جناب واحدی که خود نماد و سمبلی واضح از "جداشدگان حقیقی از نظام اسلامی و استبداد آن " میباشد، پس از آنکه دو نوشتار اعتراضی به آقای خزعلی، در مورد دعوت ایشان از آحاد امت انقلابی برای شرکت در انتخابات و رایدادن به جناب مطهری، به رشته تحریر در آوردند، ناگهان از تقابل اپوزیسیون و فعالین سیاسی در برابر این فراخوان شرکت در انتخابات نظامولایی، اظهار تعجب کرده و دیگران را مورد نقد قرار میدهد که از این طریق آب به آسیاب نظام ولایتفقیه ریختهاند.
به نظر میرسد اگر چه جناب واحدی عزیز، با حسن نیت کامل و تعریفی جامع از اپوزیسیون نظام اسلامی بودن، پا به عرصه اپوزیسیون حکومت اسلامی گذاشته و در گفتار و نوشتار و رفتار، بارها نشان داده یک مخالف نظام اسلامی و یک آزادیخواه حقیقی چه شاخصها و نمودهایی بایسته و شایسته است که داشته باشد، ولی هنوز نتوانسته مرز بندی مشخصی از این دو جبهه تقابل و تعارض برای خویش ترسیم کند.
مسئله اصلی در این بین دو موضوع مهم و دو پرسش اساسی است. مورد اول، برای اینکه یک شخص که معتقد به نظام جمهوریاسلامی و در خدمت این دستگاه برای پیشبرد اهداف آن بوده است ( حال دلیل نمیشود الزاما دستش به جنایت یا دزدی آلوده باشد بلکه ذات خدمت مستقیم به یک نظام جائر و ضد ایرانی قبیح است) چه نمادها و نمودهایی را باید در کنار خود داشته باشد که بتوان وی را " وارد شده به صراط مستقیم " و خارج شده از " صراط شیطان حاکم بر ایران " فرض کرد و مورد اعتماد و وثوق آزادیخواهان و مبارزین حقیقی قرار بگیرد.
نکته دوم این است که تکلیف ما با پدیدهای به نام " اپوزیسیونسازی نظاماسلامی " چه میشود و آیا میتوان آن را انکار کرد؟
اتفاقا حساسیت فعالین سیاسی به سخنان خزعلی و یا کارهای متناقض خاتمی، نشان هشیاری اینان است تا مبادا انقلاب اسلامی دوم را بر فرق سرشان نازل بینند و باز نیم قرنی هم مجبور به هزینه دادن برای این دومی باشند در حالیکه کمرشان زیر بار نکبت اول خم شده است. وگرنه همین مبارزین سیاسی وقتی جملاتی را با مضمون گفتههای آقای خزعلی، از دهان دیگر پایوران نظام اسلامی میشنوند هرگز چنین عکسالعملی نشان نمیدهند بلکه مشکل جایی است که این سخنان از دهان کسی خارج میشود که از یک دوره اعتصاب غذا در حبس نظاماسلامی خارج شده و میبینند همین شخص سخنانی گاها متناقض با باورهای و آرمانهای ملت ایران بر زبان میآورد. مردم به یاد میآورند که از رجوی تا جزنی و مهمتر از خامنهای تا هاشمی رفسنجانی هم زندانی سیاسی ( و احتمالا در اعتصاب غذا!) بودهاند و لابد هر حرفشان را با طلا قاب میگرفتند مبادا این رهنمونها فراموششان شود! و حاصلش را هم یکبار دیدند و هنوز میچشند!
مسئله اینکه نوعی حساسیت به سخنان آقای خزعلی وجود دارد مربوط به گوشهای تیزی است که همه محتویات ویدیوی اخیر منتشر شده از ایشان ( و نه تنها بخش مربوط به افشاگری در باره اصلاحطلبان ) را شنیده و تحلیل میکنند. یک بخش این پیام تصویری مربوط به سوابق مشعشع اصلاحطلبان است که بر هیچ کس پوشیده نیست ولی اذعانش از زبان شخصی مثل خزعلی خالی از لطف نیست. ولی آنجای گفته ایشان قابل تامل است که راهکاری را مورد بحث قرار میدهند که خدای نکرده آسیب یا توهینی به "مقام رهبری" ( آقای خامنهای ) بدنبال نداشته باشد و قلب و ذهن ایشان را جریحهدار نکند. بار دیگر این ویدیو را مرور کنیم. دغدغه آقای خزعلی تنها این نیست که مردم حتما در انتخابات شرکت کنند. این هم نیست که به مطهری رای بدهند یا دیگری بلکه حفاظت از انقلاباسلامی نکبت بار 57 و نیز راهکارهایی که " خدای نکرده موجب هتک حرمت مقام رهبری " ایشان نشود از مهمترین اهداف ایشان است. چیزی که اتفاقا از اهداف اصلی بسیاری از عمال و کارگزاران و زندانبانهای این نظام همین دو مورد است و میتواند یک استراتژی مشترک برای کنار هم قرار دادن خزعلی و زندانبانهای امروز ایشان، در فردا روزی باشد.
اینکه خزعلی ندای هل من ناصر برای مطهری را سر میدهد برای مردم میتواند سوال برانگیز باشد. چیزی که نگران کننده است حتی چفیه آقای خزعلی نیست بلکه این پرسش است که خود مطهری کیست؟ از پدر بزرگوار ایشان و سخنان ماندگارش در باب "خریت اجداد ایرانیان " و ایرانستیزی وی که بگذریم خود جناب علی مطهری هم همان راه را میپوید آنچنان که از بزرگترین منتقدان مشایی و احمدینژاد در باب ایرانیت همین آقای مطهری بوده است که در کنار افرادی مثل رسایی در مجلس، مفهوم ایران و ایرانیت و ایرانپرستی را زیر سوال برده و به سخره میگیرد و علم اسلامیت و امت " ایسم " را در هوا تکان می دهد.(فارغ از واکاوی نیت جناح احمدی نژاد که مهم است، ولی آنچه حائز اهمیت است منطق و نوع نگاه نقاد مخالفان ایشان در باب ایرانیت و موضوع ناسیونالیسم میباشد)
از نظر آقای خزعلی، انقلاب کردهاند و به آزادی رسیدهاند و وظیفهشان حفظ این آرمانها است که از نظر بسیاری از آزادیخواهان تمامشان ضد آرمان هستند.
من از آقای واحدی درخواست میکنم گفتههای ایشان را برای خودتان هم که شده تفسیر کنید. وقتی میفرمایند بجای اینکه فراخوان تظاهرات خیابانی بدهیم و اضافه میکند از اول هم تظاهرات خیابانی اشتباه بود و باید به دنبال راههای مدنی ! و نیز بدنبال تحزب میرفتیم ،تو گویی که همانقدر که فضا برای تظاهرات سکوت بسته بوده برای تحزب باز بوده است.وقتی ایشان می گوید برای چه باید تحریم کنیم که تازه برویم آخر صف کسانی که 33 است که تحریم کردهاند.! آیا جناب واحدی باید به تحلیل این گفتهها بپردازند ؟ در حالیکه آقای خزعلی رفتن ته صف کسانی را که 33 سال بر ضد این استبداد و بیداد اسلامی ( حاصل از انقلاب آقای خزعلی و تمام جنایتها و غارتهایی که ایشان آزادی بدست آمده از انقلاب حساب میکنند) مبارزه کرده و هزینههای گزاف دادهاند برای خود کوچک میشمرد چرا شما انتظار دارید اپوزیسیون و فعالین سیاسی ایشان را با این منطق به سر صف ببرند و برایش هورا بکشند؟
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
کشکساب
بادرودبر همه ایرانیان.احتراما؛سالهاست پافشاری و تأکید دارم؛((آگاهی؛آگاهی؛حق مسلم ماست))تا ندانم حقم چیست؛به اینکه آنرا دارم یا ندارم؛آنرا از من گرفته اند؟یا از دست داده ام؛چرا و چگونه باید؛آنرا بدست بیاورم؛نخواهم اندیشید و اقدام نخواهم نمود.اگر هنوز نمیتوانم تشخیص بدهم که؛حکومت بشدت اسلامی؛قطعا برای حفظ خود؛دوستان دشمن نما ؛دارد؛و قطعا برای حفظ این دوستان ترفند خواهد زد؛مشکل از من است.مطابق با قراری که با آقای زاهدی داریم و امریه ایشان؛عرض میکنم:هنوز زندانی شکنجه شده و شصت و شش روز اعتصاب غذا کرده(باشرفی)چون اکبر کنجی را در درونی و اندرونی؛اوپپپوزززوسیون؛از یاد نبرده ام. پاینده ایران؛سربلند ایرانی.
May 06, 2012 05:17:41 PM
---------------------------
|