حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
ندامت نامه من!

March 16, 2012

جمعه 26 اسفند 2570 = March 16, 2012

حبیب تبریزیان حبیب تبریزیان
 

کامنتی بر خلاصه اظهارات درج شده آقای هاشمی در سایت کلمه بمناسبت صدور حکم عضویت مجلس تشخیص مصلحت نظام ایشان از سوی رهبری.
دوستان کلمه! خواهش میکنم سانسور نفرمائید! این سطور فریاد ملیونهاست که در این جهنم استبداد در گلو خفه شده است. شما دیگر آنرا خفه نکنید!کامنتی است بر اظهارات آقای رفسنجانی.

جناب رفسنجانی!
شمارا یک بار 35 سال پیش در اطاق ملاقات اوین دیده ام. نمی دانم در دوران زندانِ آن خدا بیامرز چقدر شکنجه شده ائید که میگویئد؟ ولی فکر نمیکنم یک دهم من در همان بازداشتگاه ساواک شکنجه شده باشید! اینرا میگویم که بدانید و خوانندگان بدانند کسی که این کامنت را مینوسد خود از شکنجه شدگان آن رژیم است و نه از طرفداران آن.
ولی درهرحال در زندان آن رژیم فهمیده ائیم و لا اقل دیده ائیم شکنجه یعنی چه؟
پس از این مقدمه:

جناب رفسنجانی!

شما بعنوان یکی از معماران و مهندسین این رژیم از همان فردای روی کار آمدن بساط بگیر و ببند و خفقان، شکنجه و چوبه های اعدام را مستقر نمودید!
شما را به آن خدایی که بدان اعتقاد دارید بگوئید! در آن رژیم سرکوب بیشتر بود یا در این رژیم ؟ خشونت حکومتی را به گردن چپ ها و مجاهدین نگذارید! شما از همان روز اول به کتاب فروشیها، به نوار فروشیها حمله کردید! به احزاب سیاسی ایی که با نگاهی منتقدانه طرفدار همین رژیم شما هم بودند و نه برانداز و ضد انقلاب حمله کردید. شعار «یا رو سری یا توسری» را شما برای از صحنه بیرون راندن و مرعوب کردن اقشار مدرن جامعه رواج دادید. شما از چماق مذهبی کردن افراطی مراکز آموزشی و محیط کاری برای طرد و منفرد کردن آنهایی که دنباله روی شما نبودند استفاده کردید. شما با گشت های خیابانی جورا جور خود از قبیل امر به معروف و ثارالله و بگیر و ببند های بی حساب و کتاب، چنان بذر ترسی در بین اقشاری که تماماً در اطلاعت مطلق شما نبودند استفاده کردید که تا همین امروز هم رسوب آن ترس در پیکر جامعه باقی مانده و به انفعال سیاسی مردم منجر شده تا انجا که خود شما هم امروز هزینه آن ترس آفرینی را امروز می پردازید. اشتباه نشود، منظورم از ضمیر «شما» شخص جنابعالی نیست بلکه این رژیمی است که شما و شماها آنرا مهندسی نمودید.
شما به کمک اوباش و ولگرد های شهری و مزدوران حاشیه ایی جامعه، فضای ترس و ارعاب را بر مملکت حاکم کردید آنچنان که رئیس جمهور لومپن منش ما با نمایندگان مجلس ما که بیشترشان خود، از همان سنخ هستند، با همان زبان اوباش شهری صحبت میکند! همه دنیا شوی تهوع آور احضار رئیس جمهورِ «جمهوری اسلامی را به « مجلس اسلامی این جمهوری اسلامی» و پاسخهای اسلامی رئیس جمهور را به مجلس نشینان دید. این شوی حقارت بار و تهوع آور چیزی نبود و نیست مگر تجلی تمام عیار این نظام قُدوسی و اُلوهی مورد تقدیس شما! نظامی که در آن روضه خوانی که حتی کفایت روضه خوانی را هم نداشته و رفتارش بیشتر به باج خورهای حرفه ایی قلعه و خیابان جمشید سابق شبیه است تا فردی مردمی و سیاسی، به کمک امثال شما ها و چماق سنگین چماقداران خود به مقام معظم رهبری رسیده است.

جاب رفسنجانی!

در آن رژیم اعدام و شکنجه بیشتر بود یا در این رژیم؟ در آن رژیم فساد، دزدی و ارتشا بیشتر بود یا در این رژیم؟ در آن رژیم فحشاء و اعتیاد بیشتر بود یا در این رژیم؟ در آن رژیم بی دینی و هُرهُری مذهبی بیشتر بود یا در این رژیم؟ در آن رژیم بیکاری، افسردگی اجتماعی، احساس بی هویتی ملی و دینی بیشتر بود یا در این رژیم؟
این چه دستآوردی بود که شما هنوز به آن افتخار میکنید؟ میتوانید بگوید معنای استقرار این رژیم شیعه در میهنم ما، درعمل و در زند گی واقعی و این جهانی برای مردم و سرزمین ما چه بود؟ آری این انقلاب به شما ها و بسیاری ناسزاواران مدنی و سیاسی خیلی چیزها داد ولی به مردم چه داد؟
جناب رفسنجانی! آن رژیم مرا بخاطر فعالیت براندازنده به 4 سال زندان محکوم کرد. اگر، گیرِ رژیم شما افتاده بودم پس از تواب کردنم، مرا مسلمان کُش کرده بودید و نه حتی ساواک کُش! دوستی داشتم که ساواک اورا در رابطه با گروه ما در همان سال 53 دستگیر نمود اما پس از دو ماه آزادش کرد. در این رژیم پراز عدل و داد اسلامی شما او را گرفتند پس از شکنجه، به 7 سال زندان محکوم کردند و با جرم و اتهامی بمراتب کمتر و کوچکتر و کاملاً واهی، پس از 5 سال، چون گفت به اسلام شما اعتقاد ندارد او را در کنار هزاران انسان دیگر مسلمان کُش نمودید! مسلمان کُش یعنی زجر کشُ و خفه کردن نه اعدام درست و حسابی.

جناب رفسنجانی!

در همان سالها که شما در زندان بودید، شخصی را که به هویدا نامه نوشته و فحاشی کرده بود را دستگیر کرده بودند و پس از 4 ماه که فهمیدند قدری پارسنگ میزند اورا آزاد کردند یک تلنگر هم به او نزدند. او سُنی مذهب بود و نماز میخواند. پس از انقلاب اورا گرفتند و پس از دو روز اعدامش کردند! روزنامه امت(ارگان مسلمانان مبارز) در همان موقع این داستان را به تفصیل نوشت آیا شما میتوانید نمونه همچنین رخدادی را در دوران آن شاهی که خائن، فاسد و دیکتاتور بود به مردم نشان دهید؟ آیا در تمام دوران شاه، شده بوده است که کسی را بگیرند و ظرف دو یا یک روز مثل سعید سلطانپور(شاعر، نویسنده و هنرمند) یا شکرالله پاکنژاد (از رهبران گروه فلسطین که به ابد محکوم شد و پس از انقلاب به فعالیت علنی و سیاسی روی آورده بود)، اعدام کنند؟

جناب رفسنجانی !

این حکومت شیعه شما هیچ دستآوردی جز بدبختی و تیره روزی برای این ملت نداشت! این رژیم در لومپنیسم و اوباش منشی ایدئولوژیک خود، حتی پیام دینی و اسلامی هم نداشت. در این رژیم، اسلام را هم، با در گذشت مرحوم طالقانی و شهادت بسیاری روحانیون واقعی دیگر و و سرانجام برکناری فقید روانشاد منتظری سه طلاقه شد.

جناب رفسنجانی!

بیائید در این آخر عمر استغفار کنید! استغفار کنید تا آن مشروعیت کاذبی را که به این رژیم و به سهم خود بدان داده ائید از آن پس گرفته باشید؛ شهامت مدنی و سیاسی داشته باشید و آن حکم عضویت مجلس تشخیص مصلحت را هم که «رهبر» برایتان صادر کرده است را توسط همان فرستاده ایی که آنرا بشما ابلاغ کرد برای آسید علی پس بفرستید! این عمل مثل آبد توبه ایی است که شما را پاک میکند!

جناب رفسنجانی!

شمارا به آن خدا، پیر و پیغمبری که شما می پرستیید و من نمپرستم! بگوئید! اگر آن رژیم بر نیافتاده بود، شما و ماها! آنرا سرنگون نکرده بودیم، مملکت ما، امروز کجا بود و الان کجاست؟ بیائید با مردم صادق باشید و بگوئید این انقلاب با کشور ما از حمله اعراب و مغول بدتر کرد! بیائید با مردم صادق باشید! قبل از اینکه این دنیا را ترک کرده باشید.
جناب رفسنجانی من بسهم خود، از مبارزه ام با آن رژیم که بدینجا کشیده شد از میهنم، از مردم آن و چند نسلِ قربانی شده فعلی و نسلهای قربانی شده آینده شرمگینم. شما میخواهید هنوز به آن انقلاب که شما و آسید علی و بسیار لومپن روحانیونی چون احمد خاتمی و جنتی و علم الهدا و مصباح ها را را بدانجا رساند افتخار کنید؛ بکنید!
با این انقلابی که من دیدم و تجربه کردم، و با آن آینده تاریکی که در چشم انداز میهنم می بینم با تمام نفسی که در سینه ام باقی مانده است فریاد میزنم:

نادمم! از کرده خود اظهار ندامت میکنم. و اگر در دوران این رژیم ندامت نامه ایی از روی اعتقاد نوشته شده باشد جز همین ندامت نامه من نیست زیرا بقیه ندامت نامه در ماشین تواب سازی این رژیم مدعی اسلامیت و جمهوریت ساخته و پرداخته شده اند.

زنده باد رژیم دیکتاتوری سرنگون شده شاه!

زنده باد آمریکا!

و نفرت ابدی بر این رژیم قدوسی، الهی و مهر ورز و مستقلِ اسلامی!


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

همایون

کاوه جان درود بر شما
من از شما به خاطر این سو تفاهم پوزش میخواهم…منظورم جناب اقای حبیب تبریزیان و هم فکران ایشان بود. و من به هیچ وجه این متن را برای شما ننوشتم. فقط در ابتدا خواستم بگم بانظر شما موافقم.

هموطن گرامی‌ بار دیگر از شما پوزش میخواهم
پاینده باشید
...............
کاوه
همایون عزیز ابتدای کامنت جنابعالی لذتبش بود ولی هرچه بیشتر خواندم متعجب شدم . از جنابعالی سپاسگذارم که مرا از این اشتباه مطلع کردید. شاد و پیروز باشید .

March 19, 2012 07:41:09 AM
---------------------------

حق

با درود بر هم میهنانم بویژه کافه نادری های نازنینم، با سپاس از آقای تبریزیان برای اینکه در این ندامت نامه خویش به گوشه ای از تفاوتها بین این رژیم مافیایی ایران ستیز خون آشام بی کفایت و درایت با آن نظام پادشاهی ملی وطنپرست با کفایت و درایت، پرداخته است. آن نظام، کار خود را در ساختن کشور می دانست و بدین منظور بود که هیچ بهانه ای به هیچ کشوری نمی داد تا ایران را تحریم و یا به آن حمله نظامی کنند. آقای تبریزیان، جنگ ۸ ساله باید در هر ندامت نامه ای جایگاه ویژه ای داشته باشد که در نوشتار شما غایب است. این جنگ بیهوده برکت زا برای خمینی و رژیم اش که عمدا ۶ سال درازتر کش داده شد، نیم میلیون جانباخته ایرانی و صدها هزار معلول و میلیونها داغدار و یتیم بجا گذاشته است. کی چنین خیانتها و جنایت ها و ویرانی هایی را ایران در دوران اون خدا بیامرز متحمل شده بود! تعداد اعدام شدگان سیاسی دروران پهلوی چند صد نفر بیشتر نبود. این رژیم در همان روزهای اول اش همین تعداد آدم را بی مقدمه کشت. رفسنجانی و بیژن جزنی و و و سابقه تبهکاری شان را در دوران شاه فقید آغاز کرده بودند و هر کسی یا گروهی که با چنین سوابقی در هر جای جهان به قدرت برسد، کشتار و شکنجه به بهانه های واهی برایش مثل آب خوردن است! اگر اینان وجدان و احساس مسئولیت داشتند، حداقل پس از کشتن یا شکنجه اولین فرد، پشیمان می شدند و دست برمی داشتند و نه اینکه تا روز مرگشان هی شکنجه کنند و بکشند! انتظار ندامت داشتن از چنین جانیان بالفطره ای، اندیشه اش هم کاری است بس عبث! جای راستین اینان در یک جامعه سالم یا در زندان و یا در تیمارستانها ویژه است و نه در صدر یک کشور! در دوران شاه فقید اینها در جای راستین خود یعنی در زندانها قرار داشتند و طبیعی است که چنین روان پریشان خطرناکی وقتی بقدرت برسند جرئت نمی کنند که کسانی مثل هویدا و فرخ رو پارسا و فریدون فرخزاد را بی هیچ دادگاهی کردن با آن شیوه های شنیع نابود کنند! اینها ترسو و سوسول و فاقد هوش سازندگی و کشورداری هستند و برای همین کمبودها و عقده هایشان است که باید بکشند تا بمانند! باید فقط انتخابات نمایشی و فرمایشی برگزار کنند و در آنها تقلب های بزرگ بکنند تا بمانند! باید به امریکا و اسرائیل و روسیه و چین و حزب الله و حماس و و و باج بدهند تا بمانند! باید هر کار کثیفی را بکنند تا بمانند مثل فروش دختران ایرانی و تجاوز جنسی به دختران و پسران و پیر و جوان در کهریزکهایشان تا بمانند! اینها بهر قیمتی که شده می خواهند بمانند حتی اگر قیمت خوبی برای مادرشان هم داده شود او را خواهند فروخت تا بمانند. به عبارت دیگر اینها هیچ مرزی را نمی شناسند وقتی ماندنشان مطرح باشد چون همه شان خوب می دانند که در یک جامعه سالم جایشان روضه خوانی در قبرستان ها در قبال ۵ تومان است یا در زندان و یا در تیمارستان. واقعا برای من شگفت انگیزست که ببینم شما از رفسنجانی انتظار دارید بخاطر دین و ایمانش دست از این کارهایش بردارد! این موجود هنوز به مقام آدم نرسیده است که دین و ایمان آدمها را داشته باشد! اول آدم نماها باید به مقام آدمیت برسند و بعد از آنها انتظار داشت که مثل آدم رفتار کنند. یک آدم وقتی کار بدی می کند در وجودش احساس شرم و بدی می کند و تلاش می کند آنرا تکرار نکند. رفسنجانی و امثال او را چه به آدم بودن و دین و ایمان و اخلاق و وجدان داشتن آخه که آدم از او انتظار داشته باشد که آخر عمری اش بیکباره دارای خصائص انسانی شود و مثل آدمها از زشتکاری هایش احساس ندامت کند! جمیع خصائص زشتی که در چند صد آدم می توان یافت را او در شخص واحد خود دارد و عمری طولانی را با این خصائص زیسته و به آنها خو کرده است و گویند ترک عادت موجب مرض شود! شاید بیم او از همین مرض آدم شدن باشد که او را وا می دارد که تا آخر خط همین راه زشت اش را ادامه دهد. او یا خدائی ندارد و یا خدایش هم از جنس خود اوست، خدائی جانی و تبهکار از بدترین گونه اش که هر چیزی هر چه زشت تر باشد به نظرش نیکوتر می آید! مخاطب شما ملت ایران باشد به از اینکه مخاطب شما رفسنجانی و امثالهم باشد. با سپاس و احترام
پاینده ایران و ملت ایران

March 19, 2012 03:08:31 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

همایون عزیز ، من کِی انقلابی بودم؟
من چهارده سالم بود که انقلاب شوم خمینی منحوس ایران را اشغال کرد . جهت اطلاع جنابعالی عرض کردم . همه آن چپهای چپول و ناملی های خائن به ملک و ملت را که نام بردید ایران را برباد دادند . در ضمن بیشتر بار جنگ و دفاع از کشور را هم نسلی های من بدوش کشیدند البته من نیز در مناطق مختلف از غرب تا جنوب در کنارشان به اندازه توانم با افتخار انجام وظیفه کردم . حالا چیزی هم بدهکار شدیم و فاجعه بی خردی انقلابیون 57 شوم را هم گردن ما می اندازید ؟ کلا هشت سال است که به جمع سیاسیون پیوستم. من چه وقت انقلابی بودم که خودم نمی دانم ؟
شاد و پیروز باشید.
پاینده ایران

March 18, 2012 01:05:54 PM
---------------------------

همایون

کاوه گرامی‌ درود بر شما که حرف دل من یکی‌ را زدید!!
آخه بابا اگر امثال رفسجانی و دیگر آخوند هایی‌ که روضه میخوندند و 5 تومن گیرشان میامد و بخاطر خیانت توده یی‌ ها، جبهه ناملی ها، نهضت ناملیها، مجاهدین طرفدار اون شریعتی خائن آخوند زاده، فداییان و دیگر گروهای مبارز و سیاسی زمان شاه فقید امروز بر اسب موراد سوارند و ثروت این مملکت را به تاراج میبرند و چون انیرانی هستند برایهشان مهم نیست که چه بروز ایران و ایرانی میاید!! بدبختی این است که نسل ماها که در دوران انقلاب ننگین شما ها بزرگ شد این ها را به خوبی‌ میشناسد و میداند که آخوند چیزی را که بگیرد به این راحتی‌ پس نمیدهد و باید با زور و پس گردنی حق و حقوقمان را از اینها بگیریم!!! شماها حالا هی‌ التماس کنید، تمنا کنید، اقرار کنید، ندامت نامه بنویسید!!! ولی‌ خیانتی که شماها به ایران و ایرانی کردید را هیچ قوم متجاوزی نکرد!! چون شماها افشین وار و سلمان فارسی‌ وار از داخل یک حکومت ملی‌، ایرانی، وطن پرست را با یک مشت مبارزات مسخره و افکار پوچ که از آبشخور فکری امثال شریعاتی و ال احمر آخوند زاده، مصدق السلطنه قاجار و خارجیانی متوهش و متهجری چون چه گارو، انور خواجه، قذافی، اسد، لنین، مائو، استالین و ناصر تغذیه کردید!!! شما ها بانی‌ اصلی‌ این ویرانی و سیاه روزی هستید و نه یک مشت آخوند روضه خون سر قبر !!!!!
شما انقلابیون همیشه از محمد رضا شاه فقید خرده میگیرید که اگر او میگذاشت احزاب سیاسی شماها فعالیت کنند این افتضاح تاریخی رخ نمیداد ولی‌ من امروز یقین دارم که اون خدا بیامرز میدانست که تمام اون گروهای به اصطلاح مبارز و سیاسی ما به اضافه “روشن فکران” خود فروخته ما، به قول زنده یاد فرخزاد چه فاحشه های مغزئ هستید و نه تنها فکر، ایده و راهکاری برای آینده ایران و ایرانی ندارید، اگر روزی دستتون برسد ایران را به دوران قاجار باز میگردانید!!!!! و عجبا که تاریخ همیشه بهترین قاضی است!! و ما امروز داریم دست پخت شماها را میچشیم!!
شما به جای ندامت نامه نوشتن و به این تازیزاده گان التماس کردن بهتر از سکوت کنید!!! که متاسفانه این را هم بلد نیستید!! تازه شما خوبش هستید!!! دیگر همپالگی ها شما (تمام اون گروها یی‌ که نام بردم) هنوز مغزشون در سال ننگین 57 تازی منجمد شده و هنوز بر حماقت خود پا فشاری میکنند و جلو مبارزات ملت ما سنگ اندازی میکنند و 33 سال است که از ایجاد یک اپوزیسیون قوی جلو گیری میکنند!!! که این از اون خاطای تاریخی، کور، خانمان سوز، ایران ویران کن و…صد هزار بر بد تر است!!! من به شما قول میدهم که هرگز اجازه نخواهیم داد آینده گان این خیانات شماها را فراموش کنند!!!

March 18, 2012 11:19:33 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

نگارنده می نویسد:
در آن رژیم اعدام و شکنجه بیشتر بود یا در این رژیم؟
اما توضیح نمی دهد که در آن رژیم افراد وطنفروش را اعدام و شکنجه می کردند ولی در این رژیم افراد وطنپرست را اعدام و شکنجه می کنند که بسیار فرق هست بین وطنفروشان چپ سابق و آخوند مزدور انگلیس با وطنپرستان اکنون . اینگونه مقایسه کردن یعنی نواختن سرنا از سر گشادش. جرم زندانیان رژیم گذشته بسیار متفاوتند تا زندانیان آزادیخواهی که در این رژیم مورد ظلم و ستم قرار می گیرند . ولی نگارنده هرگز به تفاوت جرم زندانیان آن رژیم و این رژیم اشاره نمی کند . آن رژیم صدای انقلاب مردم را شنید و هیچ مقاومتی نکرد و قدرت را تحویل ملت داد . آیا این رژیم نیز صدای انقلاب ملت را شنید ؟ از این گذشته :
با کی دارید سخن می گویید جناب ندامت نامه ؟
با رفسنجانی جانی و وطنفروش ؟ چرا دوست دارید آب در هاونگ بکوبید ؟
رفسنجانی سه چیز را خوب می شناسد .
قدرت ، ثروت ، و حفظ رژیم ننگین اسلامی را بیشتر از همه کس و همه چیز دوست می دارد . دروغگویی و ریاکاری از ویزگیهای جدا نشدنی از جسم و مغز اکبر هاشمی رفسنجانی و خانواده زالوصفتش هستند جناب ندامت نامه . این نهایت بی انصافیست که رژیم گذشته را با رژیم بی وطن اسلامی مقایسه نمایید . آیا رژیم گذشته هیچ وطنپرستی را شکنجه و اعدام کرد ؟ یا اینکه عده ای بی خرد و مزدور و بی خبر از سیاست استعمارگران جهانی را زندانی کرد ؟ آیا رژیم گذشته دختران ایرانی زیر 15 سال را به شیوخ عرب می فروخت ؟ که شما چنین مقایسه ای می کنید ؟ داشتن کمی انصاف و وجدان برای آدمی بد نیست جناب ندامت نامه .

March 17, 2012 05:03:29 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites