مدتی قبل بود که چند صد نفر از معترضان در یک پارکی نزدیک وال استریت جمع شدند و نسبت به آنچه نابرابری و بی عدالتی می دانستند به نشانه اعتراض تحصن کردند این چند صد نفر با وجود آزادی تحصن و بازتاب رسانه ای در یک کلان شهر چند ملیونی هرگز به بیش از چند هزار نفر نرسید اما مباحث پیرامون آن بسیار بیشتر از خیزش مردم مصر ، لیبی . سوريه و .. بود. سالهاست که به تعبیر گیدنز( که خود از جمله متاثرین از مارکسیسم است) ایدئالیسم مارکسیستی به یک توهم تبدیل شده و از ارزش اجرایی ساقط شده است ولی هنوز ته مانده های این رویای خطرناک در اقسا نقاط دنیا و در رسانه ها متجلی می شود و قاعدتا ما را دچار نوعی حباب اطلاعاتی می کند یعنی به جای اینکه واقعیت را آنگونه که هست بنگریم یا آن را بسیار کوچکتر و یا بسیار بزرگتر از واقعیت وجودیش می بینیم گروهی از روشنفكران معتقد بودند که این اعتراض ها بیانگر پویایی یک جامعه باز است و آن را به فال نیک گرفتند و البته به همین دلیل دولت را پاسخگو می دانستند برخی نیز آن را یک حالت بازتابی از تحولات دنیای عرب و نشانه نقش اینترنت می دانستند ولی گروهی از رئالیست های سیاسی نیز معتقد بودند مساله یک نوع تسویه حساب حزبی بین دموکرات ها و جمهوری خواهان است چنانکه محافظه کاران با راه انداختن یک اجتماع گسترده تحت عنوان تی پارتی از تلاش های دموکرات ها برای افزایش مالیات و تامین کسری بودجه دولت جلوگیری کردند و حال نیز سیاستهای اصلاحی دموکرات ها که توان متقاعد کردن جمهوری خواهان را نداشته به عرصه عمومی آمده و در پی ایجاد نوعی اهرم فشار برای تصویب لوایح اصلاحی برای افزایش مالیات و فشار بر جمهوری خواهان بوده که در صورت موفقیت البته بسیاری از مشکلات دولت و عمدتا کسری بودجه آن تخفیف داده شده و برگ برنده ای برای انتخابات به دست خواهند آورد البته این هم تنها یکی از چندین نظریه مطرح است اما جالبتر از همه نظریه اقلیتی از رسانه های چپ در خارج از گود که معتقدند این نوعی بازگشت به آرمانهای مارکسیستی است که آینده جهان روز به روز به سمت آن گام بر می دارد! اما نه تنها شرکت کنندگان در تحصن و نه رسانه های داخلی نزدیک به وقایع و نه اعضای فعال این گروه در فیس بووک باوری به رویاهای سوسیالیستی نداشتند حالا باز جای سوال باقی است که خوب پس این اجتماع چه پیامدی داشت؟ و یا حتی شامل چه پیامی بود؟ من فکر میکنم این اجتماع را همانطور که بود بایستی نگریست نگاهی بدبینانه نسبت به عملکرد سهامداران وال استریت و بانکداران که اتفاقا لیبرال ها نیز نسبت به آن بسیار انتقاد دارند و البته که هر ساختار دموکراتیکی در نهایت باید پاسخگوی اعتراض ها و انتقاد های وارده باشد که این اعتراض ها در کشورهای دموکراتیک کم نیستند به تعبیر آلکسی دو توکویل مردم این کشورها اغلب مردمانی نارضی و معترض اند ولی انقلابی نیستند چنانکه این قبیل کشورها از ثبات سیاسی بالایی برخوردارند به همین دلیل البته نارضایتی لازمه پویایی دموکراسی است در چنین کشورهایی بستری برای انقلاب هایی از قبیل مصر و تونس و .. وجود ندارد چون راه های متعدد دیگری برای دستیابی به آرزوهای سیاسی لحاظ شده اند. اما نباید نادیده گرفت که نظام بازار یک نظام پر فراز و نشیب و بدون هدف است به همین دلیل چنین نظامی با افت و خیزهایی گاه مدید نیز روبرو می شود که متاسفانه عمده آنها به علت مداخلات غیر ضروری دولت در بازار است اغلب بحران مالی که متاثر از سیاست های غلط بانکداران و سیاست مداران است به نوعی بحران اقتصادی تبدیل می شود که همین گروهی را به اعتراض برای تغییر رویه وامی دارد اما راه چاره چیست؟ البته که چاره واگذاری آن به دولت نیست پس این توهم سوسیالیستی که باز افسار امور را به دولت واگذاریم البته که محلی از اعراب ندارد ولی دیدگاه عمده تقویت بخش خصوصی است که البته عمده رویکردها به نقش خرده سرمایه داران اشاره دارد یعنی به جای تاکید بر نقش کمپانی ها و شرکت های کلان چند هزار نفری مثل جنرال موتورز حال لیبرال ها دنبال تقویت سرمایه داران کوچک و نقش عمده آنها در ایجاد اشتغال هستند و البته چنین اجتماع هایی اجرای چنین تصمیماتی را تسریع خواهد کرد اما آنچه در رسانه ها گذشت با آنچه در واقع در آن پارک نزدیک وال استریت گذشت بسیار متفاوت بود.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
مهران
من فکر می کنم وال استرين يه جنبشه و اين گلايه ها به خاطر قدرت سمبليک اين جنبشه متاسفانه مدافعين سرمايه داری ديدگاشون خيلی مغرضانه است و نويسنده مقاله هم از جمله همين آدماست چطور شما حمله وحشيانه پليس رو به جمعيت معترض نديد می گيريد آره خوب حتمن اينم جزو دموکراسيتونه تازه باس بدونيد که اين حباب رسانه ای نبود واقعن اعتراض اونقدر همه گير بود که رسانه مجبور بود منعکس کنه حالا اگه به ثمر نرسيد اين اول کاره مطمئن باشين اين جنبش آغاز داره ولی پايان نداره
February 29, 2012 06:54:22 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
علی خامنه ای هم از وال استریت حمایت کرد و کوشید برای مصرف سربازان امام زمان کلاهی از وال استریت برای خودش بدوزد .
اگر به تئوری و تعریف نگارنده نسبت به جنبش وال استریت تکیه کنیم که:
دیدگاه عمده جنبش وال استریت تقویت بخش خصوصی است ، و نمونه شرکت جنرال موتورز را مثال زدند ، می توان به کشور ژاپن و آلمان اشاره کرد که به باور من بیشترین موفقیت را در تقویت بخش خصوصی بدست آورده اند . می توان نمونه های بسیاری را مثل زد . شرکت های بزرک تولید کننده بیشترین قطعات مورد نیازشان را بدست تولیدکنندگان کوچکتر و خصوصی می سپارند . یعنی متشکل از صدها شرکت کوچکتر و خصوصی می باشند که قطعات مورد نیاز را تولید می کنند و تا کنون بهترین روش برای تقسیم کار و درآمد شناخته شده است و هیچ ربطی نیز به توهمات بعضی ها نمی تواند داشته باشد . با تجربه بر این باورم که چنین ایده ای ( تقویت بخش خصوصی ) در هر کشوری موجب پیشرفت و تقسیم فرصت و کار و در نتیجه درآمد در سطوح جامعه می شود .
February 22, 2012 03:04:28 PM
---------------------------
|