از این خاندان چه تعریفی بالاتر از آن که آثار زحماتشان در جایی جای ایران وزندگی ایرانیان نقش بسته است از مبارزه با بی سوادی گرفته تا ریشه کن کردن دهها بیماری مسری مثل کچلی، وبا، حصبه و یا آزادی زنان ایرانی. ولی اگر مهمترین دست آورد رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه فقید را بخواهیم نام ببریم به اعتقاد من کوتاه کردن دست آخوند زالوسفت از پیکره جامعه و کشور را می شود به عنوان بزرگترین کار آنها نام برد اینکه نتیجه این همه خدمت و سازندگی با انقلاب اسلامی متوقف شد بحث ما نیست به آن پرداخته شده و در آینده باز هم پرداخته خواهد شد ولی به مناسبت سالروز درگذشت رضا شاه بزرگ می شود این را بدون تردید یاد آور شد که رضا شاه این مرد وطنپرست به خوبی این طیف را شناخته بود و می دانست تا زمانی که خرافات حاصله از فعالیتهای این قشر از مغزها دور نشود مدرنیته در ایران نمی تواند پیشرفت کند از طرفی ولی بیسوادی مردم به ملاها امکان می داد تا همچنان زهر خرافات و عقب ماندگی خود را در اذهان تذریق کنند و در مسیر آبادانی و ساختن ایران مشگل ایجاد کنند چرا که آخوند با سازندگی در تمام زمینه ها مخالف بود آنها هر مدرسه ای را که ساخته می شد مخالفت می کردند اولین مدرسه رشدیه را 7 بار به آتش کشیدند البته آن زمان هنوز قدرت رضا شاه در این کشور حاکم نبود چرا که اولین کار رضا شاه و پس از او محمذ رضا شاه فقید ساختن هزاران مدارس و دانشگاه بود این مدارس هم دارای دو دشمن بودند یکی از آنها همانطور که نوشتم آخوند متحجر بود و دیگری همین تحجر نهفته در اذهان مردم بود که اجازه نمی دادند فرزندان این مرز و بوم چه دختر و چه پسر بجای مکتب (یا در کنار آن) راهی مدرسه شوند همین خرافات باعث بسیاری بیچارگیها در ایران بود و هست تا جایی که فغان رضا شاه به هوا بلند شد و به خامه فرج الله بهرامي (آجودان دفترش) گفتند:
همه چیز را می شود اصلاح كرد. هر زمینی را می شود اصلاح نمود. هركارخانه ای را می توان ایجاد كرد. هر مؤسسه ای را می توان بكار انداخت. اما چه باید كرد با این اخلاق و فسادی كه در اعماق قلب مردم ریشه دوانیده، و نسلاً بعد نسل برای آنها طبیعت ثانوی شده است؟ سالیان دراز و سنوات متمادی است كه روی نعش این مملكت تاخت و تاز كرده اند. تمام سلول های حیاتی آنرا غبار كرده، به هوا پراكنده اند و حالا، من گرفتار آن ذراتی هستم كه اگر بتوانم، باید آنها را از هوا گرفته و به تركیب مجدد آنها بذل توجه نمایم. اینهاست آن افكاری كه تمام ایام تنهائی مرا به خود مشغول، و یك ساعت از ساعات خواب مرا هم اشغال كرده است..... هیچ چیز در این مملكت درست نیست. همه چیز باید درست شود. قرنها این مملكت را چه از حیث عادات و رسوم، و چه از لحاظ معنویات و مادیات خراب كرده اند. من مسئولیت یك اصلاح مهمی را، برروی یك تل خرابه و ویرانه برعهده گرفته ام. این كار شوخی نیست و سرمن در حین تنهائی، گاهی در اثر فشار فكر در حال تركیدن است
آخوند در این فساد اخلاقی رل اصلی را داشت در این کشور حتا علم پزشکی را منفور و محکوم می کردند و سالها طول کشید تا رضا شاه و بعد از وی فرزندش محمد رضا شاه فقید کوشش کردند تا توانستند این امت را از دعا و ورد وجادو کمی آزاد کنند و به جای آن بیمارستان ودکتر ودارو را جایگزین کنند متاسفانه با پیروزی انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی سعی کرد کشور را دوباره به همان عصر قاجار برگرداند ،اگر چه دیگر دیر شده بود و امت تبدیل به ملت شده بود .آنها با تمام هرینه ای که برای این
عقبگرد اجتماعی انجام دادند نتوانستند علم و پزشکی را از بین ببرند اگر چه هنوز دست بردار نیستند در رابطه با همین دعا و جادویی که در سرتاسر کشور معمول بود و هر ملایی خود دعا نویس هم بود و دکتری می کرد قاضی بود و به دعاوی رسیدگی می کرد خلاصه از تولد تا مرگ خود را با وقهات در زندگی میرم شریک کرده بود و از این طریق ارتزاق می کرد گاهن کار اینها به جادو هم می رسید و اینکه مثلن کوری را شفا داده اند و افلیجی را با دعا معالجه کرده اند در یکی از همین مراسم جادو گری آخوندی ناگهان رضا شاه سر می رسد
شعبده بازیهای آخوندی و عکس العمل رضا شاه
روزی رضاشاه با هیات همراه با ماشین جیپ در حال حرکت به سوی جنوب بوده که سر راه از یزد رد می شود و میبیند که مردم زیادی در آن جا گرد هم جمع شده اند. رضا شاه به جلو می رود و از حاضرین می پرسد که چه خبر شده..؟؟ در پاسخ می گویند که: آخوند فلان مسجد یک دعایی خوانده که کور مادرزاد را شفا داده است. رضا شاه می گوید: آخوند و فرد شفا یافته را بیاورید تا من هم ببینم. چند دقیقه پس از آن، آخوند را به همراه یکی… دیگر که لباس دهاتی به تن داشت و شال سبزی به کمر بسته بود را نزد رضاشاه می برند. رضا شاه رو به شفا یافته می کنه و میگه: تو واقعن کور بودی…؟؟ یارو میگه: بله اعلا حضرت.. رضاشاه می پرسد: یعنی هیچی نمی دیدی و با عنایت این آخونده بینایی خود را بدست آوردی..؟ یارو میگه : بله اعلاحضرت رضاشاه میگه: آفرین… آفرین… خب این شال قرمز رو برای چی به کمرت بستی…؟ یارو میگه: قربان… این شال که قرمز نیست… این سبز رنگ هست.. بلافاصله رضاشاه شلاق رو بدست میگیره و میفته به جون اون شفایافته و آخوند و سیاه و کبودشون میکنه و میگه قرسماق کثافت پوفیوز بی همه چیز… تو دو دقیقه نیست که بینایی بدست آوردی… بگوببینم فرق » سبز » و » قرمز » رو از کجا فهمیدی…؟؟؟؟
برخی از خدمات رضا شاه کبیر در سازندگی ایران/کوروش:
- احداث راه آهن سراسری ایرانزمین
- تاسیس دانشگاه بین المللی تهران
- تاسیس مدارس دخترانه و دانشسرای عالی بانوان
- تاسیس سازمان زنان کشور
- رهایی زنان از بند اسارت حجاب عربی
- تاسس رادیو تهران
- تاسیس بانک ملی ایران
- تاسیس کاخ دادگستری و قوه قضاییه ایران
- زنده کردن زبان پارسی و واژه نامه ایرانی
- تشکیل ارتش شاهنشاهی ایران
- تشکیل نیروهای دریایی و هوایی
- تاسیس دانش سراها و موسسات آموزشی
- تشکیل موزه ی خزانه جواهرات ایران و پشتبانه اسکناس
- تشکیل اولین فدراسیون ورزشی المپیک ایران و فدراسیون فوتبال ایران
- تاسیس سازمان غلات و محصولات کشاورزی
- اتحاد قوم های ایران و تشکیل شاهنشاهی بزرگ ایران
- ورود خودرو به بازار مردمی و تشکیل اولین سری تاکسی های تهران
- ساخت خیابان های بزرگ و مهم سپه و ۱۷ شهریور و ......
- برچیدن بلدیه ی شهری قاجاریه و تاسیس شهرداری
- تاسیس ژاندارمری و شهربانی کل کشور
- متحد کردن وضعیت روحانیون و لباس های مخصوص دینی
- نهضت عظیم سواد آموزی شهر ها و روستا های کشور
و ........
و در پایان
از خودم و تاریخ سرزمینم ، خیلی شرمنده هستم ، که پیکر رضا شاه بزرگ، پدر ایران نوین در دور دست ها به خاک سپرده شده است در حالی که امام راحل طلایی با گنبد طلایی در کنار جانباختگان ما، از جنگ، اعدامی ها، تا جنبش سبز، آرام خوابیده است
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
ایرانی آزاده
۱- رضا خان سکولاریسم را به ایران نیاورد. سکولاریسم را انقلاب مشروطه به ایران آورد که با کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ توسط رضا خان، عامل دست نشانده انگلستان، شکست خورد. رضا خان تنها دیکتاتوری را به ایران آورد که در شرایط غیاب آخوندها از صحنه سیاسی ایران به برکت انقلاب مشروطه، تصور نوعی سکولاریسم را در جامعه ایجاد میکرد. متاسفانه همین دیکتاتوری سکولار که رضا خان براه انداخته بود و پسرش آنرا ادامه داد، پای شیخ هم به سیاست ایران باز شد.
۲- همان چیزهایی که رضا خان در ایران ساخته انگلستان در هندوستان و فرانسه در الجزایر به مراتب بهتر از آنرا ساخته اند. اما همانطور که سازندگیهای استعماری انگلستان و فرانسه در هند و الجزایر برای استعمارگران مشروعیت نیاورد، سازندگیهای استعماری دیکتاتوری پهلوی هم کمترین مشروعیتی برای حکومت کودتا، چه از نوع سوم اسفند و چه از نوع ۲۸ مردادی به بار نیاورد.
July 28, 2012 05:52:55 AM
---------------------------
|