رضا پهلوی در گفتگویی اختصاصی با خودنویس تاکید کرد که با پرویز ثابتی ارتباطی ندارد و شکنجههای اعمال شده در دوران پهلوی و بعد از آن را هم محکوم میکند. او همچنین در باره آلترناتیوسازی گفت: «باید به شکل شفافی با این مساله برخورد کنیم. امروز در عصری زندگی میکنیم که همه هم میهنان باید در جریان تمام اقدامات باشند. قضیه «پچ پچ» کردن پشت درهای بسته نیست. قضیه از قبل یک طومار بستن و به جامعه تحمیل کردن نیست.»
با حضور محدود و تلفنی پرویز ثابتی در برنامه افق صدای آمریکا، بحث ارتباط این مقام سابق امنیتی با رضا پهلوی سر زبانها افتاد. عدم تکذیب این ارتباط در سال ۲۰۰۶ بعد از انتشار گزارش «نیویورکر» باعث افزایش گمانهزنیها شد. به همین مناسبت با رضا پهلوی گفتگو کردم.
از رضا پهلوی در باره طرح شکایت از سید علی خامنهای به خاطر نقش او در نقض گسترده حقوق بشر به عنوان مسوول نظام پرسیدم. او گفت: «او باید پاسخگو باشد و این باعث میشود که خیلی خود را مستقیما در تیررس نبینند و بتوانند از این طریق راه بازگشت به جامعه را پیدا کنند. وگرنه اگر بخواهیم همه را محکوم کنیم، کار مشکل میشود.»
آقای پهلوی در باره نقض حقوق بشر در زمانی که پادشاه ایران همه مسوولیتها را داشته و ساواک ناقض حقوق بشر بوده گفت: «اگر از یک دید تاریخی بخواهیم به نقد بگذاریم و بخشهایی که سازمان امنیت فراتر از حیطه مسوولیتش عدول کرده و کارهای خلاف قانون و حقوق بشر انجام داده، باید محکوم کرد، اما در حالت آنی، برخورد با وضعیت کنونی است، اما بازنگری تاریخی باید انجام بگیرد.»
رضا پهلوی گفت که ایجاد گفتمانی که منتهی به بررسی واقعیتها میتواند باعث التیام خواهد شد. او همچنین توجیه غیر منطقی گذشته و اشتباهات رخ داده نظیر شکنجه را محکوم کرد.
رضا پهلوی، در ارتباط با بحثهای طرح شده در مورد رابطهاش با پرویز ثابتی تاکید کرد که رابطهای با او ندارد و گفت: «یک بار در جلسهای ایشان را دیده بودم، و دو بار هم در اوائل جنگ اطلاعاتی از سوی ایشان داده شده بود. اما ایشان جزو کادر من نیستند، مشاوران من اکثرا (۹۰٪) بین ۲۵ تا ۴۵ ساله هستند، ما در کارهای اطلاعاتی وارد نشدهایم و بیشتر در زمینه شبکههای اجتماعی فعالیت میکنیم و من نیازمند یک مسوول اطلاعاتی نیستم.»
او همچنین درباره نظرش در باره شکنجه که در زندانهای دوران پهلوی از سوی ساواک اعمال میشده گفت: «من شخصا خیلی تاسف میخورم که این اتفاق افتاد و هنوز هم دارد در کشورمان اتفاق میافتد. مقصرش هر که هم باشد، من مخالف سرسخت هر نوع شکنجه هستم. شکنجه بر خلاف تمام اصول بشری است. در خیلی از کشورها و سازمانهای اطلاعاتی سعی میکنند که در بعضی از موارد خاص قابل توجیه باشد، حتی اگر بدانید یک نفر اطلاع خاصی داشته باشد از یک بمب که ممکن است جان بسیاری را بگیرد...حد شکنجه را چگونه میتوان تعیین کرد؟ به محضی که اصل شکنجه را تایید کنید، تا ته آنرا باید بروید و نمیتوانید حد برایش قائل باشید. آیا میتوانیم نظامی داشته باشیم که شکنجه در قوانینش باشد؟ آن زمان توجیه سازمان امنیت (ساواک) چه بود؟ توجیه در مورد بعضی فعالان مسلحی بود که علیه حکومت جنگهای چریکی مسلحانه میکردند، مثل سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی خلق. درست که جنگ سرد بود، اما با وجود این، من نمیتوانم قبول کنم و شخصا محکوم میکنم. فکر میکنم همه هم میهنان باید این مساله را محکوم کنند. ما نمیتوانیم اساس شکنجه را به عنوان یک اصل در یک جامعه مترقی قبول کنیم.»
رضا پهلوی در باره مباحثی مثل «شورای ملی» و «کنگره ملی» و «آلترناتیوسازی» گفت:
من شخصا توجهام در تشکیل شدن نهادی است که بتواند که بتواند عهدهدار تقسیم بندی کار و هماهنگی ایجاد کردن در حرکتهایی است که باید در ایران اتفاق بیافتد، در جهت خواست جمعی که اکثر طیفهای سیاسی به آن رسیدهاند و آن هم برگزاری انتخابات آزاد است. بنابرین باید تقسیم کار صورت بگیرد، عدهای در کنفرانسها شرکت میکنند و پروژه و نظر میدهند.
اقای پهلوی ادامه داد: «باید به شکل شفافی با این مساله برخورد کنیم. امروز در عصری زندگی میکنیم که همه هم میهنان باید در جریان تمام اقدامات باشند. قضیه «پچ پچ» کردن پشت درهای بسته نیست. قضیه از قبل یک طومار بستن و به جامعه تحمیل کردن نیست»
لازم به ذکر است که تشکیل کنفرانسهای در بستهای در لندن و پاریس و نهایتا استکهلم با اعتراضهایی به خاطر نحوه تشکیل و عدم دعوت از گروههای مختلف و نیز سو تفاهم بر سر نوع «آلترناتیوسازی» روبرو شد.
رضا پهلوی در باره امکان برگزاری انتخابات ازاد در شرایط کنونی که رژیم ایران تن به گفتگو و آّزادی انتخابات نمیدهد گفت: «باید در یک فرایند نافرمانی مدنی و به دور از خشونت بتوانیم نهایتا به این خواست برسیم و اینجا است که میتوانیم از خودی و جهانیان بخواهیم که حمایت کنند.»
رضا پهلوی در مورد امکان حمله نظامی به ایران گفت: «ادامه سیاست هستهای رژیم از یک سو ممکن است مملکت را به نقطهای باریک و شرایط خطرناکی برساند که ریسک حمله نظامی به ایران را افزایش میدهد. در چنین شرایطی، رژیم باید تغییر روش اساسی بدهد که بعید میدانم چنین کند چون از خط برگشت عبور کرده است.» آقای پهلوی در باره امکان حمله اسرائیل گفت: «احتمالا حمله در ۶ ماه یا یک سال آینده کمتر از ۵۰٪ میبینم، اما خطر اینجاست که اگر وضعیت وخیمی برای کشور بیاید، خود رژیم باعث تحریکی بشود که منجر به حمله نظامی شود...تا الان سیاست غرب این بوده که رژیم را وادار به بازگشت به میز مذاکره کنند. اما مشکل از خود رژیم است که برای بقای خود نیاز به بحران دارد. مساله هستهای هم را هم کنار بگذاریم، مسائل دیگری است. آقای خامنهای هم خوب میداند که اگر روی مساله هستهای کوتاه بیاید، مسائل دیگری مثل «حقوق بشر» پیش میآید و رژیم از درون خواهد پاشید...بعید میدانم که اگر رژیم به سلاح هستهای دست یابد، بعید میدانم بخواهد علیه اسرائیل استفاده کند. میخواهد تکیهگاهی داشته باشد که تا از این طریق هژمونی منطقهایاش را جایگزین کند و خودش را مدتها حفظ کند، اما میتواند به تروریسم هستهای هم منتهی بشود....مشکلی که من با این سیاستها[حمله نظامی به ایران] دارم این ست که دنیا از یک طرف عاصی شده که چرا دیپلماسی جواب نداده و میخواهند به سراغ حمله نظامی بروند....من سالها است که میگویم چرا مردم ایران را فراموش کردهاید و چرا روی این مردم سرمایهگذاری نمیکنید، مردمی که خواهان پایان این وضعیت هستند و دولت مسوولی می خواهند که به سراغ ترور نمیرود و تهدیدی برای دنیا نیست. اما این مساله باید به دست مردم ایران باشد نه از طریق فشارهای خارجی. جمهوری اسلامی سر میز مذاکره نخواهد آمد.»
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با درود بر هم میهنانم بویژه کافه نادری های نازنینم،
نظر من به عنوان یک جمهوریخواه ناسیونالیست ایرانی
؛آلترناتیو سازی؛ ای که بر پایه ۴ اصل زیر نباشد برای ملت ایران و کشور ایران نیست و باید در برابرش ایستاد:- ۱. ایران از همه چیز و همه کس بالاترست. تا زمانیکه شاهزاده خود را از ایران بالاتر نداند، من حمایت اش خواهم کرد. ۲. ایران یک کشور با یک ملت است. تا زمانیکه شاهزاده به یکپارچگی ملی و سرزمینی ایران تعهد داشته باشد من از او حمایت خواهم کرد. در غیر اینصورت از آنجا که ایران از همه چیز و همه کس بالاترست، من از او حمایت نخواهم کرد. ۳. تنها آلترناتیو این رژیم برای ایران نظامی لیبرال دمکراتیک باشد. ۴. یک قانون اساسی نوین مبتنی بر ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی آن. تا زمانیکه شاهزاده پایبندی خود را به این ۴ اصل حفظ کند من از او پشتیبانی خواهم کرد. تا زمانیکه او یا هر کس و گروه و حزبی که به این ۴ اصل پایه ای که منافع ملی ایران را برای همیشه تضمین می کند باورمند باشند و این پایبندی را هر روز ثابت کنند من از همه شان پشتیبانی خواهم کرد. هر لغزشی در مورد این اصول قابل بخشش هستند به شرطی که عامل لغزنده هر چه زودتر راهش را عوض کند و برگردد به اصول ۴ گانه بالا.
به عبارت دیگر، اصول ۴ گانه بالا برای من حفظ کننده منافع ملی ایران هستند که تحت هیچ شرائطی حاضر نیستم آنها را فدای هیچ کسی و گروهی و حزبی بکنم حتی اگر او شاهزاده باشد. بخش عمده احترام فراوانی که برای شاهان پهلوی قائل هستم ناشی از حفظ دو اصل اولی است که در بالا آورده ام. شاهزاده هم به پیروی از پدر و پدربزرگ بزرگوارشان نباید هرگز از آن دو اصل کوتاه بیایند وگرنه علیه منافع ملی ایران و ایران و ملت ایران عمل کرده اند. آلترناتیو سازهایی که شفاف نباشند و اصول بالا را قبول نداشته باشند و یا فدرالیسم و ایران ؛کثیرالمله؛ است مشکلی نداشته باشند و یا اینها را بعنوان دگراندیش معرفی کنند و با سوء استفاده از مقوله رواداری دیگران را به تحمل این ایران ستیزان فرا بخوانند هم بوسیله من حمایت نخواهند شد. شاهزاده تا زمانیکه فراحزبی عمل کند و سخنگوی ۴ اصل بالا باشد از سوی من حمایت خواهد شد. او می تواند با تجزیه طلبان هم گفتگو کند تا شاید آنها را سر براه کند ولی نباید کوچکترین امتیازی به آنها بدهد. ۴ اصل بالا برای امتیاز دادن به تک تک آحاد ملت ایران است و هیچکسی نمی تواند حقوق ویژه داشته باشد. شاهزاده سخنگوی بخش بزرگی از ملت ایران می تواند باشد ولی تصمیم گیرنده یا قیم آنها نمی تواند باشد. نه ما باید به او چک سفید بدهیم و نه او باید فکر کند که چک سفیدی از ملت ایران بدست دارد که با آن از جانب ملت ایران تصمیم بگیرد. شفاف سازی این امر هم برای ایران لازم است و هم برای شاهزاده تا هیچکسی نتواند او یا خانواده اش را تحت فشار قرار دهد. هیچ گروه و حزبی بویژه آن فدرالیست های ملت ساز نباید دارندگان چک سفید از سوی بخشی از ملت ایران فرض شوند و به وکالت و قیمومیت از آنها تصمیمی برای مردم بگیرند. ۴ اصل بالا تک تک آحاد ملت ۷۵ میلیونی ایران را به امنیت و آزادی و رفاهی می رساند که ۵ میلیون ایرانی برون مرزی طی ۳۳ سال اخیر در کشورهای لیبرال دمکرات جهان غرب به آن رسیده اند. این آلترناتیوی است که این ایرانیان بدان رای مثبت داده اند و نه سکولاردمکراسی که کسی قادر به تعریفش نیست و در دانشنامه ها یافت نمی شود.
**********************************************************************
با درود خدمت شاهزاده گرامی، از پیام نوروزی تان سپاسگزارم و به نوبه خود نوروز باستانی را به شما و خاندان بزرگوارتان شادباش می گویم و برای یکایک تان آرزوی تندرستی و شادی و پیروزی دارم. امیدوارم با نو شدن سال، مبارزات ۳۳ سال شما و ملت ایران به نتیجه درست برسند. نوروزتان شاد باد.
ارادتمند حق
پاینده ایران و ملت ایران
March 20, 2012 02:20:57 PM
---------------------------
همایون
جناب نیک آهنگ کوثر! چند مرتبه باید به شما و همفکران تان گفت که ایشان آقای پهلوی نیستند!!! ایشان شاهزاده رضا پهلوی هستند و استفاده از از کلمه شاهزاده که به معنای زاده شده از یک پادشاه میباشد خدشه یی به تفکرات جمهوری خوای و اصلاح طلبی شما وارد نمیکند!!! من نمیفهمم که شماها چه اصراری دارید شخصیت ایشون را اینطور پاین بیاورید؟!؟! از چه میترسید؟؟ آقا جان شتر سواری دولا دولا نمیشود!! نکند از اینکه حکومت تازیان وهمراهان سبز و اصلاح طلب و یا دوستان توده یی و چپ خود را برنجانید میترسید؟!؟ و یا اینکه میخواهید یک راه فراری برای خود باقی گذارید؟! بابا بسه دیگه دو دره بازی، بسه دیگه حزب باد بودن!!!
March 20, 2012 07:32:24 AM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت شاهزاده گرامی، ولیعهد قانونی ایران زمین
نوروز را به شما تبریک عرض نموده، منتظر روزی است که جنابعالی را در سعدآباد ملاقات نماید، تبریک و انتظار اینجانب از طرف انبوهی از دوستاران شما در ایران است.
اقدام شما در تشکیل کنگره ملی ایرانیان، مورد تایید جمع کثیری از ایرانیان می باشد، الزام شما در انجام مذاکرات و عملی نمودن برنامه ها به صورت علنی کاملا صحیح و به جاست. البته می دانم که برای شما نیز حفظ اصول (ایران با یک ملت و یک پرچم و ...) اهمیت دارد و آنرا در تشکیل هر کنگره ای لحاظ می فرمایید. به شما اطمینان می دهم مردم شریف ایران صدای شما را می شنوند، تنها باید برای کادرسازی و شبکه سازی درجهت کنش اجتماعی موثر، برنامه طراحی نماییم. در رستاخیز ملی آتی، سخت محتاج این شبکه سازی و اقدامات هماهنگ کننده آن خواهیم بود، جنانجه بشود ارتباطی ارگانیک مابین کنگره ملی و شبکه اجتماعی ایجاد نمود، پتانسیل کنش اجتماعی به صورت نافرمانی مدنی چند برابر می شود.
پاینده ایران
March 19, 2012 07:39:03 PM
---------------------------
حق
با درود بر هم میهنانم بویزه کافه نادری های نازنینم، حفظ ایران در این بزنگاه خطرناک تاریخ اش و حفظ منافع ملی کوتاه و میان و بلندمدت ایران در شعارهای جنبش سبز نهفته است. این شعارها و این جنبش را دریابیم! اینها وظیفه چه کسانی هستند؟!
شاهزاده می گوید که ؛من سالها است که میگویم چرا مردم ایران را فراموش کردهاید و چرا روی این مردم سرمایهگذاری نمیکنید، مردمی که خواهان پایان این وضعیت هستند و دولت مسوولی می خواهند که به سراغ ترور نمیرود و تهدیدی برای دنیا نیست. اما این مساله باید به دست مردم ایران باشد ...؛ . پاسخ به این پرسش که چرا جامعه جهانی ملت ایران را در همه این دهه ها دور زده است از اهمیت ویژه ای برخوردارست که نیازمند فعالان و نویسندگان سیاسی درجه یک ای است که درباره اش تحقیق کنند و بنویسند و بگویند تا فشاری بر همان جامعه جهانی بوجود آورد. بنظرمن، دلیلش اینست که جامعه جهانی از معامله با ملت ایران هراسان است چون این ملت به بلوغ سیاسی کافی رسیده است تا در معاملاتش با جهان، منافع ملی و حفظ آنرا اولویت قرار می دهد و این اصلا به نفع جامعه جهانی نیست که ۳۳ سالست که ایران را چپ و راست دوشیده است و همانطور با لولو خور خوره کردنش در منطقه، فروش تسلیحات نظامی و جانبی آن بسیار برای جهان اول و روسیه و چین سود آور بوده اند. نیم بیشتر آنچه آپوزیسیون نامیده می شوند هم هیچ پایگاه اجتماعی در ایران ندارند وگرنه حرفهایشان را در شعارهای جنبش سبز می دیدیم. اینها خواسته و ناخواسته هم به سود رژیم و هم به سود آن ابرقدرتها کار می کنند که از شکل گیری یک آپوزیسیون اصیل ایرانی که می تواند با استفاده بهینه از شعارهای جنبش سبز یک مانیفست قرن بیست و یکمی و راه نجات ایران را در بیاورد، جلوگیری می کنند. چنین آپوزیسیونی است که می تواند نماینده راستین ملت ایران باشد و قوی برای روبرو شدن با جامعه جهانی. فعالان سیاسی و نویسندگان سیاسی در این موارد کم کاری کرده اند و مسئولیت بزرگی به دوش دارند که اینرا بعنوان انجام وظیفه ملی خود تا به حال محسوب نکرده اند. من مخالف این ایده هستم که مسئول هر گونه حمله نظامی به ایران فقط و فقط رژیم است. تا آن آپوزیسیون راستین کم کار انجام وظیفه نکند هم مسئول باید شناخته شود. در کنار رژیم، کشورهایی هم که مرتب از حمله نظامی به ایران یعنی تجاوز به ناموس ما ایران سخن می گویند و نیت این تجاوز را دارند هم مسئول هستند چون عمدا ملت ایران را دور می زنند و جنبش سبز را که در صورت پیروزی می توانست از جنگ جلوگیری کند را خود دستور قتلش را به خامنه ای دادند و خامنه ای هم با اعتماد به نفس مثل آب خوردن دستورشان را مثل یک نوکر سرسپرده به نحو احسن انجام داد. ظاهر قضیه مرگ جنبش سبز بوده که با سکوت فعالان سیاسی ما در مورد طرز تفکر سبز و اشاعه آن روبرو شده است. اینرا نه می توان به حساب رژیم و نه به حساب جهان گذاشت که بدنبال منافع خودشان بر علیه منافع ایران و حتی موجودیت ایران می باشند. از کجا معلوم که ایندو فقط در ظاهر ادای ستیز با هم را نداشته باشند تا مردمفریبی کرده باشند و نابودی ایران را پای ملت ایران در تاریخ بخواهند بریزند!!! پاسخ به پرسش شاهزاده نیازمند نقد و بررسی است و ساده انگارانه است که حمله نظامی به ایران را فقط به حساب رژیم بگذاریم. این وسط ملت ایران وظیفه سنگین و تاریخی را به دوش آن بخش از آپوزیسیون گذاشته است که نقش خود را درست و مسئولانه در این بزنگاه خطرناک تاریخی بازی کنند. پاینده ایران و ملت ایران
March 19, 2012 02:33:24 PM
---------------------------
|