اعلان رسمی محرومیت زنان از 77 رشته کارشناسی، از جمله رشته ی مهندسی معدن در 39 دانشگاه کشور، تجاوز به حق و حقوق زنان است و انتقام ستانی از غرب به رهبری آمریکا. این محدودیت و ممنوعیت البته حامل پیامی ست هم به بیرون و هم به درون: شما عرصه را بما تنگ میکنید که مردم بر علیه ما بشورند. ما نیز بر آنها سخت میگیریم، چنانکه جایی برای جنبیدن، برای نفس کشیدن نماند. رژیم دین برای رسیدن به اهداف انتقام جویانه و سلطه خواهی، پیوسته زنان را هدف حملات خود قرار داده است. رژیم دین، پیوسته با محدود ساختن حقوق زنان وتنگ ساختن جایگاه آنان در جامعه بوده است که اقتدار شریعت اسلامی را به معرض نمایش گذارده است. رژیم ولایت با محروم ساختن زنان از ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی خود، برگزیدن رشته ی تحصیلی، بی مثال در سراسر جهان، تمامی جامعه را به اسارت میکشاند. که چنین بوده است از آغازین لحظه ظهور دین بر مسند قدرت. که سلطه بر زنان و در بند نگاهداشتن آنان سلطه بر تمامی جامعه است. این بدان معناست که دشمنی حکومت اسلامی با زنان پایان ناپذیر است، چرا که ولایت و زن در دو جهت مخالف یکدیگر در حرکتند. یکی روی بگذشته دارد، گذشته ای که منزلت زن کمتر از منزلت یک رعیت بوده است. در اسلام اگر مردان بنده و فرمانبر اند، نص صریح قرآن؛ سخن الله است که زنان زمین زراعتی مرد اند. زنان همگام با زمان به پیش میرانند. حال آنکه، اسلام گرایان ولایت پیشه، خصم آشتی ناپذیر زمان اند. محدود و محصور کردن زنان کوششی است در بازگشت به گذشته در آینده. در حالیکه زن نماد آینده است و نماد اراده ای معطوف به رهایی، نمادی، بسی خطرناک و هراس آور برای نظام فرمانروایی و فرمانبری
نظام ولایت، تحریمات را نتیجه دشمنی غرب با دین اسلام می پندارد. در واکنش به این برداشت است که اسلامی ساختن جامعه سرعت بیشتری گرفته است. روشن است که اسلامی بودن و یا اسلامی نبودن یک جامعه قبل از هر چیز با جایگاه و حضور زن در جامعه، تعیین و تعریف میشود. هرچه فعالیت های زنان در بیرون از خانه کمتر و کم رنگ تر، آن جامعه اسلامی تر است، اسلامی خالص. بنگرید به وضعیت زنان در عربستان صعودی و یا در جامعه طالبانی. چرا که جامعه ی اسلامی اساسا جامعه ی مردان است، نه مردان سالار بل مردان فرمانبر، جامعه ای که وجود زن را انکار میکند. جامعه ای که زنان را مجبور میسازد که خود را از چشم ها پنهان کنند. زن زمانی به کمال انسانی میرسد که از شرم و حیا خود را در پوششی خمره مانند بنام بور کا بر سر کنند مبادا نگاهی بر نقطه ای از وجود زن افتد. چه کفارت و کفر برزگی. اسارت و در بند نگاه داشتن زن نمیتواند بر این پیشداوری اخلاقی قرار نگرفته باشد که همه شر و شرور ت ها از وجود زن بر میخیزد، از برآمدگی های اندام و زیبایی رخسار و موهای افشان، از بد حجابی بر میخیزد. از رهایی و آزادی زنان. واقعیتی که پیوسته جامعه ی فقاهت را هراسناک و مضطرب ساخته است. همین بس که به گفتمان حوزه ای، گفتمان مراجع تقلید و علما و فقها و امام جمعه ها گوش فرا دهی تا در یابی که چه "مصیبت " بزرگی بشمار آید راه یابی زنان به دانشگاهها، برغم تمام سختگیری ها. رهایی زن نمیتواند چیزی کمتر از مصیبت برای جامعه روحانیت باشد.
در منظر ولایت، جلوه ی الله، ورود زنان در بازار کار و حرفه و شرکت در امور جامعه هم دوش و برابر با مردان، اساسا پدیده ای ست غربی- بدون تردید خود نتیجه مبارزه ی بی امان زنان در طول تاریخ غرب از جمله آمریکا. یعنی پدیده ای ست ضد اسلامی، در منظر اسلام گرایان ولایت پیشه. بنابراین، تنها حرکت در جهت مخالف با آنچه غربی ست میتواند اسلامی باشد، مثل حاکم ساختن قواعد و مقررات حجاب و جدایی جنسیت ها از یک دیگر، همانگونه که الله فرمان داده است. اگر قرار آن است که جامعه اسلامی باشد. حجاب و و جدایی جنسیت ها برجسته ترین و درخشنده ترین نماد اسلامی ست. یعنی اگر زنان حجاب از سر بر گیرند، نه اینکه لخت و عریان شوند، اگر زنان و مردان در آزادی با یکدیگر معاشرت و آمیزش کنند، بپوشند و بنوشند آنچه را که بر میگزیند، چه میماند از یک جامعه ی اسلامی؟ تا کنون نیز، رژیم دین در حفظ و نظم و انضباط حجاب لحظه ای از اذیت و آزار زنان، از تحقیر و تعقیب آنان، دست بر نداشته است. برغم برپا داری گشت های گوناگون "ارشادی " و یا گشت های ذلت و خواری و به کار گیری نیروهای انتظامی و سازمانهای قضایی و قانونی، زنان همچنان به راه خود ادامه داده اند و هم گام با زمان به پیش رانده اند و در پی رهایی پیوسته در صف اول مبارزه با رژیم دین قرار داشته اند. اراده زن، اراده ی معطوف به رهایی است، اراده ای که ترس و هراس در دل ولایت افکنده است. چه رهایی جامعه از یو غ حکومت دین به رهایی زنان بسته است و نیز همچنانکه، استقلال و آزادی جامعه بسته به استقلال و آزادی زنان.
حذف پذیرش زنان در رشته های کارشناسی دانشگاهی، جلوگیری از رشد و بلوغ و بروز استعداد زنان است، جلوگیری از صعود زنان در راس امور جامعه. البته که این مصداقی ندارد در باره زنانی که نماد تسلیم هستند و عبودیت، نماد سنت هستند و عقب ماندگی، همچون خانم وزیر و یا رئیس و یا نماینده ای که خود را سراسر در چادری سیاه پوشانده است و از سر بی میلی چشمان را خود را نمایان ساخته و بزحمت میتواند از لابلای لایه های پیچ در پیچ چادر، دهان به سخن گفتن بگشاید. محروم و محدود ساختن زنان، حتی هدف بزرگتری را در نظر دارد و آن نیز سم پاشی و زهر آگین کردن شرایط برای زایش و تولید زنان نخبه است. چه خوب میدانند که سرنوشت جامعه ی ایران بسته به رهایی زنان.
در لابلای انتشار خبر تبعیض علیه زنان، رسما و بر اساس شرع و قانون، واکنش دکتر جعفر توفیقی، وزیر علوم سابق بچشم میخورد که اظهار سر در گمی نموده و در توضیح تصمیم به حذف پذیرش زنان در رشته های کارشناسی. احساس در ماندگی میکند از آن روی که با عقل و خرد محاسبه گر سازگار نیست. به نقل از مهر نیوز، وی در مقاله ای در آرمان نوشته است که:
"در سالهای گذشته وزارت علوم برخی تصمیمات کلیدی را در محافل بسته میگیرد و جامعه علمی به طور شفاف در جریان سیاستها نیست و مشخص نیست این تصمیمات مبتنی بر کدام نظرات کارشناسی است چون این نظرات اعلام نمیشود و به این ترتیب نمیتوان قضاوت کرد که به عنوان مثال حذف پذیرش دختران در ۷۷ رشته از ۳۶ دانشگاه در مقابل کدام مشکلات اتخاذ شده است و بنابراین باز هم نمیشود که این تصمیمات و دلایل در جامعه علمی به بحث و بررسی گذاشته و نظرات جامعه دانشگاهیان نیز مطرح شود. تصمیم تازه وزارت علوم در پذیرش جنسیتی دانشجویان در رشتهها نیز در ادامه سیاستهای وزارت علوم است و باز هم علت این تصمیم اعلام نشده است."
آقای وزیر اگر چه خود زمانی بر راس نظام مدیریت بوده است، حق دارد که نداند، که این دین است که تصمیم میگیرد. که تصمیم ها بر اصل عقل اجتهاد است که اتخاذ میشود، عقلی که حقیقت را در شریعت آئین اسلامی یافته است، عقل مردگان و پوسدگان، عقل ماورایی. که نظام دانشگاهی باید هرچه بیشتر به تبعیت از حوزه های علمیه معماری شود. البته ایده الی بیش نیست، اگر بسوی آن هم حرکت کنیم، کافی ست ولی رضایت بخش نیست. یعنی آقای وزیر هنوز نمیداند که در جامعه ای زندگی میکند که دین و قدرت را نمیتوان از هم تشخیص داد. این معجون است که همه چیز را تیزه و کدر ساخته است و مرزهای سیاست و دین و فرهنگ را در هم ریخته است. چنین تصمیم های تنها در بیت رهبری است که گرفته میشود که هم آرزوهای دیرینه ی نظام فقاهت و مراجع تقلید و علما و مدرسین حوزه های علمیه را بر آورد، و هم با سختگیری بر زنان و تجاوز به حق و حقوق آنان به انتقام ستانی از غرب و قدرتهای جهانی، بپردازد، بر تنش و تشنج بیافزاید و گرد و غبار بپا کند. که نظام ولایت نه تنها در غنی سازی هسته ای حاضر به هیچگونه سازش و مصالحه ای نیست، که کوچکترین پشیزی هم برای حقوق بشری که غرب از آن دفاع میکند، قائل نیست، بویژه حقوق زنان.
قطعا لحن و نیت وزیر سابق علوم، محکوم کننده است، احتمالا به آن دلیل که خود نسخه ملایم تری از شریعت اسلامی را در نظر دارد، نسخه ی رحمانی آن، بدون نفی نسخه ی منتقم و جبار، صفات اصلی الله، و نسخه ضد بشری و خود ضد فرمانفرمایی و خود مختاری و آزادی ، نسخه اصل و اصیل اسلامی.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|