در سالهای گذشته مهمترین تیر در ترکش سران اصلاح طلب برای گرفتن بخشی از قدرت نظام، تبلیغ در مورد انتخابات و فعال کردن مردم در این مورد بوده است. تئوری "فشار از پایین و چانه زنی از بالا"ی آقای حجاریان که تنها راه کاربردی سران اصلاح طلب برای به حرکت در آوردن کنترل شده مردم در گذشته بوده، با قبول شرکت نکردن در انتخابات دیگر کاربرد خود را از دست داده است. گرچه در مورد عدم شرکت در انتخابات، سران اصلاح طلب تا آخرین روز منتظر ماندند تا ببینند حکومت حاضر است سهمی از مجلس آینده، حتی با رفع حصر آقایان موسوی و کروبی و آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی، به آنها بدهد ! باید دید اکنون که خیلی دیر هم شده، باز این سران اصلاح طلب درک کرده اند که دستگاه ولایت فقیه و اصولگرایان نمی خواهند و قادر نیستند که به عقب بازگشته و آنها را هرچند اندک در قدرت سهیم کنند. آیا آنها حاضر هستند که به هواداران خود و آنهایی که گمان می برند قانون اساسی فعلی و یا نظام حکومتی اسلامی هنوز امکان برقراری دموکراسی را در کشور دارد، اعلام کنند که دیگر این نظام اصلاح پذیر نیست و نیز دین باید از حکومت جدا باشد تا بتوانند در ادامه مبارزه در جنبش احیا شوند ؟
چند ماه پیش که سران اصلاح طلب از شرایط انتخابات آزاد سخن می گفتند و تعدادی از فعالان اپوزیسیون در خارج نیز با آنها همصدا شده بودند، درک نمی کردند که جهت تغییرات جناح حاکم در حذف آنها و حتی کسانی همچون رفسنجانی و بخش دیگر اصولگرایان است که اعتقادی به تندروی بیشتر ندارند. هنوز کسانی وجود دارند که تلاش می کنند با بیانیه و یا نامه به ولایت فقیه و جناح حاکم بفهمانند جنگ و بحرانهای نظامی و اقتصادی موجب سرنگونی نظام جمهوری اسلامی خواهد شد، درحالیکه رهبری و جناح تندرو حیات خود را در ایجاد بحرانهای داخلی و منطقه ای دیده و حتی جنگ نیز موجب آن نمی شود که تا سقوط خود، بخشی از حکومت را واگذار نمایند ! بیانیه های دوپهلوی سید محمد خاتمی و سایر سران اصلاح طلب برای شرکت در انتخابات در صورت ایجاد شرایطی، ناشی از همین طرز تفکر است، تا جائی که باوجود همه محدودیتها تعدادی از زندانیان سیاسی اصلاح طلب بر عدم شرکت در انتخابات تصریح کردند، اما بازهم سران آزاد آنها چه در داخل و چه در خارج کشور تا روز آخر صبر کردند. آنها به قول آقای مجتبی واحدی حتی در روز آخر از تحریم انتخابات حرفی نزدند تا تحت فشار قرار نگیرند و این زحمت را به خارج نشینان خود همچون آقای ارجمند و همکاران دادند تا با افتخار! چنین امری را در روز آخر اعلام کنند.
چند ماه قبل در مقاله ای تحت عنوان "انتخابات مرد زنده باد جنبش دموکراتیک" که به پیوست است، بر ضرورت تحریم انتخابات و هماهنگ کردن مردم برای ایجاد جبهه دموکراتیک برای تغییر نظام تاکید کرده بودم. از ماهها قبل روشن بود که لیست انتخاباتی توسط ولی فقیه تعیین شده و به همین دلیل دعوای قدرت جبهه پایداری و اصولگرایان با یکدیگر و با جناح طرفدار احمدی نژاد قوت گرفته تا با تبلیغات دروغین و استفاده از رانت و هزینه کردن، رای انتخاباتی خود را از طریق شرکت مردم افزایش دهند. اصولگرایانی که با صرف هزینه های سنگین، تقلب و رانت حکومتی توانسته بودند این مجلس و رییس جمهور منتخب رهبری را به قدرت برسانند، حال از ترس استفاده دولت از بودجه کشور در راه انتخابات به فغان آمده و جنتی که قبلا بر همه هزینه ها و تقلب مهر تایید زد، امروز اعلام می کند که هزینه های انتخاباتی نامشروع موجب رد نماینده مورد نظر که منظور طرفداران دولت است خواهد گردید. زمانیکه هواداران احمدی نژاد از بت بزرگ را بشکن سخن می گویند و او این کار را به امام مهدی حواله می دهد، اختلاف درونی جناحهای اصولگرا و حاکم را نشان می دهد که در این انتخابات حتی از افشای فسادهای یکدیگر با توجه به پرونده های امنیتی ابایی نداشته و جنگ قدرتی بین روحانیون، سپاه، موتلفه، اصولگرایان و در راس آنها دفتر رهبری که در جناحهای مختلف تقسیم شده اند، در خواهد گرفت که رسیدن هرکدام به قدرت دردی از مردم را درمان نخواهد کرد. چه بسا که امروز هیئت های اجرایی انتخابات که از طرف دولت برگزیده شده اند در رد صلاحیت بسیاری از نامزدهای طرفدار اصولگرایان نیز تلاش می کنند تا مخالفت آشکار خود را با اردوگاه دیگر اصولگرایان و یاران سابق خود نشان دهند.
آیا زمان ایجاد همبستگی میان مردم در داخل و خارج کشور برای سرنگونی نظام ولایت فقیه و ایجاد حکومتی سکولار دموکرات بر اساس اصول حقوق بشر نرسیده است؟ آیا نباید کسانی را که همچنان به اصلاح نظام و یا قانون اساسی فعلی و "اسلام رافتی" تکیه کرده و یا بر اساس "سکولار فلسفی" و دفاع از نظام در زمان حمله خارجی و ترفندهای دیگر بازهم ضمن ضربه زدن به وحدت مردم و حفظ نظام هستند، طرد نمود ! روی سخن بیشتر با بدنه گروههای سیاسی از اصلاح طلب حکومتی تا خارج نشین است که بدانند دیگر تلاش خود را در تغییر نظام متمرکز نموده و بپذیرند که راه مبارزه بی خشونت از کانال حفظ نظام و اصلاح طلبی صورت نخواهد گرفت.
مردم چه در داخل و چه در خارج کشور درک می کنند که بقای رژیم و از طرف دیگر جنگ، دخالت خارجی و تحریمهای اقتصادی همه جانبه به سود جنبش دموکراتیک ایران نیست. اگر امروز عده ای در داخل و خارج به دنبال استفاده ابزاری از تلاش و رای مردم برای حفظ نظام و کسب قدرت هستند، نیروهای دیگری نیز وجود دارند که به جنبش های داخلی و تغییر رژیم از داخل اعتقاد ندارند و قصد دارند با تشکیل آلترناتیو در خارج به امید دخالت نیروهای غربی، به قدرت برسند. هیچ کدام از این دو گزینه پاسخگوی مطالبات مردم ایران نخواهد بود. همه این نیروهای باید به قدرت همبستگی و تلاش دسته جمعی برای حمایت و تقویت مبارزات مدنی مردم ایران همت گمارند.
انتشار نوار ویدویی مهندس طبرزدی از داخل زندان که بر تغییر نظام و همبستگی تاکید دارد؛ از یکسو نشان می دهد مبارزان داخل کشور چگونه برای آرمانشان همه هستی خود را فدا می کنند و از سوی دیگر به آن دسته از افراد و گروههای سیاسی و مدنی خارج کشور که بجای وحدت به انشعاب و تفرقه بیشتر همت نهاده و خود را آلترناتیو تغییر نظام دانسته و جنبشهای داخلی را سرکوب شده می دانند، می گوید که آدرس را اشتباه نروید.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|