حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
اتحاد و همبستگی تنها راه نجات و رستگاری ملی است

June 14, 2012

پنچ شنبه 25 خرداد 2571 = June 14, 2012

هوشنگ خسروی
 

(سخنی دوستانه با آقای یوسف عزیزی بنی طرف)

در ابتدا ناگزیر از این توضیحم که به رغم میل و اعتقاد باطنی به بی‌حاصلی مباحث قومیت محورانه به جهت انتقال معنی و مضمون کلام ناچار از پرداخت نگرشی قومیت مدارانه‌ام تا بر سستی و بی‌مایگی پاره‌ای استدلال‌ها صحه گذارم.
واقعیت آن است که پس از طرح چندین مقاله از سوی جنابعالی با ماهیت و موضوعی به تقریب یکسان بسیار انتظار کشیدم که پاسخی مناسب و در خور از سوی برخی برادران بختیاری که تعداد‌شان هم به لطف خدا در آن سوی آب کم نیست، به دید‌گاه‌های شما داده شود که اینچنین نشد و بنده ناگزیر از این سوی آب و از موطن شما مصمم شدم برخی آرا و دیدگاه‌های شما را مورد نقد قرار داده و برخی عواقب آنرا هشدار دهم.
گر چه دیدگاه‌های شما پاسخ همه نیرو‌های ملی را می‌طلبد اما آنچه ما بختیاری‌ها را بیشتر باید به موضع واکنش وادارد نزدیکی و مجانبت دو قوم بزرگ عرب و بختیاری در کنار هم است. به هر حال اگر آن رادیکالیزه شدن ادعایی شما مندرج در آخرین نوشته‌تان روزی صورت واقعیت به خود ببیند حواشی و پیامد‌های آن نخست دامن ما بختیاری‌ها‌یی را خواهد گرفت که براساس تقسیم‌بندی‌های رایج در پروژه ملیت‌سازی، ما هم در اعداد ملیت سلطه‌جوی فارس به شمار آمده‌ایم!!
در ابتدای بحث نمی‌خواهم یکسره به بی‌بنیانی این تفکر یا پروژه بپردازم .قصدم در این مقال یک دیالوگ منصفانه است. به هر حال شما برای اهل خوزستان اعم از هر قوم و قبیله انسان ناشناخته‌ای نیستید. اهل فرهنگ هستید. دستی در قلم و نوشتن دارید و زمانی که فشار اختناق و استبداد جمهوری‌اسلامی، قریحه و ذوق‌تان را یکسره اختصاصی نکرده بود!!1 برای همه اهل ادب و فرهنگ خوزستان شایسته احترام و مایه مباهات بودید. به هر حال این هم از غرائب روزگار است که با گذشت عمر و سمت و سوی چرخه تمدن و تکامل بشری همه چیز برای ما ایرانیان وارونه و معکوس می‌شود. نخبگان و فرزانگان ما به جای کلان‌نگری و مصالح ملی چاره کار در خُردنگری و ملیت‌سازی می‌یابند.
این ملت قرن‌ها و پس از طی تلاطمات و مصائب بسیار در جغرافیا و فرمت کنونی تا پیش از ظهور این انقلاب نالازم و منحوس زندگی با آرامش و صلح‌آمیزی در کنار هم داشت.
به دیگر اقوام و طوایف نمی‌پردازم که چگونه ملات فرهنگ ایرانی آنان چسبیده و وابسته به هم نگاه داشت، اما در همین خوزستان کنونی بختیاری‌ها و اعراب ساکن این خطه قرن‌ها در کنار هم به اخوت و ملایمت و دوستی در کنار هم زیسته‌اند. تیره‌های بسیاری از بختیاری در دل خطه‌های عرب‌نشین متمکن شده و برخی عشایر عرب در دل سرزمین بختیاری سکونت چندین قرنه دارند بدون کوچکترین تصادم یا برخوردی که ارزش ثبت تاریخی داشته باشد. مگر اینکه از این بعد با تدابیر و سیاست‌گری ما این اتفاق نا‌میمون و نامبارک روی دهد که امیدوارم هرگز چنین نشود!!!

آقای عزیزی بنی طرف ..حاصل تلاش و مقاومت و مجاهدات سی اندی ساله ملت رنگارنگ و مرکب از اقوام و تیره‌های گوناگون برای آزادی و برابری و برادری و در رویارویی با یکی از سیه‌کاران و خونریز‌ترین حکومت‌ها در طول تاریخ این سرزمین در حال ثمر دهی و شکوفایی است.! ما در فرآیند این سال‌های تلخ و سیاه با تحمل رنج‌ها و مشقات بسیار آرام آرام و اندک اندک روزنه خویش به سوی نیکبختی را یافته‌ایم! ما می‌خواهیم به همان گذشته صلح‌آمیز و برادرانه خویش بازگردیم. ما می‌خواهیم بنیادی بنا نهنیم که در چهار‌چوب قانون و اعلامیه جهانی حقوق‌بشر همه فارغ از رنگ و نژاد و طبقه و...از حقوقی یکسان برخوردار باشیم. سیلی‌های نواخته شده از گردش روزگار گرچه زندگی را بر ما بسی دشوار و طاقت‌فرسا نموده اما نیک می‌دانیم که اندر بلای سخت پدید آید فضل و بزرگ‌مردی و سالاری.
در بستر این مصائب عقلانیتی ناب در حال شکوفیدن است. گرچه هزینه مادی و معنوی بسیار داده‌ایم ولی در گردش دور گردون دست و انبانمان چندان تهی نیست. ما می‌دانیم و یاد گرفته‌ایم چاره کارمان در شکیبایی خردورزی و مدارا است.به قول سایه

گر مرد رهی غم مخوراز دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

ما می‌دانیم سیاست‌های نکبت‌بار جمهوری‌اسلامی، ایران عزیز ما را در معرض کید و افسون رنگارنگ بیگانگان قرار داده. آنانی که البته به دست خود ما چنین سرنوشت نکبت‌باری را برای ما در سی و سه سال پیش رقم زدند. آنانی که ایران را اینگونه می‌خواهند، کشوری بی‌وزن و معلق.
آنانی که درنهان و در عیان در استقرار و استحکام نظامی کوشیده‌اند که به بهترین وجه سرمایه ملی و انسانی این کشور را در پیش پای آنان ذبح نموده است. این مسئله جای گزاف و مبالغه ندارد فوران ثروت‌های نفتی از 57 به این سو در کف اینان قرار گرفته و به باد فنا رفته. بنا هم بر این نبود که این سرمایه بین نسلی و پایان‌پذیر ستون‌های یک ایران پیشرفته و مدرن را برافرازد.
حکومت پهلوی که شما همواره به دور از انصاف و بر خلاف احساس و درک بسیاری از هم تبارانتان همواره بدان تاخته‌اید تنها چهار سال از وفور درآمد نفتی برخوردار بود که آنرا نیز خالصانه بر سر سفره ایرانیان نهاد. ما اعراب و بختیاری‌های ساکن خوزستان به این امر اذعان داریم. اهواز و خرمشهر و آبادان در آن دوران از پر‌ رونق‌ترین شهر‌های ایران بودند و امروز از بلاخیز‌ترین و محروم‌ترین نقاط مملکت.
هدر دادن سرمایه‌های ملی از دزدی و غارتگری حکومت‌گران گذشته، حقوق بدیهی ما را در دریای خزر و حوزه‌های مشترک نفتی و گازی با همسایگان تا قرارداد‌های ننگین و اسارت بار اقتصادی با غرب و شرق قربانی نموده است. و در حوزه سرمایه‌های انسانی نیز نخبگان و فرزانگان کشور نیز سال‌هاست که کوچیدن آغاز کرده‌اند و ذوق و قریحه‌شان مصروف مراکز علمی آن سوی عالم.
اقوام ایرانی قرن‌ها باهم راه پیموده‌اند تا به این چاه ویل گرفتار آمدند. خود شما به خوبی می‌دانید که ما در آستانه خروج از این چاه هول و هراسناک هستیم. باز خود شما به درستی می‌دانید درآمدن ما از این چاه ویل با حفظ پیوستگی ملی و جغرافیایی‌مان چه تاثیرات شگرفی در منطقه و جهان خواهد داشت. حال که در آستانه در آمدنیم!! حال که استقامت‌مان جواب داده .. حال که روزنه‌های امید به آینده روشن برای همه خلق‌های ایران درخشیدن آغاز نموده!! بهترین و کم هزینه‌ترین راه بازگرداندن ما به چاه تباهی و قعر تاریکی، پر رنگ کردن مرزهای قومیتی، ملیت‌سازی و ایجاد عناد و بدبینی میان آحاد ملت است. من یقین دارم نه غرب تمایلی به خروج سریع ما از این چاه دارد و نه روسیه و چین!! آنها همه گزینه‌ها را روی میز دارند تا مدعی دیگری به جمع‌شان افزوده نگردد!!
آقای بنی طرف، در حکومت جور و جهل جمهوری‌اسلامی به همه ملت ایران ستم شده از کُرد و لر و ترک و عرب و بختیاری و بلوچ و ترکمن...کیست که نداند خوزستانی که درگیر جنگی تمام و عیار شد هنوز از بلایا و عوارض و صدمات اقتصادی اجتماعی و روانی آن نرسته، کیست که نداند دلاور مردان و شیر زنان عرب در مقابل هجمه متجاوز چه استقامت و ایثاری از خود نشان دادند. امروز من و برادر عربم به یکسان از نامرادی‌ها در عزابیم. با هم نظاره‌گریم که چگونه نفت و گاز برآمده از زیر پای ما کاخ‌های بسیار برافراشته و فاصله فقر و غنا را به چنان مرز فلج کننده‌ای رسانده، که دوهزار پانصد سال شاهنشاهی از عهده‌اش برنیامد!!
امروز باهم شاهدیم چگونه میلیون‌ها تن تولیدات فولادی ما در خوزستان صرف رونق آسمانخراش‌های جهنمی می‌شود حال آنکه بی‌کاری و فقر در این استان بیداد می‌کند. امروز حسرت آلود به تماشای مرگ کارونی نشسته‌ایم که سد‌های پی در پی نای و توانش را برای تولید انرژی بریده.
انرژی که قبل آنکه مصروف زیر بناها، اشتغال و رفاه گردد تامین کننده نیاز انواع کالای خارجی و آفت مصرف زدگی و تضییع سرمایه‌های ملی است. ما امروز در اهواز و بیشتر نفاط استان آب شرب سالم و بهداشتی نداریم. در مسجدسلیمان بنیاد‌گذار صنعت نفت ایران آب به جیره توزیع می‌شود و آلودگی زیست محیطی شهرهایمان رتبه نخست جهانی است.
آقای عزیزی درد مشترک رزم مشترک می‌طلبد. چاره این مشکلات در فرقه فرقه کردن و جدا کردن مردم از هم نیست. تا قبل از پیدایش نفت ما بختیارهای بسان بسیاری اقوام عرب قومی کوچ‌نشین بودیم. کم توقع و فروتن دل به زندگی ایلیاتی سپرده بودیم. هم زمان با کوچ زمستانه ده‌ها هزار عشایر کوچنده بختیاری در زمین‌های برادران عرب خود مستقر می‌شدند و در کمال صلح و صفا و آرامش روزگار به سر می‌بردند که این رویه هم اکنون نیز ادامه دارد و اصولا سرشت فرهنگی این دو قوم آنان را نسبت به هم مانوس و مالوف نموده است. از زمان پیدایش نفت و اهمیت یابی استراتژیک منطقه ما هم اگر اقتدار و عدم‌تمرکزی به واسطه حکومت شیخ خزعل و خوانین بختیاری البته به اتکاءهم پدید آمد حاصل همکاری و مودت فی مابین بود. هیچوقت فراموش نکنید که با شکستن سد مقاومت بختیاری در مقابل قشون دولتی شیخ خزعل به آسانی و بدون هیچگونه مقاومتی تسلیم گشت.
حال چه اتفاقی افتاده که بختیاری همسایه و همجوار صدیق شما که در حکومت پهلوی بسیاری از سرکردگانش به جوخه اعدام سپرده شدند و آخرین سلاله سرداران آن زنده یاد دکتر شاپور بختیار مغضوب دو رژیم و خیل عظیمی از فرزندانش در دهه سیاه شصت قربانی نسل‌کشی حکومت جنایتکار جمهوری‌اسلامی شدند و هم اینک نیز نخبگان و فرزندانش مورد عناد و بی‌اعتنایی حکومتند در تقسیم‌بندی جنابعالی و سایر همفکرانتان در زمره قوم یا ملیت‌سلطه جوی فارس به شمار آمده!!
شاید محرومیت و مظلومیت ما بختیاری‌ها در این کشور را یک اندیشه‌ور ترک یا کرد به ژرف‌بینی شما درک نکند. اما شما به خوبی می‌دانید قوم بختیاری در دشواری‌ها و تبعات زندگی چیزی از برادران عرب خود کم ندارد!
حتی با یک بررسی و تحقیق ساده نیز می‌توان دریافت که میزان فقر و درماندگی در میان ما بختیاری‌ها بیشتر است. تنها داشته ما غیر از نفت‌اکنده در سرزمین‌مان، آب و منابع آبی بود که آنهم در حال غارت است. باغ‌های رفسنجان آب می‌خواهد. کویر یزد آب می‌خواهد. قم آب می‌خواهد و همه به زور سر نیزه دست‌اندر کارند. امروز کوهرنگ ما که کارون را پر نشاط و سرزنده می‌نمود همه‌گونه در حال تعرض و دست‌اندازی است. با این اوصاف دیری نمی‌پاید که منطقه بکر بختیاری که هنوز و در هزاره سوم در محرومیت غوطه می‌خورد دچار بی‌آبی مفرط خواهد شد. امروز زمین‌های مستعد و حاصل‌خیز ما به ناچیز‌ترین بها از مردم ستانده می‌شود و آنان ناگزیر از آوارگی و حاشیه‌نشینی می‌شوند. از بیرگان در آن سوی زردکوه تا سدهای مکرری که قشلاق و کارون ما را را در این سو بی‌رمق نموده! امروز قوم من دچار سرگشتگی است. افت فقر و شیوع اعتیاد در میان عشایر‌نشینان آن بلیه‌ای هراس انگیز است. نزاع‌های بی‌حاصل ملکی و عشایری در نبود بزرگ‌مردان ایلی و در داوری ناصالح دستگاه فاسد قضایی هر روز بیش از روز پیش بر آشفتگی و عناد مردم نسبت به هم می‌افزاید.
اگر با آنچه برشمردم ما بختیاری‌ها هم استعداد ملیت شدن داریم و با ملیت‌سازی حقوق‌مان ابتیاع خواهد شد تمنا دارم ما را از نصایح کریمانه خویش محروم نسازید البته با یاد‌آوری این نکته که گویش قومی ما را نیز سلطه جویان فارس در نمی‌یابند!!!!!
در اینجای کار با شما هم داستانم که بضاعت سیاسی دو قوم بزرگ در بدنه حاکمیت سیاسی تنها در وجود دو سردار ابتر و بی‌خاصیت، حاصلی جز این ندارد که سهم داران حکومتی از کرمان و قم و یزد اصفهان تنها به غارت و حیف و میل نفت و گاز اکتفا نکنند و چشم طمع خویش را متوجه منابع آبی سرزمین ما کنند. آنهم در قالب طرح‌های جاه‌طلبانه و افسانه‌ای‌!!
اما در اینکه باید فرزانگان ما در خیزشی عقلانی و مدنی، دست در دست هم منافع مردم‌مان را پاسداری کنند نیزتردیدی ندارم.
یقین داشته باشید راه و طریق شما برای احقاق این حقوق حقه، تنها سهم‌داران و ویژه‌خواران برشمرده را خرسند خواهد کرد و البته سناریو‌نویسان آن سوی آب که ناجوانمردانه یک خطای تاریخی دوباره را از سوی ما پیشروان و قافله‌سالاران انتظار می‌کشند.
چه برای آنان بهتر از این که در تئوری سیاسی مورد نظر جنابعالی، همسایه و همراه قدیمی شما در شمار اقلیتی سلطه‌جوی به حساب آمده و شما در تحقق حقوق مدنی انسانی و شهروندی مردم خویش از همگنان و یاوران و برادران خویش روی بر تابید!.
اگر چه ناملایمات بسیار بر سر مان آوار شده اما در اوج و بطن این سختی‌ها، نطفه‌هایی بس نکو و امید بخش در حال رستن و بالیدن است. امروز قوم من و شما مشحون از ده‌ها هزار جوان تحصیل کرده و با آتیه است. نعمتی که قبلا از آن در این سطح برخوردار نبودیم. اینان نیروی تحول عظیمی‌اند که برای یافتن راه ناگزیر از متوسل شدن به تجارب سازنده و نه خانمانسوز ما هستند. نیرویی که اگر به دانش مدنی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی مسلح شود از عهده سخت‌ترین کارها بر خواهد آمد.
برادر عزیز دستاورد و توشه چندین ساله تجارب جنابعالی که در قالب مقالات و مصاحبه‌های شما عرضه می‌شود با کمال تاسف فقط عناد آفرین و دور کننده است و بر فاصله‌ها می‌افزاید. به جای برهم افزایی این سرمایه اجتماعی آنرا دچار تشتت و پراکندگی کرده و هیزمی انباشته می‌کند که چه شما را خوش آید یا نه! تامین جرقه آن با بیگانگان است!
آقای بنی طرف اصلا مسئله در جمهوری‌اسلامی بحث ستم‌قومی نیست که این بیگانه نوازان ایران ستیز را در قامت ملیت فارس آراسته‌اید وبه عبث فریاد می‌زنید. در جمهوری‌اسلامی یا خودی هستی و مومن و متعبد به نظام یا غیر‌خودی و دشمن. در همین سرزمین مشترک من و شما آنانی که قید این تعبد را به گردن آویخته‌اند، صاحبند و برخوردار و شیرازه امور استان ما را سال‌هاست که در انحصار خود دارند. آنچه این سیستم توتالیتر را از ما بدگمان و رویگردان نموده ترس از کثرت و سنن دیرپای قومی و فرهنگی ماست.
بیایید به جای این تز و نگرش شکاف‌انداز و وحدت‌شکن ملیت‌سازی که در نهایت خود چیزی جز آب به آسیاب حاکمان فعلی افزودن نیست، این توانایی‌های ارزشمند را به سدی مستحکم در برابر اجحافات و جباریت این نظام ضد‌بشری تبدیل کنیم با تحکیم همبستگی و با ابزار مبارزات مدنی و خشونت‌پرهیز...
بیایید با نگاهداشت اصالت و مواریث فرهنگی خویش مدرن و روزآمد بیندیشیم و با اجتناب از تعصبات کور و خانمانسوز قومی و قبیله‌ای که عصر آن مدت‌هاست که سپری شده، مردم خویش را به صلح‌جویی و مدارا تشویق و راهبری کنیم.
من از اصرار و ابرام شما بر پروژه فکری‌تان بیمناکم. همین حالا و در زیر لایه‌های پنهان جامعه ما و در آن خیل و سرمایه اجتماعی که در سطور پیش از آن یادکردم و در صورت بهم آمدن منشا تحولات بزرگ توانند بود می‌توان رگه‌های بی‌اعتمادی، اعراض و دوئیت‌های متاثر از این تبلیغات مسموم را یافت. اصرار و تاکید و نسخه‌پردازی امثال جنابعالی بر پروژه نامیمون ملیت‌سازی و سوء کفایت و کارآمدی حاکمان کنونی می‌تواند زاینده معجونی شراره‌افکن باشد که در صورت برافروختن هیچکس از مهیب شعله‌های آن در امان نخواهد بود و تاک و تاک نشان را باهم به سوی نیستی خواهد برد.
بیایید هوش و قریحه و استطاعت خویش را به جای فصل کردن مصروف وصل کردن نمایید. بیایید به جای بیگانه نمودن ما نسبت به هم کمک کنید تا زبان مشترک بیابیم. مفاهمه کنیم گفتگو کنیم تا برای دوای دردهایمان، درمانی بیندیشیم و انسانیت و حقوق عام بشری را بدور از هر گونه شائبه‌ای وجهه همت خویش قرار دهیم.
امیدوارم پاسخ شما به این دل نوشته‌ها باب گفتگویی سالم و برادرانه را بگشاید برای نیکبختی مردم و ملتمان.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

کاوه یزداني

درود بر آقای هوشنگ خسروی و این دل نوشته دلنشین ایشان . اگر گروههای ملت ساز و قومگرا و فدرالیسم و تجزیه طلب از این مقاله و دل نوشته نیاموزند و به دامان ملت ایران و سرزمین پدری و مادری مان بازنگردند شریک جنایتهای رژیم و عواقب شوم پیش روی ایران و ملت ایران محسوب می شوند و درستش نیز همین طور است که شریک ویران کردن ایران می باشند . این مربوط به چپ های ثابق یعنی همه انقلابیون 57ی روفوزه نیز می باشد که هر چه زودتر سر عقل آیند و دست از حمایت رژیم ننگین اسلامی بردارند و به قیام ملی ملت ایران بپیوندند . هر کس از این غافله جا بماند در تاریخ جزو بازندگان می باشد .شک نکنید. امیدوارم همه افراد و گروه ها به این دلنوشته توجه کافی نمایند ، راه رستگاری ما ایرانیان همین است که در این دل نوشته آقای هوشنگ خسروی بیان شده است ، البته که بسیاری از مبارزان و دیگر آزادیخواهان نیز سالهاست که نوشته و گفته اند همچون زنده یاد دکتر داریوش همایون یادش گرامی باد و در این روزهای سخت جای خالی ایشان را من حس می کنم. با سپاس و قدردانی از آقای خسروانی گرامی. به امید و آرزوی آزادی ایران و ملت ایران
زنده باد آزادی

June 14, 2012 10:59:04 AM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites