حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
آرزوهای بزرگ

April 14, 2012

شنبه 26 فروردین 2571 = April 14, 2012

حبیب تبریزیان حبیب تبریزیان
 

«چه میخواست و چه شد؟»
جعبه پاندروا یکی از افسانه های مشهور یونان باستان است. پس از اینکه پرومته آتش را از زئوس ربوده و آنرا بزمین آورده، به آدمیان میدهد، زئوس بمنظور انتقامجویی از زئوس و آدمیان، یک جعبه ایی پر از شر به پاندروا نخستین زن (مثل حوا) میدهد و او را هم به برادر پرومته،« اپی موته» بعنوان هدیه میدهد. وقتی پاندورا و همسرش «اپی موته» به زمین میآیند، پاندرا نمیتواند بر کنجکاوی خود چیره شود لذا یواشکی درب جعبه را باز میکند که بلافصله از داخل آن شر در سراسر زمین پخش میشود.
مذهب اسلام مثل تمامی مذاهب دیگر در دنیا بیش از هزار سال وجود داشته است و مجموعه ایی از اعتقادات خوب و بد بوده است که نیاز های روانی باورمندان را ارضا میکرده و به مجهولات دشوار زندگی آنها پاسخ میداده است و از همه مهمتر به انسانی که نمیخواهد به هیچ قیمت، مرگ و نیستی ابدی خود را باور کند وعده زندگی ابدی میداده است. طی این هزاره، اسلام این وظیفه آرامبخش روانی و روحی را بخوبی بازی کرده است. تا اینکه در چند دهه اخیر این اسلام به ابزار سیاسی برای اهداف زمینی و سیاسی هتوسط اسلامگرایان جوراجور تبدیل شد اسلامیونی که هر نحله ایی از آنان قرائت دلخواه خود را داشتند و بقول برزویه حکیم در کلیله و دمنه، هر یک در انکار دیگری و اثبات خود میکوشیدند.
سابقه سیاسی شدن اسلام در کشور ما به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی میرسد که واکاوی این سابقه نه در صلاحیت من است و نه موضوع این یاداشت ولی تأکید بر اینست که با انقلاب اسلامی، این نخستین بار بود که اسلام بعنوان یک ایدئولوژی دینی، به ایدئولوژی راهبردی یا هویت عام یک ملت و یک کشور تبدیل شد فراموش نکنیم که در آغازآنقلاب ملت بودن ما هم جای خود را به «اُمت» داده بود.
تا اینجای مطلب میدانم که هیچ نکته ایی که خواننده نداند نگفته ام. آنچه میخواهم بگویم و با اطمینان هم بگویم اینست که؛ ویروس ویا«شّری» که از جعبه گفتمان اسلامی سیاسی با انقلاب اسلامی به رهبری آقای خمینی به بیرون سرایت کرد، با بهار عرب یا «خزان ایران» میرود تا ابعادی بسیار وسیعتر، پیش بینی نشده تر و فاجعه آمیز تری از آنچه تا کنون تجربه و احساس کرده ائیم، بخود بگیرد.
در یاداشتی که هفته پیش با عنوان«ایدئولوژیزه کردن آمریکا ستیزی» نوشته بودم، توضیح دادم که ایدئولوژیزه کردن آمریکا ستیزی، پهلوی ستیزی و اسرائیل ستیزی که نیرویهای چپ و ملیون مصدقی مُبدّع آن بودند، توسط همین اسلام انقلابی و سیاسی مصادره به مطلوب شد.
همانند سکه رایجی که در یک روی آن مرگ برآمریکا و پهلوی و در سوی دیگر آن کمونیسم و مصدق حک شده بود. کافی بود تا حکومت اسلامی آنروی این سکه ایی راکه چپگرایی و ملی گرایی بر آن منقوش بود ابطال و بجای آن اسلام انقلابی را نقش کند که با ذهنیت تاریخی توده مردم مطابقت روانشناختی، تاریخی و دینی داشت. جامعه ایران، رواج آن سکه را بخاطر نقش چپ و ملی گرایانه اش که وجه اثباتی آن بود نپذیرفته بودند لذا با فراموش کردن یا ندیده انگاشتن آنهم، هم مشکلی نداشتند بلکه این نقش مرگ بر پهلوی و برآمریکا بعنوان وجه «سلبی » بر این سکه رایج شده بود که وجاهت توده ایی؛ تاریخی و سیاسی یافته بود. زیرا جامعه سیاسی ایران ازچپ ، ملی و مذهبی در گفتمان مرگ بر پهلوی و مرگ بر آمریکا وفاق کامل داشته و در نهادینه کردن آن بسیار کوشیده بودند. ما درمرگ گویی و مرگ خواهی خود مشکلی با هم نداشتیم این زنده باد گفتن بود که مشکل آفرین بود. این مشکل «با زنده باد اسلام سیاسی و انقلابی» با چیره شدن روحانیت به رهبری امام بر قدرت سیاسی در میهنمان حل شدد.
اما آنچه که نه مخالفین جمهوری اسلامی، و نه خود رهبری جمهوری اسلامی و نه حتی کهنه کاران سیاسی دنیای غرب، نخوانده و هرگز پیش بینی نکرده بودند این بود که دام و تله گفتمان و انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی را در خود گرفتار کند. با این تفاوت که این بار، این روی این سکه رواج یافته، که بر آن نقش:« زنده باد اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی» و نه «مرگ بر امریکا و اسرائیل» حک شده است اعتباری عظیم یافته و آنسوی سکه، بجای مرگ بر آمریکا و اسرائیل« مرگ بر ایران شیعه» حک گردیده است.
با بهار عرب و پیروزی احزاب اسلامی که خصومت جدی با آمریکا ندارند و از بنیاد گرایی فاصله گرفته اند مرکز اسلام سیاسی از تهران به استانبول، ریاض و دوحه منتقل شده است. در آینده ایی که دور نیست محور استانبول، ریاض و دوحه با عمان، دمشق، قاهره ، خرطوم، رباط، و تونس کامل خواهد شد. آنچه امروز بکمک استانبول و ریاض و سنیهای لبنان و عراق در جریان است برگرداندن موج اسلام گرایی علیه ایران اسلامی است. این هلال سنی در خصومت خود با هلال شیعه، هم انگیزه های سیاسی نیرومند، و بعلت مشارکت بنیاد گرایان وهابی وسلفیها در آن، هم انگیزه اعتقادی قوی دارد. این بلوک هم از حمایت آمریکا و هم اروپا برخوردار است و هم ذخیره افسانه ایی ارزی و هم ارتش ترکیه و ناتو را در پشت سر خود دارد.
در تأئید تحلیل خود، از«چرخش گفتمان اسلام سیاسی ایرانی » به گفتمان اسلام ضد ایرانی، یاداشت راهبردی روزنامه نگار متنفذ عرب را در زیر می آورم.

Dr. Hamad Al-Majid is a journalist and former member of the official Saudi National Organization for Human Rights. Al-Majid is a graduate of Imam Muhammad Bin Saud Islamic University in Riyadh and holds an M.A. from California and a Doctorate from the University of Hull in the United Kingdom.

حملات شدیدی که به اسلامیستها در جهان عرب، بویژه درکشورهای خلیج میشود، در حکم یک سرویس ذیقیمت به ایران، درجهت پروژه توسعه طلبانه سیاسی و ایدئولوژک منطقه ایی آنست.
این حملات فاقد نقش انتقادی سازنده هستند. ایران سعی میکند از طریق جناحهای اسلامی «معینی» در منطقه در جهان عرب و منطقه رخنه کند.
به این منظور ایران دو نقشه، تنظیم کرده است که در جهات امیال توسعه طلبانه اش است.
اولین نقشه آن، عملیات گمراه سازانه از طریق جااندازی و لانسه کردن شعار های انقلاب اسلامی اش، مانند «وحدت اسلامی»، مقاومت در برابر اشغال اسرائیل و تضعیف نفوذ امریکا در منطقه است. چنین شعارهایی موجب گردیده است تا برخی جریانهای اسلامی منطقه بسوی ایران کشیده شده و به ازای کمکهای مالی رابطه خود را با تهران تحکیم کنند. بنوبه خود ایران به ازای سرسپردگی این جناحها به خویش، برای خود نفوذ منطقه ایی کسب میکند.
مع الوصف، این برنامه با انقلاب سوریه کاملاً آشکار و بی اعتبار شده و شکست خورده است. در عین حال، تهران و عمال منطقه ایی اش، بخاطر ادعاهای بی معنایشان در حمایت از مردم مظلوم سوریه به موضوع مسخرگی و جوک تبدیل شده اند زیرا آنها در حالی این گونه ادعا ها را میکنند که از رژیم بشار اسد که ستمگرترین و خونخوار ترین رژیم در منطقه است دفاع میکنند.
در حقیقتف سرشت رژیم اسد را از رو ی رفتارش نسبت به مردم مظلوم و بی دفاعی که جز، آزادی و حرمت انسانی خود را نمی طلبند میتوان بوضوح دید. این مسخره و مضحکه شدن ایران و متحدین منطقه ایی اش زمانی به اوج خود رسید که سرسپرده لبنانی ایران، حسن نصرالله ، با ظاهری افسرده اعلام کرد که سقوط رژیم بشار اسد پایان کار رژیم «مقاومت»[در برابر اسرائیل] می باشد.
نصرالله زمانی چنین بیانیه ای میدهد که بخوبی خود میداند که این دسیسه بازیها مشمئز کننده و ابلهانه است.
بنظر میرسد که هدف این ظاهرسازیهای مشمئز کننده و احمقانه او رهبران وی در قم باشند تا آنها بدانند که او وظیفه اش را خوب انجام میدهد.
دومین نقشه ایران، با در نظر گرفتن استراتژی توسعه طلبانه سیاسی ـ ایدئولوژیک آن، اتکاء بر غرابت بین حرکت های اسلامی و دولتهای عرب است که ازآن بعنوان پل عبور برای رخنه در منطقه ما استفاده میکند. ایران دراین کوشش از ضرب المثلِ: « اگر دوستت، تورا از خود راند، پیش ما بیا و ما تورا با آغوش باز می پذیریم.» استفاده میکند. این پیامی بود که شاه قصان(نمی دانم که بوده ـم) به یکی از همراهان پیغمبر بنام کعب ابن مالک، هنگامی که او به تابوک لشگر کشیده بود فرستاد. (از اصل رخداد بی خبرم ـ م).
این دقیقاً آنچه است که ایرانیها انجام دادند تا از فاصله گیری عربها از حماس، مورد بهره برداری قرار دهند. آنها دست دوستی را بسوی جنبش فلسطین دراز کردند، و به انجام کاری موفق شدند که دولتهای عربی در آن شکست خورده بودند.
این بود آنچیزی که باعث شد تا روشنفکران عرب، که از پیروزی اسلامیستها در تونس، مصر، کویت،و مراکش برآشفته شده بودند از درک آن عاجز شوند. به همین دلیل، آنها شروع کردند تا به دیگر دول عربی راجع به حرکتهای اسلامیستی در کشورشان بدانها هشدار دهند.
همه اینها در زمانی رخ میدهد که منطقه ما شاهد نبردی سرنوشت ساز درسوریه، علیه نفوذ ایرانیها است، نبردی که مستلزم، کوشش مشترک ما علیه تهران است. فعالیت این روشنفکران در ضدیت با حرکت های اسلامیستی، نیرویمان را فرسایش داده و توده عرب را با مسائلی فرعی که نه خطر ناک اند ی و نه مهم ، مشغول کرده و ما را نسبت به تهدید ایرانیها که جلوی چشمان است غافل میکنند.
در حقیقت تحریک خصومت و تضادهای بین حکومت عربی و اسلامیستهای محلی و بویژه دول خلیج، وجنبش های اسلامیستی محلی، نه تنها کوشش مشترک ما را برای مقابله با توطعه های ایران تضعیف میکند، بلکه بدین معنا ست که؛ یک تجربه نوآورانه را که باید الگو شده و همه جا بکار گرفته شود، خراب و ضایع میکنیم.
این تجربه، بر«درآمیختگی» حرکتهای اسلامی و عملیات دولتی قرار دارد که تضمین کننده این است که؛ فعالین، مجریان و برنامه های آنها بخشی از عملیات حکومتی و هدایت شده هستند همچنانکه در کویت، قطر و عربستان سعودی چنین است.
در واقع، این چنین روابطی تنش موجود را [بین حکومتها و جنبشهای اسلامیستی را] تخفیف میدهد. آن کشورهایی را که، این مسیر را درپیش گرفته اند، توانستند از غلطیدن در ورطه چنان بی نظمی و ناآرامیهایی که تونس، مصر، لیبی و سوریه را درهم ریخت اجتناب کنند. اینگونه هرج مرج و نا آرامی ها، ناشی از خصومت بین حکومت ها و حرکت های اسلامیستی محلی بود، وضعیتی که مثل یک پرورشگاه تنش آفرینی و انقلاب عمل میکرد. بنا براین، این سوء راهنمایی است که دولتهای خلیج را علیه جنبش های اسلامیستی هشدار بدهیم. چنین هشدارهایی فقط یک فضای خطرناکی ایجاد میکند که کاملاً بنفع تهران است آنچنانکه هرگاه میشنود یک وضعیت انتاگونیستیک(خصومت آمیز) بین دولتهای خلیج و اسلامیستهای آنها پیش آمده است دهانش آب می افتد، چونکه در این میانه تهران برنده ترین است!
پایان یاداشت حامد المجید در شرق الاوسط.

…………

آنچه از یاداشت تحلیلی حامد المجید دستگیر آدم میشود اینست که جنبش های اسلامی منطقه در تعامل با حکومتهای مربوطه پیش میروند و هدف ازاین تعاملات مهندسی شده هم، جهت دادن جنبش های اسلامیستی منطقه علیه ایران شیعی است.
قریب دو هفته پیش اجلاس سران دول خلیج در دوحه برای امضای یک پیمان استراتژیک جمعی با آمریکا و عربستان بود. د راین اجلاس هیلاری کلینتون به صراحت گفت که: «ایالات متحده به تعهداتش در حمایت از پادشاهی های سنی خلیج در برابر دولت شیعی ایران چون کوه بی تزلزل ایستاده است». این اولین بار در تاریخ دیپلماسی آمریکاست که یک مقام بلند پایه آمریکا رسماً بر دفاع از یک دولت بر اساس فرم و مذهب آن تکبه میکند و کلاً چنین زبانی، زبان دیپلماسی مدرن نیست. تنها چیزی که از آن سخنان کلینتون باید درک کرد اینست که: تمرکز نیرو در پشت سر هلال سنی علیه ایران، حزب الله لبنان، شیعه عراقی، بحرینی، یمنی و سعودی بهترین آرایش استراتژیکی است که میتواند چیرگی بلامنازع آمریکا را در منطقه تأمین کند.
آمریکایی که با کمک به برانداختن دیکتاتور لیبی و حمایت از مردم سوریه از شیطان بزرگ به فرشته آزادی در منطقه تبدیل شده است این نقش فرشته گونه خود را با حمایت از سنی ها در برابر شیعیانی که قافیه را در منطقه باخته اند ده چندان تقویت میکند. این امر نشان میدهد که آمریکا دیگر از جنبش های اسلامی هراسی ندارد و این جز این نیست مگر اینکه به نوعی خود را برای تعامل با آنها به زیان ایران اسلامی آماده کرده است. در این استراتژی جدید، گرفتن پرچم «انقلابی» از دست تهران و دادن پرچم آمریکایی که امروز دیگر جاذبه یافته است به دست شیخ قطر و سلطان عربستان هدف راهبردی است. تکیه کلینتون بر دفاع از پادشاهی های سنی مذهب نیز، اینرا نشان میدهد که فضای سیاسی منطقه دگرگون گشته است و آمریکا واهمه ایی از این ندارد که با سلاطین عرب در یک قایق بنشیند زیرا جمهوریهایی که از پس رژیمهای پادشاهی ساقط شده در این منطقه آمده اند، با چنان افتضاح تاریخی به دوزخ تاریخ رفته اند که ازعنوان«پاشاهی» تابو زدایی شده است. و این نیز نکته بی اهمیتی در سخنرانی رسمی و رسانه ایی شده وزیر خارجه آمریکا نبود.
اوضاع بسرعت در منطقه در حال چرخش است و چرخش اوضاع عراق نیز که کاملاً محتمل است ایران را سور پرایز خواهد کرد.
مسئله ایی که در برابر حکومت قرار میگیرد اینست که پرچم اسلام، دیگر در دست استانبول و ریاض افتاده است، اگر رژیم ایران درادعای اسلامیت خود صادق است باید بدنبال آنان بدود و اگر نیست با تقدس آفرینی اسلام حکومتی و سیاسی عملا برای دشمنان خود اعتبار آفریده و از خود ارزش زدایی میکند. اگر رژیم بخواهد نه پرچم اسلام بمعنای عام آن بلکه پرچم اسلام شیعه را بلند کند باید خود را برای یک درگیری نابود کننده با دویست میلیون سنی که از هر نظر بر ایران برتری دارند آماده کند. اگر بخواهد کلاً پرچم دین را زمین گذاشته و پرچم ناسیونالیسم ایرانی را هم بلند کند، این پرچم با قد و قواره و سابقه تاریخی ان خوانایی و تناسب ندارد.
سالهای نخست انقلاب مردم با افسوس با اشاره به یک لطیفه که همه میدانیم ،میگفتند چه میخواستیم و چه شد؟ ظاهراً حالا هنگام آن رسیده است که رهبری ایران با بر آب شدن همه رویا هایش بگوید چه میخواستیم و چه شد!
این بحث ادامه خواهد یافت.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites