امین بزرگیان، جامعه شناس و تحلیل گر مسائل اجتماعی مقیم فرانسه، پاسخ پیکاسو به افسر نازی را پاسخی مناسب برای علت افزایش تنوع و شدت آسیب های اجتماعی و خشونت در جامعه ایرانی دانست و در ادامه گفت: «مدام درمطبوعات، رسانه ها، آکادمی و تلویزیون بحث می شود و همه می گویند ما داریم همدیگررا کتک می زنیم و این کار بدی است اما سوال این است که این کار کیست؟»
او همچنین معتقد است که با نگاهی عمیق به جامعه ایران می توان دید که خشونت سیستمی در یک کلیتی در حال بازتولید است.
امین بزرگیان در تعریف خشونت سیستمی گفت: «خشونت سیستمی، مکانیزمی است که فرد را به جایی می رساند تا کنش خشونت آمیزی انجام دهد بدون این که دلیل قوی برای کار خود داشته باشد.»
این جامعه شناس می گوید: «منظورم از سیستم تنها دولت نیست، بلکه چیزی کلان ترازدولت است که دولت و حکومت می تواند بخشی از آن باشد.»
بزرگیان تاکید می کند که، خشونت سازماندهی شده با خشونتی که بدون برنامه ریزی و در لحظه فرد از خود نشان می دهد متفاوت است و در اصل این دو، ریشه های متفاوت دارند، چرا که خشونتی که در یک لحظه انسان از خود بروز می دهد، به نوعی شوریدن علیه وضعیتی است که در آن قرار می گیرد.
این جامعه شناس در ادامه گفت: «درجامعه ایرانی در داخل کشور، افراد دارای یک "فرا روایت ذهنی" هستند و دائم احساس می کنند که حق شان خورده شده است و به خود می گویند هر مشکلی که پیش می آید، کسی یا چیزی مقصر است، آنها دائم از خود می پرسند مسئولیت نا بسامانی های زندگی من کیست؟»
او در ادامه در پاسخ به این پرسش که چه عواملی موجب شد تا در جامعه ایرانی سطح بزهکاری به کشته شدن قهرمان محبوب جوانان "روح اله داداشی" و یا مرگ کارتونیست ایرانی بر اثر ضربات چاقو برسد؟ گفت:«فرد در لحظاتی می خواهد حق خود را ازاین خشونت سیستمی که بر او اعمال شده بگیرد و تنها ابزاری که برای او مانده، تن، بدن و کنش آنی اوست. وقتی به یک قهرمان بدن سازی یا دیگری حمله می شود و به او آسیب وارد می شود، این بدان معنی است که سیستم یک خسران و نا توانی برای افراد ایجاد می کند که فرد به تنها امکانش که بدن اوست برای اعمال خشونت متوسل می شود، یعنی سیستم شرایطی را فراهم می کند تا فرد در جامعه از سر ناتوانی دست به چنین کاری بزند و این برخلاف خشونت کنشگرانه (هدفمند) است؛ چرا که خشونتی کاملا کور است و ریشه در چیزی جز وضعیتی که فرد در آن قرار گرفته است ندارد و از ناتوانی است که دست به خشونت می زند.»
بزرگیان در ادامه گفت: « افزایش آسیب های اجتماعی ناشی از تنوع فشارها است، چرا که سیستم تنها از یک طریق اعمال زور نمی کند. نکته مهمی که وجود دارد و باید به آن دقت کرد این است که این خشونت ها و آسیب های اجتماعی و خشونت هایی که توسط کارگزاران و مردم عادی رخ می دهد، نتیجه خشونت سیستمی است یعنی وقتی خشونت سیستمی به صورت منظم و متداوم و مکرر اعمال می شود نتیجه ای که به بار می آورد آسیب ها و خشونت هایی است که به صورت خرد و عکس العملی رخ می دهد. در واقع یک رابطه تو در تو و به هم پیوسته بین خشونت سیستمی و خشونت های عادی که هر روز در شهر اتفاق می افتد وجود دارد.»
خشونت در ایران به مرحله بحران رسیده است
روزی نیست که خبرهای متعددی از اسید پاشی، درگیری های خیابانی و ... نخوانیم یا نشنویم، جامعه شناسان معتقدند به رغم آن که میزان وقوع قتل در ایران از میانگین جهانی پایین تر است اما خشونت در ایران به مرحله بحرانی رسیده است .
"سعید مدنی" پژوهشگر مسایل اجتماعی دراین خصوص در گفت و گو با "جرس" می گوید: «برای ارزیابی وضعیت اجتماعی از نظر میزان وقوع خشونت شاخص های مختلفی را می توان مورد ارزیابی قرار داد.
یکی از این شاخص ها مقایسه ی وضعیت با میانگین جهانی شاخص است. به عنوان مثال میانگین تعداد وقوع قتل به ازای هر صدهزار نفر جمعیت در سطح جهانی حدود ۵/۶ گزارش شده است، در حالی که این شاخص برای ایران دست کم ۵/۳ تا ۵/۴ قتل است.
یعنی در ایران به ازای هر صدهزار نفر جمعیت ۵/۳ تا ۵/۴ قتل رخ می دهد. همانطور که می بینید بر اساس این شاخص میزان وقوع قتل در ایران از میانگین جهانی پایین تر است، اما آیا می توان بر این اساس نتیجه گرفت که ما وضعیت اجتماعی مطلوبی داریم؟ »
نا گفته نماند که خشونت منحصر به قتل نمی شود، ضرب و جرح، خشونت علیه کودکان و زنان، همه ابعاد دیگری از خشونت هستند که بخش مهمی از آنها پنهانی انجام می شود ودر آمار محسوب نمی شوند.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|