هفتۀ گذشته، درست در همان روز که ملکۀ الیزابت در «بلفاست» دست مارتین مک‌گینس را فشرد و این دیدار به‌عنوان پایانی خوش بر یک جنگ ناخوشایند مذهبی بین انگلستان و ایرلند شمالی جشن گرفته شد، در آلمان حکم صادره از سوی یک دادگاه، آتش یک جدال مذهبی ـ سیاسی را برافروخت.

دادگاه «کلن» بر اساس شکایت یک خانوادۀ مسلمان از پزشکی که پسرشان را ختنه کرده بود، با صدور حکمی عمل ختنه کردن را از بیخ و بن غیرقانونی شمرد!

شاکیان مسلمان البته انتظار صدور چنین حکمی نداشتند و فقط از پزشک به دادگاه شکایت برده بودند. پزشکی که پسرشان را به‌طرزی ناشیانه مختون و به‌سختی مجروح ساخته بود. پسر را بر اثر ادامۀ خونریزی به اورژانس می‌برند و کار به بستری شدن در بیمارستان می‌کشد و شکایت از پزشک به دادگاه. اما دادگاه قضیه را به‌جای آن که در محدودۀ پزشکی بررسی کند در سطحی فراتر مورد توجه قرار داده و چنین حکم داده است که عمل ختنه کردن (یا به‌اصطلاح خودمان: سنّت) از اساس، کاری است خلاف قانون، زیرا نه فقط نقص عضو محسوب می‌شود بلکه حقوق فردی را هم نقض می‌کند.

در رأی دادگاه آمده است که افراد بشر حق دارند وقتی به سن بلوغ رسیدند، مذهب خود را آزادانه اختیار کنند. اگر دلشان خواست به مذهب پدری باقی بمانند والاّ به دین و آیینی دیگر بگروند. حال آن که ختنه کردن با این حق بنیادین مغایرت دارد.

یهودی و مسلمان، ختنه کردن (Circumcision) را تکلیف شرعی می‌دانند. یهودیان در این مورد از مسلمانان متعصب‌ترند زیرا برخلاف مسلمانان که زمان مشخّصی برای مختون ساختن اولاد ذکور قائل نیستند و گاه، این عمل را به هفت، هشت‌سالگی موکول می‌کنند یهودیان معتقدند که «سنت» باید در هشتمین روز تولد انجام شود.

به هر تقدیر، یهودیان بودند که در اعتراض به حکم دادگاه «کلن» بر مسلمانان سبقت گرفتند. شورای یهودیان آلمان، با صدور بیانیه‌ای رأی صادره را «مداخلۀ نامربوط و بی‌سابقه در امور شرعی» نامید و شدیداً محکوم کرد.

مسلمانان هم البته در این مورد با یهودیان اتفاق نظر دارند و متفقاً ابطال رأی دادگاه را از شورای نگهبان قانون اساسی درخواست خواهند کرد، حال آن که گروهی از پزشکان و البته پیروان سایر ادیان با آن موافقند.

صحبت از نقص عضو بر اثر Circumcision شد، خاطره‌ای از دکتر بهرام متین به‌یادم آمد.

این پزشک ایرانی‌تبار که نزدیک به نیم قرن است در فرانسه طبابت می‌کند به‌ شوخ‌طبعی شهرت دارد. سالها پیش، وقتی قصد داشت در بیمارستانی از طبقۀ همکف به طبقۀ بالاتر برود آسانسوری را گرفت که مخصوص حمل بیماران علیل و ناقص‌العضو است. مأمور حمل این گونه بیماران که در فرانسه (Mutilé) خوانده می‌شوند به وی اعتراض کرد. دکتر متین در جواب گفت «من هم موتیله هستم، می‌خواهی نشانت بدهم»!

و اما یک حکایت دیگر:

فلسفۀ ویترین‌آرایی را می‌دانید که عبارت است از ارائۀ نمونه‌های کالا در ویترین مغازه برای جلب مشتری.
مردی در خیابان می‌گذشت. ویترین مغازه‌ای که یک ساعت بزرگ در آن قرار داشت توجهش را جلب کرد. وارد مغازه شد و پرسید: آقا، شما ساعت تعمیر می‌کنید؟

جواب منفی شنید.
ـ ساعت می‌فروشید؟
ـ نه!
ـ ساعت معاوضه می‌کنید؟
ـ نه!
ـ در کار صادرات و واردات ساعت هستید؟
ـ نه!
ـ کارخانۀ ساعت‌سازی دارید؟
ـ نه!
ـ پس این ساعت را چرا پشت ویترین گذاشته‌اید؟
ـ ما ختنه می‌کنیم؛ می‌خواستید چی پشت ویترین بگذاریم؟!

در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.

---------------------------

از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.

---------------------------

جاوید

کاش مسلمین بی خیال این عضو میشدند و کمی هم به مغز بها می دادند

July 19, 2012 10:16:23 PM
---------------------------