وقتی که اصلاح طلبان در جدال با رضا پهلوی، چون ضربه را متوجه اصل رژیم اسلامی میبینند، برای دفاع به شیوه علی خامنهای وارد میدان میشوند...!
نوشته اخیر جرس، ارگان اصلاح طلبان حکومتی را شاید دیده باشید، خلاصه ماجرا این است که اخیرا رضا پهلوی برای مبارزه با جمهوری اسلامی، در صدد آلترناتیو سازی و تشکیل یک شورای مبارزه با رژیم (متشکل از همه گروه های سیاسی) برآمده است.
درست بعد از انتشار خبر این فعالیت رضا پهلوی، ارگان اصلاحطلبان (که زیر نظر کدیور اداره میشود*)، در مقالهای شدید به رضا پهلوی تاخته و دقیقا با ادبیات کیهان (متعلق به شریعتمداری!)، شروع به فحاشی کرده است.
بیش از دو سال است که اصلاحطلبان، رهبری جنبش سبز در اختیار داشتهاند، اما حاصل رهبری آنها، تنها هرز دادن و نابود کردن سرمایهها و تواناییهای جنبش سبز بوده است. در خرداد دو سال پیش، بیش از سه و نیم میلیون ایرانی(بنا به تایید شهردار تهران در مجلس) به خیابانهای تهران آمدند و فریاد رای من کجاست سر دادند، اما همین اصلاحطلبان، مردم را به خانه های خود فرستادند. صد البته که اصلاحطلبان، به هیچ وجه به دنبال سرنگونی رژیم نیستند.
اصلاحطلبان به خوبی میدانند که اگر رژیم سرنگون شود، آنها باید پاسخگوی بسیاری از جنایات خود در طی سی سال حاکمیت رژیم اسلامی باشند. اصلاحطلبان خوب میدانند که در یک انتخابات دمکراتیک، کسی آنها را به عنوان نماینده مجلس یا رییس جمهور انتخاب نمیکند و تنها در همین نظام جمهوری اسلامی است که آنها فرصت و شانس حضور در قدرت را دارند، لذا مشخص و مبرهن است که مخالف سرنگونی رژیم هستند.
هر گاه کسی طرح جدی برای مبارزه با رژیم داشته باشد، با مخالفت اصلاحطلبان روبرو خواهد شد، چرا که سرنگونی رژیم، به معنای نابودی رویاهای اصلاحطلبان است.
وبلاگ آلفرد، به صورت مستدلی به این اتهامات جرس پرداخته است، اما من نیز در اینجا یک نکته اضافه میکنم، برخی از این اتهامات اصولا با هم در تناقض هستند، مثلا در جایی از آن مدعی است که رضا پهلوی پنجاه هزار دلار به یک پادو رشوه داده تا برای او از پادشاه امارات حقوق ماهیانه بگیرد و در جای دیگری مدعی است خاندان پهلوی رقمهای عجیب و غریبی را از ایران خارج کردهاند!
دو نکته بامزه وجود دارد،
- اگر خاندان رضا پهلوی اینچنین ثروتمند هستند و رقم های چند صد میلیارد دلاری در اختیار دارند، دیگر چرا باید به کارهایی مانند رشوه دادن پنجاه هزار دلاری برای حقوق ماهیانه گرفتن روی آورند؟!
- انتقاد روشنفکران و آزادی خواهان ایرانی از شاه، به دلیل دیکتاتوری او بوده است، به دلیل نبود آزادی بیان و اندیشه بوده است. هر چند که در خاندان پهلوی نیز در زمان قدرتشان، فساد مالی وجود داشته، اما خیلی احمقانه است که فساد مالی شخص ثالثی (مانند اشرف پهلوی) را به رضا پهلوی ربط دهند و بخواهند فعالیتهای رضا پهلوی را زیر سوال ببرند.
رضا پهلوی به صراحت نقض حقوق بشر در زمان پدرش را محکوم کرده است، (که این کار شجاعت بسیار میطلبد) و همینطور اعمال مثبت بسیاری را (چون شکایت رسمی از خامنهای) انجام داده است، نازیبا است اگر که چشم بر تلاشهای او ببندیم و اجازه دهیم اصلاحطلبان، تریاکشان را بر منقل خامنهای بکشند و به رضا پهلوی انگ بچسبانند.
در این ویدیو، می بینم که چطور آقای کدیور با [...]، شعار مردمی که جان خود را به خطر انداختهاند و فریاد نه غزه و نه لبنان را سر میدهند، تحریف میکند.
هادی خرسندی در اینباره میگوید:
هم هرکه آينه سازد سکندری داند
هم هرکه چهره برافروخت دلبری داند
هم آنکه چشم به دوربين دروغ ميگويد
دودوزه بازی و رسم کديوری داند!!!
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
با سپاس از آقای نیک سرشت بابت این نوشتار ارزنده و شجاعانه. من یک جمهوریخواه هستم ولی حاضر نیستم که کشور و ملت ایران را فدای جمهوریخواهی کور این و آن کنم. حاضر هم نیستم که جمهوریخواهی خود را آغشته به تنفر و کینه ورزی نسبت به خاندان پهلوی کنم. من شاهزاده را یک مثل پدر و پدر بزرگوارش یک وطنپرست واقعی می دانم. تا زمانیکه او با هر گونه حمله نظامی به ایران مخالفت کند، متعهد و پایبند به یکپارچگی ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران بماند، براندازی کلیت رژیم با مبارزات مدنی و بدور از هر خشونت و دوری از هر کسان و گروه ها و احزاب خشونت طلب در دستور کارش باشد، و در برقراری یک دمکراسی پارلمانی با یک قانون اساسی نوین مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر فعالیت کند، من مثل هر ایرانی وطنپرست و آزادیخواه دیگری در کنارش خواهم ماند. همه این تعهدات و خواسته ها و شیوه مبارزاتی که به آنها اشاره کردم را می توان در شعارهایی که در تظاهرات جنبش سبز سال ۸۸ داده شدند را می توان دید. هر کسی و گروه و حزبی که برنامه سیاسی اش حول و حوش آن شعارهایی باشند که بوسیله دشمنان جنبش سبز به ؛شعارهای ساختارشکن؛ معروف و مطرود شدند، از جانب من حمایت خواهند شد و برایم فرق نمی کند که جمهوریخواه باشند یا پادشاهی خواه. آنچه برای من مهم است مطالبات ملت ایران است و من بر این باورم که این مطالبات در فورم شعار در آن ۸ ماه تظاهرات در درون و برون مرز به گوش کرترین گوشها در جهان رسیدند و این مطالبات تا روزی که به دست آورده شوند، مطالبات مردم هستند. فرقی هم نمی کند که رژیم جلوی ابراز آنها را بگیرد یا نگیرد. فروکش کردن تظاهرات به هیچ عنوان به معنای این نیست که مردم دست از مطالبات شان برداشته باشند. اصلاحات چی ها حتی با فدرالیست های قومگرای فدرالیست هم بستر شده اند و حاضرند ایران را با آنها تقسیم کنند. جبهه ملی هم به مماشات و همکاری با هر دو اینها مشغول است. آنچه برای همه اینها در اولویت قرار دارد در حفظ رژیم یا تقسیم غنیمتی بنام ایران بین خودشان خلاصه می شود. اگر مقاله خانم بقراط با عنوان ؛از چه می ترسید؟! رفتن رژیم یا آمدن پادشاهی؟! را نخوانده اید حتما بخوانید. این پرسشی است که این بانو در برابر کل آپوزیسیون جمهوریخواه گذاشته است. این یکی از ارزشمندترین مقالات این بانوست که من تا به حال خوانده ام. ایکاش ژورنالیست های ما در افشای آنچه خود را آپوزیسیون این رزیم ۳۳ سالست معرفی می کند بپردازد تا معلوم شود که چرا ایران تا حالا آزاد نشده است و مسئولیت اینها در اینمورد تا چه حد بوده است! این موضوع خیلی جدی و ضروری شده است چون اصلاحات چی ها تن به فدرالیسم داده اند و به مماشات با قومگرایان و حامیان شان یعنی چپهای سنتی مثل سازمان فدائیان خلق شده اند که تحت لوای فدرالیسم برای ایران، تجزیه ایران را در سر می پرورانند. در این راستا بی بی سی فارسی و صدای امریکا و مراکز و مراجع بین المللی به تبعیت از کشورهای متبوع خود بوسیله ایرانی تباران به آن هر روز بال و پر بیشتری می دهند. استالین بود که ایران را ؛کثیرالمله؛ معرفی کرد و حزب توده را مامور کرد تا این را در ایران جا بیاندازد تا با تجزیه ملت ایران و ایجاد نفرت و کینه بین مردم زمینه را برای تجزیه آب و خاک ایران بین آنها فراهم کند تا منافع ملی روسیه در ایران تامین شود. یک دشمن برای ما تعیین تکلیفی این چنینی ۷۰ سال پیش کرد. آیا خردمندانه است که ما ملت ایران حرفهای استالین را حقیقت محض بپنداریم و امروز آنرا خودمان جا بیاندازیم تا منافع ملی امریکا و اروپا و اسرائیل و و و تامین شود چون از یک ایران آزاد و آباد و قدرتمند می ترسند! این چه آپوزیسیونی است که ما داریم! این چه نوع جمهوریخواهانی است که ما داریم! پاسخ این پرسشها را به شما ژورنالیست های وطنپرست و آزادیخواه و مبارزی واگذار می کنم که بخش مهم مبارزات امروز شما را کشف حقایق و نشر انها می دانم. بدون داشتن آگاهی های درست و دقیق، امکان نداردکه ملت ایران بتواند تصمیمات درست در تعیین سرنوشت خود بگیرد و دوباره یا همان فاجعه ای که در سال ۵۷ رخ داد تکرار خواهد شد و یا بدتر از آن تکه و پاره شدن کشور و تقسیم آن بین اصلاحات چی ها و هم بستران شان. هیچکدام اینها هیچ تعهدی به ایران و ملت ایران و آزادی و و و نداشته و ندارند. برای اینکه ایران نمیرد باید کوشید وگرنه باید از آن در آینده نزدیک از ؛ایران سابق؛ در کنار شوروی سابق و یوگسلاوی سابق و سودان سابق و چک اسلواکی سابق و و و یاد کرد و در کتابهای تاریخ بدنبالشان گشت. برای آپوزیسیون قلابی دو راه بیشتر برای خود باقی نگذاشته اند، یا باید همین رژیم را نگه دارند تا فرو بپاشد و تجزیه شود و همه تقصیرها را گردنش بیاندازند و خود را معصوم جلوه دهند، و یا ایران را بین خود تقسیم کنند و دیکتاتوری های خود را در هر استان بر پا کنند و اجازه تحقیق و تفحص ندهند که چرا ایران به ایرانستان تبدیل شد. سابقه زشت اینها باعث شده است که از رفتن این رژیم و آمدن پادشاهی بترسند چون می دانند که زمینه ها برای کشف همه حقایق ۷۰ و ۸۰ سال تاریخ معاصر ایران فراهم می شود و همه گندکاری هایشان بر ملت ایران آشکار. این آینده را نمی خواهند که هیچ آینده ای هم برایشان در ایران باقی نخواهد گذاشت بجز ننگ و لعن و نفرین ابدی. بنابراین اینها ترجیح می دهند که نه ایرانی یکپارچه باشد و نه یکپارچگی ملی ای در ایران. خود کرده را تدبیر نیست. اینها در چنین موقعیت بدی قرار گرفته اند و طبیعتا به خطرناکترین دشمنان ایران و ملت ایران تبدیل شده اند. اینها را باید سخت تحت نظر داشت و ملت ایران را از وجود اینها و همه نوشتارها و گفتارها و واکنش هایشان بویژه در ۳ سال اخیر در مورد این جنبش سبز داشته اند را برای ملت ایران افشا کرد. با سپاس و احترام ارادتمند حق پاینده ایران و ملت ایران
April 01, 2012 11:26:42 PM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان و سروران، دوستان کافه نادری
انقلابیون سال ۵۷ از یک جنس هستند، آنچه پیش از شورش منحوس بهمن ۵۷، با قدرت شایعه سازان و بنیان های نافرهنگی حزب توده و چپ ها به پادشاه فقید نسبت می دادند، امروز آپ گرید! نموده، به شاهزاده نسبت می دهند!، غافل از آنکه تهمت ها و شایعه هایشان دیگر خریداری ندارد، دروغ هایشان همه را به یاد جنتی می اندازد با آن آرشیو پر از مدارکش که تنها در بایگانی ایشان موجود است، آنهم لابد لای کتاب حلیت المتقین!، زیرا در کتابخانه های این افراد، علی القاعده تنها همین دست کتابها پیدا می شود.
پاینده ایران
April 01, 2012 03:22:04 PM
---------------------------
|