حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
تغییر نظام و ایرانیان آینده

July 04, 2012

چهارشنبه 14 تیر 2571 = July 4, 2012

یوحنا نجدی بامدادخبر
 

اخیرا بحث‌های قابل اعتنایی در دفاع از شیوه اصلاح طلبی و نقد استراتژی تغییر نظام در جمهوری اسلامی مطرح شده و بسیاری را در برابر این پرسش قرار داده که براستی کدام گزینه را باید برگزید و چرا؟

قبل از هر چیز، یک تفکیک مهم را باید تبیین کرد به این معنا که یک وجه قضیه، بحث تئوریک و رسیدن به همگرایی برای تغییر نظام است و دیگری راه عملی انجام آن. انتقاد برخی از حامیان اصلاحات به گروه‌های اپوزیسیون عمدتا بخاطر «عدم تحقق و فقدان نتایج مشخص» در استراتژی تغییر نظام تا به امروز است؛ این انتقاد تا حدود زیادی پذیرفتنی است؛ چه به هر حال، کوشش‌های گروه‌های اپوزیسیون تاکنون به تغییر نظام سیاسی در ایران منجر نشده است.

در این می‌ان، دو نکته را باید به اصلاح طلبان یادآور شد؛ اول آنکه فقدان راهکار قطعی و صد در صد عملی، دلیلی برای بریدن از ایده تغییر نظام در ایران نیست. به عبارت واضح‌تر، امروز اتفاقا همه گروه‌ها محتاج مباحثه و تبادل نظر بیشتری برای دست یافتن به همگرایی بیشتر و راه‌های عملی هستیم و این چنین دمیدن در بوق اصلاح طلبی به بهانه فقدان راهکار‌های عملی، ذره‌ای از استدلال استراتژی تغییر نظام فرو نمی‌کاهد. این قلم اخلاقا به آن سو نمی‌رود که اصلاح طلبان احتمالا نفعشان با جمهوری اسلامی گره خورده یا خیر، اما دست کم می‌توان گفت که خیلی زود‌تر و البته «غیرعادی» از تغییر نظام بریده و به اصلاح طلبی گرویده‌اند.

دوم آنکه، اصلاح طلبان همواره استدلال می‌کنند که اصلاح طلبی پروسه‌ای زمانبر است و صبر و تحمل بایدش. اتفاقا بر این باورم که تغییر نظام هم پروژه‌ای زمانبر است به ویژه درباره جمهوری اسلامی که دنیا به نفت و گازش محتاج است و هر نوع بی‌ثباتی سیاسی در این گربه نشسته بر استبداد، تامین سوخت بسیاری از کشورهای حتی اروپایی را تهدید می‌کند. قصه ایران، از این لحاظ با اوکراین و قرقیزستان فرق می‌کند و اگرچه برخی اتفاق‌های طبیعی و ناگهانی می‌تواند تاثیر مثبت یا منفی بر استراتژی تغییر نظام به همراه داشته باشد، اما انتظار و تعریف بیهوده ایست که تغییر نظام در ایران را پروژه‌ای سریع و یک شبه در نظر گیریم. با این وجود، امروزه گام‌های بسیار مثبتی برداشته شده و طی دوسال اخیر کنفرانس‌ها و نشست‌هایی مفیدی برگزار شده که همگان را نسبت به آینده این کوشش‌ها حتی در کوتاه مدت خوشبین کرده است.

اما بحث بر سر این است که چرا ما به استراتژی تغییر نظام در ایران معتقدیم و اصلاح طلب نیستیم؟ چون استمرار و استقرار جمهوری اسلامی، حقوق و منافع ایرانیان را در گذشته، حال و حتی «آینده» نقض می‌کند. چگونه؟

کارنامه جمهوری اسلامی، از ابتدای شکل گیری تاکنون مملو از پرونده‌های نقض حقوق بشر در ابعاد کلانی همچون کشتار سال شصت و هفت، قتل‌های زنجیره‌ای، سرکوب جنبش‌های اجتماعی، خشونت‌های بعد از کودتای انتخاباتی سال هشتاد و هشت و ده‌ها مورد دیگر است و از این لحاظ نیازی به تکرار مکررات نیست که طی این سی واندی سال، چه بر سر مردم نجیب ایران رفته است.

شکل زیر، گزارش نهاد Polity IV از کیفیت حکومت و میزان دموکراسی در جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۹ است. توجه کنیم که در این معیار، ۱۰- معرف تماما دیکتاتوری و ۱۰+ بیانگر مطلقا دموکراسی است؛ یعنی:

۱۰+____________۰___________۱۰-

+10 تماما دموکراسی -10 تماما اتوکراسی

در این وضعیت جمهوری اسلامی ایران، طبق معیار Polity IV چنین است:



بر این مبنا، Polity index جمهوری اسلامی در بهترین شرایط، به ۳+ رسیده است که نه به تعبیر برخی دوستان اصلاح طلب به معنای «دموکراسی نیم بند» بلکه طبق این معیار مشخصا به معنای Unlimited authority است و حتی با‌‌ همان دموکراسی مطلوب و ممکن اصلاح طلبان در ساختار کنونی جمهوری اسلامی فاصله معناداری دارد. وضعیت امروزمان نیز که در ۷- عملا در آستانه مطلقا دیکتاتوری ایستاده‌ایم. به نظر می‌رسد که سه دهه، زمان کافی و مناسبی است که یک حکومت بتواند از نابسامانی‌ها و بی‌ثباتی‌ها عبور کند و عملکرد قابل قبولی را ارائه کند اما ایرانیان به راستی حق دارند که با توجه به شرایط رو به نزولی که در شکل بالا مشخص است، بعد از سه دهه، امروز به تغییرات بنیادینی در ساختار سیاسی و نوع حکومتشان بیندیشند و حتی به اقدام عملی هم بپردازند.

برای تبیین وضعیت امروزمان، کار سختی در پیش نیست. از منظر اقتصادی، افت هشتاد درصدی ارزش پول ملی طی کمتر از یک سال و تورم‌هایی که هموطنان داخل کشور خیلی ملموس‌تر از ما تجربه می‌کنند، مردم را در تنگنای اقتصادی روزافزونی قرار داده است. از زندان‌های مملو از انقلابیون سابق، دانشجو، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و بررسی سایر شاخص‌های کنونی حکومت تهران که بگذریم؛ تنها به یک عامل بسنده می‌کنیم که طبق گزارش سازمان شفافیت جهانی، ایران در میان ۱۷۸ کشور بررسی شده، یکی از فاسد‌ترین کشور‌ها و همردیف کشورهای آشوب زده و درگیر جنگ داخلی در ردیف ۱۶۸ (۲۰۰۹)، ۱۴۶ (۲۰۱۰) و ۱۲۰ (۲۰۱۱) قرار گرفته است که به تنهایی نشان می‌دهد با چه ساختار فاسد و رانت پذیری مواجه هستیم.

تمام این بحث‌ها فقط یک روی قضیه است؛ مهم اما وظیفه ما نسبت به نسل‌های بعدی است. «جمهوری اسلامی، ناقض حقوق ایرانیانی است که هنوز به دنیا نیامده‌اند.» چگونه؟ به دلیل تخریب منابع نسل‌های بعدی. درآمد نفتی ایران در یازده ماه سال ۲۰۱۱ به ۱۱۰ میلیارد دلار بالغ شده و ایران روزانه سه و نیم میلیون بشکه نفت تولید می‌کند که البته هنوز بسیار پایین تراز تولید نفت در سال ۱۹۷۶ به شمار می‌رود و دلایل آن را می‌توان در تاثیر تحریم‌های بین المللی، فقدان تکنولوژی لازم و سرمایه گذاری خارجی دانست. با این وجود، طبق برخی گزارش‌های بین المللی، نفت ایران با این سرعت تولید و بهره برداری، احتمالا تا پایان این قرن به اتمام خواهد رسید. از این رو یک حکومت دموکراتیک و مطلوب در ایران، از همین امروز باید درآمدهای نفتی را به مثابه یک ثروت بین نسلی مدیریت کند.

به عبارت بهتر، درآمدهای نفتی که امروز برای حماس و حزب الله و خانه سازی در جنوب ونزوئلا صرف می‌شود، باید برای آموزش، بهداشت، دسترسی به خدمات اجتماعی، بیمه و کیفیت مطلوب زندگی برای ایرانیان نسل‌های بعدی هزینه شود. از این رو، استمرار و استقرار حکومت کنونی، حتی حقوق و منافع و ثروت ایرانیانی که هنوز از مادر‌زاده نشده‌اند را نیز تباه می‌کند.

اصلاحات، فرایند تجربه شده‌ای در ساختار کنونی جمهوری اسلامی است؛ کارگزاران و نتایج آن نیز پیش روی ماست. در این می‌ان، کمترین دستاورد اصرار بر اصلاح طلبی و دفاع از ساختار فعلی را باید «مشروعیت بخشی» به حکومتی دانست که گذشته، امروز و حتی آینده ایرانیان را به سخره گرفته است.

--------------------------

یوحنا نجدی دبیر کمیته سیاسی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

حق

"انتقاد برخی از حامیان اصلاحات به گروه‌های اپوزیسیون عمدتا بخاطر «عدم تحقق و فقدان نتایج مشخص» در استراتژی تغییر نظام تا به امروز است؛ این انتقاد تا حدود زیادی پذیرفتنی است؛ چه به هر حال، کوشش‌های گروه‌های اپوزیسیون تاکنون به تغییر نظام سیاسی در ایران منجر نشده است".

این انتقاد از آن انتقادهاست! ایکاش تیمور لنگ هم پس از چند شکستی که در یک جنگ خورده بود راهش را می کشید و می رفت یا اصلاح طلبی پیدا می شد و سر راهش قرار می گرفت! تیمور پس از چند نبرد خونین در گوشه ای پنهان شد، شکست نهایی را در ذهن پذیرفته و آماده عقب نشینی و فرار بود. در جایی که پنهان شده بود، مورچه ای دید که ذره خوراکی را از دیوار هی بالا می برد ولی هر بار می افتد اما مورچه شکست نهایی را نمی پذیرد و دوباره ذره را بدهان گرفته و به بالا حمل می کند. مورچه 59 بار ناکام اما بار 60 پیروزی می شود. تیمور از تلاش مورچه درس می آموزد، لشکریانش را جمع و جور می کند و نهایتا در همان جنگ پیروز می شود. اگر خونخوارانی مثل تیمور و خمینی و خامنه ای انقدر مصمم اند برای خونخواری، اصلاحاتچی هایشان که باشند که آن انتقاد بیجا را با اعتماد بنفس برای حقانیت خود و بی ارزش جلوه دادن جبهه ما از دهانشان خارج کنند! خود و رژیم شان بیشتر از همه ما لایق آن آیه یأس شان اند!

July 04, 2012 03:20:45 PM
---------------------------

حق

"انتقاد برخی از حامیان اصلاحات به گروه‌های اپوزیسیون عمدتا بخاطر «عدم تحقق و فقدان نتایج مشخص» در استراتژی تغییر نظام تا به امروز است؛ این انتقاد تا حدود زیادی پذیرفتنی است؛ چه به هر حال، کوشش‌های گروه‌های اپوزیسیون تاکنون به تغییر نظام سیاسی در ایران منجر نشده است".

انتقادی خیلی بیجاست! اگر اینطور بود هیچ تغییری در هیچ جای دنیا ایجاد نمی شد و همه به قضا و قدر تسلیم می شدند که! اینهایی که این "استدلال" را می کنند مثل اینکه یادشان رفته که امثال شبخ فضل الله نوری و خمینی و کیانوری توده ای یکشبه انقلاب مشروطه را با انقلاب مشروعه خود تغییر ندادند! یا یکشبه مصدقی ها نتوانستند شاه را سرنگون کنند، 25 سال برایشان طول کشید. در ضمناً اصلاح طلبان ما را ابله فرض نکنند؛ وجود خودشان دلیل اصلی جلوگیری از تغییر رژیم شان برای ما بوده. یعنی مقصر اصلی در ناکامی ما تاکنون خودشان بوده اند. اگر راست می گویند مدتی گوی و میدان را به لیبرال دمکراتهایی که در نظر پیشینم توصیف کردم بسپارند و ببینند که آیا این رژیم را می توانیم یا نمی توانیم تغییر دهیم! اصلاحاتچی ها نمی گویند که پیروزی شان تاکنون بر نیروهای لیبرال دمکرات با تقلب و مردمفریبی و حمایت بیگانه مثلا صدای امریکا و و و پیامهای دلگرم کننده اوباما به خامنه ای بوده

July 04, 2012 02:43:13 PM
---------------------------

حق

گذر از مبحث اصلاح طلبی یعنی ورود به مبحث تغییر نظام. برای حفظ رژیم، جلوگیری از ورود به مبحث تغییر نظام حیاتی است چون این مهمترین سنگر و آخرین سنگر رژیم است. کسانیکه اینگونه به تداوم عمر رژیم کمک کرده و می کنند یا خواستار تداوم این رژیم اند یا واقعا می ترسند که با رفتن رژیم دوران هرج و مرجی آغاز شود که شیرازه کشور را از هم پاشیده و جنگهای خیابانی و داخلی رخ دهد که در نتیجه آن ایران چندین تکه شده به آینده ای بسیار بدتر از امروز دچار شود، یا کسانی اند که فاقد اعتماد بنفس و دل و جرئت و کفایت لازم اند تا دوران گذار را به بهترین وضع سازمان دهند. این گروهها بدلائل گوناگون سنگر اصلاح طلبی را سپر بلای رژیم قرار داده اند و دل به اصلاح این رژیم حتی اگر ۱۰۰ سال طول هم بکشد بسته اند. اینان یا نمی فهمند یا خوب هم می فهمند ولی بنفعشان نیست که سنگر اصلاح طلبی واهی شان را ول کنند تا راه برای سرنگونی طلبان دمکراسی و آزادیخواه (لیبرال دمکرات) از سه طیف چپ و میانه و راست راستین باز شود. این نیرو منافع ملی ایران را خوب درک می کند و با جدا کردن سنگر خود از دیگران و معرفی خود به ملت ایران بشرطی که اجزائش با کفایت و جذاب باشند، که قدرت کلام بخش جداناپذیری از آنست، خواهند توانست اعتماد ملی را بخود جلب و دوران گذار را مدیریت کنند.

July 04, 2012 02:15:04 PM
---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites