از این که دین اسلام زن ستیز است، و زن را مانند کالایی کم ارزش، و آلت دست مرد می داند، تردیدی نیست. آیه های مختلف از قرآن، رساله های پیشوایان مذهبی، و احادیث و گفته ها، عملکرد پیامبر و امامان، همگی دال بر این واقعیت است. وقتی مردی به نام محمدابن عبدالله در سن حدود ۵۴ سالگی به خود اجازه می دهد که با دختر بچه ۶ ساله ای برای مدت سه سال به سکس بازی پردازد، و در ۹ سالگی با او هم بستر شود، گویای این حقیقت تلخ است.
نکته دیگر این که، در اسلام ارثی که به دختر می رسد نیمی از ارث پسر است. و یا زن نمی تواند قضاوت کند و قاضی شود و دهها نمونه های مانند آن، از بی ارزش بودن زن در این دین است. رژیم اسلامی نیز از بدو روی کار آمدن، نخست بر پیکر زنان کشورمان، کیسه و روکش سیاه رنگی پوشاند، و آنان را به صورت انسان هایی غم گرفته و ماتم زده در آورد.
چنانکه گویی این بانوان، رهسپار مجلس ختم و سوگواری اند!. آنگاه رژیم، آنهایی که در ادارات و سازمان ها منشاء کار و خدمات پر ارزشی بودند، بیرون کرد و خانه نشین نمود. زنانی که دارای سررشته و تخصص همپای مردان، و گهگاهی بهتر از مردان بودند. زنانی که در غیاب مرد، نان آور خانواده بودند. این جور و ستم بی پایان، زندگی را بر زنان بیرون رانده شده، تیره و تار کرد، و خانواده ها را از هم پاشید. تا آن جا که شماری از آنان با داشتن حساسیت بیشتر، ناچار به مراجعه به روانشناس گشتند، و یا در بیمارستان های روانی بستری شدند.
گرفتن چهار زن عقدی، و آوردن هوو برسر همسر بخت برگشته خود، و یا با هوسبازی و زنبارگی، حرمت و احترام زنانی دیگر را تا حد صیغه ای (فاحشه رسمی) پایین آوردن، نه تنها بی ارزش بودن زن در برابر مرد، و به عنوان یک کالای جنسی شمردن آنان است، بلکه بزرگترین اهانت و توهین به مقام شامخ بانوان گرامی است. اگر به نمایندگان مجلس یعنی نیروی قانون گذاری، و هیأت دولت، یعنی نیروی اجرایی نگاه کنیم، سوای چند زن امل خردباخته که به بی ارزش بودن خود اعتراف دارند، همگی اعضاء این دو نیرو را از مردانی قلدر، یکه تاز، و زورگو و عموماً مغز پوک و بی سواد می یابیم. در نیروی دادگستری، ویا قوه قضایی که زن وجود خارجی ندارد و گویا زن برای چنین پستهایی ساخته نشده!.
فرتور مرضیه وحیدی دستجردی، وزیر بهداشت دولت احدی نژاد را نشان می دهد. بدون شک هزاران بانوی ایرانی وجود دارند که میلیون ها بار شایسته از خانم دستجردی برای وزارت هستند اما از آنجا که آن بانوان با شرف ایرانی، نمی توانند هویت و شرف خویش را زیر پا گذاشته و چون دستجردی، اسلامی رفتار کنند، برای وزارت انتخاب نشدند.
فرتور مرضیه وحیدی دستجردی، وزیر بهداشت دولت احدی نژاد را نشان می دهد. بدون شک هزاران بانوی ایرانی وجود دارند که میلیون ها بار شایسته از خانم دستجردی برای وزارت هستند اما از آنجا که آن بانوان با شرف ایرانی، نمی توانند هویت و شرف خویش را زیر پا گذاشته و چون دستجردی، اسلامی رفتار کنند، برای وزارت انتخاب نشدند.
با آن که رژیم زن ستیز اسلامی در این سه دهه با همه ترفند های ممکن، از ورود دختران به دانشگاهها جلوگیری نموده است، بازهم می بینیم که حدود ۶۳٪ پذیرفته شدگان دانشگاهها و مراکز علمی کشور از دختران است. از این ۶۳٪ پذیرفته شدگان دختران پس از پایان تحصیل، تنها حدود ۸٪ آنان، در ادارات و سازمان ها به کار گمارده شده، و ۹۲٪ دیگر را از ۳۷٪ پسران، آنهم بیشتر از طلبه، یا بسیجی، و یا کسانی که جذب در ولایت فقیه و رژیم اسلامی اند، و بر قوانین قرون وسطایی آن صحه می گذارند، تشکیل می دهد.
این شمار زیاد پذیرفته شدگان دختر در دانشگاهها، نشانه میزان درایت و هوش و پشتکار در خورستایش دختران، و بالیدن و سرافرازی مردان نیک اندیش و خردمند کشورمان است. دخترانی که باز هم با آن همه تنگ نظری، غرض ورزی و سنگ اندازی رژیم زن ستیز اسلامی، در مقام پرستار، خدمتگذار، مسئول پذیرش و روابط عمومی، کارمند و کارشناس لابراتورها، و عموم مراکز درمانی، قابله و دکتر به بیمارستان ها شکوه و جلال بخشیده اند، و با محبت، دوستی مادرانه، و روش های انسانی و فرشته مانند خود، هر لحظه جان انسانی را نجات می بخشند.
بی ارزش بودن زن همین بس کافی است که او ناچار است پیش از زناشویی، رضایت و اجازه پدر، (مادر که رلی ندارد!) و پس از زناشویی، از شوهر خود برای گرفتن گذرنامه و سفر به کشورهای دیگر، همراه داشته باشد. در همه این حالات، با زن مانند کودک خرد سال، و یا فرد دچار بیماری روانی رفتار می شود. آیا این توهین به یک بانوی فرهیخته ایرانی نیست که مانند کودکان صغیر ناچار به کسب اجازه دیگری باشد!؟.
اگر یک دختر ایرانی با هرگونه دانش و برداشت علمی و شغلی با مردی از کشور دیگر، ازدواج کند، مرد نمی تواند شناسنامه ایرانی داشته باشد و برای آمدن به ایران ناچار است به عنوان یک توریست، با ارائه مدارکی، از نمایندگی ایران در کشود خود، درخواست ویزا کند. حال، اگر مرد ایرانی با دختری از کشور دیگر که حتی ممکن است کمترین تحصیلات و دانشی نداشته باشد ازدواج کند، آن زن به آسانی گذرنامه ایرانی دریافت می کند، و می تواند مانند زنان ایرانی از آن گذرنامه در مسافرت، وام گرفتن، و هرنوع تقاضای اداری استفاده نماید. این ستم و بی مهری به بانوان محترم کشورمان را چگونه می توان تعبیر و تفسیر کرد؟. آیا توهین و بی حرمتی نیست؟!.
با آن که دین اسلام تا حد زیادی از دین یهود گرفته شده، ولی در مورد رابطه فرزندان با پدر و مادر، از یهود به مراتب بدتر، و غیرمنطقی تر است. دین یهود، فرزند را از مادر می داند، و می گوید که فرزند نشانه مادر بوده، و هویت مادر را با خود می برد، در هرحالی که پدر می تواند هرکس و هر رهگذری به شمار آید. در حقیقت مادر است که سهم اصلی نطفه نوزاد را در رحم خود به وجود می آورد و ۹ ماه با همه دشواری های فیزیکی و روانی، از کودک ناآرام وطغیان گر در بدن خود پذیرایی می کند. در صورتی که اسلام، مادر را رهگذری بیش نمی داند، و آنچه مربوط به پدر است، به صورت ارث به فرزند می رسد. با این ترتیب، آیا ظلم و ستم اسلام به زنان، از دین یهود، و یا هر مرام دیگر، بیشتر و بالاتر نیست؟.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|