حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
اصلاح‌طلب‌ها پاسخ گویند که تفاوت خامنه‌ای و خمینی چیست؟

December 26, 2011

دوشنبه 5 دی 2570 = December 26, 2011

البرز کاشانی خودنویس
 

پرسشی که از آن سخن رفت اینست: وضعیت جامعه‌ی ایران از ۲۲ بهمن سال ۵۷ تا سال ۶۸، یعنی در زمان رهبری آقای خمینی، دارای چه ویژگی‌هایی بود که در زمان رهبری آقای خامنه‌ای تغییر کرده است.

این واقعیت که اکثریت مردم ایران از وضعیت کنونی کشور ناراضی‌اند، به اندازه‌ای روشن و عیان است که برای صحت سنجی و اثبات آن نیازی به نظرسنجی ویا ارائه‌ی مدرک و سند و بحث‌های تئوریک نیست.

این نارضایتی به بخش‌های گوناگون کشور مانندِ، اقتصاد، سیاست، جامعه، فرهنگ و دیگر... به شکلی تعمیم یافته است که به ندرت می‌توان قشری را مشاهده نمود که از وضع موجود رضایت‌مند باشند.

وقتی در کشوری نارضایتی به این سطح رسد، می‌توان انتظار داشت تحولاتی بزرگ صورت پذیرد و کشور ما نیز از قاعده مستثنی نیست. شواهد نیز، نشان ازهمین - روندِ ناگزیر به سوی تحولات - را دارد.

نه تنها در میان صفحات دنیای مجازی، بل‌که در کوچه پس‌کوچه‌های کشورمان نیز این حس و انتظار همگانی برای تغییر شرایط را می‌توان خواند، شنید و دید.

جمعی انتظار دارند که طوفانی انقلابی درنوردد و شعبده وار بچرخد و بچرخاند و در پایان بسازد آن دنیایی را که ایده‌آل آنهاست.

جماعتی دیگر معتقدند که این طوفان قبلاً- در سال ۵۷- دمیده و آرمان شهری که در پی‌اش بودیم، در آن زمان بنا شده ولی از بد حادثه، بر اثر زیاده خواهی، حب دنیا و کمبود یا نبود تقوا، آرمان‌های آن به فراموشی سپرده شده و ارزش‌های اولیه و بنیادین‌اش زیر پا گذاشته شده است.

روی سخن این نوشته با جماعت دوم- مشهور به اصلاح طلبان- است.

همان‌گونه که اشاره شد پایه اصلی تفکر این دوستان، پرهیز از گذر از راه رفته و جلوگیری از هزینه‌های دوباره است.

این عزیزان معتقدند که مبارزات آزادی‌خواهی مردم ما، پس از صد سال سرانجام در سال پنجاه و هفت با رهبری آقای خمینی به ثمر رسید و رژیمی دمکرات و مردمی با رای مردم حاکم شد و به مدت یازده سال- یعنی تا هنگامی که بنیان‌گذار آن در قید حیات بود- کشور ما به سمت استقلال، آزادی و مبانی جمهوریت- به عنوان خواسته و شعار همیشگی آزادی‌خواهان - پیش می‌رفت، ولی پس از درگذشت آقای خمینی و جانشینی آقای خامنه‌ای این روند به انحراف کشیده شد.

ایشان بر این عقیده‌اند که اصول مترقی قانون اساسی اجرا نشده، قوانینی خلاف مصالح مردم به آن افزوده شده، عدم مدیریت صحیح باعث تخریب اقتصادی گشته و در نهایت ولایت فقیه به عنوان تاثیرگذارترین شخص کشور نتوانسته است مسیری که با عنوان «خط امام» نامیده می‌شود و در برگیرنده عقاید و سلوکِ بنیان‌گذار انقلاب اسلامی ست را ادامه دهد و مشکلات کنونی در همین انحراف از «خط امام» ریشه دارد.

بر اساس همین طرز فکر و ریشه یابی این چنینیِ مشکلات، لاجرم استراتژی مبارزات سیاسی اصلاح طلبان بر تصحیح و اصلاح انحراف پیش آمده و بازگشت به شرایط پیش از درگذشتِ آقای خمینی، تبیین شده و به تبع شامل طیفی از راهکار‌ها، نظیر تذکر و درخواست از رهبر برای اصلاح خود و امور، تا تلاش برای محدود کردن اختیارات وی با استفاده از ظرفیت‌های قانون اساسی و دیگر ابزار‌های قانونی، است.

بدون آنکه بخواهیم درستی یا خطای این طرز تفکر را ارزیابی کنیم تنها این بحث را پیش می‌گیریم که برای اصلاح هر روند یا پروسه می‌بایست میزان انحرافِ آن پروسه را از مقادیر و الگوهای از پیش تعیین شده، به دقت اندازه‌گیری کرده و برای تصحیح آن‌ها برنامه‌ای ارائه داد.

به همین دلیل پرسش زیر به عنوان نخستین گام در راه اصلاح وضعیت کنونی پیش روی ماست که انتظار می‌رود دلمشغولان و پیروان مکتب اصلاحات، پاسخگوی آن باشند تا تصویری شفاف از آینده و اهدافی که در پی آنند طراحی گردد.

پرسشی که از آن سخن رفت اینست: وضعیت جامعه‌ی ایران از ۲۲ بهمن سال ۵۷ تا سال ۶۸، یعنی در زمان رهبری آقای خمینی، دارای چه ویژگی‌هایی بود که در زمان رهبری آقای خامنه‌ای تغییر کرده است. به عنوان نمونه:

- کدام ساختارهای اقتصادی، در زمان آقای خمینی پایه‌ریزی شد که در زمان خامنه‌ای تخریب شد؟

- کدام آزادی اجتماعی و سیاسی در زمان خمینی موجود بود که در زمان خامنه‌ای سلب شده است؟

- آیا حقوق بشر در زمان خمینی رعایت می‌شد که رعایت نشدن کنونی آن، انحراف محسوب گردد؟

- آیا اعدام مخالفان سیاسی مختص به دوران خامنه‌ای ست و در دوران پیش از او اعدام مخالفان صورت نمی‌گرفت؟

- سوء مدیریت و سپردن پست‌های مهم مدیریتی فقط در زمان خامنه‌ای است که محدود در دایره‌ی خودی‌هاست و در زمان خمینی شایسته‌سالاری رعایت می‌گردید؟

- خودمحوری و اختیارات فردی خمینی بیشتر بود یا خامنه‌ای؟

- آیا ترور و سرکوب مخالفان در زمان خامنه‌ای باب شده است؟

- سیاست خارجه و تعامل با همسایگان و جامعه جهانی چه انحرافاتی نسبت به زمان خمینی داشته است؟

موارد بالا تنها بخش کوچکی ست که می‌بایست مبنای مقایسه‌ی دو دوران مورد بحث قرار گیرند.

البته جا دارد به روایتی دیگر از اصلاح‌طلبی نیز بپردازیم. روایتی که معتقد است، انحراف از زمانِ شروع ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد آغاز شده و پیش از آن کشور در مسیر درست و پیشرفت قرار داشته است.

به اینان نیز می‌بایست یادآور شد که موارد تمایز و تفاوت این دوران را با دوران پیش از احمدی‌نژاد به صورتی معین و قابل درک بیان کنند. باز هم به عنوان نمونه می‌توان موارد زیر را برشمرد:

- آیا رانت‌خواری وآقازاده‌گی از زمان احمدی‌نژاد شروع شد؟

- آیا مدیریت کلان مملکت پیش از دولت احمدی‌نژاد در وضعیتی مطلوب و مطابق با استانداردهای جهانی بود؟

- آیا دولت‌های پیش از احمدی نژاد لزوم پاسخگویی به مردم و اعتراف به اشتباهات خود را باور داشتند؟

- دروغ، تزور، مدارک جعلی و فساد مالی مقامات مختص این زمان است و دولت های قبلی از آن مبرا بوده اند؟

- ترور و سرکوب آزادی‌خواهان در داخل و خارج مرزهای کشور فقط در زمان احمدی نژاد انجام شده است؟

به هر روی ترسیم مدینه‌ی فاضله و آرمان شهری که به سوی آن گام برمی داریم و خواهان همراهی دیگران در این راه نیز هستیم وظیفه‌ای‌ست که گریزی از آن نیست.

نمی‌توان با تجمیع تمامی مشکلات و ریشه‌های فلاکت کنونی در یک شخص و یا اشخاص –چه خامنه ای باشد و یا احمدی نژاد- و مبارزه با او وحذف او و یا آنها، صورت مسئله را پاک کرد.

اصلاح‌طلبان بر این مسئله تاکید دارند که حساب رژیم را از مجریان و دست اندرکاران آن باید جدا ساخت و گناه و اشتباه افراد را به نوع حکومت تعمیم نداد ولی می بایست بدانند که برای اثبات این مدعا، آنان می‌بایست نمونه‌هایی عینی از این ادعای‌شان ارائه دهند و یا به بیانی دیگر مظروف مناسب برای این ظرف که ادعای مناسب بودن‌اش را دارند را معرفی کنند وگرنه ادعای دیگری قوت می‌گیرد که:

رژیم جمهوری اسلامی مانند هواپیمایی ست بدون موتور که بهترین و شایسته ترین خلبانان نیز قادر نخواهند بود آنرا به پرواز درآورند واگر نیز با وزیدن بادی موافق از زمین کنده شود، بی گمان سقوطی مرگبار سرنوشت‌اش را رقم خواهد زد.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

کشکساب

بادرودبرهمه ایرانیان. درمتن آمده.کدام بنیان در زمان خمینی درغگو؛ نهاده شد؟که در زمان خامنه ای دزد؛خراب شده ؟واصلاح طالبان بر آن اعتراض داشته و خواهان بازگشت به آن دوران طلایی هستند.بایک اصلاحیه؛برمیشمارم.نخست اصلاحیه:اصلاح طالبان آن رزدی بوجود آمده از امامشان را؛ اشتباها طلا پنداشته اند.آری زرد بود اما طلا نبود.واما:خمینی درغگو؛ گفت اگر همه بگویندآری؛من میگویم ؛نه. خامنه ای دزد؛میگوید هیچکس مخالف من حرفی نزده.خمینی درغگو؛گفت؛بشکنید قلمها را.خامنه ای دزد؛میگوید؛ده پانزده تا روزنامه هستندکه پایگاه دشمنند.زمان خمینی دوروغگو؛آیت الکریم سروش؛دانشگاها را بست بعد دستگیر و شکنجه و کشتار دانشجویان را دنبال کرد.زمان خامنه ای دزد؛چون نسج گرفته اند همان شکنجه گروتروریست را در تشکل داشجویی چپانده وبدون آبروریزی بستن دانشگاه؛ که به وجهه جهانی ممدروباه لطمه میزند؛دانشجورا درخوابگاه وکلاس؛مورد تجاوز جنسی وشکنجه قرار داده ومیکشند.زمان خمینی دروغگو؛اقتصاد (مال خر بود)درزمان خامنه ای دزد؛اقتصاد(مال بسیجی وسپاهی)است.درزمان خمینی دروغگو؛چون هنوز شهربانی از نیروهای زمان پهلوی بود و دخالت نمیکرد؛گنجی ها زحمت کتک زدن وآزار خواهران ومادران و دختران وهمسران ما را عهده داربودند.زمان خامنه ای دزد ؛نیروی اراذل بنام انتظامی ؛همان جنایات را میکنند.زمان خمینی دوروغگو؛ زندانی درحال تحمل دوران محکومیت را میکشتند.درزمان خامنه ای دزد؛به زندان نمیبرد و در منازل ومعابر میکشند.باز هم بشماریم.گنده ترین این اصلاح طالبان؛همین فیلسوفشان؛ سروش است.او نیز در برابر تحول وافکار نسل پس از هنجاه و هفت؛زانو زده و مفتضحانه شکست خورده و تسلیم اجباریست که وانمود میکندبه برداشتی دیگر از اسلام رسیده. دروغ میگوید مثل امام کذابشان. چون مدیر قصابخانه فرهنگی دانشگاه بود؛زودتر وبیشتر از بقیه فهمید که نسلهای نو ؛از فرزندان ایران یکی پس از دیگری؛ افکار جانورانی چون او را مثل کفهای ذائد و چرکین؛ خواهند شست.لذا زودتر؛رنگ عوض کرد.وگرنه خودش میداند بنا برحکم (حلال محمد؛خلالا الی یوم القیمه؛وحرام محمد حراما الی یوم القیمه)یعنی حکم محمدابدیست؛تعبیرنو به گونه ای که تعبیر پیشین را نفی کند؛مزخرفی بیش نیست و در فقه واصول هیچ محلی از اعراب؛ندارد.مگر بدعت؛ که مجازاتش مرگ است. حالا این آغا؛تعبیر نو از اسلام میخواهد ارائه بکند؛یا کرده.ماشا الله؛دیر آمدی سوختی؛پس از هزاروچهارصد سال؟یا باید بگویید غلط است.یاهمان که امام کذابتان و اسلافها؛گفتند.اسلام را قبول دارم؛ولی (تخمه نمیخورم و پسته نمیخورم)؛نداریم. درهم است.خدعه دارد؛تقیه دارد؛تولیه دارد.و ارجموهم؛سنگسارشان کنید دارد؛و قص علی هذا فعلله وتفعلله. خجالت هم نمیکشند.سی و سه سال مداوم و هزارو چهارصد سال منقطع؛دروغ و تزویر و مغلطه وکلمه بازی و خلط مبحث و در یک کلمه؛(رذالت)میکنند.با پوزش از گردانندگان و خوانندگان محترم. یک توضیح اینکه ؛گمان نکنید همیهن محترم ؛آقای کاوه؛ به افراد گشت ثارالله و جندالله؛فحاشی کرده اند. نخیر. ایشان فقط نوشته انگلیسی پشت این ماشینها را به فارس ترجمه نمودند.ازیاد نبریم؛این گشت ها(چهار سرنشین)داشتند وبر اتومبیلشان نوشته بود(4.w.d)پاینده ایران.سربلند ایرانی.

December 27, 2011 02:59:35 PM
---------------------------

عرفان

ایرانی که عرب در سالهای 14 تا 36 هجری تحویل گرفت یکی از 4 امپراتوری صدر نشین جهان باستان بود با اعتباری سیاسی و رونقی اقتصادی و شکوهی فرهنگی که عمیقا مورد قبول جهانیان بود و ایرانی که همین عرب اجبارا تحویل صاحبان ان داد ایرانی بود که نه هویت ایرانی داشت نه اعتبار سیاسی نه رونق اقتصادی و نه شکوه فرهنگی.
در واقع اغاز انحطاط و سیر قهقرایی ایران زمین از این به بعد اغاز میشود این در حالی است که زمامداران حاکم کنونی روی منبر و همچنین در نظام اموزشی سراسر تحریف شده و دروغ پردازشان همانند اصلاح طلبان فریبکار (که دوران خمینی را دورانی شکوفا میدانند ) دوران بعد از اسلام را دورانی شکوفا میدانند . بعد از حمله اعراب تا همین امروزی که ما در ان قرار داریم ایران به غیر از چند برهه زمانی کوتاه و زود گذر هیچوقت رنگ اسایش و ارامش به خود ندیده و دلیل اصلی ان هم موجوداتی لمپن و مفت خور و جاه طلب به نام اخوند بود.
اخوند ها موجوداتی بسیار مضر و خطرناک برای بشریت هستند که راه حیات و بقای خود را در تحمیق و دروغ پردازی میدانند و هیچگاه حاضر نشده اند چون بقیه اقشار جامعه تن به کار بدهند و منابع مالی زندگی و معاش خود را تامین کنند. از این روست که بزرگانی همچون نیچه و راسل نام لمپنیسم را برای این موجودات مضر و خطرناک در نظر گرفتند.
این موجودات خطرناک هیچگونه رحم و عواطف انسانی در انها یافت نمیشود به طوری که اگر حتی کسی از درون خودشان به ندای وجدانش گوش بدهد و مسیر خود را از انان جدا کند بشدت تکفیر و حذف خواهد شد نمونه ان (منتظری و بروجردی). این موجودات موذی جاه طلب که هیچکدام از انها حتی تحصیلات و اموزه های دینی هم کسب نکرده اند بعد از دوران هجوم تازی بدون اینکه تخصصی در زمینه اقتصاد گاز نفت مدیریت دولتی مدیریت صنعتی و نهایتا مملکت داری داشته باشند همواره زمام امور را در دست داشته اند و به دزدی و چپاول اموال بیت المال پرداخته اند و با استخدام مزدوران به سرکوب مخالفانشان پرداخته اند.
طبق اسناد تاریخی و شواهدی که موجود است بعد از حمله تازی هرگاه دولتمردی سعی داشته که نفوذ انها را از عرصه قدرت قطع کند با توطعه چینی و مظلوم نمایی و برانگیختن احساسات دینی (وااسلاما وااسلاما) ان دولتمرد را ساقط و نفوذ خود را مجددا برای چپاول و غارت اموال بیت المال گسترانیده اند که جدیدترین نمونه ان را در شورش اسلامی 57 دیدیم.
علم و نهایتا گذر زمان بزرگترین دشمن این اختاپوس ها بوده و قرنی که ما در ان قرار داریم عصر ارتباطات و فناوری هست و این بزرگترین دشمن انهاست. انها همواره سعی دارند با پارازیت ماهواره ای و سانسور و فیلترینگ و نشر اکاذیب فضای جامعه را بسته نگاه دارند و دستگاه شستشوی مغزی را از این دشمن خطرناک در امان نگاه دارند. اما غافل از اینکه 20 میلیارد تومان هزینه فیلترینگ فضای مجازی را با یک vpn دو هزار تومانی پارازیت های ماهواره ای را با یک lnb ده هزار تومانی و تحریف کتب تاریخی را با یک سرچ ساده در گوگل میتوان دور زد.
پس نتیجه میگیریم پایان زمامداری و مفت خوری این موجودات موذی سر امده و هیچ راهی برای گریز از حقیقت ندارند. به همین خاطر طبق همان کینه شتری و دشمنی ای که با ایران و فرهنگ ایران از 1400 سال پیش تا کنون دارند میخواهند ایران و ملت ایران را با خود به درون چاه بکشند. از این رو جهان را تهدید میکنند به سفارت خانه ها حمله میکنند و اعدام را افزونتر میکنند.
اینجاست که ما ملت ایران باید هوشیار باشیم که تا قبل از اینکه اخوندیسم با ایجاد یک حمله نظامی ما را با خود به درون چاه نکشیده وارد عمل شویم و خودمان همه انها را در چاه های جمکران فرو بریزیم تا دوستدارانشان هم بتوانند از ان طریق برایشان نامه فدایت شوم بفرستند

December 26, 2011 11:49:54 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites