این نظام هرگز قادر به یافتن راه حل منطقی برای مسائل کشور نبوده ونخواهد بود. آنچه آن ها را تا به امروز سر پا نگهداشته پول و زور بوده است. یک نگاه ساده به ارقام درآمد حاصل از فروش نفت طی سال های اخیر نشان میدهد که نه تنها هرگز در تاریخ ایران هیچ حکومتی از چنین درآمد بادآورده ای بهره مند نبوده بلکه در دیگر کشورها نیز نظیر چنین پدیده ای کمیاب است.
در مورد زور هم نیازی به توضیح نیست. هر صدای حق طلبانه ای را یا با فشنگ و شلاق و یا با زندان و شکنجه پاسخ گفته اند و میگویند اعتراض ممنوع!
تا امروز هم دنیای خارج اگر با آن ها همراهی نکرده باشد، مشکلات چندان واقعی هم سر راهشان ایجاد نکرده است. این نخستین باریست که سرانجام پس از سه دهه جهان به اصطلاح آزاد در مورد شناخت سبعیت و توحش این نظام اندکی با مردم ایران هم صدا شده است. آنچه امروز به نام بحران میخوانند برای ملت ایران تازگی ندارد. اگر منظور از بحران بیکاری، تورم، بی عدالتی ، کمبود و دیگر بلا های اجتماعی است، ملت ایران بیش از سی سال است گرفتار آن است. اما از نظر حکومت جمهوری اسلامی بحران زمانی آغاز می شود که از پول نفت کاسته شود و یا انتقال بی حساب و کتاب سرمایه کشور از طریق بانک مرکزی دیگر امکان پذیر نباشد. به محض آن که کوچکترین خطری متوجه منافع سرمداران نظام شود بحران آغاز شده است. این بحران اکنون بحران رژیم است.
آنچه امروز از آن مینالند نتیجه بیش از سی سال بی اعتنایی به منافع ملی ایران است . آن هایی که مبنای سیاست خارجی کشور را عناد و دشمنی با جهان آزاد و تشویق و ترغیب تروریسم علیه دیگر ملت ها قرار داده اند امروز ناگهان خود را در صحنه سیاست بین الملل تنها و بی کس احساس میکنند. آنهایی که به جای به مصرف رساندن درآمد نفت در مسیر توسعه و ایجاد زیربنای سالم و مستحکم برای اقتصاد کشور، در لبنان و نیکاراگوئه خانه سازی کردند و به قول شیخ حسن نصرالله رهبر تروریست های حزب الله، جنوب لبنان را با پول ملت ایران آباد کرده اند، امروز این چنین کارشان به محنت و استیصال کشیده است.
دلار پنج هزار تومانی
طبق گزارش خبرگزاریها، در مجلس شورای اسلامی صحبت از سه نرخی کردن دلار است و با به میان کشیدن ارقام نجومی همانند پنجاه هزار ریال در ازای یک دلار درصدد آماده کردن افکار عمومی برای یک هجوم دیگر به منافع اقتصادی مردم هستند. در حالیکه در برنامه پنجم صحبت از "شناور کردن" یعنی آزاد کردن نرخ ارز شده است حضرات می خواهند صد ها قدم به عقب برگردند و به جای تثبیت نرخ ارز و یا شناور کردن آن، در کمیسیون مجلس مبحث ارز" سه نرخی" را مطرح میکنند. خلاصه این طرح این است که واردات کشور را می خواهند به سلیقه خود در سه گروه تقسیم بندی کنند:
کالا های اساسی – مایحتاج زندگانی مردم همانند گوشت ، مرغ و روغن
کالاهای واسطه ای – ماشین آلات و دیگر تجهیزات کارخانه ای
کالاهای لوکس – از نوع پاره ای خودروها ودیگر لوازم لوکس
برای کالاهای اساسی نرخ رسمی دلار 1226 تومان را حفظ خواهند کرد. در مورد کالاهای واسطه ای هنوز تصمیمی نگرفته اند ولی برای کالاهای لوکس بهای مورد نظر پنجاه هزار ریال خواهد بود!
اگر چنین قانونی به تصویب و اجرا برسد نه تنها از نظر اقتصادی مضر و مردود است بلکه برای "رانت خوارها" بزرگترین فرصت را ایجاد خواهد کرد. ساده ترین نوع تقلب که در چنین سیستمی امکان پذیر می شود عبارت است از "Over Invoicing" یعنی با صورت حساب سازی بهای خرید اجناس از خارج را بیشتر از آنچه می پردازند صورتسازی خواهند کرد و پس از دریافت دلار با نرخ "کالا های اساسی" آنرا در بازار آزاد به پنجاه هزار ریال یا بیشتر خواهند فروخت. هرکشوری که در گذشته ارز چند نرخی داشته با چنین مسائلی روبه رو بوده است. اشکال کار در آنجاست که بجای درمان مرض، مبارزه با عوارض بیماری را برگزیده اند. علت واقعی دوبرابر شدن بهای دلار در بازار را طی تنها چند ماه گذشته باید در بی اعتبار شدن ارزش ریال جستجو کرد زیراهرچه از قدرت خرید ریال به علت تورم و دیگر سوء مدیریت های مسؤولان نظام کاسته شود، پول ملی در برابر دلار و دیگر ارزهای خارجی تضعیف میشود.
همانگونه که از نام آن میتوان فهمید، کلمه " ارز" برگرفته از ارزش و به معنای معادل بهای یک پول خارجی با ریال است. به عبارت دیگر معنی ارز برابری قدرت خرید پول یک ملت است در برابر پول کشور دیگری. فرض کنیم هیچگونه عوارض گمرکی و یا هزینه حمل و نقل وجود نداشته باشد، در چنین حالتی که تجارت آزاد میان دو کشور برقرار است بهای هر کالای مشابهی مثلاً یک تن گندم و یا یک کیلو طلا باید در هردو کشور مساوی باشد زیرا در غیر این صورت یک تاجر از کشور ارزانتر آن کالا را می خرد و در کشور گرانتر می فروشد و سود میبرد. این خرید و فروش تا جایی ادامه می یابد که بهای کالای مورد نظر در هر دو کشور مساوی شود و دیگر تجارت سودی نداشته باشد. بنابراین ارزش پول دو کشور را از تناسب قیمت ها محاسبه میکنیم. اگر خرید آن کالا در یک کشور دو واحد پول لازم دارد و در کشور دیگر یک واحد، ارزش پول این دو کشور نیزدو به یک خواهد بود.
رابطه تورم وارزش پول
زمانی که تورم باعث بالا رفتن قیمت ها در یک کشور میشود به همان نسبت از قدرت خرید و همچنین برابری آن پول با پول کشورهای دیگر کاسته خواهد شد. به عنوان مثال پیش از ابداع یورو، پول فرانسه و سوئیس هر دو فرانک بود. قبل از جنگ بین الملل دوم قدرت خرید فرانک سوئیس و فرانسه یعنی دو کشور همسایه مساوی بود، یک فرانک سوئیس برابر بود با یک فرانک فرانسه. با ازدیاد روز افزون قیمت ها در فرانسه و ثبات نسبی آن در سوئیس هر روز فاصله ارزش برابری این دو فرانک زیاد تر شد تا جایی که ارزش یک فرانک سوئیس ده ها برابر یک فرانک قدیم فرانسه شد. در ایران هم مشکل ارزش دلار و دیگر ارزها(پول های خارجی) با زور و قانون حل شدنی نیست بلکه باید اقتصاد کشور سر و سامان بگیرد و تورم سرسام آور مهارشود. این رژیم طی سه دهه ثابت کرده است که از چنین لیاقتی برخوردار نیست. یکی از دلائل اصلی تورم کسر بودجه دولت است. زمانیکه دولت بیش از درآمدش خرج کند از بانک مرکزی اعتبار میگیرد ودر نتیجه بر حجم پول در گردش و نقدینگی افزوده خواهد شد. امروز مسلم شده است که دلیل اصلی تورم ازدیاد نقدینگی و حجم پول در گردش است. دلیل اصلی اصراردر رعایت استقلال بانک مرکزی دقیقا به این علت است که حکومت نتواند بدلخواه خود هر چه خواست اسکناس چاپ کند. مسأله تورم و بهای دلار یگانه دغدغه نظام نیست. این تنها یکی از بلایای خود ساخته رژیم است.
تحریم نفت و بانک مرکزی
مسلماً مسئله نفت و بانک مرکزی نیز از نقطه نظر جّو عمومی اوضاع اقتصادی کشور یکی از عوامل جهش بی سابقه ارزش دلار در ایران است. دیروز نقل قولی بود از احمدی نژاد که درآمد نفت تنها ده درصد درآمد ایران است. این جمله را نیز باید در زمره کلمات قصار احمدی نژاد به حساب آورد. زیرا اگر منظور او درآمد ملی باشد، درآمد نفت بیش از یکسوم درآمد ملی کشور است. ولی نباید درآمد نفت را با درآمد ملی مقایسه کرد زیرا در آمد ملی در اختیاردولت نیست. در واقع درآمد نفت بیش از نود درصد ارز خارجی کشور را تأمین میکند و احتمالاً بیش از نصف بودجه کشور. این نوع صحبت ها است که کار کشور را به اینجا کشانده است. او و اربابش از کیسه خلیفه می بخشند. هم اکنون کار به جایی کشیده است که پاره ای از معاملات در تهران با دلار انجام می پذیرد زیرا پول ملی دیگر از چندان اعتباری برخوردار نیست. به جای سهل انگاری و اندک شماری مسائل و مصائب مردم بهتر است حضرات در فکر چاره باشند و اگر توانایی حل معضلات و مشکلات خود ساخته را ندارند لااقل یکبار این صداقت را از خود نشان دهند که حقایق را با مردم در میان بگذارند و جای خود را به یک حکومت لایق و برگزیده مردم بدهند.
مسئله تحریم بانک مرکزی را احمدی نژاد چگونه توجیه خواهد کرد. شاید درآن مورد هم بگوید تنها ده درصد داد و ستد های بانکی کشور از مسیر بانک مرکزی می گذرد! چه اشکالی دارد؟ در کشوری که یک اپوزیسیون واقعی وجود ندارد که ناظر بر اعمال و رفتار حکومت باشد نتیجه ای جز فسادو تباهی نباید انتظار داشت. مجلس فرمایشی، بانک مرکزی بی اختیار و قوه قضاییه گوش به فرمان رهبر. از چنین نظامی نتایجی بهتر از این حاصل نمیشود. در چنین شرایط ضعف و بی درمانی به جای در فکر چاره بودن، دنیا را تهدید میکنند. آمریکا با تحریم بانک مرکزی ایران یکی از بزرگترین و کم سابقه ترین ضربه ها را بر پیکر اقتصاد ایران فرود آورده است و صریحاً قانونی گذرانده است که هر شرکتی و به هر نوعی با بانک مرکزی ایران ارتباط داشته باشد از معامله با آمریکا محروم خواهد شد. قطع رابطه Swift ( مؤسسه انتقال پول) که با بیش از سی بانک ایرانی منجمله بانک مرکزی ارتباط داشته است موجب پایاپای شدن تجارت ایران شده است. از پاکستان یک میلیون تُن گندم خریداری شده است و بهای آنرا با صدور نفت خواهند پرداخت. این نوع معامله ها که جز زیان و فساد برای کشور حاصلی ندارد در درازمدت مسائل یک کشور هفتاد و پنج میلیونی را حل نخواهد کرد. راه حل و پاسخ نظام جمهوری اسلامی به فعالیت های دیپلماتیک و اقتصادی علیه ایران منحصر شده است به تعدادی تهدید های تو خالی و مبتذل. با هوا کردن چند موشک بیشتر نمایشی همانند کره شمالی دست به کار تلاش های بی اثر شده اند. لج و لجبازی در عالم سیاست و دیپلماسی نه تنها هنر نیست بلکه موجب سرافکندگی ملی است. ملت ایران از این همه ندانمکاری جانش به لب رسیده است. در این هفته شبکه خبر متعلق صدا و سیمای متعلق به رژیمدر یک نظر سنجی سوألی را مطرح کرده بود تحت عنوان با تحریم ها چه باید کرد؟ از قرار معلوم طی چند ساعت چنان هجومی به این نظر سنجی علیه غنی سازی صورت گرفت که ناچار شدندمطلب را از روی سایت حذف کنند.
حل مسائل اقتصادی و سیاسی کشور از این حکومت ساخته نیست بلکه برعکس این رفتار غلط و اشتباهات فاحش مسؤولین نظام است که سرنوشت کشور را به چنین وضع اسفناکی کشانده است. آن هایی که هنوز از این امامزاده بی اعتبار انتظار معجزه دارند سخت در اشتباهند.
پاریس
چهار شنبه، 2012/07/0
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|