این روزها شکایت آقای رضا پهلوی از رهبر حکومت اسلامی در مراجع بینالمللی به بحثهای موافق و مخالف بسیاری نسبت به شخص ایشان، خانوادهی ایشان و نظام پادشاهی و نظام جمهوری دامن زده است. نگارنده در این مقاله بر آن نیست تا حقانیّت یا عدم حقانیّت نظری را اثبات کند اما مایل است شیوههایی را که میتواند بارِ خصومتورزی در بحثها را بکاهد و بر تاثیرگذاری آنها بیفزاید مطرح نماید. گمان نمیکنم این توضیحْ ضروری باشد که اینجانب طرفدار نظام جمهوری هستم اما وقتی بحثی در تائید نظام پادشاهی در میگیرد با دقت به آن توجه میکنم تا اگر حقانیّتی در آن هست بپذیرم و نگاهم را تغییر دهم. اما تندیها و پرخاشگریها و برچسبزدنها موقع گرفتار شدن در چرخهی گفتوگوها موجب میشود تا به جای شنیدن و فهمیدن، از خود عکسالعمل نشان دهیم و آتش عداوت را دامن زنیم. اگر ایرادی هست، نه در محتوای بحثها، که در شیوهی برخوردهاست، و این شیوه اگر تغییر یابد شاید امکان گفتوگو و درک متقابل به وجود آید.
تا آنجا که دیدهایم و خواندهایم، طرفداران نظام پادشاهی با چند استدلال عمده وارد بحثها میشوند، و وقتی این استدلالها به هر طریق و به هردلیل پذیرفته نمیشود، تندیها آغاز میگردد. استدلالهای عمده عبارتند از:
- آقای رضا پهلوی در مسائل مربوط به رژیم شاهنشاهی دخالتی نداشته و دستاش به خون کسی آلوده نیست و بر ضد آزادیخواهان عملی انجام نداده است
- مسئله اصلی امروز، سرنگونی حکومت فعلیست و بر سر انتخاب نوع نظام، میباید بعد از سرنگونی حکومت به بحث و گفتوگو نشست و آنرا به آراء مردم سپرد
- آقای رضا پهلوی شاهزاده است چرا که فرزند شاه فقید است، ولی اصراری ندارد که شاهزاده خطاب شود
- نظام مشروطه پادشاهی و نظام جمهوری به تنهایی حامل دمکراسی نیست و یک نظام مشروطه پادشاهی میتواند دمکرات باشد (مانند نظامهای پادشاهی اروپا) و یک نظام جمهوری میتواند دیکتاتوری باشد (مانند نظامهای جمهوری خاورمیانه)
- آقای رضا پهلوی وظیفهی سیاسیاش تا زمان سرنگونی حکومت فعلیست و بعد از آن رای مردم هر چه باشد به آن گردن مینهد و چه به عنوان پادشاه چه به عنوان رئیسجمهور به خدمتگزاری مشغول میشود. البته با در نظر گرفتن وضعیت جغرافیایی و فرهنگی و تاریخی ایران، ایشان نظام پادشاهی را ترجیح میدهد ولی بر استقرار آن اصرار ندارد
- در یک کشور با اقوام و فرهنگهای مختلف که امکان فروپاشی و تجزیه آن میرود، وجودِ یک سمبل به عنوان پادشاه که همه حول او گرد هم آیند لازم است
- طرفداران تندرو و متعصب در میان هر گروه و دستهای وجود دارند و آقای رضا پهلوی مخالف تندرَویِ آنهاست ولی امکان نفی و حذف اینگونه افراد وجود ندارد...
اینها عمده استدلالهای طرفداران مشروطهی پادشاهیست که معمولاً با این پاسخها از طرف طرفداران جمهوری مواجه میشود:
- آقای رضا پهلوی در امور حکومت گذشته دخالتی نداشته اما اطرافیان و طرفداران ایشان که فردا پُستهای مهم را در اختیار خواهند گرفت، اغلب هوادارانِ شیوهی حکومتِ گذشتهاند. آقای رضا پهلوی به عنوان پادشاه بدون قدرت قادر نخواهد بود کنترلی بر اِعمالِ قدرتِ اینگونه افراد داشته باشد. رای اکثریت مردم به تنهایی ضامن استقرار دمکراسی و رعایت حقوق بشر نیست (چنانکه در نظامهای فاشیستی و حتی جمهوری اسلامی رای اکثریت مردم بر استقرار آنها بوده است) و نیروهای سیاسی نباید خود را با رای اکثریت مردم هماهنگ کنند
- مسئله اصلی امروز ما سرنگونی حکومت فعلی و به دنبال آن، استقرار نظامیست که بتواند تضمینکنندهی آزادیهای مردم و رعایت حقوق بشر باشد و نه تنها استقرار بلکه حفظ این آزادیها جزو نکات اصلیست که نمیتوان برنامهریزی در مورد آنرا به فردا موکول کرد. اگر نظام پادشاهی به تنهایی عامل دیکتاتوری نباشد، با شناختی که از طرفداران فعلی نظام پادشاهی وجود دارد، احتمال تحمیل استبداد و سرکوب آزادیها بسیار است. نظام پادشاهی میتواند دمکرات و نظام جمهوری میتواند دیکتاتوری باشد ولی اگر نظام پادشاهی که ادامهی یک جریان چند هزار سالهی تاریخیست به هر دلیل سرنگون شود و به جای آن نظام جمهوری مستقر گردد، بازگرداندن جمهوری به پادشاهی، بازگشت به گذشته و امری بیمبنا و بیدلیل است و سپردن زمام امور و قدرت سیاسی برای یک مدت کوتاه و معین به دست اشخاص، امکان نضجگیری استبداد را کاهش میدهد و بر روال قدیمی و بیمبنای حکومت وراثتی و خاندانی که در مقطعی –که میتواند امروز نباشد- ممکن است به اِعمالِ استبداد بینجامد نقطهی پایان مینهد
- استفاده از القاب برتریدهنده، برای یک فرد سیاسی یا یک حاکم، طبق تجربهی تاریخی در کشور ما، آغازگر بتسازی و بتپرستی بوده است، بنابراین با وجودِ شاه زادگی، باید از استفاده از القابی اینچنین -که نوعی برتری نسبت به دیگران به وجود می آورد- به طور جدّی خودداری کرد
- آقای رضا پهلوی به عنوان یک کنشگر سیاسی نباید صرفاً دنبالهروی خواست مردم باشد بلکه باید بهترین راهِ حلها را به مردم ارائه دهد. به فرض محال، اگر اکثریت مردم ایران، خواهان استقرار یک حکومت فاشیستی باشند، آقای رضا پهلوی نمیتواند آن را بپذیرد و باید راه درست را نشان دهد
- در یک کشور با بافت قومی و فرهنگی مختلف در دورانی که رسانههای مدرن، اطلاعات شرق و غرب عالم را به آگاهی مردم میرسانند، وجود یک شخص به نام پادشاه ضامن به هم پیوستگی مردم نیست بلکه عواملی مانند برابری حقوق اقوام و اقلیتها و ایجاد حس مالکیّت بر کل سرزمین و خارج کردن قدرت و ثروت کشور از انحصار مرکزنشینان و تقسیم عادلانهی آن میان تمام بخشهای ایران، این پیوستگی را با، یا، بدون پادشاه به وجود خواهد آورد
- تندروها و متعصبها –که فردا قدرت را در واقع آنها به دست خواهند گرفت- چه در میان طرفداران نظام پادشاهی چه در میان طرفداران نظام جمهوری باید با صراحت و قدرت به کنار رانده شوند. در حال حاضر یکی از اصول استقرار و حفظ دمکراسی، پسراندنِ این عناصرِ مخرب با نامهای مختلف است...
اینها عمده استدلالهای طرفداران نظام پادشاهی و طرفداران نظام جمهوریست که به کرّات در بحثها و گفتوگوها به کار برده شده ولی ظاهراً هیچیک از طرفین را راضی نکرده است. بنابراین یا باید بر این استدلالها نکتهی جدیدی افزود، یا شیوهی ارائهی این استدلالها را تغییر داد تا بتواند بر طرف دیگر تاثیر بگذارد. اگر چنین نشود ما همچنان در دایرهی بستهی این بحثها دور خواهیم زد که نتیجهی آن عصبیتها و پرخاشگریهای دو طرف خواهد بود.
رسانههایی مانند خودنویس با فراهم آوردن امکان بحث و گفتوگو و ارائهی استدلالهای جدید، نقش مثبتی در این زمینه میتوانند ایفا نمایند.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
حق گرامی،
شما نوشتید: "حس میکنم باید مرتب گوشزد کنیم رای اکثریت با حفظ حقوق اقلیت."
پاسخ: شما کاملا درست میفرمائید. گه یک مسائلی بقدری به نظر ما طبیعی است، که از تکرار آن غافل میمانیم، و فکر میکنیم که اینها مسائل حل شده برای دیگران نیز هست.
مسلما، یکی از وظایف مهم اولیه یک اکثریت در دموکراسی، مسئولانه رفتار کردن است، و از حق اقلیت حمایت و دفاع کردن است. در یک کشوری که روند سیاسی دمکراتیک جا بیافتد، و احزاب گوناگون تشکیل شوند، و به مبارزات آزاد و دمکراتیک مسئولانه بپردازند - هیچ گاه یک حزب برای همیشه در اکثریت نخواهد ماند، و در یک چالش گاه سالم حزبی، همیشه جای حزب اقلیت و اکثریت با هم جابجا میشود.
گه این حزب اکثریت را میبرد و گه آن حزب دیگر، و گه دیگری، و قرار نیست هر حزبی که برای مدتی رای اکثریت را بدست میاورد، تمام پل ها و کاسه کوزهها را بر سر احزاب در اقلیت خراب کند.
هدف اصلی، از تشکیل احزاب گوناگون کسب تجربه، آموختن از یکدیگر، در راه کمک به پیشرفت و پیشبرد میهن است. هدف اصلی حتی سیاست بازی و این نیست که یک حزب چانه حزب دیگر را هدف بگیرد، و بر عکس.
همه و همه برای بالا بردن سطح فکری، و آماده ساختن نسلهای آینده به ابزاریست که از طریق تجربههای گوناگون به وسیله احزاب گوناگون بدست میاید تا هم کل کشور در کشور داری پخته شود و هم اینکه در برابر سیاستهای جهانی به ابزار فکری لازم دست یابیم تا قدرت برابری با چالشهای قدرتهای جهانی و سیاستهای آنها را داشته باشیم.
در کشور ما تا کنون همه حزب را بصورت ابزاری میدیدند که از آن برای شکست حکومت مرکزی استفاده کنند، در حالی که در کشورهای مترقی و موفق دمکراتیک، وظیفه اول تمام احزاب با اینکه احزاب کشنمکشهای حزبی خود را حفظ میکنند و دارند اما وظیفه اول تمامی آنها "دفاع از منافع ملی و میهنی است".
و اگر ما حق و حقوق اقلیت را در سطح و چارچوب کشور خود رعایت نکنیم، هرگز نمیتوانیم بصورت یک کشور و یک ملت متحد با احزاب گوناگون به جنگ سیاستهای کشورهای خارجی برویم و در برابر سیاستهای آنها به صورت یک کشور متحد و قوی مقاومت کنیم.
رمز پیروزی و پیشرفت کشورهای قوی در سیاستهای خارجی آنها - همین است که آن کشورها با تمام دعواهای حزبی بین اقلیت و اکثریت، اما اگر با دقت به سیاستهای احزاب داخلی آنها بنگرید، همه در صدر کار خود از یک اصل مشترک و اصلی در خفا و گه آشکار پیروی میکنند، و آن اصل "ناگفته" این است، که هر کاری که به دفاع از احزاب خود انجام میدهیم هرگز نباید تا آنجا پیش رود که به منافع ملی کشور صدمه بزند.
یکی از دللألی که همیشه میبینید طرفین مبارزاتی در انتخابات در این کشورهای قدرتمند، پس از جدال حزبی، یا انتخابات، با هم دست میدهند و یا پیروزی آن حزب دیگر را میپذیرند و به آن حزب تبریک میگویند. دلیلش فقط فرهنگ و ادب و این حرفها نیست. در واقع آن دستی که میدهند، معنی بزرگش این است که "در راه میهن"، این پیروزی یا این باخت را میپذیرم. و این را در اعمال آنها هم میبینید.
دعواهای خونین حزبی هم انجام میدهند، (از لحاظ مناظره حزبی و سیاسی و گفتمان منظورم است)، اما در آخر دست میدهند و موضوع را به زمان دیگر و مکان دیگر موکول میکنند.
دیگر مثل ما جهان سومیها راه نمیافتند در خیابان قمه کشی و خود سوزی و صدمه به در و دیوار میهن زدن این حرف ها...
حتی رئیس جمهور یا نخست وزیر خود را به چالش میکشند و تمسخر هم میکنند و حتی اگر تخلفی ثابت شد بر طبق قانون او را دادگاهی هم میکنند (نمونه آن اخیرا در فرانسه در مورد Chirac), اما مملکت به کار و روند عادی خود ادامه میدهد و هر روز یک انقلاب نمیشود.
همه به دلیل این است که وقتی منافع ملی مملکت مدّ نظر باشد، هم اقلیت هوای اکثریت را دارد و هم اکثریت هوای اقلیت را...
در هر حال از این یاد آواری شما سپاسگزارم، بسیار بجا و درست بود.
شیر و خورشید و تاج
December 26, 2011 05:57:48 PM
---------------------------
حق
با درود
در رابطه با نظر پیشینم، منظورم نقد از جمهوریخواهان متعصب بود که شیر و خورشید و تاج نقد خوبی از آنها کرد. نقد من به ف.م سخن در ارزیابی او از خودنویس است که آنرا محیطی سالم می داند که من با او موافق نیستم. در ضمن این مسئولیت جمهوریخواهان و مشروطه خواهان معتدل و سالم است که افراطیون در هر دو طیف را به چالش بکشند. مردم هم با شنیدن همه آنهاست که خودشان افراطیون را به عقب خواهند راند. انزوای افراطیون ناشی از پشت کردن مردم به آنهاست و این زمانی میسر خواهد شد که معتدل ها با به چالش کشیدن مداوم، طرز تفکر آنها که بسیار ضعیف هم هست به گوشه برانند. یکه تازی افراطیون را باید هدف قرار داد و مردم را از انها جدا کرد چون اولا اکثریت مردم معتدل هستند و فقط زمانی افراطیون پیروز می شوند که معتدلین نتوانسته باشند مردم را راهنمایی کنند و دوم آنکه مردم دچار احساسات کور شده باشند و دسترسی به آگاهی های لازم نداشته باشند. کار افراطیون همیشه ساده و کار معتدلین همیشه سخت بوده است. حال که ف. م. سخن باب گفتگو را در مورد افراطیون در دو جناح و خلاصه ای از شاخصه های مهم دو طرف را در این نوشته اش اورده است، خوبست که جمهوریخواهان و مشروطه خواهان نوشتارهای نقدی خود را ارائه دهند تا راه برای معتدلین هر دو طرف باز شود. این برای اتحاد و همبستگی و آینده ایران بسیار مهم است. من باید این نوشتار ف. م. سخن را یکبار دیگر امروز بخوانم تا خوب متوجه نکات آن بشوم. با سپاس. پاینده ایران و ملت ایران
پاینده ایران و ملت ایران
December 26, 2011 04:34:19 PM
---------------------------
حق
درود
درود بیکران بر شما شیر و خورشید و تاج بسیار گرامی بابت این نقد بسیار دقیق شما از ف. م. سخن. آقای زاهدی شما چه فکر می کنید؟ من شایستگی آنرا ندارم که تشخیص دهم که این نظر این هموطن ما خوبست بعنوان مقاله ای نقدی بر نوشتار ف. م. سخن منتشر شود ولی آنرا بسیار خوب و مفید با زبانی ساده و قلمی بسیار روان یافتم.
شیر و خورشید و تاج گرامی، سالیان زیادی گذشته تا مشروطه خواهان نظردهنده با چنین اعتماد به نفسی و با چنین قدرت کلام و منطقی پا به میدان بگذارند و در مقابل جمهوریخواهان بایستند. دست کم این تجربه من بوده است. در سایت اخبارروز، سالهاست جمهوریخواهان این صحنه را کاملا در دست خود داشتند و حالا امثال شما برخاسته اند و این اهمیتش در گسترش فرهنگ دمکراسی و تنازع طرز تفکرات گوناگون و افزایش درک بهتر از هر دو طرف قضیه بیش از آنست که من بتوانم در اینجا بیاورم ولی ارزش و قدر آنرا باید دانست و ادامه داد.
من یکی از خوانندگان سایت اخبارروز هستم تا با طرز تفکر جمهوریخواهان آشنا بمانم و واکنش آنها را به چالشی که امثال شما امروزه در مقابلشان گذاشته اید را زیر نظر داشته باشم. من مشکلات زیادی با جمهوریخواهان می بینم و بعنوان یک جمهوریخواه از صمیم قلب خواهان اصلاحات فکری در طیف جمهوریخواهان هستم چون اولا که خود جمهوریخواهم و دوم اینکه چون ایران برایم از همه چیز و همه کس بالاترست می فهمم که بدون طیف مشروطه خواه سالم و جمهوریخواه سالم ما در آینده دچار بی ثباتی سیاسی خواهیم شد و به امنیت و آزادی و رفاه نخواهیم رسید. هر کاری که در ایجاد سلامت ایندو لازم باشد را هر دو طیف باید انجام دهند اگر واقعا ایران برایشان از همه چیز و همه کس بالاتر باشد.
نکته آخر اینکه، در با نظر شما یک مشکل دارم و آن در مورد واژه و معنای دمکراسی است. متاسفانه چون همه مستبدان هم ادعای دمکراسی دارند و من و شما نداریم، حس می کنم باید مرتب گوشزد کنیم رای اکثریت با حفظ حقوق اقلیت. با اضافه کردن حفظ حقوق اقلیت، ما خود را از دیکتاتوری های اکثریتی جدا می کنیم که خود را برای همیشه دمکرات می دانند حتی اگر آن اکثریت با گذشت زمان و تجربه مردم از آن، به اقلیت محض هم تبدیل شوند. مثالش رفراندوم کذایی سال ۵۸ در ایران است. شما در مورد این نکته چه فکر می کنید؟ از خواندن نقدتان از ف. م. سخن واقعا استفاده کردم و از کیفیت بالای آن بخودم بالیدم که هموطن من هستید. ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران
December 26, 2011 03:22:56 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
ف.م. سخن گرامی،
نمیدانام چرا هر زمان، آنهم بعد از شاهکار جمهوریخواهان (اتحاد سرخ و سیاه) در ۵۷ و سپس ۳۲ سال استبداد جمهوری حاکم بر میهن، وقتی جمهوریخواهان عزیز به نظام پادشاهی حمله ور میشوند بی اختیار به یاد "رو که نیست سنگپای قزوین است" میافتم. البته قصد توهین نیست و جدا این گفته همیشه در این مواقع به یادم میافتد. شاید به خاطر اینکه پرونده جمهوری چه در زمان پیشهوری و چه در زمان توطئه ۵۷ و چه زمان حال، بقدری سیاه و زشت است که باید جایزه اسکار داد به جمهوریخواهان که هنوز برای خود جا میبینند برای ایراد گرفتن به نظام پادشاهی. ولی چون ما قصد روشن کردن اذهان را داریم، با تحمل و صبر و اشتیاق حملات را بجان میخریم و پاسخ میدهیم.
نوشتید: "آقای رضا پهلوی در امور حکومت گذشته دخالتی نداشته اما اطرافیان و طرفداران ایشان که فردا پستهای مهم در اختیار خواهند گرفت، اغلب هواداران شیوهی حکومت گذشتهاند."
پاسخ: اولا تا تعریف شما از "شیوه حکومت گذشته" چه باشد. دوما، اگر بر فرض محال هم ما تعریف شما را از "شیوه حکومت گذشته" قبول کنیم و بپذیریم. زمان و دوران و افراد تغییر کرده اند. میشود بحث کرد که حکومت گذشته در جو سیاسی ایران و جهان آن زمان خوبی و بدیهایی داشته. اما آن شیوه به درد اداره ایران پس از جمهوری اسلامی نمیخورد. چرا که نه ایران دیگر آن ایران است، نه مردم دیگر آن مردم، نه جهان دیگر آن جهان که نیازی به آن شیوه یا حتی آن شیوه در دنیای امروزی کاربرد داشته باشد. در مورد اطرافیان آقای رضا پهلوی هم، پس از اعدامهای رژیم، و گذشت ۳۲ سال، چندانی از رژیم گذشته بر جای نمانده اند که در سنینی باشند که بتوانند روز از نوع روزی از نوع بقول شما "در آینده پستهای مهم در اختیار بگیرند". ایران پس از جمهوری اسلامی، متعلق به نسل فرد است، که در اکثریت مطلق هستند. و شیوههای گذشته، خوب یا بد به درد ایران فردا نمیخورد.
نوشتید: "با شناختی که از طرفداران فعلی نظام پادشاهی وجود دارد، احتمال تحمیل استبداد و سرکوب آزادیها بسیار است."
پاسخ: لطفا توضیح بدهید که در میان هفتاد و پنج میلیون ایرانی در داخل و چند میلیون در خارج از کشور چگونه به این "شناخت از طرفداران نظام پادشاهی رسیدید"، و اگر چند نمونه از رفتار این طرفداران نظام پادشاهی در ۳۲ سال گذشته که شما را چنین مطمئن کرده که آنها استبداد را به همراه خواهند آورد، برای روشن شدن ما نمونه هایی بدهید، سپاسگزار میشویم. تا آنجا که ما میدانیم طرفداران نظام پادشاهی همیشه از رهنمودهای آقای رضا پهلوی پشتیبانی کردهاند. اگر منظور شما عصبانیت برخی از طرفداران نظام پادشاهی نسبت به فجایعی که در کشور رخ میدهد، یا خیانتهای ۵۷ یها به این ملت و میهن است؟ که این عصبانیتها ، ربطی به شیوه کشور داری در آینده ندارد، دوم اگر منظور، عصبی بودن برخی از طرفداران نظام پادشاهی از رژیم و ۵۷ یها باشد، پس شما باید از دست کل مردم ایران که از دست این رژیم و گند کاریهای ۵۷ یها عصبی هستند هم شاکی باشید.
با رهبری رضا شا دوم در میان طرفداران نظام پادشاهی، استبداد خواهی معنی ندارد و امکان پذیر هم نیست. شما تنها کسی نیستید که ۳۲ سال تجربه اندوختید، طرفداران نظام پادشاهی بیش از اینکه شما و امثال شما فکر میکنید آمادگی پیشرفت با زمان را داشته و دارند، و در این راستا تجربه اندوختهاند. فراموش نکنید که ما طرفداران نظام پادشاهی اگر نه کمتر بلکه به همان اندازه یا بیشتر صدمه دیده و به همان مقدار تجربه کسب کردهایم.
سیستم پارلمانی و انتخاب نخست وزیر برای مدت مشخص جلوی استبداد را در کشورهای پادشاهی موفق و پیشرفته امروزی گرفته. دلیلی ندارد که همان شیوه در یک ایران پادشاهی کار ساز نباشد. مگر اینکه شما به شعور مردم ایران شک داشته باشید.
نوشتید: "استفاده از القاب برتری دهنده..."
پاسخ: با این حساب در تمام کشور هایی که در آنجا استفاده از القاب مرسوم است، مردم آن کشورها همه احساس هگارت و کوچکی میکنند؟ اگر ما از رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه آریامهر، یا کورش بزرگ، یا انوشیروان دادگر، و و و به نیکی سخن میگوییم و با احترام از آنها یاد میکنیم، به این دلیل نیست که آنها را بت خود میدانیم، بلکه به دلیل خدمات آنها به این ملت و مهر آنها به سرزمین مادری بوده است. جدا شما انتظار دارید در این عصر و قرن طرفداران نظام پادشاهی آنقدر نادان باشند که بدنبال بت پرستی باشند؟ احترام به خدمتگزاران ایران و ایرانی وظیفه ملی همه ایران دوستان است. اگر شما اسم این را بت پرستی میگذارید، باید در لغتنامه خود تجدید نظر بفرمائید. ما جهان وطنی نیستیم و احترام هر فردی را که به نیاکان و میهن ما خدمت کرد را بر جای میاوریم.
نوشتید: "آقای رضا پهلوی به عنوان یک کنشگر سیاسی نباید صرفا دنباله روی خواست مردم باشد، بلکه باید بهترین راه حل را به مردم نشان دهد."
پاسخ: اولا یک مشکلی که ما با شما جمهوریخواهان چه در جمهوری اسلامی و چه جمهریخواهان ۵۷ داریم همین است که برای همه تعیین تکلیف میکنید بجز خودتان. "آقای رضا پهلوی باید.. این کار را بکند یا آن کار را بکند".
دوست گرامی، در دموکراسی چه ما بخواهیم چه نخواهیم "رای اکدریت" حرف آخر است. برای همین هم دموکراسی با مشکلات خودش روبرو است. کسی نگفته است که دموکراسی بی نقص و عیب است. اما اگر ما به شعور مردم اعتقاد داشته باشیم، مسلما همگی بیشترین سعی را خواهیم کرد که انتخاب درست را انجام دهیم پس از تحقیقات، پژوهش، و گفتمان کافی و تبادل نظر. اما هر گاه به بیراهه رفتیم، از طریق قانونی اشتباهات را جبران کنیم و در کمال نعزم و احترام و صبر و شکیبایی به نتیجه دلخواه برسیم. اگر ما دنباله روی خواست مردم نباشیم، میشود ولایت فقیه. هر کجا که مردم حضور داشته باشند اشتباه هم حضور خواهد داشت، اما میشود از طریق منطقی، علمی، قانونی از پس هر اشتباهی بر آمد و آن را جبران کرد.
نوشتید: "در یک کشور با بافت قومی و فرهنگی مختلف..."
پاسخ: اولا ایران، یک کشور یا هر کشوری نیست. اگر ایران جزیره ای در آن سوی دریاها بود شاید حرف شما درست میبود. ایران به دلائل جقرافیایی سیاسی و ثروتهای طبیعی یک کشوری استثنایی پر اهمیت در جهان محسوب میشود با دشمنان پر قدرت استثنایی. و اتفاقاً به همین دلیل است که پادشاهی و وجود یک نماد که تمام بافت قومی و فرهنگی ایران را کمک کند با هم پیوند دهد برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور امری حیاتی است. مخصوصاً در ایران پس از جمهوری اسلامی. برای همین هم هست که در ۳۲ سال گذشته جهانیان این آورندگان جمهوری اسلامی همیشه سعی کردهاند در هر بحثی در مورد ایران، همیشه در کوبیدن نظام پادشاهی در کنار جمهوری اسلامی قرار گیرند. آنها میدانند که پس از جمهوری اسلامی اگر لازم دانستند که ایران را تجزیه کنند، در یک ایران جمهوری و بدون حضور یک نماد متحد کننده پادشاهی میتوانند راحتر اقوام ایرانی را به جان یکدیگر بیندازند و از ایران، ایرانستان بسازند.
برابری حقوق اقوام ایرانی که مدّ نظر شما است را قانون اساسی و دیگر قوانین کشور تضمین میکنند که هیچ دلیلی وجود ندارد که در یک سیستم پارلمانی پادشاهی نشود این قوانین را بخوبی اجرا کرد، و حق و حقوق تمام اقوام را در ایرانزمین محترم شمرد.
نوشتید: "تندروها و متعصبها - که فردا قدرت را در واقع آنها بدست خواهند گرفت"
پاسخ: ما این قدرت مطلق پیشگویی شما را نداریم که بتوانیم به یقین بگوییم تندروها و متعصبها فردا قدرت در دست خواهند گرفت. در ضمن ما طرفداران نظام پادشاهی یک کم بیش از جمهوریخواهان به شعور ملت ایران اعتقاد و اعتماد داریم. و میتوان گفت، جایی که "رای اکثریت" محترم شمرده شود، تند رو و متعصب کاری نمیتواند پیش ببرد. مگر اینکه شما به "رای اکثریت"، "قانون"، و شعور یک ملت آزادیخواه و دموکراسی خواه" اعتقادی نداشته باشید. ما طرفداران نظام پادشاهی فکر نمیکنیم که پس از ۳۲ سال استبداد جمهوری اسلامی و پرداخت این هزینه سنگین، مردم ایران، فردا ها را بسپارند به دست یک مشت، بقول شما "متعصب و تند رو". همه دعوای ما بر سر همین است که ما ایرانیان دیگر نمیخواهیم پس از سرنگونی جمهوری اسلامی زیر بار حرف هیچ تندرو و متعصبی برویم. و در آنجا که عدالت و قانون بر قرار باشد تند رو هم حق وجود دارد اما با وجود اکثریت روشن و بیدار و هشیار و در کنار قانون تند رو و معتصب در اقلیت محض خواهد بود. نمونه زنده، در آمریکا، تا دلتان بخواهد تندرو و معتصب و نژاد پرست وجود دارد، اما قانون اساسی آمریکا و دیگر قوانین مدنی، و هشیاری مردم آمریکا، گرچه به این تند روها و متعصبها اجئزه وجود داده ولی هرگز آنها نتوانستهاند اداره کشور را در دست بگیرند، و روند عادی زندگی را آشفته و دگرگون سازند.
چه جمهوری دیگر و چه پادشاهی، تصمیم نهائی با ملت است و رای رای مردم، اگر در آخر این راه، مردم دوباره خواستند یک جمهوری دیگر را بیازمایند که ما طرفداران نظام پادشاهی از تندرو که بنده باشم تا کندرو که دیگران باشند دست ملت را میفشاریم، و آرزوی موفقیت برایشان میکنیم. اگر هم سبک سنگین کردند و تصمیم گرفتند که رای اعتماد را به پادشاهی بدهند، که آستینها را بالا زده و در کنار هم به ساختن و پرداختن میهن میپردازیم. از این دو حالت که دیگر خارج نیست.
اگر ملت پادشاهی را نخواستند، خوب نخواستند، دیگر خودکشی که قرار نیست بکنیم. ما سربلندی و رفاه این ملت را میخواهیم، و برای این هرگز خودمان را تحمیل بر ملت نخواهیم کرد. ملت خودش قدرت تشخیص دارد به شرط اینکه شانس این را داشته باشد که آزادانه برای تعیین نوع حکومت آینده ایران، پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، پای صندوقهای رای برود.
برای همین هم است، که (بقول شما) "آقای رضا پهلوی"، همیشه گفتهاند وظیفه مبارزاتی ما با رژیم زمانی به پایان میرسد، که مردم ایران بتوانند در یک رفراندوم آزاد برای تعیین نوع نظام آینده شرکت کنند، و رای دهند. پس از آن، بستگی پیدا میکند به نتیجه رای مردم و اکثریت...
شیر و خورشید و تاج
December 26, 2011 10:06:52 AM
---------------------------
کوشان
باز سپاس از سایت مشروطه بخاطر نوع انعکاس مقاله.به امید روزی که با ترمیم جزئی در طراحی سایت (البته نظر حقیر ) به عنوان تنها سایت صد در صد بیطرف مطرح شود بیشتر از امروز با گذاشتن امکانات تازه
ولی در مورد نوشته جناب ف م سخن.
ایشان خب تا امروز یک مخالف سرسخت هر نوع پادشاهی گرایی و امثالهم بوده و این نوع نوشتار واقعا امید و جانی تازه در رگ سیاست روشنفکری ما و پویندگان سیاسی را نشانگر است.ولی جناب ف م سخن باز هم این استدلهای جمهوری خواهان بارها توسط ما طرفداران پادشاهی پارلمانی و البته بزرگان ما پاسخ داده شده.بارها و بارها .یا کم لطفی بوده بیان این استدلال ها یا بحث در این مورد در مقاله ای کوتاه نگنجیده و از حوصله خارج بوده.ولی بارها پاسخ داده شده و حقیر حاضرم بر روی بند بند مدعیات جمهوری خواهان عزیز که در بالا ذکر شده در هر جا در حد بضاعت آگاهی ناچیزم بحث کنم.ولی حقیقت این هست خیلی از این اختلاف نظرها در اصل اختلاف سلیقه هست و نباید دعوا ایجاد کند و اختلاف.به هر حال جو ، های و هوی است و زیاد جالب نیست ولی گریزی هم نیست.نوع حکومت بنا بر هر عقل سلیمی ضامن حکومت دموکرات نیست
سپاس
----------------------------
دورود بر کوشان گرامی،
از لطف شما به این سامانه سپاسگذارم. چگونه ترمیمی در نظر دارید؟ اگر لطف کنید و با من در میان بگذارید. شاید بتوانم انجام دهم. این سامانه را هشت سال پیش نوشته ام و کم کم کامل کرده ام. از نظر طراحی کمی قدیمی شده است و می خواهم طرح جدیدی از آن را باز نویسی کنم.
ارادتمند
بهمن زاهدی
December 25, 2011 09:15:45 PM
---------------------------
کشکساب
درود متقابل بر همین گرامی و مهربان. از اینکه محبت نموده و برای اصلاح بنده؛ اندرز داده اید؛ سپاسگزارم. ضرورتا بعرض مبارک میرسانم. متأسفانه ( بلد نیستم) .بنابر تشخیص عزیزان مشفق دیگر؛ همچون شما؛ که در گذشته تشخیص دادند؛ استعداد یادگیری فنون مربوط به کامپیوتر را؛ مثل بسیاری از فنون دیگر؛ ندارم. مع الوصف؛ جدا میکوشم که گفته شما را رعایت کنم. چنانچه نتوانم؛ بهتر آنکه زحمت ایجاد ننموده و ننویسم. در آنصورت؛ با خواندن مطالب ارسالی دیگر همیهنان؛بیشتر و بهتر؛خواهم آموخت.سرافراز باشید. با عرض ارادت متقابل؛کشکساب.
--------------
با دورود
همین که رعایت و تلاش می کنید کافیست. به مرور زمان فاصله گذاری ما بین کلمات را هم یاد خواهید گرفت. من هم روز اولی که شروع به نوشتن کردم نمی دانستم نیم خطی چه می باشد.
البته بزرکترین دکمه در روی کامپیوتر فاصله گذار است.
ارادتمند
بهمن زاهدی
December 25, 2011 08:01:26 PM
---------------------------
کشکساب
با درود بر همه ایرانیان
عرض پوزش میکنم خدمت همه صاحبنظران محترم ؛خصوصا آن بخش از همیهنان گرامی که درسراسرگیتی؛با صرف هزینه های زمانی ؛مالی و جانی در راه نجات میهن اشغال شده و همیهنان اسیر؛با هر روشی؛از جمله روشنگری و آگاهی رسانی در این صفحه با ارزش؛ تلاش مینمایند.
لازم به عرض اینکه؛ اینجانب؛ شهرت:کشکساب. نام:ابوطالب. هیچگونه مدرک تحصیلی ندارم. چنانچه از امروز تا هر روز مدرک یا سندی خلاف این ادعای بنده بدست آمد؛ مرا دروغگو (که بسیار این کلمه را بد دارم و برای اینکه با این کلمه خطاب نشوم؛ با احتیاط میگویم و مینویسم) خطاب کنید.
بنده چندسال پیس با همیهنی که ساکن انگلستان بود؛گفتگو میکردم.چون طولانی شد؛ گفتم؛ خسته شدم؛ سپس به او گفتم؛ آیا قبول داری در ایران شناسنامه های نخستین و شهرت افراد معمولا؛ یا با شغلشان و یا با ارتباطی که با آنها داشت؛ مثل:بنازاده؛ قایقران؛ ریسنده؛ رنگرز؛ و نظایر آن صادرشده؟ پاسخ داد آری. گفتم من نیز؛ از نیایی که دکان کشکسابی داشته؛ هستم. یعنی طبقه معمولی؛ که در هر اجتماعی اکثریت را دارد.
یک پرسش دارم؛ لطفا بیاندیش و پاسخ بگو. اگر از راه برسی ؛تصادفا. یا به تو خبر داده باشند و سراسیمه و نگران بیایی و ببینی. یا خودت در ساختمانی که آتش بر آن غالب شده؛ بودی؛ و توانستی خود را به بیرون برسانی. علی ایحال؛ بیرون ساختمان هستی. کسان و عزیزان تو در آن ساختمان گرفتارند؛ راه فرار بسته شده؛ از درون امکان اطفا حریق نیست. در بیرون مثل تو ؛که عزیزانشان گرفتارند نیز هستند. در شور و غوغای مردمیکه بیرونند ؛جمعی در تلاشند از هر راه ممکن؛قدرت آتش را کم کنند؛ آتش را مهار کنند؛ تا راه نجاتی پیدا شود. حالا حتی با سطل هم شده؛ آنچه در توان دارند؛ آب مبریزند. عده ای بحث کارشناسی میکنند که چه اقدامی بهتر است. یک عده نیز ؛در گفتگو هستند با اصرار و انکار؛ یکی میگوید اول باید؛ آمر این آتشسوزی را یافت. یکی میگوید؛ باید ببینیم چه دلایل باعث این تصمیم آمرشده. یکی میگوید باعثین باید شناسایی و مجازات شوند. یکی میگوید باید عبرت بگیریم که تکرار نشود. یکی میگوید خائنین از داخل آتش زدند. یکی میکوید؛ من دلیل و مدرک و شاهد دارم که چه کسی نفت ریخت؛ چه کسی نفت آورد؛ چه کسی کبریت روشن کرد. یکی میگوید؛ چندتا از همونها که آتش زدندهنوز هم داخلند؛ بگذار بسوزند و به سزای عمل ننگینشان برسند. یکی میگوید .....یکی میگوید....و یکی و یکی.
حالا تو همیهن عزیز؛ در میان این سه گروه که بیرون این خانه در حال سوختن هستی و نگران کسان خویش؛ آیا کدام دسته را برمیگزینی؟ آیا در مورد هر یک از این سه گروه چه فکر میکنی؟ این در حالیست که هر سه گروه میدانند و پذیرفته اند که آتش شدید است؛هر لحظه بر تلفات افزوده میشود و گرفتار شدگان داخل ساختمان نیز هر لحظه ناتوان تر میشوند. آیا گرفتاران درون ساختمان ؛ اگر این موضوع را بدانند؛ به تو خواهند گفت با کدام دسته در حال حاضر؛ همراه و همگام شو؟ گرفتاران درون خانه در باره این سه دسته چگونه قضاوت خواهند نمود؟ اگر خودت درون خانه درحال سوختن بودی؛ میگفتی؛ مردم با کی کمک کنید؟ انگشتت را به طرف گدام گروه میگرفتی؟
سپس به آن ایرانی عزیز ؛گفتم؛ صادقانه جواب بده. وقتی میگم کشکساب فهم یعنی این. همه راحت میفهمند. آن ایرانی ساکن انگلستان نیز؛ اسارت و شکنجه کشیده؛ خیلی فداکار است. با آنکه هرگز از نزدیک ندیده ام اما قلبا او دوست دارم. خیلی پر تلاش است. خیلی بی ریاست. خیلی کم ادعا. از گردانندگان این سایت میخواهم مرا؛ ببخشید.پیرامون این نوشتار عمیق شما؛ ناچیزانه اما صادقانه آنچه گمان میکنم مردم معمولی کوچه ها و آبادیهای ایران میگویند و میشنوند؛ را نوشتم. از خوانندگان محترم نیز دو چندان بخشش میخواهم.
پاینده ایران. سربلندایرانی.
-------------
دورود بر کشکساب گرامی،
اگردفعهبعدکهکامنتیرادراینسامانهمینویسید،تمامیکلماترابدونفاصلهگذاشتنبههمبجسبانیدوتمامیمطلبتانرادریکپاراگرافبنویسید،
شما را نخواهم بخشید! (این تنها نقد من بر شماست)
ارادتمند
بهمن زاهدی
December 25, 2011 06:01:25 PM
---------------------------
|