شکایت رضا پهلوی فرزند محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران از علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی یک اتفاق مهم تاریخی است. نه به این دلیل که شاهدی است بر جنایت هایی که تحت مسوولیت آقای خامنه ای علیه مردم ایران و بشریت انجام گرفته است چون شواهد تاریخی این جنایت ها، از نظر مردم ایران آشکارتر از آن است که نیازی به تایید فرزند شاهی داشته باشد که در پی یک انقلاب در ایران سرنگون شده است و باز هم نه به این دلیل که شخص آقای پهلوی از محاکم بین المللی خواستار رسیدگی به جنایت های ولی فقیه جمهوری اسلامی شده است.
آنچه از نظر من نفس شکایت فرزند شاه پیشین ایران از رهبر جمهوری اسلامی را مهم می سازد دلایلی است که به آن استناد می کند و همین طور نفس ارجاع دادن به دادگاه.
اگر روزی در زمانی که ما نوجوان بودیم مخالفان حکومت شاه فهرستی از جنایت های شاه را ردیف می کردند که ما به استناد آن به خیابان آمدیم و فریاد زدیم مرگ بر شاه، امروز اغلب هم نسلان من به این نتیجه رسیده اند که آنچه ما در زمان حکومت محمد رضا شاه جنایت می خواندیم در برابر آنچه در زمان جمهوری اسلامی رخ داده است و اکنون با شدت جریان دارد کاهی است در برابر کوهی. از این رو وقتی آن دوستی به طعنه از اقدام رضا پهلوی سخن گفت که آیا رضا پهلوی حاضر است جنایت های پدرش را هم به شورای امنیت ارجاع دهد، آن را جدی نگرفتم و گذاشتم به پای رقابت های گاه چندش آور سیاسی جناح های منتقد حکومت ایران بایکدیگر از اصلاح طلب ها گرفته تا چپ های تندرو. رقابت هایی که گاه سبب می شود حقایقی را نادیده بگیریم تنها به این دلیل که از زبان رقیب سیاسی ما بیان شده است.
دلایلی که رضا پهلوی به ان استناد کرده است در بر گیرنده کشتار مردم بی دفاع در خیابان، نقض سازمان یافته حقوق بشر و شکنجه سازمان یافته و گسترده مخالفان و همچنین سازمان دهی فعالیت های تروریستی در خارج از مرز های ایران است.
دلایلی که به گمان من اکثریت مردم ایران آن را باور دارند و تنها کسانی در آن تردید می کنند که همچنان مایلند باب گفت و گو با علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را باز بگذارند. به عنوان نمونه مقاله ای که سایت جرس منتشر کرده و طی آن رضا نصری در این که این اتهامات علیه آقای خامنه ای درست باشد تردید کرده است. جالب است که این مطلب را سایتی منتشر کرده است که اگر به آرشیو آن مراجعه کنیم پر است از شواهد انکار ناپذیر جنایت هایی که در دو سال گذشته و پس از اعتراض مردم ایران به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری رخ داده است.
این هم از عجایب سرنوشت تلخ مردم ایران است که حتی مخالفان اصلاح طلبی که بر اثر جنایت های علی خامنه ای به سرزمین های دیگر پناه آورده اند همچنان از فرط نا امیدی باید چشم به بازی بازیگرانی داشته باشند که هنوز به مردم ایران وعده می دهند که به امید کنار رفتن محمود احمدی نژاد به ادامه حکومت علی خامنه ای دل خوش دارند. کار به جایی رسیده است که محمود احمدی نژاد به چهره منتقد خامنه ای در انتخابات پیش رو تبدیل شده است. آیا این نه از آن روست که کسانی مثل آقای احمدی نژاد بهتر از هر کسی می دانند که اگر انتخابات را ببازند چه عقوبتی در انتظار آنان است؟
جنبه دیگر طرح این شکایت آن است که به جای شعار مرگ بر خامنه ای که مورد انتقاد مخالفان خشونت بود شعار فرستادن آقای خامنه ای به دادگاه را پیشنهاد می کند. در شرایطی که محاکم معتبر بین المللی بر وقوع جنایت علیه بشریت شهادت دهند دیگر کمتر مرجع مذهبی در ایران می تواند صلاحیت چنین فردی را برای احراز سمت ولی فقیه بپذیرد.
من فکر می کنم این پیشنهاد به نفع خود آقای خامنه ای هم هست چون به هر حال بهتر از سرنوشتی است که دوست قدیمی رهبر ایران معمر قذافی در لیبی به آن دچار شد. به نفع رهبران جمهوری اسلامی است که تا هنگامی که روحیه گذشت در مردم ایران به جا مانده است از آن بهره بگیرند.
قرینه دیگری بر صحت ادعای رضا پهلوی نامه ای است که اخیرا توسط ابولفضل قدیانی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نوشته شده است. آقای قدیانی که اکنون در زندان خامنه ای به سر می برد زمانی در زندان شاه بود و از مبارزانی به حساب می آید که در پایه گزاری جمهوری اسلامی سهم مهمی داشت. آقای قدیانی از رهبر جمهوری اسلامی خواسته است تا از سمت خود کناره گیری کند.
آقای قدیانی نوشته است : من و امثال من در راه پیروزی انقلاب جان، مال و آزادی خویش را نگذاشته ایم که سه دهه بعد آقای علی خامنه ای اینگونه بر کشور سلطنت کند. اما به نظر من کاش آقای خامنه ای سلطنت می کرد چون حداقل در پرونده ۵ شاه آخر ایران چنین جنایت هایی وجود ندارد. آنچه وصعیت آقای خامنه ای را متفاوت می کند و پیشنهاد آقای پهلوی را اجتناب ناپذیر، تنها این نیست که جنایت های جمهوری اسلامی بیش از آن دوران است، مساله این است که خامنه ای هدایت سازمان پیشرفته ای از سرکوب و ترور را در ابعاد جهانی در دست دارد که نوع رفتار او مطابق می سازد با آنچه جنایت علیه بشریت نامیده می شود. سازمان پیشرفته ای که از قدرت اتمی گرفته تا پیشرفته ترین ابزار به اسارت کشیدن مردم و در سینه خفه کردن حرف های آنها را در اختیار دارد.
به گمان من شکایت فرزند شاه پیشین اهمیت نمادینی هم دارد: اگر قدرت های بزرگ جهان۳۳ سال پیش از قدرت خود برای کنار زدن محمدرضا شاه استفاده کردند اکنون در برابر جنایت هایی که از سوی علی خامنه ای و هوادارانش بر مردم ایران می رود بیش از آن زمان مسوول هستند.
مقامات غربی به درستی از خطر یک جمهوری اسلامی دارای بمب اتم سخن می گویند اما مردم ایران هم حق دارند از سازمان ملل و رهبران جهان غرب بخواهند که سرنوشت آنان را به جنگ بر سر بمب اتم گره نزنند و اگر واقعا به حقوق بشر و حقوق مردم ایران احترام می گذارند این احترام را با نشان دادن احساس مسوولیت در برابر ستمی نشان دهند که بر مردم ایران می رود.
کمترین کاری که محاکم حقوق بشری می توانند بکنند رسیدگی کردن به شکایت های مردم ایران از جنایت های علی خامنه ای و دیگر نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران تحت امر او در شورای امنیت است. همان کاری که بسیار دیر علیه قذافی انجام دادند. مردم ایران از مجامع جهانی می خواهند تا پیش از آن که راهی به جز جنگ نمانده باشد، به یاری ملت ایران بیاندیشند.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
همایون
خانومها و آقایان چپی، اصلاح طلب، جمهوری خواه، جبهه ناملی، نهضت ناملی و تمامی دشمنان قسم خورده خاندان بزرگ پهلوی که امروز به اکراه از حرکت شاهزاده ما حمایت میکنید چون این دفعه دیگه جای بهانه براتون نیست!! یک گروهتون که کلا انیرانی هستید و هر کاریتون کنند ضد این خاندان و خدمات اینها هستید و حاضرید ایران نابود بشود ولی شاهزاده رهبری اتحاد این ملت سرگردان در دنیا و غریبه در خانه را بر عهده نداشته باشد.
ولی من متوجه نمیشوم که چرا ایشون رو فرزند شاه سابق ایران معرفی میکنید!!!؟؟؟ بابا ایشون شاهزاده رضا پهلوی هستند و شاهزاده یعنی فرزند شاه و زاده شده از یک پادشاه!!!! واقعا ادب، نزاکت، احترام و حرمت از بین ما ایرانیان رخت بر بسته هست!! ایشان را رضا پهلوی نامیدن نیز درست نیست! ولی خوب ایشون به خاطر حساسیت شماها و ایجاد اتحاد حاضر شدند از همهچیز بگزرند ولی متاسفانه شما کوردلان حتا نمیتوانید از یک ادبیات درست استفاده کنید!!!
اینجاست که عیار این خاندان مشخص میشود و با تمام کمی ها و با تمامی ایراداتی که اینها داشته و دارند ولی در دل هر ایرانی عاشق به وطن جای دارند، چون همیشه برای اینها ایران و ایرانی مهمتر از خودشون بوده است. همین است که شما ها از آن بی بهره هستید، چون هیچگاه در این 60-70 سال گذشته ایران و ایرانی را جلو تر از منافعه خود قرار ندادهید.
پاینده باد ایران
جاوید شاهزاده رضا پهلوی (رضا شاه دوم)
January 04, 2012 09:00:02 AM
---------------------------
عرفان
درود بر کافه نادری های گرامی
با توجه به قطار بی ترمز برنامه نظامی هسته ای جمهوری اسلامی و پیش بینی کارشناسان غربی مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی حداکثر ظرف 1 سال اینده توانایی ساخت سلاح هسته ای را خواهد داشت دیگر کمتر کسی رقم خوردن سرنوشت سیاسی مملکت را در این سال جدید نامحتمل میداند.
در اینکه جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای ذره ای از مناقشه هسته ای کوتاه نخواهد امد هیچ شکی نیست در واقع سقوط قذافی و براورد های غلط دیکتاتور و ارزوی محال کره شمالی شدن این شک ما را به یقین تبدیل کرده همچنین موضوع برنامه هسته ای جدای از یک موضوع حیاتی به یک موضوع حیثیتی برای دیکتاتور تبدیل شده و در واقع خود را در صف دیوانگان تاریخ چون هیتلر و استالین و ... قرار داده است.
اگر تا به امروز قدرت های بزرگ در مقابل این نظام خود ساخته سرکش مدارا و سازش کرده و حتی از این سرکشی نهایت استفاده را برده و نفوذ خود را در منطقه تغریبا فراگیر کرده و بازار فروش اسلحه خود را داغ داغ کرده اما هرگز اجازه نخواهد داد که پای خود را از خط قرمز های جامعه بین المللی انطرف تر بگذارد و منافع وجودی و حیاتی هم پیمانش را به خطر بیاندازد.
از این رو تا قبل از اینکه اوضاع به نقطه بحرانی و غیر قابل بازگشتی برسد سعی دارد با اعمال تحریم و فشار دوباره قلاده را به گردنش بیندازد و دوباره به بهره برداری های سیاسی و اقتصادی بپردازد. در واقع وجود جمهوری اسلامی تضمین کننده روابط گرم و تنگاتنگ اعراب با امریکا و هم پیمانانش خواهد بود که حتی امروزه شاهد همکاری بی سابقه اسرائیل و عربستان هستیم که همه اینها به برکت وجود جمهوری اسلامی میباشد.
اما طرف دیگر قضیه روسیه و چین میباشد که بخش قابل توجهی از اقتصادشان وابسته به روابط نامشروع اقتصادی با دیکتاتورهای ترد شده و منزوی میباشد . ایران به عنوان یک کشور ثروتمند و نفت خیز یکی از شکارهایی است که براحتی حاضر به از دست دادن ان نخواهند بود. از این رو به هر نحوی که توانسته اند به منافع ملی ما دست اندازی کرده اند.
دستاورد این رابطه برای روس ها احیای صنعت نابود شده اتمی شان بود و ایران برایشان تبدیل به یک موش ازمایشگاهی اتمی شد و بدبختانه همان تکنولوژِی ای را که در چرنوویل منجر به ان فاجعه عظیم شد را در ایران پیاده کردند و میلیاردها دلار پول به جیب زده و میزنند. ایران تحریم شده بازار داغی برای تجهیزات نظامی بنجل و ته انبار مانده روس ها تبدیل شده و گاها با قیمت های دوبرابر تجهیزاتشان را به ایران غالب میکنند.چینی ها هم با تسخیر بازار ایران فکر نکنم نیازی به توضیح دادن باشد که چه بلایی بر سر اقتصاد و کیفیت کالا و واحد های تولیدی و کارخانه جات و ... اوردند.
چین و روسیه همواره نشان داده اند که دقیقه 90 اجبارا با جامعه جهانی همسو شده اند کمااینکه معمولا غرب به خاطر همراه کردن و همسو کردن این دو در شرایط حساس و سرنوشت ساز باید باج هم بدهد
اکنون با توجه به بحران پیشرو و نزدیک شدن طرفین دعوی به دقیقه 90 دیگر زمزمه ی رویارویی نظامی بگوش میرسد و اینبار جدی تر از هر زمان دیگری است و در اینکه در سال 2012 غرب و ایران به صورت کاملا جدی بسمت رویارویی نظامی پیش میروند دیگر جای هیچ شک و تردیدی نه برای کارشناسان بلکه برای مردم عادی نیز باقی نگذاشته است.
حال سوال اینجاست که اپوزیسیونی که قطعا از این شرایط حساس و خطرناک اگاه است چرا باز چوب لای چرخ یکدیگر میکنند . پیشنهاد و اقدام شاهزاده رضا پهلوی چه مغایرتی با منافع ملی مان دارد. اگر مشکل شما با شخص شاهزاده میباشد خوب بفرمایید یکی از شما اقایان پا پیش بگذارید و اقدام و فراخوانی برای اتحاد بدهید.
بنده برداشتی که از اپوزیسیون مان دارم اینست که همه با هم به این نتیجه رسیده اند که اگر ایران را به سمت رویارویی نظامی پیش ببرند بهتر است چرا ؟ به چند دلیل
1- بخشی از جمهوری خواهان ما البته نه همه منافع سیاسی شان را به منافع ملی مان ترجیح داده و بیم ان دارند که اگر با اقای رضا پهلوی اتحاد و همراهی کرده و به نتیجه برسند شاید این امر موجب محبوبیت ایشان و شاید باعث بازگشت نظام پادشاهی شود حال سوال اینجاست که تعیین نوع نظام اینده که برای ازادی خواهان واقعی در فرع قرار دارد برای اینها مهمتر است یا ایران ما که در پرتگاه سقوط قرار دارد و هر لحظه امکان ویرانی اش وجود دارد.
2-گروه دوم اصلاح طلبان میباشد که تکلیف اینها کاملا مشخص است که سنگ ایران را به سینه میزنند یا سنگ جمهوری اسلامی را بنده باورم اینست که قسمت اعظمی از اصلاح طلبان خوب میدانند که در نظام اینده هیچ جایگاه و مقبولیت و شانسی برای حضور در عرصه سیاسی در نظام اینده نخواهند داشت و با توجه به اینکه نگاه غرب بیش از همه به انها معطوف است بدشان نمی اید که به ایران حمله ای صورت بگیرد و به صورت نامشروع کرسی های قدرت را تصاحب کنند.
3-گروه سومی که ارزوی حمله خارجی را در سر میپروراند گروه های تجزیه طلب هستند که پشت نقاب های مختلف خود را پنهان کرده اند و منتظر فرصت هستند تا اهداف شومشان را پیاده کنند.
4-گروه چهارم که متاسفانه بخش اعظمی از اپوزیسیون ما را تشکیل میدهد گروهی هستند که هنوز سوپاپشان در سال 57 گیر کرده و هنوز نمیدانند که با خودشان چند چند هستند.
بنابراین با این اوصاف باید گفت این اپوزیسیون دیگر هیچ کارایی جز ایران را بر باد دادن همچون ادوار گذشته ندارد. اپوزیسیون بدانید که در فردای ازادی دیگر هیچ جایگاه و محبوبیتی در درون ما جوانان نخواهید داشت. اکنون تنها امید ما اینست که دوباره حماسه خس و خاشاک سر براورد و جمهوری اسلامی را به زباله دان تارخ پرتاب کند و شما ایران بربادده ان را اجبارا بازنشسته کند.
January 04, 2012 04:07:02 AM
---------------------------
گوئا
اخه کدوم جنایت. زمان اون خدابیامز دانشجوهای چپی و مذهبی چلوکباب و خورشت ۱۵ زاری که میخوردن و شکمشون سیر میشد میزدن شیشه های سلف سرویس رو میکستند.
اون خدابیامز بنزین ۶ زاری و کرد ۸ زار چه قیامتی پاشد. واقعآ ملت حقناشناسی هستیم حالا باید ۹۰۰ تومن واسه همون بنزین بدن جیکشون هم در بیاد تو اوین و شکنجه.
January 04, 2012 03:45:51 AM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه دوستان و دوستداران گرامی کافه نادری،
با سپاس فراوان از آقای رمضانپور محترم برای این نوشتار مهم. در سایتهای جرس و گویا نوشتارهای آقایان نصری و تیزقدم منتشر شدند. همانطور نوشتار آقای تیزقدم در سایت تلاش هم منتشر شد. بجز سایت جرس، دو دیگر فاقد ستون نظرات هستند تا امکان تبادل نظر فراهم باشد. جرس ستون نظراتش فلج است یا کسی بخود زحمت نظر دادن نمی دهد یا سانسور می شود. جرس در عزای حصر و حبس موسوی و کروبی است ولی نه خود و مجتبی واحدی و شیرین عبادی اش ماهها پیش همین اقدام رضا پهلوی را با همه امکاناتی که داشته اند کردند و نه حالا که رضا پهلوی برای آزادی ایندو عزیز و دیگر زندانیان سیاسی شان اقدام کرده، حاضرند از اقدامش پشتیبانی کنند! حماقت را تا بجایی رسانده اند که با انتشار نوشتارهای آقایان تیزقدم و نصری، تلاش در حفظ و حراست از خامنه ای می کنند! سایت ایران لیبرال هم چند نوشته در انتقاد بی نمک از این اقدام رضا پهلوی دارد و حتی پیام ۱۶ آذر او کرده است! از آقای مصطفائی هم انتقاد کرده است! در سایت روزآنلاین، من هیچ انعکاسی از این اقدام رضا پهلوی ندیدم. رادیو و تلویزیونهای پرمدعای ایرانی هم که هی طلب پول از مردم می کنند، خفقان گرفته اند. از زمانی که جنبش سبز داشت به اوج خود می رسید تا سرکوبش، سایت اخبارروز کیلوکیلو مقاله درباره کشتار عام دهه ۶۰ مقاله داشت و آنها را بر سر موسوی می کوبید. تجزیه طلبانش هم که سالهاست کیلویی می نویسند از کشتار همگانی ؛ملت های؛ ایران ولی این سایت و تجزیه طلبانش که متعلق به سازمان فدائیان خلق (چریکهای فدائی خلق) است، از این اقدام رضا پهلوی پشتیبانی نکرده است. مثل اینکه همه دوست دارند فقط ذکر مصیبت کنند و سوء استفاده های سیاسی از درد و رنج و کشتارهای روزانه رژیم! دیشب برخوردم به نوشتار اخیر آقای علی تیزقدم در سایت "ایرانیان دات کام" با عنوان "آنجا که آقای پهلوی باید نور بتابانند - اینکه نتیجه سوم چیست بر من مکشوف نیست".
لینک:- http://www.iranian.com/main/2011/dec-32
نوشتار بسیار کوتاهی است که با واکنش تند نظردهندگان روبرو شده است. آقای تیزقدم دو سه بار تلاش کرده است که نظردهندگان منتقد خود را به طرز فکر خود متقاعد کند که البته ناموفق بوده است. خواندن نظرات ایرانیان مقیم امریکا برایم جالب بودند! با توجه به واکنش ها از سوی کنشگران سیاسی و مدافعین حقوق بشری مثل آقایان نقره کار و اردشیر زارع زاده و و و، و مقایسه آن با واکنش ایرانیانی مثل خودم، پی بردم که چه فاصله عظیمی بین ملت ایران و این مدعیان سرشناس فرهیخته روشنفکر و از ما بهتران وجود دارد. وای به حال همه اینها وقتی که ایران آزاد شود! ملت با اینها حسابهای تصفیه شده بسیار دارد! واکنشهای مردم به منتقدان ریاکار به این اقدام رضا پهلوی، شمه ای است از واکنشهایی که ما در ایران فردا نسبت به آنها تجربه خواهیم کرد. اگر امروز مدعیان دمکراسی و حقوق بشر از انتقاد و پاسخگویی و شفافیت ناخشنود می شوند، در ایران آزاد چه خواهند کرد! پاینده ایران و ملت ایران
January 04, 2012 02:09:35 AM
---------------------------
گوئا
به اصطلاح اصلاح طلبان مثل موسوی و کروبی هم در جنایات دهه ۶۰ دست داشتن.
شاه و پدرش خدمتهای زیادی به ایران کردن که در هیچ دوره اخیر سابقه نداشت.
January 04, 2012 12:12:31 AM
---------------------------
|