مثل برخی دیگر از همکارانم نشستن با رضا پهلوی و مصاحبه کردن با او برایم تابو بود. حدسم درست بود چون بعد از مصاحبه مشخصا از سوی برخی از همکاران روزنامه نگارم مورد نقد قرار گرفتم که نباید به او رسمیت داد و سراغ چنین فردی برای مصاحبه رفت حتی اگر شکایت او از رهبر جمهوری اسلامی موضوع و سوژه ی مهم خبری باشد. از طرفی شدید ترین توهین ها هم از طرف دوست داران شاه و فرزند ایشان تقدیم ام شد که اصلا چرا از رضا پهلوی پرسیده ام که آیا او مایل است با عنوان «شاهزاده» فعالیت سیاسی کند یا با عنوان « رضا پهلوی».
در سوی دیگر این ماجرا هم گفتگویی با رعایت احترام میان دو طیف متفاوت در فضای مجازی شکل گرفت.
اما یک نکته برایم جالب بود؛ هم آنان که رضا پهلوی را به رسمیت نمی شناسند، مصاحبه با او را «خیانت» توصیف می کنند هم آنان که رضا پهلوی را از هم اکنون پادشاه ایران می دانند سوال کننده ای که می پرسد آیا انقلاب ۵۷ برکناری «دیکتاتور» بوده است را «خائن» لقب داده اند. هر دو طرفِ این طیف ناراضی هم فکر می کنند فقط آنها محقِ مطلق اند.
برخی ها که با نام طرفداران شاه و حامیان فرزند شاه می گویند احساسات شان جریجه دار شد که چرا من پرسش کرده ام آیا رضا پهلوی پدر خودش را دیکتاتور می داند یا نه، این پرسش را «بی ادبی» و «گستاخی» تعبیر کرده اند.
برخی دیگر شاکی شده اند چرا همین پرسش را از سید حسن خمینی فرزند رهبر جمهوری اسلامی نپرسیده ام. این در حالیست که اولا در داخل ایران هرگز امکان طرح چنین پرسشی وجود ندارد، دوما اگر سید حسن هم بخواهد در عرصه سیاست جانشین پدرش شود قطعا نه تنها من خیلی های دیگر از او سخت ترین سوالات را خواهند پرسید و او مکلف به پاسخگویی خواهد بود سوم اینکه وقتی عکسی از سید حسن در کنار خامنه ای منتشر شده بود من دور از ایران ابتدا یک مطلب در نقد ایشان نوشتم و سپش با دفتر ایشان هم برای درخواست مصاحبه تماس گرفتم که پاسخ منفی بود.
برخی ها نیز قطع کردن سخن «رضا پهلوی» برایشان بی احترامی به جایگاه «شاهزاده» تلقی می شود. در تمام طول مصاحبه هر جایی که مصاحبه شونده را قطع کرده ام با کمال احترام گفته ام «اجازه می خواهم صحبت شما را قطع کنم». یا حتی گفته ام «صحبت شما متین است اما …»، یک بار هم گفته ام «من برای رضا پهلوی که این سخن را مطرح می کند احترام قائل هستم اما ….». این رسم رسانه های معتبر دنیاست که اجازه نمی دهند مصاحبه شونده نطق خودش را در طول مصاحبه انجام دهد و معمولا سخن را با احترام قطع می کنند البته آنها از این تعارفات مرسوم ایرانی چندان بهره مند نیستند که ما هستیم و برای همین اتفاقا مورد نقد هم قرار گرفتم که به کار بردن عبارت « من برای شما احترام قائل هستم» یا « حرف شما متین است اما اجازه می خواهم قطع کنم» با اصول حرفه ای سازگار نیست و باید این رسوم و قیدهای عرف و اخلاقی را در یک مصاحبه کنار گذاشت، من اما کنار نگذاشته باز شاهد بودم چقدر کامنت های خارج از ادب تنها برای همین نکته نوشته شد که چرا ادب را رعایت نکرده ام.
این نکته مرا یاد روزهایی انداخت که وقتی محمد خاتمی رییس جمهور دوره اصلاحات به مجلس آمده بود از او پرسیده بودم چرا به خانم عبادی که برنده جایزه صلح نوبل شده است تبریک نگفته است. او گفت : بسم الله الرحمن الرحیم من به عنوان یک ایرانی…..یعنی در پاسخ به سوالم شروع کرد به تبریک گفتن. بالای پنجاه خبرنگار هم دورش ایستاده بودند صحبتش را قطع کردم و گفتم: آقای خاتمی الان نه منظورم این است که چرا قبلا پیام رسمی نفرستادید در حالی که برخی از روسای جمهور دیگر پیام تبریک رسمی ارسال کرده اند…خاتمی گفت مگر هر اتفاقی می افتد رییس جمهور باید پیام رسمی بدهد و بعد هم از کوره در رفت و گفت جایزه صلح نوبل اصلا مهم نیست….وقتی این اظهار نظر خاتمی جنجال آفرین شد کوزه بر سر خبرنگار شکست و آن زمان محمد علی ابطحی در روزنامه شرق مرا با لقب «دخترخانم کم تجربه » مورد عتاب و خطاب قرار داد که وسط حرف خاتمی پریده است و باعث شد خاتمی از کوره در برود….صدا و سیما و کیهان ولی سنگ تمام گذاشتند القابی مشابه القاب این روزها تقدیم ام کردند. آنها گفته بودند خاتمی پاسخ یک خبرنگار «بی ادب» را داد و اشاره آنها هم این بود که من صحبت خاتمی را قطع کردم و باعث شدم او از کوره در برود. احمد بورقانی روزنامه نگاری که از در سیاست بود و اما از سیاست دل خوشی هم نداشت همان زمان که حتی زمزمه اخراجم پیچید گفته بود ایراد بر خبرنگار نیست این سیاستمدار است که در برابر سوال های بی ویرایش نباید از کوره در برود. عادت نداشتیم یک اصلاح طلب به رییس جمهور اصلاح طلب خورده بگیرد برای همین انتقاد احمد بورقانی خوش به دل می نشست آن روزها ……بعدها که از مجلس هفتم اخراج شدم هم باهنر در نشست علنی مجلس گفته بود این خبرنگار «بی ادب» است. اینها همه را گفتم که بگویم «بی ادب» بودن انگ نا آشنایی نیست. آنچنان که دو سوی ماجرا یعنی هم کیهانی ها و هم این روزها کسانی که احساسات شان از مصاحبه ام با رضا پهلوی جریحه دار شده است هر دو دوباره لقب «جوجه اردک زشت» را دستمایه قرار داده اند. هر دو طیف هم مشخصا به تغییر اسم به عنوان یک جرم بزرگ نگاه می کنند و معصومه علی نژاد قمی هم دوباره به جای مسیح در صدر نقد و تند خویی هاشان نشست.
برخی دیگر نیز در این میانه نقدهای به جایی به مصاحبه ام نوشته اند که بی شک از آنها می آموزم و هرگز خودم را محروم از خواندن نقدهای سازنده نمی کنم…به عنوان مثال به کار بردن واژه ی نسل من را حتما باید مورد توجه بیشتری قرار دهم تا حساسیت کمتری بر انگیزد.
در طول مصاحبه سه بار از واژه نسل من استفاده کرده ام. یک جا گفته ام نسل من یاد گرفت پدران خود را نقد کند. یک بار گفته ام نسل من نه امام می پذیرد و نه شاه اما اشتباه کردم چون در میان هم نسل هایم هنوز هستند کسانی که هم «امام » و ولایت می خواهند و دیگرانی که «شاه» و پادشاهی را می پسندند.
قضاوت نهایی یک مصاحبه را به مخاطبانی واگذار می کنم که بارها دیده اند در ایران نیز سراغ سیاستمداران رفته و سوال های ممنوعه را پرسیده ام. کم مورد حمله قرار نگرفته ام یک جا می گویند لباس شخصی ها بوده اند جای دیگر می گویند ارتش سایبری بوده اند من اما چه لباس شخصی ها و چه ارتش سایبری را ایرانی می بینم که فرهنگ غلط فحاشی را ترویج می کنند….. با این همه در دل این حمله ها باز از کسانی که منت می گذارند برای نقد سازنده قدم و قلم بر می دارند قدردانی می کنم و باور دارم که هیچ دیکتاتوری از مادر دیکتاتور متولد نمی شود این ما بت پرستانیم که از شاه و امام و آقا، دیکتاتور می سازیم…
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
سعید
با درود
درد ما ایرانیان همه از هم وطنانی است که یکی شاه و شاهزاده را و دیگری ولی فقیه و روحانی را مقدس می پندارد و می اندیشد با اینان نباید گفتگوی چالشی داشت من نتوانستم به سبب تندی کم اینتر نت گفتگوی ایشان با اقای رضا پهلوی را بشنوم بنابر این درباره آن نظری نمی دهم اگر امروز کسانی یافت می شوند که اینچنین برای شاهزاده محبوبشان حریم قدسی قایل شوند فردا که ایشان حتی در دموکراتیک ترین شکل به قدرت برسد اورا نیز چون پدرش و چون ولی فقیه بت خواهند ساخت و بر کبریا خواهند نشاند تا مگر گردی از انتقاد و پرسش بر دامنش نشیند با این وصف ما همچنان بر همان دور باطل خواهیم ماند
January 12, 2012 09:37:00 PM
---------------------------
فرهاد
خانم علی نژاد ،
بخشی از مصاحبه را دیدم . طبعا نمی توانم در مورد آن نظری بدهم . اما از اینکه تصمیم گرفته اید عبارت " نسل من " را دیگر استفاده ننمایید ، بسیار خوشحالم.
در مصاحبه های دیگرتان دیده ام که با لحن خاصی از این عبارت استفاده می کنید.
حقیقت این است که نه تنها نسل شما بلکه تمام ایرانیان همگی تحت شرایط مشابه ای بوده اند و اگر کاری شده توسط تمامی ایرانیان بوده.
ضمنا تصور نمیکنم کسی از آن نسل به شخص شما نمایندگی داده باشد.
ممنون از اینکه خودتان این مورد را دریافتید.
January 12, 2012 09:36:53 PM
---------------------------
آرش آریا
چند دقیقه از مصاحبه را دوباره بشنوید. حتی لحن و تن صدای خانم علی نژاد به شدت تحت تأثیر احساسات ایشان بود. گویی یک خواهر بسیجی یا مجاهد خلق در حال شعار دادن و خطابه است!
خانم علی نژاد! تلاش شما را در گردآوری نام جانباختان سبز می ستایم؛ اما شما تا جایگاه یک خبرنگار حرفه ای راه درازی دارید!
January 12, 2012 02:44:19 PM
---------------------------
کوشان
پرسشم از خانم علی نژاد در مورد دروغ های ایشان مندرج در این نوشتار نیست.چون من در تمام ابعاد مجازی رسپونسها را دنبال کردم اصلا به این سیاهی نبود که در وصف طرفداران شهریار ایران نوشتند.ودر مورد همکارانشان درست فرمودند ولی سوال من در همین مورد است:
ایا همکاران و سایت متبوع شما و امثالهم این نوع مقالات را از طرف مقابل منتشر می کنند؟؟؟کمی دموکرات بودن را بیاموزیم!
January 12, 2012 11:19:56 AM
---------------------------
وجدانی
طلب فرزندان راستین!
در میان ایرانیان کم نیستند افرادی که استعداد طنز نویسی و طنازی دارند و هیچ دوره و زمانی این سرزمین از وجود آنان تهی نبوده و خدا کند هرگز هم تهی نباشد. اینکه در حال حاضر چه کسانی به هنر طنز نوشتن و لطیفه پردازی مبادرت می ورزند و اکنون ساکن کجا هستند چندان مهم نیست بلکه جرئت و نوع هنری را که بکار میبرند بسیار با ارزش و قابل توجه و احترام است.
در تعریف طنز آمدهاست: اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونه سازی؛ خشم و نقیضه، ضعفها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد میکشد. طنز گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیلهای میانگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالت ها. نمونۀ بسیار جالبی که در پایان این سطور خواهد آمد و این روزها شاهد آن در اینترنت هستیم در عین کوتاهی و سادگی همان هدف و منظور را در پی دارد که در تعریف طنز بدان اشاره گردید یعنی نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالت ها از طریق و بوسیلۀ شوخی و خنده.
در این طنز انتخاب دو شخصیت کاملآ متفاوت و چه بسا متضاد یعنی رهبر معظم و کشاوز فلکزده جالب و پر معناست. اولی سمبل قدرت، اقتدار،... و مرجعیت است و دومی نماد مردم عادی، قشرهای فعال جامه و مردمی که چه بسا امکان دارد در زمرۀ سیاسیون بظاهر روشنفکر در نیایند بلکه بقول قدما از جملۀ رعایا باشند. تازگی و شیرینی این طنز در آن است که کشاوز فلکزده و سادۀ ما راه نجات، بهروزی و فلاح خود و مآلآ کشورش را در گرو بازگشت دوبارۀ شاه میداند و لا غیر. طنز مورد اشاره در عین خنده دار بودنش زمانی گزنده و درد آور خواهد بود که بیانگر و در بردارندۀ این پیام باشد که کشاورزان و در واقع مردم عادی ایران امید خود را از فعالان سیاسی و راهیان این وادی بریده و جهت رسیدن به آرزوی خویش یعنی بازگشت شاه به کشورشان راهی بجز توسل و دخیل بستن به رهبر معظم و دعای وی ندارند. با امید به اینکه آرزوی همۀ ایرانیان عزیز برآورده شود و ایران به افتخاری بس بزرگ نایل آید طنز یاد شده در ادامه تقدیم میگردد:
»»میگویند: عده ای کشاورز فلکزده را ریسه کرده بودند و برده بودند حسینیه جماران تا رهبر معظم برای شان سخن پراکنی و دست افشانی بفرماید.
آقای معظم عمامه ای چرخاند و عشوه ای آمد و خطاب به کشاورزان گفت: شما زحمتکشان این مملکت هستید؛ شما فرزندان راستین اسلام هستید؛ بار اصلی این مملکت بر دوش شماست؛ اسلام به همت شما زنده است. اگر نکته ای؛ حرفی ؛ سخنی؛ گلایه ای؛ یا شکوه و شکایتی دارید؛ اینجا؛ بی هیچ آداب و ترتیبی با من در میان بگذارید.
از میان خیل کشاورزان ؛ پیر مردی برخاست و خطاب به آقای معظم گفت:
- شما سید اولاد پیغمبر هستید. شما ذریه حضرت زهرا هستید. قلب تان پاک است. دعای تان مستجاب است. دعا کنید که شاه برگردد!!««
January 12, 2012 11:19:55 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود
از زمانی که مسیح علی نژاد با شاهزاده مصاحبه کرد ، اپوزیسیون خارج کشورهم سرگرم بررسی و تحلیل این مصاحبه می باشد . اگر هر ماه یک نفر از مهره های اصلاح طلبان یک چنین مصاحبه ای با شاهزاده انجام دهد ، لوازم کافی برای سرگرم کردن اپوزیسیون خارج کشور تامین خواهد شد. اصلاح طلبان و رژیم هم از سرگرم کردن اپوزیسیون خوب لذت می برند. انگارتا سوژه بعدی قرار نیست ، سوژه مصاحبه مسیح علینژاد به آرشیو ارسال شود. شاید بهتر باشدابراهیم نبوی مصاحبه بعدی را انجام دهد تا کمی هم طنز داشته تا تکرارهای پی درپی تحلیل ها برای امثال من کسل کننده و تحوع آور نباشد. ادامه به سوژه مسیح علی نژاد. احتمالا این بخش مهم مبارزه با رژیم است. شاد و پیروز باشید.
January 12, 2012 10:36:40 AM
---------------------------
مهرداد جعفری
(به عنوان یکی از طرفداران رضا پهلوی) تنها ایرادی که می تونم از خانم مسیح علی نژاد بگیرم در کل اینه که ایشون مصاحبه رو با مناظره اشتباه گرفتن, شاید فرقش رو نمی دونن.
با احترام
January 12, 2012 10:18:56 AM
---------------------------
رویا
مصاحبه بسیار مثبت بود از این جهت که دیدگا ه رضا پهلوی در بسیاری موارد با صراحت بیان شد.از نظر من مسیح علی نژاد بی ادبی نکردند. نوع سوالهای مطرح شده مستلزم یک مصاحبه ی مفید بود. اما عصبیت خانم علی نژاد جنبه ی نا خوشایندی به مصاحبه می داد؛ از طرف دیگر پافشاری ایشان روی دیدگاه خاص؛ شنونده را به این فکر می انداخت که مسیح عزیز مصاحبه را با مناظره اشتباه گرفتند. این عصبیت و گاهی لجاجت روی یک سوال؛ یکی دو بار موجب از کوره در رفتن آقای پهلوی هم شد که در یک بحث و مناظره دور از انتظار نیست؛ امادر یک مصاحبه لزومی ندارد. در مجموع خانم علی نژاد جسارت زیادی داشتند که قدم اول را برای انجام این مصاحبه برداشتند. و آقای رضا پهلوی در کمال ذکاوت از این فرصت استفاده کردند تا بینش مثبت و آگاهانه شان را به گوش قشری برسانند که تا چندی پیش حتی حاضر نبودند دقیقه ای به سخنان ایشان گوش دهند به این گناه که نامشان پهلوی است! من شخصا به عنوان یک جمهوری خواه حامی رضا پهلوی؛ این مصاحبه را بسیا مفید ارزیابی کردم؛ و سپاسگذارم از هر دو عزیز.
January 12, 2012 05:46:02 AM
---------------------------
امير
با سپاس وستايش از مسيح عليتنژاد بخاطر گفتگوی بسيار جالب و آشکارشان با آقای رضا پهلوی و با سپاس از آقای رضا پهلوی بخاطر سياستهای دموکراتیک و واضح ايشان ؛ هموطن گرامی اجازه بدهيم همدیگر را نقد کنيم اجازه بديم همدیگر را مورد سئوال قرار بديم اجازه بديم با اين گفتگوها و کنکاشها راه با هم بودن بسوی آزادی را پيدا کنيم و راه دیکتاتور پروری و استبدادگرايی را ببنديم بگذاريد با هم بودن در یک مسير را با هر عقيده و دينی در سايه آزادی داشته باشيم ؛ من خود شخصا بر اين باورم که آقای رضا پهلوی گزينه ايده آلی برای رهبری سياسی هست در صورتی که بر سياستها و مواضع حال حاضر خود بماند در خارج از کشور در گروههای اپوزسيون شخصيت با ثباتی است و از نظر سياسی دارد به پختگی لازم ميرسد ؛ مام وطن را دوست ميدارد به فرهنگ ايران زمين عشق ميورزد و.....
و اما مسيح علينژاد ؛ آخ که چه شيرين بود گفتگويت با آقای رضا پهلوی و سئوالهايی کردی که بعدها
همين کسانی که ايراد میگيرند ؛ در دهن شان تمام این سئوالها خواهد آمد ؛ آنها دوستار رضا پهلوی نيستند بلکه امثال تو دوستارش هستند که با طرح اين سئوالات مواضع او را برای ایرانیان روشن میکنيد و از اين طريق به او کمک میکنيد تا نسل پر از سئوال ايران را بشناسد و برای نجات کشور همراه با اين مردم به جلو برود .
January 12, 2012 12:24:29 AM
---------------------------
IRAN
خانم علینژاد من فکر میکنم شما مرز رک بودن و بی ادبی رانمیدانید.
January 11, 2012 11:38:14 PM
---------------------------
بهناز
سلام خانم علینژاد
راستش من خودم را درگیر نقد و یا تحسین واژه واژه های مصاحبه شما نمی کنم و به این که خبرنگار باید جسور باشد و کار حرفه ای ارائه دهد نیز ایمان دارم . دوسنان ناقد مصاحبه (های) شما در مواقعی که لازم بوده همین نقد تند و تیز را به بزرگان و برجستگان دنیای ارتباطات نیز مطرح کردو اند آنگاه که در برابر افرادی اعم از احمدی نژاد یا ... قرار گرفته اند و پرسشهای اساسی را نپرسیده اند و یا در برابر یاوه گویی ها سکوت کرده اند
اما دوست من ( اگر اجازه دارم اینطور خطابتات کنم)این نکته را همیشه به یاد داشته باش که همیشه و هر جا و در هر سمتی و شغلی هنگام صحبت کردن نکته ای که مهم است این است ** مهم نیست چه می گویی مهم این است که چگونه بیانش می داری ** شاید جمله ها و کلمه هایی را که در مصاجبه های گوناگون به کار برده اید به خودی خود بی ادبانه نباشد ولی طرز و لحن گفتش آنجنان کنایه آمیز و تند است که دیگران را به مقابله وا می دارد من هیچگاه از هیچ یک از بزرگان دنیای ارتباطات لحنی توهین آمیز و پر کنایه ندیده و نشینیده ام حتا در جسور ترین آنان ، البته بگویم شاید چون ایرانی هستیم اینگونه است چرا که ایرانی ها در پر کنایه سخن گفتن و گوشه زدن سرآمد دنیایند
January 11, 2012 11:30:23 PM
---------------------------
امیر حسین موحدی
آقای حق من متأسفانه سوالات مورد نظر شما را ندیدم امیدوارم خدمت گذارتان باشم
January 11, 2012 11:15:53 PM
---------------------------
حق
با درود خدمت آقای امیر حسی موحدی گرامی، اولا از تلاشهای شما در این مدت کوتاهی که با شما از طریق نوشتارهایتان اشنا شده ام بویژه در رابطه با رضا پهلوی سپاسگزاری می کنم. من پرسشهایی درباره رسانه ها از آقای امین موحدی در همینجا و امروز کرده ام و مایلم پاسخهای شما را هم بدانم. آیا مایلید به این هموطن تان پاسخ های رک و راست بدهید؟ یکدنیا سپاسگزار خواهم شد. تندرست و پیروز باشید. ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران
January 11, 2012 08:22:36 PM
---------------------------
امیرحسین موحدی
خانم علینژاد ایشان را به جای پدرش مورد بازخواست قرار داد و رضا پهلوی را به خاطر اینکه دیگران ایشان را شاهزاده خطاب میکنند مورد عتاب قرار داد.
مصاحبه کننده تلاش کرد حتی سقوط دکتر مصدق را با فعالیتهای اخیر رضا پهلوی مرتبط سازد. رضا پهلوی گفت که من هیچگاه خود را با لقبی معرفی نکردم ولی اینکه تلاش میکنیم شورای رهبری داشته باشیم حق همه هست. خانم علینژاد، تیم رضا پهلوی را نامرئی خواند و دهها سوال عصبی و گاه اهانت آمیز طرح کرد و به مجادله با رضا پهلوی تا پایان ادامه داد … ولی با تکیه به این سخن رضا پهلوی که در پاسخ به مصاحبه کننده (که گفتند خیلیها شما را به رسمیت نمیشناسند ) جواب داد آنها که باید به رسمیت قبول کنند ملت داخل کشور هستند بحث را ادامه میدهیم.
رضا پهلوی در این مصاحبه گفت که ما نباید روی همدیگر ضربدر بکشیم امروز ایران در خطر جنگ هست؛ اعدام؛ سنگسار و فقر میهنمان را در برّ گرفته ما باید یا با نظام باشیم یا علیه آن تغییر رژیم برای من اصل است. علینژاد ادعا کرد که تحریم انتخابات به نفع رژیم میباشد و از موضع رضا پهلوی پرسید ولی اجازه پاسخگویی نداد.
بنده قصد قضاوت در بار علت اینگونه مصاحبهها را ندارم ولی باز باید تکرار کرد آیا این همه عصبیت نسبت به یک فعال سیاسی آنهم به سبک برنامه پارازیت نشان از آن ندارد که محبوبیت رضا پهلوی بسیاری را نگران ساخته و تب الود به مهتاب بد میگویند. آیا سزاور است به جای پرسیدن از برنامهها و واکاوی خطوط فکری رهبران سیاسی آنها را به خاطر اشتباهات دیگران مورد تهاجم قرار دهیم؟
اصلا خانم علینژاد باید این سوال را از خود بپرسند، نه از رضا پهلوی که شما که هستید خانم علینژاد ؟ ایشان رضا پهلوی هستند، همان که یک فرهنگ و تفکّر را رهبری میکنند و دارای پایگاه اجتماعی و تاریخی غیر قابل انکار. لطفا این بار شما پاسخ دهید که کی هستید؟ آیا روزنامهنگارید یا بازجوی دادگاه که فردی را که در زمان پدرش نوجوانی بیش نبود به خاطر پدرش با عصبانیت بازجویی میکنید؟
January 11, 2012 08:01:33 PM
---------------------------
داريوش
تحرکات سياسی اخيرشاهزاده رضا پهلوی همچون تلاش برای تشکيل يک کنگره ملی، شکايت ايشان از خامنه ای و مصاحبه اوبا خانم مسيح علی نژاد همچون آبی است که به لانه مورچگان ريخته اند.آن شيفتگان سوسياليزم سويتی وکوشندگان استقرارديکتاتوری پرولتاريا که اينک پوست انداخته وهمگی سينه زنان دمکراسی و سکولاريسم درکشورمان شده اند با اعضای آن حزب کذائی، اصلاح طلبان وديگرمخالفان پهلويها امروز با حسادتی خاص که از احساس ناتوانی ايشان درعرصه سياسی سرچشمه ميگيرد، بجوش و خروش درآمده اند تا دوباره با گشودن دوسيه های قلابی خاک خورده شان ،که نسل جوان امروز به اصطلاح "تره هم برای آنها خورد نميکند"، دون کيشوت وار با شمشير چوبين به جنگ مردی آگاه و مبارز آمده اند که همانند پدرش ايران را ازديگرايرانيان بيشتر دوست دارد.
او يک تنه درتلاش است، تا با آغاز يک کارزار بين المللی ماهيت جنايتکارانه و ضد انسانی رژيم ولايت فقيه را بروشنی به جهانيان بشناساند و مبارزه مدنی برعليه ملايان را ساماندهی کند.وی بخوبی مطلع است که دراين راه چه مصائبی درسر راهش قرارگرفته اند،از بدخواهانی بنام «هموطن» تا کسانی که با بی اعتنائی به معيارهای اخلاق اجتماعی، هيچگاه نخواسته اند درمبارزات سياسی که اينک صرفاً برای آزادی کشورمان صورت ميپذيرد سنگ پراکنی نکنند.جذابيت انديشه سياسی شاهزاده و عملکرد بسياردمکراتيک ايشان دربرهه های مبارزه بابدخواهان ايران،آنکسان را که چنين ويژه گيهائی درخود سراغ ندارندرابه اتخاذ تدابيرنفاق افکنانه وياوه گوئيهای تکراری وادار کرده است.تا اگر خود توانا به انجام تدبيری برای رهائی وطن شان نيستند،از همت و پايمردی ديگران دراين جهت مجدانه جلوگيری کنند.
چهارشنبه ۲۱ دی ۱٣۹۰ - ۱۱ ژانويه ۲۰۱۲
January 11, 2012 11:33:04 AM
---------------------------
ساسان بهمن آبادی
پاینده ایران
یکی از بزرکترین داغهایی که بر دل معارضان نهاد پادشاهی و خانواده پهلوی - اعم از اصلاح طلبان و اصولگرایان و ... حکومتی و جمهوری خواهان و ... - نشسته است آنست که جویای نقاط ضعف شاهزاده ای هستند که نقظه ضعفی ندارد؛ و الحق که این داغ، داغی است بس سنگین که لاجرم به واکنشهای منطقی می انجامد.
این جماعت علیرغم آنکه با تلاشی شبانه روزی ظرف چند دهه به تخریب و تحریف خدمات پادشاهان پهلوی پرداخته اند، اما در همه این سیاه نمایی های مورد ادعایشان هیچ موردی را نمی توانند متوجه شخص شاهزاده نمایند. چراکه دوران پادشاهی آریامهر - چه خدمت بوده است و چه از نگاه آنها خیانت - شاهزاده در روند مسایل نقشی نداشته اند.
از سوی دیگر در دوران پس از واقعه بهمن 57 نیز پیشینه سیاسی همه فعالان سیاسی مشخص است و در مقام مقایسه، هیچ شخصیتی کارنامه سیاسی روشن تری نسبت به شاهزاده ندارد. به قول فردوسی:
پدر بر پدر شاه و خود شهریار ... زمانه ندارد چنو یادگار
حال تصور بفرمایید سنگینی داغ این جماعت را که می خواهند چهره ای را بکوبند و هیچ دستاویزی هم نمی یابند ...
در این اثنا تنها چیزی که این داغ را اندکی التیام می بخشد آنست که از شاهزاده نسبت به دوران پادشاهی پدر ارجمندشان برائت نامه بگیرند که اگر هم چنین باشد باز هم خدشه ای بر کارنامه سیاسی روشن ایشان وارد نمی شود.
طنز مضحک داستان اینجاست که شاهزاده را بخاطر آنچه که در دوران پادشاهی آریامهر گذشته به زعم خویش محاکمه می کنند، اما عناصری از قماش میرحسین موسوی را به خاطر آنچه خود به دست خویش انجام داده اند تبرئه می کنند ...
آنچه سنگینی داغ این جماعت را می افزاید همانست که در بخش پایانی این نوشتار اعتراف شده است و آن اینکه با وجود همه دروغ پردازی ها و سیاه نمایی های اغراق آمیز و بی پایه، نسلهای نو جامعه ایران - که در روزگاری چشم گشوده اند که کشور به هیأت جمهوری درآمده است و به هیبت اسلامی - آیین پادشاهی ایران را پاس می دارند.
در پایان پرسشهای آقای آریا آجرلو را تکرار می کنم، اما در پی پاسخ نیستم که خود پاسخ را می دانم:
1. آیا شما صادقانه حاضر هستید که مثل و حتی ده برابر سبکتر از این مصاحبه را با آقایان اصلاح طلب حکومتی داشته باشید؟ موسوی و کروبی جای خود. آیا شما حاضر هستید از ایشان تنها سوال کنید، نقش اصلاح طلبان حکومتی که روزی در قدرت بودند و روزی انقلابی و پاسدار در قتل و عام مخالفان و اعدام های فله ای هواداران رژیم گذشته در اواخر دهه پنجاه و در دهه شصت، زندانیان دهه هفتاد که دست برقضا زیر نظر دولت اصلاحات اعدام، زندانی و شکنجه شدند چه بوده؟ یا اینکه مانند گذشته آنچنان که در مطالب قبلی خود در سه سال پیش نوشتید، این بحث ها امروز صلاح نیست و به جنبش ضرر می رساند، قناعت می کنید؟
2/ آیا شما حاضر هستید که از آقای موسوی و کروبی و تمامی اصلاح طلبان بپرسید، پولهایی که کیسه کیسه خرج می کنند را از کجا آورده اند؟ و اصلا آیا چه کسی با آنان این اجازه را داده که از طرف مردم ببرند و بدوزند و کسان را خائن یا غیر سبز بنامند؟
3/ آیا خود شما در مورد کسانی که به براندازی جمهوری اسلامی فکر می کنند و در طول 32 سال گذشته تا به امروز اندکی در مبارزاتشان خلل و یا چرخشی صورت نگرفته و حتی دمی و حتی لحظه با جمهوری اسلامی سرسازش نداشته اند و با هیچ جناحی از این حکومت همکاری نکرده اند، هم مانند آقایان موسوی و کروبی رفتار می کنید؟
4/ آیا همکاران شما در سایت جرس و دیگر سایت ها و رسانه های اصلاح طلب حکومتی به ما براندازان اجازه ی مطرح کردن سوالات خودمان را می دهند؟
5/ و در آخر اینکه آیا دوستان شما در جبهه ی اصلاح طلبان حکومتی و آقایان موسوی و کروبی هم حاضرند اینگونه شفاف و واضح با یک ژورنالیست برانداز و مخالف تمامیت جمهوری اسلامی مصاحبه کنند و به پرسش های صریح آنان پاسخ بگویند؟
پاینده ایران
تهران - ساسان بهمن آبادی - عضو حزب پان ایرانیست
January 11, 2012 11:27:29 AM
---------------------------
سیاوش
خانم علی نژاد
از این سو کسی شما را مورد بی حرمتی قرار نداد .ما پروا و شجاعت شمارا در مصاحبه با اصلاح طلبان انتظار می کشیم .آنانی که عمده جنایت ها و فجایع ضد بشری جمهوری اسلامی درزمان مسئولیت و صدارت و ریاستشان واقع شد.بر خلاف توصیه دوستانتان شما با مصاحبه با شاهزاده رسمیت یافتید ونامی پراکندید.با همه انعطاف و تواضع و چشم بستن ما بر گذشته شما و همفکرانتان هروز بیش از روز پیش مدعی می شوید .ما در یک دوره حساس جدال فکری به سر می بریم.امروز هیچوقت یک ژورنالیست هوادار پادشاهی که وحدت را الزامی ترین وظیفه ترقی خواهان می داند در مواجهه یا مصاحبه با یک اصلاح طلب دهه شصت را به یاد نمی آورد.شما خواهان اتحاد نیستید و ما نیز نباید وقت خود را به هدر دهیم .من فکر می می کنم محو این نظام با امحاءسایه آن امکان پذیر است .سایه ای که به جد در قالب اصلاح طلبی امثال شما رخ نمایانده است.
January 11, 2012 11:21:02 AM
---------------------------
حق
با درود به خانم علینژاد، پرسش زیر در نظر پیشینم از قلم افتاد. در مورد پناهندگان از رضا پهلوی پرسشی کردید. من مایلم بدانم که در ۲ سال اخیر و برخی بیشتر مثل شیرین عبادی که شماها در تبعید بوده اید، چه کارهایی برای پناهندگان ایرانی کرده اید. مثلا پناهگاهی یا رسیدگی به امور حقوقی آنها یا حداقل دیداری از اردوگاه های آنها کرده اید یا صدایشان را به گوش جهانیان رسانده اید؟ در مجموع، اینهمه سرشناسان اصلاح طلب، چه خدماتی در این چند سال اخیر برای پناهندگان ایرانی انجام داده اند؟ آیا شما گزارشی در اینمورد منتشر کرده اید، با کسی در اینمورد مصاحبه ای کرده اید بویژه شیرین عبادی؟ بیش از همه اینها مایلم بدانم که برای کمک رسانی به پناهندگان ایرانی، ما ایرانیان امروز چه باید بکنیم؟ خیلی مایلم که شما بعنوان یک روزنامه نگار ایرانی و مسئول و دلسوز این پرچم را از روی زمین بردارید. با احترام حق پاینده ایران و ملت ایران
January 11, 2012 02:45:58 AM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه کافه نادری ها،
سخنی با مسیح علینژاد
۱. خانم علینژاد محترم، با درود به شما. اگر در رابطه با مصاحبه شما با رضا پهلوی، به شما توهین هایی شده است که هرگز به عمرتان نشنیده بودید، من بدترین فخاشی هایی را که به من شد را در ایران خوب بیاد می آورم چون آستینم کوتاه بود و موهایم ژل داشت و گردنبند فروهر به گردن داشتم. شنیده ام که دو فرزند کوچک شاه فقید در مدارس خارج از کشور بوسیله خارجیان مورد توهین های زیادی قرار گرفتند که اگر حقیقت داشته باشد، فقط می توان زیانهای روانی ای که از کودکی به انها خورد را فقط متصور شد که چه حالی به آنها و خانواده شان می توانست دست داده باشد. فیلم زشت ترین فحاشی ها که اخیرا به فائزه هاشمی در ایران شد را در فیلمها دید. من فکر نمی کنم پادشاهی خواهان هرگز به گرد پای کلیت این رزیم در فحاشی برسند. ادبیات سیاسی ای که با خمینی وارد ایران شد و ترویج گردیدند را حتما دیده اید! آغازگر خشونتهای لفظی و فحاشی ها این رژیم بود و اثراتش را در همه گذاشت. آیا واقعا فحاشی هایی که شما از آنها سخن می گویید، در برون مرز بدترند بویژه از سوی پادشاهی خواهان! سلطنت طلب نامیدن آنها با لحنی تحقیرآمیز به مدت سه دهه، فحاشی نیست! چرا به این ما ایراد نمی گیریم! مایلم شما را به سایت گویای من، و به نوشتار/فحش نامه ی آسیه معمار با عنوان ؛ میان بد و بدتر؛ رجوع دهم. این خانم ادعا می کند که به هیچ جریان فکری وابسته نیست و آزاد و جسور است! اما در نوشتارش می بینیم ؛... پدر بزرگی که بوسیله سرکوب جنبش های ملی, به آنجا رسید و بعد هم بردنش که....؛ . این اگر بوی چپهای سنتی و تجزیه طلبان و ملت سازان را به مشام می رساند ولی این خانم ادعا می کنم از هر ایسم و ایزمی بیزارست و تحت تاثیر هیچ چیز و کسی نیست! فحش و انزجار و دروغ نسبت به پهلوی ها از نوشتارش می بارد و افتخار هم می کند که پوپولیست هم هست! ...... وقتی این نوشتار کوتاه را خواندید، حتما نظرات در زیر آنرا هم بخوانید بویژه آن نظر خود نویسنده این نوشتار را که در واکنش منفی به نوشتارش عذرهای بدتر از گناه هم می آورد. خودتان مقایسه کنید که در این میان نویسنده فحاش است یا اکثریت خوانندگان! وای به حال ما که مردم متمدن تر از نویسندگان خود باشند و سایتی آنرا منتشر هم بکند! در همین سایت گویای من نوشتار ف. م. سخن را با نظرات داده شده در زیرش را هم بخوانید.
۲. مایلم که از زبان خودتان بشنوم که شما یک برانداز هستید یا یک اصلاح طلب در جناح خاتمی و آیا در این دو سالی که در برون مرز بوده اید، آیا از منافع جناح خاتمی و سایت جرس پشتیبانی کرده اید یا نه؟ اگر از منافع جناح خاتمی حمایت کرده اید، چطور می توانید در مصاحبه تان با یک برانداز متشخص که رقیبی جدی برای کلیت نظام که شامل خاتمی هم می شود، بعنوان یک ژورنالیست بیطرف و مستقل بوده باشید؟
۳. در مورد این اقدام رضا پهلوی بر علیه خامنه ای چه فکر می کنید؟ حمایت می کنید، حمایت نمی کنید یا بیطرف هستید؟
۴. امیدوارم که این اولین گفتگوی شما با مخالفان رژیم باشد و بزودی زود با بنی صدر و مسعود رجوی و حسن شریعتمداری و بهروز خلیق و اسماعیل نوری علاء و و و هم گفتگو کنید ولی برای اینکه این گفتگوها پربارتر باشند، حتما اول با سابقه و نوشته های آنها آشنایی پیدا کنید. شاید که اقلا به شما پاسخگو باشند و شما بتوانید پاسخ های روشن برایمان کسب کنید.
۵. در گفتگو با شما، رضا پهلوی بسیار واضح و صادق بود و او را بنحو احسن به همه آنهایی که او را درست نمی شناختند، شناساند. محبوبیت او دو چندان شد چون در این گفتگوی چالشی بسیار خونسرد و صمیمی و در عین حال واقف به فرصتی بود تا مواضع خود را بروشنی ابراز کند. شما هم تابو را شکستید و سخت مورد عتاب پنهان و آشکار کسانی قرار گرفتید که همیشه خواستار تحریم او بوسیله همه رسانه ها بودند تا خودشان بعنوان مبارز در صحنه تنها باشند. از این بابت من از شما سپاسگزارم.
۶. من یک جمهوریخواه و مخالف کلیت رژیم هستم ولی از مواضع رضا پهلوی بویژه در این گفتگوی شما با او و بالاخص از اقدام او علیه خامنه ای پشتیبانی می کنم. در آن گفتگو از جمهوریخواهان حامی مثل من سخن می گفت. من در نظرات و بحث ها او را رضا پهلوی می نامم همانطور که مصدق را هم همینطور با آنکه هر دو شاهزاده اند. اگر در برابر رضا پهلوی قرار بگیرم، او را شاهزاده خطاب می کنم چه ایران در آینده جمهوری شود و چه پادشاهی. من، پدرش را شاه فقید و پدر بزرگش را رضا شاه بزرگ خطاب می کنم. هرگز هم فراموش نمی کنم که وقتی در ایران خبر درگذشت او را در قاهره شنیدیم مثل بسیاری از دیگر خانواده ها در خلوت خود گریستیم و سوگواری کردیم. هرگز هم فراموش نمی کنم که چطور ؛اون خدا بیامرز؛ در دهانها از تهران تا اصفهان تا زنجان و و و چرخید. این لقبی که مردم به شاه فقید اعطاء کردند بزرگتر و پر ارزش تر از هر لقب دیگری منجمله لقب شاهزاده است. او برای من یک شخصیت سیاسی مطرح و قابل احترام است و اگر او رضا پهلوی می نامم نباید حمل بر بی ادبی شود چون در انگلستان به شخصیت های سیاسی مثل چرچیل و کامرون، آقای چرچیل و آقای کامرون نمی گویند.
نوشتارهای آسیه معمار و ف. م. سخن در سایت گویای من. با احترام حق پاینده ایران و ملت ایران
January 11, 2012 01:36:29 AM
---------------------------
ایرانی ازاد
از چنین روزنامه نگار بیباک و بر خلاف نظر دوستان گرامی پر تجربهای متشکرم و درود میفرستم به جرات و شهامت بانوئی که حاضر شد تابوی را که باعث خط کشیهای بیهوده ده بشکند. من شخصی هستم املا مخالف نظام شاهنشاهی ؛ سلطنتی. ولی از هر قدمم و حرکتی که من را به هموطنم نز دیکتر کند حمایت میکنم. اقای رضا پهلوی هم یک ایرانی است که برای من مثل هر شهروند دیگری باید از هموطن و وطن خود حمایت کند. که کماکان در این مصاحبه نشان دادن که حق شهر وندی خود را خوب میشناسند و بدان پایبند هستند. من به عنوان یک جمهوریخواه و کسی که منتقد نظام قبلی و فعلی است بعد از دیدن این مصاحبه از حرکتهای ایشان تا جایی که بنفع مردم باشد حمایت میکنم. و این موضعگیری بنده حقیر را ممنون مسیح عزیز میباشیم. در مورد نظری که دوست عزیزی در مرد القاب اقای رضا پهلوی فرمودند هر چند که با نظرشان کاملا مخالف هستم ولی کمال احترام را به نظرشان میگذارم. ولی دوست عزیز اینکه اقای رضا پهلوی شاهزاده هست یا نیست درد ما را دوا نمیکند. بهبودی جامعهی ما از انجا اغاز میشود که توی هموطن به خاطر لقب شاه حاضر نباشی توی روی من هموطن قرار بگیری. همانطور که من با همهی اعتقادم به اصلاحات تو را هموطن به هیچ کدام از رجال سیاسی نمیفروشم. شعارما از این به بعد هموطن؛ وطن؛ عشق؛ دوستی و مهربانیست. ؛
January 10, 2012 11:40:14 PM
---------------------------
آریا آجرلو
درود بر خانم علینژاد گرامی. پیش از هر چیز از اینکه باب گفتگو با شاهزاده رضا پهلوی را باز کردیداز شما سپاسگزارم که به عنوان اولین اصلاح طلب حکومتی ( یعنی کسی که می خواهد حکومت را اصلاح کند، زیرا بنده هم به عنوان یک مشروطه خواهِ مخالف جمهوری اسلامی در نوع خود به اصلاح معتقدم ولی نه درچهار چوب قانون اساسی جمهوری اسلامی بلکه »بر« قانون اساسی جمهوری اسلامی) پای سخنان شاهزاده نشسته باشید. اما در این بین چند ایراد کلی به نحوه ی سوالات و خود سوالات شما وارد است که به آن خواهم پرداخت. یک/ اینکه فرنام (لقب) شاهزاده برای رضا پهلوی یک امر ارثی و نه اختیاری است، زیرا ایشان فرزند پادشاه قانونی ایران( محمد رضا شاه پهلوی) هستند. در این یک مورد (فارغ از اینکه این شاه دیکتاتور بوده یا خیر در اصل شاه بودن ایشان اختلافی نیست، که اگر باشد یا ناشی از حس کینه ی کور شماست یا نابخردی) اصرار و پرسش شما بی مورد است. در رابطه با القاب مختلف هم شاهزاده به خوبی از عهده ی پرسش برآمده اند. هرکس حق دارد هرطور که مایل است هرکس را خطاب کند، برای شما هم همین طور است، خواندم در بین نظرات که یکی به شما مسیح عزیز، دیگری خانم علینژاد، دیگری مسیح جان، دیگری مسیح جون .... گفتند و من هم شما را خانم مسیح علینژاد خطاب می کنم. زیرا یا ادب، یا ارادت و یا صمیمیت بر من حکم می کند که پیشوند و یا پسوند به نام شما اضافه کنم. پس اینکه بنده شاهزاده را شهریار ایران رضا شاه دوم پهلوی خطاب کنم یا آقای پهلوی یا رضا پهلوی تنها. نه به عهده ی شاهزاده که حکم ادب سیاسی است. زیرا به عنوان مثال تمامی خبرنگاران خارجی هم ایشان را با القاب ایشان و با احترام فراوان مورد خطاب قرار می دهند. دو> صریح بودن با بی ادب بودن کاملا فرق میکند! دهها و شاید صدها خبرنگار با شاهزاده تا به امروز مصاحبه کرده اند. ازجمله خبرنگار فرانسوی که در یک گفتگوی کاملا بیطرفانه و چالش برانگیز و مصرانه در کتاب زمان انتخاب، ایشان را با احترام فراوان اعلاحضرت خطاب کرده و به صراحت سوالات بیشمار و صریحی از ایشان پرسیده اند. پس بی ادبی حمل بر جسارت و یا صراحت نیست. بی ادبی تنها بی ادبی است و بس. خبرنگاران خارجی و البته بسیار بسیار معروفتر و باتجربه تر و جنجالی تر از شما با ایشان کاملا صریح و رک بوده اند و ایشان را با احترام فراوان به چالش کشیده اند. سه 3، بنده اصلا اصرار شما را برای بیان نام های تیم همکار شاهزاده از طرف ایشان نمی فهمم، و همان طور هم اصرار ناشیانه ی شما را برای رسیدن به مقصود خود با بیان توجیحات باز هم بی تجربه ی شما تنها نشان از بی تجربگی است البته اگر نخواهیم منظور خاصی را در این پرسش دنبال کنیم. ایشان به طور طبیعی حق دارند با توجه به مسائل امنیتی نام همکاران خود را مخفی کنند. این کاملا واضح و برحق است. چهار4 هر ژورنالیست موفق و البته پخته و با تجربه ای پیش از شروع چنین مصاحبه هایی که به افکار یک شخص می خواهد بپردازد، پیش از مصاحبه حتما در رابطه با اندیشه های ایشان، احیانا سخنرانی ها، اضهار نظرها و کتاب های ایشان مطالعه ای مبسوط می کند تا بتواند با طرح سوالات مشخص از گفته ها و داده های شخص مصاحبه شونده به نتیجه برسد. شما نه تنها سه کتاب ایشان را نخوانده اید، بلکه سوالات شما کاملا تکراری ، مغرضانه و خالی از محتوی است. اینکه می پرسید حاضرید پدرتان را نقد کنید. تنها کافی بود یک نگاه هرچند گذرا به کتاب، نسیم دگرگونی و زمان انتخاب ایشان بزنید و یا دستکم سه مصاحبه ایشان با بی بی سی، سی ان ان و برنامه ی پارازیت و رادیو زمانه را بررسی کنید تا متوجه بشوید که شاهزاده رضا پهلوی نه تنها به پدر خویش نقدهای روا و گاه تندی داشته است. بلکه اصولا ایشان با نقد روحیه و میانه ی خوبی دارند. تا کی قرار است به جان پرداختن به مسائل اصولی و مهمتر وقت را صرف قهر با خواندن و جستجو کردن و دشمنی با فراگیری دانش کرد؟ و در پایان اینکه، یک ژورنالیست خوب و باتجربه حتما از در بی طرفی وارد گفتگو خواهد شد و خویش را نماینده ی مردم و نسل امروز و حتی آشنایان و اقوام خویش هم نمی داند. زیرا یک ژورنالیست کارش تنها پرسش و جستجو در ضمینه ی بیان واقعیات است. پس معرفی خویش به عنوان جانب دارِ کسی یعنی برهم زدن اصول بی طرفی در مصاحبه که از اصول بی برو برگرد کار ژورنالیستی است. حب و بغض را باید دور کرد و پای سخن هرکسی باید بی طرف نشست. نه آنطور که شما با حب پای صحبت اصلاح طلبان حکومتی و با بغض پای صحبت شاهزاده رضا پهلوی نشستید.
اما مایلم که چند پرسش نیز از شما داشته باشم البته با امید آنکه از جانب شما پاسخی داشته باشم.
1. آیا شما صادقانه حاضر هستید که مثل و حتی ده برابر سبکتر از این مصاحبه را با آقایان اصلاح طلب حکومتی داشته باشید؟ موسوی و کروبی جای خود. آیا شما حاضر هستید از ایشان تنها سوال کنید، نقش اصلاح طلبان حکومتی که روزی در قدرت بودند و روزی انقلابی و پاسدار در قتل و عام مخالفان و اعدام های فله ای هواداران رژیم گذشته در اواخر دهه پنجاه و در دهه شصت، زندانیان دهه هفتاد که دست برقضا زیر نظر دولت اصلاحات اعدام، زندانی و شکنجه شدند چه بوده؟ یا اینکه مانند گذشته آنچنان که در مطالب قبلی خود در سه سال پیش نوشتید، این بحث ها امروز صلاح نیست و به جنبش ضرر می رساند، قناعت می کنید؟
2/ آیا شما حاضر هستید که از آقای موسوی و کروبی و تمامی اصلاح طلبان بپرسید، پولهایی که کیسه کیسه خرج می کنند را از کجا آورده اند؟ و اصلا آیا چه کسی با آنان این اجازه را داده که از طرف مردم ببرند و بدوزند و کسان را خائن یا غیر سبز بنامند؟
3/ آیا خود شما در مورد کسانی که به براندازی جمهوری اسلامی فکر می کنند و در طول 32 سال گذشته تا به امروز اندکی در مبارزاتشان خلل و یا چرخشی صورت نگرفته و حتی دمی و حتی لحظه با جمهوری اسلامی سرسازش نداشته اند و با هیچ جناحی از این حکومت همکاری نکرده اند، هم مانند آقایان موسوی و کروبی رفتار می کنید؟
4/ آیا همکاران شما در سایت جرس و دیگر سایت ها و رسانه های اصلاح طلب حکومتی به ما براندازان اجازه ی مطرح کردن سوالات خودمان را می دهند؟
5/ و در آخر اینکه آیا دوستان شما در جبهه ی اصلاح طلبان حکومتی و آقایان موسوی و کروبی هم حاضرند اینگونه شفاف و واضح با یک ژورنالیست برانداز و مخالف تمامیت جمهوری اسلامی مصاحبه کنند و به پرسش های صریح آنان پاسخ بگویند؟
با سپاس بیکران
آریا آجرلو از سوئد
January 10, 2012 09:27:19 PM
---------------------------
کشکساب
با درود برهمه ایرانیان. با احترام بر نویسنده این متن وخوانندگان گرامی. بنده؛نخست عرض میکنم؛ مصاحبه مورد اشاره را مصمم؛نشنیدم. بدلیل اینکه با توجه به نظرات پیرامون آن و (بدون احتیاط عرض میکنم) ذهنیت منفی که نسب به اینگونه مصاحبه ها؛با تجربه از گذشته برایم پیش آمده؛ تصمیم گرفتم؛نشنوم. لذا بدهیست که حق نظر دادن در باره چگونگی آن ندارم و اینرا میپذیرم. اما گمان میکنم باتوجه به زمان این پرسش و پاسخ؛بعنوان یک ایرانی طرفدار و پافشار بر اقدام یک ایرانی ؛بنام رضا پهلوی؛حق دارم بپرسم؛ آیا این مصاحبه به بهانه شکایت شاهزاده رضا پهلوی؛از سید علی خامنه ای؛ بعنوان مسئول اول شکنجه و تجاوز و کشتار توسط عوامل جمهوری اسلامی در ایران؛ انجام گرفت؟ اگر آری؛ چقدر به متن(مسولیت مستقیم متشاکی در این جنایات مخفی و آشکار؛) پرداخته شد؟ چقدر به حواشی؛(چگونگی های پیش از اقدام؛پیگیریها؛اقدامات ضروری برای موثرتر نمودن و بهره گرفتن از این شکایت) پرداخته شد؟ البته در این زمینه پرسشهای قابل طرح بیشترند که از سواد بنده خارج میباشند. و در پایان عرضم ؛آیا قراربوده از حسن خمینی بپرسید که پدرش(احمدخمینی) دیکتاتور بوده یا نه؟ و آیا میدانید شاید شخصی دیکتاتور (خود رأی)باشد ولی دستور جنایت نداده باشد؟ مثل پدر بنده ویا خیلی از هممیهنان. لطفا ؛اگر در ادعای خود مصمم وصادقید؛ از سید حسن؛نه. از سروش؛ سازگارا؛ کدیور؛ گنجی ودیگر آقایان یا خانمهایی که میگویند خواهان انجام اصلاحات در حکومت اسلامی هستند و پافشاری نموده و استدلال میکنند؛ که این کار امکانپذیر است. و تلاش میکنند این باور را به همه جهانیان بقبولانند. و (بدون کتمان میگویند) باید اختیارمدیریت ایران به ایشان واگذار گردد. و(بدون مخفیکاری؛ میگویند) میخواهند سیستم حکومتی را به گونه ده ساله نخست؛از پنجاه و هفت؛باز گردانند. و مثل آقای سید حسن؛ در ایران نیستند( خارج از کشور و قابل دسترسی هستند) بپرسید؛(آیا خمینی؛دستور کشتاروشکنجه فردی وجمعی زنان و مردان ایرانی را داده؟ آیا او را مسئول میدانند؟) اگر حسن خمینی؛ نگفته میخواهد در مدیریت کشور دخالت کند و شما (همانگونه که در اظهارات محترمتان آورده اید) به او دسترسی ندارید؛و فرموده اید (به همین دو علت) این پرسش را نپرسیده اید. اشخاص نامبرده؛ خارج از این(دوعلت عنوان شده توسط سرکار عالیه هستند) آیا میتوانیم در نوشتار بعدی شما؛شاهد پاسخ نامبردگان به این پرسش شما از ایشان؛باشیم؟ با عرض پوز ش از نویسنده و خوانندگان محترم و سپاس از گردانندگان این صفحه که این فرصت را به بنده دادند. پاینده ایران.سربلند ایرانی.
January 10, 2012 04:22:56 PM
---------------------------
ناشناس
هم آنان که رضا پهلوی را به رسمیت نمی شناسند، مصاحبه با او را «خیانت» توصیف می کنند
اگر نام انها را هم درج می کردید بهتر بود.
نام افرادی که طرفدار شاهزاده هستند و به شما توهین کرده اند هم بسیار مهم می باشد.
ما حق داریم بدانیم!
January 10, 2012 08:00:47 AM
---------------------------
|