آنچه به اپوزیسیون اعتبار می بخشد میزان همراهی مردم با آرا و اندیشه های آنان است و اگر در این مسیر، آرا واندیشه های یک گروه توجه مردم را به خود جلب می کند چرا باید باز فرصت سوزی کرد؟ چرا نباید با حمایت از آن اندیشه زمینه های حمایت های مردمی را بیشتر نمود؟ در این راستا اهمیتی ندارد که این اندیشه متعلق به اپوزیسیون داخل باشد یا خارج. مهم میزان استقبال، حمایت و انتخاب مردم است
جمهوری اسلامی با هر چیز و هرکس که مخالف او باشد مخالف است دقیقاً چون رطب خورده ای که منع رطب می کند. روزگاری خمینی پس از رفتن به پاریس با صدور بیانیه های گوناگون، خود در نقش مخالفی ظاهر شد که حرکتش در نهایت به استقرار نظامی منجر گردید که تا به امروز سی و سه سال از عمرش می گذرد، سی وسه سالی که همواره برای ایران و دنیا تنش زا بوده است. امروزمخالفت با جمهوری اسلامی در شرایطی تابو به حساب می آید که پیش از این خود به همین راه رفته اند و با نظام پیشین به مبارزه برخاستند. از آنجایی که نظام فعلی ایران خود را بر جایگاه حق نشانده، این حق را برای خویش قائل است که سخن مخالفان را نشنود، به سرکوب آنها بپردازد یا وادارشان کند غربت را بر قربت ترجیح دهند و اندیشه خود را به کشورهای دیگر دنیا ببرند و از امکانات آنها برای رساندن صدای خود به گوش مردم دنیا بهره بگیرند.
بی شک یکی از دلایل آگاهی مردم دنیا و ایران درباره آنچه در ایران می گذرد، فعالیت های گروه های گوناگون اپوزیسیون داخل و خارج بوده است. آگاهی رسانی یکی از کارکردهای مثبت اپوزیسیون تا به امروز بوده، از این رو همواره مورد غضب جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. امروز هیچ ایرانی منصفی منکر عملکردهای مثبت فعالان مخالف نظام ایران در داخل و خارج نیست، اما در این میان نقاطی وجود داشته که همواره چون پاشنه آشیل عمل کرده است از اینرو در کنار همایش های کوچک و بزرگ گوناگون، گروه های مخالف نیاز به بررسی های دقیق، خودشناسی و مردم شناسی دارد.
مخالفان داخل و خارج دو بال قدرتمند مبارزه با جمهوری اسلامی هستند و همراهی و کارکرد نظام مند دو بال، این پرنده را به پرواز در می آورد. جدایی اپوزیسیون داخل و خارج تنها به تقویت نظام فعلی ایران کمک می کند و تمرکز مخالفان را بر هم می زند. اختلاف نظر در میان افراد و آحاد بسیار طبیعی است، اما وقتی اختلاف نظر به دشمنی و نزاع ختم شود هیچ فایده ای از آن متصور نخواهد بود. یکی از ویژگی های ایران تنوع اقوام آن است، تنوعی که رسیدن به وجه یا وجوه مشترک را دشوار می سازد. اپوزیسیون هم نمادی از کلیت متنوع ایران است. اگر اقوام، به رغم تنوع به یک قانون اساسی مصوب تن می دهند و خود را ملزم به پیروی از آن می کنند، گروه های مختلف نیز به اساسنامه ای مصوب نیازمند هستند. بی شک رسیدن به این اساسنامه بسیار دشوار است اما ناممکن نیست.
اپوزیسیون ایرانی در شرایط فعلی بیشتر به جزایر از هم جدا می مانند که هر از گاهی به بهانه همایشی یا نشستی گرد هم می آیند بدون آنکه مبنا سنجی های لازم را انجام داده باشند. وقتی گروه ها از مبناهای مشترک یکدیگر بی خبرند، وقتی بنیاد یکسان و هماهنگی برای بحث وجود ندارد کار به سرانجامی نخواهد رسید. از اینرو این نوع از گردهمایی ها بیشتر شبیه شرکت در مجلسی عروسی است, مجلسی که عروسش سال هاست به حال احتضار افتاده و هیچ کس به این ماجرا توجهی نمی کند. امروز ایران که روزی عروس زیبا و گل سرسبد خاورمیانه بود، حال محتضری را دارد که بی توجهی به او مرگش را سبب خواهد شد و این گناهی نابخشودنی است. وقتی تمام هم و غم اپوزیسیون نجات ایران از چنگال استبداد است، دیگر نباید مجالی برای کدورت ها، نامهربانی ها و خودخواهی ها بماند.
سید علی خامنه ای با تعمق در فروپاشی شوروی سابق و مطالعه دلایل آن برای استحکام نظام خود تدبیرهایی اندیشیده است که مجال طرح آنها در این مختصر نیست، اما چرا اپوزیسیون داخل و خارج نباید به سرنوشت و کارکرد مخالفان کشورهای دیگر نگاهی بیندازند و دوباره آزموده را نیازمایند؟ آیا یکی از دلایل عدم توفیق شورای انقلاب سوریه از هم گسیختگی آنان نبوده و همین امر به پیشبرد مبارزه در داخل لطمه نزده و رسیدن به پیروزی نهایی را به عقب نینداخته است؟ متاسفانه از دل شورای انقلاب سوریه گروه های کوچک و بزرگ دیگر منشعب شده اند که تنها اختلاف ها را بیشتر کرده و می کند. وقتی تبعات انشقاق ها و انشعاب ها بسیار ملموس و قابل درک است چرا این کارکرد در میان اپوزیسیون ایران دوباره آزموده می شود؟
عدم اتحاد در صفوف مخالفان باعث سردرگمی و بی اعتمادی آنها نسبت به عملکرد اپوزیسیون نیز می شود و آنان را از طی ادامه مسیر دلسرد و دلزده می کند. این موضوع از اپوزیسیون، برج عاج نشینانی می سازد که همواره دور از مردم هستند و سخنانشان قابلیت اجرایی ندارد. آنچه به اپوزیسیون اعتبار می بخشد میزان همراهی مردم با آرا و اندیشه های آنان است و اگر در این مسیر، آرا واندیشه های یک گروه توجه مردم را به خود جلب می کند چرا باید باز فرصت سوزی کرد؟ چرا نباید با حمایت از آن اندیشه زمینه های حمایت های مردمی را بیشتر نمود؟ در این راستا اهمیتی ندارد که این اندیشه متعلق به اپوزیسیون داخل باشد یا خارج. مهم میزان استقبال، حمایت و انتخاب مردم است و مگر معنای دموکراسی غیر از این می تواند باشد؟ در یک نظام دموکراتیک مردم برمی گزینند و دیگران ولو مخالف به انتخاب آنان احترام می گذارند، بنابراین اپوزیسیون باید بداند فاصله گرفتن از یکدیگر نه تنها صفوف آنان را ضربه پذیر که مردم را نیز از آنان دور می سازد. بی اعتماد شدن مردم نسبت به عملکرد اپوزیسیون خواسته جمهوری اسلامی است از اینرو اگر اپوزیسیون قصد مبارزه دارد باید رو در روی نظام بایستد نه آنکه همراه با او و در کنارش ریشه هایی را که از زمین بیرون زده و این درخت پوسیده را در معرض سقوط قرار داده، دوباره استحکام ببخشد.
یکی از وجوه مشترکی را که باید دو گروه داخل و خارج بر سر آن به اشتراک برسند، کوشش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و سپس برگزاری انتخابات آزاد است وگرنه در شرایط فعلی و با وجود نظام ایران، شعار انتخابات آزاد دست نیافتنی خواهد بود زیرا اساس تحقق چنین شعاری رفتن حکومتی است که اعتقادی به انتخابات ندارد و همواره از آن به عنوان وسیله ای برای مشروعیت بخشیدن به خود بهره برده است نه ایجاد گشایش در کار کشور و مردم. بی شک مخالفان جمهوری اسلامی می دانند میان براندازی و برعلیه بودن و بندبازی درسیاست تفاوت است . عاقبت بندبازان درافتادن و لغزیدن است ولو چند صباحی را روی بند راه رفته باشند.
در کنار مبارزه برای ساقط کردن جمهوری اسلامی به برنامه های مدون و اندیشیده نیز نیاز هست. عرضه این برنامه ها در شرایط فعلی که بیشتر اوضاع نابسامان نامهربانی ها و کدورت ها بر دو گروه داخل و خارج سایه افکنده باز همدلی ها و همراهی همه جانبه مخالفان داخل و خارج را می طلبد.
این نوشته به دنبال انکار عملکردهای مثبت اپوزیسیون نیست، اما بر آن است که صرف مبارزه و توجه نکردن به آنچه دیگران می گویند و می خواهند، به نتیجه ای محصل ختم نخواهد شد. دوران مبارزه، فرصت مناسبی برای تمرین دموکراسی و بالا بردن آستانه تحمل نیز هست چرا اپوزیسیون چنین نکند.
دکتر بهروز بهبودی
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش آخر، با حق گرامی *****
بالاخره یک روزی این ملت خودش تصمیم میگیرد که باید خودش آستین را بالا بزند، تکلیف خادم و خائن را روشن کند و سپس به ساختن این میهن بپردازد... تا شاید نسل فرداها دیگر دچار این مصیبت نشوند.
مثل این میماند که بخواهی یک شرکت تشکیل بدهی، همه هم رئیس باشند و هم معاون و هم کارمند اجرایی و و و لابد انتظار سود هم داریم... جالب اینکه همه خود را خدای سیاست و اقتصاد هم میدانند. میگیم رئیس کیست؟ میگویند خودتان رئیس. میگیم معاون کیست؟ میگویند خودتان معاون، میگیم کارمند و و و کیست؟ میگویند خودتان کارمند و همه کاره...
شما را نمیدانیم، اما ما که نه شرکت اینجوری تا بحال دیدهایم، نه مبارزه اینجوری... اسم نسل ما را باید گذاشت - نسل از من درآوردی... هیچ کار ما حساب کتاب ندارد... هیچ کداممان در جای خودمان نیستیم... دنبال نتیجه هم میگردیم. اینجاست که باید از این اپوزیسیون پرسید.. تو حالت خوب است؟
آن که نباید رهبر باشد میخواهد رهبر باشد، آن که برای رهبری با پول و خون و زحمت یک ملت تربیت شده که روزی رهبری کند، اسیر مانده که ببیند این ملت چه زمان تصمیم میگیرد و از او پشتیبانی میکند... و این ماجرا ادامه دارد...
شیر و خورشید و تاج
July 24, 2012 02:01:25 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش سوم، با حق گرامی *****
در این میان اپوزیسیون یک سری تعارفها هم با خود دارد. بجای خادم خائن نشسته، بجای رهبر شهروند نشسته، بجای اینکه زور را با دوست پر زور کنیم، رفتیم بدنبال اینکه چگونه دشمن را میشود راضی و دوست کرد. در میان این آشفته بازار هم رژیم و حامیانش هر روز سر ملت را با یک داستان جدید مشغول و گیج گیجی میدهند.
امثال بنده و شما هم نمیدانیم، آیا رابطه با ایران و ملت را محافظت کنیم و و و، یا گند کاریهای اپوزیسیون را جم جور کنیم و و و؟ سپس میپرسند چرا ۳۴ سال طول کشید؟ چرا ۳۴ سال طول کشید؟ چون گویا قرار است همه منتظر بمانیم تا همگان آدم شوند...
به کاوه آهنگر و آرش کمانگیر و فردوسی و و و هم میگویند ...افسانه...
یکی هم نیست بگوید، که "افسانه" نمیتوانست بیش از ۲۵۷۰ سال تاریخ برای یک ملت بر جای بگذارد... اگر در طول تاریخ ایرانزمین همه میخواستند مثل امروز اپوزیسیون ایران رفتار کنند... ۲۵۰۰ سال که هیچ ۲۵۰۰ دقیقه هم تاریخ نمیداشتیم.
July 24, 2012 01:59:42 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم، با حق گرامی *****
حالا این جریان "اپوزیسیون" ما است. مشکل در فهم ملت نیست، مشکل این است که این اپوزیسیون حکم یک معلم بد را دارد که هم زمان را تشخیص نمیدهد، هم مطلب و روش را اشتباه انتخاب میکند.
ملت زیر شلاق است، اپوزیسیون میخواهد تاریخ را دوباره آن جوری خودش میپسندد بنویسد و تحویل ملت دهد. آینده را هم آن جور که اپوزیسیون میخواهد برای ملت ترسیم کند. در نتیجه ملت، یکی بر سر خود میکوبد، یکی بر سر کتاب تاریخ و کتاب آینده از من در آوردی اپوزیسیون.
در حالی که ما یک ملتی هستیم که همه چیز را از دست دأهایم. نه میهن، میهن است، نه ملت آن ملت است، نه میشود گذشته را دوباره زنده کرد یا کشت، و نه آینده را میشود از حالا ساخت یا خراب کرد.
تا این رژیم نرود، ما نخواهیم دانست که دقیقاً برای رسیدن به یک فردای انسانی قدرتمان در کجاست، کمبودها در کجاست، و و و
همه چیز بستگی به این دارد که این رژیم را اول سرنگون کنیم، سپس ببینیم با آنچه که مانده و موجود است، چه میتوان کرد و چه زمانی نیاز است برای اجرا و عملی کردن پروژه ها...
July 24, 2012 01:57:19 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول، با حق گرامی *****
حق گرامی،
اینکه نوشتید: "حرف هایی که اپوزیسیون میزند برای توده مردم نه در درون مرز و نه در برون مرز اصلا قابل فهم نیستند بویژه اگر کیفیت مطالب سنگین باشند."
پاسخ: این حرف شما مرا بیاد معلم فلسفه خود در دانشگاه انداخت. روز اول وارد کلاس شد، نه درود گفت نه خودش را معرفی کرد، اول، کیفش را پرت کرد روی میزش، و گفت هر معلمی که به شما بگوید شما نفهمید، بدانید که یا او خودش معلم خوبی نیست، یا شما از زیر مسئولیت شانه خالی کردید و زحمت کافی برای قبول شدن نکشیدید. سپس گفت، برای اثبات حرفم، همین الان اعلام میکنم که همه شما از این کلاس نمره ۱۰۰ و قبولی گرفتید.
بچهها همه به هم یک نگاهی کردند - گویی میگفتند، حتما طرف دارد شوخی میکند، خوب اگر همه از این کلاس قبولی گرفتیم اینجا چه غلطی میکنیم پس؟
که معلم، ادامه داد، اما خوشحال نشوید، از اینکه ۱۰۰ گرفتید، چون برای نگاه داشتن این ۱۰۰ باید زحمت بکشید. نشان به آن نشان، آن کلاس مشکلترین کلاس ما از کار در آمد.
آنقدر به ما جزوه و مقاله و کتاب و کار دست جمعی و و و، داد که آخر آن دوره دیگر نفسمان در نمیآمد. بقول خودش ۱۰۰ گرفتن راحت است، نگاه داشتن آن ۱۰۰ است که مشکل است.
July 24, 2012 01:52:47 PM
---------------------------
حق
درود بر شیر و خورشید و تاج گرامی، به نکات مهمی در نظرتان اشاره کردید. آپوزیسیون چیست و کیست؟ کیفیت آپوزیسیونی که در مقابل یک رژیمی مثل فاشیسم اسلامی کهریزکی می ایستد چه باید باشد؟ تا بتواند ۱. آن رژیم را برانداخته و ۲. بر پایه اصول ریشه ای که منافع ملی کشور را تمام دورانها حفظ می کند پایه های حاکمیت ملی را پایه ریزی کند. هیچ آپوزیسیونی هر چقدر هم خوب قادر نخواهد بود هیچیک از این دو کار را انجام دهد مگر آنکه بتواند مردم را با خود داشته باشد. لازمه اینهم ارتباط مستقیم و همیشگی و جلب اعتماد این مردم است. بسیاری از حرفهایی که آپوزیسیون می زند برای توده مردم نه در درون مرز و نه در برون مرز اصلا قابل فهم نیستند بویژه اگر کیفیت مطالب سنگین باشند. این وظیفه آپوزیسیون و رسانه هاست که مطالب را آنقدر ساده کنند تا کم سوادترین قشرها آنرا بفهمند. چه فایده دارد که حرفها را طوری زد و نوشت که فقط یکی دو درصد و حداکثر ۱۰ درصد جامعه بفهمند؟ پس فرق سیاست با دوره دانشگاهی و حوزه آکادمیک چیست!؟ اگر مشارکت مردم هدف است باید بزبان مردم حرف زد و نوشت. اگر هدف چانه زدن در بالا بوسیله آپوزیسیون است، به همینگونه نوشتار و گفتارشان ادامه دهند تا از مشارکت مردم جلوگیری و از مردم فقط استفاده ابزاری کرده باشند.
July 23, 2012 02:12:19 PM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش چهارم، نظر در مورد مقاله دکتر بهروز بهبودی *****
چون ما با واژههای سیاسی، لفظی و نه عملی برخورد میکنیم، آنها هم در داخل روی حرفهای غیر عملی و لفظی ما حساب باز نمیکنند، چون از نتیجه هراس دارند.
تا این مجهول "اپوزیسیون" برای ملت روشن نشود، سخن از "اتحاد" و "شورای رهبری" آب در هوانگ کوبیدن است. مشکل اصلی ما ایرانیان "اعتماد" سیاسی و عقلانی به آنهایی است که راه کار میدهند.
دلیل فرصت سوزیها هم همین است، ما از افراد و سازمانها و گروه هایی انتظار داریم، که آنها اصولا و "عملا" در فاز "همبستگی" نبوده و نیستند.
تقسیم قدرت خوب است. اما ما اپوزیسیون داریم که مصلحت میهن و ملت برای آن مهم است، و اپوزیسیون داریم که عملا نشان میدهد که بفکر کسب قدرت برای پیشبرد اهداف سیاسی ناکام خود در ۵۷ است... اینجا است که مشکل مردم ایران با "اپوزیسیون" آغاز میشود.
شیر و خورشید و تاج
July 23, 2012 05:31:49 AM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش سوم، نظر در مورد مقاله دکتر بهروز بهبودی *****
به نظر ما، مردم ایران در تشخیص اینکه مشکل ایرانیان خارج چیست، از ما ایرانیان خارج چند قدم جلوتر هستند.. و به همین نسبت هم است که به رهنمودهای ما در مورد آنچه که آنها در ایران باید انجام دهند، با شک و تردید و به نتیجه آن رهنمودها با شک مینگرند.
مردم ایران با ۵۷ یها مشکل دارند، و از آنجا که ۵۷یها اکثرا حاضر نیستند "عملا" به اشتباه خود در ۵۷ اعتراف کنند، اصولا آنچه که ما اپوزیسیون مینامیم را مردم ایران بدینگونه نسبت به آنها نمینگرند، و از اینکه ایرانیان خارج میخواهند همه را بدون در نظر گرفتن کارنامه سیاسی در "اپوزیسیون" بگنجانند، اعتبار حرف ما را هم در داخل کم کرده.
در نتیجه ملت در داخل آن کاری که دلش میخواهد را میکند، حتی اگر برخی از راه کارهای ما بسیار حیاتی، منطقی و قابل اجرا باشد، و با راه کارهای ما با شک و تردید و ترس برخورد میکنند.
July 23, 2012 05:29:42 AM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش دوم، نظر در مورد مقاله دکتر بهروز بهبودی *****
بحث ما در این نیست که چون بنده و یاران من طرفدار نظام پادشاهی پارلمانی هستیم، پس بعنوان نمونه مجاهدین و فلسفه سیاسی آنها را نمیپذیریم. بحث ما در این است آیا اگر ما در خارج از کشور مجاهدین را جزو اپوزیسیون حساب کنیم، آیا مردم ایران هم به آنها با همین دید نگاه میکنند؟
بحث در اینجاست که اگر ما تکلیف این را روشن نکنیم که "اپوزیسیون" کیست و چیست و بدون در نظر گرفتن "عملکرد" ها، هر که را که مدعی شد که اپوزیسیون است را بحساب اپوزیسیون از آن یاد کنیم. بدون اینکه در نظر بگیریم آیا مردم ایران هم بدینگونه به این افراد و سازمانها مینگرند... اعتبار سیاسی ما، از دید مردم ایران بلاتر میرود یا پایین تر... و به همان نسبت آیا ما میتوانیم توجه مردم ایران را به خود جلب کنیم و به آنها اطمینان دهیم که ما فکر کرده راهکار میدهیم؟
به زبان ساده، ایرانیان داخل میتوانند به ما خارج نشینها که همه را بی حساب و کتاب اپوزیسیون مینامیم، بگویند: "شما هر کی از راه میرسد را اپوزیسیون مینامید سپس از ما مردم ایران انتظار دارید به راه کارهای شما پاسخ مثبت دهیم و اعتماد کنیم؟
July 23, 2012 05:26:52 AM
---------------------------
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول، نظر در مورد مقاله مهم دکتر بهروز بهبودی *****
دکتر بهروز بهبودی،
در این مقاله شما دست روی مطلب کلیدی گذشتهاید مخصوصاً زمانی که نوشتید: "آنچه به اپوزیسیون اعتبار میبخشد... چرا باید باز فرصت سوزی کرد؟"
از آنجا که اکثرا معتقدیم که سرنگونی این رژیم نهایتا بدست مردم داخل رخ خواهد داد در نتیجه من و یارانم همواره با مسائل از دید مردم داخل کشور بر خورد میکنیم.
مشکلی که مردم داخل با آن روبرو هستند بسیار ساده است. وقتی ایرانیان خارج از کشور میگویند "اپوزیسیون" منظور دقیقا کدامین هستند؟ این کدام اپوزیسیون است که مردم داخل میبایستی با آن در گفتگو باشند و به آن اطمینان و اعتماد کنند؟
ایرانیان خارج از کشور کلماتی چون "اپوزیسیون"، "اتحاد"، شورای رهبری" را به راحتی بکار میگیرند در حالی که این کلمات برای اکثر مردم داخل کشور یک مجهول و پرسش است.
بعنوان نمونه، در خارج از کشور مجاهدین، فدائیان، یا برخی شخصیتها را جزو اپوزیسیون از آنها یاد میکنند، اما کسی نمیپرسد آیا مردم ایران هم بعنوان نمونه مریم رجوی یا سازمان مجاهدین را بعنوان اپوسیسینی که بشود به رهنمودهای آن اطمینان کرد پذیرفتهاند؟
July 23, 2012 05:24:14 AM
---------------------------
|