حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
مدرنیزاسیون و حکومت آدمخوار

June 25, 2012

دوشنبه 5 تیر 2571 = June 25, 2012

رامین جهانبگلو رادیو فردا
 

عقل‌گرايی و تعقل با هم تفاوت‌هايی دارند. در يونان باستان هم عقل مساله مهمی است، در فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو. در قرون وسطی فيلسوفانی مثل توماس اکويناس مساله عقل را در کنار ايمان مطرح می‌کنند. در قرون وسطای اسلامی هم آدمهايی مثل فارابی و ابن سينا و ديگران به نوعی مساله عقل را مطرح می‌کنند.

ولی موضوعی که مدرن‌ها مطرح می‌کنند سنجش عقل است. چيزی که شما نه در دوران باستان داريد و نه در قرون وسطی. سووالی که کانت می‌کند که من تا چه حد می‌توانم بشناسمش می‌رساندش به آخر کتاب سنجش خرد ناب،‌ که من خيلی چيزها را نمی‌توانم بشناسم.

پس عقل‌گرايی حدود عقل را هم تعيين می‌کند. آخرين فيلسوف متافيزيسين نيچه است که با نقدی که از عقل‌گرايی مدرن می‌کند به نوعی می‌خواهد برگردد به ريشه‌های احساسی که در انسان هست و عقل‌گرايی جلويش را گرفته. همه کسانی مثل فوکو و ديگران که با عقل مدرن کار می‌کنند حدود اين عقل مدرن را هم تعيين می‌کنند. چون عقل مدرن اجازه می‌دهد که خودش را هم نقد کنند.

مساله دوم يعنی حق طبيعی و سلسله مراتبی بودن مدرنيته است. اولين ماده اعلاميه استقلال آمريکا اين است که انسان ها آزاد «زاده» شده اند. يعنی اين حق طبيعی آنهاست. چيزی نيست که بعدها در جامعه بتوانند به دست بياورند. بايد حفظ کنند. بايد قوام و قوانين سياسی باشد که بتواند اين را حفظ کند. توکفيل هنگام صحبت از دموکراسی آمريکا می‌گويد سلسله مراتب در دنيای مدرن از بين رفته. ما داريم درباره برابری شرايط صحبت می‌کنيم. به خاطر اينکه در دنيای مدرن همه در برابر قانون حقوق يکسان دارند.

می‌توانيم بگوييم اين ناکامل است. تمام قرن بيستم و دهه اول قرن بيست و يکم هم مدرن‌ها می‌گويند اين ناکامل است. سفری هم که ما از پانصد سال پيش تاکنون کرديم سفری طولانی بوده گرچه همه جا يکسان نبوده. اين ما را می‌رساند به مساله خشونت مدرن و ماقبل مدرن. اگر اين را بخواهيم در خاورميانه، ترکيه و ايران صحبت کنيم اولين مساله‌ای که به ذهن من می‌آيد موضوع مهار خشونت است در جامعه ايران.

چگونه است که تمام گروه‌های سياسی و به ويژه گروه‌های سياسی که نگرش‌های سنتی دارند که فکر عقل مدرن را مورد سووال قرار می‌دهد، که نه پرسشگری و نه انديشه انتقادی در آن‌ها هست و نگرش‌هايی تک ساحتی و تک گفتاری اند، همه از خشونت استفاده می‌‌کنند. بهترين نمونه آن فداييان اسلام است.

موضوعی که پيش از آن هم درباره اش صحبت کرده‌ام موضوع مصدق است. مصدق آدم مدرن است. نخست وزيری است که به انتخابات،‌ رای مردم،‌ حقوق مردم اعتقاد دارد و ضمنا با خشونت مخالف است. عليه اسلامی‌ها، توده‌ای‌ها و شاه‌پرست‌ها هيچگونه خشونتی را اعمال نمی‌کند. ولی آنها تا آنجا که می‌توانند عليه‌اش خشونت اعمال می‌کنند. حالا سووال پيش می‌آيد که آيا کسانی که می‌خواهند با حاکميت قانون پيش بروند و آرمانهايشان آرمانهايی است مثل انتخابات آزاد نبايد به نوعی خشونت را مهار کنند؟ چگونه افرادی مثل آتاتورک و رضاشاه مدرنيزاسيون را به صورت خشونت‌طلبانه انجام می‌دهند و با خشونت آدمها را مدرن می‌کنند.

بايد تفاوتی بگذاريم بين مدرنيزاسيون و مدرنيته. مدرنيته مجموعه ای از افکار و انديشه‌ها و تجربه‌های انسانی است ولی مدرنيزاسيون می‌تواند کاملا يک چيز ابزاری باشد به اين معنا که شما تکنوکراسی داشته باشيد و فکر کنيد همه چيز حل می‌شود ولی يک حکومت آدمخوار داشته باشيد.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites