حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
«انقلاب هراسی» مأموریت اپوزیسیون دست‌ساز جمهوری‌اسلامی

April 29, 2012

یک شنبه 10 اردیبهشت 2571 = April 29, 2012

امین موحدی امین موحدی
 

جمله معروف خمینی را یاد آوری می‌کنم چون شاید بسیاری یا با این جمله آشنا نباشند و یا اینکه در گذر زمان آنرا فراموش کرده باشند خمینی در این جمله می‌گوید :"مگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیفتد" با این مقدمه کوتاه می‌پردازیم به اصل موضوع در رابطه با دلیل مخالفت عده‌ای در بکاربردن واژه‌های سرنگونی و انقلاب.
برای آنکه بدانیم چه کسانی‌ از دگرگونی کلی‌ در ایران و تغییر رژیم می‌ترسند و سعی‌ می‌کنند جماعتی را به همراه خود به بیراهه برند، گریز کوتاهی می‌زنیم به آنچه که به نام جنبش سبز ارکان رژیم را به لرزه انداخت.
همان‌ها که می‌گویند جنبش سبز از" رای من کو؟" شروع شد با کتمان حقیقت و لفاظی، جنبشی‌ دگر‌گون‌ساز را جنبش اصلاحی خوانده و رهبران اصلاحی برای جنبش تراشیدند، همان‌ها خود به خوبی‌ می‌دانستند که جنبش دگرگون‌خواه به انقلاب ختم می‌شود و برای جلوگیری از این رویداد محتوم ،جنبش را با توسل به جمله جعلی "جنبش سبز از رای من کو؟ شروع شد"جنبشی اصلاحی‌ معرفی‌ کردند تا بنا به ماهیت جنبش اصلاحی از غلتیدن جنبش سبز در راه انقلاب جلوگیری نمایند.
جنبش سبز از "رای من کو؟" شروع نشد بلکه رای من کو، بهانه آغاز آن بود نه دلیل آغاز آن «رای من کو؟» فقط یک بهانه برای آغاز جنبشی‌ عظیم بود که از اساس خواهان تغییر و دگرگونی در جامعه بود مگر آنکه شعور میلیونها ایرانی را نادیده بگیریم و حقایق را کتمان کنیم. مردم ایران با علم به اینکه انتخابات، توام با تقلب خواهد بود اقدام به شرکت در آن کردند تا یک بار برای همیشه قهر خود با جمهوری‌اسلامی و عزم خود برای ایجاد تغییر نظام را عملی‌ سازند.
اتفاقی که افتاد مطابق پیش‌بینی مردم ایران بود، تقلب به شکلی‌ آشکار خود را نشان داد و بهانه آغاز جنبشی‌ دگرگون‌ساز فراهم آمد جنبشی که راه انقلاب را می‌پیمود.
در چنین شرایطی لابی‌های رژیم در کنار انفعال "رهبران بهانه‌ای‌ جنبش سبز" تلاش خود را برای جلوگیری از سقوط نظام آغاز کردند.
منظور از رهبران بهانه‌ای‌، افرادی چون میر حسین موسوی و کروبی و دیگر اصلاح‌طلبان می‌باشند چرا که آنان فقط بهانه بودند و اصل نظام نشانه.
نه اصلاحات، مد نظر ملت ایران بود و نه رهبران آنها، رهبران جنبش دگرگون خواه ملت ایران بودند.
آقایان موسوی و کروبی به خانه‌های امنی خزیده و سکوت اختیار کردند. قبلا نوشته و گفته‌ام و بار دیگر تکرار می‌کنم که حبس خانگی موسوی و کروبی، خودخواسته بود تا در مواجهه با مطالبات مردم، دوباره تبدیل به ابزاری علیه آنچه که به آن وفاداراند یعنی‌ اصل نظام نگردند.
آنها که جنبش سبز را به وسعت یک اقیانوس اما به عمق یک استخر می‌خواستند همان‌ها از کلمه انقلاب و سرنگونی وحشت دارند و دائم انقلاب را مخرب می‌خوانند اما نمی‌فرمایند مخرب چه چیز؟ آنها انقلاب را در کّل با چوب آنچه که خود در سال ۱۳۵۷ ساختند و نامش را انقلاب اسلامی نهادند می‌زنند.
اگر آنچه که آنها ساختند مخرب و شیطانی بود این دلیلی‌ بر آن نیست که همه انقلاب‌ها بد و شیطانی از آب در آیند.
آنها که به خوبی می‌دانند ،جمهوری‌اسلامی بدون یک انقلاب توفنده و قهر‌آمیز سرنگون نخواهد شد دائم در تکفیر انقلاب سخن می‌گویند و تا بدان‌جا پیش می‌روند که حتا واژه سرنگونی را نیز توقیف کرده و واژه‌های معادلی چون انحلال‌طلبی و ساختار‌شکنی به جای آن ابداع و وارد ادبیات سیاسی‌ می‌نمایند. اینکه جمهوری‌اسلامی بدون انقلابی قهر‌آمیز هرگز سقوط نخواهد یک حقیقت است. آنها هم که امیدوارند رژیم اسلامی با حمله خارجی‌ سقوط نماید، آنها نیز به بیراهه می‌روند چرا که اگر حمله‌ای‌ هم علیه جمهوری‌اسلامی صورت گیرد آن حمله نه برای نجات مردم ایران بلکه نجات غرب از خطرات جمهوری‌اسلامی خواهد بود و چنین حمله‌ای حتا ممکن است به برکناری رژیم هم نیانجامد.
آنها که مدارا با رژیم اسلامی را در دستور کار قرار داده و مدارا و مماشات را به جای مبارزه قالب می‌کنند، همان‌ها در جلسات و کنفراس‌های خود با فرستادگان و سفرای رژیم که به نام اصلاح‌طلبان در خارج کشور ساکن شده‌اند، جلسه پشت جلسه و کنفرانس پشت کنفرانس برگزار می‌کنند، جلسات و کنفرانس‌هایی که به کار بردن واژه سرنگونی در آنها ممنوع است،
لابی‌گران رژیم اسلامی همان برادران و خواهران انقلابی دیروزی هستند که امروز به نام آقا و خانم ضد انقلاب در نوشته‌ها و صحبت‌های خویش انقلاب را منفور و انقلابیون را عده‌ای‌ جانی و ساختار شکن می‌خوانند و واسفا که خود را بجای اپوزیسیون روشنفکر نیز جا زده‌اند.
آنها دلیل شیطانی بودن انقلاب و جانی و ساختار شکن شدن انقلابیون را، شیطانی بودن انقلاب ۱۳۵۷ خود و جانی بودن خود و همرزمانشان عنوان می‌کنند! بسیار جالب است صفت خود را دلیلی‌ بر محکومیت دیگران بر می‌شمارند.
باید خدمت برادران و خواهران انقلابی‌ دیروز و آقا و خانم ضّد هر نوع انقلاب شده امروز عرض کرد؛ اگر آنچه که شما ساختید و انقلابش نامیدید، شیطانی بود و انقلابیون همرزم شما جانی، می‌تواند دلیل بر آن باشد که نه آنچه که شما ساختید انقلاب بود و نه اینکه شما اساسا سازندگان خوبی‌ هستید و هر آنچه می‌سازید مخرب از آب در می‌آید. اگر شما نتوانستید دلیل بر آن نیست که دیگران بد عمل کردند یا راه غلط باشد. آیا چون انقلاب شما مخرب و شیطانی بود می‌شود نتیجه گرفت که هر انقلابی‌ بد و شیطانی است؟ این استدلال شما شبیه آن است که تمام مخلوقات را بد و درنده بنامیم چون مخلوق درنده‌ای‌ به نام گرگ در میان مخلوقات است.

جالب آنجاست که هر کسی خواهان سرنگونی نظام شود از نظر برادران و خواهران دیروز، می‌شوند ساختار‌شکن و جالب‌تر اینکه همین ساختار‌شکنان و کسانی‌ که برای شکستن ساختار‌های جمهوری‌اسلامی اقدام می‌کنند توسط برادران خواهران انقلابی دیروز و ضد انقلاب‌های متشخص امروز، متهم به این می‌شوند که نفوذی جمهوری‌اسلامی هستند!
آیا ساختار‌شکن جمهوری‌اسلامی طرفدار جمهوری‌اسلامی هست یا آنکس که از شکستن ساختارهای جمهوری‌اسلامی جلوگیری می‌کند؟
آیا انقلاب برای به قدرت رسانیدن نظام‌ها و افراد مستبدی چون نظام جمهوری‌اسلامی و خمینی، خوب است اما همین که انقلابی برای به زیر کشیدن همان مستبدین و نظام‌های مستبد در حال شکل‌گیری و آغاز باشد آنگاه می‌شود پدیده‌ای‌ مخرب و بد؟
از سوئی جمهوری‌اسلامی مخالفین خود را ضّد انقلاب معرفی‌ می‌کند اما کسانی‌ در هیبت و لباس همان به قول جمهوری‌اسلامی " ضّد انقلاب "می‌آیند و از منافع جمهوری‌اسلامی دفاع می‌کنند و از سوی دیگر همین ضّد انقلاب به اصطلاح مخالف جمهوری‌اسلامی ،ضّد هر انقلابی علیه جمهوری‌اسلامی هم هستند به بهانه اینکه اصلا انقلاب چیز بدی است!
باور کنید یک جای کار این برادران خواهران انقلابی‌ دیروز که امروز به نام خانم‌ها و آقایان مخالف و ضد هر نوع انقلاب، جلسه و کنفرانس تشکیل می‌دهند به شدت می‌لنگد.
در اینجا جمله معروف خمینی را دو باره یاد می‌آوری میکنم" نگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیفتد"
شاید آنها که امروز با هر انقلابی از جمله انقلاب علیه جمهوری‌اسلامی مخالفت می‌کنند و" ضّد انقلاب جهانی" شده‌اند فقط به این دلیل ضّد انقلاب گشته‌اند که انقلاب‌اسلامی خمینی آسیبی نبیند.
لابی‌های جمهوری‌اسلامی از کلمه انقلاب می‌ترسند چون انقلاب‌اسلامی نیز ممکن است خود دستخوش انقلابی دیگر گشته و سرنگون شود.
انقلابیون دیروز خارج نشین، امروز ضّد هر نوع انقلابی هستند حتی انقلاب علیه جمهوری‌اسلامی. یک جای کار این گروه بشدت می‌لنگد.
به نظر می‌آید آنها ضّد انقلاب شده‌اند تا انقلاب به دست نامحرمان نیفتد.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

پرویز حدادی زاده

با سپاس از تمام زحماتهای شما. من با نوشتار شما موافق هستم و این نظام را باید از طریق یک انقلاب ناسیونالیستی به وسیله میهن پرستانی که امروزه فقط به ایران می اندیشند و نه ایدئولوژی خاصی و یا مذهبی خواص، بلکه به ایران که سرای ایرانیست. چون این رژیم بقای خودش را در ایدئولوژی اسلامی میبیند و نه ایران و ایرانی ، بنابراین تنها را نجات کشور نابودی کامل این نظام جهل و جنون اسلامی است و خوشبختانه میهن پرستان امروزه یک صدا بدور پرچم شیروخورشید نشان ایران و سرود ، ای ایران جمع شده اند که نه این پرچم و سرود مطعلق به جمهوریخواهان و نه مظعلق به مشروطه خواهان است بلکه فقط و فقط مطعلق به تمام ایرانیان است که دوشمنان ایران و ایرانی دقیقا؛ از این اتحاد وحشت دارند. پیش بسوی اتحاد میهن پرستان ایرانی برای سرنگونی کامل این رژیم. من برای اینکار نهادمردمی را انتخاب کردم و امیدوارم که دیگر میهن پرستان این جایگاه را مورد مظالعه خودشان قرار دهند و به جمع دیگر مبارزان بپیوندند. با مهر

April 30, 2012 11:12:38 PM
---------------------------

کشکساب

بادرود بر همه ایرانیان.همه تقصیرات به گردن شماست. میخواستم برای اینها؛بنویسم؛بیناموس؛ گفتیدممنوع.خب این باناموسها. خواستم بنویسم ؛بیشرف؛گفتید؛ممنوع.خب این باشرفها. خواستم بنویسم؛حرامزاده؛گفتید ممنوع.خب این حلال زاده ها. خواستم بیشتر بنویسم؛گفتید ؛بیش از پنج خط ممنوع. بابا به پیر به پیغمبر؛در زندان همین باناموسان؛هفت خط اجازه میدادند.حالا من چطوری در پنج خط توضیح بدهم که :این بیناموسان؛ببخشید؛باناموسان؛(راست میگویند) بیام انقلاب بکنم که ؛بجای خواهر و مادرم؛یک کهریزک دیگر درست کنند به خواهروبرادرزاده ام هم؛تجاوز بکنند؟مگه من خرم؛یعنی یادم نیست؟ قبل انقلاب اینجوری نبود. بعداز انقلاب اینجوری شد. پس نتیجه میگیرم انقلاب؛تجاوز و شکنجه و دزدی بیناموسی؛ببخشید؛باناموسی علما و روحانیون را بدنبال دارد. لذا انقلاب بداست. منطق از این بالاتررر؟ راستی حالا ضدانقلاب؛یعنی چی؟یعنی ضد شکنجه و تجاوز و رذالت؟

April 30, 2012 06:41:45 PM
---------------------------

ایرانی

جناب آقای موجدی گرامی
مانند همیشه درست و به جا قلمی نمودید. همه کسانی که مانند من در تظاهرات شرکت می کردند، پس از انتشار آن بیانیه دوران طلایی! دیگر حضوری در تظاهرات نداشتند که هدف ما سرنگونی کل نظام بود و نه بازگشت به دوران طلایی، آقایان تا در آن روز معروف محرم دیدند کل نظام در خطر است، سکوت کردند و پیش از آن بیانیه های مشعشع دادند تا مردم را متفرق کنند، بگذریم از اینکه به قول دوستی از ابتدا نیز حضور موسوی در ۲۵ بهمن دربین تظاهر کنندگان، توطعه خود نظام بود. همه می دانستیم آن بیانیه به جهت از میدان به در کردن ما و حفظ نظامی بود که همه آقایان اصلاح طلب در پی حفظ آن بودند و هستند.
پاینده ایران

April 29, 2012 07:11:03 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites