتشر شده است).

December 20, 2011 06:40:03 PM
---------------------------

علی تيزقدم

آقای موحدی عزيز

شما از ابتدا هم حرفی برای گفتن نداشتيد و فقط به جای تفکر و بحث راجع به سوالات من فرا فکنی کرديد. شما اصولا به هیچکدام از کامنتهای من هم توجه نکرده اید. من برای شما دو لینک از دو جای مختلف گذاشته ام که در آن صراحتا در تمام مقاله خطاب به آقای خامنه ای صحبت می کنم. شما آن مقاله را اگر مطالعه می کردید مجددا از من نظرم را راجع به آقای خامنه ای جویا نمی شدید. من در آنجا بدون هیچ تعارفی آقای خامنه ای را با اسکندر مقایسه کرده ام. اگر اطلاعات تاریخی مناسبی داشته باشید و البته اگر صادق باشید در می یابید که منظور چیست. ادبیات من نوع دیگری است و در آن واژه هایی مانند دستار به سر و امثال آن جایی ندارد. آن مقاله ای که سايت محترم حزب از من چاپ کرد و شما را چنين هراسان کرده است چيز ديگری است و به سليقه خود سايت محترم حزب مشروطه منتشر شده است که البته از اين بابت از آنان سپاسگزارم. همين

December 20, 2011 05:59:50 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود به هم میهنان گرامی
قابل توجه آقایان و خانم های روشنفکر
تفسیر آقای پرویز قاضی سعید از تحرکات بین شرق و غرب بر سر تجزیه ایران به پنج کشور را گوش کنید. من به تفسیر های آقای قاضی سعید باور دارم. خواستم شما نیز گوش کنید و نظرتان را ارسال نمایید. سپس در باره تفسیر آقای قاضی سعید و طرح دادخواهی توسط شاهزاده رضا پهلوی به گفت و شنود بپردازید و بفرمایید تکلیف ما چیست؟
لینک:
http://www.voinews.net/archive/program/1713/

با سپاس و احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران و ملت ایران

December 20, 2011 03:26:39 PM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کافه نادری

هنوز نفهمیده ام که چرا آقای تیزقدم به امین موحدی گیر داده است! گیر را باید به آن جمهوریخواهانی مثل شیرین عبادی قاضی و وکیل و برنده جایزه صلح نوبل داد که این اقامه دعوی علیه خامنه ای را او باید انجام می داد که کمی شباهت به واسلاو هاول پیدا کند. معمایی که باید حل شود اینست که چرا شیرین عبادی که می توانست و باید چنین اقدامی می کرد را نکرد. کلا معمایی است که چرا هیچ جمهوریخواهی چنین اقدامی تاکنون نکرده و حالا که رضا پهلوی این اقدام را کرده است، جمهوریخواهان نوک پیکانشان را برای او و حامیانی مثل امین موحدی تیز کرده اند! ما نمی گذاریم امین موحدی تنها بماند و بوسیله ضدیت کور گروهی که ادعای روشنفکری و دمکراسی و حقوق بشر و مبارزه با رژیم کهریزکی دارند، مورد تعرض قرار گیرد. در این رابطه امین موحدی تنها نیست و تنها نخواهد ماند. درود و سپاس بر او که آزاده و شجاع بود و صرفنظر از جمهوریخواهی و پادشاهی خواهی این و آن و خط قرمزهایشان، از این اقدام رضا پهلوی بسود ملت ایران حمایت کرد.

********************

با درود به آقای تیزقدم محترم، یک پرسش از شما دارم. آیا شما با این اقدام رضا پهلوی موافقید یا مخالف و چرا؟ با احترام، حق

پاینده ایران و ملت ایران

December 20, 2011 03:13:29 PM
---------------------------

المظفر

المظفر و القلم
سپاس و درود و حمد و ثنا پروردگار عالم را٬ عز اسمه
المظفر! بدان و آگاه باش قلم داریم تا قلم٬ قلم دروغ٬ قلم بهتان٬ قلم شیادی٬ قلم شانتاژ و الا ماشاء الله که حادث نشود مگر به قلم بدست
المظفر! بحث سفسطه ای! نشنیده بودی! به کرم خداوند سبحان! این یکی هم بر تو عارض شد.
منت خدای را عز و جل بحث سفسطه ای! با نور «فروغ جاویدان» - المظفر بخوانش چراغ موشی!!- بر تو نازل شد. شکراُ و طاعتا
المظفر! بیدار باش که پلیدی از قلم نیست از قلمدار است. قلم را شرفی است والا. زنهار! قلم بدست را با قلم یکسان بینگاری.
الحق که المظفر! چه بازار مکاره ایست! چشم خرد بگشای و ببین نعل وارونه کوبیدن را!
الحق که المظفر! ایران چه سینه چاکانی دارد!
الحق که المظفر! حمله نظامی چه مخالفینی دارد!
الحق که المظفر! تمامیت ارضی چه مدافعینی دارد!
الحق که المظفر! «جنایت علیه بشریت» چه نون دونی ای دارد!
الحق که المظفر! پروسه قذافی چه برو بیایی دارد!
الحق که المظفر! لیبیایی نکردن ایران چه گناه کبیره ای دارد!
الحق که المظفر! رواداری چه زرق و برقی دارد!
الحق که المظفر! دگراندیش چه ارج و قربی دارد!
الحق که المظفر! گفتگو کردن عجب شرایطی دارد!
الحق که المظفر! بیا سر کوچه مون همین تو اروپا !
الحق که المظفر! فحش و لیچار چه حد و مرزی دارد!
الحق که المظفر! سیاه بازی چه رونقی دارد!
الحق که المظفر! دک کردن مخالف چه رواجی دارد!
الحق که المظفر! .. بس است. بس است دیگر المظفر

هوالعظیم
زنده باد قانون اساسی مشروطیت بی یا با ۵ مجتهد جامع الشرایط
الاحقر٬
صدرالمظفر و القلم
..........................

کاوه
جناب المظفر گرامی ، لطفا ساده و شفاف نظرتان یا انتقادتان را بنویسید تا افرادی مثل من هم متوجه شوند. با سپاس






December 20, 2011 01:38:26 PM
---------------------------

ایرانی

بهمن خان زاهدی با درود
"جنبش راه سبز" یا "جرس" یکی از دو سامانه اصلی اصلاح طلبان است (آن یکی کلمه می باشد). این سامانه از سیاست های آقایان کدیور, بازرگان, مهاحرانی و نتی چند از اصلاح طلبان خارج نشین پیروی نموده و بیانگر افکار و عقاید آنها می باشد. دو سالی است این سامانه را زیر نظر دارم. مقاله مورد اشاره شما را نیز در آنجا خوانده ام, لینک مقاله و سامانه جرس را نیز تقدیم می دارم.
لینک مقاله: http://www.rahesabz.net/story/4649/
لینک سامانه: http://www.rahesabz.net/
پاینده ایران

December 20, 2011 12:25:09 PM
---------------------------

امین موحدی

آقای تیز قدم من از شما پرسیدم خامنه ای‌ را جنایتکار می‌دانید یا نه؟شما مقاله ای‌ چاپ کردید که به جای پاسخ به سوال از اصل سوال فرار کرده و ادعانامه علیه همایون و سلطنت طلبان و حتا خاتمی باز می‌کنید؟تعجب می‌کنم به جای جواب به سوالی ساده اتهاماتی در پرده را علیه همایون و شاهزاده مطرح کرده اید و تعجب بیشتر من از سایت است که این اتهامات شما علیه آنها را باز نشر کرده است! حرف دیگری باشما ندارم تا زمانی‌ که اینجا نظر خود را در مورد سوال من بنویسید

December 20, 2011 11:20:01 AM
---------------------------

همایون

شاهزاده بار دیگر عیار خود را نشان دادند که همواره پشت ملت هستند. از روزی که ایشان این موضوع شکایت از خامنه ایی‌ جنایت کار را مطرح کرده‌اند خواب از چشمان مزدوران جمهوری اسلامی، سبز الهی ها، اصلاح طلبان، کمونیست ها داغ تر از کاسه آش، نهضت ناملی ها و جهبه ناملی‌ ها ربوده است. و تمام این شلوغ کاری ها و بی‌ جهد سر و صدا کردنها را این انیرانیان براه انداخته ا‌ند و گر نه آن که عاشق وطن است، آنکه از ته قالب خواهان رهای ایران و ایرانی است ( امثال محمد مصطفایی ها) برای رهایی وطن از یک حرکت و عمل درست حمایت می‌کند.
از 2 سال پیش به این طرف حساسیت این گروها و هواخواهان انیرانی آنها به شاهزاده بیشتر شده و این تنها نشان از محبوبیت ایشان در نزد ملت ایران است. و صد البته که ایشان تنها نخواهند ماند چون ملت بزرگ ایران ایشان را تنها نخواهند گذاشت. به نظر من این از نجابت خاندان پهلوی و عشق آنها به ایران است که با وجود همه کم لطفی ها و نامهربانی ها هنوز برای سرفرازی، آزادی و رها یی‌ وطن از چنگال بیگانه و متجاوزان داخلی‌ پا پیش میگذارند. و این ممکن نیست مگر اینکه شما عاشق باشید، عاشق اون سرزمین در هر حال و در هر شرایط.
درود بر شاهزاده رضا پهلوی، اهورا مزدا نگهدار ایران و شما باشد.

December 20, 2011 07:15:24 AM
---------------------------

علی تیزقدم

آقای موحدی

گمان می کنم شما معنای واژه سفسطه را درست درک نکرده اید ولی من از آن می گذرم چون برای هدف مهمتری اینجا هستم . شما فرموده اید مرا نمی شناسید. من در پاسخ به هموطن دیگری اطلاعات لازم را دادم. اگر شما مایلید مرا بشناسید باید کمی وقت صرف کنید و به نوشته هایم نگاهی بیندازید. اما اگر اصرار دارید که نظر من را فقط راجع به آقای خامنه ای بدانید می توانید آن را در اینجا بیابید:

http://www.iranebehtar.com/2010/09/blog-post.html

و یا از اینجا مطالعه کنید:

http://www.rahesabz.net/story/22717/

امیدوارم پس از خواندن این مقله شما و سایر دوستان متوجه شوید من در مورد آثای خامنه ای چگونه فکر می کنم و پس از آن کمی هم به سوالاتی که از شما پرسیدم فکر کنید.

December 20, 2011 05:10:16 AM
---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم
با سپاس فراوان از امین موحدی که چه زیبا، خلاصه و مفید حرف دل دهها میلیون ایرانی را در این نوشتار کوتاه زد. بجز اندک ۵ درصدی که مزدوران و دلالان و کارگزاران رژیم کهریزکی هستند، ۹۵ درصد ملت ایران خواستار کله پا شدن کل این رژیم وقیح و شنیع هستند. من ایرانی ای نمی شناسم که این رژیم به او و خانواده اش لطمه نزده باشد. حتی هوای سالم را این رژیم از مردم دریغ داشته تا از این طریق با امراض مختلف مردم کشی کند. من خانواده ای را نمی شناسم که حداقل یک عضوش بیماری روانی نداشته باشد و بخاطر درمان در بیمارستان به فقر نیفتاده باشد. حال تیزقدم می آیند و می گویند که از جانب ملت حرف نزنید! این تیزقدمها بروند به احمدی نژاد و خامنه ای و خاتمی فریبکار نهیب بزنند که مرتب ملت و ملت می کنند ولی اجازه نمی دهند یکروز همین ملت آزادانه به خیابانها بیاید و نظرش را درباره این رژیم بیان کند. با انتخابات آزاد همه که این قماش مخالفند چون می دانند ملت با اُردنگی از اریکه قدرت پایین شان می اَندازند. تیزقدمها کمی تیزبینی به خرج دهند و ببینند که چرا رژیم از انتخابات آزاد و حضور مردم در خیابانها جلوگیری می کند و چرا کشور را با نیروهای سرکوبش در هر کوچه و خیابانی اشغال نظامی کرده است. این ها اگر ترس رژیم از ملتی نیست پس چیست!

با درود و سپاس از عرفان گرامی بخاطر حضور و مقالاتش ش در این مدت. مواظب خودت باش که باید ایران را تو و امثال تو در اینده بسازند.
پاینده ایران و ملت ایران

December 20, 2011 02:27:52 AM
---------------------------

امین موحدی

آقای تیز قدم بحث را سفسطه ای‌ کردید ! آخرین پاسخ من به شما این است آیا انتظار دارید ۸۰ میلیون ایرانی را برایتان جمع کنم زیر این مطلب امضا بزنند؟

آقای تیز قدم در یک بحث اول باید مواضع روشن شود ،من شما را نمی‌شناسم و شما نیز موضع خود را در برابر خامنه ای‌ روشن نساخته اید ! ابتدا موضع خود را روشن کنید تا بعد صحبت کنیم .آیا شما معتقد هستید که خامنه ای‌ جنایت کار است و باید محاکمه شود ياخير؟پاسخ فرمایید تا باهم شفاف صحبت کنیم .تا زمانی‌ که به این سوال پاسخ نداده اید انتظار پاسخ نداشته باشید

December 20, 2011 01:36:33 AM
---------------------------

علی تیزقدم

جناب آقای موحدی

برای عزیزانی که از دست داده اید متاسفم و اظهار هم دردی میکنم ولی فکر نمیکنم به بحث من ارتباطی داشته باشد. از شما دو سوال مشخص پرسیدم و انتظارم این بود که به عنوان نویسنده متن به جای حاشیه روی سولات را پاسخ دهید و از احساسیگری هم دوری کنید چون واقعا ما را به جایی نمیبرد. شما فرموده اید: "چگونه است که عده ای‌ دستار به سر مجهول الهویه این حق را به خود میدهند که از جانب ملت ایران سخن گویند". این خیلی روشن است که هر کس خودخواسته از کیسه ملت خرج کند اشتباه است از جمله آنها که شما اشاره می کنید اما آیا اینکه عده ای به قول شما دستار بدست اینکار را می کنند مجوزی است برای اینکه شما و مهمتر از شما آقای پهلوی هم همین کار را بکنند؟ اصولا آیا ذره ای منطق در چنین قیاسی هست؟

لطفا به لینک مصاحبه اصلی آقای پهلوی با فیگارو که در پاسخ به آقای زاهدی فرستادم مراجعه کنید چون اینطور که معلوم است شما هم در جریان تمام اتفاقات نیستید.

December 20, 2011 12:39:05 AM
---------------------------

علی تیزقدم

جناب آقای زاهدی

1) اگر قرار است مبنا شعارهای مردم هم باشد مردم بسیار بیش از شعار مرگ بر دیکتاتور شعار "رای من کو" را داده اند ولی آیا شما حتی راجع به همین شعار مرگ بر دیکتاتور هم آمار قابل تکیه و مستند دارید؟ دقت کنید که سوال من ناظر به استدلال "مستند حقوقی" بود و نه احساسی و فاقد پشتوانه . آیا در حقوق بین الملل این شعارها مبنا قرار می گیرد؟

2) شما رفرنسی را به عنوان ترجمه مصاحبه آقای پهلوی با فیگارو به من معرفی کرده اید که دقیقا تایید کننده حرف من است: این که گفته بودم رسانه های فارسی زبان اصولا مانوری روی اصل مصاحبه با فیگارو ندادند. محض اطلاع شما عرض می کنم که لینکی که شما معرفی کرده اید مصاحبه با فیگارو نیست بلکه مصاحبه با رادیو فردا است که اصل آن هم در اینجاست:
http://www.radiofarda.com/content/f12_interview_with_reza_pahlavi_on_khamenei_persecution/24424979.html
این خیلی بد است که در سایت رسمی حزب مشروطه مطلبی بدون رفرنس درج می شود و دیگران هم از آن به عنوان گفتگوی آقای پعلوی با فیگارو یاد می کنند.
اگر مایلید ببینید آقای پهلوی در فیگارو چه گفته اند لطفا به لینک اصلی که در این جا است مراجعه کنید:
http://www.lefigaro.fr/international/2011/12/14/01003-20111214ARTFIG00560-reza-pahlavi-il-faut-juger-les-crimes-du-regime-iranien.php

برای اینکه کار شما را راحتتر کنم ترجمه قسمتی از سوال دوم را که طی آن به قذافی اشاره می شود ذیلا می آورم:
"آیا این شکایت باید از طریق شورای امنیت اعمال شود؟
بلی به این دلیل که ایران عضو کنوانسیون رم نیست. ما همان پروسه ای را که در مورد قذاقی پیاده شد دنبال می کنیم. هزاران مدرک و شهادت شخصی به دست ما رسیده است که موید جنایت علیه بشریت از طریق سرکوب سیستماتیک است بخصوص در مورد اقلیتها زنان و زندانیان سیاسی
"

اینکه پروسه ای که در مورد قذافی طی شد چه بوده است و به چه چیزی منجر شده ست فکر نمیکنم نا آشنا باشد.

December 20, 2011 12:26:19 AM
---------------------------

علی تیزقدم

جناب آقای یزدانی

من از لحن صحبت شما می گذرم و فقط پاسخ سوالتان را میدهم: پرسیده اید "تو کی هستی؟" من به صراحت خود را معرفی کردم و این نام هم مجازی نیست ولی اگر میخواهید بدانید من چگونه فکر می کنم کافی است نامم را گوگل کنید. اگر فرصت این کار را هم ندارید به فروم ایران بهتر "www.iranebehtar.org" و یا وبلاگ www.iranebehtar.com" مراجعه فرمایید.
..........................................................................
کاوه یزدانی
به علی تیز قدم
من اعتمادی به اطلاعاتی که جنابعالی می دهید ندارم.
خلاصه کلام و بدون توضیح، اگر مایل هستی ، مایلم در یکی از شهر های آلمان ملاقاتت کنم و حضوری در نهایت اعتماد و احترام با جنابعالی و احیاناً دوستان و دیگر هم میهنان بزودی به گفت و شنود بنشینیم.
کاوه یزدانی




December 20, 2011 12:11:01 AM
---------------------------

ایرانی

جناب آقای تیزقدم
می گویند کسی که خوابیده است را می توان بیدار کرد و کسی که خود را به خواب زده است بیدار شدنی نیست. ملت ایران (به غیر از ساندیس خوران ولایی و آنان که سر در توبره بیت المال دارند) چگونه شکایت خود را بگوید بلند تر از خرداد سال 88؟. تا کی می توان با لفاظی اهداف و اغراض پنهان را به خورد این ملت داد؟ بیدار شوید آقا!, جمهوری اسلامی رفتنی است و ملت این را می خواهد و به زودی صدایش در حمایت از شاهزاده گرامی را در خیابان ها نیز خواهید شنید.
کاوه جان کامنت قبلی با نام ایرانی در مورد سایت ها و محرم از اینجانب نیست و به این وسیله تکذیب می گردد.
پاینده ایران

December 20, 2011 12:05:45 AM
---------------------------

امین موحدی

آقای تیز قدم چگونه است که عده ای‌ دستار به سر مجهول الهویه این حق را به خود میدهند که از جانب ملت ایران سخن گویند ودنيا را تهديد به نابودي کننداما ما که خانواده خود را از دست داده اییم (برادر و پدرم که به دست رژیم اسلامی کشته شده اند)و خود متحمل زندان و شکنجه بوده ایم حق نداریم خود را جزو ملتی حساب کنیم که از ضحاک زمانه خامنه ای‌ شکایت دارندو وي را نماينده خود نميدانند؟در ضمن چه کسی‌ از لیبیأييزه کردن ایران صحبت کرده است ؟آیا شکایت کاملأ مدنی و حقوقی را به معنی کشت و کشتار تلقی‌ می‌کنید!؟ملت ایران خواهان محاکمه جنایت کاران بوده و ذره ای‌ از این حق مسلم خود کوتاه نخواهند آمد ،ملت ایران در این مسیر از هر کسی‌ که این روند را سرعت ببخشد حمایت می‌کند از جمله آقای رضا پهلوی که در این امر میکوشند.

December 19, 2011 10:46:17 PM
---------------------------

بهمن زاهدی

دورود خدمت علی تیز قدم

ملت ایران چگونه بگویند که از جنایات آقای سید علی خامنه‌ای و جمهوری‌اسلامی خسته شده‌اند؟ زمانیکه هر تظاهر کننده‌ای که بر عیله رژیم اسلامی به خیابان آمده کهریزکی شده. آیا «مرگ بر دیکتاتور» کافی نبود یا اینکه شما هم مانند آقای کدیور شعار مردم را بصورت دیگری شنیده‌اید؟ شاید به نظر شما مردم منظورشان دیکتاتور آلمان (خانم مرکل) یا دیکتاتور امریکا (آقای اوباما) بوده است؟ اگر این را توضیح دهید سپاسگذار می‌شوم.
چه کسی گفته که ایران مانند لیبی خواهد شد؟ جنبش مردم تونس برای من واقعی‌تر جلوه می‌کند. کدام کشور را می‌شناسید که از جمهوری‌اسلامی استفاده اقتصادی نکرده باشد و نکند؟ کدام کشور خواهان سرنگونی این رژیم می‌باشد؟ تنها نگرانی غرب از برنامه بمب‌اتمی اسلامی می‌باشد و لاغیر.
شاید هم منظور شما این است که باید به آقای علی خامنه‌ای جایزه صلح نوبل را برای انسان‌دوستی بدهند! از غرب بعید نیست شاید هم بدهند. شما تلاشتان را بکنید. در حال حاضر جوایز (بی‌نام و نشان) را کیلویی به اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی قالب می‌کنند تا رژیم آخوندی را زنده نگه دارند.
من هم با لیبیایی شدن کشورمان مخالفم. فکر نمی‌کنم شاهزاده به فکر لیبیایی شدن کشور باشد. نمی‌دانم این افکار شما از کجا سرچشمه می‌گیرد. شما که می‌دانید، برای ما توضیح دهید.
شاهزاده در مصاحبه با فیگارو گفته: « امروز مسئله سوریه را باید از نزدیک دنبال کرد و فکر می‌کنم به زودی نوبت ایران هم خواهد رسید.» سوریه و لیبی دو کشور متفاوت هستند. کمی جغرافیای جهان را مطالعه کنید . در سوریه مردم هستند که با جمهوری سلطنتی خلقی سوسیالیتی اسلامی خانواده اسد مخالفت می‌کنند. هیچ کشوری هم به مردم سوریه کمک نمی‌کند.

ارادتمند
بهمن زاهدی


لینک مصاحبه شاهزاده با فیگارو:

http://www.irancpi.net/digran/matn_4950_0.html

December 19, 2011 10:40:12 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

به علی تیز قدم،
من،
حامی دادخواهی شاهزاده رضا پهلوی بر علیه علی خامنه ای قاتل هستم. و در رسانه های اجتماعی خوانده ام که بسیاری از ایرانیان ، از جمله کمپین سفارت سبز و بسیاری از شخصیتهای ملی و فعالین حقوق بشر از شاهزاده و طرح هوشمندانه ایشان حمایت کرده و خواهند کرد. ، تو کی هستی؟ چرا خودت رامعرفی نمی کنی؟،
ننگ بر رژیم ننگین اسلامی و مزدورانش.

پاینده ایران و ملت ایران

December 19, 2011 10:16:50 PM
---------------------------

علی تیزقدم

جناب آقای موحدی

1) شما صحبت از "داد خواهی" و پشتیبانی یک "ملت" می کنید. ممکن است چند شاهد مستدل حقوقی (و نه احساسی) از این مدعا بدست دهید که "ملت ایران" حامی این دعوی است؟
2) از آنجا که شما مداوم از کیسه ملت ایران خرج کرده اید ممکن است بفرمایید حتی اگر فرض کنیم ملت ایران پشت این موضوع است از کجا شما و آقای رضا پهلوی به این نتیجه رسیده اید که ملت ایران می خواهند همان پروسه ای که در مورد آقای قذافی طی شد در باره آقای خامنه ای هم اجرا شود (این چیزی است که عینا آقای پهلوی در گفتگو با فیگارو گفته اند که متاسفانه در رسانه های فارسی زبان نمود چندانی نداشته است حال چرا؟ من نمیدانم!!)؟ شما از کجا می دانید مردم ایران با لیبیایی شدن کشورشان موافقند؟

سوالات فراوان دیگری هم در مورد اصل ادعانامه مذبور از نظر "حقوقی" هست ولی فعلا به همین بسنده می کنم.

December 19, 2011 09:16:58 PM
---------------------------

وجدانی

جناب آقای امین موحدی! با اینکه ممکن است نوشته و مقاله شما از نظر کمیت قدری کوچک و کم حجم به چشم بیاید ولی از لحاظ کیفیت از خیلی مقالات طولانی پر محتواتر و پر معناتر میباشد. شما بسیار بجا و صحیح میفرمایی که همۀ ایرانیان آزاده و با غیرت وقتی می بینند شاهزاده رضاپهلوی در پی آن است داد ستمهایی که بر مملکتشان رفته است را بطلبد و مسئول جنایات را با شجاعت هر چه تمامتر معرفی و متهم کند،چگونه امکان دارد شاهزاده اشان را تنها بگذارند. کدام ایرانیست هر روز و هر دم گزارشی و یا اخباری بشرح زیر را بخواند و یا بشنود و رضا پهلوی را که برای نجات ایران از این بلایا علم اعتراض برافراشته پشتیبان نباشد و برای پیروزی این قهرمان وطن دعا و نیایش نکند. آیا زجر آور نیست مدام اینچنین فجایعی را شاهد بود و دم نزد؟:

• دریائ خزر رفت.
• خلیج فارس عرب شد.
• پاسارگاد را آب برد.
• تخت جمشید ویران شد (تخت جمشید ترک خورد و یا عظيم‌ترين بناي سنگي جهان در معرض ريزش است).
• دریاچه ارومیه خشکید (دریاچه ارومیه کویر نمک شد).
• سی و سه پل ترک برداشت.
• پل كلانترئ هم در خطراست.
• شکاف عمیق در سومین پل ارتباطی ایران به اروپا.
• کارون هم خشک می‌شود.
• دریاچه‌ هامون خشک می‌شود.
• تالاب گاوخونی خشک می‌شود
• تالاب‌هائ بین‌المللی گلستان خشک می‌شوند.
• تالاب بختگان خشک می‌شود.
• رودخانۀ زاینده رود خشک می‌شود.
• ممنوعیت ورود مردم به تخت جمشید، سواحل دریا، مراکز خرید و کوه‌ها.
• امروز در خبرها آمده: رويارويی بر سر برنامه هسته ای ايران در حال ورود به مرحله خطرناکی است.
• فردا پس فردا نقش فرهاد و مسجد کبود و سلطانیه و خدائ ناکرده همۀ ایران سوخته و خشک می‌شود.
• ...

در ایرانی بودن آنانی که مبارزۀ شاهزاده را با دشمنان ایران و ایرانی فقط نظاره گرند و چه بسا شکست رضا پهلوی در این نبرد آرزوی قلبی آنان است، باید شک کرد. زیرا بسیار بدیهیست که این شکست نهایتآ به چه فاجعه ای ختم خواهد شد و هیچ ایرانی در انتظار فجایعی که ایرانش را نابود خواهند کرد نبوده و نیست. با آرزوی افتخار برای ایران.

December 19, 2011 07:26:45 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود به آقای امین موحدی گرامی
بی نهایت از این نوشته تان لذت بردم و سپاسگذارم .
آقای موحدی عزیز، آن لحظه تاریخی که می گویند حالاست که قرار داریم. تاریخ قضاوت خواهد کرد چه کسانی به ملت ایران تابحال دروغ گفته اند. اینک سَر پُل قضاوت تاریخ هستیم تا سَره از ناسَره را بشناسیم و تکلیف مان را با اپوزیسیون نقابدار روشن کنیم. از شاهزاده رضا پهلوی وحامیان ایشان برای مبارزاتشان و بویژه دادخواهی اخیر ایشان سپاسگذارم. با احترام کاوه یزدانی

پاینده ایران و ملت ایران

December 19, 2011 02:20:15 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites