طرز تفکر رژیم و اصلاحاتچیهایش: 34 سال جورو واجور کشتیم، اینایی هم که بخاطر تعلل ما در زلزله مردن هم روش بیخیالش!
زلزلهای در ایران رخ میدهد. با این فاجعه طبیعی بصورت سیاسی امنیتی برخورد میشود. چرا که امنیت ملی ایران در تقابل با امنیت/بقای رژیم جمهوریاسلامی قرار میگیرد. این تقابل خسارات جانی فراوان ببار میآورد ولی چه باک! چون همانطور که اخیرا تورم 126 درصدی را خامنهای دستور داد 24 درصد اعلام کنند، اینبار خیلی راحتتر ارقام مرگ و میر در زلزله اخیر را سیدعلی گدا خامنهای، امام چودنی کهریزکی دستور میدهد که چه تعداد اعلام کنند و کشاش هم ندهند چون موضوع به امنیت ملی! آسیب میرساند. امنیت ملی عبارت رمزی است برای امنیت رژیم که همان بود نبود و بقای رژیم است. اما بایستی در مورد این زلزله لحظهای اصلاحاتچیهای سیاه و سرخ و سبز را تنها نگذاشت. باید وادارشان کرد که از خود واکنش نشان دهند. منظور از واکنش ابراز تاسفهای توخالی و بیانیههای بیارزششان نیست که به هیچ درد زلزلهزدگان اخیر نمیخورد. بایستی بیمسئولیتهای این اصلاحاتچیهای رژیم کهریزکی را افشا کرد که مرگ و میر تدریجی یک ملت بمدت 34 سال همانقدر رویشان اثری نداشته که بر روی امام مقوایی و امام چودنی نداشته است. هر دو اینها تا روزی که این رژیم کهریزکی بماند نسبت به هر فاجعه انسانیای که در ایران رخ دهد یک سیاست را دنبال میکنند، بیتفاوتی محض.
شرم بر هر دو اینها که نه جزغاله کردن 400 زن و مرد و بچه در سینما رکس آبادان و نه زلزله اخیر در ایران، ذرهای در عزمشان در حفظ این نظام تزلزل ایجاد کرده و یا خواهد کرد. یک بال رژیم خامنهای است و بال دیگرش خاتمی و یاران سبز و سرخ و سیاهش که هر کدامشان به نوبه خود مردم را با انواع و اقسام "انتخابات آزاد" هایشان حسابی سر کار گذاشتهاند. واکنش اصلاحاتچیها به زلزله اخیر در ایران بایستی هر امیدی به اصلاح این رژیم اصلاحناپذیر را نابود کرده باشد. اصلاحاتچیهایی که میبینند که این رژیم در رساندن کمکهای لازم به آسیبدیدگان این زلزله و خبررسانی درباره زلزله هر تعللی که بوده ورزیده است، و خواستار چیزی سرنگونی این رژیم نشوند، همان نگاهی را به ملت ایران داشته و دارند که خامنهای و دار و دستهاش همیشه داشته و دارند. آپوزیسیونی که مرگ و میرهای ایران را عوارض جانبی اهدافش تلقی کند و هر روز و هر ساعت از کنار مرگ همطنانش راحت عبور کند آپوزیسیون نیست، پوزیسیون یعنی از خود رژیم است. فرقی هم نمیکند سبزالهی باشد یا سکولار و کمونیست. از دم از یک قماشاند، ضد ایران و ضد ایرانی و ضد انسان و بی وجدان و بیشرم و وقیح. امیدوارم هیچ کشوری و هیچ ملتی در جهان اسیر چنین رژیمی که ما داریم یا اسیر چنین آپوزیسیون اصلاحاتچیای که ما داریم نشود. ایندو بال یک اژدها هستند. هیچکدام هیچ احساسی نه نسبت به ایران و به ملت ایران ندارند. همان «هیچ» بزرگی که خمینی گفت در تار و پود خامنهای و اصلاحاتچیهایش است. ایران و ایرانی در قحطی و فحشا و اعتیاد و بیکاری و زلزله و و و نابود میشود ولی دعوای اصلاحاتچیها و خامنهای بر سر تقسیم غنائم ایران است و نه بر سر آنچه هر دو بر سر این ملت آوردهاند. نمونه آخرش هم همین زلزله اخیرست که هر دو از کنارش گذشتهاند مثل همیشه. شرم بر هر دو شما باد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|