اصلاح گران محترم، شما پیش از اینکه مورد خشم و غضب مقام معظم رهبری قرار بگیرید و بزندان بروید و ازشکنجه گران جمهوری اسلامی سیلی دریافت کنید و تبعید شوید، از بالاترین شخصیت های رژیم و مصدر کارهای مهم بودید، وزیر و وکیل و رئیس جمهوری از شما بود. اهرم های حکومتی در دست تان بود. شما در طی هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی برای ملت ستم کشیده از جمهوری اسلامی و رنج دیده از جنگ هشت سالهء آقای خمینی، آقای خامنه ای، سپاه و بسیج چه کردید؟ فداکاری، ایثارگری ها و خدمات مردم را چگونه پاسخ دادید؟ در رابطه با کشتار اندیشمندان و نویسندگان نخبهء ما که بنام قتل های زنجیره ای معروف شد چه کردید؟ پس از حملهء وحشیانهء نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصیها به کوی دانشگاه تهران در هجدهم تا بیست و سوم تیرماه 1378، و کشته شدن بسی دانشجویان پر بها یا سرمایه های ملت ما، چه کردید؟ شما برای آزادی زنان و مادران از قفل و بست های قوانین شرعی چه کردید؟ شما برای جلوگیری از اعدام جوانان ایرانی چه کردید؟
شما هنگامی که از هرگونه وسیله و امکانی برخوردار بودید هیچ نکردید. حال که هیچ ندارید می خواهید مردم زجرکشیدهء ایران شما را دوباره بقدرت برسانند تا کارجمهوری اسلامی را ادامه دهید؟ آیا شما هنوز، پس از 33 سال، به عواقب سیاست و کنش جمهوری اسلامی واقف نیستید؟ آیا نمی بینید مردم خوشنام و دنیا پسند ما چگونه آزرده و رنجور آواره کشورهای جهانند؟ آیا نمی بینید مردم ایران چگونه در اسارتند؟ آیا نمی بینید مردم ایران از روش، کنش و سیاست جمهوری اسلامی چگونه در میان جهانیان خجلند؟
ملت ایران از جمهوری اسلامی جز ماجراجوئی، تبعیض، پیمان شکنی، تروریست پروری، زن ستیزی، تجاوز به هر نحوی، جنگ طلبی، بذل و بخشش و حیف ومیل سرمایه های ملی، تخریب آثار ملی، شهوت داشتن بمب اتمی، انزوای سیاسی و فرهنگی، بدنامی و حقارت در میان ملل جهان دست آورد دیگری نداشته و نخواهد داشت.
مشکل جمهوری اسلامی ناسازگاری دین و مذهب با دانش و خرد و اندیشه های مدرن و کنش تمامیت خواهی آن با قوانینی خشن و زن ستیز در تضاد با مدرنیته و دموکراسی و ناتوانی اش در جوابگوئی به خواسته ها و توقعات جامعهء نوگرای ایرانی ست. مشکل جمهوری اسلامی در این ست که می خواهد از ثمرخلاقیت جوامع پیشرفت استفاده کامل ببرد اما راه رسیدن به خلاقیت و پیشرفت جامعه ایرانی را ببندد.
شما می گوئید برانداز نیستید و اصلاح گران قانون اساسی جمهوری اسلامی می باشید. بنابراین اصلاح گران دین و مذهبید؟ زیرا قانون اساسی جمهوری اسلامی برگرفته از قوانین دین و مذهب است. شصت و شش سال پیش، دانشمند تاریخ نویس، زبان شناس، حقوقدان و آزاداندیشِ ایرانی، زنده یاد احمد کسروی تبریزی و همکارش، بخاطر نقدِ قوانین دین و مذهب توسط چند متعصب اسلامی به فجیع ترین شکل بقتل رسیدند. پس شما هم راه او را خواهید رفت؟
اکنون شما قوانین حقوق بشر و دموکراسی را تحسین می کنید، اما هنگامی که در اوج قدرت بودید از آن دوری می کردید و می گفتید ما نیامدیم که دموکراسی برپاکنیم، ما آمدیم که اسلام را زنده کنیم.
شما اسلام را زنده نکردید بلکه اهمیت، ارزش و اعتبار اسلام را بشدت خدشه دار کردید. یکی از مهم ترین دلائل سقوط اخلاقی مردم در جامعهء ایران سوء استفادهء مکرر و دستکاری وسیع جمهوری اسلامی در مبانی مذهبی و آزاد نبودن مردم در عرصه دینداری و خدا باوری ست. هویت ما ایرانی ست و دین بسیاری از ما اسلام و بسیاری دیگر زرتشتی، مسیحی و یهودی است. شما سعی کردید هویت ما را اسلامی کنید که نشد. سنی، زرتشتی، مسیحی و یهودی ستیزی کردید که یا مسلمان شیعه شوند و یا جلای وطن کنند. آنها را که مسلمان نکردید که هیچ، با سوء استفاده از دین، کاری کردید که بسی جوانان مسلمان مسیحی شدند.
اگر به تاریخ مراجعه کنید، خواهید دید خیلی ها سعی کردند هویت ایرانی را تغیر دهند ولی فرهنگ ایرانی بسیار قوی تر بود و آنان را ایرانی کرد. ما می گونیم ایران از ما مهمتر است، ایران مادر ماست. اما جمهوری اسلامی ایران را نمیخواهد یعنی ما و مادر ما را هم نمی خواهد و آن را کراراً ثابت کرده است. جمهوری اسلامی ذاتاً مستبد است و به کسی اجازه و جرأت ایراد انتقاد، نقد و رو در روئی با دین و مذهب را نمی دهد. جمهوری اسلامی نه برای آزادى بردباراست و نه شایستگی دموكراسی را داراست.
اصلاح طلبان گرامی! بیائید و با مردم باشید. شما هم به نیروهای سکولاری که به دین و مذهب احترام می گذارند اما آن را وسیلهء سرکوب و اسارت مردم نمی دانند، بپیوندید و با ملت رنجدیدهء ایران برای انحلال نظام انسان ستیز حاکم یار و یاور گردید. نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست. فرضاً شما بقدرت رسیدید و اصلاحانی هم در قانون اساسی بعمل آوردید. با بدنامی، حقارت و انزوای این نظام چه خواهید کرد؟ زحمت بیهوده نکشید، خودتان را بیش از این آلوده نکنید. بیائید با هم یک کنگره پیوسته تشکیل دهیم، یک جبههء متحد و گسترده بسازیم، کانونی همآهنگ و اهرمی نیرومند بدست گیریم. آن را برای ایجاد فشارجهانی بر دولت های سلطه گر، بویژه آمریکا، چین و روسیه و اروپا و همزمان بر نظام سرکوبگر حاکم بر ایران بکار گیریم و از هر گونه وسیله و امکانی برای نجات ایران بهره ببریم. بیائید یک کنگره و کانون همآهنگ و متحد به جهانیان عرضه کنیم و با شناساندن آن، نمایندگان میلیون ها ایرانی خارج از کشور و سخنگوی میلیون ها ایرانی در اسارت باشیم. بیائید تا ایران را از این دوران ننگین و اسف بار تاریخ مان بیرون ببریم و بدنامی، انزوا و حقارت را با جمهوری اسلامی از خود برانیم و ایران خوشنام دنیا پسند گذشته را احیا کنیم. بیائید با هم برخیزیم و کار را یکسره کنیم.
و اگر این کار را نمی کنید، حداقل کاری برای پایدار ماندن جمهوری اسلامی نکنید. بدانید، ملت ما در راه سربلندی ایران پیروز خواهد شد. همانگونه که در طی تاریخ همیشه پیروز بوده. آنگاه ازشما خواهند پرسید: چرا با ما نبودید؟
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
بهرام آبار
آقای کاوه یزدانی،
دموكراسی ازواژه يوناني دموس ( يعني خلق ، مردم) و كراتوس ( يعنی حاكميت، قدرت) بوجود آمده. دموكراسی تبعيت اقليت از اكثريت و به رسميت شناختن حقوق مساوی افراد و شهروندان است. پریکلس دموکراسی را “حكومت مردم" تعريف كرد. منتقدان حکومت مردم، افلاطون وارسطو بودند که آنرا بدترین نوع حکومت دانستنه و اکثریت مردم راشایسته برای تصمیمگیری در مسائل سیاسی نمیدانستند.
واژه لیبرالیسم به معنای آزادی خواهی از واژه انگلیسی لیبرتی به معنای آزادی گرفته شده. واژه لیبرال یک واژه فرانسوی، به معنای فرد آزادی خواه یا هوادارو طرفدار آزادیست.
لیبرالیسم درقرن بیستم با دموکراسی گره خوردو لیبرال دمکراسی بوجود آمد. این پیوستن عقلانی نبوده بلکه یک رابطه تاریخی است. چنانکه امروزه برخی از اندیشمندان علوم سیاسی دموکراسیها را به دو نوع، دموکراسی لیبرال و دموکراسیغیرلیبرال تقسیم میکنند.
سکولاریسم قلمرویست برای خردمندی، معرفت، عقلانیت، ارزشها و کنشهائیکه از نفوذ دین ومذهب مصون میمانند. پس ازقرون وسطای، دراروپائ استفاده از سکولاریسم برپایه خرد مدارى، دانشگرايى، آزادی ودموکراسی مرسوم شد. رعایت اصول سکولاریم یعنی رعایت آزادی ودموکراسی در جامهه. گروه مورد خطاب من در صورتیکه اصول سکولاریم را رعایت کنند، اجبارا به آزادی و دمکراسی ( لیبرال دمکراسی ) هم باورمند ند!
شاد وسربلند باشید.
بهرام آبار
January 02, 2012 09:59:27 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به آقای احمد آبار گرامی
سپاس ویژه دارم از پی گیری جنابعالی برای بر قراری گفتگو ، مایلم لینک گفتگوی آقای فرامرز فروزنده با زنده یاد آقای ( دکتر داریوش همایون ) را گوش کنید و اگر امکان دارد یا اگر نظری دارید خوشحال می شوم بدانم ، وهمچنین بدانم چه نکات مشترکی در این لینک داریم . بویژه از دقیقه 53 به بعد را مایلم نظر دقیق جنابعالی را بدانم. همچنین در باره دو لینک دیگر نیز نکات موافق و محالف تان را بفرمایید تا نکات مشترک ما مشخص شوند. و اختلافات را در صورت ممکن کم کنیم و بر محور اشتراکات مان گفتگو نماییم تا بهتر به نتیجه برسیم
لینک:گفتگوی آقای فرامرز فروزنده با زنده یاد آقای ( دکتر داریوش همایون )
http://www.youtube.com/watch?v=QfdjHB91U_w
اعلامیه جهانی منشور حقوق بشر
http://www.irancpi.net/menshor/ejhb.htm
منشور حزب مشروطه ایران
http://www.irancpi.net/menshor/menshor.htm
...............
زمانی از آقای دکتر ( داریوش همایون ) پرسشی در همین سامانه پرسیدم و اکنون نیز درج میباشد، عین پرسش و پاسخ را در زیر قرار میدهم و همان پرسش را از جنابعالی نیز دارم که برایم بسیار پرسش مهمی می باشد . مایلم پاسخ جنابعالی را نیز بدانم و همچنین پاسخ هر ایرانی که مایل باشد پاسخ دهد را بدانم.
آغاز نقل قول: زمان : ( بیست و شش دسامبر دو هزار و ده 26.12.2010 برابر یکشنبه پنج دی 2569 )
نام پرسشگر : کاوه یزدانی
سوال کوتاه : اصولها کدام هستند؟
توضیح سوال : درود بر شما آقای دکتر داریوش همایون. سپاسگزارم از صراحت گفتار جناب عالی. اصول ها کدامند؟ ایران را درمسیر خطرات جبران ناپذیری هدایت کرده اند.عملیات های انتحاری نشانه سرنوشت عراق وافغانستان. دندان طمع اعراب خوزه خلیج پارس به ایران. به اضافه ضعف رژیم و مساله اتمی و وجود گروهکهای ساخته وپرداخته سیاستهای برخی کشورهای فرصت طلب. وبحران های درون میهن هم که از هرسو خود حدیثی غم انگیز است. اما آنچه ایران را میرهاند زایش ایران جوان است که هرگز مردنی نیست. منظورم جنبش همه گیر سبز است که در زیر فشار اعدام وسرکوب شدید است.بنظر میرسد شمارش معکوس ویرانی از شمارش معکوس دمکراسی تندتر میزند. نظر شما چیست؟ سپاسگزارم.تندرستی شما را آرزو دارم. صراحت واستواری شما را می پسندم. پیروز رستاخیز ملی. پاینده ایران. کاوه یزدانی.
پاسخ : دوست گرامی
خطر هست و از هر گوشه خود را نشان می دهد. ولی هشیاری و عزم استوار نیز هست و جنب سبز همان گونه که نوشته اید بهترین جلوه آن به شمار می رود. ما با ماهیت هائی اندازه نگرفتنی سر و کار داریم و پایان این بحران همه سویه را نمی توانیم بدانیم. تجربه تاریخی ما نشان می دهد که این ملت می تواند خود را به پای چالش هائی که با آن روبروست برساند. همین اندازه برای ما دلگرم کننده است. بقیه اش بستگی به همان هشیاری و عزم استوار دارد. ما هر یک آنچه بتوانیم خواهیم کرد.
اما اصول تا آنجا که بتوان فشرده و کوتاه گفت همان است که هر کشوری در آن
بخش خوشبخت تر جهان بر آن ساخته شده است: حکومت اکثریت بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر در یک دولت-ملت، در نظامی که با همان سخت گیری از حقوق و امتیازات فرد فرد جامعه دفاع می کند که از یگانگی ملی و یکچارچگی سرزمینی.
د.همایون
نام : د.همایون
پایان نقل قول.
آقای دکتر احمد آبار عزیز ، نظر جنابعالی و شبکه سکولارها ی نو چیست؟
برای اطلا ع جنابعالی باید بگویم من با سکولاریسم موافقم چونکه ، با جدایی دین از دولت موافقم ، و بخشی از ( اعلامیه جهانی منشور حقوق بشر ) می باشد ، ولی همه منشور نمی باشد. ارادتمند کاوه یزدانی
پاینده ایران و ملت ایران
زنده باد آزادی
January 02, 2012 06:47:53 AM
---------------------------
بهرام آبار
آقای کاوه یزدانی،
پیش ازآنکه به این کارمان ادامه دهیم، آیا ممکن است شما در باره آزادی، دمکراسی و لیبرال دمکراسی کمی توضیح داده به تفسیرشان بپردازید. همانگونه که من تفسیرکوتاهی از سکواریسم برایتان فرستادم؟
شادوسرافراز باشید
بهرام آبار
January 02, 2012 02:48:59 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به آقای بهرام آبار عزیز
لطفا ، در باره این گروه مخاطبین تان توضیح دهید که فرمودید:
« گروه مورد خطاب من در صورتیکه اصول سکولاریم را رعایت کنند، اجبارا به آزادی و دمکراسی ( لیبرال دمکراسی ) هم باورمندند! ».
منظور جنابعالی از این گزوه که اجباراً به آزادی و...چیست؟ آیا لیبرال دمکراسی ( آزادی و دمکراسی ) چیزی اجباریست که اروپاییان و امریکاییان از صدها سال پیش برایش می کوشند؟
با سپاس و احترام کاوه یزدانی
January 02, 2012 12:14:37 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود صمیمانه به آقای دکتر بهرام آمار عزیز و گرامی
از ابراز مهر و دوستی جنابعالی صمیمانه سپاسگذارم و سال شادی را برای جنابعالی ودوستان گرامی آرزو دارم ، و در اولین فرصت برای آشنایی بیشتر به ادامه گفتگویمان می پردازیم . راستش برای چنین گفتگوی بسیار حیاتی در بدترین دوران حیات میهن ، نیاز به اندیشیدن و مشاورت اندیشمندان می باشد . از بَس اهل قلم به پرسش های امثال من پاسخ نداده اند که حضور شما و شفافیت و صراحت گویی جنابعالی مرا به فکر فرو بُرد ، که بیشتر بیندیشم و از دوستان مشورت بگیرم که ( راه چیست و چاه کجاست . )
درود بر کسی که گفت امید مایه زندگیست. آیا اجازه دارم بخواهم هرآنچه در باره من می دانید ، برایم ارسال نمایید؟ سپاسگذار می شوم . با احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران و ملت ایران
زنده باد آزادی
January 01, 2012 11:24:36 PM
---------------------------
بهرام آبار
جناب کاوه یزدانی، متقابلا سال نو ۲۰۱۲ را بشما ودوستان شادباش میگویم.
باورکنید، من شما را میشناسم وازکوشش وفعالیت سیاسی شما هم باخبرم! گود امروزما :"تشکیل یک کنگره متحد ازکلیه نیروهای سکولارومخالف حکومت فقاهتییست". بلی کلیه نیروهای سکولارومخالف بدون اینکه آنها را غربال کنیم. گروه مورد خطاب من در صورتیکه اصول سکولاریم را رعایت کنند، اجبارا به آزادی و دمکراسی ( لیبرال دمکراسی ) هم باورمندند! اجازه دهید یک تفسیرکوتاه از سکولاریم برای شما درج کنم: سکولاریسم یا معادل واژه لاتين آن سکولاریس secularis از واژه seculum بمعناى قرن، عصر، دوره وتغیرزمان، اخذ شده و منظور کلی آن، ممانعت از دخالت دین ومذهب (برطبق زمان) در امور وقوانین جامعه است. جورج ژاکوب هالیواک George Jacob Holyoake بریتانیایی در سال ۱۸۴۶ واژه سکولاریسم را برای اولین بار، بهنگام ابراز اندیشه هایش بکارگرفت. جورج هالیواک بریتانیایی بدون هدفگیری وانتقاد ازعقاید دینی آن ایده ونظریه را برای جدایی دین از اجتماع مطرح کرد. به نظر هالیواک سکولار ضد مسیحیت نبود، بلکه امری مستقل برای رهائی اجتماع ازقوانین مطلق وغیر قابل تغییردین بود. سکولاریسم چنین بیان میکند: دانش ودانستنیها سکولارند و با روشنائی ذهنی و وسعت دیدگاه پدیدار میشوند. روشن بینی ورستگاری فقط بروش سکولار ممکن ومقدوراست. سکولاریسم قلمرویست برای خردمندی، معرفت، عقلانیت، ارزشها و کنشهائیکه از نفوذ دین ومذهب مصون میمانند. پس ازقرون وسطای، دراروپائ استفاده از سکولاریسم برپایه خرد مدارى، دانشگرايى، آزادی ودموکراسی مرسوم شد و آرام آرام در جامعه مورد استقبال عمومی قرارگرفت. نقطه مقابل سکولار، خرافه گرائیست که ازارتباطی مستقیم با دین ومذهب برخوردار است. بنابراین سکولار تغییرات اجتماعی در زمینهٔ خرد گرایی و پیشرفت علم و دانش است. نقظه مقابل آن خرافه گرائی یاجمع باورهائی که از نادانی، ترس ازناشناخته ها، درک نادرست ازرابطه علت ومعلول وباورداشتن به سحروجادویاجن وپری ناشی میگردد. ازاینروافراد خرافی گرا برخلاف افراد سکولار ازتفکر منطقی وعقلانی کاملا بی بهره بوده ودرجهل ونادانی غوطه ورند. "ماکس وبر" جامعه شناس بسیار توانای آلمانی سکولاریسم را "بهترین راه برای توهم زدایی از جهان" نامید.
پیشنهاد شما درباره گفتگوئی نتیجه بخش با جنابعالی، هموندان و دوستانتان با اعضای شبکه ما بسیارلازم وهمچنین مورد پسند است. شاید آن هنگام با اختراع آقای دکتر اسماعیل نوری علاء(سکولاریسم نو) نیز توافقی حاصل گردد. شما که به آدرس ایمیل من واقفید زمانی برای گفتمان منظورفرمائید.
با مهر ودوستی
بهرام آبار
January 01, 2012 08:38:46 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود بر آقای دکتر بهرام آبار گرامی
ابتدا ، سپاس و قدردانی خودم را از پاسخ جنابعالی ابراز می دارم و در این روز نو و سال نو مسیحی بهترین ها را برای جنابعالی و همه مبارزان آزادیخواه آرزو دارم.
آقای آبار گرامی ، چگونه تشخیص دادید که من در کنار گُود ایستاده ام؟ از نظر جنابعالی درون گُود کجاست ؟، راهنمایی بفرمایید ، تا بنده در کنار شما و همه درون گُودیها بایستم. .
بزگواری گفت:
اگر پرسیدند کیستی باید هنرهای خویش را برشماری ( بزرگمهر )
آیا این جمله فیلسوفانه را می پسندید؟
فرمودید:
« باور دارم جنابعالی منظور مرا از این نوشتار بر نگرفتید ».
آقای آبار عزیز ، من بر باور شما تکیه می کنم و تقاضا دارم در جایگاه یک آموزگار برای این شاگرد، توضیحات شفاف و ساده ای بفرمایید تا منظور جنابعالی را از نوشتارتان به خوبی برگیرم.
فرمودید:
بهرحال آیا فعال کردن، تبهکاران ، سودجویان ، خودکامگان و دشمنان ایران برای انحلال نظام فقاهتی ایرادی دارد؟
به باور من نباید « بهرحال» با هرگروهی همراه شد ، بلکه باید بر یک حالت مشخص راهی را پیش گرفت. یعنی بر اساس اصولی مشخص و برای هدفی مشخص با تشکلهای باورمند به آزادی به همکاری پرداخت. آیا آن گروه مورد خطاب جنابعالی به اصول آزادی و دمکراسی ( لیبرال دمکراسی ) باور دارند؟
پرسش آخر جنابعالی، فرمودید:
آیا شما با اختراع آقای اسماغیل نوری علاء مخالفید؟
بله مخالفم، چونکه دانشنامه ثبت شده ندارد و به تایید اندیشمندان نرسیده است. اگر جنابعالی یا آقای اسماعیل نوری علاء دانشنامه سکولاریسم نو را مرحمت بفرمایید سپاسگذار می شوم و آن را در اختیار حزب مشروطه ایران ( لیبرال دمکرات ) قرار خواهم داد و نتیجه را متعاقبا به جنابعالی و شبکه شما تقدیم حواهم کرد.
به باور من مهمترین پرسش جنابعالی همین پرسش آخر می باشد که می توانیم به گفتگو بپردازیم و به نتیجه برسیم.
اما چرا جمله زیبای بزگمهر عزیز را در بالا آوردم؟« اگر پرسیدند کیستی باید هنرهای خویش را برشماری » ( بزرگمهر )
اگر مایلید به گفتگوی نتیجه بخش برسیم می توانم از هموندان و دوستان بخواهم با جنابعالی و اعضای شبکه شما به گفتگو با شما بپردازند.
من نیز در طول زمان گفتگوی نوشته های شما عزیزان را منتشر می نمایم. جهت اطلاع جنابعالی ، من برای دریافت و انتشار نظرات هم میهنان اداره این صفحه نظرات را بعهده گرفتم و این کار من است، یعنی همان که بزرگمهر عزیز گفتند ، حال نمی دانم در بیرون گود قرار دارم یا در کجای دیگر گود قرار دارم ، قضاوت با دیگران می باشد.
باور کنید روز من را با پاسختان شاد کردید و از حضورتان سپاسگذارم. با احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران و ملت ایران
زنده باد آزادی
January 01, 2012 06:28:08 PM
---------------------------
بهرام آبار
جناب کاوه یزدانی، با درود و سپاس از پیام شما، باورکنید، آب درهاون کوبیدن از کنارگود ایستادن وپیام های فیلسوفانه دادن پسندیده تر است. باوردارم جنابعالی پیام ومنظورمراازاین نوشتاربرنگرفتید. بهرحال آیا فعال کردن، تبهکاران، سودجویان، خودکامگان و دشمنان ایران برای انحلال نظام فقاهتی ایرادی دارد؟ ایا برای این کارمهم کلیه نیروها سیاسی نباید متحد شوند؟ آیا شما با اختراع آقای دکتر اسماعیل نوری علاء(سکولاریسم نو) مخالفید؟ چرا؟ اندیشه سکولاریسم نو دربرابر با لیبرال دمکراسی چگونه باید اثبات شود؟
با مهر ودوستی
بهرام آبار
January 01, 2012 05:15:07 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
جناب بهرام آبار درود بر جنابعالی
به باور من جنابعالی آب در هاونگ می کوبید. این هاونگی که جنابعالی درش می کوبید، پیش از اینها بسیاری دیگر امتهانش کرده اند ، اما متاسفانه نتیجه ای بدست نیامده ، جز اینکه زمان به سود حرامیان و به زیان
کشور و ملت به هَدَر رفته است. فکر کردم ممکن اطلاعی نداشته باشید ، و وظیفه خود دانستم به جنابعالی یادآوری کنم، که وقت نازنین و گرانبهایتان را به آن تبهکاران هَدَر ندهید. اگر علاقه دارید هستند بسیاری که نه تنها تبهکار نیستند ، بلکه بسیار نیز آزادیخواه و ایران دوست هستند.
( ولی اگر برای منظوری جز آزادی ایران با آن تبهکاران صحبت می کنید، امر دیگریست. ).
از طرفی نیز جنابعالی یا هر فرد دیگری نباید به خودش اجازه دهد برای آزادی ایران، سراغ عده ای تبهکار و سودجو و خودکامه و دشمنان ایران رود.
با اینکه هرگز با نوع سکولاریسم نو که اختراع آقای اسماعیل نوری علاء می باشد موافق نیستم ، اما به ایشان درود میفرستم که هرگز سراغ این تبهکاران ایران برباد ده نرفته است. به نظر من ایشان ، منظورم آقای نوری علاء می باشد. ایشان دو اشتباه اساسی دارند، یکی اینکه نتوانستند اندیشه خود را برابر با لیبرال دمکراسی به اثبات برسانند و دیگر اینکه با فدرالیسم به توافق رسیدند که راهی بس بیراهه را پیش گرفتند. یک حُسن خوبی که ایشان دارند انسان بسیار کوشایی هستند. درود بر همه ایرانیان ایران دوست باد. با احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران و ملت ایران
زنده باد آزادی
December 30, 2011 11:57:23 AM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت کلیه دوستان و سروران, دوستان کافه نادری,
جناب آبار
برایشان کشته بدهیم و بفرمایند "ما تدارکاتچی" بودیم!, فریاد برمی آوردند "یک قدم از عهدی که با شما در سر صندوق های رای بستم, عقب نخواهم نشست", ظاهرا" آن دانشجویی که توسط اوباش انصارحزب الله, از پنجره خوابگاه امیرآباد در شب 18 تیر به بیرون پرتاب شد, به آقایان رای نداده بود! و الا نمی گذاشتند که پرتاب شود!. رای اول ملت ایران به آقای خاتمی نه برای حفظ نظام, که برای اصلاح آن بود و اما او به صراحت گفت "دوران تثبیت نظام" فرا رسیده است!, چهره دوستانی که با من بحث می نمودند, خاتمی زمینه تغییر نظام از درون را فراهم می آورد, پس باید به او رای داد, پس از شنیدن این سخن بسیار دیدنی بود و زهره خند بنده در مقابلشان دیدنی تر, اما امروز دیگر بهانه ها پایان یافته است و آزموده را آزمودن خطاست. این حضرات یا با خواست ملت همراه می شوند و یا با نظام و دوران طلایی! شان به زباله دان تاریخ رهسپار می گردند رهسپار شدنی.
کاوه جان, دلم برای همه تنگ شده بود, این دنیای مجازی نیز خاصیت ها و آفرینش دوستی های خود را دارد, به امید دیدار همه در کافه نادری
پاینده ایران
December 28, 2011 06:42:44 PM
---------------------------
|