درسالهای پرجنب جوش پنجاه تا پنجاه وشش, ایران وایرانیان بیش ازهرزمانی آماده پذیرش اصلاحات برای احرازآزادیهای سیاسی, دموکراسی وسکولاریسم بودند. روشنفکرانی خردمند ودور اندیش, باانجام اصلاحاتی بنیادی دراداره کشوروامورحکومتی, میتوانستند ایرانیان را با آزادی سیاسی, دموکراسی وسکولاریسم مانوس کنند. اما روشنفکران ایرانی درراه یافتن کیمیای آزادی ودمکراسی, خواهان اصلاحات نبودند, بلکه بدون داشتن آلترناتیو, برکناری پادشاه را هدف قرار داده وتحولی بوجود آوردند که درواقع دست آوردهای صد سال گذشته ایرانیان را برباد داده, ایران را به قرون وسطی منتقل کردند.
شورش ۱۳۵۷ ایران، توسط متحدان اروپائی وامریکائی خمینی برای تباهی ایران برنامه ریزی وطراحی شد و بااشتراک وهمبستگی مرتجعین مذهبی ودهها حزب و گروه سیاسی نظامی باسابقه به ثمری مسموم رسید. دراین شورش, جبهه ملی ایران، سازمان مجاهدین خلق، سازمان چریکهای فدایی خلق، حزب توده ایران، نهضت آزادی، حزب دموکرات کردستان و دهها حزب بزرگ و کوچک دیگر، از جمله مخالفین ودرمبارزه با نظام پادشاهی پهلوی بودند, پس از ۲۲ بهمن سال ۵۷ به تدریج برای تصاحب قدرت با یکدیگر وبا مرتجعین اسلامی به رقابت پرداختند. صرف نظر از اشتباههای وسیع سیاسی این گروهها، حاکمان کنونی جمهوری اسلامی فارغ از اختلافات آن روز توانستند با بهرهبردای سیاسی (خواست خمینی ) از شرایط جنگی که یکی ازعلل تحریک وجنگ باعراق برای عبور از عراق وآزادی قدس (اورشلیم) بود، موجبات حذف یا انزوای آنها را فراهم و راه را برای سلطه مطلقه خود هموار کنند.
خمینی پس از سقوط نظام پادشاهی در بهمن سال ۵۷، رهبر سیاسی حکومت اسلامی شد و برخلاف اظهاراتش در پاریس, زمام امورحکومتی را به دست گرفت، به تدریج با کنار زدن گروههای سیاسی قدرت را قبضه خود کرد وبه اعدامهای بدون محاکمه بزرگان لشکری وکشوری پرداخت. او از همان آغاز کار بر اهمیت صدور انقلاب ایران به تمام نقاط جهان تاکید میکرد. اشغال سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان سفارت را انقلاب دوم نامید. تحریکات و اقدامات خمینی در باب صدور انقلاب و کمک مالی و سلاحی به شیعیان عراقی و فراخوان قیام برعلیه ارتش عراق و بیتوجهی به فرستاده دولت مسلمان عراق باعث شد تا آتش جنگ با حمله تانکهای عراقی افروخته شود و هشت سال ادامه یابد. جنگ برای اونعمت وبرکت محسوب میشد, نعمتی که برای تحکیم پایههای ولایت فقیه لازم بود. جنگ حشتناک هشت ساله باعراق با بیش از یک ملیون ایرانی کشته, مجروح ومعلول خاتمه بافت وخرابیهای فراوان درگوشه کنارایران بجای گذاشت. به اعتبار اینگه جنگ نعمتی الهی است, درطول سالهای جنگ شعارهایی چون"جنگ، جنگ تا پیروزی" وارد ادبیات سیاسی مردم ایران شد وهم او بود که هشت سال بعد در چرخشی ۱۸۰ درجهای، آتشبس را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد.
خمینی ازهمان لحظه ایکه به قدرت رسید، تروریسم رادرحکومت اسلامی آغاز کرد و بیک ابزار کلیدی سیاست خارجی خود تبدیل نمود. خمینی می خواست دنیای اسلام را با جنگ وتروربدور خود متحد کند وازراه بغداد به قدس برود. او میخواست مهمترین شعارپیروان کوته فکرخود را که نشانه ازاهداف او بود, "برافراشتن پرچم اسلام بر بام کاخ سپید" به مرحله عمل برساند. افکار اوهمخوانی با قرن بیست ویکم نداشت. او به جنگها وکشورگشائیهای صدر اسلام میاندیشید ولی در قرن بیست ویکم زندگی میکرد. حاکمان کنونی حکومت اسلامی هم درهمان کلیشه میا ندیشند, رفتارمیکنند ونمیخواهند از این افکارعقب مانده فاشیستی دست بر دارند. سرکردگان حکومت اسلامی سالیان دراز میکوشیدند مردم عربستان و امیرنشین ها و دیگر کشورها را علیه حاکمان اهل تسنن بشورانند و حکومت ها را براندازند. ولیکن بدون نتیجه گیری, هزینه های هنکفت آن اعمال ناپسند وخلاف انسانی را با سرمایه های ملی پرداختند. محصولیکه بدست آوردند دشمنی همسایگان مسلمان با ایرانیان بود. اکنون سران صدمه دیده عرب های مسلمان درانتظارانتقام گیری وبراندازی این نظام شرورند. تهدیدهای حکومت فقاهتی برای بستن تنگه هرمز و قطع صدور نفت، بر شدت این تنفر عربی علیه رژیم فقاهتی افزود, جهانیان را نیزمنزجرنمود, گرچه آن تهدیدهای حکومت فقاهتی تو خالی وعاری ازحقیقت بودند اما موجب دشمنی مردمان دنیا شدند. اکنون دنیای اسلام متحد شده تا ولایت فقیه خمینی و نظام تروریست پروروسرتا پا شرارت پیشه جمهوری اسلامی را نابود کند. ترکیه و عربستان و قطر و دیگران برعلیه رژیم فقاهتی با یکدیگر متحد شده اند ودرعینحال آمادگی بیشتری به دادن میدان فعالیت به افراد اوپوزیسیون ایرانی ابرازمیدارند. ترکیه درگذشته افراد اوپوزیسیون ایرانی را بازداشت می کرد و به رژیم اسلامی تحویل میداد، عربستان و قطر و دیگر امیرنشین ها هم اجازه فعالیت به اوپوزیسیون ایرانی نمی دادند .، اکنون آمادگی هر نوع کمکی را ابراز میکنند واز این راه فرصت های تازه ای برای مبارزان رژیم آماده میشود که این امر برای مردم آزادی خواه وبردبار ایران بسیار امیدوار کننده است.
مداخله مستقیم حکومت اسلامی دراتفاقات سنی کشی سوریه بسیار نگران کننده وتاسف آور است . درحالیکه رژیم بعثی بشاراسد وارد مراحل پایانی بقاء خود شده, حکومت اسلامی دست بردار نیست و برای نجات حکومت بشار اسد و جلوگیری از فروپاشیش، اسلحه, دلار, حزب الهی و سپاهی به دمشق ارسال واعزام میکند. مرتباً اسلحه ومهمات مخصوصا افراد ویژه سپاه قدس را برای نجات اسد می فرستد. اخیرا بنا به خواسته اسد کنفرانسی برای نجات سوریه , تحت عنوان "تحکم محور مقاومت" با تعدادی دون پایگان سیاسی ودیپلومات های بیمقدار, بدون هرگونه نتیجه ای برگزار می کند. اعزام مأموران ویژه سپاه قدس از دید ناظران و افراد ارتش آزادیبخش سوریه پنهان نمانده بود. شورشیان چند بار توانستند شماری از این مأموران را به دام انداخته ورسوایشان کنند. چندی پیش در شهر حمص هفت تن از مأموران ارشد سپاه پاسداران اسیر شدند . رژیم آخوندی ادعا کرد آن ها "مهندسین برق" بوده و مأموریت ساخت نیروگاهی را درسوریه داشته اند. چند نفر از آنان را شورشیان سوریه به درخواست دولت ترکیه درمعاوضه با چند گروگان ارتش ترک که درزندان ارتش سوریه بودند آزاد کردند. ولی چند تن دیگر همچنان اسیرند و از سرنوشت آنان خبری هم در دست نیست. اخیرا 48 تن از مأموران ویژه سپاه پاسداران در سوریه به دام انقلابیون ارتش آزاد سوریه افتادند. حکومت اسلامی ابتدا میگفت که این افراد "زائران غیرنظامی" هستند, که بدون اجازه دولت و خودسرانه به زیارت زینبیه در حومه دمشق رفته اند. هنگامیکه شورشیان کارت شناسائی مأموران ویژه سپاه پاسداران رادر تلویزیون نشان داد ند، تردیدی دراینکه آن ها افراد سپاه پاسدارانند باقی نماند. سپس از ناچاری حکومت اسلامی ادعا کرد که آن ها گروهی از "پاسداران بازنشسته"هستند و برای زیارت به سوریه آمده اند. این هم دروغیست ازسخنگویان رژیم فقاهتی اضافه بردروغهای دیگر, زیرا اکثرافراد گروه"پاسداران بازنشسته" جوانند ونمیتوانند ازگروه بازنشستگان باشند. اگر اینان، آن گونه که حکومت ادعا می کند، واقعاً بازنشسته بودند و مأموریتی نداشتند، چرا حکومت اسلانی این گونه به هول وهراس افتاده, گردن کج کرده وبا التماس و زاری دست بدامان دشمنان خود ترکیه, قطر, عربستان سعودی و اردن و حتا شیطان بزرگ"آمریکای جهانخوار" شده. چه ایرادی دارد که ایشان هم به شهدای راه خمینی بپیوندند وراهی بهشت برین شوند. آری آنگاه مابقی سپاه قدس ودیگرقمه کش ها, شکنجه گران وتجاوزکاران خواهند دانست که عنقریب نوبت آنها خواهد رسید و حکومت اسلامی هم مانند سوریه به آخرخط خود رسیده. درخاتمه باید تکرارکرد که سیاست های خارجی غلط ودشمنانه حکومت مطلقه اسلامی, حمایت ازتروریسم جهانی, سعی درتولید سلاح هسته ای، دروغگونی, تهدید, توطئه وحمایت ازبشاراسد ایرانیان را درجامعه جهانی بشدت منزوی شرمگین وسرشکسته کرده است. ایرانیان این نوع حکومت را نمیخواستند ونمیخواهند, ایرانیان این حکومت مطلقه رابرکنارخواهند کرد. ایرانیان پس از33 سال دورانی پرمحنت, قدم در راه آزادی, دمکراسی و سکولاریسم نهاده و در این راه پیروزخواهد شد.
در قسمت «از دیگران» مقالات درج شده میتواند با نظرگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) همخوانی نداشته باشد. مقالات درج شده در این قسمت برای آگاهیرسانی و احترام به نظرگاههای دیگراندیشان میباشند.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
بهمن زاهدی
آنچه در چند روز گذشته پس از زلزله آدربایجان شرقی شاهدش هستیم، بیمسئولیتی و بیتفاوتی سران جمهوریاسلامی به سرنوشت مردم ایران میباشد. رئیس ستاد کمکرسانی به مناطق مصیبزده، با بیشرمی تمام اعلام میکند که منابع مالی آن ستاد را در اختیار حوضه علیمه قم قرار داده، تا آنان (آیتاللههای جهنمی) دعا کنند که در زلزله نیاید. حالا که زلزله آمده و آن دعاها بیاعتباری خود را ثابت کردهاند، مرگ و میر ملت ایران مشیت الهی بوده و ارزشی حتا برای اعلام کردن آن در صدا و سیمای جمهوریاسلامی پیدا نمیکند. جنوب لنبان را مهندسین آلمانی با خرج جمهوریاسلامی (درآمد نفتی ایران) آباد کردند، ولی ایرانی ارزش اینرا هم ندارد که برای مُردنش حداقل عزای عمومی اعلام کنند. صفرها و جشنهای افطاری ماه رمضان مهمتر از کمکرسانی به مردم مصیبزده ایران شده است. با این تفاصیل، آیا نباید غرب از این ولایت جهنمی دفاع کند!؟ آیا دولت آلمان که از هر لیتر بنزین مصرف شده در آلمان بیش از نیمی از آن را به صندوق بازنشستگان کشور خود سرایر میکند، نباید از جمهوریاسلامی و ولایت جهنمی کمال تشکر را داشته باشد؟! مردم ایران باید بمرند تا بازنشستگان آلمان در رفاه زندگی کنند؟
August 13, 2012 04:27:40 PM
---------------------------
|