حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
رضا پهلوی؛ نامی که جرم است

December 23, 2011

جمعه 2 دی 2570 = December 23, 2011

البرز کاشانی خودنویس
 

رضا پهلوی نباید درراه سرنگونی این رژیم ضد بشری گامی بردارد، او نباید از دمکراسی سخنی به میان آورد، دل او نباید برای آزادی وطن و زندانیان دربند بتپد، حقوق بشر نباید به دلمشغولی او تبدیل شود، او نباید دشمنان پدر خود را ببخشد، او حتا مجاز به استفاده از نام خود نیست چرا که نام رضا پهلوی جرمی‌ست نابخشودنی!

در حال خواندن کتاب و بحث بر سر آن، ماموران ساواک مرا و دوستان‌ام را به مهمانی اوین دعوت کردند و آنچنان که شایسته‌ی سازمان امنیت یک رژیم دیکتاتوری‌ست از ما پذیرایی کردند.
در بازجویی‌های ساواک بود که دانستم، کشور به یمن و برکت ملوکانه پای در راه تمدن بزرگ گذاشته و من می‌خواسته‌ام حرکت‌اش را مانع شوم.
بر خودم بالیدم که چه قدرتی داشته‌ام که در زیرزمین خانه با چند کتاب، جلوی چرخ‌های قطار همایونی را سد کرده‌ام.
سال‌های خوبی را در آن مهمانی اجباری به صرف آب خنک گذراندم. صبحدمی درب‌ها باز شد و پیام آمد که، قطار تمدن بزرگ متوقف شده و مهمانی به پایان رسیده است.
نگاه‌های افتخارآمیزی رد و بدل شد و لبخند بر لب پای بر خیابان نهادم.
چند ماهی نگذشته بود که برای مرتب کردن خرت‌وپرت‌هایم به همان زیرزمینی که اشاره شد رفتم و سیل خاطرات دور، مرا درلابلای برگ‌های نوشته‌ها و کتاب‌های قدیمی غرق کرده بود، که ناگهان ضربه‌ای محکم مرا از خاطراتم جدا ساخت و ضربه‌ی محکم‌تر بعدی مرا به دیار بیهوشی روانه کرد.
چشم هایم را که گشودم در جایی بودم تنگ و تاریک که بعدها دانستم بخش جدیدی از همان اوین همایونی‌ست.
میزبانان جدید به دیدنم آمدند و پذیراییِ شاهانه که نه، ملایانه‌ای از من به عمل آوردند.
بحث‌شان این بود که لابد از آسمان بریده‌ام که به زیرزمین رفته‌ام و بدون شک با الله سرِ ستیزه دارم.
باری چندین بهار نیز بر این منوال گذشت. روزی درب خروج را به من نمودند که برو!
من برای دومین بار از آن در خارج می‌شدم ولی اینبار با چند عضو ناقص شده، قلبی شکسته، بی‌تبسمی بر لبانم و به قول شاملو چیزی شبیه آتش در جانم.
در گوشه‌ای خزیدم چرا که به آسمان نظر داشتن ریا بود و بر زمین نظر دوختن جرم و زیرزمین خانه‌ام نیز دیرزمانی بود که ویران گشته بود.

این مقدمه را گفتم که میزان ارادتم را به شاه و ملا بیان کرده و خواننده را از پیشداوری باز دارم.

ولی فقیه زمانه به تاسی از امام کبیر بیداد می‌کند، می‌کشد و ویران می‌سازد و ما بر سرِیکدیگرزنان و گریبان یکدیگر دران، به نظاره نشسته‌ایم.
هستند کسانی که پرچم مخالفت بر ولی فقیه کنونی برافراشته‌اند، زآنکه می‌پندارند که او از خط امام کبیر راحل‌شان منحرف شده و باید مسیراو را اصلاح کرد، بی آنکه بگویند این انحراف در کجاست؟ کدامین ظلم را خامنه ای بدعت گذارد که خمینی از آن بَری بود؟! کجای این کشور را خمینی آباد کرده بود که بدست خامنه ای ویران گشت؟! باری می‌نویسند، مصاحبه می‌کنند، زندان می‌روند، اعتصاب غذا می‌کنند و قهرمان لقب می‌گیرند بی آنکه پاسخگوی هویت سیاسی‌شان باشند.
گویی تاریخ فلاکت این مرزو بوم با آمدن دولت احمدی‌نژاد آغاز شده و پیش از آن در بهشت ساخته شده توسط اینان می‌زیسته‌ایم بی‌آنکه خود بدانیم!
این مبارزان شش ساله و فرشتگانِ بی‌گناه بهشت خمینی از چنان مصونیتی برخوردارند که هیچ نقطه تاریک که نه، خاکستری رنگی در پرونده‌شان نباید یافت.
تصدیِ پست‌های کلیدی، دست دردست جنایت‌کاران داشتن، رانت‌خواری، ثروت‌های رویایی و صدها مورد مشابه، نمی‌تواند هیچ خللی در باور قهرمان ملی بودن آنها وارد سازد.
کسی از گذشته‌شان نباید بپرسد، ملاک حال آنان است، نام ونشان خود و اجدادشان بی‌اهمیت‌تر از آن است که درصدر اخبار قرار گیرد.
اینان معصومینی هستند با ریش‌های مرتب با حساب‌های بانکی فربه که می‌تواند رسانه‌ها زیادی را به قهرمان بودن‌شان به شهادت وادارد.

گروهی نیز هستند که خمینی بر گرده‌ی بی‌تدبیری سیاسی‌شان سوار شد و خود اولین زخم خورده‌گان شمشیر خون‌ریز او بودند، ولی غروری تهی از منطق- پنهان شده در سماجت بیمارگونه- از آنان مجال بازگشت از راه رفته را گرفته و همچنان بدنبال گوهرخیالی‌شان در نو توی عمامه و عبا سرگردانند.

هنوز هم افتخار می‌کنند که تفنگ چریک‌هایشان، تفسیرهای روشنفکر پسندشان از کتاب و حدیث و مشاطه‌گری‌شان در نوفل لوشاتو دیو کمین کرده سیصد ساله را به خانه کشاند.
اینان را به نقد می‌کشند، دشنام‌شان می‌دهند، اعدام‌شان می‌کنند اما همچنان نام و نشان‌ و مرزهای خصوصی‌شان از اتهام مصون مانده است.
کسی شجره‌نامه‌شان را تورق نمی‌کند تا معلوم شود که بسیاری از اینان نیز ملازاده‌اند و در دل حقوق بشر را در کتاب آسمانی می‌جویند هرچند به ظاهرخویشاوندی همسایه‌ی شمالی را خوش می‌داشتند.

گروه سومی نیزهست که به هر دلیل از حکومتِ ملایان نومید شده و داعیه‌ای جز سرنگونی این رژیم گورزاد ندارند.
اگر به این هدف‌شان برسند، چه خواهند کرد، خود داستانی دیگر است ولی آنچه که می‌بینیم طیفی گسترده، و با انگیزه‌های گوناگون در این گروه قرار می‌گیرند.
این گروه نیز مانند گروه دوم نقد می‌شوند، دشنام می‌شنوند، با توجه به سابقه به لقب‌هایی اینچنین نیز نامیده می‌شوند: تروریست، همکار صدام، فسیل، ساواکی، تجزیه‌طلب و...

در این گروه کسی هست که داستانش با دیگران تفاوت دارد. رضا پهلوی را می‌گویم.

این فرق از این روست که موضع‌گیری و اظهار نظر موافقان و مخالفان رژیم در مورد او به شکلی متفاوت با دیگران صورت می‌گیرد.
ایشان را هیچ‌گاه به طور مستقیم نقد نمی‌کنند. درآغاز او را تعمداً نمی‌دیدند و پس از آنکه عیان‌تر از آن شد که نبینند به مقابله‌اش همت گماردند. مقابله‌ای خارج از عرف‌های معمول سیاسی!
پرسش از پدربزرگ‌‌اش، که چرا مسیر راه‌آهن را به جای شرقی-غربی، شمالی- جنوبی انتخاب نکرده، چرا چادر از سر زنان کشیده، چرا سوادآموزی را اجباری کرده و چرا در جنگ جهانی از ابرقدرت‌های جهان شکست خورده؟
پرسش از پدرش، که چرا دیکتاتور بود، چرا آمریکا را به شوروی ترجیح می‌داد، چرا اژدهای روحانیت را در آستین خود پرورید و چرا وقتی که مردم به نفرت نامش را در خیابان سرودند عطای آن خاک را به لقایش بخشید.
پرسش از خودش، از رخوت سیاسی‌اش، از تبری جستن از پدر، از نام فرزندانش، از مدرک تحصیلی‌اش، از برنامه‌ی آینده‌اش، از سخن گفتن هوادارانش و حتا از نام و نام خانوادگی‌اش!
چرا دوری ایشان از سیاست سوال‌برانگیز است،‌ ولی دوری بیست ساله‌ی دیگران روزه سکوت و سکوت سیاسی تعبیر می‌شود؟
چرا از ایشان برای جنایات پدر بازخواست می‌شود، ولی حساب پدر‌های دیگر که هنوز هم از تصمیم گیران نظامند از فرزندان‌شان جداست؟ آیا شاهزاده بودن جرمی مافوق آقازاده‌گی ست؟
چرا ایشان برای تاریخ صد سال اخیر-که در آن نقشی نیز نداشته - می بایست پاسخ‌گو باشند، ولی دیگران برای نقش مستقیم خود در جنایات رژیم الزامی به پاسخ‌گویی ندارند؟

دلیل این تفاوت چیزی نمی‌تواند باشد به غیر از همان نام خانوادگی!

رضا پهلوی نباید درراه سرنگونی این رژیم ضد بشری گامی بردارد، او نباید از دمکراسی سخنی به میان آورد، دل او نباید برای آزادی وطن و زندانیان دربند بتپد، حقوق‌بشر نباید به دلمشغولی او تبدیل شود، او نباید دشمنان پدر خود را ببخشد، او حتا مجاز به استفاده از نام خود نیست چرا که نام رضا پهلوی جرمی‌ست نابخشودنی!

کاش روزی خسته شویم! کاش از پای درافتیم! شاید به حرکتی‌مان به نسل جدید فرصت دهد تا بی‌کینه و غرور، عاقلانه قدم بردارد شاید آنها دست‌های اتحادشان را- جدای از پدران‌شان- به هم پیوند زنند و هرگامی که برای آزادی ورهایی ایران برداشته شود را ارج نهند بی آنکه نام‌ها را به خاطر بسپارند.
داغ شکنجه وزندان همایونی و همسان ولایی آن در دل من حک شده است و از همین روست که دلم با کسانی ست که قلب‌شان برای آزادیِ زندانیان این وطن می‌تپد.
آنکس که برای دوستی آمده تنها به پاکی دست می‌نگرد، ولی آنکس که برای دست‌بوسی پا پیش گذاشته، به نام صاحب دست می‌اندیشد.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کافه نادری،

بیانیه حزب مشروطه ایران در پشتیبانی از شکایت رضا پهلوی علیه علی خامنه ای به محض صدور در سایت اخبارروز منتشر شد. تاکنون 8 نظر در ستون نظرات این خبر در این سایت دیده می شوند. توجه شما را به آن جلب می کنم. منتظر ماندم تا رحمان تبریزی نظری که در آنجا گذاشته است را در این سامانه، کیهان آنلاین و خبرنت هم بگذارد ولی مثل اینکه خیالش را ندارد. آنچه من در نظرش جالب دیدم این بود که او رضا پهلوی و اقدام او را دو مبحث جدا از هم دانسته که نباید بهم آمیخته شوند. او بدرستی اقدام رضا پهلوی را محتوا تشخیص داده که پشتیبانی از آن مهم است و نام شخصیتی که این اقدام را کرده است. امیدوارم رحمان تبریزی همان نظرش را در دیگر سایتها هم بگذارد ولی من از او بابت این تشخیص درست اش سپاسگزارم و از آن در نظراتم در خبرنت بهره گرفتم. نظر زیر را در پای نوشتار "رضا پهلوی؛ نامی که جرم است" گذاشته ام،

"اگر مجتبی واحدی بجای رضا پهلوی چنین شکایتی را از خامنه ای کهریزکی کرده بود، آیا واکنش به او هم از جانب همان برخی های همیشه در صحنه، همینی می بود که نسبت به رضا
پهلوی می بینیم! اگر گنجی یا سروش یا مهمتر از همه شیرین عبادی بجای رضا پهلوی این شکایت را می کردند چی! راستی چرا اینها تا حالا چنین شکایتی را با چنین شیوه ای علیه
خامنه ای حداقل برای حبس و حصر غیرقانونی موسوی و کروبی نکرده اند و از رسانه ها و ایرانیان برون مرزی استمداد نکرده اند؟

محتوای آنچه رضا پهلوی کرده مهم است وگرنه اگر نام و نشان مهم بود، باید پرسید که چرا شیرین عبادی که برنده جایزه صلح نوبل است و دستش به همه جا، همانقدر اگر نه بیشتر از رضا پهلوی، بند است، چرا علیه شخص خامنه ای شکایت نکرد و از رسانه ها و ایرانیان برون مرزی کمک نخواست؟ آیا اگر او اینکار را کرده بود، باز همین هایی که به رضا پهلوی انقدر ایراد می گیرند، به شیرین عبادی هم ایراد می گرفتند! نه، مسئله این حضرات همیشه در صحنه، رضا پهلوی است و نه مبارزات او
علیه این رژیم کهریزکی و شیوه درست او. کوردلی، خشم و کینه و حسادت، این حضرات را وامی دارد که تسلیم پست ترین خصلت های انسانی شوند. فکر می کنند با این ایرادات اسرائیلی شان به رضا پهلوی صدمه می زنند، در صورتیکه فقط خودشان را در چشم مردم خراب می کنند و بس. تاسف بارتر آنست که این حضرات ادعای روشنفکری و دمکراسی و حقوق بشر هم دارند و همگی هم به تحصیلات عالیه شان می نازند! آخر سر این مردم هستند که نمایندگان خود را انتخاب می کنند و نه نمایندگان مردم خود را! بیدار شوید حضرات چون ملت بیدار شده است و دیگر به آسانی سال 57 بدنبال نه شما و نه هیچکسی نمی افتد. شماهایید که باید دنبال مردم بروید. این درس مهمی بود که موسوی از مردم گرفت و به آن اعتراف کرد. اقلا شماها در خلوت خود به این حقیقت اعتراف کنید."

لینک: http://www.khabarnet.info/index.php/component/content/article/6412.html?joscclean=1&comment_id=937#josc937

پاینده ایران و ملت ایران



December 27, 2011 01:45:37 PM
---------------------------

کشکساب

با درود متقابل. آقای موحدی.شما بدنبال چه هستید.مگر کشکساب نمیتواند اسم باشد؟جرم است؟خجالت دارد؟ شما نوشته اید؛مرده مرده که متأسفانه یا خوشبختانه برای بنده قابل فهم نیست. در ضمن بنده در کجا گفته یا نوشته ام(دکتری بی آبرویست)که مرا مورد پرسش تنبیهی قرارداده اید.بنده نیزاگرنوزده نفرازکسانم قربانی شده اند؛حق دارم که به دیگران بگویم دوروغگو؟ازکجا مطمئن شدید دوروغ میگویم؛که امرفرمودیدنام اصلیت را بگو. حساسیتم را پیش از آنکه استادی چون حضرتعالی دستور بفرمایند؛خوددانسته و به (آخوندکه برکشورم حاکم شده)نشان داده ام.امروزنیز؛که شاهزاده رضا پهلوی یک (آخوند)آنهم جانی ترین را هدف گرفته؛ ازدل وبا جان حمایتش میکنم.در پایان بنده درجایی شما را مزدور رژیم خطاب نکرده ام.چون سندی ندارم ؛اگر بگویم؛بیجا وغلط میکنم.چنانچه اهانتی تشخیص داده اید که تقصیر از بنده است ؛پوزش میخواهم.اما خواهشمندم؛حتما موردرا بکویید تا خودرا پاک کنم. پاینده ایران.سربلند ایرانی

..........................
کاوه یزدانی
دوستان عزیز، آقای موحدی عزیز و آقای کشکساب عزیز. به نظرم بین شما دو عزیز وطن پرست سوء تفاهم نا خواسته پیش آمده است . امیدوارم در دو یا سه جمله این سوء تفاهم را به سادگی رفع نمایید و این مورد ناچیز به زودی حل شود. ارادتمند کاوه

December 25, 2011 01:17:15 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

ملت محترم ایران
نام شاهزاده رضا پهلوی یک افتخار است.
من ، بله درست شنیدید، من، کاوه یزدانی، همواره در زندگی به این نام و این خانواده بسیار محترم و وطن پرست همواره افتخار داشته ام ، و اکنون بیش از پیش به خانواده بسیار محترم پهلوی، بویژ زنده یاد رضا شاه بزرگ ، و محمد رضاه شاه فقید ، و شهبانو فرح پهلوی بسیار گرامی ، که مثل مادر خودم دوستشان دارم ، به ایشان و صبوری و استوار بودن و استوار ماندن ایشان افتخار می کنم ، و همواره از ایشان ، و آبرو داری ایشان بسیار آموخته ام.
من هرگز دروغ نمی گویم. لطفا بیاییم راست گویی را بنای اصلی زندگی قرار دهیم، باور کنید که از راه دروغ به هیچ جایی نمی رسیم.
من در کنار شاهزاده رضا پهلوی با همین اندک امکان اینترنت که در این گوشه دنیا دارم از ایشان حمایت کرده و میکنم و اگر روزی بیش از این امکان داشته باشم برای رهایی میهنم در کنار ایشان تا روز آزادی خواهم ایستاد و در آن روز من یک رای برابر با شاهزاده رضا پهلوی هستم. شاهزاده رضا پهلوی لطفا با تمام قدرت به راهت ادامه بده.
درود و سلام ویژه به حق عزیزم که میدانی چقدر به تو ارادت دارم. و درود ویژه به همه دوستان عزیز کلوپ کافه نادری
زنده باد ایران زنده باد آزادی
کاوه

December 24, 2011 02:21:21 PM
---------------------------

امیرحسین موحدی

با درود آقا یا خانم کشکساب اسم شما واقعا کشکساب است؟ مرده مرده شورو .... لطف کن برو این حساسیت را به کسانی‌ نشان بده که با بی‌ ابروترین لقب یعنی‌ آخوند به شما حکومت میکنند دکترا بودن بی‌ ابروییست؟ شاید رضا پهلوی دکتر نیستند؟ ولی‌ دکترها بی‌ ابرو نیستند و شما نمیتوانید منظورتان از عامل رژیم من باشد چون برادر و پدرم سرباز شاه بودند و اعدام شدند و خودم هم روزگارم مشخص است لطفا اسم اصلیتان را بگویید من موحدی هستم شما کیستید؟

December 24, 2011 05:28:22 AM
---------------------------

کشکساب

با درود بر ایرانیان. با پوزش؛ضمن تقدیراز نکته سنجی وژرف نگری شما. در انتهای پاسخ به آقای امیرحسین موحدی شاید ملاحضه کرده و ننوشته اید؛کلمه(و کرده اند ) پاینده ایران. سربلندایرانی.

December 23, 2011 09:56:30 PM
---------------------------

راستگو باشید

اقای امیراحسین موحدی، شما این مدرک دکترا از کجا آورده اید که به شاهزاده اعطا می فرمایید؟ اصلا این لقب دکترا برازنده نام وی نیست آن هم در حالی که تق همه مدارک دکترای افتخاری و غیر افتخاری در آمده است. رضا پهلوی احتیاجی به مدرک دکترا ندارد. او هرگز ادعا نکرده که این مدرک را داشته است. لطفا دوستی خاله خرسه را کنار بگذارید و با این مدرک بی آبرو، آبروی ایشان را نبرید.
هر کسی که واقعا از سیاست و فکر رضا پهلوی دفاع می کند باید همیشه کسانی را که عمدا یا ناآگاه با کارهایی مثل دکتر نامیدن وی، واقعیت را لوث و تحریف می کنند افشا کند. حالا دفتر ایشان باید بیاید یک تکذیب نامه بنویسد که ایشان عطای این لقب را به لقایش بخشییده اند و دوستداران اگر واقعا از حرف و عمل وی دفاع می کنند از این کارهای نکنند. لقب دکتر هیچ چی به کسی اضافه نمی کند بخصوص اگر تقلبی و یا از طرف کسانی باشد که معلوم نیست با این القاب چه منظوری را دنبال می کنند. رضاپهلوی، عنوان شاهزاده دارد، نیازی به دکتر بودن ندارد.
منظورم آقای موحدی نیست ولی این هم هست که جمهروی اسلامی همه کار می کند تا رضا پهلوی را خراب کند و تلاش ایشان و موضوع محاکمه خامنه ای را به مضحکه تبدیل کند و ااگر هم دستش برسد حتما او را از سر راه برخواهد داشت و مطمئن باشید که بعضی جمهوری خواهها و چپ ها هم اگر بتوانند به ان کمک می کنند

December 23, 2011 08:38:38 PM
---------------------------

کشکساب

با درود بر ایرانیان.
مطمئن هستم و خواهش میکنم؛ مطمئن باشید. هرگز یک پاک اندیش (از هرکشوری که باشد) و صادقانه برای نجات میهنش که اینگونه (مثل ایران امروزه) در تمام مشکلات و جنایات که هرگز کشوری (در جهان امروز؛ بجز میهن ما) را نمی یابیم ؛در مجموعه ای از نابسامانی های امنیتی؛ اجتماعی؛ا خلاقی؛ خفقان فردی و اجتماعی؛ اقتصادی؛ تحقیر گسترده و عمیق در سطح بین المللی ؛ فحشای اجباری و برنامه ریزی شده؛ا عتیاد مدیریت شده و هر آنچه از انسان بدور باید؛ غرق باشد. در تلاش باشد و از این بهانه ها و مثالها (که در این نوشتار آورده اید) استفاده کند؛ تا یک همیهن دیگر از تلاشش در بدام انداختن باعثان سوختن سرزمینش؛ ناکام گردد. لذا مطمئن هستم ؛ا ینها که (گیلانی) با آنهمه جنایت مستقیم را دیده اند ولی از پسرانش تمجید میکنند. آنها که ( لاهوتی) را میشناسند و از فرزندانش حمایت میکنند. و بسیار که خسته میشوید اگر بشماریم؛ کوتاه میکنم. آنها که (مشکینی) را میشناسند و از پسرش حمایت میکنند. و مهمترین؛ آنها که خمینی دروغگو و ضدایرانی را میشناسند و از نوه اش حمایت میکنند. آیا باور کنم که از یک ایرانی که در ایران زاده شده و ایرانی مانده و برای نجات همه ایرانیان تلاشی را آغاز کرده؛ (فقط بخاطر پدرش) است که حمایت نمیکنند و دشمن نمایی نیز میکنند؟ مطمئنم بدلیل منافع خصوصی است که از ایجاد ( مزاحمت برای شکنجه گران و قاتلان دختران و پسران ایرانی) توسط یک ایرانی اثرگذار؛ جلوگیری میکنند و خواهند کرد با تمام امکانات؛ و اینرا وظیفه خود میدانم ؛در این (ایجاد مزاحمت ) برای حکومت ضدانسانی و ایرانی کش؛ با شاهزاده رضا پهلوی همگامی ؛همیاری و همکاری کنم. با تمام امکانات. با سپاس از شما و خوانندگان محترمتان.
پاینده ایران؛ سربلند ایرانی.

December 23, 2011 08:12:24 PM
---------------------------

امیرحسین موحدی

شاهزاده رضا پهلوی محکم و استوار در راه اتحاد اپوزوسیون؛ رژیم غرق در وحشت
اقدام شاهزاده رضا پهلوی در حمایت از هموطنان گرفتار خود در کمپ اشرف و طرح شکایت از سیدعلی‌ خامنه‌ای در دادگاه بین‌المللی لاهه هر چند با بایکوت خبری آن عده از اپوزوسیون دگم در خارج از کشور مواجه شد که چیزی جز نفی و انکار دیگران بلد نیستند ولی‌ این رویکرد شاهزاده رضا پهلوی در کنار اقدام بی‌سابقه ایشان و طرفدارنشان در بزرگداشت ۱۶ آذر نشان از عمق تعهد وی به آزاداندیشی، پذیرش و تحمل دیگران داشت به ویژه آنکه واقعه ۱۶ آذر در سال‌های حکومت پدرش روی داده بود و تا زمان حرکت اخیر شاهزاده رضا پهلوی هیچیک از گروه‌های سلطنت‌طلب حتا حاضر به نام بردن از شهدای جاودان این روز فراموش ناشدنی نبودند
. بی‌‌گمان این اقدام شجاعانه ایشان در آینده اتحاد و آشتی‌ ملی‌ ایرانیان بی‌‌تاثیر نخواهد بود. علاوه بر این اقدامات بی‌سابقهٔ ایشان، بانگ اعتراض به اوضاع اسفبار کمپ اشرف و دفاع آشکار و بی‌ چون و چرا از این دسته از مهاجرین ایرانی‌ آن‌هم توسط فردی که مجاهدین از دشمنان قسّم خوردهٔ پدر فقیدش بودند همهٔ فعالین منصف سیاسی را برای قضاوتی درست از درایت و مسئولیت ایشان برای آغاز همبستگی‌ ملی‌ به چالش می‌کشد. دکتر رضا پهلوی در این دفاع زیبا و تاریخی‌ از ساکنان اشرف به دنیا اعلام کردند که: هر خونی از ایرانیان در اشرف بر زمین بریزد برای قاتلین مسئولیتی تاریخی‌ خواهد داشت و ایرانیان از خونخواهی هموطنان خود در اشرف چشم‌پوشی نخواهند کرد.

......................................................................................

کاوه
با پوزش از آقای امیر حسین موحدی
بجای واژه دکتر واژه شاهزاده را در نوشته تان جایگزین کردم

December 23, 2011 07:37:10 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites