درود بر جناب ناصر کرمی،
جناب ناصر کرمی گرامی ضمن احترام به شما بنده نقدهایم را به نوشتار شما ابراز میدارم:
1-شما فرمودید : جهت اطلاع آقای پرچیزاده یادآوری و تأکید میشود که من نگارنده، یک نفر جمهوریخواه هستم، و اعتقاد دارم که دوران پادشاهی در هر شکل آن به پایان رسیده است.
پاسخ: آقای کرمی گرامی اگر بنا بر این باشد که شما کاملا غیر دموکراتیک و یکسویه میگویید که نظام پادشاهی در هر شکل آن به پایان رسیده طرفداران غیر دموکراتیک و افراطی نظام پادشاهی هم میتوانند بگویند که نظام جمهوری در هر شکل آن به پایان رسیده چرا که تجربه نظام جمهوری بمراتب برای ما ایرانیان بسیار خونبارتر و اسفبارتر بوده بهیچ وجه قابل قیاس با دوران پادشاهان پهلوی نیست و چنین قیاسهایی در ادبیات سیاسی ما دگر جایی ندارد.
2-شما فرمودید : در مقالاتی با عبور از خط قرمزها و بدون رعایت اخلاقیات، آقای شاهزاده رضا پهلوی را سخت به نقد گرفتم.
پاسخ: آقای کرمی گرامی هیچ کسی با نقد کردن و به چالش کشیدن جریانات فکری مختلف با رعایت اخلاقیات مخالف نیست و در واقع چنین بحثهایی به پویایی جامعه ما کمک خواهد و عیار کسانی چون شاهزاده رضا پهلوی را مشخص خواهد کرد اما براستی عنوان کردن اینکه (با عبور از خط قرمزها و بدون رعایت اخلاقیات) شخصی را به نقد گرفتهاید حال فرق نمیکند شاهزاده باشد یا هرکس دیگری! از سویی شمایی که مدام قلم فرسایی میکنید و در عالم ادب و سیاست جامه دریدهاید بدور از پرنسیب و گفتمان سیاسی نیست یا اینکه شما با شخص شاهزاده رضا پهلوی مشکل ژنتیکی دارید.
3-شما فرمودید : به عنوان یک نفر اپوزیسیون با داشتن یک رأی تا کنون چندین بار به ایشان پیشنهاد کردهام که از مطرح کردن حکومت سلطنتی چشم پوشی کنند.
پاسخ : یکی از نکات بسیار مهم و قابل تاملی که در این نوشتار شما به آن اشاره کردهاید اینست که فرمودید *من به عنوان یک رای* از ایشان خواستم که از مطرح کردن نظام سلطنتی دست بردارند. آقای کرمی خوب شد که خود شما به این موضوع اشاره کردید که فقط صاحب یک رای و نظر هستید پس چگونه بخود اجازه میدهید که رای خود را صرف نظر از رای مردم که ممکن است تعدادی طرفدار جمهوری پارلمانی باشند یا طرفدار پادشاهی پارلمانی باشند که تعداد آن در فردای آزادی و انتخابات آزاد مشخص خواهد شد به حق رای شاهزاده رضا پهلوی تحمیل کنید. اگر مرام سیاسی حاکم بر سیاسیون ما اینگونه باشد که وای بر ما. بهر حال امیدوارم که شما حق حاکمیت ملی و صندوقهای رای را برسمیت بشناسید و این مسئله فرعی و کم اهمیت را که در فردای آزادی توسط صندوقهای رای و ملت ایران مشخص خواهد شد را بپذیرید و به اصل صورت مسئله که نظام خونخوار جمهوریاسلامی است بپردازید.
همچنین نکتهی دیگری لازم به تذکر و یادآوری میباشد، اینست که گویا شما یا سهوا یا عامدا نام نظام پادشاهی پارلمانی را به نام سلطنتطلبی تنزل میدهید که قطعا این نوع تعریفی که شما به مخاطب میدهید اشتباه است و بنده وظیفه میدانم که این اشتباه را به شما گوشزد کنم.
4-شما فرمودید : گذشت از نظام پادشاهی در قدم اوّل بسود موقعیت اجتماعی و سیاسی شخص ایشان در سطح کشوری و بینالمللی است.
پاسخ : آقای کرمی متاسفانه شما مجددا دچار اشتباه محاسباتی شدید بارزترین چیزی که شاهزاده رضا پهلوی را در سطح کشوری و بینالمللی مطرح کرده اینست که ایشان فرزند شاه سابق ایران میباشد شاید اگر ایشان از چنین موقعیتی برخوردار نبودند اکنون به آن صورت که امروزه شاهد آن هستیم مورد توجه جامعه ایران و بینالمللی قرار نمیگرفتند بطوری که همانگونه که امروز شاهد آن هستیم با حضور در پارلمان کشورهای اروپایی (آلمان و هلند) صدای حقطلبی ایرانیان را بگوش جهان میرساند و مسئله نقض حقوقبشر و مخالفت با حمله نظامی را با آنها در میان میگذارد.
5-شما فرمودید : دوم اینکه به سرانجام رساندن پروسهءِ جنبش دمکراسیخواهی ایراینان کمک شایانی میکنند، سوّم: به وحدتِ ملّی بیشتر ایرانی تباران منجر خواهد شد.
پاسخ : در جواب شما باید عرض کنم که اتفاقا این روش دیکتاتور مابانهای که شما پیشه کردهاید و خواهان حذف و برچیدن گروه سیاسی مخالفتان هستید کاملا با مبانی لیبرالیسیمی که ظاهرا به آن معتقدید در تضاد است و نه تنها به وحدت ملی ما کمک نمیکند بلکه این کار موجب انشقاق و چند دستگی در بین ایرانیان خواهد شد چیزی که ما را به وحدت و همبستگی ملی خواهد رساند اصولی منجمله سکولاریسم قانون اساسی آینده بر مبنای اعلامیه جهانی حقوقبشر و اصل برگزاری انتخابات آزاد برای تعیین نوع نظام آینده میباشد که مدام از سوی شاهزاده و بعضا تک و توک رجال سیاسی خردمند ما مطرح میشود بنابر این اگر کماکان بدنبال حذف مخالفین نظری و سیاسی خود باشیم کاری جز چوب کردن لای چرخ اتحاد ایرانیان انجام ندادهایم کاری که شما بر آن تاکید میورزید.
6-شما فرمودید : امروز همان حقوقبشری که دست آورد اندیشهء لیبرالیسم است در نظامهای پادشاهی، از جمله: نظام پادشاهی انگلستان که آورنده و بنیادگذار سیستم پارلمانی است و جهانبینی و اندیشه و فرهنگ لیبرالیسم از درون سیستم پادشاهی کشور هلند بیرون آمد که بعد از آن در اشکال دیگر خود را در جمهوری آمریکا و انقلاب فرانسه به نمایش گذاشت.
پاسخ : آقای کرمی متاسفانه بنده در این نوشتار شما کاملا مبهوت و گیج شدهام و نمیدانم دمخروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس را؟ تعریف حراسناک و مطرودی را که شما از نظام پادشاهی پارلمانی در بخشهای نخستین نوشتارتان بدست میدهید و آن را تکفیر و حکم ارتداد آن را صادر میکنید با چرخشی 180 درجه و تمجید از نظامهای پادشاهی پارلمانی بریتانیا و هلند در تضاد است و خواننده نمیداند که بالاخره نظام پادشاهی پارلمانی را خوب میدانید یا بد؟
7-شما فرمودید : عبور از نظام پادشاهی روند پروسهء تکاملی است؟
پاسخ : آقای کرمی گرامی مثل معروفی داریم که میگوید: از کوزه همان برون تراود که در درون اوست. خواهشا با این تحلیلهای پربارتان ما را غافلگیر نکنید بنابراین آنگونه که شما مرقوم کردید ما باید در آینده نزدیک شاهد تغییر نظام سیاسی در اکثر کشورهای اروپایی منجمله نروژ سوئد هلند بریتانیا اسپانیا و .... به نظام جمهوری باشیم.
نهایتا پیامی که بعنوان یک جوان برای شما هموطن گرامیم دارم اینست که آقای کرمی بحث پادشاهی پارلمانیخواهی و یا جمهوریخواهی برای ما جوانان و ملت در بند یک فرع است و هدف ما براندازی جمهوریاسلامی میباشد و در فردای آزادی در روندی متمدنانه و دموکراتیک نوع نظام آینده توسط صندوقهای رای انتخاب خواهد شد.
پاینده ایران
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
بخش 6. اگر اینطور نیست بجای برخوردهایشان با شاهزاده و الاهه بقراط توضیح دهند که چرا دو نکته زیر برای نجات ایران و برای ایجاد یک ایران قابل مقایسه با فرانسه طفره می روند و تا این دو نکته را در مقابلشان قرار می دهید، دو پا که دارند، دو پای دیگر هم قرض می کنند و پا بفرار می گذارند!؟ اگر نمی ترسند به دو نکته زیر بویژه بمن ترسو! پاسخ دهند:-
۱. یکپارچگی سرزمینی و یگانگی ملی ایران غیر قابل مذاکره است
۲.یک نظام دمکراتیک برای ایران که قانون اساسی اش مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی باشد
اگر ریگی به کفش ندارند، برای یک بار هم که شده، لحظه ای الاهه بقراط و شاهزاده و نوری علاء و این حزب را ول کنند و به این دو نکته پاسخ دهند! ببینیم و تعریف کنیم!
از گرامیان ایرانی، عرفان و بهمن زاهدی برای اظهار لطف و توضیحاتشان بسیار سپاسگزارم.
June 03, 2012 02:19:58 PM
---------------------------
حق
بخش 5. هم میهنانم، هر کسی که ادعای علم و نقد علمی، شفافیت، صداقت، پاسخگویی، و دمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر کرد را باید بیش از هر کسی دیگر چهارچشمی پایید بویژه که دکتر و مهندس هم باشد! کثیری از همین دکترررررها و مهندسسسس ها بودند که در سال 57 عکس رخ مرادشان، آن امام مقوایی گجستک، را در ماه دیدند و ریش و پشمش را لای قرآن ها در منازلشان. همین رفوزه های روشنفکر! خرافاتی بودند که در سال 57 با هم بستر شدن با آن امام مقوایی شان ملتی را فریفتند و به اینروز سیاه انداختند و هنوز دست بردار نیستند. همینها با بال و پر دادن به برخی از جوانان امروز، افکار و اهدافشان را در این جوانان تولید مثل کرده اند. رژیم هم برای تداوم بقای ننگینش کم در اینراه کار نکرده است و کم جوان ریش تراشیده به برون مرز صادر نکرده است. در سال 57 با آخوند مساویست با فرشته و مدارک تحصیلی عالیه مساویست با روشنفکری و کفایت و لیاقت، ملتی را گول زدند. امروز چون ملت بسادگی آنروزها گول نمی خورد از طرق بسیار زیرکانه و پیچیده که نامش را روشهای علمی و نقدی گذاشته اند هم چوب لای چرخ تغییر رژیم می کنند و هم جلوی هر اتحادی را می گیرند و هم توشه ای برای خود در هر دو صورت حفظ "انقلاب شکوهمند جمهوریخواه" شان و چه در صورت تغییر آن اندوخته اند. ادامه بخش 6
June 03, 2012 02:14:31 PM
---------------------------
حق
بخش 4. نوری علاء را هم بابت نوشتار اخیرش در ابطه با جمهوری . پادشاهی به باد انتقادهای علمی! خود گرفته اند. بقراط را ناسزاگو و پوپولیست و مغلطه گر معرفی می کنند ولی دادن همین نامها به او را در نوشتارهای علمی! شان ناسزا و و و تلقی نمی کنند!!! سیاست یک بام و دو هوا و سیاست بازی هایشان را علمی و مترقی و و و به خوانندگانشان عرضه می کنند! در زیر به بخشی از نوشتار نقدی! علمی! رضا پرچی زاده در رابطه با نوشتار "از چه می ترسید!؟....." الاهه بقراط توجه کنید:-
"این مشت-نمونه-خروارِ شیوه گفتمان رسانه ای حرفه ای کمپ سنتی در عرصه سیاسی ایران معاصر است، و متدولوژی یا روش-شناسی آن هم، چنانکه دیدیم، این است که معمولا در مقصود نهایی اش صراحت ندارد، به همه مخالفان و منتقدان ناسزا می گوید و آنها را تحقیر می کند، تاریخ را سودجویانه تحریف می کند، از فاکت ها نتیجه گیری مغلوط نموده آنها را مصادره به مطلوب می کند، فرصت-طلبی می کند، مردم را به سینه زدن زیر عَلَمِ «شاهزاده» می خواند، و در یک کلام، رفتار پوپولیستی دارد؛ و با این وجود، «روشنفکران کوردل و تاریخ ستیز» را به کژ-و-کوژی اندیشه متهم می کند".
ته صفحه ایران گلوبال نام الاهه بقراط را در ؛جستجو؛ بگذارید و ببینید. ادامه بخش ۵
June 03, 2012 02:08:38 PM
---------------------------
حق
بخش 3 "...این دلیل نمی شود که ما هم سلطنتی را که دیگر بر سرِ کار نیست و می خواهد به هر طریقِ ممکن باز بر تخت بجهد را زیرسبیلی رد کنیم. حقیقت این است که از این منظر، اتفاقا تفاوتِ زیادی میانِ پادشاهی-خواهان با نژادپرستانی که چندگاهی است علمِ تجزیه طلبی برافراشته اند نیست؛ چرا که هر دو گروه در درجه اول بر مبنای اصولِ بعضا بی اساسِ «ژنتیکی»، خود و کاندیداهای شان را با نخوتِ تمام مُحِق و بلکه موظف به دخل و تصرف در ایران و امورِ آن می دانند، و بدین ترتیب بذرِ نفاق می کارند و بارِ نفرت برمی دارند. بنابراین، این اندیشه و رفتارِ خودِ پادشاهی-خواهان است که تا حدودِ زیادی مانعِ شکل گیریِ اتحاد میانِ نیروهای مخالفِ جمهوری اسلامی می شود".
نمونه دیگری از آنچه سایت ایران گلوبال را علمی! و نقدی! می کند را در نوشتارهای تعدادی نویسنده منجمله نوشتار رضا پرچی زاده را می بینیم در رابطه با نوشتار الاهه بقراط "از چه میترسيد؟! آمدن پادشاهی يا رفتن جمهوری اسلامی؟!" که سخت بطور علمی! به بقراط تاخته اند. دو صفحه لیست نوشتارهای نقدی! علمی! درباره نوشتارهای گوناگون الاهه بقراط در این سایت موجودند. هدف قرار دادن الاهه بقراط بوضوح در سایت ایران گلوبال دیده می شود و قدمت آن به پیش از همین برخوردها با نوری علاء می رسد. ادامه بخش 4
June 03, 2012 01:59:47 PM
---------------------------
حق
بخش 2. به بخشی از نوشتار نقدی! علمی! پرچی زاده و به لینک آن در زیر توجه نمایید:-http://www.iranglobal.info/node/6049
"این اعلامیه، در راستای فلسفه سیاسی-اجتماعیِ «جمهور-خواهانه»ای که بر مبنای آن نگاشته شده و به مانند اسلاف و هم-خانواده های خود، به شدت برابری-طلب است و در همه اصولِ خود بر عدمِ وجودِ تفاوت در میانِ ابناء بشر و لذا نکوهیده بودن تبعیض از هر نوع تاکیدِ بی قید و شرط می کند. این موضوع به تصریح در مقدمه،[9] اصل اول[10] و اصل دومِ[11] اعلامیه جهانی حقوق بشر درج شده است. برای مثال، در اصل اول به نصِ صریح آمده: «همه انسانها آزاد و برابر در مقام و حقوق زاده می شوند.»این در جایی است که پادشاهی – اعم از مطلقه و مشروطه – که حولِ محورِ «حقِ تولد»[12] و روابطِ خونی و موروثی در جنبه عرفی و ادعاهای متافیزیکی همچون دارا بودنِ فره ایزدیِ پادشاه در جنبه اسطوره ای/دینی آن ایجاد شده، در ذاتِ خود بر مبنای تبعیض میان ابناء بشر شکل گرفته است، لذا بالطبیعه ناقضِ اعلامیه جهانی حقوق بشر است. حال اگر امروز به منظورِ بر هم نزدنِ به اصطلاح «نظمِ فعلیِ دنیا» با سر به سرِ برخی «ابرقدرتهای سلطنتی» گذاشتن، کمتر کسی معمولا به این مساله اشاره می کند و به اصطلاح آن را زیرسبیلی رد می کند،..." ادامه بخش 3
June 03, 2012 01:49:12 PM
---------------------------
حق
بخش 1. من نیازی نمی بینم که حتما نوشتارهای انتشار یافته در دیگر سامانه ها در این سامانه منتشر شوند و سپس ما نوشتاری نقدی یا نظراتمان را درباره شان در اینجا بگذاریم. ما در جستجوهای اینترنتی خود به نوشتارهایی برمی خوریم که اگر لازم دیدیم توجه یکدیگر را به آنها جلب کنیم با گذاشتن لینک آن منبع آن نوشتارها را به آگاهی همگان می رسانیم.بنابراین، من فکر می کنم که هیچ نویسنده ای نمی تواند انتظار داشته باشد که اول نوشتارش در اینجا منتشر شود و سپس ما در اینجا آنرا نقد و بررسی کنیم.مثلا از طریق اولین نظر ناصر کرمی در اینجا و با مراجعه به لینکی که داده بود، رفتم هم نوشتارش را خواندم و هم برخی از نوشتارهای رضا پرچی زاده را در سایت ایران گلوبال خواندم تا با طرز فکر هر دو این نویسندگان آشنا شوم. دیدم که اساس نوشتارهای نقدی هر دو اینها سست هستند. مثلا رضا پرچی زاده در نوشتاری با استفاده غلط از منشور جهانی حقوق بشر تلاش کرده که نظام پادشاهی را ناقض این منشور معرفی کند!!! او خود را از سازمان عفو بین الملل در کشف و اعلام موارد نقض حقوق بشر در کشورها متخصص تر می داند و اینگونه سازمانها را در مورد کوتاه آمدن در مورد کشورهای پادشاهی اروپایی تلویحا فاسد معرفی می کند؟! ادامه بخش 2
June 03, 2012 01:42:14 PM
---------------------------
عرفان
درود بر حق گرامی و شیر و خورشید و تاج گرامی
حق گرامی همانطور که شما میفرمایید مهمترین مسئله اینجاست که در شرایط کنونی ما باید سر اصول با هم به توافق برسیم تا بتوانیم اتحادی فراگیر علیه استبداد حاکم تشکیل بدهیم.
اینکه بخواهیم شرط همکاری و اتحاد را تغییر باور و اندیشه طرفین همگام با انچه که ما میگوییم قرار دهیم قطعا چیزی نشد و غیر قابل اجرا و مغایر با دموکراسی ست بنابراین اگر به ایران بیاندیشیم و به اصول لیبرالیسم و کثرت گرایی باورمند باشیم براحتی زمینه اتحاد پیرامون اصول فراهم خواهد شد.
June 02, 2012 09:55:32 PM
---------------------------
حق
با درود، منه جمهوریخواهه ترسو! از همه جمهوریخواهان منجمله ناصر کرمی می خواهم شفاف و صریح توضیح دهند که چرا در این سه دهه دو اصل زیر برای اینهمه فعالان سیاسی و حقوق بشری کافی نبوده تا در یک جبهه علیه جمهوری اسلامی قرار بگیرند؟! چرا این دو اصل کافی نبوده و نیستند تا با اجرایشان در ایران هم تمامیت ارضی ایران بخطر نیفتد، هم حاکمیت ملی و تمرکز زدایی در ایران با آن به اجرا گذاشته شود، هم دیگر هرگز حق احدی در ایران پایمال نشود و هم تک تک آحاد ملت ایران هم به همان امنیت و آزادی و رفاهی برسد که مثلا ملت کشور لیبرال دمکرات فرانسه به آن رسیده است؟!
۱. .یکپارچگی سرزمینی و یگانگی ملی ایران غیر قابل مذاکره است
۲.یک نظام دمکراتیک برای ایران که قانون اساسی اش مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی باشد
گیر دادن به شاهزاده و خواستار جمهوریخواه شدنش بعنوان یک شرط برای همکاری با او چه ارتباطی با این دو اصل دارد که برخیها به آن بند کرده اند؟! داریوش همایون درست می گفت که جمهوریخواه ایرانی یعنی ؛گمراه؛ !همانطور گیر دادن به تیره تبار شهروندان ایران هم ناشی از گمراهی برخیهاست!
June 02, 2012 09:14:38 PM
---------------------------
ناصر کرمی
◄.... آقای بهمن زاهدی اگر مردم استان لُرستان از بازماندگان هخامنشیان و پارسی ها نباشند، شما ساکن تهران و همدان و شمال و شرق ایران اصلآ نه اینکه پارسی و فارسی نیستید، تازه در ایرانی بودن شما شک و تردید در سطح بالا هست، بنا بر این تمنی میشود مردم استان لُرستان را قوم نامگذاری نکنید.
◄ خانم و یا آقای عرفان متأسفانه وقت دیالوگ کم هست، من برای هرگونه گفتگو در ساعات از پیش تعیین شده در خدمت خواهم بود.
◄ بر اساس فاکتورهای در دست و بر مبنای پلورالیسم جمعیّتی و تضادهای طیقاتی و با وجود بینش های مختلف، از همه مهمتر فاز دوران تکاملی و توازن قدرت سیاسی و انتخابات در آینده من پیش بینی میکنم که سیستم پادشاهی در ایران دیگر شانسی ندارد و این به دلیل نبوده و نیست که من قصد حذف فیزیکی و یا تلاش در بستن فضای سیاسی برای طرفداران سیستم پادشاهی را دارم. بهر حال امیدورام که بتوانیم شاهد تحول جدید در ایران باشیم.
گذر زمان خود بهترین داور تاریخ و مهر تأیید بر درستی اندیشه ها خواهد زد.
June 02, 2012 07:56:39 PM
---------------------------
ناصر کرمی
به آقای بهمن زاهدی و " خانم و یا آقای عرفان"
آقای زاهدی اگر شما همهءِ مسائل را در حوزهءِ فرهنگ حیوانات دراز گوش و پالان نگاه نکنید، فرستادن این لینک نوشتار من برای شما و گذاشتن آن در سایت درونی حزب مشروطه، از روی ضعف و یا پناه آوردن من جمهوری خواه به شما نبوده و نیست، من خدا را بارها از آسمان بر زمین نشاندم، حال دیگر به شما پناهنده خواهم شد، چه افکار کودکانه ای !!!. مطلب کوتاه زیر و با لینک " عرفان" را من در پانویس نوشتار خودم در سایت ایران گلوبال گذاشتم و هنوز هم هست، لطفأ مطالعه کیند تا در یابید که چه کسی دمکرات هست و به اصول لیبرال دمکراسی پای بند میباشد...
◄ [[ طبق رعایت اصول دمکراسی، چون در نوشتار به آقای رضا پرچی زاده از "حزب مشروطه و مسئول تارنمای این حزب نام "برده ام، لینک این یادداشت کوتاه در سایت ایران گلوبال را برای مسئول تارنمای این حزب و در سایت درونی آن گذاشتم ◄ در پاسخ این نوشتار کوتاه من در سایت ایران گلوبال، نویسنده ای بنام "عرفان" مطلبی در سایت حزب مشروطه انتشار داده است که لینک آنرا در اینجا می آورم. ◄ http://www.irancpi.net/digran/matn_5446_0.html ]]
June 02, 2012 07:54:44 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
آقای ناصر کرمی،
دوران پادشاهی به پایان نرسیده، بلکه در مسیر تولدی دیگر است. ایرانیان با پرسش، و کنجکاویهای اساسی، یک باز بینی بنیادین را نسبت به خود و نظام پادشاهی آغاز کردهاند. انقلابی که ۳۳ سال پیش با هدف جدا کردن مردم ایران از نظام پادشاهی بر سر کار آمد، موفق نشد نظام پادشاهی را از مردم جدا کند. روز به روز مردم با کنجکاوی نسبت به اصل و ریشه خود، در یافتند که نظام پادشاهی حکم یک شناسنامه و هویت را برای ایرانی دارد. مردم هر چه بیشتر نسبت به اصل، و هویت خود کنجکاوی به خرج میدهند، پاسخها هم به همان اندازه یک رابطه مستقیم بین هویت ایرانی با نظام پادشاهی را برای آنها آشکار میکند.
کتابها در تعریف بین جمهوری و پادشاهی دمکراتیک فرق زیادی قائل نمیشوند. اما در عمل وقتی سخن از ایران و ایرانی در میان است. پادشاهی ساخته و پرداخته ایرانیان است، شناسنامه تاریخی ما است، در حالی که جمهوری، چه با یا بی پسوند "اسلامی" ساخته و پرداخته تحمیلی خارجیها به ما ایرانیان است و خواهد بود. مردم درک میکنند که آزادی و دمکراسی و استقلال از راه خود فراموشی نیست، بلکه از راه خود شناسی دوباره در ایران میسر است.
شیر و خورشید و تاج
June 02, 2012 05:33:28 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
درور بر آقای ناصر کرمی گرامی،
قدرت مقایسه و انتخاب برای درج مقالات در قسمت « از دیگران» را به مسئولیت اینجانب گذاشتهاند. نوشته شما نه تحلیل سیاسیت و نه مقالهای سیاسی. شما نظرگاههای شخصی خود را که اتفاقا درست هم نیستند ( توهین مدیر سامانه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به اقوام لُر ایران) میخواهید به عنوان تحلیلگر سیاسی بیان کنید.
در دموکراسی هر شخصی حق دارد نظرگاههای خود را مطرح کند. قبول کردن و یا قبول نکردن آن برای عموم مردم آزاد است.
لینک مقاله شما هنوز در کانون گفتگوی لیبرال دموکراسی ایران قابل دید میباشد. از این بیشتر از ما توقع نداشته باشید. سپاسگذارم.
حق جمهوریخواه حق دارد. ایشان از دست جمهوریخواهان به ما پناهنده سیاسی شده. خرج خودش را هم خودش میهد . لصفا کمی هم تحمل داشته باشید.
ارادتمند
بهمن زاهدی
June 02, 2012 04:09:24 PM
---------------------------
عرفان
بخش 2
بنابراین اینکه شما صرفا چون طرفدار نظام جمهوری هستید و فکر میکنید که نظام پادشاهی پارلمانی دیگر جوابگو نخواهد بود دلیل بر این نخواهد بود که با زیر پا نهادن ارزش های لیبرالیسمی که به ان معتقدید خواهان حذف و بر چیدن گروه سیاسی مخالفتان بشوید در واقع این همان نقطه عطفی خواهد بود که در جامعه موجب شکل گیری استبداد خواهد شد چرا که حق حیات و ابراز وجود را از گروه های دیگر گرفته اید و این با ارزش های ازادی خواهی و دموکراسی در تضاد کامل است.
اقای کرمی امیدوارم این بحث اولیه را که مطرح کردم پاسخگوی ان باشید تا یک به یک بسراغ مباحث دیگر برویم
June 02, 2012 03:01:57 PM
---------------------------
عرفان
درود بر اقای کرمی
اقای کرمی خوشحالم که پای این نوشتار حضور بعمل رسانیدید تا بلکه بتوانیم با هم دیالوگی منطقی داشته باشیم.
اول اینکه تمام بحث ما پیرامون دیدگاه های مختلف سیاسی و یا حمایت از اشخاصی که فکر میکنیم راه درستی را پیشه کرده اند صرفا بخاطر سربلندی و سرافرازی ایرانمان میباشد ولاغیر.
دوم اینکه نظام پادشاهی پارلمانی و نظام جمهوری (از انواع مختلف ان ) بعنوان دو نظام ثبت شده و موجود در تمامی کنواسیون ها و دانشنامه ها و قوانین جهانی و بین المللی موجود میباشد و نمونه های اجرایی و عملی ان هم خوشبختانه موجود میباشد.
سوم اینکه تجربه تاریخ معاصر بما نشان داده که همواره تک محوری و نبود احزاب مختلف ما را بسمت استبداد پیش برده.
ادامه در بخش 2
June 02, 2012 02:58:39 PM
---------------------------
ناصر کرمی
جناب آقای بهمن زاهدی، مسئول تارنمای حزب مشروطه،
◄ در کدام دمکراسی معمول هست که نقد یک نوشتار را در یک سایت اینترنتی انتشار دهند( نوشتاری از عرفان) ولی خود مقاله را در همان سایت انتشار ندهند تا خوانندگان قدرت مقایسه و تحلیل و برداشت درست را داشته باشند.
◄ کاربری بنام "حق" که (شجاعت ندارد نام حقیقی خودش را بیان کند) اتهامات چندی را بر من وارد کرده است، آیا نمیدانید که چنین اتهاماتی در فضای سایبری هم جرم محسوب میشوند ؟. شما چرا اتهامات بدون پشتوانه و مستند را انتشار میدهید ؟ آیا چنین قانونهایی در دیدگاه لیبرال دمکراسی حزب مشروطه است ؟
◄ در فرصت مناسب در نوشتاری توضیح و روشن خواهم داد که چرا پروسهء نظام پادشاهی در هر شکل آن در "ایران" به پایان رسیده است، ولی این به معنی دشمنی و ضدیّت با شاهزاده رضا پهلوی نیست، بلکه جبر دیالکیتیک و سپری شدن دوران تاریخی و بستگی به روند سیاسی و شرایط کنونی در کشور ایران است، چنانکه هر کشوری شاخص ها و شرایط ویژهءِ خودش را دارد، ایران قابل مقایسه با انگلستان، نروژ، سوئد، و اسپانیا نیست !
June 02, 2012 01:32:40 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود به حق و عرفان گرامی،
به نظر من مشکل این افراد در این است که از رای مردم وحشت دارند و میخواهند که جمهوریاسلامی برقرار بماند. آنها نه دغدغه تمامیتارضی ایران و نه دغدغه حاکمیتملی را دارند (با اینکه تظاهر به این امر در نوشتهیشان فراوان است). تمام سیاستسان بر این پایهگذاری شده که جمهوریاسلامی بماند.
اگر در افکار و ایدههای زمان انقلاباسلامی این افراد توجه کنیم. جمهوریاسلامی درست همان سیستماداری را برقرار کرده که این افراد برای ایران آرزو داشتند. فقط آرمانها یکی نیست! روابط با کشورهای سوسیالیت! مانند چین، روسیه، کوبا، سوریه، نیکارگوا و کره شمالی باز از همان آرمانهای مشترک سرچشمه گرفته.
میگویند: دارزگوش همان دارزگوش است فقط پالانش عوض شده. این افراد پالان به دست منتظر هستند که نوبتشان برسد. به همین جهت با آنها نمیتوانیم گفتگوی داشته باشیم چون آرمانگرا و مطلقگرا هستند.
ارادتمند
بهمن زاهدی
June 02, 2012 12:44:21 PM
---------------------------
حق
بخش ۲. اگر این شعارشان نبود که اینهمه دکترررررر و مهندسسسس از مهشید امیرشاهی لیبرال! و فرخنده مدرس چپ/لیبرال؟! شیرین عبادی حقوق بشر بومی گرفته تا نوری علاء و حسن شریعتمداری ملت و ملیت ساز تا احزاب و فرقه های محلی قومپرست/فاشیست فدرالیست در همه این دهه ها در یک صف علیه ملت ایران جبهه نمی گرفتند و هر کدام با انتخاب و بدست گرفتن یکی از پرچمها/عَلَم ها در شعار بالا آن اصل و هدف و اولویت مشترکشان را دنبال نمی کردند بلکه اگر دغدغه همگیشان حفظ ایران و دمکراسی و حقوق بشر و امنیت و آزادی و رفاه و برابری و عدالت اجتماعی ملت ایران بود به دو اصل و اولویت زیر تن می دادند و در یک جبهه قرار می گرفتند:-
۱.یکپارچگی سرزمینی و یگانگی ملی ایران غیر قابل مذاکره است
۲.یک نظام دمکراتیک برای ایران که قانون اساسی اش مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی باشد
هر کاری تا حالا اینهمه دکترررررر و مهندسسسس کرده اند چوب لای چرخ کردن نجات ایران بوده است که در دو اصل بالا خلاصه می شوند. باید همه ژورنالیستها و رسانه های ایرانی اینها را وادار کنند تا بجای طفره رفتن و قایم شدن در اینترنت، زیر نورافکنها و در پیشگاه ملت ایران پاسخ های صریح و شفاف به دو اصل بالا بدهند!
June 02, 2012 11:48:49 AM
---------------------------
حق
با درود و سپاس از عرفان گرامی برای این نوشتار
من به این نتیجه رسیده ام که همه کسانیکه ؛یا جمهوری یا هیچ؛ و ؛یا فدرالیسم یا هیچ؛ و ؛یا ایران کثیرالمله/کثیرالملیه است یا هیچ؛ و ؛یا موسوی و کروبی و خاتمی یا هیچ؛ و ؛یا مصدق یا هیچ؛ را عَلَم کرده اند، یک هدف بیشتر ندارند! هدفی مشترک دارند که مهمترین اصل و اولویت شان در همه این دهه ها بوده است! هدف و اصل و اولویتی که در این شعار اعلام نشده شان خلاصه می شود:-
؛جمهوری، فدرالیسم، کثیرالمله/کثیرالملیه، موسوی و کروبی و خاتمی، مصدق بهانه است، حفظ جمهوری اسلامی و تداوم درد و رنج ملت ایران و نابود کردن ایران نشانه است؛
ادامه در بخش ۲
June 02, 2012 11:46:11 AM
---------------------------
عرفان
درود بر کسری گرامی
کسری گرامی شاهزاده رضا پهلوی کاملا فراحزبی و فراجناحی عمل میکنند و اصولی را برمیشمارند که فارق از جمهوری خواه بودن یا پادشاهی خواه بودن مورد قبول اکثریت جامعه ایرانی میباشد بطوری که امروزه کثیری از هموطنان و سیاسیون ما فارق از هر باور سیاسی ای در این راه با شاهزاده همراه شده اند در واقع در این شرایط حساس که میهن در لبه پرتگاه قرار دارد ما باید از عنصر مطرح بودن و شناخته شده بودن شاهزاده نهایت استفاده را ببریم و صدای مان را بگوش جهان برسانیم.
پیروز باشید
June 01, 2012 08:21:17 PM
---------------------------
عرفان
درود بر اقای زاهدی گرامی
اقای زاهدی گرامی مسئله اینجاست که بعضی از اقایانی که ادعای لیبرال و دموکرات بودن را میکنند مفهوم انتخابات ازاد و صندوق های رای را درک نکرده اند و کماکان دیکتاتور مابانه و قلدر مابانه در پی تحمیل باور های خود به دیگران هستند.
June 01, 2012 08:05:32 PM
---------------------------
کسری غیاثی
درود بر عرفان عزیز،
سنجیدگی و استدلال موجود در کلام شمـا کاملا مشهود و قـابل تحسین میباشد.
نظر شخصی من که تا حدودی دور از منطق دیده نمیشه رسیدن به یک حدف واحد که براندازی حکومت فعلی ایران می باشد است .
مشخصا شاهزاده رضا پهلوی از منطق و استدلال قوی و جامعه پسندی در امور هسته ایی و اقتصادی و سیاسی برخوردار میباشند، در نتیجه اگر به شکلی که ایشان مسائل را مطرح میکنند حرکت کنیم مطمئنا پشتوانه خوبی برای رسیدن به مقصود خواهد بود .
June 01, 2012 07:57:45 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود به عرفان گرامی،
چرا جمهوریخواهان میخواهند که طرفداران پادشاهی برای اتحادی فراگیر از اندیشه خود دست بردارند؟
آیا هرگز فکر این را کردهاند که اگر خوشان از جمهوریخواهی خود دست بردارند و طرفدار پادشاهی بشوند امکان اتحادی فراگیر بیشتر خواهد بود؟
یا آنکه مرغ اینگونه جمهوریخواهان فقط یک پا دارد؟
اردتمند
بهمن زاهدی
June 01, 2012 11:08:21 AM
---------------------------
|