آنزمان که نخست وزیرت یک قران بر قیمت بنزین افزود و چندی بعد توسط همین آخوندهای گرگ صفت ترور شد، فکر میکردم که به سزایش رسیده ولی نمیدانستیم که روزی خواهد آمد که قیمت بنزین سر به هزار تومان بزند.
آنزمان غلط کردیم، هم اکنون نیز.
آنزمان اگر نفت را میفروختی، به کشوری میفروختی که دوستیش باعث غرور و سربلندی ایران و ایرانی میشد. آنزمان نفت میدادی و در مقابلش مدرنترین اسلحههای روز را میخریدی تا هیچ کشوری چشم طمع به خاکت ندوزد. آنزمان فکر میکردیم که سر سپردهای ولی...
آنزمان غلط کردیم، هم اکنون نیز.
آنزمان که جشنهای دو هزار و پانصد ساله را به راه انداختی تا عظمت ایران و تمدن ایرانی را به رخ جهانیان بکشی فکر میکردیم که خرج بیهوده میکنی. نمردیم و دیدیم که آخوندهای ایرانی دهها برابر آنچه تو خرج کردی را به جیب مفتخورهای فلسطینی و لبنانی و سوری ریختند و وقتی فریاد نه غزه، نه لبنان سر دادیم سرب داغ حوالهمان دادند.
آنزمان غلط کردیم، هم اکنون نیز.
شاهنشاها آنزمان که شیخ امارات تازه تاسیس به دست بوست آمد و خود را خادم تو خواند ما فکر میکردیم که چقدر رفتارت با او متکبرانه است. نمیدانستیم که روزی خواهد آمد که فرزندان ناخلف همان شیخ در مقابل ما بایستند و چشم طمع به خاکمان بدوزند.
آنزمان غلط کردیم، هم اکنون نیز.
شاهنشاها آنزمان که خسته و رنجور و دلشکسته و با چشمانی پر از اشک خاک کشورت را برای همیشه ترک کردی ما خوشحالی میکردیم.
آنزمان غلط کردیم، هم اکنون نیز.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
نگارنده گرامی! هر انسانی در طول زندگی اش مرتکب اشتباه شده یا کارغلط می کند. این طبیعی است و مستلزم نکوهش و سرزنش کسی نیست مگر این که مجددا یا مکررا مرتکب همان اشتباه یا کارغلط در ایام گذشته شود.
ندا و فغان "شاهنشاها!" و حسرت خوردن به دوران گذشته بیش از سی سال، درد کسی را امروز در ایران بلازده و آشفته دوا نمی کند. آن "شاهنشاها" دیگر در قید حیات نیست که به نداهای حسرت بار ملتی فریب خورده و نادم گوش دهد. اما پسر و جانشین او که درغربت بسر می برد، گوش شنوا دارد و اگرهم خواسته های قلبی اش را مبنی بر جلوس بر تخت پادشاهی در ایران ظاهرا برملا نمی کند، ولی شاید در باطن برای عملی شدن چنین آرزویی درصورت خواست ملت در فردای فروپاشی رژیم کنونی و نظام دینی چندان بی علاقه نباشد گرچه خودش بارها در مصاحبه های گوناگون و اظهار نظرات اش به رای و انتخاب مردم درمورد نحوه و نوع حکومت آینده در ایران اشاره و تاکید نموده است.
نسل جوان زیر۳۰ سال که امروز اکثریت جامعه ایران را تشکیل می دهد، همواره به اشتباهاتی که والدین شان در سال ۵۷ خورشیدی که خود هنوز در آن سال ها متولد نشده بود، مرتکب شدند و "آنزمان غلط کرده بودند" خورده می گیرند و جالب تر از همه آن که بسیاری از آنها با وجودی که "شاهنشاه" فقید را نشناخته و یا به چشم خود ندیده بودند، به روح و روانش هنوز هم درود می فرستند و برخی حتی آرزوی بازگشت "دوران پهلوی" را در سر می پرورانند.
حال پرسش اینجاست که با توجه به جمله مکرر در این نوشتار که "آنزمان غلط کردیم، هم اکنون نیز" چرا هم اکنون نیز؟ آیا نسل کنونی جامعه که به نظر بسیاری از کارشناسان حوزه سیاسی و اجتماعی فهمیده تر و هوشیارتر از نسل پیشین می باشد، باید خواسته یا نخواسته "غلط های" آنزمان را تکرار کرده یا مرتکب غلط های بیشتری یا دیگری در راه رسیدن به آزادی و آینده بهتر و روشن برای خود و جامعه شود؟ قطعا خیر! هرکس در توان خود می تواند از اشتباهات و غلط کاری های خود یا والدین و سرمقشان اش درس عبرت گرفته و درعدم تکرار یا رفع اشتباهات کوشا باشد!
May 13, 2012 06:23:07 PM
---------------------------
وجدانی
استدلال شاهانه!
شاهنشاها! آن روز که ایران در سایۀ درایتها و سیاستهای آگاهانه و دور اندیشت صاحب قدرت و عزت شده بود و دنیا به چشم حسادت و بخل به ایرانمان می نگریست و هر آیینه بد خواهان و مغرضان بفکر توطئه و دسیسه بودند و نقشه ها برای تجزیۀ ایران میکشیدند، تو با دانش و درایت خاص خودت آنان را عالمانه و مستدل درس میدادی و متوجه خطاهایشان می نمودی و وادارشان میکردی دست از نیات پلیدشان بر دارند. مصاحبۀ کوتاه و در عین حال تاریخی تو با آن خبرنگار خارجی نمونه ایست از غیرت، هشیاری، وطن پرستی و بالاتر از همه آینده نگری تو. با بصیرت تمام و توجه خاص به خواندن گوشه هایی از این مصاحبه بپردازیم:
خبرنگار: همانطور که میدانید من به "خلیج" سفر کردم، خلیجی که شما به آن "خلیج فارس" میگویید و عربها میگویند "خلیج عرب".
شاه: چرا اصلآ شما میگویید "خلیج" مگر مدرسه نرفتید؟
خبرنگار: رفتم!
شاه: خوب، اسم این "خلیج" چه بوده است؟
خبرنگار: خلیج فارس!
شاه: بسیار خوب!!!
خبرنگار ابتداء متوجه بیانات مستدل و سنجیدۀ شاه فقید نمیشود و قصد دارد به مصاحبه ادامه دهد اما ناگهان در مییابد که با زرنگتر و باهوش تر از خودش طرف است و لذا پس از خندۀ معنی دار و قبول استدلالهای شاه ایران چنین ادامه میدد:
خبرنگار: ولی عربها میگویند "خلیج عرب"!
شاه: خوب، عربها خیلی چیزها میگویند!
آری! شاهنشاها! آن زمان که تو این چنین شجاعانه و استوار در برابر توطئه پردازان و حیله گران قد علم می نمودی ما نیز بیکار ننشستیم و همۀ اقدامات، فعالیتها و خدمات ترا نا دیده گرفته و ترا به دیکتاتور بودن و ژاندارم خلیج فارس شدن متهم می نمودیم و از تو می خواستیم تا کشور را بدست کسانی بسپاری که آگاهند و دور اندیش و سره را از ناسره تشخیص می دهند. عاقبت کار و آن خواستۀ ما همین شد که امروز در نبود تو دیوارمان نتها در برابر قدرتهای بزرگ که در مقابل شیوخ زبونِ خلیج فارس نیز کوتاه است. حال چه داریم جز بگوییم:
آنزمان غلط کردیم، هم اکنون نیز!
May 13, 2012 02:29:14 PM
---------------------------
|