پژوهش یک دانشمند سوئدی نشان میدهد که در سال ۲۰۱۰ دو آزمایش مخفی اتمی در کره شمالی انجام گرفته است. چند سازمان امنیتی معتقدند که دستکم یکی از این دو آزمایش میتواند مربوط به ایران بوده باشد.
وبسایت روزنامه آلمانی "ولت" روز یکشنبه (۴ مارس / ۱۴ اسفند) گزارشی را با عنوان "ایران احتمالا در کره شمالی آزمایش بمب اتمی انجام داده است" منتشر کرده است. این گزارش را هانس روله Hans Rühle، کارشناس تکنولوژی و تسلیحات اتمی، نوشته که از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۸ ریاست ستاد برنامهریزی وزارت دفاع آلمان را بر عهده داشته است.
هانس روله گزارش خود را با بحثی آغاز میکند که سالهاست جریان دارد: جامعه بینالملل ایران را مظنون به داشتن برنامه اتمی نظامی میداند، ایران سرسختانه این ظن را رد میکند و حتی برخی کارشناسان تسلیحاتی غرب در این مورد تردید دارند، چون معتقدند تا کشوری دست به آزمایش اتمی نزده باشد نمیتوان یقین داشت که برنامه هستهای خود را با مقاصد اتمی دنبال میکند.
به گفته روله، اما لزومی ندارد که ایران آزمایش اتمیاش را در خاک خودش انجام داده باشد، بلکه ممکن است چنین آزمایشی در خاک کشوری دوست چون کره شمالی صورت گرفته باشد. آغازگر بحث در این مورد به گفته روله، گزارشی است که ماه گذشته در نشریه مشهور "Nature" چاپ شد و در آن آخرین نتایج تحقیقات لارس اریک دگیر، فیزیکدان اتمی سوئدی، انتشار یافت که برای آژانس پژوهشی دفاعی سوئد در مورد رادیوایزوتوپ در جو تحقیق میکند.
دگیر به سفارش سازمان قرارداد منع همهجانبه آزمایشهای اتمی (CTBTO) اطلاعاتی را بررسی کرده بود که از ایستگاههای مختلف اندازهگیری در کره جنوبی، ژاپن و روسیه جمعآوری شده بودند.
براساس پژوهش دگیر کره شمالی در سال ۲۰۱۰ احتمالا دست به انجام مخفیانه دو آزمایش سلاحهای اتمی زده است. هانس روله مینویسد که البته دانشمندان دیگر به این پژوهش انتقاد کردهاند، اما اطلاعاتی که دانشمند سوئدی به آن استناد میکند "مطمئن" هستند. روله اشاره میکند به اینکه این دانشمند در رابطه با تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به اندازهگیری درآزمایشهای اتمی دارای تجربیاتی از دوره جنگ سرد است.
گزارش دگیر بر مبنای کشف رادیوایزوتوپهای مختلف با عمری کوتاه است که تنها میتوانند به طور مصنوعی تولید شده باشند؛ برای نمونه وجود باریوم ۱۴۰ در اندازهگیریها میتواند به گفته این دانشمند سوئدی تنها نتیجه حادثه اتمیای ناگهانی باشد.
این دانشمند میگوید که از ترکیب همه رادیوایزوتوپهای اندازهگیری شده تنها میتوان نتیجه گرفت که ماده اولیه آزمایش اورانیوم بوده است. گزارش این دانشمند قرار است در شماره ماه آوریل نشریه "Science and Global Security“ منتشر شود.
دانشمند سوئدی در گزارش خود به تجزیه و تحلیل یافتههایش پرداخته و گمانهزنی کرده که احتمالا کره شمالی دست به آزمایش دو سلاح اتمی زده است.
مخفیکاری در مورد آزمایش اتمی
هانس روله، نویسنده گزارش "ولت"، میپرسد چه لزومی دارد کره شمالی که همواره آزمایشهای اتمی خود را با جار وجنجال در رسانهها اعلام کرده، در مورد این دو آزمایش خود سکوت کند؟ به نظر هانس روله، آنچه در گزارش دانشمند سوئدی میتواند قابل توجه و جنجالبرانگیز باشد این است که ماده آغازین برای انجام هر دو آزمایش اورانیوم بوده است. او اشاره میکند به اینکه سالهاست کره شمالی ادعا میکند که اورانیومی که به کار تسلیحات اتمی بیاید ندارد و بنابراین تاسیسات غنیسازیدر این کشور که از پایان سال ۲۰۱۰ به عموم معرفی شده، نمیتواند در این میان نقشی ایفا کرده باشد. دو آزمایشی هم که این کشور در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام داده با استفاده از پلوتونیوم صورت گرفته است.
بدین خاطر روله میپرسد که اورانیوم غنیشده در دو آزمایش سال ۲۰۱۰ از کجا ممکن است بیاید. به نظر روله دو امکان وجود دارد که میتواند علت مخفی نگاه داشتن این آزمایشها را هم توضیح دهد: نخست اینکه ممکن است این اورانیوم تولید خود کره شمالی بوده، اگر چه این کشور تا پاییز ۲۰۱۰ منکر داشتن توانایی برای غنیسازی بوده است. اما در این میان معلوم شده که این کشور از سال ۱۹۹۸ به کمک سانتریفوژهای پاکستانی مدل P1 اورانیوم غنی میکرده است. بنابراین کره شمالی میتوانسته تا سال ۲۰۱۰ بدون مشکل اورانیوم غنیشده کافی برای دو آزمایش تولید کند. در این صورت به عقیده هانس روله علت مخفیکاری این دولت میتوانسته این باشد که جلوی برملا شدن دروغهایی را بگیرد که در مورد فعالیتهای هستهایاش میگفته است.
به نظر کارشناس هستهای آلمانی، هانس روله، امکان دوم میتواند این باشد که در کره شمالی آزمایش هستهای کشوری دیگر، در این مورد ایران، انجام گرفته است. روله معتقد است که این موضوع میتواند جنجالی باشد، اما چندان دور از انتظار نیست، چنانچه چند سالی است سازمانهای امنیت در سطح جهان در مورد همکاری نزدیک کارشناسان ایرانی و کره شمالی برای تدارک آزمایشهای هستهای گزارش میدهند.
آنگونه که روله مینویسد، تا بحال البته بیش ازهر چیز سخن از آزمایش تسلیحات اتمی زیرزمینی در خاک ایران بوده است و حال این موضوع مطرح شده که ایران ممکن است اسلحه اتمی خود را در کره شمالی آزمایش کرده باشد. از نظر روله انتقادی که میتوان به این سناریو کرد این است که گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید که ایران تا کنون اورانیومی که به کار تسلیحات اتمی بیاید تولید نکرده است. به نظر روله اما این انتقاد مبتنی بر شواهد ضعیفی است.
تولیدات سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ کجا هستند؟
روله مینویسد که آژانس بینالمللی تنها تاسیسات غنیسازی نطنز و فردو را کنترل میکند و این به معنای آن است که غنیسازی اورانیوم در ایران با بهکاراندازی تاسیسات نطنز در سال ۲۰۰۷ شروع شده است. اما معاون رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی چند وقت پیش گفته بود که غنیسازی اورانیوم در ایران دست کم از سال ۱۹۹۸ آغاز شده بوده است. روله میپرسد اگر چنین چیزی درست باشد، تولیداتی که در فاصله ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ شده کجا هستند.
به نوشته روله بحث در این باره هیچگاه به قدر کافی گشوده نشد، چون سازمانهای مخفی آمریکایی در سال ۲۰۰۷ اعلام کردند که ایران برنامه اسلحه اتمی داشته ولی آن را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده است. اعلام این خبر باعث شد دیگر کسی در مورد سالهای فعالیت اتمی ایران پیش از نطنز سوالی نکند. در عین حال به گفته روله گزارش سازمان امنیت ملی آمریکا دربرگیرنده جملههایی بود که باید به آن توجه میشد: «ما مطمئن هستیم که ارتش ایران به رهبری دولت این کشور تا سال ۲۰۰۳ سرگرم کار بر روی سلاح اتمی بوده است.»
روله مینویسد حتی اگر بتوان پذیرفت که ایران در سال ۲۰۰۳ همه فعالیتهای اتمیاش را متوقف کرده بوده، باز پرسش این است که تولیدات دوره زمانی ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ کجاست؟ او میافزاید، کارشناسی وجود ندارد که معتقد نباشد که فعالیت کانونی برنامه هستهای ایران زیر نظارت ارتش و به سخن دیگر در دست ارتش است. روله از سخن ترز دلپش، مدیر پیشین پژوهشکده سازمان انرژی اتمی فرانسه یاد میکند و آن را قابل فهم میداند که گفته است: «آنچه ما زیر عنوان برنامه اتمی غیرنظامی ایران میبینیم چیزی نیست مگر دروغی بزرگ که پرخرج اما موثر است.»
به نظر روله ارتش ایران توانایی آن را داشته که در سال ۲۰۱۰ کلاهکی هستهای برای آزمایش به کره شمالی ارسال کند و از این رو تعجبی ندارد اگر برخی سازمانهای امنیتی در این میان بر این نظر باشند که کره شمالی در سال ۲۰۱۰ دست کم یک آزمایش اتمی برای ایران انجام داده است.
روله همچنین اشاره میکند به اینکه چند روز پیش معلوم شده که آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدرکی در اختیار دارد که نشان میدهد آیتالله خمینی خودش در سال ۱۹۸۴ تصمیم گرفت جمهوری اسلامی برنامه اتمی ایران را که پس از سرنگونی شاه متوقف شده بود دوباره از سربگیرد، چون «او هم مثل جانشیناش آیتالله خامنهای به بمب اتم به عنوان تنها راه برای حفاظت از انقلاب اسلامی و ترساندن دشمنان تا ظهور امام غایب مهدی مینگریست».
ایران مصمم است قدرت اتمی شود
به نظر هانس روله گزارشی که از درون محافل رهبری ایران به بیرون درز کرده نشان میدهد که آنچه به طور معمول از قول آیتالله خمینی به عنوان فتوا نقل میشود و طبق آن اسلحه اتمی با آموزههای اسلام سازگاری ندارد، غلط انداز است و ایران دهههاست مصمم است قدرت اتمی شود.
این کارشناس اتمی در گزارش خود برای "ولت" مینویسد که دستاندرکاران آزمایش اتمی سال ۲۰۱۰ در کره شمالی این ظن را که این آزمایش متعلق به ایران بوده انکار خواهند کرد و نتایج عملی بیواسطهای از این موضوع حاصل نخواهد شد، اما شک و تردید نسبت به رهبری حکومت ایران فزونی خواهد گرفت و در نهایت جو سیاسی مسموم خواهد شد.
به گفته روله اگرچه آزمایش اتمی ایران در خاک کره شمالی میتواند دور از انتظار بهنظر برسد، اما در طول تاریخ تسلیحات اتمی چنین مواردی غیرعادی نبوده است. معروفترین آن آزمایشی است که بهنام "Vela Incident" در تاریخ ثبت شده که عبارت است از آزمایش سلاح نوترونی اسرائيل در جزایر پرنس ادوارد متعلق به آفر:)یقای جنوبی؛ آزمایشهای اتمی آمریکا در ایالت نوادا برای بریتانیا در دهه ۱۹۹۰ و آزمایش اتمی چین برای پاکستان در مه ۱۹۹۰نمونههای دیگری از این دست هستند که بطور مخفیانه انجام گرفتهاند.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود، اگر جهان غرب و اسرائیل براستی نگران اتمی شدن ایران بودند از جنبش سبز ملت ایران پشتیبانی می کردند تا این جنبش به پیروزی برسد و ملت ایران مسئله اتمی ایران را نقد و بررسی کرده و تمام کوششها را برای رفع نگرانیهای غرب انجام دهد. اما غرب چه کرد! وقتی جنبش در اوج خود بود اوباما یواشکی با نمایندگان خامنه ای زد و بند کرد. آخر کسی که انقدر نگران است می رود و با عامل نگرانی زد و بند می کند تا این عامل همچنان در قدرت بماند؟! همزمان هم نوکیا و دیگر شرکتها هر وسیله الکترونیکی را با شهوت تمام در اختیار رژیم گذاشتند تا راحت هر کسی را که خواست ردیابی کند و به زندان بیاندازد و شکنجه و اعدام و تجاوز جنسی کند. اگر غرب واقعا نگران برنامه هسته ای رزیم بود چرا هر کاری که در توان داشت کرد تا مبادا رژیم سرنگون شود؟ در این مقاله و برنامه دویچه وله و و و نخبگان بهر وسیله و فرضیه ای بدنبال اثبات یاغی و خطرناک بودن رژیم برای خود و صلح جهانی و و و هستند تا همیشه افکار عمومی کشورهای خود را آماده حمله نظامی به ایران را با خود داشته باشند ولی اگر این نخبگان صادق بودند بجای اینهمه آسمان و ریسمان بافتن ها از دولتهای خود می پرسیدند که چرا آنها بجای حمایت از جنبش سبز از رژیم در مقابلش حمایت کردند؟ چرا بجای چوب لای چرخ ملت ایران کردن در صدد در هم شکستن این ملت برآمدند؟ ملتی که در شعارهایش در آن ۸ ماه به جهان گفت که ما جنگ نمی خواهیم، ما این رژیم را نمی خواهیم، ما رابطه با روسیه و چین و موگابه و کره شمالی و چاوز و بشار اسد را نمی خواهیم. ما حمایت از حزب الله لبنان و حماس و تروریستهای دیگر در جهان را بوسیله این رژیم قبول نداریم. ما رابطه حسنه با اوباما و امریکا و جهان غرب و اسرائیل را می خواهیم...... چرا هیچکدام از این نخبگان و روشنفکران و ژورنالیستهای طراز یک جهان غرب از دولت خود نپرسید که چرا از این ملت ایران حمایت نکردید که بخاطر روابط خوب با ما در غرب و همکاری و تعامل با ما حاضر بود که برنامه هسته ای خود را طوری تنظیم کند که همه نگرانیهای ما برطرف شود و بواسطه آن نه جنگی در بگیرد و نه خطر جنگی باشد و نه صلح جهانی در خطر باشد؟ می پرسیدند که آیا طرز رفتار غلط غرب با جنبش سبز ثابت نمی کند که غرب درباره برنامه اتمی رژیم دروغ می گوید چون منافعی در ایران و منطقه دارد که این دروغ آن منافع را توجیح می کند؟! و چرا وقتی راه چاره جنبش سبز برای غرب و اسرائیل راه را باز کرده بود تا تمام معادلات سیاسی به نفع هم ایران و هم دیگر کشورها تغییر کند، غرب و اسرائیل این فرصت را حتی روزنه امیدی برای خود ندیدند و چرا فکر کردید که در رابطه با حل مسئله هسته ای ایران که می گویید نگران تان می کند، روزنه امیدتان با این رژیم بیشتر از جنبش سبز بنظرتان رسید و همین باعث شد که این رژیم را نگه دارید و در سرکوب جنبش سبز به رژیم کمک کنید؟
من شخصا شک دارم که غرب و اسرائیل نگرانی ای در رابطه با برنامه هسته ای رژیم داشته باشند. من فکر می کنم که از آن لولو خور خوره ای ساخته اند تا باج گیری هایشان را از رژیم بکنند و رژیم هم از آن بعنوان یک کارت برای بقای خود استفاده می کند تا رابطه با غرب و اسرائیل اش برملا نشود. این رژیم فقط باج می دهد به همه. به غرب و به چین و روسیه و سوریه و و و. اینهمه باج بگیر حاضر نیستند که این رژیم برود و ایران دارای یک حکومت پاسخگو و شفاف به ملت ایران باشد چون با وجود چنین حکومتی حساب هر قران و شاهی از دخل و خرج ایران باید به ملت ایران داده شود و همین باعث خواهد شد همه باجگیران جهانی دچار کمبود سودهای کلان و بودجه های دولتی خود شوند. شاه فقید باج نمی خواست بدهد و صلح در منطقه در دوره او تمام باجگیران را به گدایی انداخته بود. انگلستان به بانک جهانی بدهی کلانی داشت. پس از سرنگونی شاه بود که این کشور روز بروز فربه تر شد. در منطقه تنها مسئله مسئله اسرائیل و فلسطین بود که همه توجهات جهانی را به آن سو و علیه اسرائیل معطوف کرده بود. با رفتن شاه و امدن خمینی، فشار از روی اسرائیل برداشته شد تا مسئله اش را با فلسطین حل کند. این فقط دو قلم از پس لرزه های سرنگونی شاه فقید بود. این نظر منست و خوشحال می شوم اگر کسی مخالف است بیاید و به من نشان دهد که اشتباه می کنم. واقعا این درخواست را می کنم چون هر چه بیشتر به مغزم فشار می آورم تا بفهمم غرب و اسرائیل چه زیانی می کردند اگر از جنبش سبز ملت ایران حمایت می کردند، شک ام نسبت به غرب و اسرائیل بیشتر می شود. در آسیب شناسی جنبش سبز ملت ایران، غرب و اسرائیل باید پاسخگوی عملکردهای خود نسبت به این جنبش باشند. شما چه فکر می کنید. اشتباهات مرا بگیرید و لطفا کمکم کنید. پاینده ایران و ملت ایران
March 11, 2012 10:18:04 PM
---------------------------
|