(از تاریخ عبرت بگیریم)
اشاره:
از زمان فعالیتم در عرصه روزنامه نگاری تا به امروز که مجبور به ترک اجباری از وطن خویش شدم حدوداً 13 سال می گذرد. در خلوت خود سئوالات زیادی ذهنم را به خود مشغول کرده است، که چرا نمی توانم امروز در وطن خویش زندگی کنم؟........ جایگاه وطنم در جهان امروز در کدام رتبه به لحاظ پیشرفت فکری، فرهنگی، اجتماعی و.....قرار دارد؟ جز اینکه روزنامه نگاری بودم با افکاری مستقل که درد و رنج جامعه خود را می دید ولمس می کرد و به رشته تحریر در می آورد! سیستمی غیر دمکراتیک که با شعار آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی پا به عرصه گذاشت وهمه چیز را از مردم خود ساقط نمود. مردمی که از این شعار ها بی نصیب هستند و مثل کلاف سر در گم از خود می پرسند چرا؟ تعصبات مذهبی، آمار طلاق، اعتیاد به موادّ مخدر، رانت خواری، پول شویی، فساد اداری، رشوه، سنگسار، خودکشی، بیکاری، دروغ و تزویر، تملق وچاپلوسی، سوء مدیریت، نبودن عمران و بهداشت، نبودن رفاه و امنیت، محرومیت، زندانی سیاسی، تبعیض، نبودن آزادی های فردی و اجتماعی، تجاوز به حقوق اولیه مردم، پناهندگی، فرار مغز ها و سرمایه ها، فقر فرهنگی و اقتصادی همه چیز را در خود بلعیده است که دیگر مجالی برای تحقق دمکراسی و جامعه مدنی بوجود نمی آورد. آیا ما تک تک ایرانیان از خود پرسیده ایم یا می پرسیم که چرا هنوز هم در این مسیر شوم در حرکت هستیم؟ براستی خود کامگی، اختناق فرهنگی، منیت ها ما و ایران را به کدام ناکجا آباد می برد؟ اگر بخواهیم منصف باشیم همه مسولیم، کارنامه درخشانی نداریم ومعدلمان در سطوح بین المللی فاقد محاسبه است. در ادامه چند پرده متفاوت در پی خواهد آمد تا شاید.....
پرده اوّل: از کل کشورهای عضو سازمان ملل در جهان کنونی نزدیک به حدوداً 120 کشور کشور های دهه ای هستند زیرا تاریخ موجودیتشان بعنوان کشور های مستقل از سال های بعد از جنگ جهانی دوم و پایان عصر استعمار آغاز شده است. شصت کشور دیگر کشور های "سده ای" هستند که آغاز موجودیتشان به تحولات تاریخی هزاره اوّل و آغاز هزاره دوّم به اکتشافات بزرگ جغرافیایی نیمه دوّم این هزاره مربوط می شود. تنها ده کشور هستند که تاریخ "هزاره ای" به شمار میآیند. یعنی از چند هزار سال پیش تا کنون به طور مستمر در تاریخ وجود داشته اند. همه این کشور ها در شرایطی یکسان به هزاره ای که از راه می رسد پا نمی گذارند. کشور هایی چون ایتالیا و ژاپن بصورت ممالکی پیشرفته وارد این هزاره می شوند. چین، یونان وهند پس از گذراندن دوران های دشوار با آینده ای نسبتاً امید بخش به پیش می روند. مصر در مقام رهبری جهان عرب در تلاش است. اسرائیل پس از دو هزار سال بی هویتی دوباره کشوری مستقل و مترقی شده است. در میان همه اینها ایران ما همچنان با معمای حل نشدنی دست به گریبان است که با کدام هویت پا به هزاره سوم بگذارد - وآیا اصلاًحق پا گذاشتن بدین هزاره را دارد؟ هزاره ای که به پایان می رسد هزاره ورشکسته تاریخ ایران است. هزاره ای که با شاهنامه آغاز شد و با توضیح المسائل خمینی پایان یافت. قرنی که با مشروطه آغاز شد و ما هنوز هم در اندر خم یک حکومت سکولار و دمکراتیک هستیم. قرنی که در آن سیارات مختلفی را کشف کردند و ما عکس خمینی را در ماه دیدیم. قرنی که در آن به حقوق حیوانات احترام می گذارند و ما از حداقل حقوق انسانی در ایران برخوردار نیستیم. قرنی که در آن شکوفایی علم و دانشگاه است ولی امروز در ایران به جان علم و دانشگاه افتاده اند و ریشه علوم انسانی را خشک می کنند. قرنی که در آن به حقوق زنان احترام می گذارند ولی در ایران زنان آزاده خواه همچو ستوده ها را به زندان می اندازند وعده ای راسنکسار می نمایند! ما به چه چیز افتخار می کنیم؟
پرده دوم..با توجه به مطالب بالا میخواستم به دو نکته اشاره کنم.اول اینکه روزانه مقالات زیادی نوشته میشود و همه از اوضاع ایران با خبر هستیم .اگر بخواهیم تهدیدات جدید و یک درگیری و حمله نظامی و جنگ خانمانسوز دیگری را در کنار هم بگذاریم اینده ایران و نهادینه کردن یک حکومت سکولار و دموکرات به کلی از بین خواهد رفت و همه ما ایرانیان در وقوع چنین حادثه ایی نقش داریم.دوم اینکه تنها راه این است که بتوان نیروهای سکولار و دموکرات را حول مشترکات به یک کنگره یا شورا تبدیل نمود و توازن قدرت و یک الترناتیو در قبال جمهوری اسلامی ایجاد نمود.از زمانی که به شبکه سکولارهای سبز انحلال طلب پیوستم فقط دلیلش همین بود.حال این کنگره میتواند شامل کسانی باشد که به جدایی کامل دین از نهاد حکومت اعتقاد داشته باشد و سکولاریسم را یک اصل بداند.به اعلامیه جهانی حقوق بشر اعتقاد داشته باشد و در اخر خواستار تمامیت ارضی ایران باشد.شبکه سکولارهای سبز خود را الترناتیو نمیداند بلکه الترناتیوساز است.و این در اساسنامه شبکه موجود می باشد.در شرایط امروز خیلی از الترناتیو ها منجر به شکست شد و اساسا چنین شکستی در شرایط امروز ما را از خواسته های دموکراسی خواهانه عقب خواهد راند و فرصتی دیگر را از دست خواهیم داد.تنها چیزی که مانع این اتحاد ها میشود توهم قدرت است که در اپوزیسیون مشهود است.به زبان ساده خیلی از احزاب و گروها تفکر و نگرش سیاسی خود را بهترین راه حل میدانند.و به جرات میتوان گفت خود همین احزاب و گروها عامل تفرق بوده اند.کنگره ایی که شبکه سکولارها به ان اعتقاد دارد میتواند در برگیرنده تمام احزاب و گروهای سیاسی باشد و معتقد است هیچ گروهی به تنهایی نمی تواند الترناتیو باشد.اقای زاهدی از حزب مشروطه در مقاله ایی به تازگی عنوان نمودند که پیش شرطهایی مثل حقوق بشر ..دموکراسی و انتخابات ازاد که فکر کنم فرا از قانون اساسی موجود باشد را راهه اتحاد گروها میداند.نکته اساسی همین جاست که با هر سازمان و حزبی که صحبت میکنم به همین موضوعات اعتقاد دارد اما پس چرا اتحاد شکل نمیگیرد?باید به دوستان در حزب مشروطه متذکر شد که اگر شما به لیبرال دموکراسی اعتقاد دارید این نظر شماست .اگر گروهی چپ فکر میکنند این نظر انهاست.به نظر من ما نباید خودمان را گرفتار اصطلاحات نماییم و خود را بهتر و برتر فرض کنیم و بگوییم نظر ما بهترین هست.من هیچ بهانه ایی را برای رد اتحاد نمیپذیرم.من در یک حکومت سکولار و دموکرات نمیتوانم بگویم که چرا شما مثل من فکر نمیکنید واین روش خو د مخالف اصول دموکراسی است .ما در جامعه ایی زندگی میکنیم که افراد مختلف و افکار متفاوت وجود دارد .مهم این است که تفکرات ما در یک انتخابات ازاد به رای مردم گذاشته شود بعد مشخص خواهد شد که اکثر مردم چه می خواهند.
پرده سوم..
این روزها شکایت اقای رضا پهلوی مورد بحث گرو های سیاسی است.شبکه سکولارهای سبز در یک فراخوان حمایت خود را اعلام نمود.دو نکته در این شکایت وجود دارد یکی اینکه این روند در سطح جامعه بین المللی به لحاظ سیاسی و حقوقی می تواند حائز اهمیت باشد.دوم میتوان حول چنین مباحثی اتحاد بوجود اورد.کسانی که به هر دلیل غیر منطقی چوب لای چرخ میکنند و به ایشان خورده می گیرند.اب در اسیاب ولایت فقیه میریزند چرا که فقط خورده میگیرند و هیچ طرح و برنامه ایی هم برای خروج از وضعییت موجود ارائه نمیدهند.خیلی از افراد به ما هم میگفتند شما که انحلال طلب هستید چرا رنگ سبز را با خود به یدک میکشید و به همین دلیل ما موسوی چی نیستیم و در کنار شما قرار نمیگیریم.اما جواب ما همیشه حول دو محور بوده است .اول اینکه ما جنبش سبز را رنگین کمانی از رنگها می دانیم و معتقد هستیم بخشی از جنبش سکولار و دموکرات است .و دوم اینکه کسانی که جان عزیز خود را در راه ازادی و دموکراسی از دست دادند نه اصللاح طلب بودند و نه اعتقادی به التزام به قانون اساسی موجود داشتندپس ما نماینده این طیف از جنبش سبز هستیم و سخنگوی این بخش از جنبش.این تفکر تابوی اصلاح طلبان را که معتقد بودند که جنبش رنگ مذهبی دارد و خواستار اصلاح طلبی است را شکست.از این دو مطلب میخواهم این نتیجه را بگیرم که رنگ شبکه ما و شکایت اقای رضا پهلوی بهانه های کور کورانه و حسادت ورزی از طرف این گروها است.وحتی اگر چنین تغیراتی حاصل شود باز هم همین افراد در اتحاد و کنگره ملی کارشکنی میکنند.
پرده چهارم
از گفتن این چند پرده می خواهم این نتیجه را بگیرم که وقت خود را صرف تفکرات اصلاح طلبان و دیگرانی که می خواهند مطالبات مردم را به بیراهه ببرند خودداری نماییم و به اتحاد سکولارها و دموکراتها بیندیشیم.چنین کنگره ایست که می تواند خواسته های مردم ایران را براورده کند .پس همه در این راه بکوشیم و مانع اتحاد نشویم.امروز باید به مشترکاتمان فکر کنیم و نوع حکومت را به مردم ایران در یک انتخابات ازاد واگذار کنیم .بیاییم به اصول حقوق بشر احترام بگذاریم و در این چارچوب به اتحاد بریسم و مردم ایران را خوشحال و مسرور نماییم.با وجود چنین کنگره ایست که میتوان برای عبور از حکومت قرون وسطی جمهوری اسلامی به بحث و تبادل نظر پرداخت و راه کار ارائه داد.از این که در مقالات خود منظورم نیروهای سکولار و دموکرات واقعی است که به همدیگر حمله و انتقاد میکنندمرا عذاب میدهد وفقط باعث فرصت سوزی و شادی ولایت فقیه و حسین شریعتمداری کیهان خواهد شد.ودر پایان باید گفت بیایم از تاریخ درس عبرت بگیریم.ازادی دور نیست اگر همه ما بخواهیم
با مهر محمد زمانی شبکه سکولارهای سبز
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ایرانی
درچنین صورتی, شیخ محمره (شیخ خزئل) و نیز والی پشتکوه را تشویق کنند تا هر یک قلمرو خود خوزستان و لرستان را علاحده دولت مستقل اعلام کنند. این دو دولت جدید همراه با منطقه تحت تسلط بختیاری ها می باید کنفدراسیونی تشکیل دهند. پیشنهاد کاکس بسیار شبیه سناریوی تحدید آمیزی بود که مقامات انگلیسی در کنفرانس صلح پاریس پیشنهاد کرده بودند تا تلاش خود را برای بدست آوردن قیمومیت ایران به عنوان تحت الحمایه خود توجیه کنند. این اضهارات گذشته از هر چیزی, تردیدی باقی نمی گذاشت که گفته های کرزن و کاکس مبنی بر اینکه منظور از قرارداد 1919 حفظ و صیانت استقلال و تمامیت ارضی ایران است همه بی اساس بود. (ایران, برآمدن رضاشاه, برافتادن قاجار و نقش انگلیسی ها, سیروس غنی, صفحه 156, نسخه فارسی)
همدستی کرزن با کاکس در طرح نقشه تقسیم ایران دستکم به چهار قسمت و سپس اعلامیه پرطمطراق او و دیگران درباره حفظ تمامیت ارضی ایران, قدری بی معناست. کرزن برای دوران پس از جنگ جهانی اول نظم و سازمانی قرن نوزدهمی را پیشنهاد کرده بود و وقتی این سیاست به شکست انجامید, هر کس جز خود را نکوهش می کرد و "تسلیم و رضای ایرانیان را مسلم انگاشته بود". اظهار نظرش که سر پرسی کاکس به حقیقت نزدیکتر است نشانگر گرایش منسوخ استعماری در تفکر اوست: ایران را به چندین منطقه خود مختار تکه پاره کن, یکی را بر ضد دیگری برانگیز تا مهارش آسانتر شود. (ایران, برآمدن رضاشاه, برافتادن قاجار و نقش انگلیسی ها, سیروس غنی, صفحه 162-163, نسخه فارسی)
این کاری است که مملکت بر باددهان مشغول آن هستند و من وهمفکرانم با جانمان ایستاده ایم تا نگذاریم.
پاینده ایران
January 06, 2012 12:36:17 PM
---------------------------
محمد زمانی
درود
اقای ایرانی شما تهدید کردید کاری میکنید که ما به هدفمان نرسیم.هدف ما ازادی و سربلندی ایران است.هدف ما یک حکومت سکولار بر مبنای اعلامیه حقوق بشر است و خواستار جدایی دین از نهاد حکومت..هدف ما تمامیت ارضی ایران است ..هدف ما رفع تبعیض و حقوق کل مردم ایران است..پس اگر میخواهید نگذارید ما به هدفمان برسیم لطفا با اسم حقیقی خود این کار را بکنید شاید جمهوری اسلامی خوشش امد و ریس دانشگاه هم شدی ...با مهر محمد زمانی
January 06, 2012 11:20:58 AM
---------------------------
محمد زمانی
درود
اقای ایرانی سعی کنید مثل دکتر ملکی باشید که با اسم حقیقی مبارزه میکند .شتر سواری دولا دولا نمیشود.یا حداقل مبارزه را از خواهران میرابل یاد بگیرید که به خاطر دموکراسی در دومینکن از جان خود گذشتند و تراخلیو را سرنگون کردند.مبارزه را از شیر زنان ایرانی یاد بگیرید که توسط عوامل جمهوری اسلامی جان خود را از دست دادند.کسی میتواند چنین صحبتی بکند که یک مبارز باشد .نه این که از ترس یا شاید منافع در ایران حاظر به مبارزه نباشد.از طبرزدی یاد بگیرید که از زندان خواستار یک حکومت سکولار میشود.مبارزه را از روزنامه نگاران و دانشجویان در بند یاد بگیرد.نکند فردا مدعی هم خواهید شد.مشکل امروز ما شماها هستید نه لیبرال دموکراسی و یا هر نوع تفکر دیگر.با سپاس محمد زمانی
January 06, 2012 11:10:18 AM
---------------------------
ایرانی
حضرت زمانی
قصد هیچ گفت و شنودی را با شما ندارم. اما شما حتی نوشته ها را درست نمی خوانید. حق گرامی دوست نازنینم در انگلیس زندگی می کند و من در ایران. استاد بودن و نبودن من هم به شما ارتباطی ندارد که دانشنامه های من از معتبرترین دانشگاه های ایرانی و خارجی است. به همین ایده مملکت بر باد ده خود که حتی نمی توانید درباره آن چهارسطر توضیح دهید بچسبید و دیگر مرا مخاطب قرار ندهید که من تنها با شما مبارزه فکری و عملی خواهم کرد تا به هدفتان نرسید.
پاینده ایران
January 06, 2012 10:29:17 AM
---------------------------
جواد موسوی
سلام
میخواستم به دوستم اقای حق بگویم نوع حکومت را مردم انتخاب میکنند.شما میتوانید نظر خودتان را به رای مردم بگذارید این مردم هستند که تصمیم میگیرند.قدرت اذان مردم است...مشکل امروز اپوزیسیون خودکامگی است و قدرت طلبی و توهم قدرت .وگرنه امروز خامنه ایی حکومت نمیکرد از حماقت همین دوستان است .کمی فکر کنید و در نجات مردم ایران و خودتان کوشا باشید
جواد موسوی
January 06, 2012 08:13:56 AM
---------------------------
جواد موسوی
سلام
من مطالب را در سایت شما دنبال می کنم.من تازه از ایران امده ام و با تفکر و مقالات محمد زمانی اشنا هستم.جوانی که اکنون از مملکت خود بریده و به المان امده است.چرا یک اتحاد فراگیر را ایجاد نمیکنید.اتفاقا اقای زمانی در مقالاتش به مشکلات جوانان و مردم گرفتار ایران اشاره دارد.امروز باید نوع دوستی برقرار کرد و بی اعتمادی را که ملاها در ایران نهادینه کردنند به جامعه باز گرداند.به امید ازادی جواد موسوی
January 06, 2012 08:08:11 AM
---------------------------
محمد زمانی
درود
جناب زاهدی شایسته است افرادی نظر بدهند که اساسا مثبت باشند .نه این که میگویند ایران هستند بعد میگویند انگلیس این به مواضع شما و شادروان داریوش همایون لطمه مزند و خودش هم مشروطه خواه میدادند.این نصحت دوستانه را بپذیرید.با مهر محمد زمانی
January 06, 2012 07:58:49 AM
---------------------------
محمد زمانی
درود
جناب حق باز این نکته را اشاره کنم ..این مطلب شماست..
من هر روز شاهد بی دغدغه بودن و کم دغدغه بودن انگلیسی ها هستم و به خودم نگاه می کنم که من اینجا چکار می کنم! چرا در کشور خودم نیستم و چرا نمی توانم اینجا را کشور خودم بدانم! چرا حتی یک انگلیسی تا حالا به ایران فرار نکرده و چرا اینهمه ایرانی به انگلیس فرار کرده و می کنند! مگر انگلیس چه دارد که ایران ندارد! آب و هوای بهتر، آدمهای بهتر، منابع سرشار فراوانتر، هوش و ذکاوت بیشتر!....امثال شما اگر ایران هم ازاد شود به ایران بر نمی گردید ..استاد شما گفتید من در ایران استاد دانشگا هستم اما اکنون در کافه های لندن چکار میکنید..کاوه عزیز در کامت گذشته نوشته بود کسانی که میتوانند عمل میکنند و کسانی که نمی توانند انقاد میکنند...من میگویم انتقاد هم مشکل ندارد..مشکل من با افرادی مثل این اقای حق استاد دانشگاه کافه نشین لندن است.در جای دیگر از فدرالیزم گفتید .اشاره دارید به گشورهای المان و امریکا و فرانسه و ....دوست عزیز مگر المان و امریکا فدرالیزم نیست .مهم یک سیستم دموکراتیک هست.مشکل افرادی مثل شما اینست که سیستم سیاسی را نمی شناسید و ادای استاد دانشگاه را در میاورید...دوست داشتم کهفه نشینان لندنی مثل شما استادان مثل دکتر ملکی بودند که در ایران هستند و علنا مبارزه میکنند.لطفا این کلمه استاد هم به کار نبرید شایسته همه افراد نیست.در این مباحث قصد هیچ توهینی را ندارم اما در روند دموکراسی باید مشخصات افراد را گفت.در همین المان فدرال ریس جمهورش به خاطر یک وام رسوا میشود.مهم سیستم درست است حتی نه نوع حکومت...بگذارید بعد از جمهوری اسلامی بروید نظر خود را به رای مردم بگذارید و لطفا تلاشهای شادروان همایون را که زحمت زیادی گشیدن را یک شبه به باد ندهید .بگذارید افراد حقیقی و صالح نظر بدهند و اعتبار حزب داریوش همایون را تحت اشعاع قرار ندهید...با سپاس محمد زمانی
January 06, 2012 07:54:30 AM
---------------------------
محمد زمانی
درود
دوست عزیز عرفان شما در کامنت خود اشاره کردید که چرا من اکنون انگلیس هستم و من اصلا اینجا چکار میکنم.در صورتی که عنوان نمودید من ایران هستم ونمیتوانم هویت خود را فاش سازم.و باز اشاره نمودید با همین هویت و شناسنامه به بیان مطلب ادامه میدهید.دوست عزیز این عدم شفافیت نیست.این مغلطه نیست.من برای هزارمین بار میگویم من و شما یک نظر داریم ویک رای.نوع حکومت را مردم در یک همه پرسی انتخاب میکنند.میدانید چرا ایران به دموکراسی نمیرسد چون با الفبای دموکراسی هنوز اشنا نیستیم.در مقاله قبلی اشاره ایی به صحبت چرچیل داشتم که خبرنگاری می پرسد چرا ایرلند را مستعمره خود در نزدیکی خود نمیکنید ولی به هند و خاورمیانه میروید.میگوید به دو علت ...اکثریت نادان و اقلیت خائن.دوست عزیز سه گروه هم نمیگذارند یک جامعه به دموکراسی برسد..1..فرصت طلبان سودجو.2..چاپلوسان و سوم ازمندان............اگر تا هر موقع سووال کنید پاسخ میدهم.دوست عزیز مشکل ما امثالی مثل شماست که با اسم مستعار مطلب مینوسید و میگویید ایران هستید و بعد میگویید من چرا در انگلستان هستم...البته افرادی که دروغ میگویند از حافظه پایینی برخوردار هستند..........دوست عزیز شما که اینقدر خود را به اب و اتش میزنید چرا جرات ابراز عقیده خود را علنی نمیکنید .ببین شما جز کدام دسته بالا هستید.به خاطر تفکرتان چند بار زندان و سلول انفرادی بودید.رک بگویم مشکل ما افرادی مثل شماست ولی من شما راجزو دسته فرصت طلبان سود جو قرار میدهم.فکر میکنم جرات شما از شیر زنانی مثل ندا و ستوده ها کمتر باشد ...دموکراسی هزینه دارد و شما حاظر به هزینه دادن نیستید.سر خودتان را زیر برف کردید و برای دیگران کور کوری میخوانید.با همه احترام خواستم مشخصات شما را بگویم.من در ایران با همین اسم فعال بودم و چنیدین بار هم بازداشت بودم النون هم همین هستم.در انگلستان به شما خوش بگذرد و بروید در کافه ها وقت بگذرانید.در پایان باید بگویم مشکل شما نظر اکثریت است و مشروطه پارمانی را بهترین نوع حکومت اینده میدانیدو اصلا نمیپذیرد که خودتان را بخواب زده اید.همیشه میگویند از افرادی بترسید که خواب نیستند و خودشان را به خواب میزنند. متاسفم که در توهم قدرت هستید.افسوس میخورم به حال افرادی مشل شما ....بارها گفته ام اگر گوش شنوایی ندارید بگویید دیگران به شما کمک کنند .نوع حکومت را مردم در یک انتخابات ازاد تعیین میکنند.نه شما و نه من....اینقدر هم خودتان را به این طرف و ان طرف نزنید.شهامت داشته باشید و هزینه بدهید همانطور که همه دادند و امثالی مثل ما در سیاه چالهای جمهوری اسلامی دادند.در انگلیس به شما خوش بگذرد و از ازادی انجا لذت ببرید.با سپاس محمد زمانی
January 06, 2012 07:33:01 AM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی باشگاه کافه نادری، ایرانی و عرفان نازنینم، شادمانم که شما سرانجام توانستید با هموطنان برون مرزی تان ارتباط برقرار کنید. دوستان، آزادی دور نیست، اگر همه اصول زیر را بخواهیم:
۱. حفظ تمامیت ارضی ایران از هر چیز و کسی بالاترست و هرگز تحت هیچ شرائطی نباید به مذاکره گذاشته شود.
۲. ایران یک کشور با یک ملت است. اینهم قابل مذاکره نیست.
۳. برقراری یک نظام پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر.
۴. یک قانون اساسی مبتنی بر اصول ۱ و ۲ و مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر.
این اصول ۴ گانه هرگز نباید به رای یا رفراندوم گذاشته شوند مگر آنکه امریکا و اسرائیل و ترکیه و روسیه و چین و فرانسه و آلمان و ژاپن اول چنین کنند و ما نتایجش را ببینیم.
۵. هیچ سخن چه برسد توافقی نباید درباره فدرالیزه کردن ایران، پیش از برقراری یک نظام لیبرال دمکرات (اصول ۳ و ۴)، و تا زمانیکه ثبات سیاسی و اقتصادی در کشور برقرار نشده نباید صورت بگیرد بویژه در برون مرز بوسیله کسان و گروهها و سازمانها و احزاب.
۶. هیچ قراردادی پشت پرده درباره ایران، ملت ایران و منابع زیر و روی زمینی آن نباید بسته شود.
این اصول ضامن استقلال، آزادی، امنیت، حاکمیت ملی، رفاه و خوشبختی تک تک آحاد ملت ایران را همانقدر تامین می کند که کلیه ملل غربی دهه ها و صدها سالست از آن برخوردار بوده اند. چرا ما با همان فرمول کلی موفق آنها که در اصول بالا آمده است نباید از همان موهبت ها برخوردار باشیم! ۵ میلیون ایرانی از ایران فرار کرده اند و به کشورهای لیبرال دمکرات غرب پناهنده شده اند. اگر این یک رفراندوم نیست و اگر این شاخصه های آن چیزی نیست که ملت ایران می خواهد، پس چیست؟!!!
***********************************
چرا انگلیس، و ایران نه!
من هر روز شاهد بی دغدغه بودن و کم دغدغه بودن انگلیسی ها هستم و به خودم نگاه می کنم که من اینجا چکار می کنم! چرا در کشور خودم نیستم و چرا نمی توانم اینجا را کشور خودم بدانم! چرا حتی یک انگلیسی تا حالا به ایران فرار نکرده و چرا اینهمه ایرانی به انگلیس فرار کرده و می کنند! مگر انگلیس چه دارد که ایران ندارد! آب و هوای بهتر، آدمهای بهتر، منابع سرشار فراوانتر، هوش و ذکاوت بیشتر!..... پس از سالها زندگی و تجربه و مطالعه در انگلیس و برای پیدا کردن پاسخ به این پرسشها برای ایران و با آنچه به اندازه خودم از داریوش همایون یاد گرفته ام به اصول بالا رسیدم. عقل کل هم نیستم و پشیزی هم برای مدارک دکترای اینهمه روشنفکرنما و آیت الله هم قائل نیستم چون دیدم ایندو در سال ۵۷ با کشورم چه کردند! الان هم مثل سال ۵۷ خودشان در لیبرال دمکراسی ها زندگی می کنند و از به زبان آوردن لیبرال دمکراسی امتناء می کنند. خیلی هاشون تا سال ۵۷ هم در لیبرال دمکراسی ها تحصیل و کار و زندگی می کردند و از همان فرانسه لیبرال دمکرات بود که خمینی گجستک را روی سرشان گذاشتند و با هواپیما برایمان این هیولا را سوغاتی آوردند! حالا پس از بیش از سه دهه هم هنوز ول کن معامله نیستند و دوباره می خواهند یک هیولای ناشناخته دیگر را برایمان سوغاتی بیاورند. خب، من و دوستانم هم قبول نمی کنیم. من اصولم را در بالا آوردم و از آنها یک ذره هم کوتاه نمی آیم، دوستانم در ایران و اینجا هم کوتاه نمی آیند. زوری هم نداریم که آنرا به شبکه دهها و صدها نفره این و آن تحمیل کنیم چه برسد به ملت ایران. من فقط می توانم راز خوشبختی این انگلیسی ها را تا آنجا که دریافته ام با دیگران در میان بگذارم و روی آنها پافشاری کنم. دیگرانی که چیزهایی به غیر از اینها را می خواهند هم همینطور رک و پوست کنده حرف بزنند و اصول خودشان را به مردم عرضه کنند و بر آن اصولشان پافشاری کنند. کسی جلوی آنها را نگرفته و آنها هم حق ندارند جلوی کسانی مثل من را بگیرند. از مکتب های مرید و مرادی و چاپلوسی هم بشدت بیزارم. هیچکسی را هم نه بالاتر از خود می دانم و نه کمتر از خود. من حرفهایم را با ایرانی و عرفان زدم چون مرا آنطور که در اینجا هستم قبول کردند و منهم آنها را به همین ترتیب. شناسنامه و ایمیل همدیگر را تا روز آزادی ایران طلب نمی کنیم تا حق حرف زدن داشته باشیم. نه دوست دارم با این و آن یکروز سرد و یکروز گرم شوم و نه دوست دارم کسی با من چنین کند. در دوستی هایم هم ۶۰ درصد نکاط اشتراک دارم و راضی هستم ولی در مورد ایران ۹۰ درصد با هم در توافق هستیم. از موهبات لیبرال دمکراسی انگلیس حداکثر استفاده را تا حالا برده ام و خوب با کار و تحصیل و زندگی و انگلیسی ها در اینجا آشنا هستم. هر ایرانی برون مرزی مقیم کشورهای لیبرال دمکرات که با اصولی که در اول این نوشته ام آوردم موافق نیست باید اول از این کشورهای لیبرال دمکراتی که در آنها زندگی و کار می کند به کشورهای ایده آل خود نقل مکان کند و از آن برایمان تعریف کند تا ما ببینیم که آن کشورهای ایده آلش کجایند که از لیبرال دمکراسی های غربی بهتر هستند! باید توضیح دهد که وقتی خودش دهه ها لیبرال دمکراسی ها را برای اقامت خود و همسر و فرزندانش انتخاب کرده است و راضی است، اگر راضی نبود که نمی ماند، چرا همین نظام را برای ایران نمی خواهد! کسانی که این بلا را بر سر ما در سال ۵۷ درآوردند باید توضیح دهند که حالا چرا برای بار دوم باز هم لیبرال دمکراسی را برای ایران نمی خواهند! چرا از تاریخ جهان و تاریخ زندگی خودشان در این ۳۲ سال هیچی یاد نگرفته اند و دوباره برای ما و ایران ما نسخه های ناجور می پیچند! چرا مسیح علینژاد ژورنالیست یقه چندتا از اینها را بجای یقه رضا پهلوی نمی گیرد و چندتا از این پرسشها را بکند! کدامشان مسئول این اوضاع هستند که ما در آن هستیم! من! رضاپهلوی یا کسانیکه که شده اند ناموس این و آن نویسنده که حق نمی دهند بگوییم بالای چشمشان ابروست!
پاینده ایران و ملت ایران
January 06, 2012 03:18:10 AM
---------------------------
محمد زمانی
درود
دوست عزیز مشکل شما چیست.مگر شما و یا من مثل هم فکر میکنیم.من نمی دانم چرا از نام اقای نوری علا استفاده می کنید و خرده میگیرد.اشکال ندارد .ایشان یک کوشنده سیاسی است که جامعه شناسی از تحصیلات ایشان میباشد.ایشان در نظرات خود میگوید یک حکومت سکولار را باید به اعلامیه جهانی حقوق بشر مقید کرد.چون که فقط سکولار بودن شرط نیست و به خودکامگی و دیکتاتوری میرود.دومین نظر ایشان این هست که هر گونه ایدوئولوزی را نفی میکند و میگوید خطرناک است و یک حکومت سکولار هم نباید وارد این عرصه شود.کجای این مباحث ایراد دارد .دوست عزیز املای ننوشته غلط ندارد.مگر چند نفر مثل اقای نوری علا داریم.امروز نمیتوان به انسانها بگوییم چرا اینطور فکر میکنید.دوست عزیز همین ابتکار اقای نوری علا امروز مباحث روز و گفتمان سیاسی است .امروز در تمام سایت ها و رسانه ها حتی برخی اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها از سکولاریسم صحبت میکنند.من بارها در این سامانه نوشته ام نوع تفکر و نوع حکومت را در اینده باید به رای مردم بگذاریم .ایا اگر مردم به یک تفکر یا نوع حکومت رای دادند ایا نباید احترام بگذاریم .شبکه سکولارهای سبز گنگره ملی را تبدیل به گفتمان سیاسی نموده و امرروز میبینیم که همه از کنگره ملی صحبت میکنند.دوست عزیز این ها همه دست اورد همین شبکه و اقای نوری علاست.ایا بد است.امروز روز اتحاد هست .من حاظرم ترتیب مناظره ایی را با دوستان مشروطه علنی در یک رسانه ترتیب دهم .و یا دوستان را در یک بحث در پالتاک دعوت نمایم.اگر مردم به حزب مشروطه رای دادند همه باید احترام بگذارند .و یا اگر نوع حکومت دیگری هم رای اورد همه باید احترام بگذارند.فعلا دعوا سر لحاف ننه ملانصرالدین است.ما باید از این مرحله بگذریم و را های عبور از حکومت فعلی را در یک گنگره ملی بررسی کنیم.با مهر محمد زمانی
January 05, 2012 10:28:36 PM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان کافه نادری
حق عزیزم؛ جانا سخن از زبان ما فرمودی!؛ با شما موافقم و منتظر هستم تا آنها که با نام می نویسند چه پاسخ دارند که تا به حال چیزی جز حرف های بی ارتباط با پرسش های ما از طرف دوستان سکولار دموکرات! نخواندم. امیدوارم پاسخ قانع کننده بدهند و بدون اینکه من با نام مستعار! در بحث آنها را تخفیف داده باشم؛ با اعتماد به نفس و از سر صبر بحث کنند و از نتیجه ما نیز بهره مند شویم.
که من و همفکرانم تمامیت ارضی ایران؛ ایران با یک کشور و یک ملت و یکپارچه و غیر فدرال برایمان اهمیت فوق العاده دارد و آنها را خطوظ قرمزی می دانیم که نه تنها از آنها عبور نخواهیم کرد؛ بلکه با این سکولاریزم اختراعی با طعم فدرالیزم مبارزه نیز می کنیم که به قول تو دوست و سرور گرامی هنوز گرفتار اسلام اختراعی آقای خمینی هستیم که حضرت نوری علا در آن بی نقصیر نیز نیست.
پاینده ایران
January 05, 2012 08:13:41 PM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کافه نادری، اگر من در بحث آقایان آبار و محمد زمانی و کاوه یزدانی و بهمن زاهدی شرکت نمی کنم بواسطه آنست که می خواهم ببینم که به چه توافق نهایی می رسند. پاسخهایی که از ویکی پدیا به من داده شده اند، ناقص هستند و هنوز لینک مبحثی با عنوان ؛سکولاردمکراسی؛ در ویکی پدیا بمن داده نشده است. من به دنبال معانی جداگانه ایندو نبوده و نیستم چون با آن مشکل ندارم. مشکل من در جایی است که ایندو را با هم ترکیب می کنند و پدیده ناشناخته ای از آن درمی آید. این مشکل با لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی در ویکی پدیا وجود ندارد. چرا باید با سکولاردمکراسی وجود داشته باشد؟! من هیچ پاسخی فعلا نمی خواهم چون می خواهم همه خودم و هم دیگران ببینند که بدون وجود ؛نفاق انگیز و تشتت آفرین من؛ این بحث به کجا می رسد!؟ اگر نظری تاکنون نداده ام و تا آینده نزدیک نمی دهم فقط بخاطر همیست و بس و نه بخاطر آنکه قانعم کرده باشند و یا به زعم خود با استدلاهایشان مرا وادار به عقب نشینی کرده باشند. شاخصه عصر روشنگری، شک و تردید و نقد و انتقاد بود. این بیداری انسانهای آزاده بود که خیام و زکریای رازی هم نقش مهمی در آن داشتند. حال اگر برخی ها می خواهند عصر روشنگری و کل دوره مدرن ۱۷ به بعد را در سکولاریسم، واژه ساخته شده در قرن ۱۹ ادغام کنند، آنهم خود بحثی است در خور توجه. این گفته که ؛هر کس می تواند انجام می دهد و هر کس نمی تواند انتقاد می کند؛ از ریشه غلط است. انتقاد بار مثبت دارد و به این جمله نمی آید. شاید بهتر باشد که بگوییم، آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند نق می زند. ؛نق؛ بار منفی دارد. فاصله ایندو، زمین تا آسمان است و من انتقاد می کنم ولی تا به حال نق نزده ام. بهرحال، همانطور که در بالا گفتم، فعلا پاسخی از کسی نمی خواهم و فقط ناظر بحث های شما خواهم بود تا در آینده نزدیک که به نتیجه ای رسیدید، آنوقت باز خواهم آمد و پرسشها و نقدهایم را خواهم کرد. با سپاس فراوان. ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران
January 05, 2012 07:34:34 PM
---------------------------
حق
با درود آقای زمانی محترم، با رجوع به آخرین نظرتان در پای مقاله تان در اینجا، بفرمایید که من تاکنون مرتکب جرمی یا تجاوز به حریم کسی شده ام که دسترسی به نام و نشانم ضروری باشد! آیا پرسش کردن درباره شبکه سکولارهای سبزی که عضو و مبلغش هستید، جرم است یا تجاوز به حریم خصوصی این شبکه یا اعضاء و مبلغین آن! شما تا موقعی که من چنین جرمهایی را مرتکب نشده ام مثل هر مدعی مبارزه و دمکراسی و حقوق بشر برای جلب و جذب مردم، البته اگر این هدف شما باشد، ابایی در پاسخگویی نخواهید داشت. این چه دیکته ای است که شما به مردم می کنید و این چه ترسی است که شما از پاسخگویی در مورد سازمان سیاسی خودتان دارید! اگر من به زعم شما ممکنست یکی از سربازان ارتش سایبری باشم، یادتان باشد که منهم می توانم به قطع اعلام کنم که اشخاص سرشناسی در آپوزیسیون هستند که نفوذی های رژیم هستند. چرا شما همزمان فرض را بر اینهم نگذاشتید که شاید با ذکر نام و نشانم، دوستان فعالم در ایران گیر رژیم بیفتند! چرا نگفتید که سرشناسانی هم در آپوزیسیون هستند که نفوذی رژیم هستند و بدنبال کسب چنین اطلاعاتی! من ایمیل با احدی در دنیای مجازی به همین دلایل رد و بدل نمی کنم. تنها موردی که چنین کردم و به آن افتخار هم می کنم با زنده یاد داریوش همایون بود چون ارادت خاصی به داشته و دارم. اصول من که در نظر پیشینم ارائه کردم، اگر عینا همان اصول او نبوده باشند، کمابیش همان اصول هستند. من این اصول را از او یاد گرفتم و همیشه به آنها پایبند خواهم بود و در هر جایی که بتوانم آنها را تبلیغ و ترویج خواهم کرد. بنظر می رسد که با این عذر و بهانه های شما و شبکه تان درباره نام و نشان و ایمیل خوب می تواند بعنوان دلیل برای نداشتن ستون نظرات در سایت سکولاریسم نو شماها ارائه شود. خوشبختانه کیهان لندن و خبرنت و این حزب و پارس دیلی نیوز و حتی اخبارروز با همه سانسورهایش تا حالا به این رویه شماها تن نداده اند.
پاسخ نگفتن به پرسشها با این انحرافات در بحث که ایجاد کرده اید، صورت مسئله را پاک نمی کند. من هر جا مقاله ای از شبکه سکولارهای سبز ببینم، همین پرسشها را برای آگاهی رسانی به عموم خواهم گذاشت. شاید در میانشان کسی پیدا شود که با نام و نشان جلو بیاید و همین پرسشها را از شماها بکند و در اختیار عموم بگذارد. در ضمن، آیا پاسخهایی که بصورت ایمیل می دهید، اجازه انتشار آنها را هم به دریافت کنندگان می دهید یا نه، تعهدات قانونی از آنها می گیرید که حق انتشارشان را ندارند؟ با احترام حق پاینده ایران و ملت ایران
January 02, 2012 06:20:14 PM
---------------------------
محمد زمانی
درود
دوست عزیز من خواهان سانسور هیچ کسی نیستم .اما دموکراسی این نیست که شما بدون اسم ونام هر کاری دلتان بخواهد انجام دهیم.همه ما دارای هویت هستیم برا چه ..برای اینکه اگر مرتکب جرمی یا تجاوز به حریم مردم شدیم به ما دست رسی داشته باشند و پاسخگو باشیم.لطفا کمی به لحاظ حقوقی این موضوع را رعایت کنیم ..نه شما بلکه سایت حزب مشروطه مسوول است.با مهر محمد زمانی
January 02, 2012 04:40:36 PM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی باشگاه کافه نادری، لازم دیدم که دو اصل از منشور جهانی حقوق بشر را به شبکه سکولارهای سبز یادآوری کنم و از آنها بخواهم که بگویند من کدامیک از این دو حق طبیعی خود را غلط فهمیده ام و یا به اجرا نگذاشته ام؟
ماده 19 : هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر
ماده 28 : هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و آزادی هایی راکه در این اعلامیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر
اگر شبکه سکولارهای سبز به این دو اصل اعتقاد دارد، چرا تحدید و تهدید می کند و خواستار سانسور من شده است؟ من خواستار نظمی هستم که در این منشور امده است و این منشور لیبرال دمکرات است. اگر اینطور نیست، شبکه سکولارهای سبز آنرا نشان دهند و در عین حال نشان دهند/ثابت کنند که این منشور سکولاردمکراسی آنهاست. موکول کردن همه چیز به بعد از سرنگونی رژیم، ایران بر بادده است و با خود بجز هرج و مرج و تکه و پاره شدن ایران و جنگهای داخلی به همراه نخواهد اورد. ایران از همه چیز بالاترست و هر توافق و اتحادی باید بر سر اصولی باشند که در صدر آن تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور با یک ملت باشد. سپس برای حفظ منافع ملی ایران در کوتاه، میان و بلند مدت، و رسیدن به کلیه حقوق شهروندی تک تک آحاد ملت ایران باید یک نظام دمکراتیک پارلمانی مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر برقرار شود و تک تک قوانین لازم الاجرا باشند. نظامی لیبرال دمکرات از جنس نظامهای لیبرال دمکرات غربی مثل انگلیس و فرانسه و آلمان و امریکا. توافق بر سر این اصول پیش از سرنگونی رژیم کنونی ضامن ایرانی آزاد، آباد، سربلند و امن است. از این اصول یک ذره کوتاه نخواهم آمد و برایشان تا دم مرگ مبارزه خواهم کرد. این اصول را بهیچ عنوان نمی توان به بعد از سرنگونی رژیم موکول کرد چون اوضاع از اینی که در ایران هم اکنون هست بس بدتر خواهد شد. مخالفت با این اصول که حافظ منافع ایران و حداکثر منافع و حافظ بیشترین آزادیها و امنیت هاست، از سوی هر کسی که باشد دیکتاتوری و خود محوری و خود شیفتگی و .... است. این اصول حداکثرها را به ملت ایران می دهد و آنانی که مخالف دادن حداکثرها و بهترین ها به ملت ایران که در حقیقت حق و حقوق طبیعی هر ملتی در جهانست باید پاسخگو باشند که چرا این حداکثرها را برای ملت ایران نمی خواهند. کوتاه آمدن از این اصول به دیکتاتوری و تبعیض و خودخواهی و خودمحوری و و می انجامد و نه پایفشاری بر این اصول. اصول بالا را نمی توان به بعد از سرنگونی رژیم موکول کرد ولی فروعی مثل پادشاهی یا جمهوری را می توان.
پاینده ایران و ملت ایران
January 02, 2012 04:21:28 PM
---------------------------
ایرانی
حضرت زمانی
پرسش های مطرح شده از شبکه شما ربطی به نام افراد ندارد. من در ایران زندگی می کنم و قادر نیستم با نام حقیقی خود مطلب بنویسم. اما اگر در ایران به دانشگاه رفته اید من یکی از همان اساتیدی هستم که در دانشگاه مشاهده می نمودید, البته تحصیلات من در حوزه فنی و مهندسی است. طفره رفتن بی مورد دردی از شما دوا نمی کند. درضمن, من قائل به سرنگونی این حکومت جاهل و فاسد به هر قیمتی نیستم, ایران و تمامیت ارضی, یکپارچگی, یک کشور با یک ملت برای من خطوط قرمزی است که از آن عبور نحواهم کرد.
پاینده ایران
January 02, 2012 03:00:02 PM
---------------------------
حق
با درود، آقای آبار از کاوه می پرسد که ؛ هدف آقای"حق" ازاینهمه تخم نفاق پاشیدن ونهال تشتت کاشتن چیست.؛ . اولا که طرح چنین پرسشی از کاوه درباره من که حی و حاضرم غلط محض است مگر آنکه من به زبانی خارجی که ایشان با آن ناآشناست سخن گفته باشم یا زبانی آنچنان الکنی داشته باشم که مفهوم نباشد. دوم، نه من و نه کاوه وکیل وصی یکدیگر نیستیم که از جانب یکدیگر سخن بگوییم. در حقیقت ما با این طرز فکر در مبارزه بوده و هستیم. سوم و از همه مهمتر، از کی تا حالا پرسش و نقد و بررسی مساوی شده است با ؛تخم نفاق پاشیدن ونهال تشتت کاشتن؛ ! چهارم که از سومی هم مهمترست، شنونده و خواننده باید عاقل باشد. من نظراتم را مثل هر کسی دیگر می دهم، مخالفم هم نظراتش را می دهد. خواننده ی عاقل با طرز تفکر دو طرف آشنا می شود و با رجوع به خرد خود داوری می کند که نظرات کدامیک از ما دو طرف بنظرش درست تر می آید. دو طرف قضیه برای به دست اوردن دل نازنین داور که مردم باشند رقابت می کنند. هر کدام باید سعی کنند که با منطق و قدرت کلام بیشتر از رقیب، خواننده را قانع کنند. این دمکراسی حقوق بشری است. کسی که از این گونه رقابتها خوشش نمی آید و آنرا معادل نفاق افکنی و تشتت آفرینی برآورد می کند، مردم که داوران اصلی هستند را دست کم گرفته، به حس قضاوت آنها شک دارد و یا بدتر، مخالف نقد و بررسی و ذهنیت پرسشگری و گسترش آن در میان مردم است. بدون ذهنیت پرسشگری گسترش فرهنگ دمکراسی حقوق بشری غیرممکن است. بیش از ۲ سالست که من پرسشهای فراوانی از شبکه سکولارهای سبز کرده ام و بجای پاسخ مرا نفاق برانگیز و تشتت آفرین می نامند. بجای آنکه به پرسشهای من پاسخ دهند، عصبانی می شوند و مرا نفاق افکن و تشتت آفرین می نامند. من یک نفرم و شبکه سکولارهای سبز ۱۰۰ نفر، ۱۵۰ نفر، ۲۰۰ نفر ... هستند. چگونه است که شما دهها و صدها نفر با اتحادتان و با اینهمه تحصیلات عالیه و تجربه زندگی و کار و تحصیل در لیبرال دمکرات ترین کشورهای جهان، مرا که یک نفرم با یک فوق دیپلم را یک خطر برآورد کرده اید؟ پاسخهای قانع کننده اگر داشتید می دادید بدون اینکه عصبانی شوید و مرا نفاق افکن و تشتت آفرین خطاب کنید. اگر می توانید، مردم را به طرز تفکرتان قانع کنید و بپذیرید که همین حق را منهم دارم. من با یک شبکه درافتاده ام و شما با یک فرد. شما سرشناسید و به همه رسانه های مجازی و غیرمجازی دسترسی دارید. من به چهار یا پنج رسانه مجازی بعنوان نظردهنده دسترسی دارم و بس. همه امتیازات با شماست. از این امتیازهایتان بسود خودتان استفاده کنید که تا حالا کرده اید. صدا و پیام شما بسیار رساتر از منست بدون آنکه به مخالفان سرشناس شما فرصت داده شود که شبکه شما را به چالش بگیرند. این حقوق ویژه ای است که به شما داده شده است و از من و نمایندگان طرز تفکر من سلب شده است. اگر گله ای باشد باید از جانب ما باشد که هست. با اینحال در این موقعیت تبعیض آمیز بین من و شبکه شما، از نظرات و پرسشهای من در چند سایت ناراضی هستید! شما و من در همین چند سایت که هر دو بطور مساوی به آنها دسترسی داریم، نظرات مان را بگذاریم و ببینیم که از این بوته آزمایش چه بیرون می آید. من داوری بین من و شبکه شما را به مردم واگذار می کنم چون درستش همین است. من از مردم نمی ترسم و اشتباه هم زیاد می کنم و از مردم می خواهم که در هر موردی که اشتباهی از من می بینند، مرا راهنمایی کنند. برای پاینده ایران و ملت ایران
January 02, 2012 02:54:19 PM
---------------------------
محمد زمانی
درود
من صحبت های اقای ابار را تاکید و تائید مینمایم .مشترکات زیادی بین ما و حزب مشروطه وجود دارد .بارها گفته ام نوع حکومت اینده را به هر شکل مردم ایران تعیین میکنند.از دوستانی که در این سایت بدون اسم و یا با نام حق و نام مستعار مطلب مینویسند خودداری کنید.چون من خودم اعتقاد دارم فردی که میخواهد نظر خودش را بدهد باید نام حقیقی ان نوشته شود چون بار حقوقی دارد و حزب مشروطه باید پاسخگو باشد.دوستان شبکه سکولارهای سبز بدنبال اتحاد همه نیروهای سکولار دموکرات برای انحلال جمهوری اسلامی است.در این مسیر کوشا باشید نه اینکه تفرق ایجاد کنید.و از کامت هایی هم که باعث نفاق و جدایی میشود خوداری کنید.مسوول این عمل به عهده حزب مشروطه است.و اینقدر لیبرال دموکراسی و سکولار دموکراسی را در ترازو نگذارید و باعث تفرق نشوید .این مردم ایران هستند که مشخص میکنند چه نوع حکومتی را میخواهند.مباحث شما برای بعد از عبور از جمهوری اسلامی است.بیایید با اتحاد راهای عبور از جمهوری اسلامی را در یک گنگره ملی بررسی کنیم و بعد از عبور نظر خود را که همان ایبرال دموکراسی هست به رای مردم بگذارید.و یک نصیحیت به دوستان دلسوزدر حزب مشروطه ...افرادی که باعث نفاق و جدایی میشوند را از خود دور کنید و به اتحاد فکر کنید .چون من خودم اگر چنین بحث های تکراری و فرسایشی را احساس کنم نمیتوانم به همین روند ادامه دهم.با سپاس و منتظر پاسخ از اقای زاهدی..با سپاس محمد زمانی
January 02, 2012 02:20:54 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به هم میهانان گرامی
بویژه دوستان عزیز کافه نادری و آقای آبار گرامی و زمانی عزیز و بهمن زاهدی ازیز و هر ایرانی عزیز بگویم که من
ترجیح میدهم ، در باره نظرات فردی خودم گفتگو نمایم ، هر کدام از ما یک رنگ متفاوت از دیگری هستیم. اگر در اینجا به توافق رسیدیم در ایران نیز خواهیم به توافق رسید. این باور من می باشد. و نظر من می باشد . من نویسنده کارکشته ای نیستم که بتوانم چنین قضاوتی را به نوشتار درآورم اما شنونده بدی نیستم .می کوشم بیشتر از سخنان تان بخوانم و آنچه آموختنی ست بیاموزم و بیاد نگهدارم. . اراتمند ، با احترام کاوه یزدانی
پاینده ایران و ملت ایران
زنده باد آزادی
January 02, 2012 02:19:18 PM
---------------------------
حق
با درود
کاوه گرامی، آقای آبار می گوید که ؛هدف شاهزاده رضا پهلوی،شبکه سکولارهای سبزوحزب مشروطه ایجاد یک جبهه متحد وگسترده، یک کنگره پیوسته ازکلیه نیروهای سکولار ومخالف حکومت اسلامی برای انحلال نظام فقاهتیست. بنابرین هدف ما مشترک است و همگی درپی رهائی ایرانیم.؛ این یعنی تنها هدف مشترک نیروهای آپوزیسیون سرنگونی کلیت رژیم است و همین یک هدف برای رهایی ایران کافیست تا همه متحد شوند. اگر از تاریخ عبرتی گرفته باشیم بویژه از از تاریخ سال ۵۷ ؛انقلاب شکوهمند؛ ، هرگز فقط و فقط با یک هدف سرنگونی کلیت نظام متحد نمی شویم چون نتیجه اش جلوی چشم ماست. آیا این یک هدف مشترک بین مخالفان نظام گذشته، با خود رهایی ایران را به همراه داشت! تازه باید این پرسش هم بشود که رهایی از چه؟ آیا رهایی از یک نظام به خودی خود مساویست با رهایی یک ملت از استبداد، جنگهای داخلی، تبعیض! اگر اینطور بود و هست، چرا مخالفان شاه که هدف مشترکشان سرنگون کردن شاه فقید و کل نظامش بود، نتوانستند با خود ؛رهایی ایران؛ ای که آقای آربا از آن سخن می گوید را به همراه خود بیاورند و اوضاع این شد که ۳۲ سالست می بینیم! رهایی ایران از چه، از کل نظام و بعد از آن بقول مادر بزرگم ؛تا آنموقع خدا بزرگ است؛ !
آیا بواقع آقای آربا می اندیشد که امنیت، آزادی، رفاه، حفظ تمامیت ارضی کشور، ثبات سیاسی و اقتصادی....در ایران تنها با سرنگونی کلیت این رژیم امکان پذیرست!؟ اگر اینطورست، چرا در سال ۵۷ نتیجه معکوس داد؟! آیا این عبرتی است که او از تاریخ نه چندان دوردست ما گرفته است! آیا بواقع این تنها هدف رضا پهلوی است که آقای آربا می گوید که هست؟! اگر هدف رضا پهلوی این باشد که اقای آربا می گوید، من نیستم. آقای آربا در این نظرش گفته است که این تنها هدف رضا پهلوی است که با خود رهایی ایران را بهمراه خواهد داشت! آیا اگر رضا پهلوی بداند که از قولش این حرف زده شده است، آنرا تایید خواهد کرد یا تکذیب؟ یا خواهد گفت که این نیمی از هدفش است و نیمه دیگرش مهمترست که گفته نشده است؟ آیا آقای آربا در نقل قول از رضا پهلوی صادق بوده است یا فقط آن نیمی را انتخاب کرده است که در راستای هدف خودش می باشد؟! آقای آربا از قول حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) هم با تحریف سخن گفته است. این به عهده این حزب می باشد که در این مورد پاسخ او را بدهد و امیدوارم که بدهد.
پاینده ایران و ملت ایران
January 02, 2012 01:47:11 PM
---------------------------
بهرام آبار
آقای کاوه یزدانی، هدف آقای"حق" ازاینهمه تخم نفاق پاشیدن ونهال تشتت کاشتن چیست. ایشان درراه کدام نهاد وبرای چه کاری بدشمنی با شبکه سکولارهای سبز برخاسته اند؟
آلترناتیو سازی وایجاد ائتلاف بین کلیه نیروهای سیاسی سکولارومنسجم کردن اهرم فشاربرای انحلال جمهوری اسلامی آرزوی اکثرآیرانیان در تبعید است. سرنوشت نظام آینده ایران اعم از سلطنت مشروطه، جمهوری از نوع فدرال، دمکرات، لیبرال دمکرات یا سوسیال دمکرات بعهده جمیع مردم ایران است نه برنامه شبکه سکولارهای سبز. پسندیده تر است، اگر ایشان در راه اتحاد نیروها کوشش کنند، نه در راه تفرقه افکنی وپراکنده سازی آنان.
شاد وکامروا باشيد
January 02, 2012 01:33:38 PM
---------------------------
بهرام آبار
آقای کاوه یزدانی، هدف شاهزاده رضا پهلوی،شبکه سکولارهای سبزوحزب مشروطه ایجاد یک جبهه متحد وگسترده، یک کنگره پیوسته ازکلیه نیروهای سکولار ومخالف حکومت اسلامی برای انحلال نظام فقاهتیست. بنابرین هدف ما مشترک است و همگی درپی رهائی ایرانیم. ما از بی نتیجه بودن مبارزه های گذشته، بعلت خودمحوریها، رقابت هاومبارزه خشن با یکدیگر، تشتت وازهم گریزی، متاسفیم. اکنون در صددیم درعین اختلاف سلیقه ها باهمایش، همبستگی، همیاری وهمکاری کلیه نیروها سیاسی سکولار، کانونی منسجم تشکیل دهیم. آیا شما هم موافقید؟ اگر موافقید، بیائید با کنارنهادن اختلاف سلیقه های جزئی وایرادهای بی اساس متحد شویم. برای آزادی ایران ازفتنه این نظام تبعیض کار، پیمان شکن، تروریست پرور، زن ستیز، جنگ طلب همدیگر را مورد ایراد وانتقادهای مخرب قرار ندهیم.
شادوکامروا باشید
بهرام آبار
January 02, 2012 10:13:26 AM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی باشگاه کافه نادری،
نظری را برای سایت پارس دیلی نیوز فرستادم که بخشی از آنرا در اینجا می گذارم. مایلم دوستان و بویژه شیر و خورشید و تاج گرامی، اگر در برآوردم اشتباه کرده ام مرا روشن و راهنمایی کنند. با سپاس از یکایک شما
لینک:- http://parsdailynews.com/comments/21495.htm
چرا اسماعیل نوری علاء و شبکه سکولارهای سبز او باید به چالش گرفته شوند؟!
مسئله بسیار مهم دیگر درباره شبکه سکولارهای سبز که باید مورد توجه ما مردم قرار بگیرد اینست که اگر این شبکه بدنبال آلترناتیو سازی از طریق ایجاد ائتلاف بین نیروهای سیاسی است، به چه دلیل خود این شبکه برنامه سیاسی حزبی دارد! این شبکه اگر بواقع در پی ایجاد ائتلاف سیاسی بود، باید مثل رضا پهلوی فراحزبی و فرا مسلکی عمل می کرد. وقتی این شبکه دو مقوله ایران "کثیرالمله" است و نظام آینده در ایران باید فدرال باشد را علم می کند و بر آن پایفشاری می کند، به یک شبکه سیاسی حزبی تبدیل می شود و نه شبکه ای آلترناتیو ساز که خود را موظف به ایجاد ائتلاف بین نیروهای سیاسی بداند. بنابراین، پیش از آنکه شبکه سکولارهای سبز یک آلترناتیو ساز باشد، در حقیقت خود ائتلاف نیروهای سیاسی ای است که به زیر پرچم ایران "کثیرالمله" است و فدرالیسم برای ایران جمع شده اند. این هدفهای سیاسی ای است که اینها دنبال می کنند و نه آلترناتیو سازی.
بنابراین، پشت نقاب این شبکه سکولارهای سبز که خود را الترناتیو ساز به همه معرفی می کنند، دو هدف سیاسی نهفته است؛ به رسمیت شناخته شدن ایران بعنوان یک کشور "کثیرالمله"، و دوم، هر یک از "6 ملت" باید ایالت فدرال نژاد زبانی/فاشیسم با تقسیم "آب و خاک"، خود جدا از دیگر "ملل" در ایران را داشته باشند، این یک برنامه سیاسی احزابی مثل حزب دمکرات! کردستان و فرقه دمکرات! آذربایجان است.
شبکه سکولارهای سبز باید پاسخ دهد که چرا نماینده برنامه های سیاسی برخی از گروههای سیاسی با برنامه های سیاسی آنهاست و نه فراحزبی و فرامسلکی! این چه خوانایی با تبلیغی که برای خود بعنوان یک آلترناتیو ساز می کند دارد!
January 01, 2012 11:34:21 PM
---------------------------
امین موحدی
آیا بهتر نیست به جای تکیه بر نقاط اختلاف بر اشترکات تکیه کنیم ؟حزب مشروطه و شبکه سکولارها هر دو خواهان برچیدن رژیم اسلامی هستند.اما این بحثها مفید است اگر در انتها اشتراکات از آن میان استخراج شود
January 01, 2012 10:55:29 PM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی باشگاه کافه نادری
با شادباش سال نو میلادی یه همه هم میهنانم، من نوشته زیر را در پای مقاله آقای زمانی در سایت خبرنت قرار داده ام. این نوشته خطاب به شبکه سکولارهای سبز و ملت ایران است و آقای زمانی بالشخصه هدف نیستند.
http://www.khabarnet.info/index.php/article/politic/58-politic/6446-1390-10-10-00-01-36.html
«ضعفهای شبکه سکولارهای سبز و این مقاله در سایت حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) بحث های داغ، بسیار مهم و مفیدی را میان نویسنده این مقاله، آقای محمد زمانی، و کاربران برانگیخته است. علاقمندان به مبارزه علیه رژیم، آینده ایران و مشکلات اتحاد آپوزیسیون می توانند به بخش نظرات و همانطور در پای این مقاله در سایت حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) رجوع کنند و شرکت کنند. ما باید صدای خود را بگوش همه مدعیان مبارزه علیه رژیم، دمکراسی و حقوق بشر برسانیم و در مورد ابهاماتی که برای ما درباره خود بوجود آورده اند، آنها را به خود پاسخگو کنیم.
در یافت من از شبکه سکولارهای سبز آقای اسماعیل نوری علاء، اینست که این شبکه خود را به مردم پاسخگو نمی داند و وظیفه خود را ایجاد یک ائتلاف بین نیروهای آپوزیسیون می داند و بنابراین مخاطبش مردم نیستند بلکه شخصیت های سیاسی، و سران گروهها، سازمانها و احزاب سیاسی هستند! این طرز تفکر این شبکه سکولارهای سبز که عمدا ملت ایران را دور می زند را من بسیار قیم مآبانه و ولایت فقیهی و خطرناک برای ایران و ملت ایران ارزیابی می کنم. باید این نوع طرز تفکر را مورد انتقاد شدید قرار داد و به آن یاد داد که مردم باید مخاطبشان باشند و نه سران این و آن گروه و حزب سیاسی. دوم، باید به این شبکه انتقاد وارد کرد که اگر وظیفه اش را در ایجاد یک ائتلاف سیاسی و جبهه متحد علیه رژیم و برقراری یک نظام سکولاردمکرات در ایران پسا این رژیم می داند، اولا باید توضیحات لازم را بدهند که سکولار دمکراسی چیست و چرا این مقوله در دانشنامه هایی مثل ویکی پدیا پیدا نمی شود، و دوم اینکه چرا وقتی از این شبکه سئوال می شود که چند کشورهای سکولاردمکرات در جهان را نام ببرند، پاسخ نمی دهند تا ما منظورشان را از یک نظام و کشور سکولاردمکرات بفهمیم! این پرسشها کلیدی هستند چون این پرسشها نشد وقتی در سال 57 قرار شد یک نظام جمهوری اسلامی در ایران پیاده شود. تا ایجاد چنین نظامی در ایران، مقوله جمهوری اسلامی در هیچ دانشنامه ای در جهان دیده نمی شد و فقط پس از پیاده شدنش در ایران بود که در دانش نامه ها پیدا شد. برای جلوگیری از تکرار فاجعه شوم سال 57 که بدون آگاهی ملت ایران ائتلاف سیاسی بر مبنای غلط که نتیجه اش را 32 سالست می بینیم، باید همه سرنگونی طلبان که مدعیان آزادی و دمکراسی و حقوق بشر هستند را به خود پاسخگو کنیم و هر مقوله ناشناخته ای مثل سکولاردمکراسی مبهم و ناشناخته را مورد چالشی جدی قرار دهیم.
مسئله بسیار مهم دیگر درباره شبکه سکولارهای سبز که باید مورد توجه ما مردم قرار بگیرد اینست که اگر این شبکه بدنبال آلترناتیو سازی از طریق ایجاد ائتلاف بین نیروهای سیاسی است، به چه دلیل خود این شبکه برنامه سیاسی حزبی دارد! این شبکه اگر بواقع در پی ایجاد ائتلاف سیاسی می بود باید مثل رضا پهلوی فراحزبی و فرا مسلکی عمل می کرد. وقتی این شبکه دو مقوله ایران "کثیرالمله" است و نظام آینده در ایران باید فدرال باشد را علم می کند و بر آن پایفشاری می کند، به یک شبکه سیاسی تبدیل می شود و نه شبکه ای آلترناتیو ساز موظف به ایجاد ائتلاف بین نیروهای سیاسی. این شبکه سکولارهای سبز در حقیقت خود ائتلاف نیروهای سیاسی ای است که دغدغه اول آنها به رسمیت شناخته شدن ایران بعنوان یک کشور "کثیرالمله" است که در آن هر یک از "6 ملت" باید ایالت فدرال نژاد زبانی/فاشیسم با تقسیم "آب و خاک"، خود را از دیگر "ملل" در ایران جدا کنند. این یک برنامه سیاسی احزابی مثل حزب دمکرات! کردستان و فرقه دمکرات! آذربایجان است. شبکه سکولارهای سبز باید پاسخ دهد که چرا نماینده برنامه های سیاسی برخی از گروههای سیاسی با برنامه های سیاسی آنهاست و نه فراحزبی و فرامسلکی! این چه خوانایی با تبلیغی که برای خود بعنوان یک آلترناتیو ساز می کند دارد!
نوشته بالا را در سایت حزب مشروطه ایران در بخش نظرات و در پای مقاله آقای زمانی قرار خواهم داد. این نوشته را در سایت های اخبارروز، پارس دیلی نیوز و کیهان لندن هم خواهم گذاشت.»
پاینده ایران و ملت ایران
January 01, 2012 03:02:40 PM
---------------------------
عرفان
درود بر هم میهنان گرامی
اقای زمانی گرامی ان اصولی که بر ان تاکید داشتید مورد توافق همه ماست و از این نظر در یک جبهه واحد قرار داریم اما این سوالاتی که مطرح شد شاید اختلاف نظرها و ابهاماتی باشد که امید است در فرصت مناسب پاسخگوی ان باشید امیدوارم در این بین رنجش و یا سوتفاهمی پیش نیاید و طرح این سوالات را حمل بر اختلافاتی که مانع اتحادمان بشود ندانید خوشحالیم که انجمن شما در صف حامیان اقدام ملی شاهزاده رضا پهلوی گرفت و از این نظر اقدام شما قابل تحسین است اما اختلاف نظر جوهره کار فعالیت های سیاسی است و این سوالات مطرح شده نباید باعث رنجشی بشود با اینکه بنده شخصا با برنامه های سازمان شما اختلاف نظر دارم اما شما را در کنار خود در صف مبارزه با اهریمن حاکم بر ایران میبینم و مبارزات حزبی و سیاسی من و شما باید در فردای ازادی در پیشگاه ملت مطرح بشود این یکی از اصول نظام های دموکراتیک است پس طرح این سوالات نباید باعث رنجشی بشود ولی چون سوالات زیاد شده به پیشنهاد کاوه گرامی بهتر است که ان را سر فرصت یا با هموندانتان در میان بگذارید یا خودتان در غالب مقاله برای ما قرار بدهید.
با تشکر از بردباری شما فقط یادتان نرود ما در کنار شما و هرکسی که بر سر این اصول اساسی توافق داشته باشد خواهیم بود
January 01, 2012 12:31:31 AM
---------------------------
حق
با درود، آقای زمانی محترم می گویید که، ؛لطفا با اسم این مطالب را بیان نمایید .تا دقیقا مشخص شود باید به چه کسی پاسخگو بود؛
عجب پرسشی! برای دریافت پاسخ، باید شناسنامه ام را برای شما رو کنم! چرا؟
آیا این یکی از شاخصه های سکولاردمکراسی است!
اگر بلی، بدرد من یکی و ۷۵ میلیون ایرانی نمی خورد.
کسان و گروهها و احزابی لایق نمایندگی و سخنگویی از جانب ما هستند که به ما ملت مستقیما پاسخگو باشند بدون آنکه اول از ما شناسنامه هایمان را بخواهند.
در نظامهای لیبرال دمکرات، سیاسیون به مردم پاسخگو هستند و مخاطب آنها بالاتر از همه مردم هستند و نه یکدیگر.
December 31, 2011 11:04:53 PM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت کلیه دوستان و سروران, اعضای باشگاه نادری
جناب زمانی
لطفا" بدون حاشیه روی به پرسش های دوست گرامی ما ؛حق؛ پاسخ دهید زیرا این پرسش های ما نیز می باشد. درضمن واضح بفرمایید منظور شما از "تمامیت ارضی" چیست و چگونه محقق می شود؟.
پاینده ایران
December 31, 2011 09:51:14 PM
---------------------------
عرفان
درود بر اقای زمانی گرامی
اقای زمانی این اصولی که شما مطرح کردید همان اصولی است که اقای رضا پهلوی و همچنین تمامی کسانی که صادقانه و خالصانه برای ازادی وطن میکوشند بر ان تاکید دارند در واقع اصلا غیر از این نمیتواند باشد ما در صورت انحلال جمهوری اسلامی قطعا باید نوع نظام اینده را به به صندوق های رای واگذار کنیم نه من و نه اقای زاهدی حق نداریم بگوییم نظام اینده باید چه باشد کمااینکه همیشه هم بر این اصولی که شما میگویید تاکید داریم به نظر من تاکید بر سکولاریسم به تنهایی نمیتواند یک الترناتیو واحد و محکمی برای یک تشکل و حزب سیاسی باشد چون نظامی که دموکراتیک باشد خود به خود سکولار است این یک واقعیت انکار ناپذیر است اینکه شما بر سکولاریسم تاکید دارید ok قابل قبول است اما مدل مورد نظرتان برای نظام اینده را مشخص نکرده اید که البته این به خودتان مربوط است و بر ان ایرادی وارد نیست اما کنجکاوم بدانم مدل مورد نظرتان برای نظام اینده چیست چون بنده در سکولار دموکرات معنا و مفهوم خاصی درک نکردم
پیروز و پایدار باشید
December 31, 2011 09:30:02 PM
---------------------------
محمد زمانی
درود
من سوالاتی از اقای پاشایی و اقایان زاهدی پرسیدم .اما پاسخی که نگرفتم هیچ سوالاتی هم مطرح شد.لطفا با اسم این مطالب را بیان نمایید .تا دقیقا مشخص شود باید به چه کسی پاسخگو بود.چون
مواضع شبکه این موضوعات مطرح شده از سوی شما نیست.من مشخصا به چند موضوع در قبل اشاره نمودم ..انحلال جمهوری اسلامی..تمامیت ارضی ..اجرای اعلامیه حقوق بشر و جدایی نهاد حکومت از دین ..
مباحث شما در اعلامیه جهانی حقوق بشر نهادینه شده ...ایا شما با این چند شروط برای اتحاد مشکل دارید یا ندارید...این چند مورد میتواند پیش شرط همه گروها باشد ...نوع حکومت را مردم ایران باید تعییین کنند.همه ما یک تفکر داریم و یک رای ..همه احزاب میتوانند در یک انتخابات ازاد نظر و برنامه خود را به رای مردم بگذارنند ..این مردم ایران هستند که مشخص میکنند که چه میخواهند ..نه من ونه شما ...امروز شما گرفتار نوع حکومت در اینده سیاسی ایران شده اید.شما میگویید لیبرال دموکراسی بهترین نوع حکومت است ...دیگری تفکر دیگری دارد ...گروهی سکولاریسم را از اصول حکومت اینده میداند ..گروهی چپ هستند و تفکرات خود را دارند...اما بحث امروز نوع حکومت اینده نیست چون هیچ یک از این تفکرات به رای مردم گذاشته نشده است.امروز باید گنگرهایی بوجود اید که همان پیش شرطهای بالا را که اشاره نمودم بپذیرد..راه های عبور از جمهوری اسلامی را بررسی کند ..بعد مجلس موسسان تشکیل و قانون اساسی موقت را تنظیم نماید بعد از ان مدتی به تمام احزاب و گروها برای تبادل نظر با مردم نظرات خود را به رای بگذارندو مردم انتخاب کنند که چه نوع حکومتی را انتخاب میکنند .این طرح شبکه میباشد.امروز گرفتاری اپوزیسیون توهم قدرت هست .ما باید تمام دیدگاها را در نظر بگیریم و کسی را حذف نکنیم...
شما دوستان مشروطه ایا با .انحلال جمهوری اسلامی..تمامیت ارضی ..اجرای اعلامیه حقوق بشر و جدایی نهاد حکومت از دین .. مشکلی دارید لطفا روی این چهار اصل پاسخ نماید.محتوا و نوغ حکومت اینده را مردم ایران مشخص میکنند...بقیه مباحث بهانه میباشد ..با سپاس محمد زمانی
December 31, 2011 08:44:35 PM
---------------------------
حق
با درود خدمت آقای محمد زمانی محترم،
1. حیفم آمد که یک تذکری که زنده یاد داریوش همایون برایم از خود بجا گذاشت را با شما در میان نگذارم. او بدرستی می گفت که هر مقوله ای را به انتخابات و رفراندوم نمی توان گذاشت. در این رابطه، من از شما می پرسم، آیا می شود که تمامیت ارضی ایران یا لیبرال دمکراسی برای ایران را به انتخابات و رفراندوم واگذار کرد!
2. زنده یاد داریوش همایون به درستی به این نتیجه رسیده بود که همکاری بر اصول باید باشد و نه با کسان. منهم با او کاملا موافقم که اصول مهمتر از کسان هستند. شما و شبکه سکولارهای سبز چه فکر می کنید؟
3. مایلم بدانم که شبکه سکولارهای سبز شما، فقط علاقمند به بحث و همکاری و توافق با سازمانها و احزاب و شخصیت های سیاسی و حقوق بشری است یا نه، علاقمند به بحث و توافق و همکاری با عوامی مثل منهم هست؟
۴. آیا شبکه سکولارهای سبز به آزادیهای بی قید و شرطی مثل آزادی بیان بی حد و حصر باور دارند یا نه؟
۵. اگر شبکه سکولارهای سبز یک آلترناتیو ساز است و بس، چرا اصرار می ورزد که ایران ؛کثیرالمله؛ است و ایران آینده باید فدرال باشد؟ من نمی فهمم که اگر این شبکه آلترناتیو ساز است، چرا این دو مقوله را بعنوان اصول خود برگزیده است و از آنها کوتاه نمی آید؟ لطفا توضیحات لازم را در این دو مورد به من بدهید؟
۶. کی می توانم انتظار پاسخی از شما را داشته باشم؟ لطفا اگر خیال پاسخگویی ندارید، دست کم مرا آگاه سازید تا مزاحم نشوم. با احترام حق
پاینده ایران و ملت ایران
December 31, 2011 03:46:59 PM
---------------------------
حق
با درود بر شما آقای زمانی محترم، چند پرسش آغازین:-
1. تفاوت میان سکولاردمکراسی و لیبرال دمکراسی چیست؟ لطفا چند کشور سکولار دمکرات را نام ببرید تا تفاوت ها برایم آشکار شوند.
2. لیبرال دمکراسی گشاده دست ترین فورم یک نظام است که به حداکثر تکثرگرایی در یک کشور متعهد است. بنابراین، چگونه امکان دارد که فرد یا حزب و سازمان ایرانی ای که خود را متعهد کرده است تا حد تکثرگرایی در ایران آینده را به پای کشورهای اروپای غربی برساند را خودمحور، خودبین، خودپسند و دیکتاتور دانست؟ لطفا نشان دهید که این صفات را این حزب لیبرال دمکرات دارد و چند مثال از آنها برایم بیاورید.
3. آیا کوتاه نیامدن از شاخصه های لیبرال دمکراسی بوسیله هر کسی، گروهی، سازمان، شبکه و حزب لیبرال دمکرات جدی منجمله حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) دیکتاتوری است یا مبارزه به حقی که تنها راه نهادینه کردن آن نظام است که غرب را به نهایت امنیت، آزادی و رفاه ممکن رسانده است؟ لطفا بفرمایید از کدامین شاخصه های لیبرال دمکراسی، مثلا این حزب، باید کوتاه بیاید تا بوسیله دیگران دیکتاتور و خود محور و خودپسند شمرده نشود؟
4. می گویید که "حال این کنگره میتواند شامل کسانی باشد که به جدایی کامل دین از نهاد حکومت اعتقاد داشته باشد و سکولاریسم را یک اصل بداند.به اعلامیه جهانی حقوق بشر اعتقاد داشته باشد و در اخر خواستار تمامیت ارضی ایران باشد."
منظورتان از "... و در آخر خواستار تمامیت ارضی ایران باشد" چیست؟!
مگر می شود که تمامیت ارضی ایران در آخر خواسته کسی باشد که تعهدش به ایران و حفظ منافع ملی ایران است. این تعهد و حفظ منافع ملی مگر بدون حفظ تمامیت ارضی ایران امکان پذیر است، آنهم کشوری که با رجوع به مقدمه همین نوشتار شما، یکی از کهنترین و بلاتکلیف ترین آنها در 32 سال اخیر بوده است؟!
اگر این نکته آخر را اشتباه فهمیده ام، لطفا مرا راهنمایی کنید.
در پایان، اگر ترجیح می دهید که در این سامانه با اعضاء حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) بحث کنید، لطفا مرا در جریان بگذارید تا بدانم. با احترام و سپاس، حق
پاینده ایران و ملت ایران
December 31, 2011 02:45:18 PM
---------------------------
حق
با درود خدمت آقای محمد زمانی محترم، هموطن گرامی، من یک فرد عادی هستم که عضو هیچ سازمان و گروه و حزب و جبهه ای نیستم. یک ایرانی وطنپرست هستم که به اندازه خودم مبارزه می کنم و در مسائل سیاسی ایران مشارکت می کنم. من یک فرد از بطن جامعه هستم که پرسشهای فراوان از ژورنالیست ها، رسانه ها، کنشگران سیاسی و حقوق بشری، احزاب، شبکه ها و سازمانهایی دارم که ادعای دمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر/لیبرال دمکراسی دارند. همانطور پرسشهای فراوان تری از همه آنهایی که خود را سکولاردمکرات معرفی می کنند و آنرا تبلیغ می کنند دارم. پرسشهای بس بیشتری هم از آلترناتیو سازان دارم. پرسشهای زیادی در مورد این نوشتار شما هم دارم. پرسشهایی که اغلب بسیار ابتدایی و پایه ای هستند. با احترام و سپاس، حق
پاینده ایران و ملت ایران
December 31, 2011 01:08:28 PM
---------------------------
محمد زمانی
درود
اقای موحدی مطالبی را ارائه نمودند که شما و شبکه محترمتان نماینده سکولارهای جنبش سبز نیستید و نماینده سکولارهای غیر سبز هم نیستید. و کسانی که جان خود را از دست دادند سکولار نبودند.
دوست عزیز من خودم عضوی از همان جنبش سبز هستم که هم با مردم و جوانان در ارتباط بودم و هم اینکه گزارشاتی را هم قبل از انتخابات و هم بعد از انتخابات برای تنویر افکار عمومی تهیه میکردم.به جرات میتوانم شهادت بدهم که اکثریت خواستار یک حکومت سکولار و دموکرات هستند.منتها گزینه های انتخاباتی در ایران بین بد و بدتر هست و مردم مجبور هستند به حداقل ها تن بدهند.دوم اینکه همه ما شعارهای جنبش را بعد از انتخابات شنیدیم و شما نمیتوانید انکار نماید.من با اکثرا که صحبت میکردم همه به خاطر اینکه هزینه کمتری بدهند با توجه به یک حکومت توتالیتر و سرکوبگر به بهانه موسوی به خیابان امدند .اما اساسا خیلی از این افراد از این حکومت خسته شده اند .منتها بدلیل نبود احزاب و تجمعات ازاد بهانه ایی برای حضور مردم بود.مطمئن باشید کسانی که در این اعتراضات شرکت نمودند اکثرا هم سن و سالهای من بودند که متولدین همین انقلاب هستند .اما خیلی از این دوستان خواستار یک حکومت سکولار هستند.دوست عزیز از این بابت می گویم شبکه سکولارهای سبز صدا و نماینده ان طیف سکولار هستند چون امثال من و دیگر دوستان جوان که عضو این شبکه هستند از همان جنبش سبز می ایند.و ما همه جز ان جنبش بودیم اما نه اصلا ح طلب ما سکولار و دموکرات بودیم و خواستار انحلال این حکومت.این شبکه اکنون پیوند خوبی با افراد سکولار و دموکرات در ایران دارد.دوست عزیز کسانی که به سبز بودن ما اعتراض می کردند به همین دلیل بود چون می خواستند به جنبش هویت مذهبی بدهند و بگویند این جنبش به دنبال اصلاحات هست.اما این تابو را شبکه سکولارهای سبز شکست.چون افرادی همانند ما در این شبکه هستند و از همان جنبش سبز می ایند.و افتخار میکنم که با این شبکه همکاری میکنم .چون مطالبات امروز امثال من و هم سنینن من همین مباحثی است که در شبکه جز هدف اصلی میباشد یعنی اینکه یک کنگره ملی سکولار و دموکرات برای نجات ایران الزامی است.و در پایان باید بگویم من بعد از انتخابات بدلیل چندین باربازداشت در سال 1376و1381و1387ودر اخر بدلیل احضار و تحت تعقیب بودن از طرف وزارت اطلاعات مجبور به ترک اجباری از ایران شدم.بله دوست عزیز هر گروهی که بتواند به مطالبات ما جوانان امروز و معترض و انحلال طلب پاسخ مثبت بدهد و خواستار انحلال این حکومت باشد ما به انها مشروعیت خواهیم داد.و شبکه سکولارهای سبز هم جز همین گروه هست.
با مهر محمد زمانی
December 31, 2011 01:01:31 PM
---------------------------
محمد زمانی
درود
دوستی این مطلب را نوشتند ...با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کلوب کافه نادری
با درود خدمت گرامیان امین موحدی و محمد زمانی، من بعنوان یک وطنپرست جمهوریخواه سوسیال دمکرات/ لیبرال دمکرات مستقل مایلم با شما به عنوان دو وطنپرست ژورنالیست متعهد مستقل به بحث بپردازم و پرسشهایم را با شما در میان بگذارم. برایم هم مهم نیست که شما پادشاهی خواه یا جمهوریخواه باشید چون اینرا من جزء اصول یک اتحاد فراگیر نمی دانم. آیا این دعوت این هموطن تان را می پذیرید؟ مطمئنم که دیگر هموطنان هم به این تبادل نظر و پرسش و پاسخ علاقه فراوانی نشان خواهند داد. بی صبرانه منتظر پاسخ شما به این دعوتم هستم. با احترام حق
پاینده ایران و ملت ایران ....چون اسمی از شما ندیدم من با کمال میل با شما تبادل نظر خواهم نمود .شما سازمان مشخصی هستید .با مهر محمد زمانی
December 31, 2011 12:24:24 PM
---------------------------
حق
با درود، شیر و خورشید و تاج گرامی، اولا از آخرین پاسخ شما به خود سپاسگزارم. دوم، تقصیر رضا پهلوی نیست که ما جمهوریخواهان عرضه نداشتیم که در این ۳۲ سال حتی یک جمهوریخواه هم وزن او به ملت ایران تحویل دهیم. رضا پهلوی نیازی ندارد و رک بگویم، حق ندارد که هیچ تضمینی اینچنینی به کسی بدهد. حق انتخاب بین پادشاهی و جمهوری برای ملت ایران محفوظ است. وحشت جمهوریخواهان اینست که وجود رضا پهلوی بعنوان شناخته شده ترین شخصیت سیاسی بعنوان نماد یا سخنگوی هر اتحادی طبیعتا به او امتیازی در محبوبیت اش بین ایرانیان می دهد. باز هم تکرار می کنم که این تقصیر او نیست که منه جمهوریخواه عرضه نداشتم در اردوی خودم فردی مثل او را بعنوان وزنه متعادل کننده به ملت ایران ارائه دهم. سوم، هموطن من، خیلی از جمهوریخواهان مایلند بحث را به این سو بکشند تا انحراف در بحث پیش آید. نکات اصولی فراوانی هستند که پرداختن به آنها الان لازم تر است. نکات مبهم اصولی را در نظر بگیریم و این بحث پادشاهی و جمهوری را فعلا کنار بگذاریم. نکات ابهام فراوانی وجود دارند که من ها نمی دانیم ولی این دعوای پادشاهی و جمهوری را خوب می فهمیم. خواهش می کنم شما آن نکات مبهم را شناسایی و به بحث بگذارید. امیدوارم که این خواهش این هموطنتان را بپذیرید. دوستدار شما حق
December 31, 2011 10:44:34 AM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
آقای محمد زمانی،
نوشتید: "چنین کنگره ایست که میتواند خواستههای مردم ایران را بر آورده کند. پس همه در این راه بکوشیم و مانع اتحاد نشویم. امروز باید به مشترکاتمان فکر کنیم و نوع حکومت را به مردم ایران در یک انتخابات آزاد واگذار کنیم. بیاییم به اصول حقوق بشر احترام بگذاریم و در این چارچوب به اتحاد برسیم و مردم ایران را خوشحال و مسرور نماییم."
پاسخ: از این بهتر نمیشود، فکر کنم اکثرا هم همه همین را میگویند. اما اشکال از طرف آنهایی است که طلب نوعی "تضمین" از طرف رضا پهلوی را میکنند. همین چند ساعت پیش در جایی بحث بر سر کنگره ملی بود. چندی از جمهوریخواهان در ضمن تأیید نقش شاهزاده رضا پهلوی، پی در پی از پاسخ مثبت دادن طفره میرفتند.
تا اینکه یکی از آنها گفت: "ما چه تضمینی داریم که ایشان (یعنی شاهزاده) نمیخواهند از این کنگره استفاده کنند که نظام پادشاهی را به ایران برگردانند؟
حقیقتش یک لحظه که به دور سالن جلسه که نگاه کردم حس کردم یک عرق سرد نامیدی نشست بر چهره افرادی که طرفدار نظام پادشاهی بودند.
آخر آدم باید به چنین حرفی چه پاسخ دهد؟ اگر اصول را قبول داریم که دیگر بحث در مورد نوع نظام آینده و تضمین خواهی معنی ندارد. اگر به مبارزه و سرنگونی رژیم و رساندن مردم به پای صندوقهای رای اعتقاد داریم که باز آن پرسش و تضمین خواهی از طرف آن جمهوریخواه گرامی بیجا بود.
پس از پایان جلسه، با چندی از دوستان مشروطه خواه رفتیم یک چایی و قهوه جای شما خالی، نوش کنیم و در مورد نتیجه جلسه صحبت کنیم. هر کدام در مورد بحثها نظری داشتند. بنده نظرم را در مورد چیزی که شنیده بودم دادم و گفتم اینها (جمهوریخواهان حاضر در جلسه) در واقع میگویند: "ما حاضریم در کنار نام این سرمایه ملی "پهلوی" بنشینیم، اما ایشان باید تضمین بدهد که نمیخواهد در آینده شاه باشد." و ادامه دادم و گفتم، "در واقع دغدغه اینها در وحله اول نوع نظام آینده است، و نه آزادی ایران."
بنظرم، این نتیجه گیری من از آن جلسه زیاد هم با کل قضیه و مشکل اصلی که چرا این کنگره ملی شکل نمیگیرد، چندان بی ربط نیست.
زیرا هر گونه که با این قضیه برخورد میکنیم، آخر به اینجا تمام میشود که نقش شاهزاده و محدودیتهای ایشان برای شرکت در آن کنگره احتمالی مشکل اصلی و دغدغه اصلی جمهوریخواهان است.
شاهزاده که خود میگوید: "من فرا مسلکی و فرا دینی و فرا حزبی به مسئله نگاه میکنم، و مشکل من در حال حاضر نوع نظام آینده ایران نیست."
طرفداران نظام پادشاهی هم تا آنجا که بنده میدانم و میبینم، از تند رو که بنده باشم تا کند رو که دیگران باشند، متأسفانه یا خوشبختانه، با این نظر شاهزاده هم سو شدهاند.
با این حساب دیگر ما نمیدانیم، چه تضمین و این تضمین باید به چه صورت به این افراد داده شود که راضی شوند، که در راه میهن این همبستگی بوجود آید؟
وگرنه، اکثریت مشکلی با اصول برای تشکیل کنگره ملی یا هر چه نامش خواهد بود ندارند. مشکل و نگرانی آنها به نظر میرسد از شخص رضا پهلوی بعنوان نماد نظام پادشاهی است. و این باز میگردد به اینکه نگرانی اینها بیشتر در مورد نوع نظام آینده ایران است.
وگرنه، این همه این پا آن پا کردن دلیل دیگری ندارد. اگر دارد لطفا شما یا دیگران راهنمایی فرمایید، که ما هم روشن شویم که مشکل در شکل نگرفتن کنگره ملی در کجاست؟
شیر و خورشید و تاج
December 31, 2011 09:51:43 AM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کلوب کافه نادری
با درود خدمت گرامیان امین موحدی و محمد زمانی، من بعنوان یک وطنپرست جمهوریخواه سوسیال دمکرات/ لیبرال دمکرات مستقل مایلم با شما به عنوان دو وطنپرست ژورنالیست متعهد مستقل به بحث بپردازم و پرسشهایم را با شما در میان بگذارم. برایم هم مهم نیست که شما پادشاهی خواه یا جمهوریخواه باشید چون اینرا من جزء اصول یک اتحاد فراگیر نمی دانم. آیا این دعوت این هموطن تان را می پذیرید؟ مطمئنم که دیگر هموطنان هم به این تبادل نظر و پرسش و پاسخ علاقه فراوانی نشان خواهند داد. بی صبرانه منتظر پاسخ شما به این دعوتم هستم. با احترام حق
پاینده ایران و ملت ایران
December 31, 2011 08:22:59 AM
---------------------------
وکیل خودم
آقای زمانی!
شما و شبکه محترمتان نماینده سکولارهای جنبش سبز نیستید و نماینده سکولارهای غیر سبز هم نیستید.
چگونه به خود اجازه میدهید خود را نماینده خود خوانده بنامید؟.
به نوشته خودتان توجه کنید و ادعاهای بیمورد را کنار بگذارید
« و دوم اینکه کسانی که جان عزیز خود را در راه ازادی و دموکراسی از دست دادند نه اصللاح طلب بودند و نه اعتقادی به التزام به قانون اساسی موجود داشتندپس ما نماینده این طیف از جنبش سبز هستیم و سخنگوی این بخش از جنبش»
از کجا میدانید که بخشی از کسانی که جان خود را از دست دادند اصلاح طلب نبودند؟ بر فرض که این طور که می گویید باشد و همه کسانی که جان خود را از دست دادند سکولار بودند. آنها کی و کجا به جنابعالی و شبکه محترمتان حق نمایندگی داده اند؟
December 31, 2011 07:51:17 AM
---------------------------
امین موحدی
درود بر شما آقای زمانی گرامی
December 31, 2011 05:28:50 AM
---------------------------
|