تاریخ 1400 ساله اخیر ایران یعنی از پس از یورش تازیان تا به امروز به جز اندک دوره هایی چیزی جز سیاهی و نکبت برای ایران و ایرانی نبوده است و بی گمان در میان آن اندک دوره ها بهترین دوره ایران از هر نظر دوره پهلوی بوده و جالب تر یا بهتر است بنویسم تاسف آورتر این است که بیشترین دشمنی و کینه لایه در ظاهر روشنفکر (ولی در باطن بی فکر تر از عوام) با این سلسله و این دو پادشاه بوده است و جالب تر این است که دوره پهلوی از همه دوره های پیش از خود و دوره پس از خود در این بازه زمانی 1400 سال عملکرد فوق العاده بهتر و ملی تری داشته و در برخی زمینه ها بی مانند بوده و امروز نیز شاهد یکی از سیاه ترین دوره های تاریخ ایران هستیم ولی کینه یا بهتر است بگویم دشمنی خونین این جماعت با پهلوی ها هنوز بیش از جمهوری اسلامی است و حتی برخی از آنها ترجیح می دهند با اسلامیست هایی که امروز از جمهوری اسلامی کنار زده شده اند همبسته و متحد شوند زیرا در پهلوی ستیزی با آنها اشتراک نظر دارند و بسیاری دیگر از آنها که خود را جمهوریخواه و بسیار دموکرات می دانند بیش از آنکه روی مبارزه با جمهوری اسلامی و همینطور ارائه طرح و نظریه و شفاف سازی دیدگاه های خود درباره اینکه چگونه جمهوری برای ایران مد نظرشان است کارشان در حد سیاه نمایی و نفی دوره درخشان پهلوی و همینطور مبارزه با شاهزاده رضا پهلوی به جای مبارزه با جمهوری پربرکت است و از سوی دیگر همین کسانی که خود را بسیار دموکرات می دانند بسیاریشان حتی مخالف آن هستند که گزینه حکومت مشروطه در فردای جمهوری پربرکت در میان گزینه هایی باشد که به رای مردم گذاشته شود و شخص دکتر اسماعیل نوری علا چندین بار به این تعصب گروه های جمهوریخواه روی فرم حکومت اشاره کرده اند در حالی که هم شخص شاهزاده رضا پهلوی و هم مشروطه خواهان بارها و بارها عنوان کرده اند که اگر در فردای ایران مردم ایران نوعی از جمهوری را خواستند رای مردم را می پذیرند و هرکسی که ادعای دموکرات بودن دارد باید بپذیرد.
متاسفانه تنها گروه های جمهوریخواهی که برای آینده ایران مدل ارائه دادند یکی تجزیه طلبان است که طرح جمهوری فدرال را روی میز گذاشته اند تا در فردای جمهوری اسلامی این خاک پاک را تکه تکه کنند و دیگری کمونیست های قدیمی مانند حزب کمونیست کارگری که مدینه فاضله شان را جمهوری سوسیالیستی و شورایی معرفی کرده اند. سایرین تنها سخن از جمهوری می گویند بی آنکه شفاف و بی پرده بگویند چگونه جمهوری مد نظر آنهاست و اینگونه به نظر من می رسد که این جماعت بسیار بیش از آنکه یک طرح مشخص برای جمهوریت در ایران داشته باشند کارشان را روی پهلوی ستیزی متمرکز کرده اند.
پهلوی ستیزی این جماعت ویژه امروز نیست بلکه سابقه دارد و سابقه اش به همان جایی بر می گردد که این جماعت همگی بدون استثنا برای پهلوی ستیزی و بدون توجه به میهن و مصالح ملی به زیر عبای خمینی رفتند تا بلکه سهمی از قدرت داشته باشند و هیچکدامشان هم تا روزی که خمینی آنها را از عرصه سیاسی کنار نگذاشت مخالفتی با او نداشتند و اکثریت مطلقشان امروز هم همان سخنان را می گویند و سخن تازه ای برای گفتن ندارند و حتی شجاعت و انسانیت گفتن جمله ((اشتباه کردم)) را ندارند و انگار نه انگار که این آنان بودند که با بزرگترین جنایتکار چهارصد سال اخیر ایران با افتخار دست اتحاد دادند و این سرزمین را به خاک سیاه نشاندند.
من از روزی که فهمیدم مخالف این رژیم هستم و بیش از آن از زمانی که دیگر خودم را یک مسلمان نمی دانم انتقادات بسیاری به جامعه ایران داشتم و دارم ولی توده جامعه ایران در مقایسه با به اصطلاح روشنفکرانی که این بدبختی را برای ایران رقم زدند از همان روزهای نخست این نکبت و سیاهی در ایران با شهامت و افتادگی ((اشتباه کردم)) را بر زبان می آورد و روشنفکرانی که باید مسئولیت پذیری را در جامعه تبلیغ کنند هنوز هم مسئولیت اعمال خود را بر عهده نمی گیرند.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
سهیلا آذری
هممیهن گرامی
ضدیّت با ایران و ایرانی از کانال ضدیّت با پادشاهان ایران میگذرد. همه میدانند که همه جمهوری خواهان و همپلکیهای اسلامی شان، امروزه یا در کشور هائی با سیستم پادشاهی پارلمانی زندگی میکنند و یا در چند کشور دمکراته دیگر. برای ضّد ایرانی، مسلمان یا کمونیست، مهم اینست، ایرانی را از مرکز رهبری آن جدا سازد و این مرکز رهبری هم نهاد شهنشاهی میباشد، که در تاریخ ایران تا به امروز نقش بزرگی داشته است.هیچ کدام از گروههای "اپوزیسیون" برنامه ای برای آینده ندارد جز حزب مشروطه لیبرال . ترس اینها ، چه اسلامی چه کمونیست فرقی نمیکند،از بزرگی، غرور و آبادانی ایران و ایرانیست. ترس اینها از میهنپرستن ایرانیست.
گروه های جدایی طلب تنها به قاضی رفته اند. ایران مال ایرانیست و به هیچ عنوان در این مورد صحبتی نخواهد شد، باری همیشه. بعضیهای حقوق بشری اینها تئأتری بیش نیست، وگرنه چرا از ملت ایران در مقابل اسلامیستها دفاع نمیکنند.پاینده ایران، درود بر شاهنشاه.
سهیلا آذری
May 30, 2012 10:14:19 AM
---------------------------
|