صبح امروز، فرشاد محمدی: روزگذشته بخش اول گفتوگوی اختصاصی رضا پهلوی با وبسایت «صبح امروز» منتشر شد. رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران به پرسشهایی در رابطه با نقش وی به عنوان یک فعال سیاسی و همچنین موضوع شکایت از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران پرداخت. او در ادامه به سوالاتی پیرامون اتحاد مابین نیروهای اپوزیسیون پرداخته است که در پی خواهید خواند:
آقای پهلوی شما بارها و بارها در مصاحبهها و یادداشتهای گوناگون صحبت از اتحاد میان نیروهای اپوزسیون کردهاید، میخواستم بدانم…
بله لااقل یک بیست –بیست وپنج سالی میشود!
بله، میخواستم بدانم شما برای این اتحاد چه اقدامات عملی انجام دادهاید، با چه گروههایی صحبت کردهاید و چه برنامهای دارید؟
قبل از هر چیز باید بگویم جوی که امروز بر فضای سیاسی حاکم است به هبچ وجه با بیست- بیست و پنج سال پیش قابل مقایسه نیست. شرایط و مسائل خیلی عوض شدهاند. به دلایل خیلی واضح، این خواسته رسیدن به اتحاد را مدتها است که دنبال کردهام اما شرایط تحقق این اتحاد تا کنون فراهم نشده بود، به چندین دلیل مختلف. اما چون از من خواستهاید خلاصه جواب بدهم میگویم چیزی که میتواند پایه یک اتحاد باشد مسئله حقوق بشر، مسئله تمامیت ارضی ایران، مسئله سکولار بودن نظام آینده ایران و مسئله حق برگزاری انتخابات آزاد است. آن طور که من سراغ گرفتهام، این مسائل بین تمام نیروهای دموکراتیک اپوزیسیون مشترک است و در این مرحله از پیکار، میتوان بر مبنای آن به توافقات مهم در مورد همکاریهای سیاسی رسید؛ تاکید میکنم در این مرحله از پیکار. کاملا مشخص است که در یک سری مسائل مثلا در مورد شکل نظام آینده ایران اختلاف سلیقه و نظر وجود دارد.
در این راستا با چه گروههایی دیدار داشتهاید؟
انواع و اقسام گروههای سیاسی موجود در صحنه داخل ایران و همینطور در مورد طیفهای دیگر، گروههای اقوام، ملی گرایان، جبهه ملی، احزاب کرد مثل کومله و دموکرات و جریانات دیگر که نمیخواهم اسم بیاورم چون همچنان در حالت حصر و زندانی سیاسی هستند، مرا معذور بدارید برای عنوان نامشان ولی بسیاری از فعالین و زندانیان سیاسی که از داخل ایران با ما ارتباط دارند و تماس برقرار میکنند، بیانگر این خواستهها و حمایت خودشان را از این مسئله اعلام کردهاند و همکاری نزدیک دارند.
تنها جریاناتی که خارج از این محدوده قرا گرفتهاند، اول حکومتیها هستند که اصلا بحثی با آنها نداریم ودوم سازمان مجاهدین خلق که متاسفانه در تمام این سالها اساساً به خاطر تفاوت گفتمان درونی و گفتمان خارجیشان و اینکه خود آن سازمان از اینکه اعضای آن به طور مستقیم با دیگر جریانات گفتگو و دیالوگ داشته باشند،جلوگیری کرده است، موجب این شده که امکان هیچ گونه دیالوگ سازنده و مفیدی فراهم نشود.
غیر از این دو مورد سایر جریانات سیاسی همانطور که به شما گفتم با هم در ارتباط هستند؛ با هم در دیالوگ هستند. من هم با بسیاری از آنها در این سالها و خصوصاً این اواخر به شکل مستقیم در ارتباط بودهام.
بعد از انتخابات ۸۸، آنچه که به عنوان جنبش سبز دیدیم مشخصاً برخواسته از انتخابات بود؛ انتخاباتی که اصلاح طلبان در یک سوی نزاع موجود قرار داشتند. وقتی شما به اصلاحات اعتقاد نداشته باشید چطور میتوانید با گروههایی که معتقد به اصلاحات هستند گفتوگو کنید؟ چگونه میتوانید با این گروهها همکاری کنید؟
گروههایی هستند که سابقه اصلاح طلبی داشتهاند که دیگر در حالت کنونی اعتقادی به ادامه آن روند ندارند و بدین شکل شرایطی را پیدا میکنند که به جریاناتی که از روز اول صحبت از یک آلترناتیو سکولار میکردند وصل شوند. این را هم در نظر بگیرید که شاید باشند بسیاری در داخل ایران که به این مسئله اعتقاد داشته باشند اما در داخل ایران، هرکسی این مسئله را مطرح بکند، از همان بدو مطرح کردنش، به مخالفت با نظام محکوم میشود که خودتان عواقب آن را میدانید. بنابراین باید در نظر داشته باشیم که بسیاری از جریانات که نمیتوانند این مسئله را به زبان بیاورند، ممکن است معتقد به این مسئله باشند ولی امکان بیانش را در حال حاضر نداشته باشند.
به هر حال قضیه خیلی ساده است، اگر عدهای همچنان اعتقاد به اصلاح شدن این نظام دارند، خوب دارند ولی ما واقعاً بحث سازندهای نمیتوانیم با آنها داشته باشیم. چون من معتفد هستم این نظام قابل اصلاح نیست و تا زمانی که این رژیم سر کار باشد، به هیچ عنوان شرایطی که در آن بتوان به آزادی واقعی رسید به انتخابات آزاد رسید، فراهم نخواهد شد. به همین دلیل اصلاح سیستمی که مدعی است انتخابات دارد ولی انتخاباتش بیمعناست اتلاف وقت است و به هیچ نتیجهای نخواهد رسید.
پس به نظر شما حکومت فعلی ایران باید با یک انقلاب مردمی ساقط شود؟
روشش نافرمانی مدنی است. وقتی که انتخابات جواب نمیدهد، وقتی که فضای باز سیاسی وجود نداشته باشد، یک راه بیشتر نیست. منتها بعضی سناریوها، سناریوهایی به قول شما «انقلابی» هستند که همانطور که قبلا توضیح دادم منجر خواهد شد به خشونت و نه آزادی و دموکراسی. به همین دلیل من از این نوع سناریوها پرهیز میکنم و به هیچ عنوان خواهان آن نیستم. در مقابل میتواند منجر شود به یک سری نامرمانیهای مدنی که میتواند مثلا به اعتصابات سراسری کارگری که سریعترین راه فلج کردن این نوع نظامها است و در تاریخ ثابت شده است، منجر شود. این اتفاق به نوعی قبلا هم افتاد که اعتصابات صنعت نفت منجر به سقوط رژیم پیشین شد. البته همانطور هم که قبلا گفتم بستگی بسیاری هم خواهد داشت به یک پشتیبانی جهانی. بنابراین من نام آن را کلمه «انقلاب» نمیگذارم، نوعی تحول است که بارها در تاریخ پاسخ داده است و نمونههای موفقش را در جاهای مختلف میتوان سراغ گرفت.
آقای پهلوی، موضع شما در قبال کسانی که دیگر معتقد به اصلاح نظام نیستند اما همچنان باورهای مذهبی دارند چیست؟ نمونهاش خود آقای موسوی و کروبی. آقای کروبی در آخرین موضع گیری انتخاباتی، چند روز پیش مردم را به نوعی به بازخوانی قانون اساسی سال ۵۸ فراخواند؛ قانونی که سکولار نبود. موضع شما در این مورد چیست؟
اجازه بدهید یک مسئله را کاملا مشخص کنم تا سوتفاهمی پیش نیاید. ببینید سکولار بودن یعنی چه؟ یعنی جدایی دین از حکومت. این مفهوم ضدیت با دین نمیدهد. لااقل برای من این معنی را نمیدهد. من با تعرفی که برای خودم از سکولاریسم دارم ضدیت با دین ندارم، بلکه ضدیت با حکومت دینی دارم. تفاوت اینجاست. سوال اینجاست که اگر قبول بکنیم که در یک حکومت مذهبی، حقوق شهروندان کشوری به لحاظ مساوات و برابری کامل قابل نقض است که اثباتش همین رژیم که در عمل نشان داده است؛ در نبودن یک حکومت مذهبی شما میتوانید فضای آزاد و دموکراتیک و از یک سو مدافع حقوق افراد در اندیشههای مذهبی خودشان باشید – در خلوت خودشان به عنوان یک امر خصوصی – اگر در این حالت است که از من میپرسید نظر من در مورد افرادی که تماییلات مذهبی دارند چیست؟ بسیار خوب داشته باشند برای من مشکل نیست تا زمانی که آن اندیشه مذهبی سیاست یک حکومت نشود؛ تا زمانی که دین خصوصی است هرکسی این حق را دارد که دیندار باشد یا نباشد این تاثیری در روند امور کشور و حفظ حقوق شهروندان نخواهد گذاشت.
بنابراین، این سوال را باید بازگرداند به همان اشخاصی که ذکر کردید که آیا منظورشان این است که هرکس هر مذهبی میخواهد داشته باشد یا اینکه در نظام آینده، مذهب را تبدیل به یک سیاست حکومتی میکنند و با برداشتی شخصی، آن مذهب را مانند چماقی بر سر هر شهروند آن مملکت که با ما اختلاف دارد میکوبند و به محض اینکه صدای او در آید و بخواهد کوچکترین اعتراضی بکند با تهمت محاربه با خدا زندانیش میکنند، شکنجهاش میکنند و نهایاتاً اعدامش میکنند؟
اگر آن حکومت را جستجو میکنند از حالا به شما بگویم معلوم است، آبم با آنها در یک جوی نخواهد رفت. اما گر غیر از این باشد هیچ مشکلی نخواهد داشت.
آقای پهلوی، در شبکه های اجتماعی در هر زمان که صحبتی از شما نقل می شود، یک سوال که شاید ادبیات تندی هم داشته باشد به چشم می خورد، مایل هستم این سوال را با شما صراحتا در میان بگذارم تا شما هم پاسح صریحی به آن بدهید.
«بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ پدر شما و بسیاری از درباریان، میلیونها دلار پول این مملکت را از کشور خارج کردهاند. آیا گمان نمیکنید قبل از شکایت از علی خامنهای، به عنوان یک ایرانی باید علیه آنها اقامه دعوا کنید؟»
اولا تمام این تهمتهایی که دشمنان رژیم پدرم به او میزنند کاملا بیاساس است و کوچکترین مدرک و یا سندی در توضیح و یا اثبات این تهمتها تا بحال نبوده است. از کی تا حالا قوانین جهانی این گونه شده است که شما قبل از آنکه به کسی اتهام بزنید قبل از اثبات خطایش از قبل محکوم میکنید. هر انسانی تا زمانی که محکوم نشده، مجرم شناخته نمیشود.
در تمام این سی سال جمهوری اسلامی و مخالفان او یک انگیزهای داشتند برای تخریب چهره پدرم و یک ترور شخصیتی. بدون اینکه در این سی سال کوچکترین سندی را ارائه بدهند.
وانگهی بنده خودم میتوانم به شما بگویم که پیشتر یک مسئله حقوقی برای من پیش آمده بود و تمام مسائل مالی من در یک دادگاه در امریکا موجود است و هرکسی میتواند رجوع کند.
اگر چنین اتهاماتی جایی داشته باشد، پاسخش را خواهیم داد. ولی تا زمانی که هیچ سندیتی ندارد، اگر افراد به این گونه اتهامات ادامه بدهند، من هم به عنوان یک ایرانی و یک شهروند این مملکت این حق را برای خودم محفوظ میدانم که یک روزی تمام کسانی را که به این شکل به خانواده من به خود من، به پدر من، تهمت زدهاند را به دادگاه بکشانم و از آنها به خاطر تهمتها و ادعا های بیمورد و بی اساس، طلب خسارت کنم. منتها دعوای من الان این مسائل نیست. مسئله من نجات کشورم است و اگر روزی ایران به پایههای حقوقی و اساسی برسد، آن موقع هرچیزی جنبه قانونی خواهد داشت و هرچیزی قابل تعقیب و بررسی است. اول ما باید به این مدنیت برسیم. من فکر می کنم که امروز از نظر اخلاقی بار این تهمتها بر دوش کسانی است که به من تهمت میزنند و هیچ نیازی به توضیح یا دفاع ندارم. چون خودم می دانم که این مسئله خارج از حقیقت بوده و به غیر از اتهامات بی اساس، چیز دیگری نبودهاند. من شکی ندارم که یک روز به شکل کاملا مشهود برای تمام هممیهنانم روشن خواهد شد. این خیلی انسانیتر و خیلی مدنیتر است که انسان وقتی یک اتهامی میزند، یک سندی هم ارائه دهد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
امین گرامی،
با شما نه یک بار صد بار موافقم. در این زمینه شاهزاده رضا پهلوی چندی پیش حرف جالب و قابل تأملی زدند چون افراد دیگری در مورد همین زمینه از ایشان پرسیده بودند که در برابر سانسورها چه باید کرد؟ و ایشان پاسخ دادند که: "فراموش نکنیم، ما هر کدام یک رسانه هستیم..."
پیشنهاد میکنم هر کدام ما با در نظر گرفتن اینکه رژیم مداوم در حال قطع و وصل و سرعت پائین آوردن اینترنت و فیلتر کردن است، یکی از وظایف همه ما همین است که این نوع مطالب، بعلاوه مصاحبههای شاهزاده را در هر کجا که دستمان میرسد دوباره و صد باره بر روی اینترنت بیاوریم، و در ضمن از هر طریق دیگر که برای هر کدام ما امکان پذیر باشد این مطالب را به داخل ایران بفرستیم تا آنها بتوانند بصورت شبنامه در سطح کشور اینها را پخش کنند که مردم از جریاناتی که روی میدهد دست کم در یک سطح گسترده با خبر شوند.
وقتی میگویم ما ایرانیان ۳۲ سال است که در یک جنگ جهانی اعلام نشده بر ضد ایرانیان هستیم، این مشکلات را هم در بر میگیرد. همه دست بدست دادهاند که ارتباط ایرانیان داخل و خارج از کشور را در کمترین حد ممکن نگاه دارند. مخصوصاً ارتباط طرفداران نظام پادشاهی با مردم داخل ایران. چون رسانههای ایرانی خارج از کشور که برخی صدایشان به ایران میرود را که ملاحظه میکنید به چه طریق عمل میکنند. کمک که نیستند هیچ در اغلب موارد مضرّ هم هستند.
آقای قائم مقامی در Persian Radio که چند روز پیش در اعتراض محترمانه چند بانوی ایرانی و شنونده آن رادیو که از ایشان پرسیدند چرا هیچ نام و نشانی از فعالیتهای اخیر شاهزاده نمیبرند، رسما پاسخ داد "این برنامه متعلق به بنده است و این من هستم که تصمیم میگیرم اینجا در مورد چه مطلبی صحبت کنم و چه مطلبی صحبت نکنم". و حتی با آن چند بانو گفت، شما اول بیاید در این رادیو عضو بشوید و ماهیانه پرداخت کنید بعد ممکن است من به نظر شما گوش کنم و تلفن را بر روی شنوندهها قطع کرد، تا اینکه یکی از آن شنوندگان دوباره ایشان را گرفت و گفت، من سالها است که به رادیو شما کمک... دوباره تلفن را قطع کرد بر روی شنونده و رفت به پخش اخبار رادیو اسرائیل.
گفتنی اینکه، من خودم بسیار طرفداران نظام پادشاهی میشناسم که به رادیوی آقای قائم مقامی کمک مالی میکنند... منظور اینکه، نه همه جمهوریخواهان، اما آن دسته امثال قائم مقامیها که بلندگویی در دست دارند اکثرا دست به هر کاری میزنند که نام رضا پهلوی مطرح نشود.
البته رادیو متعلق به ایشان است و حقا خود میداند از آن چگونه بهره برداری کند. منظور اینکه اینها اولویت را در آزادی ایران نمیبینند، اولویت برای اینها "نوع نظام آینده است"، هر چقدر هم که بگویند آزادی ایران اولویت است، رفتارشان چیز دیگری نشان میدهد.
اما ما هم بیکار نیستیم. گر چه با هزار مشکلات روبرو هستیم اما بیکار نیستیم.
در ضمن اکثر این رادیو تلویزیونها شعارهای خود را مدیوین ما طرفداران نظام پادشاهی هستند. از جمله سالها پیش یک نامه از طریق یاران ما در "پرچمداران" به چند رسانه فارسی زبان و خارجی فرستاده شد که در میانه آخر نامه بزرگ نوشته شده بود "ما پیروزیم چون حق با ماست". از آن پس این شعار در رادیو قائم مقامی بدون بردن نامی از "پرچمداران" پخش شد و بعد هم لوگو همیشگی رادیو ایشان شد.
"ما هستیم" هم شعاری بود که بار اول در یکی از نامههای "پرچمداران" خطاب به چند رسانه آمده بود.
گر چه برای ما و یاران ما این مسائل مهم نیست، قصد ما کمک است. اما منظور اینکه ما طرفداران نظام پادشاهی با هزار مشکل همه جا هستیم، حال با کمک و یاری رسانهها یا بی کمک آنها.
ما از روز اول میدانستیم که با چند جناح در جنگ هستیم - و تا ایران آزاد نشود دست بر دار نیستیم.
مهم این است که رژیم میداند از کجا دارد نوش جان میکند، به همین دلیل هم تازه اخیرا رژیم بند کرده به سیما و صدای رژیم. ولی باز هم کور خواندهاند... تازه طوفان اصلی در راه است... یکی یکی...
با سپاس،
شیر و خورشید و تاج
January 01, 2012 10:48:23 AM
---------------------------
امین
درود بر شما
موضوع شکایت مطرح شده در رسانه ها به طور مناسب وگسترده آگاهی رسانی نشده است و عموم مردم از اصل موضوع با خبر نیستند . سکوت و یا سانسور خبری این موضوع همدستی مستقیم با حکومت اسلامی حاکم بر ایران بوده وگروه های اپوزیسیون باید تکلیف خود را با آینده سیاسی شان مشخص کنند.
January 01, 2012 06:14:15 AM
---------------------------
|