حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
تیراندازی به شاه در دانشگاه تهران و پیامدهای آن

February 04, 2012

شنبه 15 بهمن 2570 = February 4, 2012

دكتر نوشيروان كيهانی دكتر نوشيروان كيهانی
 

غیر قانونی شدن حزب توده، افزایش اختیارات شاه، اتحاد با غرب و ...

پانزدهم بهمن1327 (چهارم فوریه 1949) در دانشگاه تهران و مقابل ساختمان دانشكده حقوق، به سوی شاه كه برای شرکت در مراسم «پانزدهمین سالروز آغاز بنای دانشگاه تهران در محل كنونی اش» وارد دانشگاه شده و مقابل ورودی دانشکده حقوق از اتومبیل پیاده شده بود تا وارد تالار مراسم شود تیراندازی شد. این رویداد مآلا مسیر تاریخ ایران را تغییر داد؛ حزب توده غیر قانونی شد، ایران به غرب نزدیک و بعدا متحد آن شد، شاه اختیارات بیشتری به دست آورد و بعدا راه دیکتاتوری در پیش گرفت و ... و بنابراین ذکر جزئیات رویداد لازم است.
در آن روز از پنج گلوله که به سوی شاه شلیک شده بود سه گلوله به کلاه او اصابت کرده بود، یک گلو له به صورت مماس بر بدن از پشت او گذشته و خراش مختصری وارد ساخته و یک گلوله هم با عبور از کنار صورت او در ناحیه پشت لب اندك جراحتی بوجود آورده بود. ضارب رولور داشت ولی پیش از آنکه دو گلوله باقی مانده را شلیک کند هدف گلوله ماموران قرارگرفت برزمین افتاد که بر سرش ریختند و اورا زیر مشت و لگد گرفتند و از حال رفت. وی در میان بیش از ده خبرنگار ـ عکاس روزنامه ایستاده بود و دوربین به گردن داشت. ضارب پس از پیاده شدن شاه از اتومبیل، خودرا به فاصله کمی از او رسانیده و از این فاصله نزدیک تیراندازی کرده بود. در جیب او کارت خبرنگاری روزنامه "پرچم اسلام" که همان روز صادر شده بود و شناسنامه اش به دست آمد. طبق شناسنامه، او ناصر فخرآرایی نام داشت و ازدواج کرده بود. تیراندازی ساعت 3 بعد از ظهر صورت گرفت. شاه و ضارب به دو بیمارستان جدا ازهم منتقل شدند، ضارب درگذشت و شاه ساعتی بعد پس از پانسمان بیمارستان را ترک کرد و محمد ساعد (ساعد مراغه) نخست وزیر وقت در یک اعلامیه رسمی که از رادیو پخش شد اعلام کرد که مختصر آسیب وارده به شاه خالی از خطر بوده و وی به محل اقامت بازگشته است. روزنامه اطلاعات یک ساعت پس از خروج شاه از بیمارستان یک شماره فوق العاده منتشر کرد.

پلیس از خانه ناصر فخرآرایی بازرسی کرد و اسنادی به دست آورد که نشان می داد او عضو حزب توده بود. ناصر قبلا در روزنامه "فریاد ملت" کار می کرد. متعاقب بازرسی از خانه ناصر، پدر او و نیز "فقیهی شیرازی" مدیر روزنامه "پرچم اسلام" دستگیر شدند تا درباره ناصر توضیح بدهند.
از آغاز بهمن ماه 1327 صدای اعتراض به قرارداد نفت انگلستان و ایران از گوشه و كنار كشور به گوش می رسید؛ روزی نبود كه در این زمینه در مجلس (مخصوصا توسط نمایندگان پارلمانی حزب توده) نطقی ایراد نشود و روزنامه ها به ویژه نشریات احزاب ملی گرا و چپ مقاله ننویسند. صدای این اعتراضها از دوم بهمن كه مهندس رضوی كرمانی نماینده مجلس (بعدا نایب رئیس) و از معترضین به قرار داد نفت از دست یك سرهنگ كتك خورد رساتر شده بود و روز 14 بهمن دانشجویان دانشگاه تهران دست به تظاهراتی وسیع زده بودند و خواستار لغو قرارداد نفت (قرارداد 1313 هجری) و هرگونه امتیازی شده بودند كه به انگلستان داده شده بود. پیش از ظهر 15 بهمن هم اعضای حزب توده و چپگرایان دیگر به مناسبت سالمرگ دكتر تقی ارانی موسس احزاب كمونیستی در ایران كه در سال 1318 در زندان درگذشته بود و كمونیستها مدعی بودند كه مقتول شده بود اجتماع بزرگی برپاداشته و شعار داده بودند که به دستور رضاشاه دکترارانی کشته شده بود و در این شرایط، شاه به دانشگاه رفته بود!.
در پی این واقعه، درتهران حكومت نظامی اعلام شد و دستگیری مخالفان از جمله معترضان به قرارداد نفت آغاز گردید كه یكی از دستگیر شدگان آیة الله كاشانی بود. شورای وزیران از فرصت استفاده كرد و همان شب حزب توده را غیرقانونی اعلام داشت و لایحه مربوط را به مجلس داد كه سریعا تصویب شد.

اندکی پس از صدور مصوبه شورای وزیران مبنی بر غیر قانونی شدن حزب توده، همان شب بسیاری از سران و معاریف این حزب دستگیر و گروهی دیگر از آنان نیز پنهان شدند. در میان دستگیرشدگان که اسامی آنان اعلام شده بود نام نورالدین کیانوری، دکتر مرتضی یزدی، دکتر حسین جودت، عبدالحسین نوشین، نورالدین الموتی، ضیاء الموتی، نصرالدین الموتی، و دانش بوبخت دیده می شد. اسامی پنهان شدگان که فرمانداری نظامی در جستجوی آنان بود نیز اعلام شده بود ازجمله نام دکتر رادمنش، دکتر کشاورز و احسان طبری. ازآن پس تا مدتی هركس از دیگری دلخوری داشت اورا به عنوان توده ای معرفی می كرد (به اصطلاح آن زمان «لو!» می داد.).
كار به اینجا خاتمه نیافت و شاه خواستار اختیارات بیشتری شد و چون قانون اساسی اجازه نمی داد دستور انتخابات مجلس موسسان داده شد و این مجلس اختیارات شاه را به همان گونه كه خواسته بود افزایش داد و از آن پس این اختیار را به دست آورد كه بتواند مجلس را هم منحل كند و .... باوجود این، تلاش ملت برای ملّی كردن نفت خود ادامه یافت و در اسفند 1329 به نتیجه رسید.
دومین تیراندازی به شاه 17 سال بعد صورت گرفت ـ 21 فروردین 1344 (دهم اپریل 1965) در كاخ مرمر، سرباز وظیفه رضا شمس آبادی به سوی شاه كه پس از پیاده شدن از اتومبیل، رهسپار دفتر كار خود بود آتش گشود. گلوله ها به شاه اصابت نكرد ولی ضمن آن، دو درجه دار گارد و رضا كشته شدند.
در پی این تیراندازی، عده ای ازجمله چند فارغ التحصیل چپگرای دانشگاههای خارج كه به وطن بازگشته بودند دستگیر و بعدا محاكمه و محكوم به تحمل مجازات شدند.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

بهمن زاهدی

درود بر شما علی گرامی،

هر کسی در زندگی خود اشتباه می‌کند. بهترین کار تشخیص اشتباه و تلاش در جبران آن است. تاسف خوردن عمل خوبی نیست. سعی کنید خود و دیگران را آگاه کنید تا دوباره آن اشتباه را انجام ندهید.

ارادتمند
بهمن زاهدی

February 06, 2012 07:47:20 PM
---------------------------

علی

من شاه را از دیدگاه پدرم می شناسم و به او احترام میگزارم در مورد او مطالعه کردم در جمعبندی که شد حالا میگم روحش شاد و مرگ بر من که دراون ایام 18 سالگی گفتم برویم تظاهرات
ننگ بر جمهوری اسلامی.

February 06, 2012 07:36:34 PM
---------------------------

سیامک

من ابدن چنین برداشتی از مطلب نویسنده نکردم. به نظر من نفس تاریخ نگاری آنهم بطور آنلاین کاری است ستودنی. هیچ کس موافق تکریم ضارب نیست ولی حتی او هم حقوق قانونی خودش را دارد در غیر اینصورت باید مهر تایید بر رفتار با زندانیان گوانتانامو بزنیم .

February 05, 2012 12:44:02 PM
---------------------------

بهمن زاهدی

دورود بر کامنت‌نویسان گرامی،

تاریخ‌نگاری کسانی‌که خود را آزادی‌خواه می‌نامند!

نوشته‌اند: ضارب رولور داشت ولی پیش از آنکه دو گلوله باقی مانده را شلیک کند هدف گلوله ماموران قرارگرفت برزمین افتاد که بر سرش ریختند و اورا زیر مشت و لگد گرفتند و از حال رفت.

شاید اگر در اروپا کسی به خانم مرکل صدر‌اعظم آلمان پنچ گلوله شلیک کند. ماموران آن شخص را گُل‌باران می‌کنند.
شاید در امریکا اگر کسی به اوباما پنچ گلوله شلیک کند حتما جایزه صلح نوبل را در همان لحظه به ضارب هدیه می‌کنند.

تاریج‌نگاری کار هر شخصی نیست. تاریخ‌نگار می‌باید بی‌طرفانه به تاریج نگاه کند. نویسنده این مطلب می‌خواهد یک تروریست را قهرمان نشان دهد. متاسفانه روشنفکران ایرانی هنوز در زندان‌های افرادی خود ساخته خود اسیرند و نمی‌خواهند خود را رها کنند.

ارادتمند
بهمن زاهدی

February 04, 2012 09:34:48 AM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites