صدور حکم قتل شاهین نجفی، هنرمند جوان کشورمان را شدیدا محکوم می نمایم و از جامعه بین الملل و تمامی آزادیخواهان جهان می خواهم در برابر این رفتار وحشیانه و قرون وسطایی حکومت اسلامی ساکت ننشیند و آنرا قاطعانه محکوم نمایند.
استبداد مذهبی حاکم بر ایران در طی سی و سه سال گذشته، با نهادینه کردن خشونت در تمام سطوح جامعه و تخریب کلیه ساختار های اجتماعی و فرهنگی، خشونت هدفمندی را بر علیه مردم کشورمان، بویژه جوانان، این سرمایه های ملی، سازماندهی کرده است. جمهوری اسلامی با استفاده ابزاری از دین و ترویج خرافه ها و تعصبات مذهبی از یکسو، و سرکوب حقوق و آزادی های بدیهی و اولیه مردم کشورمان، همچون آزادی اندیشه و آزادی بیان از سویی دیگر، بانی اصلی فلاکت و بدبختی کشور عزیزمان بوده و همچنین دلزدگی و خستگی را نسبت به اعتقادات دینی در میان جوانان ایرانی به وجود آورده است.
عملکرد این حکومت دینی، مبتنی بر آپارتاید مذهبی است که حاصلی جز بی اعتباری دین و روحانیون در نزد مردم ایران نداشته است. حکومتی که خود را نماینده خدا بر زمین می نامد، بر دیندار و غیر دیندار این سرزمین ظلم روا داشته و حقوق بنیادی انسانی، حتی در میان روحانیون را نقض کرده است.
جوانان ایرانی، نابسامانی های جامعه و نارضایتی های خود را همانند همه جوانان دنیا، در کاریکاتور، شعر و نوشتار به تصویر کشانده و فریاد اعتراض خود را در قالب ترانه متبلور می کنند. ولی رژیم حاکم، بدون توجه به فریادهای اعتراضی جوانان نسبت به اوضاع کنونی کشورمان، در واکنش هایی غیر انسانی و غیر مدنی، با نقض سیستماتیک آزادی اندیشه و بیان، به تهدید و تکفیر جوانان کشورمان می پردازد. صدور حکم شلاق و قتل به جرم بیان اندیشه، در دنیای امروز، نمادی از توحش قرون وسطایی است و حکومت اسلامی باید بداند که جوانان اندیشمند و شجاع ایرانی را نمی توان با این ترفندها به طرف خود سانسوری و سکوت سوق داد.
هم میهنان عزیزم،
تجربه سیاه این حکومت دینی بر همگان ثابت نموده است که اصل اساسی برای دستیابی به یک حاکمیت دموکراتیک در کشورمان ایران، جدایی نهاد دین از نهاد حکومت می باشد. هر روز که از عمر این رژیم می گذرد ماهیت ضد دین و غیر انسانی آن بیش از پیش آشکار می گردد. برهمه ماست که با هوشیاری نسبت به این فریب کاری ها و با روشنگری، مرز بین دینداری و دین بازی را مشخص نماییم تا دغلکارانی که پشت نام حمایت از دین سنگر گرفته اند را خلع سلاح سازیم. تنها در سایه یک حکومت مبتنی بر جدایی دین از حکومت است که آزادی و احترام پیروان همه ادیان، همه باورها، همه دگراندیشان و حتی روحانیون حفظ خواهد شد.
مبارزه ما برای رسیدن به آزادی اندیشیدن و احترام به حقوق دیگری هرچند سخت و دشوار است، اما اطمینان دارم که در آینده ایی نزدیک پیروز خواهد شد. تمام تلاش و کوشش خود را مانند همیشه بکار خواهم بست تا فریاد آزادیخواهی و حق طلبی مردم کشورم را به گوش جهانیان برسانم.
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
بخش ۲. امیدوارم که حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) و شاهزاده و رسانه هایی مثل تلویزیون پارس و و و کیهان لندن و و و هنرمندان و کارگران و استادان دانشگاهها و همه و همه الیت جامعه ایرانی در برون مرز با یکدیگر تماس گرفته و فراخوانی علیه کلیت رژیم به بدهند که مثل ضحاک هر روز نه یک یا دو جوان بلکه دهها و صدها جوان را مستقیما تهدید می کند یا می کشد یا شکنجه می کند یا از تحصیل محروم می کند و و و شاهین نجفی میتواند بعنوان نماد یک هنرمند جوان که از دست رژیم مجبور به فرار شده و آزادی بیانش حتی در برون مرز هدف رژیم قرار گرفته و حکم قتلش بوسیله مشتی مفتخور دزد و کهریزکی صادر شده مورد اعتراض ما ایرانیان برون مرزی قرار گیرد. چرا نه،آی فعالان حقوق بشری و فعالان سیاسی و رسانه ها و هنرمندان و استادان دانشگاهها و ژونالیستها و و و که همه شما برنامه سازان و مفسرین و تحلیلگران و محققین و و و شده اید؟! در مورد شاهین نجفی یک فراخوان دست جمعی بدهید و تبلیغ کنید و بگویید که شماها خودتان هم در اول صف هر تظاهراتی جلوی همه سفارتهای جمهوری اسلامی قرار خواهید گرفت. ثابت کنید که حرفهایتان در همه این سالها شعار نبوده است و در عمل پای آن شعارهایتان می ایستید. نشان دهید که گفتار و کردارتان یکی است و در همه این دهه ها ما مردم را مثل رژیم ولی جور دیگری سر کار نگذاشته اید! یکروز همه کارهایتان را تعطیل کنید، مرخصی بگیرید و جلوی صف تظاهرات حداقل علیه فتوای قتل و جایزه ای که بر سر شاهین نجفی گذاشته اند جلوی آخوندهای شیپیشو دزد و تبهکار بایستید. بقول انگلیسی ها حرف ارزان است. بیش از اندازه کافی شماها تا حالا حرف زده اید. عمل کنید تا معلوم شود که چند مرده حلاجید. پاینده ایران و ملت ایران
May 17, 2012 09:42:59 PM
---------------------------
حق
بخش ۱. با درود بر آقای وجدانی گرامی، ۱۰۰ در ۱۰۰ شما درست می گویید که باید برون مرزی ها بجنبند و اعتراضات گسترده ای را ترتیب دهند. شاهین نجفی یا سه جزیره ایرانی در خلیج فارس یا برنامه هسته ای یا هر بحرانی که رژیم می آفریند را باید بهانه ای قرار داد تا به کلیت رژیم نه گفت. امثال مینا احدی یکی یکی می خواهند نجات دهد. این مثل آنست که سیلی درگرفته باشد و ما بفکر نجات یکی یکی باشیم درصورتیکه اگر منشا آنرا هدف بگیریم خسارت جانی خیلی کمتر خواهد بود و در نهایت کسی نیازی به نجات ندارد. این رژیم در کلیت اش منشا همه بلایایی است که به جان ملت ایران افتاده و کشورمان را با اینهمه فلاکت در اقتصاد و سیاست و تحریم و حتی جنگ احتمالی روبرو کرده است. بجای پرداختن به مسائلی که روزمره رژیم پرداختن به اصل یا همان منشا که خود رژیم است باید پرداخت. اکثر خبرهایی که هر روز سرخط خبرها در رسانه های ایرانی می شود نعمتی است برای این رژیم برای انحراف افکار عمومی از خودش. یکروز سکینه آشتیانی است، یکروز ممنوعیت علوم انسانی است. یکروز شاهین نجفی است .... با رفتن رژیم، اصل یعنی همان ریشه و منشا بلایا هم نابود می شود. ادامه در بخش ۲.
May 17, 2012 09:40:38 PM
---------------------------
وجدانی
اعتراض باید کرد!
شاید خواست خدا بود که بصورت تصادفی به این مطلب و نوشتۀ کوتاه برتولت برشت نویسندۀ با ذوق آلمانی برخورد نمودم و یک چنین متنی بار دیگر در برابر چشمانم قرار گرفت. با امید به اینکه اشاره به این مطلب و ارائۀ آن در همین جا بی حکمت نباشد و در جهت هر چه بلند و رسا نمودن زنگ خطر و آژیریری واقع شود که مدتهاست توسط افراد، سازمانها، گروهها و احزاب زیادی بصدا در آمده است، قسمتی از نوشتۀ نویسندۀ یاد شده را در خاتمه می آورم. معنی و مفهوم این زنگ خطر و آژیر قرمز همانند گذشته این است که در غیاب اعتراضات گسترده و وسیع مخالفان، اشتهای جمهوی اسلامی برای نابودی بیگناهان بیشتری فزونی یافته است. کدامین گروه صنفی و یا قشر جامعۀ ایرانی از برکت سر چنین رژیمی داغ عضوی از مجموعۀ اعضای خود را به دل ندارد و به عزای عزیزی ننشسته است؟ از سیاستمدار، ارتشی، مقام دولتی، کارمند، کارگر، دانش آموز، دانشجو و روحانی دیگراندیش گرفته تا آن هنرمند عزیزی که خون دل میخورد و اثری را برای شادی و آرامش هموطنانش خلق مینماید همه و همه گرفتار بلایی شده اند که پایانی ندارد. اگر چاره ای برای نیست و نابود شدن این بلا اندیشیده نشود و اعتراضات گسترده و وسیعی در مخالفت با آن صورت نپذیرند بر سرمان همان خواهد آمد که منظور برتولت برشت در متن زیر است:
»» برتولت برشت: اول سراغ یهودیان رفتند; من یهودی نبودم; اعتراض نکردم
سپس به لهستان حمله کردند; من لهستانی نبودم; اعتراض نکردم
آنگاه لیبرال ها را تحت فشار قرار دادند; من لیبرال نبودم; اعتراض نکردم
بعد از آن نوبت به کمونیست ها رسید; من کمونیست هم نبودم; اعتراض نکردم
و سرانجام سراغ من آمدند; هر چه فریاد کردم و کمک خواستم; کسی باقی نمانده بود که اعتراض کند.««
May 17, 2012 07:06:32 PM
---------------------------
|