قریب دوسال پیش در چهاردهم اوریل دوهزار وده، آقای اوباما در پایان جلسه سران چهل و هفت کشور در واشنگتن که با هدف محدود کردن تولید سلاحهای هستهای و دستیابی خرابکاران به آن، گرد هم آمده بودند،دریک مصاحبه مطبوعاتی در مورد رژیم ایران چنین گفت: "بهتر است جمهوری اسلامی سود و زیان سرپیچی از مقررات بینالمللی را بسنجد" و اظهار امیدواری کرد که "وقتی جمهوری اسلامی از زیان تحریمها مطلع گردد تغییر مسیر خواهد داد و راه کنار آمدن با جامعۀ بینالمللی را انتخاب خواهد کرد."
مسلمااین چنین برداشتی از یک حکومت، در یک کشور دمکراتیک، برداشتی منطقی است زیرا اگر حکومت جز این کند مورد سؤال شهروندان خود قرار خواهد گرفت و چندان در قدرت باقی نخواهد ماند.
آیاآقای اوباما در آنزمان اعتقاد داشت که جمهوری اسلامی حکومتی است معقول که میتواند سود و زیان خود را بسنجد ومنافع ملی ایران معیار سنجش این حکومت است؟ آیا او نمیدانست که جمهوری اسلامی هرگز در هیچ یک از موارد برخورد با غرب و یا دیگر کشورها،منافع ملی ایران را مبنای تصمیم گیری خود قرار نداده است؟.آیا او ماجرای گروگانگیری دیپلوماتهای امریکائی را فراموش کرده است؟ گروگانگیری از نخستین ساعات و دقایق، عملی بود در جهت خلاف منافع ملی ایران و عقل سالم حکم میکرد که دیر یا زود باید به این غائله خاتمه داده شود. جمهوری اسلامی از تمام فرصتهایی که داشت غفلت ورزید و به خاطر عدم قدرت تصمیمگیری، با بیاعتنائی به موازین و قوانین بینالمللی، و از همه مهمتر احترام نگذاشتن به منافع ملی ایران، آنقدر این مسأله را طولانی کرد که مجبور شد در بدترین شرایط پس از شکست کارتر و از بیم تهدید و تحت تأثیر اولتیماتم پرزیدنت ریگان در نخستین دقایق ورودریگان به کاخ سفید با عجله گروگانها را از مرز ایران بگذراند. با ورود آنها به آمریکا اولین موفقیت سیاسی ریگان را زمینه سازی کند.ریگان نظری سوای کارتر نسبت به جمهوری اسلامی داشت و عناد و دشمنی خود رانسبت به خمینی ورژیم اسلامی در طول مبارزات انتخاباتی اش پنهان نکرده بود.
این نوع رفتار جمهوری اسلامی آنقدر غیرمنطقی بود و کسی نمی توانست طریق عقل و منطق آن را توجیه کند که یکی از کارمندان کاخ سفید در زمان کارتر به نام گاری سیک در این مورد کتابی نوشت و در آن مدعی شد که یک نوع «ساخت و پاختی» میان طرفداران آقای ریگان و سران جمهوری اسلامی وجود داشته است و به این دلیل گروگانها را تا زمان بر سر کار آمدن ریگان آزاد نکردند. البته تمام تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفت نتیجه منفی داشت و روشن شد که چنین «قرار و مداری» وجود نداشته است و این تنهاحماقت و ناشیگری جمهوری اسلامی بود که آن ماجرا را به آن صورت و با آن فضاحت پایان بخشید. برای غربیهای عقلگرا چون چنین رفتار غیرعاقلانه و غیرمنطقی تصور پذیر نبود، گمان بردند که حتماً زد و بندی در پشت پرده وجود داشته است.
نمونه دیگر شکست این نوع دیپلماسی که میشود آن را دیپلماسی حماقت نامید در مورد جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد. جنگی که نمیبایست شروع میشد و بسیار زودتر از آنچه انجام گرفت میبایستی به پایان میرسید، آنقدر به درازا کشید که بعد از صدور قطعنامه 598 شورای امنیت، جمهوری اسلامی ناچار شد با شرایطی بسیار خفت آور ودردناک آتشبس را بپذیرد و به قول آقای خمینی جام زهر را سر کشد. این جام زهر دیر هنگام خوردنش برای رژیم آسان بود اما برای ملت ایران صدها هزار قربانی و حداقل صد میلیارد دلار خسارت به جا گذاشت. پس از آزادسازی خرمشهر اگر جنگ خاتمه یافته بود کشورهای عربی حامی صدام حاضر بودند چنین مبلغی را به عنوان غرامت به جمهوری اسلامی بپردازند اما سوء سیاست نظام باعث شد حتی پس از شکست صدام و زمانی که کویت و دیگر مدعیان صدام، همگی توانستند غرامت تجاوزهای رژیم بعثی را باز ستانند، کوچکترین قدمی در جهت حفظ منافع ایران برداشته نشد.
امروز هم ما با چنین وضعی رو به رو هستیم. شکی نیست که جمهوری اسلامی ناچار خواهد شد یکبار دیگر با خفت تمام تسلیم شود. اما زمانی آنها به قطعنامهها و فشار کشورهای خارجی گردن خواهند نهاد که تمام گزینههای قابل قبول را از دست داده باشند و بار دیگر گزینشی جز تسلیم و رضا برایشان باقی نمانده باشد. اشتباه آقای اوباما دقیقاً در همین مورد است. او نمیداند که در برابرش انسانهای عاقل و مدبری وجود ندارند و در عین حال آنها علاقهای هم به منافع ملی کشور خودشان نشان ندادهاند. از سوی دیگر عدم آشنایی و کمبود دانش سیاسی امثال خامنه ای واحمدینژاد بر مشکلات این رابطه بسیار افزوده است. زمانی که احمدینژاد در مورد رئیس جمهوری آمریکا و یا دیگر سران کشورهای غربی صحبت میکند. کوچکترین نشانهای از فهم و شعور و نزاکت بینالمللی نشان نمیدهد و هر بار که دهان میگشاید دشمن تازهای برای ایران میتراشد. آن چند کشوری که امروز در کنار جمهوری اسلامی باقی ماندهاند جملگی مگسانند دور شیرینی. این کیسه فراخ آقای احمدینژاد که به هر بیگانهای که جواب سلامش را میدهد حاتم بخشی میکندبه هزینه ملت ایران است. کشورهای گدامنش در آفریقا و آمریکای لاتین همه گاو شیردهای پیدا کردهاند کهتا بتوانند خواهند دوشید.
عدم تفاهم دو جانبه که غربیها در مورد شناخت این رژیم از خود نشان داده و میدهند و عدم توانایی جمهوری اسلامی از درک خطری که کشور ما با آن مواجه است امکان دارد با فاجعۀ عظیمی منطقه را دست به گریبان کند. مسلماً امروز دیگر بیش از دو راه برای جمهوری اسلامی باقی نمانده است، یا باید همانند دفعات پیش و بعد از آنکه همۀ امکانات مثبت را از دست داد در مقابل حریف تسلیم شود و یا ایران و ملت بیگناه آن را دستخوش حمله بیگانگان کند و کشور را به خاک و خون بکشد.
شاید اشتباه آقای اوباما از نظر نتیجه چندان با اشتباهات جمهوری اسلامی متفاوت نباشد. چگونه است که کشوری مانند ایالات متحده آمریکا، که از بهترین متخصصان در رشتههای گوناگون برخورداراست، هنوز بعد از سی وسه سال شناخت درستی از ماهیت جمهوری اسلامی ندارد؟ نمیشود باور کرد که آقای اوباما هنوز هم این خیال را در سر میپروراند که با یک رژیم و رهبرانی معقول سر و کار دارد که سیاستشان بر مبنای عقل و درایت محاسبه میشود. شاید برای غربیها، و به ویژه آمریکائیها که در بسیاری موارد عدم شناخت خود را از فرهنگهای دیگر نشان دادهاند، مشکل باشد که در کوتاه مدت رفتار غیرمنطقی طرف را در محاسبات سیاسی خود منظور کنند. یک امکان دیگر این است که آمریکائیها دقیقاً ماهیت رژیم جمهوری اسلامی را میشناسند اما این نوع برخوردو گفتار را برای استفاده دیگر کشورها و افکار عمومی مطرح میکنند. اگر چنین باشد باز هم نتیجهای که به دست خواهد آمد متفاوت نخواهد بود.
مسأله هستهای و دیگر مسائل مربوط به ایران آن زمان حل خواهد شد که حکومت ایران توسط ملت ایران تعیین شود. کلید حل مسائل هستهای و دیگر مسائلی که دنیا با رژیم جمهوری اسلامی دارد، از تروریسم گرفته تا پولشویی، از دخالت بیرویه در اختلاف اسرائیل و اعراب تا ماجراجویی در آمریکای جنوبی، همه این مسائل ناشی از آن است که این حکومت با ملت خود و مصالح ملت ایران هیچگونه رابطهای ندارد. آن حکومتهایی به فکر منافع ملی خود هستند که به ملت خود پاسخگو باشند. آیا درک این مسأله آنقدر مشکل است که مشاوران آقای اوباما موفق به حل این معضل نشدهاند و به رئیسجمهور خود نگفتهاند که این حکومت نمایندۀ ملت ایران نیست و از اینرو با تحریم های روز افزون هزینهای که تحمیل میکنید بر ملتی است که هیچ وسیلهای برای انتقال عدم رضایت خود به حکومتش ندارد؟ اشتباه آقای اوباما و دیگر رهبران کشورهای غربی زمانی اصلاح خواهد شد که در عوض تمرکز روی حکومت جمهوری اسلامی، توجه خود را به سوی ملت ایران و خواستههای مردم این کشور برای ایجاد یک حکومت مبتنی بر قانون معطوف کنند. راهی جز پشتیبانی از مبارزات مردم ایران و ایستادگی یکپارچه مردم در برابر این رژیم برای نجات کشور وجود ندارد. چنانچه کشورهای دمکراتیک دنیا زودتر به این واقعیت روی مساعد نشان دهند، مسأله رویاروئی با نظام جمهوری اسلامی زودتر حل خواهد شد. ادامه وضع موجود نه تنها کمکی به حل مسائل سیاسی منطقه نمیکند بلکه این امکان را در اختیار جمهوری اسلامی قرار میدهد که بر میزان فشار و تعدیات خود علیه مردم بیافزاید.
امروز دیگر پس از گذشت سی وسه سال و انواع تجارب گوناگون ثابت شده است که حل مشکل ایران نه نیازمند جنگ است، نه از طریق مذاکره با جمهوری اسلامی مشکلی حل خواهد شد. راهی جز پشتیبانی از مردم ایران برای در دست گرفتن سرنوشت خود و استقرار یک حکومت مردمی در این کشور وجود ندارد.استقراریک رژیم دمکراتیک و مردمی در ایران یگانه راه نجات منطقه از یک جنگ خانمانسوز است.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه کافه نادری های نازنینم،
پروفسور شاهین فاطمی، جنابعالی در یکی دو جمله آخر این نوشتارتان ؛راه حل مشکل ایران؛ را برقراری یک رژیم دمکراتیک و مردمی در ایران با حمایت غرب می دانید. اولا که استقرار یک رژیم مردمی و دمکراتیک از کانال های مشکوکی مثل همایش لندن و پاریس و اولاف پالمه در استکهلم و بزودی در واشنگتن که در همه آنها دکتر علیرضا نوریزاده و دکتر محسن سازگارا و دیگر دکترها که در همه این جلسات حضور دائمی دارند بدون انکه نماینده مردم باشند، و در همه این سالها از طریق صدای امریکا و بی بی سی فارسی سرشناس شده اند، نمی گذرد. متاسفانه شما از اینگونه همایش های پشت درهای بسته حمایت می کنید و هر کسی هم مخالف چنین همایش هایی باشد را ؛خرچنگهای دریایی؛ بد تلقی می کنید که جلوی نجات ایران را می گیرند! اینگونه ؛نجات؛ های ایران برای من با ؛نجات؛ ایران در سال ۵۷ هیچ تفاوتی ندارند. دوم، ادای یک رژیم دمکراتیک و مردمی بوسیله هر کسی که باشد چیزی به جز کلی گویی و مبهم گویی نیست مگر آنکه دقیقا توضیح داده شود که دقیقا منظور از این دو واژه چیست! شما هیچ توضیحی در این دو مورد نداده اید. شما و همه دیگر دکترها و مهندس ها که یا در این جلسات شرکت می کنید و یا حمایت، خوب می دانید که هر دو این دو واژه ها چندین تعریف شده اند تا همه را از تجزیه طلب و فدرالیست و اصلاحات چی و جبهه ملی گرفته تا کمونیست و حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) و فرقه دمکرات! آذربایجان و تا جندالله، شبکه سکولارهای سبز دکتر اسماعیل نوری علاء و مجاهدین خلق و حزب دمکرات! کردستان و کومله و پژاک و و و را در بر بگیرد. در صورتیکه شما خوب می دانید که بر سر دو واژه ؛مردمی؛ و ؛دمکراتیک؛ بین اینها اختلاف وجود دارد. تعریف ؛مردم؛ یا ملت برای جبهه ملی و پان ایرانیست ها و حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) و و و ؛ایران یک کشور با یک ملت است؛ و حاکمیت ملی استقرار یک دمکراسی پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشرست. برای اینها ؛مردمی؛ به معنای حاکمیت ملی ملت ایران است. اکثریت احزاب و گروهها سیاسی و برخی تروریست نامبرده در بالا اصلا ایران را به عنوان یک کشور با یک ملت قبول ندارند! اینها اصرار دارند که ایران یک کشور ؛کثیرالمله است؛ و در آینده هر ؛ملت؛ ای در ایران باید ایالت فدرال خود را داشته باشد. برخی از همین ها این فدرالیسم شان را تا بجایی کشانده اند که هم ارتش خود را می خواهند و هم می خواهند قراردادهای بین المللی را بدون فضولی حکومت مرکزی فدرال ببندند! اینها مردم را مردم منطقه مورد نظرشان می دانند و نه مردم کل ایران. برای همینست که می گویند ؛ملت کرد؛ و ؛ملت بلوچ؛ و غیرو. ؛مردمی؛ هم براین ملت سازان و ملت بازان حرفه ای که رسوبات و دنبالچه های حزب توده هستند یعنی هر یک از ؛ملت؛ های کشف شده شان در ایران باید حاکمیت ؛ملی؛ خود را در ایالت فدرال خودش برقرار کند. دمکراتیک هم برای این حضرات یعنی تقسیم (در حقیقت تجزیه است) آب و خاک و مردم ایران و بقول خودشان ؛مردمان/ملت ها در ایران؛ بر حسب قوم و نژاد و زبان از هم دیگر تا هر ؛ملتی؛ حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشد. اسمش را هم گذاشته حکومت فدرال دمکراتیک در چارچوب ایران و می خواهند اینرا به مردم مثل حکومت های فدرال آلمان و آمریکا جلوه دهند و با این مردمفریبی ها اولین گام در اعلام استقلال هر ایالت بعنوان یک کشور جمهوری جدید برداشته باشند. دولتهای غربی هم به اینها پر و بال می دهند منجمله در صدای امریکا و بی بی سی فارسی. وقتی هیلاری کلینتون می گوید که امریکا با مردم ایران است و از دمکراسی و ازادیخواهی آنها حمایت می کند و اگر مردم کمک بخواهند ما کمکشان می کنیم، منظورش همین کمکهایی است که به فدرالیست ها می کنند که غالبا تجزیه طلب اند و پشت نقاب فدرالیسم در چارچوب ایران پنهان شده اند. همینها و حامیان رنگ و وارنگ شان را به رسانه هایشان می آورند و سرشناس شان می کنند و بعد همایش های مشکوک لندن و پاریس و اولاف پالمه استکهلم و واشنگتن پشت درهای بسته ترتیب می دهند. همه اینها (بجز چند دکتر و مهندس ناآگاه)و امریکا و غرب منظورشان از مردم و مردمی و دمکراتیک همینست که سرنوشت ایران در خطوط منافع ملی و شخصی و گروهی شان تکه و پاره شود. منظور هیچکدام اینها از ؛مردم؛ نه یک ملت ۷۵ میلیونی در ایران است و نه حاکمیت مردمی/ملی این ۷۵ میلیون در ایران و نه استقرار یک دمکراسی پارلمانی با یک قانون اساسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در کشوری بنام ایران و برای یک ملت ۷۵ میلیونی در ایران. هر کسی که واژه های مردم، مردمی، دمکراتیک، حاکمیت ملی را بزبان می آورد باید پاسخ صریح بدهد که تعاریفش از این مقوله ها چیست و منظورش از برقراری یک رژیم مردمی و دمکراتیک چیست وگرنه کلی گویی کرده است و غیرشفاف عمل کرده است. من واقعا متاسفم که شما پروفسور شاهین فاطمی که در زمان حیات زنده یاد داریوش همایون با او آنقدر همدل و همزبان بودید، پس از چندماه از درگذشت او راهتان را عوض کرده اید. تعاریف آن زنده یاد از مردم و مردمی و یک نظام دمکراتیک برای ایران را مرور کنید و به ما بگویید که تعاریف دقیق شما از این مقولات چیست؟ این نوشته را در کیهان آنلاین و پارس دیلی نیوز هم برایتان خواهم گذاشت تا حتما بدستتان برسد و فرصت پاسخ دادن را به من داشته باشید. با احترام، خس و خاشاک
پاینده ایران و ملت ایران
February 21, 2012 02:48:28 PM
---------------------------
حق
با درود به هم میهنانم بویژه کافه نادری های نازنینم،
گله گی و آه و ناله که چرا امریکا پس از 33 سال هنوز نفهمیده که منافع ملی اش در ایران و منطقه چیست یا نمی فهمد فرهنگهای خاورمیانه چیست یا نمی فهمد که جمهوری اسلامی منافع ملی ایران سرش نمی شود یا نمی فهمد که منافع ملی ایران با منافع ملی امریکا هم در ایران و هم در منطقه بهم گره خورده است ..... و اگر امریکای خنگ! همه اینها را فهمیده بود یا بفهمد برای حفظ منافع ملی اش سیاست درست را اتخاذ می کرد و می کند که ناامید شدن از رژیم و حمایت از ملت ایران است تا یک نظام "دمکراتیک و مردمی" و پاسخگو به ملت را در ایران مستقر کند و و و هیچ دردی از درد ما ملت ایران را تا به حال دوا نکرده و نخواهد کرد، پروفسور شاهین فاطمی محترم. همه اینها از بدیهیات است که راستش را همه بخواهند من سالها پیش برای اولین بار از زبان شاهزاده شنیدم ولی نمی فهمیدم وفکر می کردم که این چرت و پرنها چیست که او می گوید! مرتب از او می شنیدیم که می گفت غرب باید دست از حمایت و مماشات و معامله با این رژیم بردارد و به "نیروی سوم" که مردم هستند توجه کند و "راه حل مشکل ایران" و جهان در کمک به برقراری یک دمکراسی پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر در ایران است. بفرمایید که این حرفها را او در چه تاریخی گفت و شما که خود را "خرچنگ دریایی" خوب و "با بصیرت" می دانید در چه تاریخی گفته اید!؟ در همه این سالها او زبانش مو درآورد از بس همین حرفها را تکرار کرد و ما نمی فهمیدیم ولی شماها اهل "با بصیرت" ها و "خرچنگهای دریایی" خوب که می گویید نجات ایران را می خواهید هم مثل ما حرفهای او را نفهمیدید تا منافع ملی ایران ایجاب می کرد که گرد او بر سر این اصول جمع شوید و یک لابی قوی را تشکیل دهید و مردم را جذب کنید!؟ چرا از این حرفهای شاهزاده حمایت نکردید!؟ چون شاهزاده است و می ترسیدید که شاه اللهی و ساواکی سابق خطاب تان کنند که بدنبال بازگرداندن پادشاهی به ایران هستید!؟ آیا حرف درست را از هر کسی که باشد نباید پذیرفت و حمایتش کرد و آیا درست است که در وضعیتی که ایران در آنست، منافع ملی ایران را فدای ترسهای بیهوده خود کرد و آنوقت آه و ناله برآورد که چرا امریکا منافع ملی اش سرش نمی شود و فرهنگهای منطقه ما را درک نمی کند و نمی فهمد که منافعش با منافع ایران گره خورده است!!! وقتی که اینهمه دکترها و مهندس ها و پروفسورهای ایرانی برون مرزی، خود فاقد این درک و فرهنگ هستند که برای حفظ منافع ملی ایران و نجات کشور و ملت در صورت لزوم باید حاضر شد گوشت مرده را هم نوش جان کرد که برای برخی با بصیرت ها و خرچنگهای دریایی خوب معادل با همکاری با شاهزاده است، از بیگانه چه انتظاری می توان داشت بجز یک نگاه حقارت آمیز به ملت ایران و نگاهی تحقیر آمیزتر به این حضرات الیت! ما!!! از بیگانه و در صدر آن از امریکا نالیدن و به سیاست ها یشان ایراد گرفتن و از آنها انتظارات بیهوده داشتن که به کمک ما بیاند با این قند شیرین که به نفع شان است از جانب چنین "خرچنگهای دریایی خوب با بصیرت" ایرانی دیگر از آن حرفهاست! کار اینها در این 33 سال در بهترین حالت دوستی شان هیچ تفاوتی با دوستی خاله خرسه نداشته است. هر شخصیت سیاسی قابل استفاده و هر فرصت طلایی برای نجات ایران را سوزانده اند. آخرین نمونه هایش یکی زنده یاد داریوش همایون بود و دیگری شکایت شاهزاده علیه خامنه ای به جرم جنایت علیه بشریت که هر دو می توانستند هسته های اولیه همبستگی و توافق و همکاری بر سر اصولی که منافع ملی ایران را تامین می کرد و راههای نجات ایران را فراهم می کرد و براحتی می شد از آنها این استفاده ها را کرد و پس از پیروزی کنارشان گذاشت (منظور دشمنانشان است که می خواستند سر به تن ایندو نباشد) ، بوده اند. برای من "خس و خاشاک" واقعا حیرت آور بود و هنوز هست که چرا این "خرچنگهای دریایی" خوب و "با بصیرت" ، از این شکایت شاهزاده حمایت نکردند ولی از همایش ها و سمینارهایی که بیگانگان از عربستان سعودی تا بنیاد اولاف پالمه در لندن و پاریس و استکهلم و بزودی در واشنگتن با عناوین فریبنده ای مثل "اتحاد برای دمکراسی" برگزار می کنند، آنچنان به وجد می آیند که هر کسی که به غیرشفاف بودن و غیرپاسخگو بودن و و و این همایش ها و سمینارها اعتراض می کند، آنچنان عصبانی می شوند که خط قرمز بین خود و مخالفانشان می کشند و به همان خودی و ناخودی و نخودی کردن ایرانیها متوسل می شوند که رژیم از روز اول آنرا آغاز کرد!!! حمایت از شکایت شاهزاده برایشان اخ و پیف است و محل به آن نمی کنند ولی پا برهنه دویدن بسوی همایش هایی که بیگانگان برایشان می گذارند اصلا اخ و پیف نیست! از واکنش مخالفان و دشمنان خاندان پهلوی می ترسند و شرم می دانند اگر با شاهزاده نشست و برخاست و حمایت از شکایت اش علیه خامنه ای کنند ولی عجبا که برایشان نه مشکل است و نه شرم آور که با محسن سازگارا و حسن شریعتمداری ملت و ملیت ساز فدرالیست تا بی شرم ترین تجزیه طلب در این همایش ها باشند که هیچ، کوچکترین تحمل اعتراضی هم از مخالفانشان را هم در اینمورد ندارند و به آنها می تازند!!! از بیگانه گله و شکایت کردن و از او انتظار داشتن که به نفعش است به ما کمک کند، از جانب این "الیت" ای که ما داریم و این برآوردش که امریکا چرا انقدر ابله است که نمی فهمد چه می کند و باید اینکار و آنکار را بکند .... ، واقعا مرغ پخته را هم به خنده می اندازد! اول این "الیت" یک نگاه به خود در آینه بکند تا مشکل اصلی ایران را در آن ببیند تا "راه حل مشکل ایران" برایش روشن شود. اگر شهامتش را داشته باشد، در آینه ای که به آن چشم دوخته است در خلوت خود خواهد گفت که "از ماست که بر ماست" و ملت ایران این وسط بیگناه است. درک منافع ملی و تلاش و رواداری ما ؛عوام بی بصیرت؛ کجا و درک ؛منافع ملی؛ و ؛تلاش؛ و ؛رواداری؛ این ؛خواص با بصیرت؛ کجا!! گله و شکایت من از امریکا و بیگانه نیست بلکه مانع اصلی ؛راه حل مشکل ایران؛ را این الیت! همه فن حریف می دانم که دچار توهم شده که بهتر از امریکا و غرب مبحث منافع ملی را درک می کند و استاد بی چون و چرای این مبحث است و خیال می کند که باید یکی دو درس به این امریکایی ها و غربیها در اینمورد بدهد و آنها را با فرهنگهای منطقه ما آشنا کند تا دیپلماسی های غلطش را که تا حالا شکست خورده اند را ترمیم کند! ارادتمند "خرچنگ دریایی" بد و بی بصیرت و خس و خاشاک و ویروس و فتنه و گوساله و بزغاله .... حق پاینده ایران و ملت ایران
February 19, 2012 01:37:41 PM
---------------------------
ّآهنیان
اگر امکان شناخت ماهیت رژیم اسلامی و به دنباله آن ماهیت بدیل های چند گانه بهار عرب با عطف به تاریخچه دکترین کمربند سبز یک امکان جدی و قابل دفاع باشد ؛ درآن صورت امید به پشتیبانی غرب از ایرانیان در برابر گزینه های تحریم مزمن با یا بدون جنگ؛ صرفا در چهارچوب دکترین سبز نوین که کاریکاتور سده بیست بوده و سلاح استراتژیک در جنگ سرد نوین است؛ معنای سیاسی می یابد. برنده این نبرد لزوما ملت ها نیستند اگر نقش خود را ازکمربند به گردنبند ارتقا ندهند. غرب أزادی را هدیه نمی کند ولی در هزاره نو به دلایل بسیاری به آن گردن می نهد. حتی بازی دیوانگان هم قواعدی دارد که بر عاقلان پوشیده نیست. دیگر غرب رانمی توان برای ناشیگری یا اشتباه برای چندمین بار و به هر بها بخشید. زمان انتخاب برای همه فرا رسیده است.ملت ها و به ویژه ملت بزرگ ایران از خواب هزار ساله برخاسته است.
February 17, 2012 10:03:34 AM
---------------------------
|