در برنامه افق،آخرین سوال مجری از آقای گنج بخش این بود که بسیاری از ما خواسته اند بپرسیم چرا فلان گروههای سیاسی در نشست واشینگتون حضور نداشتند. و پاسخ جناب گنجبخش (از رهبران گروهی موسوم به جمهوری خواهان ایران) پاسخی بود بر بسیاری از چراهای اپوزیسیون. ایشان فرمود این مورد را از خانم حقیقتجو بپرسید بیشتر در جریان این مسائل نشست هستند!
بنده تا اینجای ماجرا وظیفه خویش دانستم از خانم حقیقتجو (نماینده مجلس ششم نظام اسلامی) و دیگر اصلاحطلبان عزیز، سپاس ویژه داشته باشم که زحمت کشیدهاند اپوزیسیون را مرهون رحمت خویش قرار داده، ضمن مهاجرت به خارج کشور، برای اپوزیسیون نظام اسلامی نشست برگزار میکنند که هیچ، مدعوین این نشست را نیز ظاهرا تعیین میکنند! و اما ...
وقتی کنفرانس استکهلم برگزار شد نقدهای بسیاری بر برگزار کنندگان وارد شد و در این بین مسئله مشکوک، این بود که بسیاری از منتقدین از این مورد شکوایه داشتند که این نشست به دنبال «آلترناتیو سازی» است .حال آنکه باید هدف تمام نیروهای مخالف تمامیت نظام اسلامی، همانا آلترناتیو سازی باشد. کم کم آشکار شد مشکل این دوستان اهداف نشست نبوده بلکه بیشتر نگرانی اینها از میزان نقش و سهم خود در میان آلترناتیوهای ممکن موجود است. بگذریم که نشست استکهلم هم در نوع خود پراز اشکال ومثل همیشه طبعا بینتیجه بود. ولی نگرانی مخالفانش سهمخواهی اینان در آلترناتیو سازی بود نه احساس اینکه این نشست مخالف مصالح ملی ایران است تا جایی که از هول حلیم در دیگ افتاده و کلا آلترناتیو سازی را (موازی خواست حکومت اسلامی ) محکوم و رد میکردند!
نشست واشینگتون با سر و صدای بسیار و با این ژست سیاسی که «بله ما آمده ایم تا نشست شفاف را به "استکهلمی "ها یاد دهیم»، وارد گود شد و حتی سایتهای مبلغ این نشست مثل خودنویس تیتر زده بودند که نشست واشینگتون بدون لاپوشانی! ولی امروز که این نشست تمام شده است آرزو میکردیم که کاش این نشست لاپوشانیهای معمول را داشت ولی ابهام های پشت صحنه را نمیداشت.
پرسش را اینجا باید اپوزیسیون نظام اسلامی از خودش مطرح کند ، ۳۳ سال فعالیت سیاسی با نام «مبارزه» برای اپوزیسیون متکثر از مشروطهخواه تا جمهوریخواه، از چپ تا راست باید حاصلش این باشد که نشست یا جلسه سیاسی به نام مخالفین جمهوری اسلامی توسط افرادی مانند خانم حقیقتجو سازماندهی شود؟ البته که خانم حقیقت جو بسیار قابل احترام و گرامی هستند ولی شخصی هست که تا چندی پیش نماینده مجلس اسلامی بوده، مدعی اصلاحطلبی نظام اسلامی بوده و لااقل ظاهر ایشان و مصاحبههای پیشینش نشان میدهد با اصل سکولاریسم رابطه خوبی ندارد جایی که سکولاریسم جزو شروط لازم اپوزیسیون ۳۳ ساله جمهوری اسلامی به حساب آمده است، و شخصی با این مشخصات، قاعدتا نمیتواند تعیین کننده مدعوین و شرکت کنندگان در یک نشست ضد دیکتاتوری نظام اسلامی باشد بلکه در بهترین حالت باید مستمعی شنوا بر راهکارهای مبارزینی باشد که بیش از سه دهه سابقه مبارزه علیه دیکتاتوری و پویندگی در راه دموکراسی برای ایران را یدک میکشند و فراز و فرودهای بسیار در این راه دیدهاند.
حاصل بیش از سه دهه مبارزه و کار سیاسی باید این بشود که نشستی به نام اپوزیسیون ایرانی، حتی پرچمی از ایران را در کنار خودش نبیند؟ مهم نیست پرچم با علامت شیر و خورشید باشد یا با علامت الله، که این به سلیقه و دیدگاه برگزار کنندگان مربوط میشود، تا دیگران هم تکلیف خود را با هر نشستی بدانند که چه آمال و اهدافی دارد. ولی نبود پرچم ایا نشان بیماهیتی و بی هویتی اپوزیسیون نظام اسلامی نیست؟ یا در نگاهی دیگر،گروهی به دنبال این نیستند که اپوزیسیون ایران را با پولهای رسیده از منابع لایزال الهی! و تشکیل جلسههایی به نام گذار به دموکراسی، به اپوزیسیون مشتت و بی هویت بدل کنند تا از این بین، پتانسیل بالقوه اینان را به سود اهداف خود مصادره به مطلوب نمایند؟
گروهی این توجیه را میکنند که پرچم اختلاف افکن است. عجب! ببخشید اختلاف را بین چه کسانی با چه کسان دیگری میافکند؟ بین طرفداران و پایبندان نظام اسلامی و مخالفین تمامیت آن؟ مگر اصولا محل مجادله و نزاع که شکل گیری اپوزیسیون را باعث و بانی شده و به آن مفهوم ماهوی بخشیده، بجز این است؟ اگر اپوزیسیون برای خاطر دل خامنهای و خمینیستها چیزی را میگذارد یا برمیدارد پس خود چه ماهیتی را نمایندگی میکند؟ آیا هدف از قایم کردن پرچم در این جلسات، همانا پنهان کردن ماهیت فکری افراد نیست برای سانسور و مبهم شدن برخی و بخشی از ماهیتها؟! و در این بین برای لوس کردن این مهم، به پرچم به عنوان موضوعی تمسخر آمیز و مضحک میخندند تا حقایق را لابلای این لودگی پنهان نمایند.
(بگذریم که گروهی پرچم سه رنگ بدون علامت را هوا میکنند که این گروه بدتر از خواهندگان پرچم جمهوری اسلامی هست چون گروهی هرهری مذهب هستند که با شناخت جهت باد در وقت مقتضی، هر علامتی را که به سودشان باشد در جای خالی وسط پرچم مینشانند به آن رنگ در میآیند.)
کسانی که هدفشان از شرکت کردن در هر نشست، مطرح کردن نام خودشان، و نه پیشبرد اهداف و آمال جنبش دموکراسیخواهی ایران میباشد و هر جا که مدعو باشند، کفش به دست میشتابند بدون توجه به احراز پرنسیبهای فکری و سیاسی خود و باورشان در آن نشست، آیا هیچ از خود در باره نتایج این نشستها و منبع و منشا برگزاری اینها پرسش میکنند؟
تمام اینها از عدم خودشناسی نیروهای مخالف نظام اسلامی سسرچشمه میگیرد. واقعیت اینست که نیروهای اپوزیسیون نیاز به بازتعریف و بازشناسی ماهیتی به نام «اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی»(و نه اپوزیسیون دولت احمدینژاد) دارد. اپوزیسیون نظام اسلامی به علت نداشتن کار تشکیلاتی و سازمان یافتگی منسجم، اینقدر به دور خودش پیچیده است که در خویش گم شده است و آدرس اهداف و آرمانهای خودش را فراموش کرده است. گویی اصلا نمیدانند با چه چیزی مبارزه کردهاند و از چه آرمانهای دفاع میکنند و اصولا چرا لقب اپوزیسیون میگیرند؟
دانشگاههای آمریکا به تازگی پذیرای دوستان به ظاهر جدا شده از نظام اسلامی با عنوانهایی مانند استاد افتخاری یا استاد میهمان شدهاند. حال کار کردن در کتابخانه کنگره یا دفتر فلان مقام سابق آمریکایی که برای جداشدگان از نظام اسلامی و اصلاح طلبان عزیز که شغلی عادی به حساب میآید. حتی شنیدهام جناب موسویان (سفیر جمهوری اسلامی در آلمان در زمان قتلهای میکونوس) در آمریکا استاد میهمان شده است که این از عجایب قدرت دموکراسی آمریکا هست( چون به عنوانی شخصی که در دانشگاه اینجا برای ادامه تحصیل آمدهام شاهدم چقدر سخت است پذیرش یا بورس گرفتن برای دانشگاههای اینجا چه رسد به طرفه العینی استاد میهمان شدن!). ولی باید به دقت مواظب باشیم فردا روزی اگر به نشستی با نام «گذار به دموکراسی» و راهکارهای آن دعوت شدیم که آقای موسویان از ستونهای اصلی برگزاری آن و تعیین کننده مدعوین این نشست باشد، اندکی و فقط اندکی از خود بپرسیم من کیستم؟ اپوزیسیون جمهوری اسلامی یعنی چه و چه آرمانها و اهدافی سبب این نام گزاری بر روی من نوعی شده است؟
*قصدم از این نوشتار هجمهای به خانم حقیقت جوی گرامی و دیگر هم اندیشان ایشان و یا حتی مقایسه ایشان با حسین موسویان ابدا نبود که ایشان و باورشان و روش عملکردش به خودش مربوط است و محترم برای دیگران. بلکه هدفم نهیبی به کژروی های اپوزیسیون هست و بس.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
نا
شما اگر مصاحبه این خانم حقیفت جو را در صدای آمریکا دیده باشید، متوجه شده اید که این آدم خودش رو به همه طرف، بالا و پایین و راست و چپ میزد بدون اینکه موضع خودش رو راست و درست و رک و روشن بیان کند. آین سفسطه باز ها مانند کبک سر در برف می پندارند مردم عوام پای منبر آخوند هستند.
یکی هم تو اون جمع نبود بهش بگه ❊ خانم هستی یا نیستی، بله یا نه، چپ یا راست، مو ضع ات را در یک جمله بیان کن، این خزعبلات چیه می بافی؟ روشن و در یک جمله موضعت را آشکار کن❊
April 13, 2012 11:17:22 PM
---------------------------
کشکساب
با درود بر همه ایرانیان. بنابه گفته یک دروغگو بنام خمینی؛که این گفته اش دارد تحقق میابد((مملکت اسلامی؛همه چیزش باید اسلامی باشد))میبینیم اپپپپوزوسیونش هم؛حتی در قلب شیطان بزرگ؛اسلامی است.حتما با ورود اینها که آرمانشان؛بازگشت و توقف در ده ساله ؛زرد؛ببخشید؛طلآآآیی (امام)است؛ حضار یکصدا؛فریاد زدند؛صل علی محمد؛یار(امام)خوشامد.اما این حقیقت ؛که نه؛ولی؛{واقعیت تلخ}پذیرفتنیست.که سی وسه سال گفته ؛یک دوسه روز کردار نیست.آنقدر مخالفان راستین برسر هم زدند و مخالفان قلابی گربه رقصانی کردند؛که حکومت اسلامی؛دلش برای جامعه جهانی سوخت ؛که سالهاست منتظرند یک نماینده قابل قبول (حالا هرچی باشد)بعنوان اوپوزوشیون را ببینندو طرف قرار دهند؛این انتظار را به سر رساند و یک اوپوزوسیون اوس وقرص دار؛با حمایت دکتررر(ها) و دانشگاهیان؛با اعضای شناخته شده و مطرح؛نظیر؛پارلمانتررر های سابق؛چون حقیقتا جو؛که بجای گندم قالب شده؛اولین ماده انسان؛ببخشید؛زن عضو پارلمان اسلامی؛که شهامت کرد و در دیدار با خامنه ایی دزد؛(مانتو پوشید). یا نویسنده ایی که پس از شعار (یا روسری یا تووسری)ناگهان پونس را کنار گذاشت؛سرخپوش ؛خاکستری پوش نوشت؛و رفت اوین ؛ناگهان خورشید از غرب طلوع کرد ؛چون (نشریات حکومت اسلامی) محل شکنجه و ضرب وجرح را که در کله اش بود و او داشت با انگشت نشان میداد و توسط (مأموران حکومت اسلامی)ایجادشده بود؛تصویر بزرگ و در برگ نخست خود به دنیا نشان دادند و در پی آن جهانیان فهمیدند(شایعه نبوده و در زندان حکومت اسلامی؛سیلی میزنند) که یک مورد آن؛ اکبرخان گنج السلام بوده. لذا فورا قلم؛آنهم از نوع؛زرد؛ببخشید؛امامی؛معذرت میخواهم؛قاطی کردم؛طلائی؛حاضر کردند و گفتند یا باید اورا(هم آزاد کنید؛هم رفع ممنوع الخروج کنید؛هم خارج از نوبت پاسپورت بدهید) هم ویزا هم که لازم نیست. چون از امروز دیگر یک ایرانی؛شرافتمند و عادی جامعه نیست؛که برای یک ویزا سالها علاف بماندو تحقیرشود؛او یک اپوزوسیون امامی زرد طلائی است؛یا همین قلم را مینویسیم(مثل پشت نویسی چکهای بانکی)به حواله کرد سید علی خامنه ایی دزد. اینجا بود که فورا او را مثل حبابی که از یک فاضلآب خارج شود؛البته رژیم مجبووور بوور شد!! آزاد و وسایل سفرش را برای گرفتن همان قلم سابق الاشاره مهیا نمودند؛که آمد و دیگر برنگشت و به اوپوزوسیون امامی زرد طلائی؛ملحق شد.((در اینجا لازم به یادآوریست؛از ورزشکاران معلول؛عادی یا جنگی؛برای خروج از ایران و شرکت در مسابقات؛باآنکه از حضور رهبررر و با دعای او میروند؛سند ضمانت برای برگشت؛گرو میگیرند))من خودم؛ده مورد را شاهدم. ولی از اکبر پونس که عالیجنابان را لو داد ؛نخواستند. واقعا که:{جعل الخالق}.و رفته رفته پیش بردند و دارند یک اوپوزوسیون یک دست و قابل اعتماد تحویل جامعه جهانی میدهند. و آقایان؛ببخشید؛خانمها و آقایان؛مبارز سابقه دار هنوز گرفتار رفع معضل بیست و هشت مردادند که یک بازرگان که سهامدار معاملات از آلمان با حکومت اسلامی بود؛به نام مادلین آلبرات؛از حزب دمکرات حاج حسین اوباما و جیمی کارتر و زبیگنو برژنسکی؛در مقام وزیر خارجه شیطان بزرگ؛سالها پیش عذرش را خواسته؛هستند. گوش باز و؛چشم بازو؛وین عما؛؟؛.... حیرتم از چشمبندی خدا. با پوزش از شما و خوانندگان محترمتان. پاینده ایران؛سربلندایران.
April 13, 2012 12:44:40 AM
---------------------------
|