با آنکه هنوز بیش از شش ماه به انتخابات ریاست جمهوری و قانونگذاری آمریکا مانده است مبارزات و جار و جنجال مربوط به آن به شدت هرچه تمام تر هم اکنون در جریان است و با کناره گیری نیوت گین ریچ آخرین رقیب باقیمانده در صحنه، اکنون دیگر کمتر شکی در مورد کاندیدای حزب جمهوری خواه وجود دارد.
میت رامنی که چند ماه پیش هنوز کسی به موفقیت او امیدی نداشت، پرچمدار مبارزه برای اشغال کاخ سفید توسط جمهوری خواهان خواهد بود.از هم اکنون خطوط اصلی رویارویی و مبارزه انتخاباتی میان میت رامنی و اوباما را می توان گمانه کرد. با آنکه سیاست خارجی و منجمله مسأله درگیری احتمالی با جمهوری اسلامی کم و بیش مطرح است، بر مبنای نتایج بیشترین نظر سنجی ها این بار خلاف دوران ریگان و جیمی کارتر، مسائل مربوط به سیاست خارجی موضوع اصلی انتخابات سال دو هزارو دوازده در آمریکا نخواهد بود. این بار توجه اکثریت رأی دهندگان آمریکا پیرامون مسائل اقتصادی و به ویژه مشکل بیکاری دور می زند. بسیاری از ناظران سیاسی بر این عقیده اند که اگر طی دو سه ماه آینده نرخ بیکاری در آمریکا به صورت فعلی باقی بماند و رشد کافی به فعالیت های اقتصادی باز نگردد، احتمال تجدید انتخاب اوباما بسیار ضعیف خواهد بود.
مدت ها است که نرخ بیکاری بین هشت و نه درصد باقی مانده است و ار اینرو از نظر تاریخی مشکل به نظر می رسد که رأی دهندگان آمریکایی ساکن کاخ سفید را برای چهار سال آینده در مقام خود ابقا کنند. یکی دیگر از علائم مأیوس کننده برای دموکرات ها عدم رضایت بیش از نیمی از آمریکایی ها از نتایج کار دولت اوباما است. در سال های اخیر هیچ رئیس جمهوری که نتوانسته باشد لااقل بیش از پنجاه درصد رأی دهندگان را راضی نگه دارد برای بار دوم انتخاب نشده است. دو نمونه بارز این این شکست انتخاباتی را در مورد جیمی کارتر در سال هزارو نهصد و هشتاد و بوش(پدر) در سال هزار و نهصد و نود و دو مشاهده کردیم. با این همه برای اوباما هنوز فرصت کافی وجود دارد که اگر شانس بیاورد و قیمت نفت (و بنزین) از آنچه هست بالاتر نرود و اوضاع اقتصادی اروپا هم از آنچه هست بدتر نشود، این امکان وجود دارد که وضعیت اقتصادی آمریکا از بهبودنسبتاً کافی برخوردار شود و او بتواند از عدم محبوبیت فعلی اش جان سالم به در برد. کارت برنده در دست میت رامنی،رقیب جمهوری خواه اوباما همین مشکل اقتصاد است. در حالیکه اوباما در امور اقتصادی و مالی هیچگونه تخصصی ندارد، میت رامنی در این زمینه از تجربه و شهرت خوبی برخوردار است.
فعلاً حساسیت آمریکایی ها نسبت به بهای بنزین بسیار شدید است. باآنکه بهای بنزین به طور متوسط در آمریکا تقریباًکمتر از نصف بهای آن در اروپا است،چون آمریکایی ها به انرژی ارزان عادت کرده اند، پرداختن چهار دلار برای یک گالن بنزین برای آن ها نوعی اجحاف و بی عدالتی به نظر می رسد. در حالیکه اروپایی ها برای مقدار مشابهی این روزها باید بیش از ده دلار مصرف کنند. اکثر رأی دهندگان آمریکایی با چشمپوشی از واقعیتهای بین المللی مسؤلیت گرانتر شدن بهای نفت را هم تقصیر اوباما می دانند. استدلال آن ها مربوط میشودبه مخالفت اوباما با توسعه میدان های نفتی جدید در آلاسکا و دیگر نواحی داخلی آمریکا به دلیل حفاظت از محیط زیست.
جنگ طبقاتی
یکی دیگر از تازگیهای سیاسی در مورد انتخابات امسال در آمریکا متهم کردن اوباما به آغاز "جنگ طبقاتی" در آمریکا است.از آنجا که اوباما می خواهد مالیات بر درآمدهای گزاف(میلیونرها) را افزایش دهد و در سخنرانی های خود بر تقسیم عادلانه تر درآمد تأکید میورزد، مخالفانش او را به تندروی و تفرقه افکنی در میان اقشار مردم متهم می کنند. در آمریکا بر خلاف کشورهای اروپایی و به ویژه فرانسه، موفقیت اقتصادی و کسب ثروت و درآمدهای سطح بالا نه تنها در جامعه مورد انتقاد قرار نمی گیرد، بلکه برعکس از آن استقبال می شود . ثروتمندان بزرگ همانند بیل گیتز رئیس پیشین مایکروسافت و یا استیو جابز(رئیس متوفی اپل) در زمره قهرمان های ملی این کشور به شمار می روند. جامعه آمریکا با پول و ثروت و دستیابی به آن دشمنی نمی ورزد. متقابلاً سرمایه دارهای آمریکایی نیز در امور فرهنگی و اجتماعی بسیار دست و دلباز هستند. به عنوان مثال بیل گیتز بیش از سی میلیارد دلار از دارایی خود را وقف مبارزه جهانی با بیماری ایدز کرده است.
از اینرو تاکنون مسأله اختلاف طبقاتی هرگز در آمریکا جنبه سیاسی نیافته است. با این همه برای نخستین بار در پیامد بحران اقتصادی سال دوهزارو هشت و توسعه موج بیکاری در این دور از انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی بیش از پیش مطرح خواهد شد. هرچه به انتخابات پاییز نزدیکتر می شویم بیشتر شاهد گسترش رویدادهایی از نوع"اشغال وال استریت" خواهیم بود.
میت رامنی یک مدیر و بازرگان بسیار موفق بوده است و از اینرو ثروت و موضع اجتماعی او یکی از مباحث اصلی مبارزات انتخاباتی امسال خواهد شد. از سویی به او حمله خواهد شد که چون او موفق و ثروتمند است به علت موضع طبقاتی اش از درک مسائل اقتصادی و اجتماعی طبقات زحمتکش عاجز خواهد بود و نخواهد توانست پاسخگوی خواسته های آن ها باشد. متقابلاً هواداران او مدعی هستند که دقیقاً به علت مدیریت موفق و تجربه مثبت او باید از وی پشتیبانی کرد زیرا با تجربه های گرانبهای خود خواهد توانست اقتصاد آمریکا را در این دوران سخت و بحرانی بهتر مدیریت کند.
باز هم بر خلاف فرانسه و پاره ای دیگر از کشورهای اروپایی، درآمریکا طبقه متوسط و مردم کم درآمد از نظر سیاسی و اجتماعی بیشترشان محافظه کار هستند و به احزاب و برنامه های دست راستی رأی می دهند در حالیکه پشتیبان اصلی دموکرات ها بیشتر طبقات مرفه شهرنشین ها و صاحبان مشاغل اداری یعنی حقوقدانان، مدیران ، نویسندگان و کارفرمایان هستند.
در حالیکه در کشورهای در حال توسعه و به ویژه در خاورمیانه نقش سیاست آمریکا برای اکثر جوامع سرنوشت ساز است، رأی دهندگان آمریکایی سیاست خارجی را در محاسبات خود یا به حساب نمی آورند و یا اگر هم در مورد آن فکر کنند در تصمیم گیری سیاسی و رأی آن ها چندان تأثیری ندارد. در واقع سیاست خارجی آمریکا کم و بیش در انحصار گروهی کوچک از دیپلمات های سابق، چند مؤسسه تحقیقاتی وابسته به یکی از دو حزب و تعداد زیادی از عوامل و گماشتگان یا " لابی"های منافع گوناگون است.
تنها در موارد استثنایی مانند ماجرای گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا توسط جمهوری اسلامی و یا موضوع سلاح هسته ای در انتخابات امسال، امکان دارد سیاست خارجی اندک نقشی در انتخابات ایفا کند.
رأی دهندگان آمریکایی هم مانند دیگر مردم دنیا پیش از هر چیز به فکر زندگانی، اشتغال، تورم و امنیت هستند. سیاست خارجی و مسائل بین المللی در زمان صلح کمتر مورد بحث و توجه قرار می گیرد. بحث ایران در انتخابات آمریکا و تأثیر احتمالی این انتخابات بر اوضاع منطقه موضوع هفته آینده خواهد بود.
واشینگتن
اول ماه مه دو هزارو دوازده
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|