حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
بزرگ‌ترین خط قرمز مردم ایران تمامیت ارضی کشورشان است.

July 01, 2012

یک شنبه 11 تیر 2571 = July 1, 2012

نجات بهرامی بامدادخبر
 

روز چهارشنبه (۲۷ ژوئن-۷ تیر)، باراک اوباما، رییس‌جمهور ایالات متحده در دیدار با محمد بن زائد آل نهیان، ولیعهد امارات متحده عربی، بیانیه‌ای مشترکی را امضا کرد و در آن از «ابتکارعمل» این امیرنشین، برای حل اختلاف بر سر جزایر سه‌گانه‌ی تنب بزرگ و کوچک و بوموسی میان ایران و امارات، از طریق «گفت‌وگوی مستقیم، دیوان بین‌المللی دادگستری، یا دیگر مجامع مربوطه بین‌المللی» پشتیبانی کرد.

بیانیه‌ای که تکرار موضع دو ماه قبل مارک تونر، معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به حساب می‌آمد که در بیانیه‌ای پس از سفر محمود احمدی‌نژاد به جزیره‌ی ایرانی بوموسی، این سفر را باعث «پیچیده‌تر شدن» موضوع دانسته بود.

در ارتباط با موضع اخیر دولت آمریکا و رییس‌جمهور این کشور درباره‌ی جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی، گفتگویی ترتیب داده‌ایم با نجات بهرامی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی مقیم ایران.

آقای بهرامی که عضو گروه دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران نیز می‌باشد، در گفتگو با بامدادخبر تاکید می‌کند که «که بزرگ‌ترین خط قرمز مردم ایران تمامیت ارضی و چشم دوختن بیگانگان به خاک کشورشان است.»

بامدادخبر: اخیرا مواضعی که دولت آمریکا و برخی دولتهای دیگر در ارتباط با مسئله اختلاف ایران و امارات بر سر جزایر ایرانی اتخاذ می‌کنند، تا حدی متفاوت از مواضع قبلی آنهاست و حتی جانبداری از امارات محسوب می‌شود. به نظر شما دلیل آن چیست؟

نجات بهرامی: طبیعی است که آمریکا و دیگر کشور‌ها در وهله اول تابع سیاست‌هایی هستند که منافع ملی آن‌ها را تامین نماید و در این مورد هم مسأله جزایر ایرانی بالقوه می‌تواند تبدیل به یک برگی شود که رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران در شرایط خاص با آن بازی کنند و احیانا در جاهایی دیگر امتیازاتی از این طریق کسب کنند. البته چنین مسأله‌ای معمولا در زمانی اتفاق می‌افتد که کشوری خاص در انزوای سیاسی و بین المللی قرار داشته و در چنین مواقعی اگر این کشور در منطقه‌ای حساس قرار گرفته باشد و ساختاری چند قومیتی هم داشته باشد، علاوه بر ادعاهای ارضی که از جانب همسایگان مطرح می‌شود، معمولا سروصدای تجزیه طلب‌ها هم در مناطق مرزی بلند می‌شود که اغلب از جانب‌‌ همان همسایگان تغذیه مالی و فکری می‌شوند.

اینکه پرونده این جزایر باید در مجامع بین‌المللی بررسی شود، آیا جانبداری از امارات است؟ چون بیانیه مشترک آمریکا و امارات صرفا تاکید بر این نکته است.

بله. از این نظر جانبدارانه است که این پرونده یک بار با شکایت چند کشور عربی از ایران در شورای امنیت مطرح شده بود و ادعای این کشور‌ها از جانب شورا مردود اعلام شده بود. اینکه ابرقدرت دنیا تمایل دارد برای بار دوم این پرونده باز شود، در واقع پیروزی دیپلماسی امارات محسوب می‌شود و کاملا هم جانبداری آمریکا از آن کشور است. اگر چه بعد از آن ماجرا، امارات بیش از شورای امنیت به دادگاه بین‌المللی امید بسته است، اما به نظر من اصولا نباید ایران حتی با ارجاع به دادگاه لاهه هم موافقت کند چرا که از هر نظر بخواهیم نگاه کنیم مسأله قابل بحثی وجود ندارد.

ادعاهای شورای همکاری خلیج فارس در این باره تا چه اندازه موثر است؟ آیا این بیانیه‌ها که همه ساله تکرار می‌شود، می‌تواند به ایجاد حقوقی برای امارات منجر شود؟

شورای همکاری خلیج فارس عمری کوتاه‌تر از ماجرای جزایر ایرانی دارد و حتی توافق نامه ایران با شیخ شارجه هم قبل از وجود دولتی به نام امارت تدوین شده است. به همین دلیل تا زمانی که پس از هر ادعایی که مطرح می‌شود، نقض آن ادعا از سوی ایران در اسناد رسمی ثبت شود یا به مراجع بین‌المللی ارجاع گردد، حقی در حقوق بین‌الملل برای امارات در نظر گرفته نمی‌شود. اما اگر بعد از چند ادعا ایران ساکت بماند، این می‌تواند برگ برنده‌ای باشد که ادعا کنند ایران از پافشاری خود در فلان تاریخ دست برداشته است. بیانیه‌های شورای همکاری خلیج فارس و مذاکرات رسمی امارات با دیگر کشور‌ها که اتفاقا با شدت تمام در حال انجام است و حتی پول‌هایی که این کشور و دیگر اعراب در حوزه‌های فرهنگی و رسانه‌ای هزینه می‌کنند، کاملا موثر است مگر اینکه اولا ایران به هیچ روی با هیچ ادعایی موافقت نکند، که خوشبختانه تاکنون چنین بوده است، و ثانیا اقتدار ملی و منطقه‌ای ایران به دوران شکوه خود بازگردد.

این اقتدار که اشاره کردید آیا تا حدی مبهم نیست؟ به عبارت دیگر، زمانی که حقوق بین‌الملل شفافی وجود دارد، چرا اقتدار یک کشور از این جهت باید مهم باشد؟

باید توجه داشت که اقتدار و البته مشروعیت یک حکومت در عرصه داخلی و خارجی، عملا باعث رفع بسیاری از مشکلات مرزی و منطقه‌ای برای آن کشور است و واقع‌گرایی در سیاست بین‌الملل ایجاب می‌کند که چندان به مسائل انتزاعی و نیمه واقعی دلخوش نباشیم. هم اکنون حکومت ایران بر دشمنی با امریکا و اسراییل تاکید می‌کند و از سویی سیاست شیعه‌گرایی و تقابل با کشوری چون عربستان را پیش می‌برد. در چنین شرایطی طبیعی است که آن‌ها هم از برگ‌های برنده خود در جهت مقابله به مثل استفاده کنند. اسراییل شاید بخواهد با استفاده از اهرم اقوام بر ایران فشار وارد آورد و عربستان دست به تحریک و تجهیز عواملی چون جندالله بزند. یک ذهن تخیلی و آرمان‌گرا شاید این اتفاقات را کاملا جنبش حق‌طلبی فرض کند. اما واقع‌گرایی حکم می‌کند که از مطالبات اقوام حمایت کنیم و در‌‌ همان حال تحرکات تجزیه طلبانه و ارتجاعی خطرناک را خنثی کنیم. در کشوری با یک حکومت مقتدر و مردمی که در راه توسعه گام برمی‌دارد، بسیاری از این مسائل خودبه‌خود حل می‌شود چرا که در مناطق مورد مناقشه اصولا گوشی برای شنیدن صدای جدایی‌طلبان داخلی و خارجی وجود نخواهد داشت.

حدود دو ماه قبل محمود احمدی‌نژاد سفری به جزیره ابوموسی داشت که واکنش‌های بسیاری در بین اعراب برانگیخت. نظر شما در باره این سفر چیست؟

بسیاری از دوستان این سفر را ریاکارانه و برای خرید مشروعیت ارزیابی کردند. اما من کاملا با چنین حرکتی موافق هستم و امیدوارم همه مسوولین ایران در آینده چنین اقدامی انجام دهند. چرا که این سفر را باید در چارچوب منافع ملی و فراسیاسی ارزبابی کرد که ارتباط چندانی به اینکه چه کسی الان در راس قدرت است ندارد. ضمن اینکه اصولا حرکت‌هایی که از سوی سیاست‌مداران صورت می‌گیرد، اغلب چنین خصوصیاتی دارند و مختص احمدی‌نژاد نیست.

اما در تاریخ ثبت شد که رییس جمهور ایران در این تاریخ و در سفر استانی خود با مردم جزیره ابوموسی دیدار کرد. و این خیلی نکته مهمی است.

در ‌‌نهایت پیام شما و دوستان‌تان به دولت آمریکا در مورد حمایت از ادعای امارات چیست؟

ما فکر می‌کنیم که بزرگ‌ترین خط قرمز مردم ایران تمامیت ارضی و چشم دوختن بیگانگان به خاک کشورشان است. من امیدوارم در تصمیمات استراتژیکی که در آمریکا ممکن است گرفته شود، جایگاه تاریخی، فرهنگی و مهمی که ایران در منطقه دارد، در نظر گرفته شود. در غیر این صورت برای ایرانیان فرق چندانی ندارد که آمریکا تمامیت ارضی آن‌ها را به خطر می‌اندازد یا اینکه کشوری کوچک به نام امارات به گوشه‌ای از این خاک چشم طمع دوخته است.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

شیر و خورشید و تاج

هم باراک اوباما و هم بن زا ئد هردو فضولی زیادی کرده‌اند. در قدیمی‌‌ترین نقشه‌های موجود در جهان تنها نامی‌ که می‌بینید خلیج فارس است و جزایر هم مربوط به ایران است، و همه اینها (قبل از اینکه آثاری از این مدعیان امیر نشین جدید) چه در تاریخ و چه در نقشه‌های تاریخی‌ وجود داشته باشد. این جزایر را که نمیدهیم هیچ، آن را هم که به مرور زمان به زور سر نیزه و تفنگ از ما گرفته‌اند را روزی پس میگیریم. باشد تا صبح دولتشان بدمد. یکی‌ یکی‌. اول تکلیف این رژیم را روشن کنیم، سپس به این امیر‌های تازه به دوران رسیده خواهیم گفت خلیج و جزیره‌ مربوط به کیست. تا دیگر از این فضولی‌های زیادی نکنند.

نمونه ها:

۱. The Babylonian Clay Tablet - sixth century B.C

۲. Orbis Terrarum Ad Mentem Herodoti - circa 440 Ante Christum

از این نمونه‌ها فراوان موجود است. از Posidonius گرفته تا Dionysius و و و ...

شیر و خورشید و تاج

July 03, 2012 10:51:24 AM
---------------------------

حق

بخش ۵....رژیمی که منافع آنها را در همه این سالها تامین کرده است قرار داد تا با اعتماد بنفس هر چه بیشتر خامنه ای به ملت اعلان جنگ دهد و تا می تواند بکشد و تجاوز کند و ملت را دست بدهان کند تا در ایران بسختی کسی پیدا شود که از منافع ملی ایران سخن گوید چه برسد به دفاع از آن! منافع ملی دیگران با وجود و حفظ این رژیم تامین شده و می شود و امروز فصل چیدن میوه ای به نام ایران برایشان رسیده. منافع ملی جهان بدون وجود حتما بدون وجود ؛روشنفکران؛ ؛کنشگران؛ سیاسی و ؛پژوهشگران تاریخ؛ ایرانی! هم تامین نمی شود که دغدغه شان شاهزاده ای است که بگوید مصدق قرمه سبزی دوست داشت ولی شاه قیمه! این ناروشنفکران، این ناپژوهشگران و این ناکنشگران سیاسی دشمنانی بدتر برای ایران بوده و هستند تا بیگانه و رژیم در کنار هم. اینان بجای یافتن راهی برای نجات ایران ترجیح دادند در فرسایش ملت ایران مهمترین نقش را بازی کنند تا این ملت دیگر نه تنها توان حفظ تمامیت ارضی ایران را نداشته باشد بلکه خط قرمزش هم این نباشد بلکه خط قرمزش بدست اوردن و حفظ لقمه نان بعدی اش باشد. اینان هر فرصتی را برای جان گرفتن ملت ایران و حفظ ایران که تمامیت ارضی اش در صدر آنست را تاکنون سوزانده اند. آیا نمی فهمند چیزی بعنوان آخرین فرصت برای نجات ایران دارد از دست می رود!

July 01, 2012 11:33:41 PM
---------------------------

حق

بخش ۴... را بوسیله همین رژیم آنقدر بفرسایند که قادر به حفظ منافع ملی ایران نباشند. چه وسیله ای کاراتر از این رژیم می توانستند آرزو کنند که با سبوعیت هر چه تمامتر مردم را بکشد و شکنجه کند و به فحشا و اعتیاد و فقر و بیکاری و خفت بکشاند که دهها میلیون ایرانی در درون مرز غم اجاره خانه و دارو و لقمه نان بعدی را داشته باشند و انقدر در خود اینگونه فرو روند که قادر به حفظ و حتی بفکر منافع ملی کشورشان نتوانند باشند. گرفتن این توانایی از یک ملت زمینه را برای تکه پاره کردن آن کشور و چپاول و غارتش آماده نمی کند!؟ و منافع ملی دیگر کشورهای ریز و درشت را فراهم نمی کند در تقسیم کشورمان را نشان نمی دهد!؟ و ثابت نمی کند که سیاست علیه ایران و ایرانی چه بوده و چگونه به اجرا گذاشته شده است و چه کسان و گروهها و کشورهایی در این راستا سرشان از یک آبشخور بیرون زده است!؟ جهان غرب با آن مطالبات سه گانه اش که شعاری بیش نبوده و نیستند وقتی زمان آن رسید که پایبندی خود را به آن شعارها در عمل نشان دهد، بوسیله صدای امریکا و بی بی سی فارسی و دویچه وله دستورات و پیامهای لازم را به رژیم برای سرکوب ملت ایران داد. آمپول اعتراف گیری و وسایل سرکوب و ابزار شنود در تلفنهای دستی و ردگیری مردم و و و را خالصانه و عامدانه در اختیار...ادامه بخش ۵

July 01, 2012 10:52:13 PM
---------------------------

حق

بخش ۳. مگر امریکا و اسرائیل همواره نگفته اند که خواستار رابطه خوب با ایران هستند!؟ پس چرا وقتی زمان پایبندی به این شعارهایشان/مطالبات شان رسید، درماندند و دست رد به سینه ملت ایران زدند و دست چودنی امام خامنه ای چودنی را فشردند!؟ این دست رد را جهان غرب به ریاست امریکا و در شخص شاخص باراک حسین اوباما برنده صلح جایزه نوبل به سینه ملت ایران نه یکبار بلکه چندین بار در عرض چند روز و هفته در تابستان و پاییز ۱۳۸۸ مطابق با ۲۰۰۹ میلادی به سینه ملت ایران زد وقتی شعار ؛نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران؛ ما ملت را در صدای امریکا جعل کرد و از زبان کدیور آنرا بصورت ؛هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران؛ درآورد. یا وقتیکه در برنامه تفسیر خبر صدای امریکا که جمشید چالنگی اجرای آنرا بعهده داشت، امریکا حرفش را در دهان مهرداد مشایخی و حسن شریعتمداری گذاشت تا بگویند که جنبش سبز یک جنبش سراسری ملی نیست!؟ امروز دیگر شکی برای من باقی نمانده است که آن مطالبات سه گانه جهان غرب در مذاکرات با رژیم در همه این سالها شعارهای توخالی ای بودند برای حفظ منافع ملی خودشان که در بلعیدن ایران خلاصه شده و می شود. وجود این رژیم از آغاز و حمایت از آن در همه این سالها هم برای این بوده است تا ملت ایران...ادامه بخش ۴

July 01, 2012 10:50:42 PM
---------------------------

حق

بخش ۲....کرده بود و هم دست همه جناحهای رزیم را خوانده بود ولی هنوز مشت جهان آزاد غرب به ریاست امریکا برایش ناروشن بود. جهانی که طی مذاکرات پایان ناپذیرش با رژیم در همه این سالها اعلام می کرد که مطالباتش از رژیم چیزی بجز، توقف ساخت بمب اتمی است، توقف دشمنی با اسرائیل و محو آن از نقشه جهانست، و توقف تروریسم بین المللی و حمایت از تروریست های حماس و حزب الله، چرا و چرا و چرا اگر راست می گفت و مطالباتش اینها بودند دست رد به سینه ملت ایران در جریان جنبش سبز زد و بجای ملت از رژیم حمایت تام کرد!؟ آیا سیاستها و مطالباتی که مردم بصورت شعار بیان کردند و اینهمه جانفشانی کردند همسو با آن مطالباتی نبودند که جهان آزاد در همه آن سالها در مذاکرات پایان ناپذیرش با رژیم مطرح می کرد!؟ کدامیک از سیاستها/مانیفست جنبش سبز که بصورت شعار مطرح شدند همسو با مطالباتی که غرب سالها مطرح می کردند نبود!؟ شعار ؛نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران؛ یا شعار ؛مرگ بر روسیه؛ و ؛مرگ بر چین؛ بجای شعارهای مرگ بر امریکا و اسرائیل!؟ آیا این دو شعار بوضوح نمی گویند که ملت ایران خواستار رابطه با جهان غرب و در صدر آنها امریکاست می باشد و نه چین، روسیه، فلسطین و لبنان محوری، و تروریست محوری و تروریست پروری!؟ادامه بخش ۳

July 01, 2012 10:49:04 PM
---------------------------

حق

بخش ۱.ما رژیمی توسری خور در عرصه بین المللی در ایران را داریم. اینها با کمک بیگانه ایرانی که در گاز مقام دوم و در نفت مقام چهارم و به دیگر لحاظ زئوپولیتیکی یکی از انگشت شمار کشورهای استثنائی جهانست را به اشغال خود درآورده اند. این رژیم با حمایت همان بیگانگان، ۳۴ سالست که با سرنوشت ایران بازی کرده اند. با کمک همین رژیم کهریزکی اشغالگر ایران بوده است که همه بیگانگان ریز و درشت در جهان چشم طمع به آب و خاک ایران دوخته اند و در پی تکه پاره کردنش برآمده اند. زمان میوه چینی جهان از ایران فرا رسیده است و این رژیم توسری خور در عرصه بین المللی، ایران را بصورت لاشه ای نیمه جان درآورده است که امروز می بینیم چگونه کفتارها و کرکس های جهانی از زمین و هوا ایران را محاصره کرده اند. چه رژیمی را این جهان برای ایران می توانست آرزو کند که بهتر از خود این جهان، ایران را هر روز به دهانهای گشادشان برای بلعیدن نزدیکتر و نزدیکتر کند!؟ا منافع این جهان حکم می کرد و می کند که از چنین رژیمی در ایران حمایت کند تا جهان ایران را زنده زنده با شکنجه طی سالها و کم کم از گوشه هایش شروع به قورت دادن کند تا ایران تمام شود. ملتی که آن شعارهای ساختارشکنانه را در جنبش سبزش داد هم منافع شخصی و منافع ملی ایران را درک ...ادامه بخش ۲

July 01, 2012 10:47:26 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


... همانطور که دراین گفتگو هم اشاره شده، شورای امنیت یکبارشکایت چند کشورعربی را در رابطه با پرونده جزایر سه گانه مردود دانسته و در واقع آنرا مختوم اعلام کرده بود. بنابراین اماراتی ها بخوبی می دانند که مطرح ساختن دوباره ادعای مالکیت برسه جزایر نامبرده بی اثر است. لیکن فقط به منظور توجیه همدستی و همکاری با آمریکا در زمینه مقابله با بلند پروازی های رژیم دینی در ایران، این مسئله را بر دیگر به میان کشیده اند تا از گزند انتقادات توسط کشورهای مسلمان و عرب به خاطر همکاری و دراختیار قراردادن پایگاه های نظامی به "کافران" در امان باشد.

July 01, 2012 08:41:38 PM
---------------------------

جمشاد پرچمشاهی


ایالات متحده آمریکا و یا امارات متحده عربی پیش ازآنکه به گوشه ای از خاک ایران چشم طمع بدوزند، به منافع استراتژیکی و حیاتی خویش می نگرند. هر دو کشور بدنبال بهانه ای هستند تا با خطر دستیابی به سلاح هسته ای و احتمال بسته شدن تنگه هرمز توسط جمهوری اسلامی مقابله کنند. چه بهانه ای بهتر از این که پس از گذشت سالیان دراز، مسئله سه جزایر مذکور در حوزه خلیج فارس را مجددا پیش کشند؟! تهدیدات مداوم رژیم اسلامی در ایران در موارد ذکر شده آنچنان هراس و وحشتی در دل شیخ نشین های حوزه خلیج فارس به ویژه امارات عربی ایجاد کرده اند که اجبارا این دو کشور را هریک به دلایل مختص به خود، به یکدیگر نزدیک و نزدیکتر می کند. آمریکا و امارات هردو بهم نیازمندند: آمریکا برای استفاده از پایگاه های نظامی جهت استقرار نیروهای دریایی و ناوگان خود در سواحل آبهای امارات و البته فروش انواع سلاح و مهمات جنگی به آن کشور؛ وامارات بخاطر حمایت و حفاظت آمریکا در برابر خطرات احتمالی از سوی جمهوری اسلامی. .. ادامه ..

July 01, 2012 08:40:01 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites