یکی از کارهای اتحاد جماهیر شوروی این بود که با موتورهای خبری خود افرادی از درون خود را به عنوان مخالف معرفی می کرد و پس از مدتی آنها را به میان دشمنان خود می فرستاد تا آن افراد در جهت اهدافش گام بردارند. حال این دشمنان می توانستند دنیای غرب باشند یا حتی مخالفین داخلی که در بیرون از مرزها اقامت داشتند.
جمهوری پربرکت نیز با الگوبرداری از آن ایده تقریبا از دوران رفسنجانی و به ویژه در دوران سید خندان محمد خاتمی این کار را آغاز کرد و آن را گسترش داد. پروسه ساخته شدن و معرفی شدن این افراد معمولا نزدیک به هم بود. آن فرد ابتدا از سوی دستگاه تبلیغاتی به عنوان ضد انقلاب معرفی می شد و گاهی مدتی را در زندان به سر می برد و حتی هر از گاهی اخباری پیرامون او از درون زندان می رسید و پس از مدتی هم به مانند مارکو پولو یکباره سر از برون مرز در می آورد و در حالیکه شمار زیادی از هم میهنان ما در کمپ های پناهندگی ماه ها و سالها منتظر پذیرفته شدنشان در یک کشور بودند آن فرد به دلیل تبلیغاتی که از سالها پیش پشت سرش بود به یکباره سر از لندن و پاریس و واشنگتن و نیویورک درمی آورد و خیلی زود هم در فلان مرکز تحقیقاتی یا فلان دانشگاه معتبر کارش را آغاز می کرد و برخی نیز روزنامه نگار می شدند و نوشته هایشان در سایت های ایرانی منتشر می شد.
امروز روز نیز همین روند همچنان ادامه دارد و این روزها این روند بسیار آشکارتر انجام می شود و این مخالفین خود ساخته آنچنان هر زمان که اراده می کنند (یا بهتر است بگویم به آنها دستور می رسد) به سادگی از درون زندان حمهوری اسلامی نامه می نویسند یا به سادگی فیلم می سازند و با صدای آمریکا و بی بی سی گفتگو می کنند که هر فردی که این جمهوری پربرکت را بشناسد و به خرد و اندیشه خود رجوع کند به کمدی بودن و ساختگی بودن این ماجراها پی می برد. البته دیگه این ماجرا خیلی تابلو شده و احتمال دارد همین روزها جمهوری پربرکت برای رد گم کنی هم شده کمی دوباره آنها را در نقش زندانی معترض و نامه نویس قرار دهد.
اما نکته تاسف بار این نیست که جمهوری اسلامی مزدوران خود را به عنوان اپوزیسیون به میان مخالفین خود می فرستد و در واقع آنها را مخالف جا می زند بلکه تاسف بار این است که برخی از آن مخالفین با وجود آنکه سالهاست این بازی جمهوری پربرکت را می بینند بازهم هربار به این پسمانده ها و مزدوران این حکومت اعتماد می کنند و درس نمی گیرند و توده جامعه ایران هم متاسفانه همیشه آلت دست و بازیچه این مزدوران و پسمانده ها و در واقع خود جمهوری پربرکت شده و هر بار با پشتیبانی از گروهی از این مزدوران بیشتر و بیشتر دچار یاس و نا امیدی شده و این دقیقا چیزی بوده که جمهوری اسلامی می خواسته یعنی نا امیدی و بی تفاوتی جامعه.
این روزها نیز با جرقه هایی از مقاومت های پراکنده و اعتراضات پراکنده به وضعیت اقتصادی دوباره روباه بزرگ سید محمد خاتمی وارد میدان شده. فارغ از اینکه جامعه ایران تا چه میزان از خاتمی حمایت کند این حرکت خاتمی یعنی اینکه جمهوری اسلامی هنوز روی نا آگاهی یا حماقت جامعه در حمایت از پسمانده های خودش حساب باز می کند و این درواقع به گونه ای توهین به جامعه ایران است.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
حق
میهنپرست گرامی حال که از ؛جمهوری اسلامی و هنر آپوزیسیون سازی؛ اش نوشتید و انقدر خوب هم نوشتید، امیدوارم یک نوشتاری را هم به این ؛آپوزیسیون و هنر موازی سازی؛ اش اختصاص دهید. آپوزیسیونی که بر اصول ۴ گانه ی ۱. حفظ تمامیت ارضی ایران بهر قیمتی؛ ۲. ایران یک کشور و یک ملت؛ ۳. برقراری دمکراسی پارلمانی در ایران؛ ۴. یک قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن، نتواند توافق کند فاجعه بزرگتری است یا فاجعه ی رژیم کهریزکی در ایران!؟
آیا فاجعه نیست وقتی ؛آپوزیسیون؛ ای مثل دکترررر حسین بُر که هم یک بلند پایه در شبکه سکولارهای سبز جناب نوری علاء است و هم فعال در کنگره ای است که نامش چیزی شبیه به ؛کنگره ملیتها/ملل در ایران؛ است، منشور جهانی حقوق بشر را برای رفع هر گونه تبعیض در ایران کافی نمی داند!!!؟؟؟
آیا فاجعه نیست که بجای آن اصول ۴ گانه در بالا که حافظ منافع ملی ایران در همه دوران است، فقط انتخابات آزاد با اینهمه تعبیرهایی که می دهند را از درون منشور جهانی حقوق بشر بیرون بکشند و فقط حول آن بخواهند متحد شوند!؟ چرا اتحاد حول اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر و میثاقهای الحاقی به آن نه!؟
July 20, 2012 07:06:15 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
تا از ( حاکمیت رای ملت ) سخن بمیان می آید بسیاری از مدعیون دمکراسی و حقوق بشر کّک در بدنشان میافتد . اینجاست که مشخص میشود احزاب هدفشان ( حاکمیت رای ملت ) نیست بلکه هدفشان نمایانگر کردن خواست خودشان است و به همین دلیل هم سی و سه ساله چشم بر همه ویرانی ها و غتل و غارتهای رژیم اسلامی بسته اند و اسمش هم گذاشتند مبارزه . تا کسی حرف حقی میزند بلافاصه آویزان اخلاق سیاسی میشوند .
سیاست هنر ممکنات است .اولین بار در نوشته های مرحوم داریوش همایون این تعریف را از سیاست خواندم. آنهایی که خودشان را پیرو آموزه های دکتر همایون میپندارند باید به فکر امکانات یا ممکنات باشند اگر دارند. ساده ترین فکری که به نظرم میرسد برچیدن سفارتخانه های رژیم اسلامی می باشد. اگر واقعا احزاب وجود خارجی دارند اولین مرحله برچیدن بساط سفارتخانه ها بهتر است بگویم لانه های جاسوسی رژیم در خارج کشور می باشد .
July 20, 2012 02:36:46 PM
---------------------------
بهمن زاهدی
با دورود
در سیاست احمق بودن معنای ندارد، هدف نمایانگر خواست احزاب میباشد.
چون جمهوریاسلامی حاکمیتملی کشور را به خطر انداخته احزاب باید واکنش و از اهداف خود دور شوند چون جمهوریاسلامی چنین میخواهد. این درست همان چیزی است که جمهوریاسلامی میخواهد. در مبارزه نباید فراموش کرد که برای چه مبارزه میکنیم و هدف از مبارزه چیست.
احمق خطاب کردن افراد و احزاب هم دردی را دعوا نمیکند. کسی حق ندارد دیگران را احمق خطاب کند. اگر در رتبهای قرار گرفته باشید که برای نجات کشور راهحل مشخص و شفافی را ارایه دادید و توجه اکثریت مردم را بخود جلب کرده باشد شاید بتوانید دیگران را ناآگاه خطاب کنید که باز هم از منظرگاه اخلاقی درست نیست.
آنچه را که آقای همایون به ما یاد دادند اخلاق سیاسی میباشد که باید اول به آن پرداخت.
ارادتمند
بهمن زاهدی
July 20, 2012 01:14:02 PM
---------------------------
کاوه یزدانی
با درود به یاور یزدان پرست
حرف دل بسیاری از هم میهنان از جمله حرف دل من را بدرستی بیان کردید. گروه ها و احزابی که بر سر شکل سیاسی اینده بر سر و کله هم میزنند اگر خائن نباشند بی تردید احمق هستند . برای رفع این کار احمقانه شان لازم است که همه احزاب شکل سیاسی آینده را از منشورشان حذف نمایند و بجایش حاکمیت رای ملت را قرار دهند و اگر این حرکت درست را انجام ندهند شک ندارم که شش دانگ احمق هستند و با این کار احمقانه شان خیانت به رهائی کشور می کنند . به دلایلی که مرحوم داریوش همایون پادشاهی را بر جمهوری ترجیح میداد من نیز با پادشاهی موافقم ولی شرایط ایران به گونه ای است که فقط باید به نجات ایران فکر کرد نه بیشتر .
پاینده ایران و ملت ایران
July 20, 2012 11:46:21 AM
---------------------------
یاور یزدان پرست
درود
متاسفانه دقیقا همینطور است که در این مطلب اشاره شد,در باب تلویزیون های مخالف رژیم هم اینگونه بوده که به شخص مدیر تلویزیون پیشنهاد پول شده بود در قبال اینکه مردم رو به تجمع و تظاهرات در ایران دعوت نکند یا اینکه آنقدر تلویزیون های شبیه آن درست خواهد کرد(مانند هخا و سایر هخا صفت ها) تا اساس و اصول کار تلویزیون های مخالف لوث شود.
و به نظر من در این راه موفق هم بود چون عوام(که قشر بیشتری هم هستند) در ایران دیگر اعتماد سابق را نسبت به این جریانات ندارند یا بهتر است بگوییم قدرت تشخیص سره از ناسره را ندارند.
به امید روزی که اپوزیسیون واقعی رژیم اینقدر به شعور بالای سیاسی رسیده باشد که دیگر بر سر نوع نظام آینده و اینکه شاهزاده رضا پهلوی آقای رضا پهلوی یا رضا پهلوی است با هم دعوا نکنند
که این طیف از اپوزیسیون یا احمق است یا خائن.
پاینده ایران
برقرار باد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان
July 20, 2012 10:15:18 AM
---------------------------
گویا
مجتبی واحدی
-----------------------------------
گویا گرامی،
شما بنویسید ولی توهین نکنید تا در این قسمت درج شود.
ارادتمند
بهمن زاهدی
July 20, 2012 09:55:31 AM
---------------------------
|