انتخاب منش و دیگاه سیاسی از بدیهیترین اصولی است که در یک سامان دموکراتیک به آن احترام گذارده میشود. همانگونه که آزادی بیان و باورهای دیگر به عنوان ارکان حقوق بشر مورد تاکید و احترام است و به تعبیری انسانها آزاد هستند که آزد بیاندیشند و باورهای خود را بیان کنند.
اما درسوی دیگر این دیدگاه دموکراتیک مقولهای است به نامه مقوله منافع ملی که دولتمداران و سیاست پیشگان دموکراتیک و منتخبان ملت تلاش میکنند برای تامین این مهم تلاش کرده و همه توان خویش و ملت را در این راه به کار بندند.
در آمریکا ی دموکراتیک! و مدعی حقوق بشر که اساسش بر پایه سیاستهای کاپیتالیسم دو حزب جمهوریخواه و دموکرات استوار گشته داشتن هر اندیشه و باوری مجاز است اما وقتی سخن از استقلالطلبی ایالتی مانند تگزاس مطرح میشود کتابچه طلاکوب دموکراسی و حقوق بشر را در صندوقچه کاخ سفید گذاشته و درش را هم چند قفله کرده و پاسخ آن استقلالطلب را با سرب مذاب میدهند.
در باسک اسپانیای دموکرات و در کبک کانادای پهناور و آزاد، در اسکاتلند و ایرلند این سرزمینهای مستعمره بریتانیای سلطنتی نیز داستان به همین شکل است و سالهاست که گزینه سرب مذاب تنها گزینه روی میز این سیاست مداران مدعی دموکراسی و حقوق بشر است. سیاستمدارانی که در عرصه بینالملل به تنها چیزی که میاندیشند تامین منافع ملی خودشان و شهروندان درجه یک کشورشان است و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نخواهند بود، همانگونه در که در گوشه گوشه جهان شاهد هستیم، جهانی که در سیطره جنگ افرزوان سالهاست که روی آرامش به خود ندیده است و شگفتا که همین جنگ افروزان مدعیان دروغین دموکراسی و حقوق بشر نیز هستند.
این جماعت از سویی در پی همبستگی بین جهان غرب و اروپا هستند و به سویی اتحاد و همبستگی گام بر میدارند و از سویی دیگر در کشورهای دیگر در صدد آن هستند تا با تطمیع مشتی فرصتطلب و خشونتگرا و شیفتگان شهرت و قدرت دست به تفرقه و چند دستگی ملی زده و کشورهای بزرگ را چند پاره نمایند تا گزیدهتر بتوانند به خواستهای استعماری خود برسند.
و گاهی بنگاههای تبلیغاتی غربیان چنان سهمگین و گسترده در این باره عمل میکنند که مخاطبان بیمایه جو گیر شده و حتا ممکن است نام و تبارخویش را نیز بر اثر این تبلیغات خانمان بر باد ده فراموش کند.
و شوربختانه گویا این بمباران تبلیغاتی در مورد بعضی از ما ایرانیها و از بد روزگار فعال و مبارز سیاسی نما! هم بیتاثیر نبوده و تداعیگیر آن داستان ملا نصرالدین شده است که دروغی را گفته بود و خودش هم دروغش را باور کرده بود.
جناب آقای حشمت الله تبرزدی بعد از آن اشتباه بزرگ سیاسی که در زمینه تجویز فدرالیسم برای ایران بیان داشته بودند، شوربختانه در12 فروردین امسال نیز با نوشتاری دیگر بر همان تئوری زشت و ضد ملی صحه گذاشته و آن را تایید و تاکید دوباره نمودند.
بعد از نقد اینجانب به ایشان در باره آن پیام ویدوئویی ضد میهنی، تعدادی از دوستان بیان داشتند که آقای تبرزدی ناآگاهانه و بدون منظوری چنین حرفی را بیان داشتهاند و از روی نیت خاصی نبوده! اگر چه واقعیت اظهر من الشمس بود اما گفتیم انشاله که گربه است. تا اینکه آن حضرت در آخرین نوشتار خود آب پاکی را بر دستان دوستان خوشباور و سادهدل ما ریخت و آن مبحث را به شدت مورد دفاع قرار دادند.
ایشان گذشتهی خود در باره جنگ هشت ساله ایران با عراق را مورد ملاک و داوری قرار میدهند که باید گفت اگر ملاک داوری در مورد شما گذشته شما باشد که قطعا بیراه رفتن است چون خودتان بهتر از هر کسی میدانید هیچگاه بر یک باور و منش استوار و ثابت نبودهاید که اکنون گذشته شما مورد داوری قرار گیرد و بهتر است از این مقوله گذر کنیم و اینکه در گذشته چه کرداری داشتهاید اگر چه مورد ستایش است اما ملاک میزان پایبندی شما به اصول ملی و آزادیخواهی شرایط کنونی شماست که شوربختانه بارها و بارها تا کنون از آن عدول کردهاید و چه بسا بودهاند کسانی که به مراتب از شما و خانواده شما هزینهی بیشتری در جنگ متحمل شدهاند اما سر انجام کارشان خرامیدن در آغوش بیگانگانه بوده و در ثانی هیچ ایرانی میهنپرستی نمیتواند نسبت به انجام وظایف میهنی خود منتی بر سر مردم و کشورش داشته باشد.
زندان با همه دشورایهایی که ممکن است داشته باشد دو حسن بزرگ دارد و آن خلوت و تنهایی است که اجازه میدهد انسان تمام گذشته زندگی خودش را مروری دوباره کرده و درصدد جبران اشتباهات برآید و حسن دیگر آن فرصت اندیشیدن و مطالعه است که در بیرون از زندان انسان کمتر چنین فرصتی را دارد.
در نتیجه پیشنهاد میکنم جناب آقای حشمت الله تبرزدی با توجه به تجربهی سیاسی گذشته خویش این دو فرصت را از دست ندهند.
بیگمان وقتی بشود از زندان مخوف رجایی شهر پیام ویدئویی و بیانیه منتشر کرد این امکان نیز وجود دارد که به کتاب و منابع مطالعاتی پیرامون فدرالیسم و تاریخ ایران و جهان نیزدسترسی پیدا کرد.
کاش میتوانستیم بیش از هرگونه اظهار نظری درباره هر چیزی نسبت به آن مطالعه میکردیم و سپس نسخه میپیچیدیم. آن هم درباره مسئله کلان و مهمی چون نحوه اداره و تمامیت ارضی کشوری به نام ایران که این روزها هر گرد از راه رسیدهای به خودش این اجازه را میدهد که در مورد تمایمت سرزمینی ایران اظهار نظر نماید و عدهای نیز در حمایت از کردار نابخردانه او برایش هلهله میکشند و سوت و کف میزنند و او را در حد قامت یک مبارز ملی به عرش میبرند غافل از آنکه در نگاه ملت ایران قهرمان ملی کسی است که برای آرمانهای ملی به مبارزه بر خیزد و هزینه بدهد نه آرمانهای بیگانه خواسته و ضد ملی و به جا خواهد بود که کنشگران و مبارزین میهنی بیش از این سکوت و تعارفات را به کناری نهاده و راه خودشان را از راه کسانی که در پی تامین خواست دشمنان ملت ایران هستند جدا نمایند که بیگمان تاریخ این مردم داوری درستی از کسانی که به کژراهه گام نهادهاند نخواهد داشت.
پاینده ایران
ashkan.rzv@gmail.com
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
khosro
با درود
میخواستم خواهش کنم اگر امکان دارد فیس بوک و گوگل پلاس را برای به اشتراک گذاشتن
پایین متالب بگزارید مرسی .
پیروز نهاوندی
April 28, 2012 08:37:31 PM
---------------------------
|