حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
اگر اپوزیسیون را مشروطه کنیم...

January 01, 2012

یک شنبه 11 دی 2570 = January 1, 2012

مهران از سوئد کیهان آنلاین
 

انقلاب مشروطیت که هدف قانونمند کردن حکومت پادشاه را در صدر دستور کارخود داشت به دلایل تاریخی که هنوز هم کاملا بدون حب و بغض بررسی نشده است نتایجی مطلوب به بار نیاورد. در جهان امروز بسیاری از حکومت های پادشاهی که در آن شخص شاه به سلطنت مشغول است و دخالتی در حکومت ندارد از دموکراتیک ترین و انسانی ترین و مطلوب ترین نظام های کشورداری به شمار می روند که از احترام ملت ها و دولت های جهان بهره می برند. اساسا در دموکراسی، نوع نظام و اینکه باید پادشاهی باشد یا جمهوری نه پیش بینی شده و نه اهمیت دارد. اصولا تفاوتی ندارد که ملت ها در انتخاباتی آزاد، رییس جمهوری و یا رییس دولت در مقام نخست وزیری که معمولا برآمده از احزاب است را برای مدتی محدود انتخاب کنند. مهم وجود احزاب آزاد و انتخابات آزاد است و نه انتخاباتی مانند یک «پارودی» مسخره، مضحک و گاه تهوع آور آن طور که در بسیاری از حکومت های استبدادی از جمله در ایران صورت می گیرد.

امروز خطر جنگ، جدا از تمامی نابسامانی هایی که این نظام اسلامی به ارمغان آورده از قبیل مشکلات اقتصادی - معیشتی، فقر فرهنگی و علمی و غیره که فهرست آن از حوصله خارج است و همه می دانند، کشور ما را تهدید می کند. از همین رو یک سوال ریشه ای ذهن هر ایرانی مسؤل و میهن دوست را به خود مشغول می نماید: چه باید کرد؟

به باور من تنها راه نجات و برون رفت از بن بستی که ایران در آن گرفتارآمده است که یا بایستی در کنار طرفداران مجهز شدن این نظام درنده خوی به تسلیحات اتمی به منظور ترساندن دشمنان ایستاد و یا تن به یک جنگ ویرانگر داد، مشروطه ساختن مبارزات مردمی و نیروهای مخالف رژیم است.

ابزار و ادوات این مشروطه سازی در میان اپوزیسیون موجود است: باید فراحزبی و فراعقیدتی عمل کرد و مانند چتری همه عقاید و گروه هایی را که برای ایرانی آزاد و آباد و دموکراتیک فعالیت می کنند، در بر گرفت. بر کسی پنهان نیست که لازمه به زیر کشاندن این نظام همبستگی مردم ایران است که با مبارزاتی هماهنگ بی تردید کمر این جمهوری فساد را خواهد شکست. قرار گرفتن در زیر این چتر یگانه، به معنی یک طور اندیشیدن نیست بلکه به معنی همراه و همزمان شدن حرکت ها و جنبش های اعتراضی و مردمی است.

کاملا روشن است که هیچ گروه و سازمان و حزبی به تنهایی قادر به جمع آوری وسیع ترین مردم به گرد خویش نمی باشد زیرا هر یک مدافع و سخنگوی منافع لایه ها و تفکر خاصی از جامعه هستند. در حالی که مخالفت با جمهوری اسلامی و مبارزه برای ایران و دموکراسی یک کارزار فراگیر است که منافع کشور و همه ایرانیان از جمله نسل های آینده را در بر می گیرد. مبارزه با جمهوری اسلامی یک مبارزه ملی است که ورود هر ایدئولوژی گروهی و جزمی به درون آن، به آن زیان می رساند. تا زمانی که ایران از قید جمهوری اسلامی ازاد نشده باشد، هیچ عقیده ای در آن، بجز عقیده تحمیلی حاکمان، امکان بروز نمی یابد. تنها در ایران آینده است که اختلاف عقیده مجال خودنمایی و معرفی خویش را پیدا می کند و هر یک می تواند خود را به رأی مردم بگذارد.

مشروطه سازی اپوزیسیون که درصدر آن فرد دمکراتی مانند شاهزاده رضا پهلوی نقشی نمادین را بر عهده می گیرد، کاملا ممکن است. رضا پهلوی بارها و بارها در مصاحبه های مختلف تأکید کرده است که رسالت اش در آن روزی به پایان می رسد که ایرانیان در شرایطی آزاد، بتوانند به پای صندوق های رای بروند و خود سرنوشت خویش را تعیین کنند. این خود نشانه درک این شخصیت سیاسی از مردمسالاری و احترام وی به ملت و آرای اوست. حال آنکه دور دیگر مبارزه احزاب و گروه های سیاسی تازه آن زمان آغاز می شود.

در عین حال، تفکر پادشاهی به یقین طرفداران بسیاری در ایران دارد. این در حالی است که عقاید آزادی خواهانه رضا پهلوی نه تنها بین بسیاری از ملی گرایان و مذهبی ها و چپ ها جا باز کرده بلکه بسیاری از جمهوری خواهان آزادی خواه که به ایران و آینده آن می اندیشند نیز از افکار و اقدامات وی استقبال می کنند. جمع آوردن همه نیروهای ازادیخواه به زیر یک چتر دمکراتیک نور امیدی در دل مردم ایران افروخته و سبب دمیدن نفسی تازه در پیکر زخم دیده این مردم جان به لب رسیده و دلسرد می شود.

اگر صادق باشیم، هیچ یک از اعضای نیروهای مخالف جمهوری اسلامی، از جمله در میان اصلاح طلبان، دارای چنین ظرفیتی که رضا پهلوی تا کنون از خود نشان داده است، نیست. هر یک از این نیروها به دلیلی، از پیشینه تا رفتار سیاسی، سبب امتناع مردم از آنها می شود. در این سالهای حکومت اسلامی گروه های گوناگون پوزیسیون و اپوزیسیون همواره دچار ریزش کادرها و طرفداران بوده اند و با این همه حاضر نیستند به خاطر وضعیت کشور و به سود مردم ایران با یکدیگر کنار بیایند. در حالی که ایرانیان بیزار از این حکومت متجاوز، با وجود تعلق های گوناگون سیاسی و مذهبی و قومی و طبقاتی، خواستار آزادی ایران از این رژیم ضد ایرانی هستند. امروز همه جا از بهار عربی سخن گفته می شود در حالی که بهار حقیقیِ کشورهای منطقه در پشت دروازه های ایران به انتظار نشسته است.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کافه نادری
با درود به مهران محترم، رضا پهلوی فقط نگفته است که این نظام برود و بعد ببینیم چه خواهد شد، بزرگترین خطای سیاسی ای که دشمنان و مخالفان شاه فقید در سال ۵۷ مرتکب شدند. رضا پهلوی گفته است که جایگزین این رژیم باید یک دمکراسی پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر باشد. این بخش دوم سخنان رضا پهلوی بس مهمتر از بخش اولی است که مرتب تکرار می شود. انتخابات آزاد و رفراندوم هم باید در چارچوب همان دمکراسی پارلمانی و قانون اساسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشری باشد که متعهد به و ضامن تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور با یک ملت است. در چنین چارچوبی است که از انتخابات آزاد و رفراندوم و منشور جهانی حقوق بشر سوء استفاده نخواهد شد تا ایران را با آن تکه و پاره کرد یا به استبداد دیگری کشاند. مثلا تحت لوای دمکراسی کسی با فریب انتخابات آزاد و رفراندوم نتواند در پی جدا کردن بخشهایی از ایران باشد یا بدنبال اتحاد داوطلبانه باشد. یا منشور جهانی حقوق بشر را به رفراندوم بگذارد .....از اشتباهات سال ۵۷ در این موارد باید عبرت گرفته شده باشد بویژه رفراندوم کذایی جمهوری اسلامی آری یا نه سال ۵۸.

نکته دوم، پاسخگویی احزاب و شبکه ها و سازمانهای و و و و سیاسی و جذب ملت ایران به اینها را نباید به پس از سرنگونی رژیم موکول کرد، کاری که در سال ۵۷ رخ داد و ۳۲ سالست که حاصلش را می بینیم. ملت ایران از پیش از سرنگونی رژیم باید با یکایک مدعیان دمکراسی و حقوق بشر از طریق رسانه ها آشنا شوند تا با ماهیت و برنامه های سیاسی اقتصادی یکایک آنها آشنا شوند و درجه درک آنها را از دمکراسی و پاسخگویی و شفافیت و و و عقلانیت برنامه های سیاسی اقتصادی آنها را بدانند. این مدعیان نباید مرموز باشند و از پاسخگویی قبل از رسیدن بقدرت و قبل از سرنگونی رژیم فرار کنند. مردم باید از اصول هر توافقی بین آپوزیسیون کلیه آگاهی ها را داشته باشند و نه مثل سال ۵۷ پشت درهای بسته اجازه داشته باشند به ولایت و قیمومیت از جانب ملت ایران تصمیم بگیرند و ملت وقتی آگاه شود که کار از کار گذشته است. با احترام حق پاینده ایران و ملت ایران

January 02, 2012 07:36:17 PM
---------------------------

شهرام

قابل توجه عزیزان خارجی نشین واحیانا داخلی فکر احیای دوباره نظام پادشاهی به هر نام وروش در ایران کنوی فکر ی عبث و بیهوده خواهد بود وهماطور که گفتم ملت ما خواهان نظام جمهوری بوده اما با دخالت خمینی از مسیر درست خود خارج شد و به دیکتاتوری مطلقه آخوندی(تعویض شدن عمامه بجای تاج) انجامید
با سپاس
م.آریا

January 02, 2012 06:25:19 PM
---------------------------

بابک بهزادی

دوست گرامی اولویت در براندازی حکومت نیست، براندازی حکومت پیشزمینه است.
اول باید کشوری وجود داشته باشد تا در ان دموکراسی لیبرال آورد. پس اولویت اول در یکپارچه نگاه داشتن کشور است. هر سیاستی که یکپارچگی کشور و یگانگی ملی را به خطر میاندازد نمیتواند در صدر اولویتها باشد.
پس اول یکپارچگی کشور و یگانگی ملیست.
براندازی حکومت برای چه و به چه قیمتی؟
پاسخ باید (امیدورم) برای رسیدن به آزادی و مردم سالاری ( لیبرال دموکراسی) باشد. پس براندازی حتی پس حفظ یکپارچگی کشور و یگانگی ملی اولویت نیست بلکه پیشزمینه است. لطف بفرمایید در فرمول اولویتهای خود بازنگری کنید.

January 02, 2012 05:27:07 PM
---------------------------

شیر و خورشید و تاج

مهران گرامی‌ از سوئد،

مقاله را با نظم و ترتیب بسیار خوبی‌ جلو بردید و نتیجه گیری کردید. هم بنده بعنوان یک هم میهن، و هم یاران و دوستان بنده که این مقاله شما را خواندند با نظر شما کاملا موافق هستیم. اما به نظر ما یک مشکل اساسی‌ در این میان وجود دارد، که هر چقدر هم امثال این نظریه از راه‌های گوناگون مطرح میگردد، بجایی نمیرسد و پاسخ مثبت نمیگیرد.

و آن مشکل اساسی‌ این است که همه وقتی‌ سخن از "اپوزیسیون" در میان باشد. فرض و باورها را بر این مبنی میگذارند که این "اپوزیسیون" در کل از یک ساختار تشکیل شده است و این "اپوزیسیون" اصولا در اولویت ها و اهداف با یک دید مشترک پیش میروند.

بخش بزرگی‌ از "اپوزیسیون ایرانی‌" ممکن است در هدف اصلی‌ مشترک باشد، که همانا "سرنگونی رژیم و آزادی ایران باشد". اما این "اپوزیسیون" عملا در اولویت‌های خود بنظر نمیرسد که هم سو و مشترک باشد.

نمونه زنده آن، همین اقدامات اخیر شاهزاده رضا پهلوی و عکس‌العمل یا بهتر بگوییم عدم عکس‌العمل و پشتیبانی‌ از طرف یک بخش از "اپوزیسیون".

آن بخشی که مدّ نظر ما است، می‌گوید خواهان سرنگونی رژیم و آزادی ایران است، اما به هیچ وجه حاضر نیست، شرکت و نقش شاهزاده رضا پهلوی را در این امر بپذیرد.

گر چه امروز ما از یک منبع، خبری دریافت کردیم که خوشبین بودند که این مسئله بزودی حل خواهد شد، اما هنوز تا این لحظه موفق نشدیم که تأیید این خبر را از چند منبع مختلف دریافت کنیم، که معمولا برای اطمینان خاطر تأیید از طرف منابع مختلف را لازم میدانیم.

در هر حال مطلب اینکه، بنظر می‌رسد مشکل اساسی‌ از طرف طرفداران نظام پادشاهی نیست، مشکل از جانب آن سوی سکه است که می‌گویند چرا شاهزاده بعنوان کاندید ریاست جمهوری وارد مبارزه نمیشوند، یا اینکه تضمین دهند که نمیخواهند در آینده پادشاه باشند.

که این نشانه نگرانی‌ آن دسته، از محبوبیت و اعتماد مردم نسبت به شاهزاده رضا پهلوی است - و این خود بر میگردد به این مسئله که "اولویت" برای یک بخشی از "اپوزیسیون" - نوع نظام آینده است، و نه سرنگونی رژیم و آزادی ایران.

ما فکر نمی‌کنیم در مورد این نظر خود اشتباه می‌کنیم، چون هنوز عکس این ثابت نشده است، و رفتار‌ها نشان میدهد که مشکل دقیقا در همین نکته است که ما به آن اشاره کردیم.

در واقع باید گفت که متأسفانه تنها "اپوزیسیون" جدی که اولویت را به سرنگونی رژیم، آزادی ایران، و رساندن مردم به پای صندوق‌های رای برای تعیین نوع نظام آینده، واگذار کرده، همان طرفدران نظام پادشاهی هستند بعلاوه اقلیتی از جمهوریخواهان که متأسفانه آنها حرف آخر را در طیف جمهوریخواهان نمیزنند.

امیدواریم که یا ما اشتباه می‌کنیم، یا اینکه این گره کور و گرفتاری بزودی حل شود، و آنهائی که با نقش شاهزاده رضا پهلوی در این مبارزه ملی‌ مشکل دارند، در روش خود تجدید نظر کنند.

با سپاس از شما،

شیر و خورشید و تاج

January 01, 2012 03:29:01 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites