ما اگر واقعا به يگانگی و تماميت ارضی ايران علاقه داريم، بايد با عوامل بروز جدائی و متارکه قومی مقابله کنيم. علاوه بر محکوم کردن توطئه خارجی، اگر وجود دارد، بايد در مقابل جمع وسيعی از مسئولين و صاحبان قدرت و رسانهها (بهخصوص آنهايی که در خارج هستند) که بیمحابا بر عليه اقوام ايرانی تبعيض قائل میشوند و بیپروا آن را حاشا میکنند، نيز واکنش نشان داد دستيار برنامه
ای يکی از رسانه های معتبر فارسی زبان به نگارنده تلفن زد و از من خواست که در يک برنامه در مورد اقوام شرکت کنم. با کنجکاوی پرسيدم چرا ما بلوچ ها، کردها، عرب ها برای اظهار نظر و تجزيه و تحليل مسائل ملی، بين المللی و يا کل کشورمان ايران دعوت نمی شويم؟ دستيار نيز بيدرنگ با صداقت و بيگناهی خاصی جواب داد: "آخه شما بلوچ هستيد". اين کلام صادقانه و گويای دستيار محترم که از دل وی برخاسته، لاجرم بر دل من نيز نشست و مرا بر آن واداشت تا کنکاشی هر چند ناخوشايند و المناک در مورد تفکر ناخودآگاه و گاه آگاهانه مبتنی بر تمايز قومی و عملکرد تبعيض آميز توسط بخش وسيعی از هموطنان مرکزگرا و يا بعبارتی فارس زبان و يا فارس گرا که نه تنها در حکومت ها در مسند قدرت بوده و هستند، بلکه در رسانه ها و نهادهای متعدد برونمرزی کشورهای آزاد و حتی در بين اپوزيسيون نيز مسئوليت تصميم گيری و اجرايی دارند، داشته باشم. زيرا نابرابری و تبعيض زمينه را برای ايجاد گسل و متارکه و انفصال و يا بعبارتی تجزيه طلبی فراهم می آورد، که متاسفانه و شوربختانه فراهم آورده است.
مقوله جدل برانگيز تبعيض نژادی در بين ايرانيان که سازمان ملل بارها جهت رفع و نفی آن در ايران اعلاميه های متعددی صادر کرده و از حکومت های مختلف ايران خواسته تا به تبعيضات نژادی در ايران پايان دهند، محدود به عملکرد دولت های مرکزی نيست بلکه اين فرهنگ ستم بر ديگران و تمايز بر اساس قوميت (در کنار مذهب و جنسيت و غيره) در بين هموطنان فارس زبان و مرکزگرا نهادينه و با ضمير ناخودآگاه آنها عجين شده است. در نتيجه در اين مورد بخصوص (ذهنيت تبعيض گرا) فرق چندانی بين قشون قاجار و ساواک و بسيج آخوندی و مدير کراواتی راديو تلويزيونهای برونمرزی فارسی زبان وجود ندارد. متاسفانه ظاهرا همه آنها از يک آبشخور تفکر تبعيض آميز فرهنگی نشئت می گيرند. انتقاد ناپذيری و عکس العمل آنها نيز در قبال اعتراض و نقد بسيار شبيه هم است. منتقد بلافاصله طرد و متهم به تجزيه طلبی و مزدوری اجانب برای خدشه وارد کرد به تماميت ارضی ايران عزيز می شود.
از سوی ديگر نيز برخی از نيروهای تند و ناسيوناليست قومگرا نيز با کمال خشنودی هيزم بيار اين معرکه شده اند، تا آتش نزاع قومی را برافروخته نگه دارند. در نتيجه انتقاد به هر دوسو وارد است، و نگارنده نيز سالها سوزن انتقاد خويش را بسوی قومگرايان افراطی نشانه رفته و متقابلاً مورد "لطف و عنايت" آنها تا مرز تهديد قرار گرفته است. اما بعقيده من بخش بيشتری از سرزنش بايد متوجه آنهايی باشد که تمامی ابزار رسانه ای، امکانات و اهرم های قدرت و نفوذ را در يد انحصارگرانه خود دارند و منتقد را با شلاق تکفير "تجزيه طلبی" و "وطنفروشی" سرکوب می کنند. نتيجتا ً بايد در مورد آنها از جالدوز انتقاد استفاده کرد، زيرا يکی از عوامل مهم برای رشد تفکر تجزيه طلبی، عملکرد بغايت تبعيض آميز اين "از ما بهتران دو آتشه است". متاسفانه در فرهنگ ايرانی بجای پرداختن به علل و ريشه های رشد تجزيه طلبی، با مبرا دانستن خود و پاک کردن صورت مسئله، آن را به توطئه های اجنبی نسبت می دهند. توسل به (اگر نگويم توهم) توطئه و دسيسه خارجی هرگونه ضرورت بازنگری از عملکرد تبعيض آميز خود و انتقاد از خويش را منتفی می کند و نوعی اطمينان مجدد و بيمه ثانوی در ذهن و روان تبعيضگر که قاعدتاً انحصارگر و خودمحور نيز است، بوجود می آورد؛ و او را در ادامه عملکرد ناعادلانه و دافع خويش مصمم تر می کند. متاسفانه اين سيکل معيوب فکری و عملکرد منبعث از آن باعث شده است تا بخشی از هموطنان ما بسوی انديشه "تجزيه طلبی" و يا بقول خودشان "استقلال طلبی" روی آورند.
برای درک ملموس اين حقيقت که کدام يک از فاکتورها، يعنی توطئه خارجی دشمنان ايران و يا عملکرد مستبدانه متعصب و تبعيض آميز "اهل خانه"برای بروز تفکر "جدايی طلبی" و يا انگيزه فرار از "مام وطن" و يا ترک "سرزمين "پدری" مهم است ، بايد به مثال "خانواده ناهنجار" اشاره کنم. در بعضی از خانواده های متعصب (که خيلی هم به اساس خانواده و همگونی و همبستگی خانودگی تعصب و ادعا دارند) بين دختر و پسر تبعيض قائل می شوند. اين تبعيضات عديده و سرکوفت ها بر عليه فرزند و يا خواهر سالها ادامه دارد. تا اينکه در يک نيمه شب تيره و تار دختر بی پناه تصميم می گيرد آغوش گرم مادر و خانواده و به اصطلاح مهر پدری را برای سرنوشتی نامعلوم رها کند و از خانه فرار می کند تا از آن سرنوشت محبوس، تحقير مکرر و تبعيض رهايی پيدا کند. عکس العمل پدر و برادران با غيرت نيز کاملا ً مشخص است. آنها هرگز از خود نمی پرسند چرا خواهر و يا دختر نوجوان آنها "آغوش اجنبی" را به "کانون گرم خانواده" ترجيح داد؟ اينگونه پرسش از خويش در فرهنگ جوامع و انسان های "باغيرت" و متعصب مايه ننگ و غير قابل تصور است. در نتيجه آنها تصميم می گيرند تا اين به اصطلاح "جدايی طلب" بی غيرت و خودفروخته را پيدا کنند و با کمال افتخار اين ننگ را از دامن پاک خانواده پاک کنند. در بريتانيا حدود هفده هزار زن و دختر قربانی ناموسی هستند که سالانه حدود دوازده دختر يا زن فراری توسط اعضای خانواده به قتل می رسند (honour killing). برای درک بيشتر اين تراژدی در انگليس به سايت سازمان حقوق زنان ايرانی و کرد در بريتانيا مراجعه کنيد.
بنده نيز با بسياری از هموطنان خويش هم عقيده هستم که همه ما ايرانيان بمثابه اعضای يک خانواده صرفنظر از قوميت، نژاد و مذهب بايد با اتحاد و همسوئی ملی در کنار يکديگر همزيستی و همخوئی مسالمت آميز و برادری و خواهری و برابری داشته باشيم. اما جاده برادری و برابری نمی تواند يکطرفه باشد. بنده راه مقابله با تجزيه طلبی را دراضمحلال معلول و تشويق عامل و يا قتل ناموسی و تکفير و اعدام نمی بينم. بايد با خردورزی و تدبير و بدون تعصب و ذهنيت های القاء شده شوونيستی و افراطی، علل و سبب ايجاد زمينه برای رشد تفکر "جدايی خواهی" و يا "تجزيه طلبی" را جستجو و مورد تجزيه و تحليل قرار داد، و بر طرف نمود. ما اگر واقعا به يگانگی و تماميت ارضی ايران علاقه داريم، بايد با عوامل بروز جدائی و متارکه قومی مقابله کنيم. علاوه بر محکوم کردن توطئه خارجی، اگر وجود دارد، بايد در مقابل جمع وسيعی از مسئولين و صاحبان قدرت و رسانه ها (بخصوص آنهايی که در خارج هستند) که بی محابا بر عليه اقوام ايرانی تبعيض قائل می شوند و بی پروا آن را حاشا می کنند، نيز عکس العمل نشان داد. طبعن هيچکدام از رسانه های فارسی زبان که خود بخشی از مشکل هستند، حاضر به پرداختن به اين امر نيستند، زيرا تکفير و تئوری توطئه و در صورت لزوم سرکوب و اعدام (قتل ناموسی) صورت مسئله را بدون پرداختن به آن پاک خواهد کرد و در نتيجه اين مطلب برای آنها موضوعيتی نداشته و نخواهد داشت.
برای روشنگری و توضيح بيشتر در مورد واکنش و برخورد آغشته با تعصب نسبت به يک پديده ناخوشايند و ناپذيرفتنی می توان مثال عملکرد افراطی به اصطلاح شارحان و مدافعان مذهب با دگرانديشان و حتی مردم عادی در کشورمان ايران را به عاريه گرفت. اين دو آتشه های مذهبی با عملکرد افراطی و خودمحوری خاص خويش ميليون ها مسلمان را از اسلام زده کرده اند. آنهايی که به نام وطن و مليت ايرانی چوب تکفير و چوبه دار را برای "ناراضيان اقوام ايرانی" پيشنهاد می کنند و يا بر عليه اقوام عملن تحقير و تبعيض قائل می شوند، نيز همان کاری را برای حفظ تماميت ارضی ايران خواهند کرد، که متعصبين مذهبی برای حفظ اسلام کرده اند.
عملکرد بنده همواره در راستای تماميت ارضی ايران بوده و است، اما ناچارم اين هشدار را در اين نوشتار کوتاه به هموطنان بدهم که ، چو تو خود کنی اختر خويش را بد، نکوهش مکن چرخ نيلوفری را؛ ميفکن به فردا مر اين داوری را! حقيقت اين است که عملکرد نهادينه شده نسبتا ً "نژادپرستانه" و تبعيض آميز بر عليه اقوام ايرانی و سپس توجيه مصرانه آن توسط دولت های مرکزی و بخصوص توسط صاحبان قدرت و مديران رسانه های فارسی زبان در خارج و مسئولين نهادهای ايرانی عمدتا ً فارس زبان، يکی از علل عمده گسترش اصطکاک و ايجاد گُسل قومی و رشد زمينه برای بروز تفکر تجزيه طلبی می باشد.
از يکسو صاحبان و مديران رسانه ها بايد با بازنگری جدی در عملکرد تبعيض آميز خود انديشه کنند. از سوی ديگر شخصيت ها و رهبران سياسی ايرانی منتسب به اقوام نيز نبايد اجازه بدهند تا رسانه ها شعور سياسی و حيطه تخصصی و تحليلی آنها را فقط به منطقه خاص خودشان محدود کنند و عملن به آنها بگويند شما صلاحيت اظهار نظر در مورد مسائل کلی ايران و يا امور بين المللی را نداريد، و هر موقع ما لازم ديديم شما می توانيد فقط در مورد "قبيله" و عشيره" تان سخن بگوئيد. منبعد بنده به نوبه خويش اين توهين و تبعيض را نخواهم پذيرفت، و از شخصيت ها، تحليلگران و سياسيون بلوچ، کرد، آذری، عرب، ترکمن و غيره نيز همين انتظار را دارم ـ زيرا نبايد اجازه داد حتی در خارج ار کشور با ما مثل شهروند درجه دو و سه رفتار کنند. ظاهر شدن بر روی صفحه تلويزيون و يا موج راديوئی تبعيض گرا مايه افتخار نيست. به همين دليل به آن دستيار محترم برنامه گفتم که مرا معذور بدارد!
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ایرانی
بخش 3: به همین دلیل مخالفان بسیاری از سربازان گمنام جمهوری جهل و فساد تا کسانی که می دانند قرار گرفتن شاهزاده در موقعیت کنش، یعنی به مهره سفید تبدیل شدن و این یعنی حمله به شاه حریف (خامنه ای)، هرچه از دستشان برمی آید می کنند تا این حرکت را تخریب کنند. شاهزاده رضاپهلوی به دلیل سوابق سیاسی و مشاوران احتمالی که دارد به این مفاهیم و طراحی ها به درستی آشناست. دوستان گرامی، نمی دانم مصاجبه آن سپاهی را شنیدید یا نه، به لحظات حساسی نزدیک می شویم، همه باید خود را برای مقابله با مخالفان ایران، آماده کنیم.
دوستان نازنین، کلیه نظرات شما را نسبت به مقاله فوق، تأیید می کنم. نویسنده همه چیز را به هم ربط داده تا تجزیه طلبی خود را به حساب رسانه فارسی زبان مجهوا الهویه ای بگزارند!، به دلیل شروع امتحانات، تا پایان آن حضور من در سامانه کمرنگ خواهد بود. پس از آن دوباره به طور روزانه به شما خواهم پیوست.
پاینده ایران
June 25, 2012 08:07:38 AM
---------------------------
ایرانی
بخش 2: اما سفید به دلیل برتری در حرکتی که دارد، مستقیما" به شاه سیاه حمله می کند و تازمانی که این برتری را از دست نداده، برنده احتمالی است. حال این را با سیاست منطبق کن، تا زمانی که مردم در خیابان هستند و این مخالفینند که حرکت های آینده را تعیین می کنند، در صورت تداوم این وضعیت (مانند مصر) برنده می شوند. اما چنانچه به هر دلیلی، این حکومت بود که با سرکوب و یا ابزار در دسترسش، توانایی مدیریت کنش های اپوزیسیون را پیدا کرد (از مهره سیاه به سفید تبدیل شد)، در آن هنگام با وجود بحران سیاسی گسترده، سیستم همچنان سرپا می ماند. وضعیت اپوزیسیون را ببین، عملکردش تمام واکنش به اتفاقاتی است که افتاده، پس مهره سیاه است. اما این در مورد شاهزاده صدق نمی کند، شکایت از خامنه ای یک کنش است، در این مرحله نتیجه آن مهم نیست، اما این حرکت اپوزیسیون را در حالت کنش قرار می دهد.
June 25, 2012 08:06:40 AM
---------------------------
ایرانی
با درود خدمت دوستان و سروران
بخش 1: کاوه جان، توضیح حق گرامی دوست نازنینم در مورد معادل کلماتی که گفتی درست است. اما در علوم سیاسی، این دوکلمه تعاریف و معانی خود را دارد. برای روشن شدن بهتر مطلب، از مثال بازی شطرنج استفاده کنیم. مهره سفید بازی را شروع می کند، بنابراین کنشگر است و تازمانیکه این موقعیت را از دست نداده، اوست که چهارخانه میانی صفحه شرنج را (که کل زمین حریف را کنترل می کند) در اختیار می گیرد. در این حالت، مهره سیاه ابتدا باید سیطره مهره سفید را بر آن چهار خانه معروف، بشکند و او را عقب براند تا پس از آن، توانایی حمله به شاه حریف را بیابد. بنابراین، سیاه بدلیل قرارگرفتن در موقعیت واکنش (عکس العمل)، همیشه به دنبال برنامه سفید حرکت می کند و اولین هدف او مقابله با برنامه سفید است و تنها پس از شکستن برنامه حمله سفید است که می تواند به شاه سفید حمله کند.
June 25, 2012 08:05:09 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
حق گرامی آیا همه فعالان سیاسی را می توان کنشگر نامید ؟ عمل یعنی کنش و عکس العمل یعنی واکنش بنابر این بیشتر فعالان سیاسی ایران در برابر اعمال رژیم اسلامی واکنش نشان یا انجام می دهند . این تعریفی است که دیگر دوستان از فعالیت سیاسیون اپوزیسیون می نمایند ودلیل ناموفق بودن را نیز واکنشکری فعالان سیاسی بیان می کنند. با تعریف دوستان ما جزو واکنشگران سیاسی هستیم . در واقع می گویند نود درصد ایرانیان فعال سیاسی اپوزیسیون واکنشگر سیاسی هستند نه اینکه کنشگر سیاسی و این انتقادی بود از فعالیت سیاسیون اپوریسیون خارج کشور و معتقدند که باید برعکس باشد . در باره حمله عده ای به تلویزیون پارس و اندیشه و فعالیتهای شاهزاده و خانم بقراط با جنابعالی موافقم. از توضیح تان در باره پرسشم بسیار سپاسگزارم.
June 25, 2012 12:04:38 AM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به جناب جمشاد پرچمشاهی
گفتید این رسانه های فارسی زبان که نامی از آنها نبردید، لاکن مشخص است که منظورتان کدام رسانه ها ست، اغلب هدفی جز اغفال و تبلیغات ندارند.پایان سخن جنابعالی.
شاید آقای دوشوکی فراموش کرده باشند نام یک یا چند رسانه را نام ببرند لااقل جنابعالی که میدانید کدام رسانه ها فارسی زبان می باشند نام آن رسانه یا رسانه ها را برای ما و هم میهنان بگویید. برچسب تجزیه طلبی را به کدام گروه ها زدند؟ من همه رسانه های فارسی را نمی بینم جز چند تا که نامشان را در نظر فبلیم نوشتم آیا در بی. در بین گروه های قومگرا و فدرالیسم تحزیه طلب داریم و در ضمن بسیاریشان نیز نام قوم را قبول ندارند بلکه ملت ایران را به چند ملت تقسیم بندی می کنند . یعنی هر قوم یک ملت است.و ممکن هم است که بعضی هایشان تجزیه طلب نباشند ولی از عاقبت فدرال طلبی ملت سازی آگاهی نداشته باشند . به همین دلیل هم آقای دکتر داریوش همایون همواره از عدم تمرکز و حقوق اقوام و مذاهب ایرانی که درقطعنامه کنگره پنجم حزب مشروطه ایران لیبرال دمکرات می باشد دفاع کردند. اگر ممکن است نام رسانه ها را بفرمایید .با سپاس
June 24, 2012 11:39:49 PM
---------------------------
حق
جمشادخان، شما در مکالمه بین جناب دوشوکی و متهم حضور داشتید که آنرا عین واقعیت جلوه می دهید!؟ عجبا که برای شما اصلا مهم نیست این اتفاق افتاده باشد یا نباشد! برایتان نه تنها مهم نیست که چرا جناب دوشوکی از نام بردن فرد و رسانه متهم خودداری می کند بلکه شما هم مانند او کُدوار و مبهم سخن می گویید چون معلوم نمی کنید که این افراد و رسانه ها و برنامه کیستند و کدامند؟ اینگونه دیگران را بدنام می کنید بدون آنکه معلوم باشد اصلا چنین رویدادی اتفاق افتاده! وانمود می کنید که دقیقا می دانید منظور دوشوکی از کدام فرد و رسانه هاست! و مهر تایید بر حرفهای او می زنید! شما حرفهای مبهم و اتهام بی پشتوانه دوشوکی را با حرفهای مبهم و بی پشتوانه خودتان تایید کردید و قابل قبول و عقلانی می دانید! یک سری ابهامات را با یک سری ابهامات دیگر تایید کردن شما نتیجه بیش از ۳ دهه تحصیل و زندگی و کار شماها در انگلیس و آلمان ابهام را با ابهام به اثبات رساندن است!؟ از چه می ترسید که از بردن نام مجریان و رسانه های متهم تان خودداری می کنید!؟ شما بهیچ منبعی که لینکش بشما داده میشود، می گویید مراجعه نمی کنید اقلا برای اثبات حرفهایی که در نظرتان پای این مقاله گذاشته اید، چند لینک لطف کنید! برخلاف شما حتما ما به همه آنها مراجعه می کنیم.
June 24, 2012 10:41:50 PM
---------------------------
حق
کاوه گرامی، کنش و واکنش واژه های فارسی عمل و عکس العمل اند. مثلا بجای فعال سیاسی می توان گفت کنشگر سیاسی. آنچه در مورد تلویزیون و پارس و پرشین رادیو و رادیو صدای ایران گفتی درست است. برخیها مثل اینکه از تبدیل شدن اینها به رسانه های ملی و بویژه در مورد برنامه سیاسی سه شنبه های میبدی در تلویزیون پارس خیلی عصبانی و دست پاچه شده اند و اینها را هدف قرار داده اند. عجیب نیست که صدای امریکا و بی بی سی فارسی و دویچه وله را که صحنه نمایش هر چه ملت و ملیت ساز شده را اصلا در این موارد هدف قرار نمی دهند!؟ آن بیانیه جبهه ملی هم خیلی عصبانی و دست پاچه شان کرده و سخت به جبهه ملی اخیرا به بهانه های گوناگون و بر سر موارد گوناگون دارند می تازند. الاهه بقراط هم که از برنامه سیاسی شاهزاده گفت و با شجاعت کامل جلو آمده عصبانی و دست پاچه شده اند و به او هم تازش آغاز شده. ویدئوی مربوط به حمایت از طرح شکایت شاهزاده در این سامانه هم تبلیغ بسیار عالی است که هر چه تعداد حامیان بیشتر و علنی تر شود بیشتر عصبی و دست پاچه شان می کند.توجه به آسیب شناسی و تاریخ جنبش سبز هم هر چه داغتر شود و نقش ایران ستیزان را در همه جبهه ها آشکارتر کند بیشتر عصبانیت و دست پاچه شان خواهد کرد.
June 24, 2012 09:58:14 PM
---------------------------
حق
درود بر بهمن زاهدی گرامی، بیگانگان نمی دانند بلوچستان یا گلپایگان کجاست! چرا اصلا باید با این عناوین در برون مرز، ایران را حذف کرد؟ اگر در ایران بودیم اشکالی نمی داشت ولی چون برون مرزیم هویت اول مان متعلق به ایران است،نه!؟ همه جا می گویم ایرانیم و نه اینکه پیشینه بهائیت و ترک و و و دارم و ایران را حذف کنم! با وجود اینهمه ملت و ملیت ساز است که این موضوع حساس می شود وگرنه حساسیتی نمی بود. نام شما را در میان امضاء کنندگان بیانیه اعتراضی جبهه ملی به رسانه های بیگانه فارسی زبان در رابطه با ملت و ملیت بازی هایشان دیدم. بنظرم پشتیبانی از این بیانیه از سوی همه ایرانیان و احزاب و سازمانهایی که به ایران یک کشورست با تنها یک ملت و ملیت،باور دارند، و با ملت و ملیت سازان مبارزه می کنند بسیار ضروریست. شما و حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) در اینمورد چه فکر می کنید؟ آیا فکر نمی کنید اینگونه و با آگاه کردن توده ایرانیان می توان با فشار از پایین هشدار و پیام را به بی بی سی فارسی و صدای امریکا و دیگران داد تا از این اعمالشان دست بردارند!؟ این رسانه های بیگانه سخت به افکار عمومی ایرانیان حساس اند و حالا که جبهه ملی این فرصت را ایجاد کرده چرا از آن استفاده بهینه نشود، نه!؟در مورد اتهامات دوشوکی چه فکر می کنید؟ ارادتمند حق
June 24, 2012 09:21:04 PM
---------------------------
جمشاد پرچمشاهی
کار درستی بود که در برنامه آن رسانه شرکت نکردید چون در غیر اینصورت چنانچه همین نظرات در این نوشتار را آنجا بیان می کردید، بدون شک وصله "تجزیه طلبی" یا "قومگرایی" را به شما می چسباندند. این رسانه های فارسی زبان که نامی از آنها نبردید، لاکن مشخص است که منظورتان کدام رسانه ها ست، اغلب هدفی جز اغفال و تبلیغات ندارند. هر از گاهی تعدادی اشخاص
با عنوان "کارشناس" یا به اصطلاح "روشنفکر" که معلوم نیست چگونه و از کجا فکرشان روشن شده است را به برنامه خود می کشانند که جز سخنان تکراری و گاهی مزخرفات بی سر و ته چیزی برای گفتن ندارند. هریک از این رسانه ها هم در تلاش است که گوی سبقت را از دیگران برباید و تنها خود را ایرانی وطنپرست واقعی و حامی یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران جلوه دهد. و اگر کسی هم خلاف آنچه را بگوید که آنها می خواهند، خائن و وطنفروش و تجزیه طلب و ملیت ساز و غیره تلقی می شود.
June 24, 2012 08:34:39 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به حق گرامی
مقاله آقای دوشوکی و نظرات جنابعالی را در فیسبوک به اشتراک هم میهنانمان گذاشتم. خواستم جنابعالی اطلاع داشته باشید. مدتهاست که بسیاری از هم میهنان از رسانه ها می خواهند تا در متشکل کردن اپوزیسیون برای کمک به خیزش ملی نقش ایفا نماید ، یعنی وظیفه ملیش را برای آزادی ایران بدرستی انجام دهد و ما نیز در این جهت کوشش مان را کردیم ، حالا که تلویزیون پارس آقای میبدی یک کار درستی را آغاز کرده و چندتا رسانه دیگر که هم جنابعالی و هم من نام بردم بهتر است بکوشیم تا این چند رسانه را از وجود نوشته آقای دوشوکی مطلع نماییم تا آنها عکس العمل مناسب برای یک دفاع از حقوقشان و اینکه از همه مدعیون نماینده از سوی اقوام از این گروه ها و شخصیت های قومگرا و فدرال طلب برای مناظره در جلوی دوربین تلویزیون حاضر شوند . به باور من این کمک خوبی برای آگاهی رسانی به هم میهنان درون ایران و مبارزان آزادیخواه در درون میهن می باشد . حق گرامی ، و ایرانی گرامی ، اگر برایتان امکان دارد یک تعریف شفاف از دو واژه ( کُننش و واکُنش ) را برای این مُخلص و کم کلااس رفته تعریف نمایید . ارادتمند کاوه
June 24, 2012 08:34:29 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
دورود بر حق گرامی،
از توجه شما به عکس بسیار خوشحال شدم. چون آقای دوشکی را می شناسم و از فعالیت های ایشان با خبر هستم باید این را بگویم که ایشان مرکز مطالعات بلوچستان را در لندن سرپرستی می کنند.
هیچ اشکالی ندارد که اینگونه مراکز بیشتر شوند. اگر من امروز مرکز مطالعات گلپایگان را تاسیس کنم دال بر تجزیه طلبی من خواهد بود؟
ارادتمند
بهمن زاهدی
June 24, 2012 08:25:51 PM
---------------------------
حق
به واژه های بالای تصویر جناب دوشوکی توجه کنید، ؛مرکز مطالعات بلوچستان - لندن؛ ! آیا این تجزیه بلوچستان از ایران نیست!؟ هیچ نامی از ایران در عنوان نیست. معنی این برای یک بیگانه چیست!؟ معنی آن برای یک ایرانی چیست وقتی واژه ایران را در آن نمی بیند ولی ؛لندن؛ را در آن می بیند! آیا بلوچستان در لندن است!؟ چنین مراکزی با نام ؛مرکز مطالعات ایران - استان بلوچستان؛ یا نام هر استانی پس از ایران پرسش برانگیز نیست و نه فقط بلوچستان و انگار که بلوچستان یک کشور و ملت است! کاری هم نداریم که انگلیسی ها بخشی از بلوچستان که همه اش بخشی از ایران بود را ضمیمه هند کردند و پس از تجزیه هند، آن بخش به کشور جدیدالتاسیس پاکستان تعلق پیدا کرد. استان سیستان و بلوچستان را نبایستی از هم جدا کرد. جبهه ملی شاخه برون مرزی اخیرا به صدای امریکا و بی بی سی فارسی در رابطه با ملت و ملیت سازی و بازیهایشان در یک اعلامیه با ۶۰ نام اعتراض کرده و بزیر ضرب ملت و ملیت سازان به شدیدترین وجه قرار گرفته. آیا این حرکت دوشوکی در واکنش به جبهه ملی نیست!؟ با این تفاوت که دوشوکی بنظر می رسد رسانه های ایرانی فارسی زبان را هدف قرار داده و نه بی سی فارسی و صدای امریکا را!؟ دکتر محمد امینی هم در آخرین مقاله اش به شاهزاده تاخته.
June 24, 2012 07:50:15 PM
---------------------------
کاوه یزداني
با درود
انتظار چنین مقاله ای از ملت سازان میرود ولی از جانب آقای دوشوکی هرگز انتظار چنین نوشتار مبهمی نمی رفت که هیچ نامی از فرد و رسانه مورد نظرش را ننوشته است . آیا آقای دوشوکی تاکنون حضور ملت سازان را در بی بی سی و صدای آمریکا ندیدند؟ بعید است که ندیده باشد. هیچ تردیدی نیست که ایجاد تفرقه بین اقوام دو دلیل مشخص و آشکار دارد که یکی وجود رژیم منحوس اسلامی است و دیگری رسانه های فارسی بی بی سی و صدای آمریکا می باشند . چندتا رسانه فارسی فعال سیاسی می شناسیم که تاکنون هیچ وقت از اینگونه داستانهایی که اقای دوشوکی فرمودند دیده و شنیده نشده است. تلویزیون کانال یک شهرام همایون و تلویزیون پارس و شبکه اندیشه و رادید صدای ایران و پرژین رادیو و رادیو صدای مردم که بتازگی آقای سعید قائم مقامی تاسیس کردند و هنوز فقط از طریق اینترنت و تلفن همراه شنیده می شود. سرنوشت خونین افغانستان که بخش اعظمش جزو خراسان بزرگ بود که از ایران جدایش کردند
یک نمونه آشکار از دسیسه های انگلیس برای ایجاد قومگرایی بجای ملت در افقانستان را خواندم که برای ما ایرانیان بسیار درس آموزنده ای است تا در دام قومگرایان و ملت سازان نیافتیم. لینک.
هويت ملی يا هويت قومی
محمد هادی معصومی
http://day-x.info/index_0_0_0_0_234.html
June 24, 2012 02:49:36 PM
---------------------------
حق
آقای دوشوکی مقام ریاست مرکز مطالعات بلوچستان را عهدارست و طبیعی است که وقتی خود را اینگونه تعریف کرده، رسانه ها برای دقیق بودن در گزارشهای خود به مراکز یا کارشناسانی که خود را اینگونه تعریف می کنند مراجعه کنند. آقای دوشوکی خودش با ایجاد چنین مرکزی یا قبول بالاترین مرتبه در این مرکز ایران را تجزیه کرده است چون بلوچستان را از بقیه ایران جدا کرده. چرا مرکز مطالعات ایران تاسیس نکرد که بلوچستان را بعنوان یکی از استانهای ایران پوشش دهد!؟ علیرضا نوریزاده هم ریاست مرکز تحقیقات ایران و اعراب را بعهده دارد و هر وقت رسانه ای درباره این دو موضوع بخواهد بداند با او بعنوان کارشناس اعراب تماس می گیرد تا گزارشهای دقیق به زعم او را بدست آورد. من واقعا متاسفم که در این برهه زمانی بحرانی نوک حمله بجای اینکه بسوی رژیم گرفته شود بسوی شاهزاده و رسانه هایی که معلوم نیست کدامین شان منظور جناب دوشوکی است گرفته می شود. این فقط آب به آسیاب رژیم کهریزکی و دولتهای بیگانه می ریزد تا منافعشان را حفظ کنند. هر کسی که مخالف تبعیض در ایران است اگر ریگی به کفش نداشته باشد بدنبال یک قانون اساسی نوین برای ایران خواهد بود که مبتنی بر کلیه مفاد منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن. چرا نه!؟
June 24, 2012 01:47:06 PM
---------------------------
حق
بخش ۳....کرده اند؟! اگر نکرده اند، توجه کنند و بیایند آنجا و حرفهایشان را بزنند. اتهام نژادپرستی اتهام سنگینی است که ایشان به آن رسانه و فرد زده اند و باید اعلام کنند که نام این رسانه و فرد چیست تا آن رسانه و فرد بتواند از خود دفاع کنند. در ضمن آپوزیسیون ایران نبایستی بدون فکر و تامل اتهام و برچسب نژادپرستی به ایرانیان را همینطوری بپذیرد و بوسیله بیگانه و سیاستهایشان بازی داده شود و منافع ملی ایران را ابلهانه به خطر بیاندازد. تاریخ نژادپرستی در اروپا و بویژه آلمان و امریکا و افریقای جنوبی و و و را مطالعه کند تا درک کند که نژادپرستی یعنی چه و سپس ببیند که ریشه آن اصلا با ایران قابل مقایسه است یا نه. در این دامها که دیگران می گسترانند نباید افتاد. امیدوارم که اگر فرد مورد نظر جناب دوشوکی وجود خارجی دارد بخاطر ایران بیاید جلو و بگوید چون جناب دوشوکی بر پایه آنچه بین ایندو احتمالا گذشته است این نوشتار خطرناک برای ایران را نوشته است. نوک حمله بسوی رژیم نیست بلکه بسوی آپوزیسیون برون مرزی و اتهام نژادپرستی به آنهاست.
June 24, 2012 01:09:42 PM
---------------------------
حق
بخش ۲...را از اقوام به ؛ملتها و ملیتها؛ در ایران فراهم کرده تا فدرالیسم فاشیستی نژاد زبانی را توجیح کرده و با فدرال کردن ایران در گام دوم ایران را تکه پاره کرده و چند جمهوری از آن ساخته تا همیشه بینشان ناامنی و دشمنی باشد!؟ آیا منظور دوشوکی صدای امریکا و بی بی سی فارسی است؟! اگر باشد درست می گوید و میخ را به نعل زده است. اگر اینطورست در اعلام نامهای ایندو رسانه چرا تعلل کرده!؟ اگر منظورش تلویزیون پارس و پرشین رادیو و رادیو صدای ایران است، باید بگویم که من شخصا همیشه شاهد بوده ام که این رسانه ها چنین رفتاری را که دوشوکی از آنها این هیاهو را ساخته ندیده ام و اینها همیشه ارادت خاصی به او و دیگر هموطنان ما از گوشه و کنار ایران و از هر استانی نشان داده اند. آقای فروزنده در تلویزیون اندیشه هم که هرگز این وصله ها به او نمی چسبد مگر آنکه همه مجریانی که تیره و تبارشان ترک و کرد و و و است ؛مرکزگرا؛ و ؛آسمیله؛/ذوب در ؛مرکزی؛ ها شده باشند. برنامه های سیاسی سه شنبه های علیرضا میبدی راه را برای همه این مبارزان و مبارزان! سیاسی و حقوق بشری باز کرده که با این تلویزیون تماس بگیرند و ترتیب شرکتشان در این برنامه داده شود تا بیایند حرفهایشان را بزنند. آیا جناب دوشوکی به این دعوت توجه ... ادامه بخش ۳
June 24, 2012 01:08:42 PM
---------------------------
حق
بخش ۱.با درود بر هموطنانم، این نوشتار جناب دوشوکی بر پایه ای سست بنا شده تا اتهامات سنگینی بر رسانه ها وارد کند، انگار که ما کم مشکل داریم! بجای تمرکز روی رژیم، تمرکز را متوجه رسانه های فارسی زبان کرده بدون آنکه نامی از آنها ببرد تا معلوم شود که کدام رسانه مرتکب چنین جرمی شده است تا با آن رسانه برخورد مناسب کنیم. بدون ذکر رسانه می توان هر داستانی را بعنوان حقیقت عنوان کرد و بر پایه آن آپوزیسیون برون مرزی و رسانه هایش را مورد حمله ناجوانمردانه قرار داد. آیا منظور دوشوکی صدای امریکا و بی بی سی فارسی است که به امثال یوسف عزیزی بنی طُرُف را بعنوان کارشناس و خبرنگار و فعال سیاسی و حقوق بشری تریبون می دهند تا از ؛ملتها و ملیتها؛ در ایران و ؛خلیج؛ بجای خلیج فارس دم بزنند!؟ این دو رسانه بوده اند که به طبق سیاستهای دولتهای متبوع خود، امریکا و انگلستان، و با استفاده از زاده شدگان در ایران برای هر استان مرزی ایران بجز خراسان یک تیم کارشناس و خبرنگار و محقق و فعالان سیاسی و حقوق بشری اختراع کردند و بعنوان آپوزیسیون ایران بخورد ملت ایران داده و می دهند تا ملت ایران را در رسانه هایشان پراکنده و بیگانه از هم جلوه داده و با ایجاد تفرقه و تنفر و کینه بین ایرانیان، تجزیه ملت ایران ... ادامه بخش ۲
June 24, 2012 01:07:08 PM
---------------------------
|