حزب مشروطه ايران
(لیبرال دموکرات)

 The Constitutionalist Party of Iran
(Liberal Democrat)
Armenia iraq Iran Turky Switzerland England Qatar Kuwait Sweden Norway Italy Canada Austrian France Holland Israel Denmark Belgium Germany United States of America
صفحه نخست چاپ برگشت
جمهوری اسلامی با این همه طلای که از ترکیه خریده است چه میخواهد بکند؟

July 23, 2012

دوشنبه 2 مرداد 2571 = July 23, 2012

حبیب تبریزیان حبیب تبریزیان
 

ایران با این طلا ها چه خواهد کرد؟

این، آن سئوالی است که « پشت پرده» خود را با آن روبرو دید هنگامی که به ارقام مندرج در آخرین گزارش آمار بازرگانی ترکیه مواجه شد.
برابر داده های مؤسسه آماری دولت ترکیه، تجارت ترکیه با ایران در ماه می(اردیبهشت) با افزایشی 513.2% ی روبر بوده است. سهم عمده در این میزان افزایش از حدود 1.7 بیلیون دلار، 1.4 بیلیون دلار آن به همسایه شرقی ترکیه یعنی ایران تعلق دارد که طلای صادراتی ترکیه به ایران بوده است و 84% صادرات ترکیه به ایران را تشکیل میدهد.
پرسش اینست که چه جریانی در کار است؟
در هسته این (چرا؟) تحریمها و نفت قرار دارند.
در چند ماهه اخیردولت های غربی تحریمات را روی رژیم اسلامی ایران سخت کرده اند تا آن را به تعامل در زمینه مسئله هسته ایی، توقف و یا کاهش میزان و درصد پروسه غنی سازی وادارند. در ماه مارس ایران از دسترسی به شبکه جهانی نقل و انتقال پول «سویفت» محروم شد.
در حالیکه ایران برای تحصیل ارزهای قوی به ازای نفت صادراتی خود، که منبع اصلی در آمد ارزی و شاهرگِ اقتصادیش است میکوشد، تن به پذیرش گزینه دیگر پولی از جمله قبول روپیه هندی و یوان چینی و نیز طلا به ازای نفت صادراتی خود داده است. ایران میکوشد از این طریق، تحریمهای بین المللی را دور بزند تا بتواند از پس پرداخت قیمت های فزاینده مواد غذائیش برآید.
گوخان اسکو؛ رئیس بزرگترین شرکت تصفیه طلای ترکیه میگوید:« ایران مشتاق به افزایش نسبت طلا در کل ذخایر خود می باشد زیرا آدم میتواند همواره طلا را تبدیل به پول کند بدون اینکه ضرر کرده باشد. صادرات طلا ازترکیه به ایران بخشی از این تصویر است. همچنانکه خود مؤسسه «ترک استاد»، موسسه آمار دولتی ترکیه متذکر شده است، صادرات طلا از ترکیه به ایران، جنبه« [« نقل و انتقال پولی» ندارد. مفهوم این حرف آنست که این طلا ها به ازای نفت صادراتی می باشد.(نه عملیات بانکی انتقال ارز ـ ح ت)
ایران حدود 40% از نفت ترکیه را تأمین میکند و بنا به گفته وزیر انرژی ترکیه؛ بزرگترین تأمین کننده نفت آن کشور است. هرچند این کشور واردات نفت خود را از ایران به میزان زیادی بخاطر تحریم های بین المللی کاهش داده است، ولی بعید بنظر میرسد که آنرا به صفر برساند. بر طبق گزارش موسسه گلدمن ساشز؛ ترکیه 6 دلار کمتر از قیمت نفت خام برنت به ایران میپردازد.
برابر اظهاراتِ اوگور گورسز؛ سردبیر اقتصادی ـ مالی نشریه رادیکال دیلی نیوز، ترکیه حدود 58 تن طلا فقط در ماههای مارس و می(اسفند تا اردیبهشت ـ م) امسال به ایران صادر کرده است.
گورسز به « در پشت پرده» (صفحه ویژه ایی در تایمز مالی ـ م) میگوید: « من متوجه شدم که در مارس امسال به نسبت ماه مارس 2011 صادرات طلا از ترکیه به ایران بناگهان، 36 برابر شده است. من منتظر شدم ببینم که آیا این گرایش ادامه می یابد. ایران عملاً درعرض یکساله منتهی به ماه مای امسال نزدیک به 3 میلیارد دلار از ذخایر ارزی خود را با دور زدن تحریمها به طلا تبدیل کرده است.»
بد بختی ایران، به یک خیرو برکت برای حساب پرداختی و تراز بازرگانی جاری ترکیه تبدیل گردیده است زیرا تراز منفی 8.3 میلیارد دلاری تجارت خارجی این دوره ترکیه را، در مقیاس با یک سااله منتهی به ماه می، به میزان 1.6 میلیارد کاهش داده است.
پایان گزارش خبری ـ تحلیلی تایمز مالی

..............
حبیب تبریزیان :
beyondbrics عنوان صفحه ایی در بخش (مارکت) بازار تایمز مالی است که مقاله فوق در آن درج شده است.
من آنرا به «در پشت پرده» ترجمه میکنم. در درجه اول، قرار دادن این گزارش در آن بخش از روزنامه بدین معناست که برای نویسنده، جنبه بازرگانی و بازار طلا مطرح بوده است و نه جنبه سیاسی آن. اما من فکر میکنم این مقاله از منظر مضمون اقتصادی ـ سیاسی اش، یا بهتر بگویم وانمایی سیاست های اقتصادی رژیم پر معناست.
دولت آقای احمدی نژاد، خطبای نماز جمعه، سران سپاه، اعضای خبرگان نمایندگان مجلس و رئیس آن و شخص مقام معظم رهبری و بسیاری دیگر از چهره های حکومتی؛ همه دم از توان ایران به دور زدن تحریمها ، و تلاش بر بی اهمیت نشان دادن آثار وحشتناک این تحریمها در کل سیر توسعه اقتصادی مملکت دارند آنها، نه تنها سعی میکنند آثار زیانبار این تحریمها را ناچیز نشان دهند بلکه با تمرکز توجه روی آثار مستقیم و آنی این تحریمها و آوازه گری روی تدابیر دفاعی و چاره جویانه موقتی، که چیزی بیش از کمکهای اولیه برای یک مصدوم در معرض مرگ نیستند، آثار دهشتناک بلند مدت تحریمها و تنش سیاسی را، که بمعنای عقب ماندگی جبران ناپزیر ایران در منطقه و جهان در «عصر سرعت و شتاب» است را از نگاه مردم و حتی صاحبنظران پنهان میکنند.
من حتی قصد فرو رفتن در این مبحث را ندارم بلکه گزاره های این یاداشتِ تایمز مالی سئولاتی را برایم مطرح کرد که فکر میکنم، میتوانند توجه بر انگیز باشند و من سعی میکنم خیلی کوتاه آنها را مطرح کنم.
چون فکر میکنم این یاداشت تایمز مالی میتواند در آینده یک رفرنس خوب باشد.
نخستین پرسشی که در رابطه با خرید طلا مطرح میشود، قضیه ناروشن مانده 2 ـ 3 سال پیش قریب 18 میلیارد دلار ارز و دو کامیون طلایی بود که در ترکیه توقیف شد و ظاهراً هم مقصد آن یا لبنان و یا سوریه بود. علیرغم طرح مسئله در مجلس هم، چنان سرو صدای قظیه خوابید که گویی چنین مسئله ایی وجود نداشته است. اما با سقوط رژیم سوریه و تغیرات سیاسی در لبنان ممکن است نوری بر آن قضیه بیفتند.
دومین و مهمترین جنبه قضیه اینست که امروزه طلا در معاملات کلان بین المللی ممکنست بتواند به هر پولی از جمله دلار و یورو و.. ، تبدیل شود ولی این به این معنا نیست که وسیله مبادله ای آسان و بی خرجی است حتی اگر تحریمی هم در کار نباشد. در اغلب بورسهای دنیا، طلا هم مثل هر کالای دیگری معامله میشود ولی این بمعنای جا بجا شدن هزاران تن طلا در روز و در دنیا نیست. بازرگانان هر کشوری هم باید مابه ازای قیمت کالای مورد نظر خود برای واردات را اعتبارات اسنادی بگشایند یعنی باید از یک بانک معتبر ضمانتنامه بانکی بگیرند. این چنین نیست که هر تاجر وارد کننده ایی میتواند چند من طلا به خارج پست کند و با این کار تصفیه حساب تجاری بکند. به این مکانیسم پرداختی اعتبارات اسنادی، ( لتر آف کردیت) که مخفف آن «ال سی» است میگویند که یک عمل صرفاً بانکی است، از طریق این مکانیسم تصفیه پرداخت، نه پولی و نه طلایی جابجا نمیشود. بانک تضمین کننده، از حساب خارج خود مبلغ مورد تعهد تاجر را پس از تأئید وصول کالا، به حساب فروشنده خارجی واریز میکند. این بدین معناست که بازرگانان ایرانی (یعنی ایران) نمیتواند برای کمپانیهای فروشنده قطعات یا ماشین آلات، برای گندم و برنج و موز و میوه جات و سایر مواد غذایی خریداری خود، طلا بار کامیون کرده برای فرشنده بفرستند و یا اینکه دولت نمیتواند به پرسنل های نمایندگیهای سیاسی خود بجای دلار و یورو، چند ده کیلو طلا بدهد تا آنها در خارج آنرا بفروشند و هزینه خود را تأمین کنند. این نمایندگیها، دانشجویان خارج از کشور، مسافران و بیماران عازم خارج نیز نمیتوانند با خود، در سطح تجارتی و بصورت شمش استاندارد، طلا خارج کرده و آنرا در خارج براحتی بفروشند. دومین اشکالی که طلا بعنوان وسیله مبادله دارد اینست که طلا بر عکس پول یک کالای فیزیکی است با حد اقل دو ویژگی. خرید و فروش آن، هزینه زیادی را به خریدار مصرف کننده تحمیل میکند. کالایی است که هم جنبه مصرفی دارد و هم نقش ارزش و نوعی پول است یا بهتر است گفته شود مادر پول است و اضافه کنم پول الزاماً بمعنای مسکوکات و اسکناس نیست زمانی همین طلا پول بوده است. انتقال فیزیکی آن از کشورهای خارجی به داخل، برای کشوری مثل ایران که در حاشیه بازار جهانی قرار دارد ونمیتواند آنرا در بورسهای دنیا برای معامله بگذارد، حتی اگر تحریمی هم در کار نباشد، ارزش پولی جهانی آنرا از آن گرفته و آنرا به کالای مصرفی تبدیل میکند. کالایی که یا باید به مسکوکات و یا زیور آلات تبدیل شود.
لذا میتوان گفت که دولت آقای احمدی نژاد با انبار کردن طلا که بنا به گفته رئیس اطاق بازرگانی( کامنت ذیل مقاله به انگلیسی)، در بهمن ماه امسال میزان آن به 908 تن میرسیده است، فقط میتواند سکه های جور واجور ضرب کند یا مواد خام زیورآلات زنانه را تأمین کند. دولت میتوان آنرا به مردم و طلا فروشیها برای مصرف زینتی بفروشد و با دریافتهای ریالی از محل آن چاله های بودجه ایی خود را پرکند. البته دولت میتواند بقیمت های دل بخواه، به مردمی که نگران فرسایش و تنزل ارزش و قدرت خرید اندوخته های خود هستند یا عروسهایی که برای تبدیل مهریه های کلان خود عجله دارند این طلا ها را هر جور که میخواهد بفروشد ولی ازآن نمیتواند برای پرداخت ارزی به این سادگی استفاده کند. طلای پولی ـ ارزی باید در بانکهای معتبر دنیا و در بورس قرار گیرد تا قابلیت تبدیل شدن به« ارز» را داشته باشد. دومین و ساده ترین عیب این رویکرد اینست که ذخیره ایی که باید به سرمایه مولد تبدیل شود به اندوخته مرده و سفته بازانه و پس اندازی منفعل تبدیل میشود.
در تمام دنیا سیاست های پولی بانکهای مرکزی و دولتها معطوف به این است که ذخیره های خُرد مردم را از طریق مکانیسم های بانکی و صندوقهای مختلف سرمایه گذاری بسیج کنند و در خدمت توسعه و تولید قرار دهند اما دولت ما سعی دارد به طلا فروشی بزرگ تبدیل شود. او هم سر مردم را، کلاه میگذارد، و هم آنها را بسوی احتکار و منجمد کردن سرمایه میراند و هم منابع ملی را بیکار و عاطل و باطل میگذارد. احتکار سرمایه بصورت طلا در خانه یا صندوقهای های شخصی مردم تفاوت چندانی با احتکار نخود و لوبیا و برنج ندارد. اگر تفاوتی هست در اینست که آنها فاسدشدنی هستند ولی این یکی نیست آنها انبار های بزرگ میخواهند و این یک، جعبه های کوچک و اگر روزی این خریداران صدها میلیون سکه بخواهند تحت شرایط دیگری این سکه را به پول نقد « پول با ارزش» تبدیل کنند متوجه خواهند شد که چقدر، بصورت مطلق یعنی کاهش قیمت سکه ها و چقدر بصورت بهره های نا گرفته، ضرر کرده اند. دیر یا زود این سکه ها، اگر اقتصاد مملکت تا آن موقع از هم نپاشد، روانه بازار خواهند شد، چون بسیاری از مردم تحت شرایط تورمی فعلی قادر به نگهداری سکه های خود نیستند و بازاری که در آن و تحت شرایطی دیگر تقاضای چندانی برای سکه های طلا وجود نخواهد داشت با این خریداران طلا بی رحمانه رفتار خواهد کرد و از آن بیرحمانه تر با دولتی که به احتکار طلا دست زده است و سود 10میلیاردی ناشی از این احتکار گری را که از مردم برده است را بحساب ذبلی خود میگذارد. فردا که مردم سکه نخرند دولت هزینه ریالی خود را از کجا باید تأمین کند؟ ترکیه هم آنموقع شاید با نصف قیمت این طلا ها را به ازای لیر ترکی پس نگیرد!
هدف اصلی از نگارش این کامنت نکات فوق نبود ولی از گفتن آنها نیز نتوانستم خود داری کنم.
مسئله اصلی و موضوع این یاداشت، افتادن دولت، بانک مرکزی نظام و مقام معظم رهبری بدام «بازی با طلا » است. مسئله اینست که ظرف یکساله و نیمه گذشته، دولت احمدی نژاد و بانک مرکزی با هیاهوی زیاد اعلام کرده اند که کلی طلا انبار کرده اند! و این سیاست سرمایه سوز خود را بعنوان یک شاهکارو تک خال مالی به خورد ملت داده اند و هیچ اقتصاد دانی هم در مملکت پیدا نشده که زحمت ارزیابی این مسئله را بخود بدهد و در اطراف آن اندیشه کند.
این هیاهوی تبختر آمیزمقامات چنان همه را جو گیر و افسون کرده است که هفته پیش حجت الاسلام والمسلمین آقای فلاحیان عضو شورای رهبر«مؤتلفه» و عضو شورای خبرگان و.. ، با سر افرازی اعلام کردند که:
« مباحث اقتصادی را در خبرگان دنبال و سخنرانی‌های مفصلی کردیم و خود بنده به عنوان نطق پیش از دستور صحبت کردم که در وضعیت جهانی، قبل از این‌که طلا به اُنسی 600 دلار برسد، گفتیم همه کارها را حذف کنید و طلا بخرید. بعد به 700 هم رسید و من باز هم سخنرانی کردم و گفتم باز هم هر چه می‌توانید قرض کنید و طلا بخرید. خیلی فشار آوردم، اما خیلی موفق نشدم، اما همان میزانی که موفق شدیم این سیاست را اجرا کنیم، آقای بهمنی(رییس بانک مرکزی) می‌گوید ده میلیارد دلار سود کردیم. البته گفته خود ایشان است. این وضعیتی بود که ادامه دادیم.... .»*
با این کار ندارم که یک روحانی که از نظر بسیاری فعالین سیاسی تصور میشد بخاطر کارهای گذشته اش به حاشیه رفته است در چنان جایگاهی قرار میگیرد که به رئیس بانک مرکزی دستور میدهد یا توصیه میکند:« طلا بخرید!». تراژدی بسیار بزرگ در این قضیه اینست که دولت و بانک مرکزی ما دقیقاً در زمانی که بحران اقتصادی و خطر ورشکستگی مالی و بی اعتبار شدن اوراق بهادار، قیمت طلا را به اوج تاریخی خود در اکتبر و نوامبر سال گذشته رسانده بود یعنی به حدود هر اونس 1900 دلار، آقای فلاحیان به بانک مرکزی توصیه میکنند : « طلا بخرید!» والبته با کمی پس و پیش هم در دوره هجوم مؤسسات مالی خارجی برای خرید طلا ممکنست قیمت طلاهای خریده شده در کوتاه مدت قدری بالا رفته بوده باشد، ولی چنانکه شاخص قیمت طلا در بورسهای دنیا که در نمودار فوق از روزنامه«صنعت روز» سوئد (داگنز ایندوستری) نشان میدهد، پس از آرامش نسبی مالی در دنیا وشروع محسوس رونق اقتصادی در آمریکا، در حوزه یورو و ژاپن و شرق آسیا، قیمت طلا نیز از اوج + 1900 خود در سال قبل بسوی+ / ـ 1580** تا کنون رسیده است و با بازگشت اطمینان به بازار های دنیا، قیمت طلاهم بیش از پیش کاهش خواهد یافت. معنی این حرف اینست که ایران در اوج سقوط ارزش دلار، سپرده های دلاری خود را فروخته و آنرا به طلای گران خرید تبدیل کرده است. و حالا نه تنها ضرر سقوط قیمت طلا را باید بدهد بلکه ضرر دلارهای ارزان فروخته شده نیز!.
تراژدی قضیه زمانی بهتر دیده میشود که در نظر بگیریم که: طلا هم مثل بسیاری کالاهای دیگر، در بورسهای دنیا معامله میشود. معامله شدن طلا در بورس اوراق بهادار یک امر است و ذخیره کردن طلا در گاو صندوق های بانکی، یا از آن بدتر تبدیل به سکه کردن آن چیز دیگر. در درجه اول اگر طلا در صندوق بانکهای معتبر لندن، پاریس یا زوریخ و بصورت شمش های مهر خورده معتبر باشد بازیگران بورس با چند کلیک روی دکمه های کامپوتر خود در عرض نیم دقیقه و به نسبت تغیر آب و هوای بازار و بورس آنرا معامله و تبدیل به اسکناس میکنند. یا میفروشند یا میخرند. سود میبرند و یا ضرر میکنند. ولی انتقال دادن این طلا ها به داخل کشوری که طلاهایش نه مهر انگلیسی آمریکایی بلکه مهر استاندارد ترکیه را داشته و در گاو صندوقهایی هزاران کیلومتر از بانکهای مورد وثوق بورسهای جهانی قراردارد، یعنی محکوم کردن این کوه طلاها به تبدیل شدن به سکه یا گردنبند و دست بند و زیور آلات زنانه است و قابلیت تبدیل به احسن شدن در بازار جهانی را به این آسانی که خریده شده است را ندارد.
لذا باید گفت؛ این طلا ها را نمیتوان ارز تلقی کرد چون طلا در یک حالت بصورت ارز عمل میکند و در حالت دیگر بصورت کالای مصرفی. این طلایی که آقای فلاحیان توصیه خرید آنرا کرده اند و رئیس بانک مرکزی هم بدان عمل کرده و با سرافرزی هم بدان فخر میفروشند، طلایی نیست که پاسخگوی پرداخت های خارجی باشد و لذا، تعجیب آور نیست اگر گزارشگر تیزبین تایمز مالی؛ تیتر زده است: « ایران با این طلاها چه میخواهد بکند؟».
و اما برگردم به قیمت طلاهای خریده شده؛ طبق خبر فوق آخرین پارتی طلاهای خریده شده از ترکیه بمیزان 58*** تن در ماه های اسفند تا خرداد گذشته انجام شده است که قیمت طلا در دنیا در اطراف 1700 دلار نوسان میکرده است. قبل از آن، آن 908 تن طلای دیگری که رئیس اطلاق بازرگانی ادعای وجود آنرا دارد با قیمتهایی به مراتب بیشتر خریده شده اند و یکبار دیگر تأکید میکنم که از آنهنگام به بعد قیمت طلا طبق نمودار فوق تا حدود 15% تنزل یافته است و هیچ بعید نیست که این تنزل به 30% یا حتی بیشتر هم افزایش یابد؟
پرسش اینست که آیا آقای بهمنی، آقای فلاحیان، رئیس اطاق بازرگانی و... و دیگر متفکرین اقتصادی دولت آقای احمدی نژاد میتوانند و قادرند که در صورت لزوم این طلاها را بسرعت به یکی از بانکهای معتبر اروپا مثل بانکهای لندن، پاریس، سویس یا لوگزامبورگ انتقال داده و ثبت کنند تا بتوانند آنرا مجدداً به دلاری که اقلاً15 % هم گرانتر شده، در بورسهای معتبر دنیا تبدیل کنند؟ پاسخ آنان و دیگر متفکرین اقتصادی دولت و نظام را نمیدانم چیست ولی پاسخ من بعنوان یک کارگر فلز کار و یک تحلیلگر کاملاً آماتور اینست که: « نه! غیر ممکن است و باز هم نه!»
بعنوان اختتام این تراژدینامه پولی و ارزی باید بیافزایم که قبل از انقلاب بانک مرکزی و بانک ملی هر ماهه یک گزارش مفصل از تراز عملیاتی ماهیانه خود میدادند که معمولاً یک کتابچه آ4 ـ 100 تا 150 صفحه ایی میشد و هر کس میتوانست برود بانک و مجانی یک یا چند نسخه از آنرا بگیرد یا بردارد. در این گزارشهای ماهیانه، فصلی به میزان پول انتشار یافته و ذخیره طلا و سبد ارزی بانک مرکزی بعنوان پشتوانه پولهای انتشار یافته اختصاص داشت. ذخیره ارزی تجارتی کشور که از محل صدور نفت و یا مبادلات بازرگانی بود ربطی به این پشتوانه نداشت. اگر تراز بازرگانی مملکت منفی بود میزان ذخایر و حساب ارزی هم کاهش نشان میداد یا میزان بدهی خارجی بالا میرفت و در صورت عکس یا بدهی خارجی کم میشد و یا میزان سپرده های ارزی ایران در بانکهای خارجی بالا میرفت. همه بانکها هم، داد و ستد ارزی کرده و ثبت سفارش کالا از ـ و به ـ خارج میگرفتند.
ولی در دولت های پس از انقلاب و بیش از همه در اثر پنهانکاری دولت و مقامات بانک مرکزی در دولت کنونی چنان حساب پشتوانه پولی ( طلا ـ اوراق بهاردار ـ جواهرات سلطنتی سابق ـ سبد ارزی) با ذخیره ارز تجارتی که باید پاسخگوی تراز پرداخت خارجی باشد، با هم مخلوط شده اند که معلوم نیست که آیا این تومانی که بمیزان بیلیون در بیلیونی در کشورمان دست بدست میگردد اساساً پشتوانه ایی دارد یا نه؟
چه حرف رئیس اطلاق بازرگانی که ادعا کرده است ایران در ماه ژانویه گذشته (اواخر بهمن 90) 908 تن طلا داشته است درست باشد یا غلط، این به معنای اینست که کل موجودی طلای ایران با خرید های بعدی در حدود 60 میلیارد دلار است. این یعنی با نرخ کنونی رسمی دلارِ
( حدوداً 12250 تومان ) 80 هزار میلیارد تومن! میشود و اگر چنین باشد فقط خدا میتواند به نجات تومن یعنی ملی ما بیایئد چون از دست آقای فلاحیان و آقای بهمنی کاری ساخته نخواهد بود. زیراکه این مقدارپشتوانه طلا و در کنار آن چند ده میلیارد هم دلار( البته اگر وجود داشته باشد!) جواب اسکناس کاغذی های موجود انتشار یافته توسط بانک مرکزی را نمیدهد. فقط یک احساس نا امنی اقتصادی در جامعه کافیست تا نشان دهد که بنیاد پول ملی ما یعنی تومان بر آب است.
البته اگر طلا گران بشود بانک مرکزی بعنوان یک «طلا فروش بزرگ» در کشور میتواند از بایت زیور آلات و طلاهای زینتی خانمهای ایرانی، پول خوبی به جیب بزند ولی تصور اینکه این طلاها به شمش تبدیل شوند و آن شمشها در بازار دنیا به دلار، تا پاسخگوی پرداخت های خارجی کشور باشند فقط یک شوخی اقتصادی میتواند باشد!
دوسال قبل با اوج گیری بهای نفت آقای احمدی نژاد در چند مورد گفت سبد ارزی ایران را از دلار خالی خواهد کرد تا ضربه سختی به دلار آمریکا وارد کند. ایشان این گام خویش را ضربه نخست برای فروپاشی دلار اعلام کرد و حتی تا آنجا پیش رفت که خواست با اتکاء به ذخیره ارزی قریب یکصد میلیارددلاری ایران؛ روبل روسی را جایگزین دلار کند. این حرکت رئیس جمهور ایران بی شباهت به کسی نبود که روی یک ارتفاع یا گلدسته یک مسجد رفته و با یک تیرکمان یا فلاخن قصد زدن یک یک جت شکاری را در هوا داشته باشد. این گونه حرکات رئیس جمهور ما ممکن است برای خندان مردم مفید باشد ولی برای اقتصاد کشور مرگبار است.
نکته دیگری که قابل یادآوری است ااظهارات مدیر شرکت تصفیه طلا ترکیه ایی است.
گوخان اسکو؛ رئیس بزرگترین شرکت تصفیه طلای ترکیه میگوید:« ایران مشتاق به افزایش نسبت طلا در کل ذخایر خود می باشد زیرا آدم میتواند همواره طلا را تبدیل به پول کند بدون اینکه ضرر کرده باشد.»
بیش از این نمیتوان طرف خریدار را چنین ساده لوح انگاشت. هر نخود لوبیا فروشی میداند که اگر نخود لوبیا بخرد و انبار کن این نخود لوبیا همیشه قابل تبدیل شدن به اسکناس حتی از نوع دلار و یورو است ولی مهم اینست که، آدم کی و به چه قیمتی بخرد و به چه قیمتی بفروشد! گویا مخاطب ایشان خانم های خانه دار علاقمند به زیورآلات بوده است و نه یک طرف دولتی تجارتی، که باید در چنین معامله کلانی اعشارهای 4 یا 5 رقمی را مد نظر داشته باشد.


در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده می‏تواند با نظرگاه‏های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) هم‏خوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهی‏رسانی و احترام به نظرگاه‏های دیگراندیشان می‏باشند.


---------------------------

نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟


از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.


---------------------------

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
معرفی فرهنگی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
صفحه نخست   برگشت
به حزب مشروطه ایران خوش آمدید.
 
Welcome to The Constitutionalist Party of Iran (CPI)
Make irancpi.net you start page | Add irancpi.net in you favorites