نامه نگاری زنجیره ای ایلچی سعید جلیلی به علیا مخدره لیدی کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و اصرار مبرم نمایندگان جمهوری اسلامی به لزوم "پیش مذاکره"، پیش ازآغازمذاکرات مسکو را حتماً شنیده اید.
ازقرارمعلوم فرنگی ها هنوز از رموز دیپلماسی جمهوری اسلامی بی اطلاع هستند واز درک نبوغ دیپلمات های ما عاجز. اگر شک دارید بفرمائید این هم دلیل و سند بر اثبات مدعا. نقل از گزارش دیروز سایت رادیو فردا:"هلگا اشمید(معاون اشتون) اعلام کرده است که نیازی به برگذاری چنین نشستی نیست و مایکل مَن، سخنگوی کاترین اشتون، نیز به خبرگزاری فرانسه گفته است که اتحادیه اروپا از نامهنگاریهای ایران «متعجب» است. مایکل من میگوید: " گروه پنج بعلاوه یک (1+5) همیشه برای بحث در مورد محتوا آمادگی دارد اما ایران همچنان تمرکز را بر جنبههای مربوط به روند و روال گفت و گو ها قرار می دهد. وی افزود که "طی دو هفته گذشته چندین تماس تلفنی و نامهنگاری در سطح معاونین صورت گرفته اما ایران برای رسیدگی به موضوعات محتوایی آمادگی نشان نداده است". آیا این اروپائی های کودن هنوز نفهمیده اند که هدف جمهوری اسلامی از کش دادن مطلب وقت کشی است شاید هم انتظارورودقریب الوقوع سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه به تهران و ابلاغ اوامر کرملین.
داستان نحوه مذاکره میان جمهوری اسلامی و غربی ها می تواند سوژه بسیار جالبی برای یک کتاب یا تز دکترا باشد. ظاهراً یکی از دلایل اساسی بی حاصلی این تلاش ها، عدم شناخت طرفین از جهانبینی یکدیگر است. در مورد هر یک از حوادث و رویدادهای سی و سه سال گذشته این کمبود آشکارترشده است. یکایک مذاکرات بی حاصل سال های گذشته بهترین شاهد بر این مدعاست. درعدم شناخت ماهیت واقعی جمهوری اسلامی تفاوتی میان اروپائی ها و آمریکایی ها وجود ندارد.
سیاست خارجی ومنافع ملی
دو سال پیش (15 آوریل 2010) آقای اوباما طی یک مصاحبه مطبوعاتی هنگامی که به پرسش های خبرنگاران پاسخ می گفت در مورد جمهوری اسلامی از وی سؤال شد، او در پاسخ گفت که بهتر است جمهوری اسلامی سود و زیان سرپیچی از مقررات بینالمللی را بسنجد و اظهار امیدواری کرد که وقتی جمهوری اسلامی از زیان تحریم ها مطلع گشت تغییر مسیر خواهد داد و راه کنار آمدن با جامعۀ بینالمللی را انتخاب خواهد کرد.این چنین برداشتی از یک حکومت، در شرایط معمولی برداشتی منطقی است زیرا اگرهر حکومتی جز این کند مورد سؤال شهروندان خود قرار خواهد گرفت و چندان در قدرت باقی نخواهد ماند. آقای اوباما با سوابق تجربی، علمی و سیاسی خود فرض را بر این گرفته بود که در درجه اول، جمهوری اسلامی حکومتی است معقول که میتواند سود و زیان تصمیمات خود را در ارتباط با منافع ملی ایران بسنجد ومنافع ملی معیار سنجش این حکومت است. در هردوی این موارد تجربه نشان داده است که این چنین نیست. جمهوری اسلامی هرگز در هیچ یک از موارد برخورد با غرب و یا دیگر کشورها،از خود چنین عکسالعملی نشان نداده است. مثلاً در مورد گروگان ها صرفنظر از اینکه نفس گروگانگیری از نخستین ساعات و دقایق، عملی بود در جهت خلاف منافع ملی ایران و عقل حکم میکرد که دیر یا زود باید به این غائله خاتمه داد، جمهوری اسلامی از تمام فرصتهایی که داشت غفلت ورزید و به خاطر عدم قدرت تصمیمگیری، با بیاعتنائی به موازین و قوانین بینالمللی، و از همه مهمتر احترام نگذاشتن به منافع ملی ایران، آنقدر این مسأله را طولانی کرد تا مجبور شد در بدترین شرایط پس از شکست کارتر و از بیم تهدیدها و اولتیماتوم پرزیدنت ریگان در نخستین دقایق اشغال کاخ سفید توسط کاندیدای جمهوریخواهان، با عجله گروگان ها را از مرز ایران بگذراند و با ورود آنها به آمریکا اولین موفقیت سیاسی ریگان را که مسلماً نظری سوای کارتر نسبت به جمهوری اسلامی داشت و عناد و دشمنی خود را در طول مبارزات انتخاباتی اش پنهان نکرده بود، رقم بزند.
نمونه دیگر شکست این نوع دیپلماسی که میشود آن را دیپلماسی حماقت نامید در مورد جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد. جنگی که نمیبایست شروع میشد و بسیار زودتر از آنچه انجام گرفت میبایستی به پایان میرسید، آنقدر به درازا کشید که بعد از صدور قطعنامه 598 شورای امنیت، جمهوری اسلامی ناچار شد با شرایط بسیار دردناک آتشبس را بپذیرد و به قول آقای خمینی جام زهر را سر کشیدند. نوشیدن این جام زهر دیر هنگام برای رژیم آسان بود اما برای ملت ایران حداقل صد میلیارد دلار خسارت به جا گذاشت. پس از آزادسازی خرمشهر اگر جنگ خاتمه یافته بود کشورهای عربی حامی صدام حاضر بودند چنین مبلغی را به عنوان غرامت به ایران بپردازند اما سوء سیاست نظام باعث شد حتی پس از شکست صدام و زمانی که کویت و دیگر مدعیان وی، همگی توانستند غرامت تجاوزهای صدام حسین را باز ستانند، کوچکترین قدمی در جهت حفظ منافع ایران برداشته نشود و حالا دیگر صحبتی هم در این مورد نمیشود. شاید در پشت پرده بودهاند کسانی که این غرامت را شخصاً وصول کرده باشند به حساب ملت ایران و از این رو آن را بیان نکردند. این احتمالی است که واقعیت آن را امروز نمیتوان ارزیابی کرد و مسلماً روزی که همۀ اسناد و مدارک علنی شود، شاید بتوان دریافت که چرا جمهوری اسلامی هرگز صحبت از غرامت نمیکند و نکرده است در حالی که همه کس میدانست در این جنگ عراق میبایست غرامت بپردازد. آنچه مسلم است با طولانی شدن جنگ، حاکمان جمهوری اسلامی آنچنان قافیه را باختند که با کمال خفت مجبور شدند زیر فشار حملات متقابل، سنگرها را رها کرده به داخل مرزهای ایران مشعشعانه عقبنشینی کنند.
هزینه تسلیم باخفت
امروز هم ما با چنین وضعی رو به رو هستیم. شکی نیست که سرانجام جمهوری اسلامی ناچار خواهد شد یکبار دیگر با خفت تمام تسلیم شود. اما زمانی آنها به قطعنامهها و فشار کشورهای خارجی گردن خواهند نهاد که تمام گزینههای قابل قبول را از دست داده باشند و بار دیگر گزینشی جز تسلیم و رضا برایشان باقی نمانده باشد.
اشتباه غربی ها و به ویژه آقای اوباما دقیقاً در همین مورد است. او نمیداند که در برابرش انسان های عاقل و مدبری وجود ندارند که منافع ملی کشور شان را مد نظر قرارداده باشند. از سوی دیگر عدم آشنایی و کمبود دانش سیاسی رهبران نظام بر مشکلات این رابطه بسیار افزوده است.
عدم تفاهم دو جانبه که غربیها در مورد شناخت این رژیم از خود نشان میدهند و عدم توانایی جمهوری اسلامی از درک خطری که باآن مواجه است امکان دارد منطقه را با فاجعۀ عظیمی دست به گریبان کند. مسلماً امروز دیگر بیش از دو راه برای جمهوری اسلامی باقی نمانده است، یا باید همانند دفعات پیش و بعد از آنکه همۀ امکانات مفید را از دست داد در مقابل حریف تسلیم شود و یا ایران دستخوش حمله بیگانگان شود. پیروی از این سیاست کور و خطرناک از آنرو برای جمهوری اسلامی قابل قبول است که آن ها از درک وخامت اوضاع ناتوان هستند. تا امروز خیال میکردند که روسیه یا چین در کنار آنها باقی خواهند ماند، چون هرگز از عمق وابستگی اقتصادی و سیاسی این دو کشور به غرب و به ویژه به آمریکا ارزیابی صحیحی نداشته و ندارند.
شاید اشتباه آقای اوباما وغربی ها از نظر نتیجه، چندان با اشتباهات جمهوری اسلامی متفاوت نباشد. چگونه است که کشوری مانند ایالات متحده آمریکا، که از بهترین متخصص ها در رشتههای گوناگون بهره مند است، هنوز بعد از سی سال، شناخت درستی از ماهیت جمهوری اسلامی ندارد؟ نمیشود باور کرد که آقای اوباما هنوز هم این خیال را در سر میپروراند که با یک رژیم خردگرا و رهبرانی سر و کار دارد که سود و زیان خود را میفهمند و سود و زیانشان بر مبنای عقل و درایت محاسبه میشود. شاید برای غربیها، و به ویژه آمریکائیها که در بسیاری موارد عدم شناخت خود را از فرهنگ های دیگر نشان دادهاند، مشکل باشد که در کوتاه مدت رفتار غیرمنطقی طرف را در محاسبات سیاسی خود منظور کنند. اما پس از سی و سه سال گفت و گوی محرمانه و کشمکش آشکار با این رژیم، آیا آن تجربه کافی را هنوز بدست نیاوردهاند؟
مسأله هستهای و دیگر مسائل مربوط به ایران آن زمان حل خواهد شد که حکومت نماینده واقعی ملت ایران باشد. کلید حل مسائل هستهای و دیگر مسائلی که دنیا با رژیم جمهوری اسلامی دارد، از تروریسم گرفته تا پولشویی، از دخالت بیرویه در اختلاف اسرائیل و اعراب تا ماجراجویی در آمریکای جنوبی، همه این مسائل ناشی از آن است که این حکومت با ملت خود و مصالح ملت ایران هیچگونه رابطهای ندارد. آن حکومتهایی به فکر منافع ملی خود هستند که به ملت خود پاسخگو باشند.
آیا درک این مسأله آنقدر مشکل است که مشاوران آقای اوباما موفق به حل این معضل نشدهاند و به رئیسجمهور خود نگفتهاند که این حکومت نمایندۀ ملت ایران نیست و از اینرو هزینهای که شما تحمیل میکنید بر ملتی است که هیچ وسیلهای برای تفهیم عدم رضایت خود نسبت به این حکومت ندارد؟
اشتباه پرزیدنت اوباما
اشتباه رئیس جمهوری امریکا و دیگر رهبران کشورهای غربی زمانی اصلاح خواهد شد که در عوض تمرکز روی حکومت جمهوری اسلامی، توجه خود را به سوی ملت ایران و خواستههای مردم این کشور برای ایجاد یک حکومت مبتنی بر قانون معطوف دارند. راهی جز پشتیبانی از مبارزات مردم ایران و ایستادگی یکپارچه مردم در برابر این رژیم برای نجات کشور وجود ندارد. هرچه کشورهای دمکراتیک دنیا زودتر به این واقعیت اقتدا کنند، مسأله رویاروئی با نظام جمهوری اسلامی زودتر حل خواهد شد. ادامه وضع موجود نه تنها کمکی به حل مسائل سیاسی منطقه نمیکند بلکه این امکان را در اختیار جمهوری اسلامی قرار میدهد که بر میزان فشار و تعدیات خود علیه مردم بیافزاید. حل مشکل ایران نه نیازمند جنگ است، نه از طریق مذاکره با جمهوری اسلامی مشکلی حل خواهد شد. راهی جز پشتیبانی از مردم برای در دست گرفتن سرنوشت خود و استقرار یک حکومت مردمی در این کشور وجود ندارد.
نباید در مسکوانتظار معجزه ای داشت. ماهیت این نظام بر غرب ستیزی و "زنو فوبی" استوار است. آنها جز تداوم نظام آزادی کُش و غارتگرشان سودائی در سر ندارند و نیک می دانند که عادی شدن روابط با جهان آزاد برای آن ها از زهرمهلک خطرناک تر است. آیا زمان آن فرا نرسیده است که به جای این تلاش های بی حاصل جهان آزاد به فریاد حق طلبانه ملت ایران پاسخ مثبت دهد؟
پاریس
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم و آخر *****
آیا در حال حاضر جهان بیشتر سودمند است از ماندن جمهوری اسلامی که ملت و منابع ملی ایران را به سود غربیها به حراج گذشته و بر باد میدهد، و با ماجراجویی به غربیها بهانه میدهد تا هم نفوذ خود را در آن منطقه بیشتر کنند و هم سود اقتصادی ببرند - یا اینکه جهان بدنبال حکومتی در ایران میگردد که هم از دید اقتصادی با حساب کتاب با جهان معامله کند، و هم اینکه به منطقه و جهان آرامش و نظم سیاسی با خود به همراه بیاورد؟
جهان تا آنجا که بتواند به ماندگار شدن جمهوری اسلامی کمک خواهد کرد. این جهان بدنبال این نیست که از حق و حقوق انسانی و قانونی مردم ایران پشتیبانی کند.
آیا زمان آن فرا نرسیده که ما ۸۰ میلیون نفر ایرانی - در کوچه پس کوچههای ایران خودمان بدنبال آزادی بگردیم، و مردم خود را قانع کنیم، که اگر بخواهند... میتوانند؟
شیر و خورشید و تاج
June 15, 2012 02:37:25 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
این نوشته در دو بخش است - ***** بخش اول *****
با احترام خدمت آقای شاهین فاطمی،
نوشتید: "اشتباه رئیس جمهور آمریکا و دیگر رهبران کشورهای غربی زمانی اصلاح خواهد شد که در عوض تمرکز روی حکومت جمهوری اسلامی، توجه خود را به سوی ملت ایران و خواستههای مردم این کشور برای ایجاد یک حکومت مبتنی بر قانون معطوف دارند."
سپس مقاله را با این جمله به پایان بردید: "آیا زمان آن فرا نرسیده است که به جای این تلاشهای بی حاصل جهان آزاد به فریاد حق طلبانه ملت ایران پاسخ مثبت دهد؟"
پرسشی دارم از شما و تمام ایرانیانی که آزادی خود و میهن را در کوچههای آمریکا و دیگر کشورهای غربی و جهان آزاد جستجو میکنند.
با در نظر گرفتن اوضاع وخیم اقتصادی جهان - به چه دلیل آمریکا و کشورهای غربی باید بخواهند و آرزو کنند که در ایران یک نظام مردمی، قانونمند، و ملی بر سر کار بیاید که از روز اول خواهان مبادلات اقتصادی منصفانه با جهان باشد؟ آیا برای غربیها نعزم و آرامش در منطقه مهمتر است یا بی نظمی و وحشتی که کمک کند آنها بتوانند سلاحهای کهنه خود را تبدیل به سلاحهای نو کرده و در این میان از یک سود اقتصادی نیز بهرهمند شوند؟
June 15, 2012 02:36:13 PM
---------------------------
کشکساب
بخش پایان/ تمام این سیرک اتمی که پس از لورفتن؛قریب ده سال است دوره گردانی میشود ناشی از همین نیاز انگلسلام و مدیریت آنهاست. تا چه اندازه موفق شوند نمیدانم. اگر مجبور شوند ایران را رها کرده و آخوند ها نیز از حکومت خارج شوند؛باز انگلسلام این را یک دوران گذرا میداند و برای ایران نقشه دارد. اما ایرانیان فقط دوسال خبررسانی آزاد نیاز دارند تا تکلیف خود را بدانند. ملی هستند؟یا؛مذهبی؟. چون دومی مثل آبی است که بر آتش بریزیم.مزخرف ترین ملقمه.پاینده ایران؛سربلند ایرانی.
June 14, 2012 09:43:25 PM
---------------------------
کشکساب
بخش سه/ راهزنان که بعنوان دیپلمات و دولتمرد ؛اولا به مردم ایران و ثانیا مردم دیگر کشورها؛معرفی و تحمیل شده اند؛بنا بفرموده؛عمل میکنند و در پس آینه طوطی صفتشان داشته اند؛و آنچه استاد عزلشان؛همانهایی که در گروگانگیری و ثبت کردنشان که امضای الجزایر را برایشان مهیا کرد ؛مدیریتشان کرده اند؛میگوید؛بگو یا بکن؛میگویندومیکنند. مثل اینها مثل؛دزدانی است که با خوش شانسی که خودشان هم تصور نمیکردند؛به گنجستانی استیلا یافته اند. هیچ ضرری برای خود متصور نیستند. ایران ازبین برود. نصف جمعیت ایران نابود شوند. چه خسارتی به اینها میرسد. در پایان؛هنوز باور قاطع دارم.{کشور انگلسلام تاجایی که بتواند؛تلاش میکند یک بازوی اتمی نظامی در منطقه داشته باشد} و...
June 14, 2012 09:43:07 PM
---------------------------
کشکساب
بخش دو/ روسیه که کاسه صبر بعضیها را لبریز دریافته؛اگرچه میخواهد سیاست گردانی کند(ولی) دولت فخیمه انگلسلام؛تصمیم گیرنده نخست و غایی است.چنانچه رسانه ها ناگزیر از انتشار خبر؛دیدار وزیرخارجه اسلام با وزیر خارجه انگلسلام؛در حآآآشیه یک کنفراس محلی{شاید درروستایی!!}شدند.که پس از تیره شدن روابط؛هه هه؛این دیدارکه حتما با روبوسی بوده ؛انجام شد. بنده معتقدم بفرموده نویسنده محترم؛شاید غربی ها از بن مایه حکومت بشدت اسلامی ؛نا آگاهند. ولی باید کشور انگلسلام را در استثنا قرارداد. که؛اگرچه غربی خوانده میشود ولی از بنده؛ شرقی تر و به شرق آشناتر است؛به کمپانی هند(شرقی)قسم؛دروغ نمیگویم. از طرفی این اجامر و..
June 14, 2012 09:42:48 PM
---------------------------
کشکساب
با پوزش؛چهاربخش است.بادرودبرهمه ایرانیان .با عرض پوزش واحترام به نویسنده محترم.همگی این را شنیده ایم که(کرم از خود درخت است)در کنفراس بغداد که شخص اول سیاست خارجی اروپا؛پس از وعده دروغ آقای آمانو که{تفاهم بدست آمد}با مانتو؛متأسفانه!!بدون روسری شرکت نمودند؛قرارگذاشتند؛پیش از مذاکره بعدی؛گفتگوهایی داشته باشند. پس از بازگشت گروه هفت منهای یک؛از سیرک اتمی بغداد؛رفت و آمدهای جدی مقامات اسرائیل و آمریکا شدت گرفت؛سپس فورا زمان سیرک بعدی که معین نشده بود؛زود مشخص شد. و خواهر اشتون گفتند نیازی به پیش گفتگو نیست؛یعنی بدقولی کردند. لذا برادر جلیلی میگویند(خلف وعده حرام است) از طرفی..
June 14, 2012 09:42:25 PM
---------------------------
|