حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
آن‌چه بايد گفته شود، گونتر گراس، برگردان و مقدمه از الاهه بقراط

April 05, 2012

پنچ شنبه 17 فروردین 2571 = April 5, 2012

الاهه بقراط خبرنامه گويا
 

اين‌که آيا درخواست و يا تأثير افراد و محافل شناخته‌شده ايرانی در آلمان بر گونتر گراس جهت نوشتن اين متن تا چه اندازه بوده و يا اساسأ وجود داشته يا نه، بعدأ معلوم خواهد شد ولی نظر گونتر گراس برای ايرانيان ناآشنا نيست و علاوه بر جمهوری اسلامی، برخی از ايرانيان نيز در صلح‌جويی خود، نقش ويرانگر حکومت اسلامی را يا کم‌رنگ می‌کنند و يا ناديده می‌گيرند


گونتر گراس نويسنده ۸۴ ساله آلمانی و برنده جايزه ادبيات نوبل در متنی که امروز (چهارشنبه ۴ آوريل ۲۰۱۲) در روزنامه معتبر «زود دويچه تسايتونگ» منتشر شد، سياست دولت اسراييل و فروش لوازم جنگی از سوی آلمان به آن کشور را مورد انتقاد شديد قرار داد. اين متن همزمان در روزنامه آمريکايی «نيويورک تايمز»، روزنامه ايتاليايی «لا ريپوبليکا» و روزنامه اسپانيايی «اِل پائيس» منتشر شد.

برای جلوگيری از هرگونه تحريف به ويژه از سوی رسانه‌های جمهوری اسلامی، من ترجمه متن کامل آن را در اينجا در اختيار علاقمندان قرار می‌دهم.

اينکه آيا درخواست و يا تأثير افراد و محافل شناخته شده ايرانی در آلمان بر گونتر گراس جهت نوشتن اين متن تا چه اندازه بوده و يا اساسا وجود داشته يا نه، بعدا معلوم خواهد شد ولی بخشی از نظر گونتر گراس برای ايرانيان ناآشنا نيست و علاوه بر جمهوری اسلامی، برخی از ايرانيان نيز در صلح‌جويی خود، نقش ويرانگر حکومت اسلامی را يا کمرنگ می‌کنند و يا ناديده می‌گيرند.

گونتر گراس بلافاصله پس از انتشار اين متن، چه در آلمان و چه در ديگر کشورهای اروپايی مورد انتقاد شديد قرار گرفت. هنريک ام. برودر، طنزپرداز آلمانی که چند سال پيش روزنامه کيهان تهران نوشته طنز وی را درباره يهوديان به عنوان يک مقاله جدی منتشر کرد، در آنچه در روزنامه «دی ولت» منتشر شد، نوشت، گونتر گراس هميشه يک ضديهودی بوده ولی هرگز به اين صراحت آن را اعلام نکرده بود. برخی نيز پيشينه گونتر گراس را دستاويز قرار داده‌اند تا گرايش يهودستيزی وی را نشان دهند. گراس در رمان «هنگام پوست کردن پياز» که از زندگی خودش الهام گرفته و در سال ۲۰۰۶ منتشر شد اعلام کرد که در هفده سالگی هنگامی که جنگ جهانی دوم به پايان نزديک می‌شد، داوطلبانه به سازمان مخوف «اس اس» پيوسته است.

به هر حال، گذشته از جنجالی که بر سر اين متن به راه افتاده، به نظر من اگر هر فرد يا گروهی بر نقش هر دو دولت کنونی ايران و اسراييل در بروز يک جنگ احتمالی که تنها آن دو می‌توانند در وقوع يا جلوگيری از آن نقش بازی کنند، تأکيد کند و در عين حال سياست «دورويی» غرب را نيز چه در رابطه با جنبش صلح اسراييلی‌ها و چه در مورد جنبش آزادی‌خواهی ايرانيان به نقد بکشد، شايد آنگاه بتوان فرهنگ «انگ» و «برچسب»زنی را محدود کرد. با اين همه متن گونتر گراس يک بيان روشنفکرانه در دفاع از صلح است که نتيجه‌گيری پايانی‌اش در عالم سياست و در برخورد با واقعيت افراطيونی که در اسراييل و ايران نقش بازی می‌کنند، و هم چنين در سنجش منافع اقتصادی غرب، بيشتر ساده‌انديشی به شمار می‌رود.

نثر گونتر گراس در رمان‌هايش نيز اساسا خشک و بدون انعطاف است. اين متن نيز اگرچه برخی رسانه‌های آلمانی از آن به عنوان «شعر» ياد کرده‌اند، ولی موضوعی‌تر و جدی‌تر از آن است که به جز چند فراز کوتاه، شباهتی به شعر از نظر ما ايرانيان داشته باشد. به ويژه آنکه امروز، پس از دو جنگ جهانی و چه بسا قرار داشتن در آستانه سومی، انتقاد از دولت‌ها و توصيه به آنها، موضوعی نيست که بتوان درباره‌شان غزلسرايی کرد و «شاعرانه» سخن گفت!

*****

«چرا سکوت می کنم، چرا اينقدر طولانی کتمان می‌کنم، آنچه را که آشکار است، آنچه را که حتا در رزمايش‌ها، تمرين شده و در پايانش ما به مثابه بازماندگان، در بهترين حالت، زيرنويسی بيش نيستيم.
و آن، ادعای حقِ وارد آوردن ضربه نخست است که می‌تواند به نابودی مردمِ زيرِ يوغ و رهبری شده در هوراکشی‌های سازمان‌يافته يک پهلوان‌پنبه در ايران بيانجامد چرا که حدس زده می‌شود در قلمروِ قدرتش بمب اتمی توليد می‌گردد.

ولی چرا خود را از بر زبان آوردن نام آن کشوری منع می‌کنم که سالهاست، حتا اگر به طور مخفی، دارای توان هسته‌ای فزاينده اما کنترل ناپذير است زيرا که امکان بازرسی از آن وجود ندارد؟

کتمان همگانی درباره اين واقعيت که سکوت من نيز از آن تبعيت می‌کرده است، به نظر من يک دروغ مجرمانه و محدوديتی است که اگر به آن توجه نشود، قابل مجازات است. انگ «يهودستيزی» برچسب آشنايی است.

اينک اما، من می‌گويم، آنچه را بايد گفته شود. آن هم در حالی که به نوبه خود از کشور من، که هر بار جنايت انکارنکردنی و مقايسه‌ناپذيرش مورد اشاره و بحث قرار می‌گيرد، قرار است يک زيردريايی جنگی ديگر به اسراييل فرستاده شود. و البته اين کاملا در جهت منافع اقتصادی است و با زيرکی تمام به حساب پرداخت غرامت نوشته می‌شود. يک زيردريايی که ويژگی آن در اين است که می‌تواند کلاهک‌های انفجاری را که قادرند همه چيز را نابود کنند، به نقطه‌ای هدايت کند که وجود يک بمب اتمی در آن هنوز ثابت نشده است، ولی نگرانی از وجود آن ظاهرا به اندازه مدرک، ارزش استناد دارد.

ليکن چرا تا کنون سکوت می‌کردم؟ زيرا بر اين باور بودم، تبارِ من، که به خطايی جبران‌ناپذير آلوده است، روا داشتن اين واقعيت را به مثابه يک حقيقت اعلام شده درباره اسراييل، کشوری که من با آن احساس همبستگی می‌کنم و می‌خواهم اين همبستگی را حفظ کنم، مجاز نمی‌شمارد.

ولی چرا تازه حالا در سالخوردگی و با آخرين قطره جوهر می‌گويم که کشور اسراييل به مثابه يک قدرت اتمی، صلحِ در هر حال شکنندهِ جهان را تهديد می‌کند؟ زيرا آنچه می‌تواند فردا ديگر دير شده باشد، امروز بايد گفته شود. ولی به اين دليل نيز که ما آلمانی‌ها که به اندازه کافی بار بر شانه داريم، ممکن است به تأمين کننده منابعِ جنايتی تبديل شويم که پيش‌بينی پذير است و از همين رو نمی‌تواند همدستی ما را در آن با بهانه‌های رايج توجيه کند.

و بيافزايم که، من ديگر سکوت نمی‌کنم زيرا از دورويیِ غرب بيزارم. بعلاوه، اين اميد هست که شايد بسياری خود را از اين سکوت برهانند و از عاملان اين خطرِ آشکار بخواهند که از خشونت چشم بپوشند و همزمان اصرار بورزند که دولت‌های هر دو کشور اجازه دهند توانايیِ اتمیِ تأسيسات اسراييل و ايران توسط يک مرجع بين‌المللی مورد بازرسی مداوم و بدون مانع قرار گيرد.

تنها از اين راه می‌توان به اسراييلی‌ها و فلسطينی‌ها و بيش از آن، به همه انسان‌هايی که در منطقه‌ای که توسط جنون اشغال شده، تنگاتنگ يکديگر در دشمنی زندگی می‌کنند، و نيز سرانجام به ما، ياری رساند.»


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

وجدان ادبی

ترجمه بسیار بدی کردید و واقعا شأن این شعر نازل شد. آیا خودتان سر در می آورید که چه می گوئید در این برگردان؟ خانم کار شما ترجمه شعر نیست، همان ترجمه هائی هم که از مقالات اشپیگل می کنید، کلی اشکال دارد. شعر گراس را در زبان به اصطلاح فارسی خودتان اینطور مسخ کرده اید و آنوفت درباره ی ارزش ادبی این شعر اظهار نظر می کنید؟ خیلی مضحک است.

April 15, 2012 05:12:12 PM
---------------------------

جمشاد


خانم مریم
این دروغ بزرگتراست که سخنان گونتر گراس و نظر مرا دروغ تلقی می کنید. آن انتقادی را که برخی رسانه های آلمان از عملکرد سران رژیم اسراییل در قبال ایران و همسایگان عرب خود به عمل می آورند با آن انتقاد هایی که علیه یهودیان و کشور اسراییل توسط شهروندان عادی می شود، زمین تا آسمان فرق دارد. تصور می کنم که شما در آلمان زندگی می کنید. بنابراین اگر شما علنا و در ملاء عام از برخی رفتارهای غیرانسانی رژیم اسراییل در قبال فلسطینی ها انتقاد کرده و مورد سرزنش و ملامت قرار دهید، مشکل خواهید داشت. می گویند انکار هولوکاست جرم محسوب می شود. چرا گفتن این حرف که البته با واقعیت وفق نمی دهد، در کشوری مثل آلمان که همه شهروندان از آزادی بیان و عقیده برخوردارند، باید ممنوع و قابل مجازات باشد در حالی که اگر کسی مثلا ادعا کند جنایات هیتلر واقعیت ندارد و فقط یک افسانه است که البته این هم با حقایق همخوانی ندارد، جرم نیست و شاید فقط موجب نیشخند و ریشخند مردم واقع شود؟! حالا از جرم و مجازات هم بگذریم، چرا اسراییل و حامیان پرو پا قرص آن مانند شما تاب تحمل شنیدن یا پذیرفتن آنچه را که رخ داده و با واقعیت تطبیق می کند، ندارند یا آنها را انکار یا رد می کنند، مثلا حملات هوایی چندسال پیش به تاسیسات هسته ای در خاک سوریه؟ من نمی دانم که شما چندسال است که در آلمان زندگی می کنید ولی باور کنید که تمام مسائل مربوط به یهودیان و اسراییل در آلمان و اروپا تافته جدا بافته ای است که انتقاد آقای گراس از دولت آلمان نیز در همین راستا بوده و می باشد و در درستی و صداقت گفتارش کوچکترین تردیدی هم وجود ندارد. ضمنا شما به "خفه" ماندن آقای گراس درزمانی که کشورش آلمان زیربنای اتمی ایران را می ساخت اشاره کرده اید. زمانی که آلمان زیربنای اتمی ایران را می ساخت صحبت از دستیابی به بمب هسته ای و خطرات ناشی از انفجار و انهدام احتمالی کوره اتمی به مثابه چرنوبیل در میان نبود و آقای گراس مانند سایر هموطنانش و همه ایرانیان در آنزمان به فناوری و تجربه آلمانی ها در ساخت کوره های اتمی اطمینان کامل داشتند؛ بنابراین لزومی نداشت که آقای گراس "خفه" شود و انتقادی به عمل نیاورد. اوضاع سیاسی امروز منطقه و جهان با ۴۰-۵۰ سال پیش قابل مقایسه نیست. جهان غرب رژیم اسلامی ایران را مسئول و مسبب هرگونه بحران و ناآرامی در منطقه خاورمیانه و سراسر جهان می داند ولی شکی نیست که اسراییل هم سهم بسزایی در بحران آفرینی به ویژه در قبال ایران، لبنان، سوریه و سرزمین های اشغالی داشته و دارد و هیچ کس، نه فقط گونتر گراس، نباید این حقیقت را از نظرش دور بدارد!

April 08, 2012 04:50:25 PM
---------------------------

مریم

آقای جمشاد
این یک دروغ بزرگ است که در آلمان و یا در اروپا کسی نمی تواند به اسرائیل انتقاد کند. چرا که در اروپا و به خصوص در آلمان هر روزه علیه اسرائیل و سیاستهایش مقاله نوشته میشود. این همان موضو عی استکه گراس سعی کرده بزرگ جلوه دهد. به این معنی که تا به امروز هیچکس به اسرائیل انتقاد نکرده و این در اروپا یک تابوست. سئوال اینستکه چرا گونتر گراس زمانیکه کشورش آلمان تمامی زیر بناهای اتمی ایران را می ساخت خفه شده بود و حرفی نمی زد. آیا نقض سیستماتیک و آشکار حقوق بشر در ایران تابو است یا انتقاد از سیاستهای اسرائیل که هر روزه در روزنامه های آلمان شاهدش هستیم.در ضمن برای خانم بقراط بگویم که ایشان توچه نمیکنند که حقیقتا آقای گراس یک ضد یهود است. ضد یهودیت شاخ و دمب ندارد. وقتی کسی می نویسد اسرائیل خطر برای صلح جهانی است (همانطور که هیتلر می گفت یهودیان می خواهند جهان را تسخیر و به نابودی بکشانند یعنی دقیقا کاری که خودش داشت انجام می داد به یهودیان نسبت می داد)بدون آنکه از خطر تروریسم رژیم ایران که تمامی منطقه را به نابودی کشانده و خواستار ادامه حرکات تروریستی چه در افغانستان ، عراق، فلسطین و لبنان و البته بسیاری دیگر از کشورها مثل سومالی است بهتر است که ما نیز کمی منصف باشیم . میهن پرستی بسیار خوب است اما نه به اندازه ای که چشمانمان را کور کند و حقیقت را وارونه. و حال اگر سیاستمداران اسرائیل علیه ایران فریاد می زنند حقشان است. اشتباه اسرائیل در این استکه تا به امروز در مقابل رژیم اسلامی بسیار نیز ملایمت انجام داده.

April 08, 2012 12:33:38 PM
---------------------------

حق

با درود بر کاوه گرامی، هر رویدادی ابعاد متفاوتی دارد که همه را باید یافت و با رده بندی درجه اهمیت یکایک شان را معرفی کرد. آن ابعادی که منافع ملی ایران را تامین می کند و بدرد مبارزات ما می خورد را باید برجسته تر کرد. گاهی باید به دو یا سه بعد آن همزمان پرداخت و از میانشان آنکه مهتر است را برجسته تر کرد. من چنین تخصص هایی را ندارم و هیچ اشکالی نمی بینم در اینکه هم از دوگانگی سیاست ها و همکاری های آشکار و پنهان این و آن فرد یا کشور گفت، و هم لابی گرها و همکاری های امثال گنجی و امثالهم را در کمک رسانی به حفظ رژیم افشا کرد. این آقا در اوج تظاهرات جنبش سبز هر چه در توان داشت در ضربه زدن به جنبش سبز کرد مثل همان ادا و اطوارهایش در مخالفت با حضور در تظاهراتش با پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان ما. حالا اخیرا مقاله ای چند متری پس داده است و به ما ؛می آموزد؛ که هوای جنبش سبز را باید داشت! عینهو آن چپهایی که در سایت اخبارروز شان کیلو کیلو مقاله می نوشتند در تخریب بی موقع موسوی که او مسئول کشتار دهه ۶۰ است و باید همین حالا پاسخگو باشد! از طرف دیگر هم امثال فرخ نگهدارشان گوشه دیگری را برای فروکشاندن جنبش سبز می کرد و مرتب در همسویی با سبزهای علوی می گفت که شعارهای ساختارشکن کسی ندهد! از ان سوی دیگر هم در صدای امریکا، مهرداد مشایخی اعلام می کرد که این جنبش ملی نیست، یعنی هم خط به رزیم می داد که نگران نباش امریکا این جنبش را انقلاب مخملین اعلام نخواهد کرد. از سوی دیگر هم حسن شریعتمداری در دویچه وله داد می زد که این جنبش متعلق به ؛ملت فارس؛ است و و و ! این بازیهای سیاسی ابعاد زیادی دارند که تشخیص همه آنها را ژورنالیست ها و سیاسیون تیزبین و مستعد پیدا می کنند و اهمیت یکایک شان را می سنجند و نوشتار و سیاست های خود را طبق آنها تنظیم می کنند. من هیچکدام از ایندو نیستم ولی انتظار دارم ایندو همیشه در صحنه باشند و ما را آگاه کنند. بهرحال هیچ اشکالی ندارد که هم به دوگانگی سیاست های آلمان نسبت به ایران و ملت ایران پرداخت و هم به گروهها و لابی ها و افراد شان که در ظاهر از هم جدا و حتی نسبت به هم دشمنی نشان می دهند ولی برای حفظ خودشان هر کدامشان یک گوشه کار حفظ رژیم که با بقای خودشان گره خورده است را می گیرند. آرزوی تندرستی و پیروزی ات را همیشه داشته و دارم. برخلاف ادعا های بیمورد برخی ها دوستی و ارادت من به دوستان کافه نادری نه تملق است و نه تعارف چون اهل این حرفها هرگز نبوده و نیستیم ولی ارزش دوست و هموطن مسئول و متعهد به ایران و ایرانی را قدر می نهم و بدون هیچ ابائی ارادتم را به آنها ابراز می کنم. با سپاس از دوستی ۲ ساله مان و به امید دیدار در کافه نادری تهران. پاینده ایران و ملت ایران

April 06, 2012 02:50:49 AM
---------------------------

کاوه یزدانی

با درود به حق گرامی
گفتید:
«این نویسنده بلندگوی قوی اکبر گنجی و رفقای چپ و راست رژیم شده است و غیرمستقیم کمک رسانی هایش را به رژیم کهریزکی کرده است. عجب گوشه چشمی این برنده جایزه نوبل به خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و همه فرزندان خلف و ناخلف مسلمان و سکولار و لائیک این رژیم فاشیست مذهبی نشان داده است.»
من تا اینجای موضوع را درنیافتم . اما پس از خواندن نظر جنابعالی با کمی توقف احتمال درستی نظر جنابعالی را در باره نویسنده اگر منظورتان از نویسنده گونتر گراس است می تواند همین باشد که جنابعالی گفتید . اما اینکه دوگانگی سیاست دولت آلمان را تا حدودی بی پرده می گوید شکی وجود ندارد . آلمان هم با رژیم اسلامی رابطه خوبی دارد و تعهداتی نیز به دولت و ملت اسرائیل دارد . در واقع منافع ملی آلمان در این است که با رژیم اسلامی نه با ملت ایران و با دولت و ملت اسرائیل ارتباط خودش را حفظ کند . در این که در داد و ستدهایش به ندرت با منافع ملت ایران و حقوق بشر ایرانیان همسو بودند شکی نیست. حرف زیاد زدند و بیانیه هم زیاد نوشتند ولی در عمل ناقض حقوق ملی و بشری ملت ایران بودند و هستند و خواهند بود . از این بابت آقای گونتر گراس را تایید می کنم .
درست است که اکبر گنجی و امثال او و سروش ها به دلایلی در خارج کشور خودشان را از طریق رسانه ها مطرح می کنند و احتمالا خود را دارای جایگاه اجتماعی نیز بدانند . اما اینگونه نیست . این افراد را نباید بزرگ و دارای جایگاهی دانست . با بسیاری در درون ایران کم و بیش در تماس هستم و آنها بر این باورند که نباید وقتمان را به نوشتن در باره افرادی مثل گنجی ها بگذرانیم . شاید بهتر باشد آن بخش از نوشته های گونتر را در اعتراض به دوگانه بودن سیاست آلمان متمرکز نمود تا اینکه این حقیقت را در سایه نامهایی همچون گنجی ها و رژیم اسلامی قرار داد . شاید هم من کاملا در اشتباه هستم . با اجترام کاوه یزدانی

April 06, 2012 12:15:34 AM
---------------------------

حق

با درود بر هم میهنانم بویژه کافه نادری های گرامی و بویژ ایرانی و عرفان و کاوه و بهمن عزیزم. درودی هم برای الاهه بقراط دارم که نوشتارهایش همیشه خواندنی هستند و برخی از آنها بسیار درخشان. حتما اکبر گنجی و رفقا و برادران در چپ و راست برایش هورا کشیدند و گفتند که ؛آخ گفتی! گُل گفتی! مرسی؛ !!! آیا این نویسنده ؛دلسوز؛ تا به حال به دولت آلمان اعتراضی هم کرده است که چرا ماده اعتراف گیری به رژیم در ایران می فروشید یا تکنولوژی برای رد گیری مخالفان رژیم؟! آیا تخمین زده است که چه تعداد ایرانی تا به حال بوسیله اینگونه مواد و ابزار و آلات ردیابی و شکنجه صادر شده از آلمان به دام افتاده و نابود شده اند! و آیا این هیچ تفاوتی با رفتاری دارد که نازی ها می کردند؟! واقعا که مُد شده که چهارتا فحش/نقد نثار این رژیم کردن یا اعتراف کردن که این رژیم اخ و پیف است ولی مشت بزرگتر را به اسرائیل و دیگران وارد کردن! کی این روش نخ نما می شود که دیگر بی اثر شود، آخر! این کاری است که مستر گراس در این نوشته کرده است. این نویسنده بلندگوی قوی اکبر گنجی و رفقای چپ و راست رژیم شده است و غیرمستقیم کمک رسانی هایش را به رژیم کهریزکی کرده است. عجب گوشه چشمی این برنده جایزه نوبل به خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و همه فرزندان خلف و ناخلف مسلمان و سکولار و لائیک این رژیم فاشیست مذهبی نشان داده است! با سپاس از الاهه بقراط تیزبین پاینده ایران و ملت ایران

April 05, 2012 10:59:41 PM
---------------------------

بهمن زاهدی

با دورود خدمت تفکر گرامی،

هرگونه سلاح اتمی در خاورمیانه را باید محکوم کرد. از اسرائیل گرفته تا پاکستان و غیره.
در رابطه با اسلحه باید دو سوال زیر را مورد بررسی قرار داد.
1. آیا اسلحه برای دفاع از کشور است؟
2. آیا اسلحه برای هجوم نظامی می‌باشد؟

اگر اسرائیل بمب اتمی دارد به همراهش سیاستمدارانش عقل‌سلیم هم دارند که از آن بمب‌ها استفاده نکنند. تاکنون اسرائیل نشان داده است که بمب‌های اتمی خود برای حالت دفاعی از خود احتیاج دارد و می‌داند که با استفاده از آن بمب‌ها خود اسرائیل هم صدمه خواهد دهید. به زبان ساده، برای ترساندن کشور‌های مجاورش مانند سوریه، لبنان، مصر و مناطق اشغالی، اسرائیل هزینه سنگین نگهداری از سلاح اتمی را می‌پردازد.

در جمهوری‌اسلامی عقل‌سلیم کیماست. آقایان هنوز بمب اتمی نداشته می‌خواهند اسرائیل را از جغرافیای جهان بتراشند. برنامه موشک‌های بالستیکی در جمهوری‌اسلامی برای دفاع از کشور نیست بلکه برای تهاجم به کشورهای دیگر می‌باشد. به سران مذهبی جمهوری‌اسلامی نمی‌توان اطمینان داشت. آنان بدترین مواد شیمیایی را برای شکنجه دادن مخالفانشان از آلمان خریداری کرده‌اند و هزاران جوان ایرانی را بصورت شرعی مورد تجاوز جنسی قرار داده‌اند. برای سران مذهبی جمهوری اسلامی فقط یک منطق حاکم است. بکش تا حکومت کنی!

جهان هم فهمیده است حکومتی که برای مردمش ارزشی قائل نیست برای زندگی دیگران هم ارزشی قائل نخواهد بود.

باید این سوال را از خود بکنیم که تا چه زمانی می‌توانیم حیوانات مذهبی حاکم بر ایران را تحمل کنیم؟ که فقط بفکر عیاشی خود هستند و کشور و منافع ملی ایران را در این سه دهه به باد داده‌اند. سران جمهوری‌اسلامی چین، روسیه و آلمان را ثروتمند کرده‌اند و مردم ایران را به فلاکت رسانده‌اند. این حکومت صلاحیت داشتن یک کبریت بی خطر را هم ندارد چه برسد به سلاح اتمی!

ارادتمند
بهمن زاهدی

April 05, 2012 09:38:50 PM
---------------------------

تفکر

بالاخره باید این سئوال مطرح شود که چرا این همه سرو صدا و تبلیغات بر علیه ایران می شود و
حدس و گمان در امکان داشتن بمب اتمی را مدرک قرار می دهند ؟ و بقول گونتر گراس :
« ... وجود يک بمب اتمی در آن هنوز ثابت نشده است، ولی نگرانی از وجود آن ظاهرا به اندازه مدرک، ارزش استناد دارد. »
آیا چرا اسرائیل که عضو پیمان اتمی نیست و آنطور که گفته می شود حدود 250 بمب اتمی دارد ، مورد سئوال قرار نمی گیرد؟
آیا چرا کشور های بزرگ ، اسرائیل را تهدید به حمله نمی کنند که اگر شفاف سازی نکند و امکانات
اتمی خودش را برای آژانس جهانی روشن نسازد مورد تحریم قرار خواهد گرفت؟
در زمان پرزیدنت بوش گفتند عراق اسلحه اتمی دارد و به عراق حمله کردند و بعد گفتند
اطلاعات « سازمان سیا» غلط بوده است به بخشید.
حالا آیا بعد از حمله به ایران و خرابی ها و صدمات به مردم و اموال ایران می خواهند بگویند به بخشید
ما فکر می کردیم اسلحه اتمی دارید؟
آیا شخصی مثل گونتر گراس که خود را دوستدار مردم اسرائیل می خواند را هم
با « انگ » ضد یهود بودن می خواهند از گفتن باز دارند؟
باید این اعتراض ها به کج اندیشی ها بیشتر و بیشتر شود تا سیاستمدارانی که بلندگوی
کارخانه های اسلحه سازی شده اند و برای استفاده از ابزار جنگی بهانه تراشی می کنند
کمتر و کمتر امکان دلیل تراشی داشته باشند.

April 05, 2012 07:55:29 PM
---------------------------

کاوه یزدانی

بقول معروف ، خدا پدر آقای گونتر گراس را بیامرزه که حرف دل پاره پاره ما را نیز گفت . فکر می کنم دهها بار به دوستان عزیزمان در باره سیاست آلمانها نسبت به حقوق ایرانیان و در ارتباط با سرکوب کردن قیام ملی ایران توسط کمک آلمانی ها گفتم و مورد انتقادشان قرار گرفتم . از سابقه اشتازی آلمان همه گفتند و ما نیز شنیدیم .اما چند سالیست که بدتر از اشتازی را با چشم خودمان می بینیم که:
آلمانها به جنبش ملی وآزادیخواه ملت ایران ضربه سنگی زدند و من به عنوان یک ایرانی هرگز فراموش نخواهم کرد . از طرفی در اتمیزه کردن رژیم اسلامی در پنهان تکنولژی فروختند و ابزار سرکوب فروختند . از طرفی نیز به اسرائیل ناوهای جنگی با توان قدرت اتمی می فروشد . همچنان به کشورهای عربی اطراف ایران نیز انواع سلاحهای جنگی می فروشد . در واقع یکی از پایه های تولید آلمان بر فروش اسلحه های جنگی برقرار است. آیا براستی نقشه از پیش تعیین شده برای ایجاد یک جنگ منطقه ای در برابر ایران داشته اند ؟ شاید بهتر باشد که ملت ایران در ارتباطات خودش با اروپاییان بویژه انگلیس و فرانسه و آلمان در بعد از رژیم اسلامی تجدید نظر نماید . به احترام کوروش کبیر و سعدی شیرین سخن بهتر است که نام کوروش کبیر و سعدی شیرین سخن را از سازمان ملل پس بگیریم و اجازه ندهیم که پشت نقاب منشور حقوق بشر هزار جور نقض حقوق بشر نمایند . فکر می کنم اگر خود کوروش کبیر اکنون زنده بود بدون تاخیر منشور حقوق بشرش را از سردر سازمان ملل و حقوق بشر می کند و سعدی هم اگر زنده بود حتما چنین می کرد . خدا پدر آقای گونتر گراس را بیامرزه. با سپاس از خانم الهه بقراط برای ترجمه این متن.
پاینده ایران

April 05, 2012 06:42:05 PM
---------------------------

جمشاد


آنچه باید گفته شود

سخنان نویسنده آلمانی گونتر گراس را در مورد آنچه که درباره اسراییل و ایران گفته تایید می کنم. درجامعه امروز آلمان و شاید سرتاسر اروپا و ایالات متحده آمریکا کمتر کسی جرأت دارد که به اسراییل و اصولا یهودیان بگوید بالای چشمشان ابروست؟! هرگونه انتقاد منفی از یهودیان و دولت و کشور اسراییل جرم محسوب شده و گاهی حتا پیامدهای ناگواری را به دنبال دارد - از انکار هولوکاست و موضوع شب کریستال "شعاع" بگذریم - در کشور"قانون" آلمان که دولت و قانون اساسی آن با فخر و غرور بدان می بالند، می توان ازهمه چیز و همه کس انتقاد کرد و طنزگونه سیاستمداران، همرمندان و افراد سرشناس جامعه را دست انداخت و تحقیر کرد، به ترک و عرب و عجم، هندی و نصرانی و حتا آلمانی های ایالات مختلف کشور گیر و مورد تمسخر قرار داد جز یهودیان و اسراییلی ها که به قول همین آقای گراس اگر کسی انتقادی یا عیب و ایرادی از آنها بگیرد، فورا برچسب "یهودستیزی" نثارش می کنند و در بهترین حالت توسط رسانه های گروهی مورد ملامت و سرزنش قرار می گیرند، همانگونه که درحال حاضر در مورد این نویشنده سرشناس شاهد آن هستیم. به باور من تازه گونتر گراس خیلی کمتر از آنچه که باید گفته می شد یا گفته شود، سخن گفته است. درواقع آقای گراس "آهن گداخته ای" را به دست گرفت که شاید تاکنون پیش از او هیچکس شهامت چنین کاری را نداشت! گرچه همه یا لااقل اشخاص زیادی از سابقه عضویت گونتر گراس در شاخه "اس اس" آلمان نازی آگاهی داشته و دارند، ولی تا پیش از اظهارات وی در نوشته یا به اصطلاح "شعرش" با عنوان فوق حرفی یا اشاره ای به آن بمیان نیاورده بود. اما تا سخن از اسراییل و یهودی ها سر داده شد، بلافاصله سابقه عضویت وی در سازمان یا شاخه "اس اس" نازی های آلمان در ۷۰ سال پیش مطرح شد.
مگر این مرد سالخورده و با تجربه غیر واقعیات را بیان می کند وقتی که از دورویی کشور های غربی به خصوص کشور زادگاهش آلمان سخن می گوید؟ یکی از نمونه های بارز دورویی بی شرمانه کشور و دولت آلمان را می توان از یک سو در فروش یا اهدای زیردریایی اتمی به نیروی دریایی اسراییل به منظور حضور در زیرآبهای منطقه خلیج فارس در صورت وقوع جنگ احتمالی علیه رژیم جمهوری اسلامی جستجو کرد، از سوی دیگر دراختیار قرادادن ابزار و نرم افزارهای ردیابی خطوط مکالمات تلفنی و استراق سمع (نوکیا زیمنس) و داروهای "حقیقت گویی" یا "سرم اعتراف گیری تیوپنتال" جهت فلج کردن قدرت تمرکز زندانیان سیاسی در رژیمی که خود را دشمن سوگند خورده اسراییل یا به قول خودش "رژیم صهیونیستی" می داند. البته پس از آن که گند قضیه درآمد، گویا ظاهرا گمرک مرکزی آلمان از صدور پنج هزار شیشه تیوپنتال به سوی ایران جلوگیری به عمل آورده است، لیکن با اطمینان قریب به یقین می توان پیش بینی کرد که وقتی سر وصدای قضیه کمی خوابید، صدور این محموله ها از راه های دیگر بطور غیرمستقیم به شکنجه گران تاریخ بشریت تحویل داده خواهد شد، گرچه کاربرد این سرم ها در خود آلمان ممنوع اعلام شده است. بنابر این می بینیم که آقای گونتر گراس از معدود آلمانی هایی است که به ریاکاری ها و دورویی سیاست خارجی یک بام و چند هوای دولتمردان و سران کشورش پی برده و کاسه صبرش مانند بسیاری ازهموطنانش لبریز شده است ولی متاسفانه همگان یا خیلی ها بر خلاف ایشان مهر سکوت بر لب زده اند!

April 05, 2012 05:42:27 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites